آیا می توان به هیپنوتیزم و مانند آن معتقد بود؟ در مورد فالگیری و پیشگوئی چطور؟ حکم شرعی در مورد این افراد چیست؟
نکته اول، شعبده بازی:
فعالیتهایی است که به خاطر سرعت عمل و ظرافت در کار باعث میشوند که انسان در احساس و ادراک اشیاء دچار خطاء گردد به گونهای که وقتی حرکت آرام آن و یا حقه یا ترفند آن را به دیگری تعلیم دهند او نیز می تواند همان کار را انجام دهد.
نکته دوم، هیپنوتیزم[1]:
هیپنوتیزم مشتق از کلمه یونانی هیپوز به معنی خواب است و از آنجا که با خواب طبیعی تفاوتهایی دارد به آن خواب مصنوعی نیز میگویند. هیپنوتیزم عبارت است از ایجاد یک حالت خاص در انسان یا حیوان از طریق تلقین، نگاه ثابت یا به کمک اشیاء فیزیکی و…. قدمت و پیشینه این علم به دوران باستان باز میگردد. کاهنان مصر، براهمه هند با این علم آشنایی کافی داشتند. در اواخر قرن هجدهم یک پزشک اتریشی به نام فرانس آنتون با معالجاتی که به وسیله تلقین و خواب مصنوعی انجام داد شهرت فروانی کسب نمود. او فرضیه مغناطیس شخصی یا مانیه تیسم را بر سر زبانها انداخت. نحوه ایجاد خواب مصنوعی روشهای مختلفی دارد که هر کدام به نام یکی از پیشگامان این علم نامیده شده است.
نکته سوم، هیپنو تراپی[2]:
امروزه از هیپنوتیزم برای درمان امراض عصبی، روانی، دندان پزشکی و زایمان بدون خون ریزی و… استفاده میشود. فروید بنیانگذار مکتب روان تحلیلگری، هیپنوتیزم را در معالجه امراض عصبی و روانی به کار برد. او این روش را از شارکو فرا گرفت گرچه نتوانست بخوبی از آن استفاده کند لذا درکار درمان به فن تداعی آزاد وتعبیر رؤیا روی آورد. در گذشته نه چندان دور و حتی در حال حاضر استفاده از هیپنوتیزم با توجیهات و برداشتهای اغراق آمیز همراه بوده و هست تا آنجا که چنین تصور میشده است که با این روش علاوه بر تأثیرات درمانی میتوان به بسیاری از ناشناخته های عالم غیب دست یافت و یا میتوان دست به کارهای خارقالعاده و عجیب و غریب دست زد.
در حال حاضر ثابت شده است که مواردی از مشکلات و اختلالات روانی را میتوان با هیپنوتیزم بهبود نسبی یا بهبود کامل بخشید. ضمن آنکه هیپنوتیزم در بعضی افراد زیانآور و حتی ممنوع است. انجام هیپنوتیزم بر پایه تلقین قرار دارد و بیشتر برای ایجاد آرامش و رفع اضطراب و بعضی تلقینهای مفید صورت میپذیرد. البته این روش درمانی در صورتی مفید است که زیر نظر متخصص انجام پذیرد[3]. پس با توجه به مطالب فوق باید گفت که هیپنوتیزم یک فرایند علمی با نظریه پردازیهای علمی و روشهای مبتنی بر علم است.
نکته چهارم، خرافه ستیزی:
اسلام دینی است که از اول با خرافه، ستیز کرده است و با این کار بر ارزش علم و دانش تأکید نموده، لذا اجازه نمیدهد فالگیران، طالعبینان، پیشگویان، رمالان، غیبگویان، ادعای خبر از غیب[4] کنند.
نکته پنجم، پیشگویی:
چنان نیست که در هنگام پدید آمدن فلان وضع آسمانی بتوان حکم قطعی کرد به این که فلان حادثه حتماً واقع میشود. گاهی این پیشگوییها درست درمیآید و گاهی دروغ، البته چنان هم نیست که میان اوضاع آسمانی و حوادث زمینی هیچ رابطهای نباشد اما ادعای صد در صد و یقینی نمیتوان کرد.[5]
امروزه دانشمندان با پیشرفت تکنولوژی میتوانند با محاسبه، خبر از وضع آب و هوا در آینده، خسوف و کسوف و … بدهند و این نشان نظام مندی جهان است و دلیل بر علم غیب و پیشگویی از آن نیست.
نکته ششم، فالگیران:
آنها از دغدغهها آرزوها، ترسها و حتی رازهای مشتری مطلع میشوند و با لطائف و حیلههایی همین اطلاعات را پس از مدتی مجدداً به مشتری بازگو می کنند.[6]
نکته هفتم، اقدامات حرام:
گاهی اوقات بر اثر تصرفات منفی و حرام، افرادی تاریک ضمیر همانند کاهنان بر بعضی از امور جزیی دنیا، خرده اطلاعاتی را حاصل میکنند که این نیز به معنی داشتن علوم غیبی محض نیست. برخی از علماء بر شخص مسلمان رجوع به اینگونه افراد را حرام میدانند.[7]
نکته هشتم ، اخبار غیبی:
اخبار غیب همه در اختیار خداست البته او گاهی برای هدایت مردم به پیامبران خود اطلاعاتی از غیب میداد تا مردم، با اطمینان کامل مطیع فرستاده او شوند ولی اینطور نبود که پیامبران هرگاه می خواستند به این قدرت میرسیدند. تنها با اذن خدا چنین امری ممکن بود. پس از پیامبر و ائمه معصومین برخی علماء ربانی بخاطر شدت فرمانبرداری و عشق به حضرت حق به مقاماتی میرسند که خداوند به آنها خبرهایی از غیب میدهد. به عنوان مثال شیخ بهائی قبل از رحلت خود به او فهمانده شده بود که مرگش نزدیگ است و …. البته برخی از افراد پاک ضمیر مورد عنایت خداوند قرار میگیرند و در عالم خواب به روح آنها چیزهایی القاء شود که با واقع صدق میکند که از آن به رویاهای صادقه تعبیر میشود. مقداری از تعبیر این خوابها در اواخر دارالسلام مرحوم حاجی نوری و در جلد 14 بحارالانوار موجود است. البته باید گفت تطبیق این رویاها با عالم خارج و تعیین مورد آن بسیار مشکل است و تنها از کسانی این کار ممکن است که مورد عنایت خداوند قرار گرفته باشد.[8]
نکته دهم، تفأل و تطیر:
تفأل آن است که شخصی از دیدن یا شنیدن خبری، امید به خیری مناسب آن در دلش پیدا شود. مثل اینکه شخصی به نام فتحالله وارد شود پس امید به پیروزی و فتح در دلش پدید آید. تطیر به عکس آن است یعنی از دیدن و شنیدن چیزی انتظار بلایی یا شری در او پدیدار شود.[9]
حکم مسئله:
قبل از بیان حکم مسئله، تذکر این نکته ضروری است که باید حکم این مسئله را از مرجع خود سوال کنید ولی ما مطابق نظر بعضی از علما حکم مسئله را بیان می کنیم:
1. هیپنوتیزم: اگر برای اغراض پزشکی و مشروع انجام پذیرد بدون اشکال است.
2.تفأل و تطیر: از روایات استفاده میشود که تفأل (فال نیک زدن) مستحب و فال بد زدن (تطیر) کراهت دارد و سرّ محبوبیت تفأل این است که شخص در حال تفأل، امید به فضل الهی و الطاف خداوند تعالی دارد و البته در چنین حالی رو به خیر است. بر عکس در حال تطیر، امیدی به رحمت الهی در او نیست، بلکه دارای سوء ظن و انتظار بد است. در روایت داریم که خداوند بندهای را که به او حسن ظن داشته باشد مأیوس نمی فرماید و فرمود؛ من نزد گمان نیک بنده با ایمان خود هستم (انا عند ظَّنَّ عبدی المؤمن.). مؤمن نباید به تطیر اعتنایی کند و در عوض به خدا توکل نماید تا برایش اثر سوئی رخ ندهد. رسول خدا فرمودند: کفاره فال بد زدن، توکل به خداست: کفاره الطیره التوکلُ، در کتاب کافی از حضرت صادق روایت است که تطیر اثرش تابع حال شخص است اگر آن را سهل و آسان گرفت و به آن اعتنا نکرد و به خدا توکل نمود اثر سوئی نخواهد دید و اگر آنرا سخت گرفت و به آن اهمیت داد مبتلاء به آن میشود[10].
3. فالگیری: سؤال: آیا به آنها که کنار خیابانها فال میگیرند و از گذشته و آینده خبری میدهند، میشود پول داد و آیا کار آنها مشروعیت دارد؟
جواب: حضرت آیه الله خامنهای: کهانت حرام است و نمیشود به آنها پول داد.
4. شعبده بازی: حضرت آیه الله خامنهای:شعبده بازی حرام است ولی هر تردستی شعبده نیست و حضرت آیه الله مکارم شیرازی در این باره میفرمایند: اغفال نوعی سحر است که حرام است.[11]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ژاگو . پل . تأثیر از فاصله . ترجمه ساعد زبان ققنوس .
2. سیار . عبدالله . وجود بقای روح . انتشارات گوتنبرگ .
3. بحرانی . شهریار . فوق طبیعت . لیال داشتن . موسسه انتشارات امیرکبیر.
پی نوشت ها:
[1] . الماسیان . حسین . هیپنوتیزم و روان شناسی . ص 7 . چاپ تکثیر .
[2] . همان . ص9 و 11 .
[3] . عسگری . حسین . نقش بهداشت روان در ازدواج زندگی زناشویی ، طلاق . ص 349 . تهران . انتشارات گفتگو . 1380 .
[4] . پاکدامن . محسن . جامعه در قبال خرافات . ص 139 . گناباد . نشر مرنریز . 1378 .
[5] . همان . ص 133 . با کمی تغییر .
[6] . همان . ص 139 .
[7] . همان . ص 139 .
[8] . دستغیب . 83 پرسش . ص 175 تا 177 .
[9] . همان .
[10] . همان .
[11] . محمودی . سید محسن . مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید . انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان . 1381 .