شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع: حکمتنامه حضرت عبد العظیم الحسنی علیهالسلام
انکار مجهولات
حدیث
الأمالى للطوسى : أخبرنا جماعه ، عن أبى المفضّل ، قال : حدّثنا أبو أحمد عبیداللَّه بن الحسین بن إبراهیم العلوى ، قال : حدّثنى أبى ، قال : حدّثنى عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى الرازى فى منزله بالرىّ ، عن أبى جعفر محمّد بن علیّ الرضا علیه السلام ، عن آبائه علیهم السلام ، عن علیّ بن الحسین ، عن أبیه ، عن جدّه علیّ بن أبى طالب علیه السلام ، قال :
قُلتُ أربَعاً أنزَلَ اللَّهُ تَعالى تَصدیقى بِها فى کِتابِهِ : … قُلتُ : «مَن جَهِلَ شَیئاً عاداهُ» ، فَأَنزَلَ اللَّهُ تَعالى : ( بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ )[۱] .[۲]
ترجمه
حضرت عبد العظیم علیه السلام – به سند خود – : امیر مؤمنان علیه السلام فرمود : «چهار سخن گفتهام که خداوند، مرا در قرآن، تأیید فرموده است … . من گفتهام : هر که چیزى را نداند ، با آن دشمنى مىورزد. پس خداوند نازل فرمود : (بلکه چیزى را دروغ شمردند که به علم آن، احاطه نداشتند و هنوز تفسیرش به آنان نرسیده است) » .
شرح
یکى از نشانههاى افراد نادانى که به بیمارى خوددانابینى مبتلا هستند ، «انکار مجهولات» است. مبتلایان به این بیمارى ، تصوّر مىکنند اگر حقیقتى وجود داشت باید آنها از آن آگاه باشند و با تکیه بر این پندار ، منکر حقایقى مىشوند که از آن، آگاهى ندارند . از این رو ، با حقایق علمى، مخالفت مىورزند و با علماى حقیقى، دشمنى مىکنند .
امام على علیه السلام با تعبیرهاى گوناگونى ، به این معنا اشاره فرموده است : «مردم دشمن چیزى هستند که نمىدانند» ؛ «کسى که چیزى را نداند ، از آن عیبجویى مىکند» ؛ «هیچ کس مانند نادانان ، با دانشمندانْ مخالفت نمىکند»؛ «با آنچه نمىدانید ، دشمنى مَورزید ؛ چرا که بیشتر دانش ، در آن چیزهایى است که شما نمىدانید» . [۳]
در حدیث یاد شده، امام علیه السلام به این نکته اشاره کرده که حکمتهاى یاد شده، مورد تأیید قرآن و خداوند سبحان است و این نکته را روشن مىکند که تکذیب و انکار حقّانیت قرآن توسّط مخالفان آن و دشمنان اسلام ، مبدأ علمى ندارد؛ بلکه ناشى از جهل آنهاست .
در حدیث دیگرى، امام علیه السلام ضمن سفارشهاى بسیار ارزندهاى به فرزندش امام حسن علیه السلام ، توضیحات بیشترى در باره نشانههاىِ بیمارى خوددانابینى و ویژگىهاى مبتلایان به این بیمارى در مخالفت با حقایق علمى بیان مىفرماید . متن حدیث، چنین است :
إنَّ الجاهِلَ مَن عَدَّ نَفسَهُ بِما جَهِلَ مِن مَعرِفَهِ العِلمِ عالِماً و بِرَأیِهِ مُکتَفِیاً ، فَما یَزالُ لِلعُلَماءِ مُباعِداً و عَلَیهِم زارِیاً ، و لِمَن خالَفَهُ مُخَطِّئاً ، و لِما لَم یَعرِف مِنَ الأُمورِ مُضَلِّلاً ، فَإِذا وَرَدَ عَلَیهِ مِنَ الاُمورِ ما لَم یَعرِفهُ أنکَرَهُ و کَذَّبَ بِهِ و قالَ بِجَهالَتِهِ : ما أعرِفُ هذا ، وَ ما أراهُ کانَ ، و ما أظُنُّ أن یَکونَ ، و أنّى کانَ ؟ و ذلِکَ لِثِقَتِهِ بِرَأیِهِ و قِلَّهِ مَعرِفَتِهِ بِجَهالَتِهِ .
فَما یَنفَکُّ بِما یَرى مِمّا یَلتَبِسُ عَلَیهِ رَأیُهُ مِمّا لا یَعرِفُ لِلجَهلِ مُستَفیداً ، و لِلحَقِّ مُنکِراً ، وَ فِى الجَهالَهِ مُتَحَیِّراً ، وَ عَن طَلَبِ العِلمِ مُستَکبِراً .[۴]
به راستى که نادان، کسى است که خود را در آنچه نمىداند ، دانا شمرد و به اندیشه و رأى خویش، اکتفا ورزد ، و همیشه از عالمان ، دورى گزیند و آنان را نکوهش کند ، و آن را که با او مخالفت ورزد ، خطاکار قلمداد کند ، و هر چیزى را که نمىشناسد ، گمراه کننده معرّفى نماید . پس هر زمان که بر او چیزى عرضه شود که آن را نمىشناسد، انکار مىکند و آن را دروغ مىشمرَد و از روى نادانى مىگوید : «این را نمىشناسم و گمان نکنم در گذشته وجود داشته یا این که در آینده محقّق گردد» . این همه ، بر پایه اعتماد به اندیشه خویش و شناخت اندک از نادانى خویش است . در نتیجه ، به دلیل خوددانابینى خیالى ، پیوسته به جهل خود مىافزاید ، منکِر حقیقت مىگردد ، در نادانىِ خویش سرگردان مىشود و از طلب دانش، سر باز مىزند .[۵]
به عنوان مثال ، اگر هزار سال پیش ، به کسى که به بیمارىِ خوددانابینى مبتلا بود ، گفته مىشد که : «موجودات بسیار ریزى وجود دارند که چشم غیر مسلّح ، آنها را نمىبیند و همانها سبب بیمارىهاى جسمى اند» ، یا به وى گفته مىشد که : «خون در بدن ، گردش مىکند و اگر از حرکت باز ایستد ، آدمى مىمیرد» ، یا گفته مىشد که : «مادّه ، از ذرّات ریزى تشکیل شده است و هر جزئى ، خود از ذرّههاى ریزتر تشکیل شده و در آن جزء ، الکترونها بر گرد پروتونها و نیز هستهها با سرعت سرسامآورى مىچرخند و آدمى زادگان از این ذرّه ، اسلحههاى ویرانگر مىسازند که مىتواند در چند لحظه، به حیات کره زمین پایان دهد» ، بىتردید ، چنین شخصى ، همه این پیشگویىها را نفى مىکرد و آنها را خرافه و خیال مىشمرد و گمان مىکرد که اگر چنین حقایقى وجود داشت ، وى آنها را شناخته بود و چون او از این چیزها آگاهى ندارد ، هر که چنین ادّعایى کرده ، باید تکذیب شود و رأى او غیر علمى و بر خلاف واقع دانسته شود .
امام على علیه السلام در تبیین علّت این گونه برخورد با حقایق مجهول مىفرماید :
وَ ذَلِکَ لِثِقَتِهِ بِرَأیهِ وَ قِلَّهِ مَعرِفَتِهِ بِجِهالَتِهِ .این [اظهار نظرها] ، به جهت اعتماد به رأى خویش و آگاهى اندک از مجهولات خود است . به سخن دیگر ، اگر این منکران حقیقت ، اندازه نادانى خود را مىدانستند و مىفهمیدند که معلومات آنها در برابر مجهولاتشان ، به حساب نمىآید ، این چنین بر پندارهاى خود، اعتماد نمىورزیدند و آنچه را بدان علم ندارند ، انکار نمىکردند .
امام على علیه السلام در ادامه توصیف آثار زیانبار این بیمارى خطرناک مىفرماید :
در نتیجه ، از ناحیه آراى غلطى که افکار نادرست بر او مشتبه کرده و از طریق آنچه نمىشناسد ، پیوسته بر نادانى مىافزاید و حق را انکار مىکند .
این ، بزرگترین زیان خوددانابینى است که نه تنها بیمار را در نادانى نگه مىدارد و بر جهل مرکّبش مىافزاید ، بلکه به تدریج ، نادانىهاى نوینى به صورت علم براى او پدیدار مىکند و راه درمان ، بیش از پیش بر او مسدود مىگردد .[۶]
[۱] یونس : آیه ۳۹ . [۲] الأمالى ، طوسى : ص ۴۹۴ ح ۱۰۸۲ ، بحار الأنوار : ج ۶۸ ص ۲۸۳ ح ۳۳ . نیز ، ر . ک : همین کتاب : ح ۹۴ . [۳] ر . ک : دانشنامه عقاید اسلامى : ج ۲ ص ۴۵ (نشانههاى نادانى و دشمنى با دانش و دانشمند) . [۴] تحف العقول : ص ۷۳ ، بحار الأنوار : ج ۷۷ ص ۲۰۳ ح ۱ . [۵] از آن جا که ترجمه تحت اللفظى این عبارت ، براى خواننده فارسىزبان نامفهوم بود ، مضمون آن به فارسى برگردانده شد . [۶] براى توضیح بیشتر در باره این حدیث، ر.ک: دانشنامه عقاید اسلامى : ج ۱ ص ۱۱۳ – ۱۲۴.