آیا تحصیل علوم غیر از اسلامی با آدم شدن منافاتی دارد؟
هدف از بعثت پیامبران ـ علیه السّلام ـ این است که ما انسانها به سوی کمال حرکت کنیم، و به اخلاقیات و اوصاف الهی نائل گردیم و رنگ خدایی به خود بگیریم، خلاصه این که آدم شویم.
مسیر آدم شدن و رسیدن به کمالات انسانی، پیروی از اهلبیت ـ علیه السّلام ـ و اسوه قراردادن آنان، میباشد. برای طی این مسیر باید طبق برنامه الهی زندگی نمائیم.
علم و دانش را به اعتبارهای مختلف میتوان تقسیم نمود یکی از ملاکهای دسته بندی دانش، «دینی و غیر دینی بودن» علوم است. علومیکه به مسائل دینی مربوط میگردند (علوم دینی) و علومیکه به مسائل دینی مربوط نمیگردند(علوم غیر دینی)
اما طبق نظر شهید مطهری(ره) همه دانشهایی که در خدمت اسلام و مسلمین باشند و به رشد و پیشرفت علمیو دینی و فرهنگی جامعه اسلامیکمک کنند، علوم دینی به حساب میآیند و فراگیری آنها مورد تأکید و سفارش و احترام اسلام است. البته آنچه که مهم است خلوص نیت و الهی بودن، انگیزه تحصیل است.[1]
پس تحصیل علومیکه برای جامعه مفیدند، اگر با انگیزه الهی باشد بسیار مطلوب و مورد سفارش اسلام میباشند. همچنان که تحصیل علومیکه مستقیم به دین ربط دارند ـ مانند علوم حوزوی ـ اگر با انگیزه دنیایی باشد، نزد خداوندهیچ ارزشی ندارد و مورد نکوهش اسلام واقع شده است.
در ارزشگذاری تحصیل علم و دانش اندوزی، نقش عمده بر عهده نیّت دانشجو است. علم اندوزی در صورتی ارزشمند بوده، ما را به سعادت و کمال نهایی نزدیک میکند که هدف اصلی از تحصیل آن، نزدیکی به خداوند باشد.در غیر این صورت نه تنها تأثیری در سعادت واقعی ندارد، بلکه از نظر نظام اخلاقی اسلام هیچ ارزشی نخواهد داشت.[2]
حال روشن است، تحصیل علومیکه در جهت ارتقای همه جانبه جامعه اسلامیباشند، نه تنها با هدف اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ مخالف نیست، بلکه اگر همراه نیت خالص باشد، همسو با این مسیر نیز خواهد بود. اگر تحصیل علم، با این شرایط باشد هیچ منافاتی با آدم شدن ما ندارد و مخالف رسیدن ما به کمالات نمیباشد.
چرا که طبق فرموده امیر المومنین ـ علیه السّلام ـ هیچ شرفی مانند علم نمیباشد[3] و شرافت آدمیدر آگاهی او است.[4]
ما میتوانیم نیت خود را در تحصیل علم، الهی کنیم و در کنار تحصیل به تهذیب نفس و خودسازی نیز بپردازیم و بدینوسیله به سوی کمالات حرکت کنیم.
اگر سرگذشت بسیاری از انسانهای وارسته را مطالعه نمائید، در میان آنها افرادی را خواهید دید که به درجات عالی انسانی و عرفانی نایل گردیده اند در حالی که دارای دانش حوزوی نبودهاند، هر چند نمیتوان منکر شد که دست پروده عالمان ربانی و با ایمان بودهاند و خود آنها در پی یافتن سؤالهای بنیادین دینی از اندیشمندان دینی مستقیمأ و یا غیر مستقیم (کتاب) استفاده کرده اند.
مثلاً دکتر چمران آن عارف شهید، دارای تحصیلات دانشگاهی بود و در رشته فیزیک اتمیبه مدارج بالای علمیرا طی کرده بود. یا میتوان شهید رجایی، آن انسان وارسته را مثال زد. شیخ رجبعلی خیاط، شهید بابایی و سپهبد صیاد شیرازی نیز بدون اینکه در حوزه علمیه تحصیل کرده باشند، مسیر کمال و آدم شدن را طی نمودند، و در زمان ما این گونه افراد کم نیستند.
البته اگر سرگذشت تمامیاین افراد را بررسی نمائید، خواهید یافت که مدام با عالم ربانی در ارتباط بوده اند و دست خود را در دست عالمیالهی و خود ساخته قرار داده بودند.
مسیر آدم شدن و مسیر تربیت الهی منحصر به حوزه علمیه نمیباشد، اگر چه علومیکه مستقیم به دین (مبدأ و معاد) مربوط میگردند، بهترین و والاترین علوم میباشندچون قداست ذاتی دارندو آمدن به حوزه علمیه بهترین مسیر برای کمالات میباشد.
هر فردی باید ابتدا علاقه و استعداد خود را بسنجد. اگر استعداد و علاقه وی به رشتههای دانشگاهی میباشد بهتر است همان مسیر را ادامه دهد و در کنار تحصیل، با کمک علما اخلاق و کتابهای اخلاقی به اصلاح نفس خویش نیز بپردازد و نیت خود را در تحصیل الهی نماید. اما اگر علاقه و استعداد خود را در علوم حوزوی میبیند، میتواند به دروس حوزوی بپردازد البته اگر توانایی و استعداد این را دارد که در هر دو عرصه تحصیل نماید بسیار مطلوب خواهد بود ولی در این زمینه باید مشورت نمائید.
مهم این است که بداند دروس دانشگاهی هیچ منافاتی با مسیر کمالات ندارد و مسیر کمال منحصر به حوزه علمیه نمیباشد. هر کس میتواند در مسیر زندگی خود نیت خویش را خالص گرداند و کارهایش را الهی نماید و امور خود را با خودسازی همراه نماید و با مطالعه هدفمند و راهنمایی عالمان ربانی و کسب و ارتقای بینش، راههای خود سازی را طی نماید و به سوی کمال و آدم شدن حرکت نماید.
البته این نکته را نباید از خاطر دور داشت که در حوزه هدف اصلی تمام درسها تهذیب و تربیت افراد است. همه دروس به این منظور خوانده و تدریس میشود که دانشپژوهان نخست خود تربیت اسلامی شوند و بعد جامعه را به این سمت جهت دهند. اما دانشگاه هدف اصلیاش مسائل مربوط به زندگی دنیایی مردم است. مثلا هدف اصلی مهندسی ساختن ساختمان، ساختن راه، تأمین انرژی یا ساختن وسائل تکنولوژی است. هدف پزشکی و علوم وابسته حفظ سلامت بدنی افراد است. هدف علم حقوق رسیدن افراد به حق دنیایی خودشان است. هدف علم سیاست اداره جامعه است. تقریبا تمامی علوم دانشگاهی جنبه دنیایی دارند. به جز رشته کلام، علوم قرآن و علوم حدیث و… که آنها نیز به نوعی حوزوی هستند.
لذا در عین حال که دانشگاه رفتن با آدم شدن منافات ندارد. اما در دانشگاه هدف اصلی درس خواندن و تحصیل تربیت و آدم کردن دانشجویان نیست. بلکه هدف اصلی در آنجا تأمین مسائل زندگی خود و مردم است. اما حوزه هدف اصلیاش آدم کردن افراد است. لذا در حوزه به این جهت بیشتر بها داده میشود. آیات و روایات که در حوزه خوانده میشوند، همگی به آدم شدن افراد توجه میدهند. طلبه مرتب ذهنش با این مسأله درگیر است. به همین دلیل بیشتر احتمال دارد که به این هدف برسد. ولی دانشجو ذهنش بیشتر درگیر مسائل علمی دنیایی است. خصوصا علومی که از غرب در دانشگاه ترویج شده و رنگ مایه اسلامی به خود نگرفتهاند. یعنی علوم آموخته میشوند بدون اینکه به مبنای الهی خلقت و نشانه بودن آنها برای خداوند توجه شود. پس حوزه برای آدم شدن مناسبتر است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ آیین زندگی (اخلاق کاربردی) احمد حسین شریفی، دفتر نشر معارف.
2ـ اخلاق ترجمه کتاب الاخلاق، تألیف سیّد عبدالله شبّر، مترجم:محمد رضا جباران، انتشارات هجرت.
3ـ به سوی خود سازی،محمد تقی مصباح یزدی، انتشارات موسسه امام خمینی (ره).
پی نوشت ها:
[1] . مطهری، مرتضی؛ ده گفتار، انتشارات صدرا، 1369، ص 172 و 173.
[2] . مصباح یزدی، محمّد تقی؛ ره توشه (پندهای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ابوذر )، تحقیق و نگارش کریم سبحانی، انتشارات موسسه امام خمینی، 1376، جلد 1، ص 69.
[3] . مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404، قمری، جلد 1، ص 185.
[4] . بحارالانوار، ج 74، ص 414.