نویسنده : عیسی عیسی زاده
نکته دوم: نقش ایمان به حسابرسی روز قیامت در تحقق عدالت و جلوگیری از ظلم در جامعه:
این نکته که در کلام حضرت به صراحت مشهود است، پیام بسیار مهم و سازنده ای را برای رهبران و متصدیان امور جامعه در بردارد و آن این که بهترین راهکار تحقق عدالت و ریشه کن کردن ظلم در جامعه، بالا بردن اعتقاد و ایمان متولیان امور به حسابرسی روز قیامت است. ظلم بر بندگان خدا از گناهان بزرگ است و براساس هوای نفس و شهوت حیوانی از انسان سر می زند. چنان که حضرت امیر (علیه السّلام) در این باره می فرماید: «و ما من معصیه شیء الا یاتی فی شهوه ؛ 12 هیچ گناهی از گناهان یافت نمی شود جز این که با تمایلات و غرایز حیوانی انسان سازگار است.»
یادآوری مرگ، از راه های نابودی شهوات است. همان گونه که علی ع می فرماید: «الا فاذکروا هادم اللذات و منقص الشهوات و قاطع الامنیات عند المساوره للاعمال القبیحه؛ 13 به هوش باشید نابود کننده لذات و برهم زننده کام یابی ها و قطع کننده آرزوها (مرگ) را بسیار یاد کنید در هنگام تصمیم بر گناه.»
بنابراین، سردمداران و والیان امور آنانی که قلبشان برای تحقق عدالت، در ساختار اداری کشور می طپد، باید به این امر مهم و حیاتی توجه ویژه نموده و تدبیری اخذ نمایند تا به هر طریق ممکن اعتقاد و ایمان متصدیان امور به قیامت، و حسابرسی در آن روزی را که حضرت امیر (علیه السّلام)، اظهار ترس می کند، بالا برده، تا با ارتقای ایمان آنان، مردم از جور آنان در امان مانده و لذت شیرینی اجرای عدالت را بچشند.
اما یکی از راه های ارتقای ایمان مسئولان و امانت داران بیت المال و ایجاد تقوا و ترس الهی در دل آن ها، برگزاری جلسات پند و نصیحت و جلسات تذکر و انذار است. چنان که حضرت امیر(علیه السّلام) در سخنانی بدین معنا اشاره می فرماید: «پند و موعظه و تذکر، موجب حیات قلوب و تطهیر از زنگارهای گناه است و انسان را به درجه باتقوایان می رساند.» 14
آری، این راه مذکور، برگرفته از سیره عملی حضرت امیر ع است که به استانداران و فرمانداران و متصدیان امور حکومت دستور می دادند تا با یادآوری مرگ و معاد مواظب اعمال خود باشند، تا بی عدالتی ای از آن ها سر نزند.
در همین زمینه مولا علی (علیه السّلام) در سخنی به مالک اشتر می فرماید: «ای مالک! … باد دماغت را فرو بنشان، حدت و شدت و قدرت دست و تیزی زبانت را در اختیار خودگیر! و برای جلوگیری از این کار مخصوصا توجه به زبانت داشته باش که (سخنی بدون فکر نگویی)… هرگز حاکم بر خویشتن نخواهی بود جز این که فراوان به یاد قیامت و بازگشت به سوی پروردگار باشی. 15
و به کارگزاران بیت المال فرمود: «ولا تدخروا انفسکم نصیحه ؛ 16 از نصیحت خوش خودداری مکنید.»
نکته سوم: قومیت گرایی بزرگ ترین مانع اجرای عدالت در ساختار اداری کشور:
حضرت علی (علیه السّلام) با برخورد قاطع و عادلانه خود با برادرش عقیل که متقاضی سهم بیش تری از بیت المال بود، درس مهمی به عمال و خزانه داران بیت المال داده است که امیدواریم، این درس عملی حضرت در جامعه ما به مرحله اجرا در آید. ان شاء الله. از مسائلی که موجب بدبین کردن افراد جامعه، نسبت به حکومت وقت می شود، قومیت گرایی و تبعیض بین خویشاوندان و دیگران در تقسیم بیت المال است مگر آن که پای امتیاز به حق در کار باشد. البته این مساله در حکومت هایی که براساس اجرای عدالت پی ریزی شده اهمیت بیش تری دارد؛ چون انتظارات مردم در چنین جامعه ای بیشتر از جوامع دیگر است. از این رو، بی عدالتی در این گونه جوامع بسیار سریع تنفر ایجاد می کند و پایه های حکومت را به لرزه در می آورد.
نکته چهارم: دیدگاه حضرت علی (علیه السّلام) درباره مبارزه با قومیت گرایی:
با توجه به این که سرچشمه قومیت گرایی وتبعیض، پیروی از هواهای نفسانی است، باید سعی شود ابتدا سرچشمه آن را خشک کرد تا تبعیض ریشه کن گردد؛ اما راه خشکاندن سرچشمه، یعنی نابود کردن هواهای نفسانی را باید از مردی آموخت که هوای نفسانی را در دست خود اسیر کرده است. و جرات عرض اندام به نفس را نداده است. در نتیجه، بی عدالتی و تبعیض و قومیت گرایی را از ریشه نابوده کرده است؛ اما راه مبارزه با هواهای نفسانی که در برخورد حضرت علی ع با برادرش عقیل مشاهده می شود، یادآوری عذاب روز قیامت است که حضرت علی (علیه السّلام) با داغ کردن برادرش، به او فهماند، اگر تو طاقت آتش دنیایی را نداری، چه طور من طاقت آتش خشم الهی را داشته باشم؟ و حال این که این دو قابل قیاس نیستند. بنابراین یکی از راه های پیشگیری از قومیت گرایی در ساختار اداری کشور، تقویت ایمان و اعتقاد به حسابرسی روز قیامت در دل متصدیان امور است؛ اما راه تقویت چنین ایمان و اعتقادی در نکته دوم قبلا مورد بحث قرار گرفت.
راه مبارزه با تبعیض خواهی و بی عدالتی مراجعان، در درجه اول، تذکر و یادآوری است. در صورت عدم پذیرش و اصرار به خواستن بی عدالتی، برخورد قاطع و جدی است که ما این برخورد را در مورد درخواست عقیل از حضرت علی (علیه السّلام) کاملا می توانیم مشاهده کنیم و از این برخورد، درس سازندگی بیاموزیم.
نکته پنجم: رعایت عدالت تا کجا؟:
از عوامل بی عدالتی و تبعیض در ساختار اداری کشور، توجیه کردن های غیرقانونی است. مبنای توجیه گران این است که در بعضی از موارد، عدالت باید فدای احسان شود؛ مثل این که برای رفع محرومیت و گرسنگی عده ای، باید تبعیض صورت گیرد.
حال ببینیم دیدگاه وحی ناطق، امیرمومنان علی (علیه السّلام) در این باره چیست؟
با دقت در برخورد حضرت علی (علیه السّلام) با برادرش عقیل، می توان دریافت که حضرت امیر (علیه السّلام) با اینکه می دید کودکان برادرش، در گرسنگی سخت به سر می برند، حاضر نشد مرتکب بی عدالتی گردد و حق دیگران را برای رفع گرسنگی، به برادرزاده های خویش بدهد؛ به تعبیر دیگر، حضرت حاضر نشد عدالت را فدای احسان نماید؛ چرا که احسان با مال و حق دیگران، احسان نخواهد بود؛ چون احسان آن است که انسان از مال و حق خود بدون انتظار اجر و مزد، به دیگران ببخشد نه اینکه از حق دیگران بگیرد و به کسی ببخشد.
بنابراین، جامعه ای که خود را پیرو سنت و سیره علی بن ابی طالب (علیه السّلام) می داند و به این پیروزی افتخار می ورزد، شایسته است، با تاسی از سیره حیات بخش آن حضرت باب هرگونه توجیه گری را در ارتکاب بی عدالتی و تبعیض ببندد؛ چرا که اگر باب توجیه گری در ساختار اداری جامعه باز گردد، دیگر کسی مزه عدالت را نخواهد چشید. البته تذکر این نکته لازم است که حکومت اسلامی و والیان امور برای رفع هر نوع محرومیت و گرسنگی، باید از راه قانونی این مشکل را حل کنند و نگذارند عده ای در جامعه در اثر فقر و گرسنگی به هلاکت برسند. والیان و حاکمان می تواند از راه های گوناگونی نظیر تشویق کردن ثروتمندان به احسان و یا تاسیس مراکز سرویس دهی به محرومان جامعه و یا در اختیار قرار دادن ابزار کار و درآمد، فقر را از جامعه ریشه کن کنند.
گفتنی است که در این امر مهم، باید بسیار دقیق و کارشناسانه عمل شود، تا نکند محرومیت زدایی منجر به محروم پروری گردد، که اگر این چنین شود، روحیه تلاش و کوشش از سنگر اقتصادی رخت بر می بندد و در نتیجه، جامعه برای پذیرش استثمار بیگانگان آماده می شود و تمام هستی ملت بر باد خواهد رفت. آن چنان که در عصر کنونی در بسیاری از کشورهای مستعمره بیگانگان، شاهد این قضیه هستیم. بنابراین، محرومیت زدایی ای مورد قبول است که ملت و جامعه را به سوی استقلال اقتصادی پیش ببرد.
خلاصه سخن در بحث عدالت در بیت المال: اول، رعایت عدالت در تقسیم بیت المال، منافاتی با سیاست و سیاستمداران اسلامی ندارد؛ دوم، عدالت به هیچ وجه فدای چیز دیگر نخواهد شد؛ سوم، قومیت گرایی، از عوامل نابودی عدالت در جامعه است؛ چهارم، از راه های تقویت عدالت خواهی در جامعه، بالا بردن سطح معنوی جامعه است، تا ملت و مسئولان با یاد قیامت و عذاب دردناک صحرای محشر، از هرگونه ظلم و بی عدالتی پرهیز نمایند.
ویژگی حاکمان و مجریان عدالت از دیدگاه حضرت علی(علیه السّلام)
تاریخ زندگی بشر، نشان دهنده متجاوز بودن عده کثیری از انسان هاست. اگر حکومتی بخواهد در ساختار اداری اش، عدالت را تحقق بخشد، باید علاوه بر تقویت بنیه معنوی جامعه، به اجرای قوانین و احکام الهی بپردازد.
بنابراین، انتخاب حاکمان برای تحقق بخشیدن عدالت در تمام عرصه های اجتماع، از موضوعات بسیار بااهمیت است؛ زیرا سلامت ادارات و نهادها متکی بر سلامت قوه حاکمه است. همان گونه که سلامت اجتماع و امنیت جامعه متوقف بر سلامت و عدالت در قوه حاکمه می باشد.
اکنون باید ببینیم حاکمان از دیدگاه حضرت علی(علیه السّلام) (آن امام عادل) باید دارای چه ویژگی هایی باشند، تا بتوانند عدالت واقعی را در جامعه پیاده کنند. آن حضرت این معنا را در نامه اش به مالک اشتر این چنین می فرماید: «ای مالک!… از میان مردم برترین فرد در نزد خود را برای حکم رانی و قضاوت برگزین؛ از کسانی که :
1- مراجعه فراوان، آن ها را در تنگنا قرار ندهد
2- برخورد مخالفان با یکدیگر او را به خشم و کج خلقی واندارد
3- در اشتباهاتش پافشاری نکند
4- بازگشت به حق، هنگامی که برای آن ها روشن شد، بر آن ها سخت نباشد
5- طمع را از دل بیرون کرده باشد؛
6- در فهم مطالب، به اندک تحقیق بدون بررسی لازم اکتفا نکند
7- از همه کس در شبهات محتاط تر باشد
8- در یافتن و تمسک به حجت و دلیل از همه مصرتر باشد
9- با مراجعه مکرر شکایت کنندگان، کمتر خسته شود
10- در کشف امور شکیباتر از همه باشد؛
11- به هنگام آشکار شدن حق در فصل خصومت از همه قاطع تر باشد
12- از کسانی که ستایش فراوان آن ها را فریب ندهد و تمجیدهای بسیار، آنان را متمایل به جانب مدح کننده نسازد.
البته این افراد بسیار اندکند.
(اما وظیفه تو در مورد قضاوت):
1- با جدیت هرچه بیشتر قضاوت های قاضی خویش را بررسی کن
2- در بذل و بخشش به او سفره سخاوت را بگستر، آن چنان که نیازمندی اش از بین برود و حاجت و نیازی به مردم پیدا نکند
3- از نظر منزلت و مقام آن قدر مقامش را نزد خودت بالا ببر که هیچ کدام از یاران نزدیکت، به نفوذ در او طمع نکند، و از توطئه این گونه افراد در نزد تو در امان باشد. (و بداند که موقعیتش از او بالاتر نیست که بخواهد از او شکایتی بکند.)
در آن چه گفتیم با دقت بنگر! چرا که این دین اسیر دست اشرار و وسیله هوسرانی و دنیاطلبی گروهی بوده است.»17
نکته اول: مقام قضات:
با نگاهی به صدر و ذیل کلام حضرت که فرمود: «ای مالک! برترین فرد نزد خودرا برای قضاوت برگزین» و نیز فرمود: «از نظر مقام و منزلت، آن قدر مقام قاضی را نزد خودت بالا ببر که هیچ کدام از یاران نزدیک، به نفوذ در او طمع نکنند» می توان دریافت که، مقام قضاوت، از مهم ترین مقام ها در جامعه است.
نکته دوم: سخت گیری در گزینش قضات:
با توجه به شرایط دوازده گانه ای که حضرت برای انتخاب قضات مطرح نمودندو با توجه به تعبیر آن حضرت که فرمود: «افراد دارای شرایط دوازده گانه بسیار اندک اند»، باید بدانیم که گزینش قضات کار بسیار سختی است؛ چون در جامعه، کمتر افرادی پیدا می شوند که شرایط دوازده گانه را دارا باشند.
نکته سوم: تربیت قضات:
از مواردی که مراکز تعلیم و تربیت قضات باید به آن همت به ورزند، توجه به همین پیام گهربار حضرت امیر(علیه السّلام) است که به آنها می گوید: «قضاتی تربیت کنید که شرایط دوازده گانه را دارا شوند، سپس به امر قضاوت مشغول شوند.» راستی آیا مراکز پرورش قضات در جامعه ما این گونه قاضی تربیت می کنند؟ امیدواریم پاسخ این پرسش مثبت باشد.
نکته چهارم: عوامل انحراف قضات:
با توجه به کلام حضرت عواملی که موجب منحرف شدن قاضی می شود عبارت است از:
1- خشمگین شدن؛
2- پافشاری کردن بر اشتباه؛
3- طماع بودن؛
4- بررسی دقیق نکردن؛
5- عدم رعایت احتیاط در موارد شبهه ناک؛
6- عدم تمسک به بینه؛
7- عجولانه برخورد کردن؛
8- فریب مداحان را خوردن.
نکته پنجم: عوامل موفقیت قضات در اجرای عدالت:
حضرت علی(علیه السّلام) عواملی را به عنوان عوامل موفقیت قاضی بر می شمارد که از آن جمله است:
1- خشمگین نشدن
2- عدم پافشاری بر اشتباه
3- در کشف حقایق شکیبا بودن
4- طماع نبودن
5- رعایت احتیاط در مورد مشکوک
6- اصرار به یافتن حجت و بینه بر حق
7- سخت نبودن بازگشت به حق در صورت آشکار شدن حق
8- فریب مداحان و چاپلوسان را نخوردن
9- قاطعیت در احقاق حق و اجرای عدالت
10- عدم اکتفا به بررسی اندک؛
11- عدم خستگی در اثر مراجعات مکرر مردم.
نکته ششم: وظیفه ولی امر مسلمین درباره قضاوت:
با نگاهی به سخنان امیرالمؤمنین(علیه السّلام) می توان دریافت که ولی امر مسلمین در خصوص قضاوت، وظایف زیر را به عهده دارد: بررسی دقیق احکام صادره حکام و قضات؛ تأمین مالی قضات تا رفع نیازمندی ها؛ تأمین معنوی، (بالا بردن مقامشان نزد خود).
نکته هفتم: سلامت قوه حاکمه مدیون دو امر مهم:
گماردن بازرسان دقیق؛ تأمین مادی و معنوی قضات. بنابراین، نخست باید قضات را تأمین کرد، آنگاه قضاوتشان را به دقت بررسی کرد، تا آنان دریابند که همه کارهای شان تحت کنترل قرار دارد.
احسان در ساختار اداری از دیدگاه حضرت علی(علیه السّلام)
حضرت علی(علیه السّلام) در نامه خود به مالک اشتر فرمود: «ای مالک!… قلب خویش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت و لطف کن و همچون حیوان درنده ای نسبت به آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری! زیرا آنها دو گروه بیش نیستند: یا برادران دینی تواند، یا انسان هایی هم چون تو، گاه از آن ها لغزش و خطا سر می زند. ناراحتی هایی به آنان عارض می گردد. به دست آنان عمداً یا به طور اشتباه کارهایی انجام می شود (در این موارد) از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنها عطا کن که دوست داری خداوند از چشم پوشی و عفوش به تو عنایت کند؛ زیرا تو مافوق آنها و پیشوایت مافوق تو و خداوند تو را زمامدار قرار داده است! امور آنان را به تو واگذار کرده و به وسیله آنان تو را آزمایش نموده است… از منت بر رعیت به هنگام احسان بپرهیز؛ زیرا منت، احسان را باطل می سازد.»18
از عواملی که تحکیم بخش پایه های حکومت است، «عفو و احسان» مدیران و مسئولان نسبت به مردم می باشد. بنابراین، بر مدیران و متصدیان امور است که با به کار بستن سخنان ارزشمند حضرت امیر(علیه السّلام)، نیکی و احسان به مردم را سرلوحه مدیریت و کارگزاری خود قرار دهند؛ چرا که از فواید مهم احسان، امیدوار کردن مردم به حکومت و حاکمان است. اگر حکومتی از پشتوانه حمایت برخوردار باشد، هیچ بیگانه ای جرأت هجوم آوردن به آن را نخواهد داشت که نمونه آنرا در کشور عزیزمان شاهد بوده و هستیم. افزون بر فایده مزبور، از فواید ارزشمند دیگر احسان در ساختار کشور، تحقق یافتن فرهنگ عفو و احسان در میان مردم است که اگر چنین چیزی در اجتماع محقق شود، ریشه بسیاری از جنایات و بی عدالتی ها خشکانده خواهد شد، و جامعه به سوی تکامل پیش خواهد رفت.
پی نوشت :
12-همان، خطبه .176
13- همان، خطبه .99
14-همان، نامه 31، خطبه 85 و .222
15- همان، نامه .53
16- همان، نامه .51
17- همان، نامه .53
18- همان، نامه .53
منبع:روزنامه کیهان