آیا عشق به یک پسر از طرف دختر گناه است. اگر به خاطر جهات معنوی او باشد چه طور؟ اگر عشق از جانب یک پسر باشد گناه است؟ اگر جواب خلاف این است پس چرا در رسانه جمعی مثل تلویزیون این امر کاملاً معکوس است. اگر پسری به دختری بگوید که آیا دوست داشتن گناه است چه جوابی به او می توان داد. در این زمینه ذهنم آشفته است. یاریم کنید.
در صورتی که چنین احساسی یعنی دوست داشتن جنس مخالف (چه پسر و چه دختر) ناشی از بعضی مقدمات اختیاری و خارج از چارچوب شرع مثل نگاه هایِ غیر مجاز به اندام و چهره فرد مورد نظر باشد باید ضمن خودداری از این افعال و نگاه ها، از ادامه یافتن چنین احساسی جلوگیری کنید زیرا وقتی به ویژگی های ظاهری و جسمانی دیگری توجه زیادی صورت گیرد، خواه ناخواه محبت و علاقه وی در قلب انسان جای می گیرد اما اگر چنین احساسی صرفاً در قلب بوده و پایه های شهوانی و جنسی ندارد و ناشی از ویژگی های اخلاقی و منش اجتماعی و نظایر آن است و در حد انسان دوستی و احترام به دیگران می باشد، اشکالی ندارد. ولی باید مراقب باشید که علاقه و گرایش از این حد فراتر نرود.
عشق ورزی، نیاز ضروری
نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به سوی «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق می دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. یعنی هم می خواهد کسی را دوست داشته باشد و هم می خواهد محبوب کسی دیگر باشد ولی آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری های مختلف روحی و جسمی دچار سازد. «دوست داشتن و عشق ورزیدن» حق شماست. ولی اگر این حق از مسیر معیّن، مشخص و صحیح استیفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند که آشفتگی ذهنی فقط یکی از آن چیزهاست که شما به آن دچار شدید.
در پاسخ به موضوع و سؤالات مورد نظر، توجه شما را به نکات زیر جلب می کنیم:
1. طبق نظر کارشناسان معمولاً این نوع علاقه ها برآیند غریزه جنسی است و تأثیر این غریزه چه آگاهانه باشد چه ناآگاهانه باید به شکلی معقول به کنترل درآید و با راهکارهای شرعی و معقول تأمین شده و به سمت و سوئی صحیح هدایت گردد تا به مفاسد و انحرافات زیانبار منجر نشود. اما این تمایلات گرچه در ابتدا به صورت یک گرایش پاک و به صورت رفتارهای عاطفی انسانی و معقول جلوه می نماید ولی اندک اندک تمام ذهن و فضای اندیشه فرد را به خود مشغول می سازند و آنگاه که دست عقل و اندیشه بسته شد ثمره و فوائد صحیح و معقول این گرایش ها کم کم کاهش پیدا می کند تا آن جا که موجب رکود فعالیت های مثبت همانند تحصیل، کار، تولید و … می شود و از جانب دیگر، زبانه های این آتش به تدریج پرشراره گشته و کار را به آنجا می کشاند که آدمی را به کمین گاه سرنوشتی شوم ره سپار می سازد. بنابراین شما خواهر محترم باید به غایت مواظب این نیروی غریزی باشید، و یک لحظه فارغ از کنتزل عقل و درایت، جسم و جان و مقام و منزلت الهی و اجتماعی خود را به اختیارش مگذارید، که به چوب حراج آن را نقد سازد و باید سخت او را مواظب بوده و آن را به کنترل در آورید، و در آغاز عشق ورزی و انتخاب معشوق خود و چگونه عشق ورزیدن با چراغ عقل و راهنمائی پیر تدبر قدم بردارید. یعنی ابتدا فرد مورد علاقه خود را نیک بشناسید و پس از بررسی های شخصی و مشورت گرفتن از افراد آگاه و مطمئن و دریافت اهمیت او به عشق ورزیدن، محبت خود را نثارش کنید، چرا که در زندگی انسانی ازدواج تنها پراهمیت ترین پدیده زندگانی است که نه فقط سرنوشت یک یا دو فرد بلکه سرنوشت و گوهر نسل بشری را متحول می سازد و چه بسا آن را از طهارت به ناپاکی و برعکس براند. مقدمه رسیدن به این هدف آشنا با خصائص شریک زندگی است که باید بدانی برای او داشتن چه خصائصی ضرورت دارد و هر ویژگی چه تأثیری دارد و چگونه می توان به وجود آنها پی برد. از این رو شما را به مطالعه و عمل نمودن به مفاد کتاب زیر توصیه می کنیم تا خدمت گذاری ما در این بخش از سخن کامل گردد. «جوانان و انتخاب همسر»، نوشته آقای علی اکبر مظاهری، نشر پارسیان، قم.
2. اگر بعد از مطالعه کتب و تحقیق و بررسی فردی و مشورت گرفتن از افراد مورد اعتماد پی بردید که فرد مورد علاقه همان همای سعادت است که شما را به کوی خوشبختی رهنمون می گردد باید دو کار انجام دهید: 1. علاقه قلبی و تصمیم بر ازدواج خود را از طریق واسطه ای امین و یا خانواده خود به طرف مقابل اعلام کنید و نظر او را جویا شوید.
3. حتی در این مرحله نیز عجله نکنید و اجازه دهید تا خانواده شما تحقیق بیشتر در مورد مناسب بودن او برای شما بنمایند تا این یقین برای آنها نیز حاصل شود تا هم شما به انتخاب خود بیشتر دلگرم شده و هم بهتر و زودتر رضایت آنها را جلب می کنید و در امر ازدواج بیشتر شما را همراهی می کنند.
4. اگر نتیجه تحقیقات خانواده شما و جواب آن پسر و خانواده اش مثبت بود آنگاه رسماً اجازه خواستگاری بدهید و عقد ازدواج را برگزار کنید تا رفتار عاشقانه و محبت عاقلانه و مشروع خود را نثار او سازید.
5. اگر در تحقیق او را فردی مناسب برای مشارکت خانوادگی نیافتید و یا علی رغم شایسته تشخیص دادن وی، اما او به شما پاسخ منفی داد دیگر هیچ دلیلی برای ابراز علاقه وجود ندارد بلکه باید قلب خود را از محبت او خالی سازید. نسبت به او بی اعتنا باشید و فضای ذهن و خانه دل خود را از او فارغ نمائید. صحیح نیست که بگویید با هیچ فرد دیگری ازدواج نمی کنم چرا که بسا بهتر از او نصیب شما شود و خیر و صلاح شما نیز در آن باشد. قرآن می فرماید: [1] غسی أن تُحبّوا شیئاً و هُو شرّ لَکُم «چه بسا شما چیزی را دوست دارید و حال آن که برای شما بد است».
پرواضح است که عشق یک سویه به پستی و رذالت می انجامد ـ چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی ـ و آدمی را سخت خوار و بی مقدار می سازد و زمینه نفوذ شیطان و فرو غلطیدن در دام خطرناک ابلیس را فراهم می سازد و بی تردید خانواده تشکیل شده از عشق یک جانبه هرگز استمرار پیدا نمی کند و کانون عشق و محبت و آسایش نخواهد بود و دیگر وی نمی تواند شریک مناسبی برای زندگی باشد و نمی توان به او اعتماد نمود و برای او حساب باز نمود. چاره کار هم روشن است که باید به سراغ شخص دیگری بروید و بدانید که چون تصمیم شما عاقلانه و به دور از هوی و هوس بوده، لطف خداوند همراه شماست و شخصی بهتر و مناسب تر را روزی شما خواهد نمود بنابراین باید او را فراموش کرده و از مسیری بروید که دیگر او را نبینید و جائی بروید که او نباشد و حتی باید اوصاف زشت او را در فضای ذهنتان پرورش دهید تا دل شما از او روی برگرفته و متمایل به او نباشد.
6. از آنجا که پیوند قلبها به دست خداوند است و گاه آدمی بدون دلیل از دیدن کسی احساس خوشحالی می کند و یا ناخرسند است، لذا از حضرت حق جل جلاله کمک بگیرید و دعا کنید تا محبت آن جوان را از دل شما خارج و در عوض فردی بهتر و شایسته تر از او را نصیب شما فرماید. و یقین داشته باشید که خداوند در این کار شما را یاری کرده و دعای شما را اجابت می فرماید. تنها کافی است شما از عمق دل این خواسته را از او بخواهید و حداقل چندین مرتبه و به ویژه در مواقع حساس و اجابت دعا این خواسته را از خداوند متعال بخواهید.
در مسیر زندگی و به ویژه در مسأله ازدواج دو عنصر «عقل و عشق» بسیار ضروری و لازمند، اما مهم آن است که انسان زمام امور و ریاست بر افکار و احساسات را به دست عقل سپارد و عشق را تابع آن کند. مثلا در گزینش همسر ابتدا بدون دخالت احساسات بررسی و جست و جو (در همه جوانب امر) بکند.[2] و در صورتی که پس از بررسی و تحقیق و مشورت با بزرگان و فامیل همه جهات را مساعد دید آن گاه دل بسپارد و شیفتگی ورزد. در این صورت زندگی تا آخر عمر شیرین و کامروا خواهد بود. اما اگر عشق پیشدستی نموده و عقل و تدبیر و مشورت را کنار زد کاخی از زیبایی های وصف ناشدنی در ذهن می سازد. ولی وقتی انسان به وصال رسید و شعله احساسات فروکش کرد میدان برای سنجش و قضاوت عقل باز می شود و چه بسا با رأی درست خود آن کاخ مجلل را به ویرانه ای تبدیل سازد که دیگر جایی برای ماندن نیست. تجربه نشان داده است که بسیاری از ازدواج های این چنینی ناموفق ازآب درآمده و در نهایت زوجین یا باید عمری را با اکراه و ناراحتی زندگی کنند یا جدا گردند و یا اگر خیلی خوب باشند مثل دیگران به طور عادی زندگی را ادامه دهند.
موضوع ازدواج، امر مهم و سرنوشت سازی است که آینده فرد، خانواده و فرزندان، به آن بستگی دارد. بنابراین در انتخاب همسر و شریک زندگی خود، باید دقت زیادی کرد. شایسته است ویژگی های فردی، اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، ظاهری و باطنی فرد مورد نظر مورد توجه کافی قرار گیرد و تناسب سنی، اقتصادی، تحصیلی، جسمانی و … مدّنظر باشد. در غیر اینصورت پس از مدتی، با آگاهی از ویژگی های اخلاقی و رفتاری همدیگر، نخواهید توانست همدیگر را درک کرده و رضایت یکدیگر را جلب نمایید. در نتیجه از انتخاب خود پشیمان خواهید شد که در آن صورت، نه راه پیش دارید و نه راه پس.
با صراحت کامل و از روی دلسوزی و علاقه، به شما بگوییم که زندگی خود را با خاطر خواهی، تحت تأثیر عواطف و احساسات زودگذر قرار گرفتن و بدون تعقل و اندیشه آغاز نکنید. چه بسیار جوانانی که زندگی و آینده خود را بر مبنای این گونه مسائل قرار داده اند و اکنون پشیمان اند و دچار مشکلات زیادی هستند. ما نمی گوییم با فرد مورد نظر ازدواج نکنید، بلکه می گوییم ملاک و معیار شما در انتخاب همسر، عشق و علاقه تنها نباشد، بلکه با چشمی باز و آگاهی کامل از معیارهای ازدواج، و تحقیقی فراگیر و همه جانبه در مورد ایشان به یک انتخاب مناسب دست یابید. به عبارت دیگر عشق موقعی ارزشمند است که بر اساس شناخت، آگاهی، و تعقّل و تفکّر باشد و گرنه عشقی که مبنای عقلانی و شناختی صحیحی نداشته باشد، به شکست خواهد انجامید و تأمین کننده سعادت و خوشبختی انسان نخواهد بود.
اما راجع به برنامه های صدا و سیما باید عرض کنم که: هیچ وقت فیلم و سریال های تلویزیونی را ملاک و مبنای کارهای خود قرار ندهید خصوصاً شما که می خواهید در چهارچوب دین عمل کنید مگر چقدر از این برنامه ها و سریال ها زیر نظرکارشناسان دین تهیه و تولید می شود؟ پس شما با کدام دلیل قانع کننده می خواهید کارهای خود را بر مبنای چنین برنامه هایی انجام دهید ما نمی خواهیم برنامه های مفید و مثبت صدا و سیما را نادیده بگیریم بلکه عرض می کنیم:
1. اولا محتوای برنامه های آن صددرصد اسلامی نیست لذا نمی تواند مبنا و ملاک کارهای دینی بشود پس آنچه از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شود دلیل بر صحت و اسلامی بودن آن نیست.
2. ثانیا شما که دغدغه دینی دارید و می خواهید انسان متدین و معنوی باشید خوب است که مبانی و ملاک ها و چهارچوب های فکری و اعتقادی خود را با مطالعه و تحقیق از منابع اصیل اسلامی مثل قرآن و روایات و کتاب های معتبر دینی بگیرید و به دیگران نیز بیاموزید.
3. از طرف دیگر نمی دانیم که منظور شما کدام فیلم است و اگر می دانستیم شاید بهتر می توانسیتم بحث کنیم ولی اجمالاً عرض می کنم که اگر پسر متدینی و به قول شما پسر معنوی یک دختری را دوست بدارد و عاشق اوباشد و بالاخره به او می رسد اگر این عشق و علاقه ناشی از شناخت آگاهانه و دلایل عاقلانه و منطقی باشد و در چهارچوب شرع و عرف دینداران باشد چه اشکالی دارد؟ من فکر نمی کنم که این کار ایرادی داشته باشد که جوانی، دختری را به خاطر کمالاتی که در او با چشم عقل دیده است نه با چشم هوس و او را مکمل خود یافته است دل به او بسپارد و او را برای خود برگزیند و به دنبال ازدواج او برود و برنامه ریزی کند تا از راه صحیح به او برسد و ما به همه جوانان توصیه می کنیم که اگر واقعا همتای خود را بدون هوی و هوس بلکه با ملاک های دقیق و صحیح یافتند بدون معطلی و فوت وقت اقدام به خواستگاری و ازدواج کنندو همان راهی که قبلا بیان کردیم بپیمایند. مقصودم این است که به صرف اینکه در یک فیلمی پسر به عشق خود رسید شما نمی توانید بگویید که پس چرا ما نباید به عشق قلبی خود برسیم؟ چون ممکن است اصلا این عشق شما، واقعی و مبتنی بر شناخت عقل نباشد؟ آیا مطمئن هستند که او همان مرد ایده آل شما است؟ چقدر او را می شناسید که فردا پشیمان نشوید؟ از کجا معلوم که او نیز شما را دوست بدارد؟ بر فرض دوست داشتن از کجا معلوم که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و وضعیت خانوادگی هم کفو باشید؟ با این همه نمی گوییم با او ازدواج نکنید چون اصلا نه او را می شناسیم و نه شما را. بلکه می گوییم متوجه باشید و با چشم باز و روشن ببینید که عشق تان بر عقل و شناخت باشد والا یک زوج به مجموعه شکست خوردگان در عشق خیالی اضافه می شود.
اما راجع به سؤال پایانی:
با توجه به مطالبی که بیان داشتیم پس لازم نیست جوابی به او بدهید طبق نظر اسلام گفتگوی دختر و پسر نامحرم در چارچوب شرعی و در حد ضرورت بی اشکال است. اسلام برای این که ازدواج ها به شکل منطقی شکل بگیرد و زوجها بتوانند از صفات و خلق و خوهای یکدیگر آشنا شوند اجازه داده که دختر و پسر هنگام خواستگاری (وقتی تصمیم جدی باشد) با هم دیگر گفتگو کنند. هرچه قدر تناسب ها و هماهنگی بین آنها بیشتر باشد ازدواج و زندگی زناشوئی به تفاهم و سازگاری نزدیکتر است کسی که دختری را دوست دارد باید به باورها و ارزشهای اونیز احترام بگذارد. باید از کانال شرعی و معقول و عرفی برای رسیدن به آن دختر وارد شود. چون در گفتگو های خیابانی تعهدی وجود ندارند و بسیاری از آسیب هایی که به دختران بالخصوص وارد می شود از ناحیه همین روابطی است که بدون اشراف والدین بوده است. و یا دختران تنها در ازدواج یک بعد (عشق لفظی و ظاهری) را دیده اند. تعهد شرعی مانع می شود که پسران هوس باز فردا سراغ فرد دیگری بروند و هر لحظه با کسی باشند و نیز باعث می شود که خانواده با گفتگوها، تحقیق های متعدد به مشترکات و تناسب های یکدیگر آشنا شوند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عشق در کلام شهید مطهری، محمد صالحی اندیمشکی، انتشارات نبوغ.
2. مرزها در روابط پسران و دختران، دکتر علی قائمی، ناشر: سازمان ملی جوانان، تابستان 81.
3. گفتار فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، محمد تقی فلسفی، هیئت نشر معارف اسلامی، 1348.
4. جوان و نیروی چهارم زندگی، دکتر محمدرضا شرفی، نشر سروش، تهران.
5. جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی حاجی، نشر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (مجموعه پرسشهای جوانان در رابطه با روابط دختر و پسر، کتابی مفید و خواندنی)
پی نوشت:
[1] . بقره/216.
[2] . چون جوان کانون احساسات و هیجانات است و لازم است به اندیشه و تجربه بزرگتران اعتماد و تکیه کند تا به بهترین گزینش دست زند.