بلای اسراف

بلای اسراف

نویسنده: سیدجواد حسینی

بی شک خداوند که انسان ها را آفریده است، رزق و روزی آنها را تضمین کرده وبه قدر کافی نعمت ها و مواهب طبیعی برای بهره وری دراختیار آنها قرار داده است، به شرط هدر ندادن نعمت های الهی و بهره برداری صحیح و منطقی و برنامه ریزی و به دوراز افراط و تفریط.
در سطح جهانی، اسراف و زیاده روی و یا مصرف نادرست، ممکن است بشر را با کمبودها مواجه سازد و در سطح منطقه ای، باعث محرومیت کشورهای دیگر یا نسل های بعدی شود.
آمار نشان می دهد که روزانه بیش از صد میلیون تومان از بیت المال صرف چاپ اسکناس می شود و ایران در این زمینه و در اسراف نان در میان کشورهای جهان رتبه اول را دارد.(1)
به همین جهت، مقام معظم رهبری «اسراف» را به عنوان یک عیب ملی معرفی می کند و مصرف گرایی را برای جامعه بلا می خواند.(2)
براساس این دوراندیشی است که اسلام سخت بر دوری از اسراف و تبذیر پای فشرده و اموری را دراین زمینه مطرح کرده است که بشر بعد از قرن ها به آن رسیده است.
مقاله پیش رو، مروری است بر موضوع اسراف در قرآن، روایات و بیان معانی مصادیق، خطرها و زیان های اسراف.

اسراف در قرآن

قرآن با این که کتاب قانون کلی است، درباره اسراف آیات متعددی دارد و نکات کلیدی و مهمی دراین زمینه مطرح می کند. و دقت دراین آیات می تواند راهگشا باشد و جامعه ما را از اسراف و تبذیر نجات دهد.

1-خدا اسراف کاران را دوست ندارد

(کلوا و اشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین)(3)؛ «(از آنچه بر شما حلال شده) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست ندارد».
با اسراف، سرمایه محبت الهی که نعمتی بزرگ است، از دست انسان می رود. و می شود گفت هرکس این نعمت را از دست دهد، گرفتار عذاب می شود.
در ذیل آیه 31 اعراف در مجمع البیان می خوانیم که طبیب هارون الرشید، مردی مسیحی به نام بختیشوع بود. وی به واقدی گفت: آیا در قرآن شما چیزی از علم طب آمده است. واقدی گفت: بلی، حق تعالی در نیم آیه جمع فرموده است، آنجا که می فرماید: (کلوا و اشربوا و لاتسرفوا)پرسید: از پیامبر شما چیزی در این باب رسیده است؟ گفت: بلی، پیامبرما تمام علم طب را در چند کلمه جمع کرده و فرموده است: «المعده بیت الداء و الحمیه رأس کل دواء و اعط کل بدن ما عودته؛ معده، خانه دردها و رنج هاست، و پرهیز کردن، ریشه همه دواهاست، و به هربدن به مقداری که عادت کرده، (غذا)بده».
پزشک مسیحی گفت: کتاب شما و پیامبر شما، از طب چیزی فرو گذار نکرده و برای جالینوس چیزی نگذاشته است.
در سوره انعام مسئله بازتر بیان شده است و قید دیگری نیزاضافه شده است:
(کلوا من ثمره اذا اثمرو آتوا حقه یوم حصاده و لاتسرفوا انه یحب المسرفین)(4)؛«از میوه آن (هر درخت میوه)هنگامی که میوه رسید، بخورید و روز درو کردن(و چیدن محصول) حق آن را (همچون زکات، خمس وغیر آن) بدهید، ولی اسراف نکنید که به راستی خداوند مسرفان را دوست نمی دارد».
بعضی گفته اند که هرکسی را خدا دوست ندارد، اهل عذاب است؛ چون محبت خدا به معنای رساندن ثواب است(5)

2-عذاب دنیایی اسراف کاران

(لنرسل علیهم حجاره من طین مسومه عند ربک للمسرفین)(6)؛«تا بارانی از «سنگ-گل» برآنها بفرستیم؛ سنگ هایی که از ناحیه پروردگارت برای اسراف کاران نشان گذاشته شده است».
برخی آیه را این چنین ترجمه کرده اند که : مجازات الهی درانتظار مسرفان است(7)به هرحال، آیه می رساند که عذاب دنیوی و سنگ باران گناهکاران از سوی مأموران الهی؛ به ابرهه و حرمت شکنان مکه اختصاص ندارد، بلکه مسرفان نیز دچار عذاب می شوند.
درآیه دیگر بعد از بیان زندگی تلخ کسانی که خدا را به فراموشی سپرده اند، می فرماید: (و کذلک نجزی من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخره اشد و ابقی )(8)؛«و این گونه جزا می دهیم کسی را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد، و عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است».
این آیه علاوه بر عذاب دنیوی، به عذاب اخروی نیز تهدید کرده است.

3-محرومان از هدایت الهی

هدایت ابتدایی و پاداش الهی نیاز به پیش زمینه دارد وانسان مسرف، این زمینه را از دست می دهد؛ لذا از هدایت الهی محروم می شود:
(ان الله لایهدی من هو مسرف کذاب)(9)؛«خداوند مسرفان دروغگو را هدایت نمی کند».

4-گمراهی مسرفان

قطعاً وقتی انسان هدایت الهی را از دست داد، اضلال عقوبتی الهی به سراغ او خواهد آمد و او را دراین گمراهی تأیید و ماندگار خواهد کرد:
(کذلک یضل الله من هو مسرف مرتاب)(10)؛ «این گونه خداوند هر اسراف کار تردید کننده ای را گمراه می سازد.»

5-از مسرفان نباید اطاعت کرد

کسی که خود گمراه است و هدایت الهی نیز دست او را نگرفته است؛ نباید مورد اطاعت مردم قرار گیرد. توجه جدی جامعه به این نکته ی بسیار دقیق، باعث می شود تا به اسراف کاران که هر روز تشریفات اسراف کارانه ای را درجامعه مرسوم می سازند، اقتدا نکنند و آنان را الگوی خود قرار ندهند:
(ولا تطیعوا امرالمسرفین)(11)؛«فرمان مسرفان را اطاعت نکنید».
جالب این است که به صورت مطلق از اطاعت آنها نهی می کند؛ یعنی از فرامین به ظاهر خوب آنها نیز نباید اطاعت شود؛ چون همین امر، راه اطاعت کامل از آنها را باز می کند.

6-مسرفان، برادر شیطان اند

وقتی انسان از هدایت الهی محروم و دچار ضلالت گردید، به شیطان نزدیک و برادر و رفیق او خواهد شد.
قرآن کریم می فرماید:
(ولا تبذر تبذیراً ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه کفوراً)(12)« وهرگز اسراف و تبذیر مکن؛ چرا که تبذیر کنندگان برادران شیطان اند و شیطان، کفران(نعمت های)پروردگارش را کرد».
نقل شده: کفارعرب بسیاری از اموال خود را برای ریاکاری و سمعه(رساندن کار خود به گوش دیگران) خرج می کردند و برای یک وعده میهمانی، شتران متعددی را ذبح می کردند تا مردم آنها را به سخاوت ستایش کنند. خداوند دراین آیه، آنها را نکوهش کرد که در تضییع مال همچون دیوها از گروه جن هستند.(13)
و در واقع برادران شیطان شمرده می شوند. به همین جهت فرعون نیز اسراف کار شمرده شده است و اسراف، شیوه فرعونی به حساب آمده است:
(و ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین)(14)؛«به راستی فرعون در زمین برتری جویی داشت و به راستی از اسراف کاران بود».

7-هلاکت، سرانجام اسراف

وقتی انسان به گمراهی افتاد و برادر شیطان و فرعون صفت شد، خود را به هلاکت می افکند:
(و اهلکنا المسرفین)؛(15) «و مسرفان را هلاک کردیم».
و بدترین نوع هلاکت، جهنمی شدن است که در آیه بعد به آن اشاره شده است.

8-مسرفان جهنمی اند

(و ان المسرفین هم اصحاب النار)(16)«وبه راستی مسرفان اهل آتش اند».
این آیه نشان می دهد که اسراف از گناهان کبیره است، چون یکی از تعریف های گناه کبیره، این است که خداوند در قرآن وعده عذاب برای آن داده باشد.(17)
در روایات صحیح که گناهان کبیره شمرده شده؛ اسراف ذکر شده است. حضرت رضا(ع)فرمود:
«واجتناب الکبائر و هی : قتل النفس… و الاسراف؛دوری ازگناهان کبیره همچون: کشتن نفس… و اسراف کردن ».
از مجموع آیات گذشته به خوبی به دست آمد که اسراف، یکی از گناهان کبیره ای است که انسان را از محبوبیت در درگاه الهی وهدایت او محروم می سازد و به سمت ضلالت و گمراهی و فرعون صفتی و نزدیک شدن به شیطان سوق می دهد و سرانجام به عذاب دنیوی و هلاکت ابدی در جهنم گرفتار می سازد.
جالب است بدانید که خداوند در سوره یونس وقتی سخن از فرعون به میان می آورد، اول او را اسراف کار می خواند: (انه لمن المسرفین)(18)و درآیه بعد او را ظالم و ستمگر می شمارد: (للقوم الظالمین)(19)، و در آیه سوم او را کافر می خواند: (و نجنا برحمتک من القوم الکافرین )(20)؛«و ما را به رحمت خود از گروه کافران نجات بده».
این تفاوت تعبیرات، شاید به این جهت باشد که انسان در مسیرگناه و خطا نخست از «اسراف»؛ یعنی تجاوز از حد و مرزها شروع می کند، بعد بنای «ستمکاری» می گذارد و سرانجام کارش به «کفر و انکار» منتهی می شود.(21)

اسراف و خطرات آن

در روایات معصومان نیز تعبیرهایی درباره اسراف و خطرات آن به کار رفته که انسان را می لرزاند. برخی ازاین روایات را با هم می خوانیم.
1-اسراف، مغبوض الهی
حضرت صادق(ع)فرمود: «ان القصد امر یحبه الله عزوجل وان السرف یبغضه حتی طرحک النواه فانها تصلح لشیء وحتی صبک فضل شرابک؛ به راستی که خداوند میانه روی را دوست و اسراف را دشمن می دارد، حتی دورانداختن هسته خرما را، زیرا آن هم به کار می آید(به عنوان غذای شتر و یا کاشت آن و…)همچنین باقی مانده ی آبی که خورده ای (اسراف است)»(22)
2-اسراف و تبذیر
امام صادق(ع) فرمود: «اتق الله ولاتسرف ولا تقتر و کن بین ذلک قواماً ان الاسراف من التبذیر قال الله : (ولاتبذر)ان الله لایعذب علی القصد؛(23)از خدا بترس و اسراف نکن و سخت گیری (هم)مکن(بلکه همیشه) در حد وسط باش. به راستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرمود: «تبذیرنکن». به راستی خدا بر میانه روی عذاب نمی کند(بلکه براسراف و تقتیر عذاب می کند)».
3-دور شدن از اصلاح نفس
امام علی (ع)فرمود: «ویح المسرف، ما البعده عن صلاح نفسه و استدراک امره؛ وای بر اسراف گر که چقدر از مصلحت نفسش و جبران امرش به دور است».(24)
4-اسراف، ریشه ی فقر
امام علی (ع)فرمود: «سبب الفقر الاسراف، عامل فقر و نداری، اسراف است ».
کلام امام نشان می دهد که اسراف خود فقیر و یا اسراف دیگران، باعث محرومیت و فقر می شود.
مروک بن عبید از پدرش نقل کرده که حضرت صادق(ع) فرمود: «یا عبید ان السرف یورث الفقر و ان القصد یورث الغنی؛ ای عبید!اسراف باعث نداری، و میانه روی باعث ثروتمندی می شود».(25)
و درجای دیگر فرمود: «ضمنت لمن اقتصد ان لایفتقر؛ ضمانت می کنم برای کسی که میانه روی کند؛ فقیر نشود».(26)
5-مسرف، قابل رحم نیست
امام علی (ع)فرمود: «ذر السرف، فان المسرف لایحمد جوده ولا یرحم فقره؛(27)دوری کن از اسراف، زیرا اسراف کار، جودش پسندیده نیست و فقر و نداری اش قابل ترحم نمی باشد».
6-اسراف، فساد است
امام صادق(ع) در جمعی خرما خواست و مشغول خوردن شد. یکی از حاضران هسته خرما را دور
می ریخت، حضرت دست او را گرفت(ویا از خرما خوردن دست کشید)و فرمود: «لاتفعل ان هذا من التبذیر و الله یحب الفساد؛(این عمل) را انجام نده. به راستی این (دور انداختن هسته)از تبذیراست )و تبذیر فساد است )و خداوند، فساد را دوست نمی دارد».(28)
7-عدم اسراف، نشانه خیر
امام علی(ع) فرمود: «اذا اراد الله بعید خیراً الهمه الاقتصاد و حسن التدبیر و جنبه سوء التدبیر و الاسراف؛ (29)هرگاه خداوند خیر بنده ای را اراده کند؛ به او میانه روی و نیکو تدبیر کردن را الهام می کند و از سوء تدبیر و اسراف دورش می کند».

مفهوم شناسی

در آیات و روایات، واژه اسراف بیشتر استعمال شده است وگاه فقط تبذیر به کار رفته است. درمقابل، گاهی اقتصاد و گاهی اقتار هم استعمال شده است. جا دارد که این الفاظ و فرق آنها را بیان کنیم.

اقتصاد

راغب می گوید: اقتصاد(میانه روی)دو نوع است:
1-اقتصادی که مطلقاً پسندیده است و این در جایی است که دو طرف میانه روی و اقتصاد، افراط و تفریط باشد؛ مثلاً جود که بین اسراف و بخل قرار دارد و شجاعت، صفتی میان تهور(بی باکی) وجبن (ترس) قرار گرفته است. ازاین باب است «واقصد فی مشیک، در رفتنت میانه رو باش».به این معنا اشاره دارد این آیه قرآن که می فرماید: (و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً)؛ (30)«وکسانی که هرگاه انفاق می کنند، اسراف و سخت گیری نمی کنند.»
2-نوع دوم اقتصادی است که بین امر محمود و مذموم واقع شود؛ مثل چیزی که بین عدل و جور و یا قریب و بعید باشد، و به این معنا اشاره دارد این آیه قرآن که می فرماید: «برخی ها بر نفسشان ظالم اند و برخی مقتصد و میانه رواند»، و یا آیه (سفرا قاصدا)؛ «سفری میانه(که نه دور باشد و نه نزدیک)».(31)
مقصود از اقتصاد در محل بحث و روایات وارد شده، معنای اول است؛ یعنی آنچه بین اسراف و اقتار، افراط و تفریط قرار دارد.

اسراف

در مقابل اقتصاد، دو لفظ قرار دارد: یکی، «اسراف» است. اسراف از ماده سرف به معنای تجاوزازحدو مرز است در هر کاری که باشد، ولی مشهور این است که اسراف را در تجاوز از حد انفاق به کار می برند، و سفیان گفته: «هرآنچه در غیر طاعت خداوند انفاق شود، هرچند کم باشد، اسراف است»، ولی این واژه اختصاص به انفاق ندارد. خداوند، قوم لوط را مسرف نامید که شهوت را در مسیر غیرصحیح آن به کار می بردند و گناه کردند: (الذین اسرفوا علی انفسهم)؛«برخود اسراف و (ظلم) کردند.»(32)
اقتار
«قتر» که طرف دیگر اقتصاد است، به معنای کم نفع رساندن است. قترت الشی؛ یعنی کم کرد. ریشه اصلی «قتر از قتار» و به معنای دودی است که از بریان کردن چیزی و یا آتش زدن چوبی حاصل می شود. گویا برای انسان مقتر از چیزی فقط دودش نصیب او می شود.(33)و گویا به اندازه دود چیزی، انفاق می کند، نه خود آن شی را.
در تفسیر نمونه می خوانیم:
«پنجمین صفت ممتاز«عبادالرحمن»، اعتدال و دوری از هرگونه افراط و تفریط در کارها مخصوصاً در مسئله انفاق است: «آنها کسانی هستند که به هنگام انفاق، نه اسراف می کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی را رعایت می کنند».(34)
-انفاقی عادلانه و دور از هرگونه اسراف و سخت گیری دارند،…(اما درباره)تفسیر«اسراف» و «اقتار» که نقطه مقابل یکدیگرند، مفسران سخنان گوناگونی دارند که روح همه، به یک امر باز می گردد و آن اینکه«اسراف»آن است که بیش از حد و درغیر حق و بیجا مصرف گردد، و «اقتار» آن است که کمترازحق و مقدار لازم بوده باشد».(35)
تشبیهی جالب!
عبدالملک بن عمر نقل می کند که حضرت صادق(ع)این آیه را تلاوت کرد: (و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً)، سپس آن حضرت مشتی از سنگ ریزه [از زمین ]برداشت و محکم در دست گرفت[به گونه ای که چیزی ازآن به زمین نریخت]. سپس فرمود: این همان «اقتار» و سخت گیری است که خداوند در قرآن ذکر کرده [و مذمت نموده ]. سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود[که همه آن به زمین ریخت]و فرمود: این اسراف است[که همه را خرج کنی و چیزی نگه نداری]. بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود، به گونه ای که مقداری ریخت و مقداری در دستش ماند و فرمود: این همان «قوام» و اقتصاد و میانه روی است. (36)

پی نوشت ها :

1-افق حوزه، سال هفتم، ش 228(1/24 /1388)، ص 8.
2-همان.
3-اعراف/31.
4-انعام/141.
5-گناهان کبیره؛شهید دستغیب، ج2، ص92.
6-ذاریات/33 و 34.
7-تفسیر نمونه، ج12، ص96.
8-طه/127.
9-غافر/28.
10-همان/34.
11-شعراء/151.
12-اسراء/27و28.
13-ر.ک: گناهان کبیره، ج2، ص93.
14-یونس/83.
15-انبیاء/9.
16-غافر/43.
17-گناهان کبیره، ج1، ص41و42؛«الکبائرکل ما اوعد الله علیه النار».
18-یونس/83.
19-همان/85.
20-همان/86.
21-ر.ک: تفسیرنمونه، ج8، ص368.
22-وسائل الشیعه، ج15، باب 25، نفقات، ح2، بیروت، داراحیاءالتراث العربی.
23-مستدرک الوسائل، ج15(2 نکاح)، باب 21، نفقات، ص 265، ح1 و3، بیروت مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چ3، 1411 ق.
24-همان، ص266، ح6.
25-وسائل الشیعه، ج15، ص 258، ح8.
26-همان، ح7.
27-همان، ص 266، ح4.
28-همان، ص 268، باب 23، نفقات، ح1.
29-همان، ص 266، ح2.
30-فرقان/67.
31-المفردات، راغب اصفهانی، ص404، تهران، دفتر نشر کتاب، 1404ق.
32-همان، ص 230.
33-همان، ص 394، با تلخیص.
34-فرقان/67.
35-وسائل الشیعه، ج15، ص152.
36-وسائل الشیعه، ج15، ص 264، ح6.

منبع : فرهنگ کوثر (ویژه اندیشه و سیره اهل بیت شماره 82 ) / انتشارات آستانه مقدسه حضرت معصومه (س )سال 1389

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید