نویسندگان: محمدامین بالادستیان، محمد مهدی حائری پور، مهدی یوسفیان
صدها سال است که جامعه بشری از فیض ظهور حجّت خدا محروم شده و امت اسلامی از درک محضر رهبری آسمانی و پیشوایی معصوم، بی بهره مانده است. به راستی وجود او در غیبت و زندگی او در پنهانی و دور از دسترس همگان، چه آثاری برای جهان و جهانیان دارد؟ آیا نمیشد در نزدیکیهای دوران ظهور، متولد شود و شاهد روزگار سخت غیبت خویش نباشد؟
این سؤال و مانند آن، از نبود شناخت دربارهی جایگاه امام و حجّت الهی سرچشمه میگیرد. به راستی جایگاه امام در مجموعه هستی چگونه است؟ آیا همه آثار وجودی او به آشکار بودن او وابسته است؟ آیا او تنها برای رهبری و پیشوایی مردمان است یا وجود او برای همه موجودات دارای اثر و برکت است؟
امام محور هستی
از نظر شیعه و بر اساس تعالیم دینی، امام، واسطه فیض رسانی پروردگار به همه پدیدههای جهان آفرینش است. او در نظام هستی محور و مدار است و بی وجود او عالم و آدم، جن و ملک و حیوان و جمادی نمیماند.
از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ حضرت فرمود:
اگر زمین بدون امام بماند هر آینه اهل خود را فرو میبرد. (1)
اینکه او در رساندن پیامهای خدا به مردم و راهنمایی آنها به سوی کمال انسانی، واسطه است و هر فیض و لطفی در این بخش به سبب وجود او به همگان میرسد، امری روشن و بدیهی است؛ زیرا از ابتدا خداوند متعال از طریق پیامبران و سپس جانشینان آنها قافله بشری را هدایت کرده است؛ ولی از کلمات معصومان استفاده میشود که وجود امامان در گستره عالم واسطهای برای رسیدن هر نعمت و فیضی از ناحیه پروردگار به هر موجود کوچک و بزرگی است. به بیان آشکارتر، همه موجودات، آنچه از فیوضات و عطایای الهی دریافت میکنند، از کانال امام میگیرند. هم اصل وجودشان به واسطه امام است و هم نعمتها و بهرههای دیگری که در طول حیات خود دارا هستند.
در فرازی از زیارت جامعه کبیره که یک دوره امام شناسی است، این گونه آمده است:
بِکُم فَتَحَ اللهُ وَ بِکُم یَختِم وَ بِکُم یَنزِّلُ الغَیثَ وَ بِکُم یمسِکُ السَّماءَ اَن تَقَعَ عَلَی الارضِ إِلّا بِاِذِنِهِ (2)؛
[ای امامان بزرگ!] خداوند به سبب شما [عالم را] آغاز کرد و به سبب شما [نیز آن را] پایان میدهد و به [سبب وجود] شما باران را فرو میفرستد و به [برکت وجود] شما آسمان را نگه داشته است از اینکه بر زمین فرود آید، جز به اراده او.
بنابراین آثار وجودی امام تنها به ظهور و آشکاری او خلاصه نمیشود؛ بلکه وجود او در عالم – حتّی در غیبت و نهان هستی – سرچشمه حیات همه موجودات و مخلوقات الهی است. خدا خود این گونه خواسته است که او که موجود برتر و کاملتر است واسطه دریافت و رساندن فیوضات و دادههای الهی به سایر پدیدهها باشد و در این عرصه، فرقی بین غیبت و ظهور او نیست. آری؛ همگان از آثار وجود امام بهره میگیرند و غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این مسأله، خللی ایجاد نمیکند. جالب اینکه وقتی از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درباره نحوه بهره مندی از آن حضرت در دوره غیبت، سؤال میشود، میفرماید:
وَ أمَّا وَجهُ الاِنتِفاعِ بی فی غَیبَتی فَکَا لاِنتفِاع بالشَّمسِ اِذا غَیّبَتها عَنِ الابصارِ السَّحابُ (3)؛
بهره مندی از من در روزگار غیبتم، مانند سود بردن از خورشید است، آن گاه که ابرها، آنها را از چشمها پوشاندهاند.
تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت او به قرار گرفتن خورشید در پسِ ابر، نکتههای فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
خورشید در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او حرکت میکنند؛ چنانکه وجود گرامی امام عصر (علیه السلام) مرکز نظام هستی است.
بِبَقائِهِ بَقیتِ الدُّنیا وَ بیمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ والسَّماء (4)؛
به سبب بودن او دنیا باقی است و به برکت وجود او، عالم روزی میخورند و به وجود او زمین و آسمان، استوار مانده است.
آفتاب، لحظهای از نور افشانی دریغ نمیکند و هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره میگیرد؛ چنانکه وجود ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واسطه دریافتِ همه نعمتهای مادی و معنوی است که از ناحیه پروردگارِ جهان به بندگان میرسد؛ ولی هر کس به اندازه رابطه خود با آن منبع کمالات، بهره مند میشود.
اگر این آفتابِ پشت ابر هم نباشد، شدت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد؛ چنانکه اگر عالم از وجود امام – گرچه در پشت پرده غیبت – محروم بماند، سختیها و نابسامانیها و هجوم انواع بلاها ادامه زندگی را غیر ممکن میکند.
آن حضرت در نامهای به شیخ مفید خطاب به شیعیان خود میفرماید:
اِنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکِرکُم وَ لَولا ذلِکَ لنَزَلَ بِکُمُ الاواءَ وَ اصطَلَمَکُمُ الاعداء (5)؛
ما هرگز شما را به حال خود رها نکردهایم و هرگز شما را از یاد نبردهایم و اگر این گونه نبود، حتماً سختیها و بلاهای فراوانی به شما میرسید و دشمنان، شما را نابود میکردند.
بنابراین آفتاب امام بر عالم وجود میتابد و به همه هستی فیض میرساند و در این میان برای بشریت و به ویژه جامعه مسلمین و امتن شیعه و معتقد به او برکات و خیرات بیشتری دارد که به نمونههایی از آن میپردازیم:
امید بخشی
از سرمایههای مهم زندگی، امید است. که مایه حیات و نشاط و پویایی است. وجود امام در عالم، موجب امید به آیندهای روشن و سراسر شور و اشتیاق است. شیعه، پیوسته و در طول تاریخ هزار و چهارصدساله، به انواع بلاها و سختیها گرفتار شده است و آنچه به عنوان نیرویی بزرگ و پشتوانهای استوار، او را به ایستادگی و تسلیم نشدن و حرکت و تلاش، واداشته، امید به آینده سبز مؤمنان ودین باوران بوده است؛ آیندهای که خیالی و افسانهای نیست؛ آیندهای که نزدیکتر باشد؛ زیرا آن که باید رهبری قیام را به عهده گیرد، زنده است و هر لحظه پا به رکاب؛ و این، من و تو و ماییم که باید آماده باشیم.
پایداری مکتب
هر جامعهای برای حفظ تشکیلات خود و ادامه راه تا رسیدن به مقصد، به وجود رهبری آگاه نیاز دارد، تا اجتماع، تحت نظر و فرماندهی او در مسیر صحیح، حرکت کند. وجود رهبر، پشتوانه بزرگی برای افراد است، تا در یک سازماندهی منظّم، دستاوردهای قبلی را حفظ کنند و به تقویت برنامههای آینده، همّت گمارند. رهبر زنده و فعّال، گرچه در میان جمعیت و افراد خود نباشد، از ترسیم خطوط اصلی و ارائه راهکارهای کلّی، کوتاهی نمیکند و به واسطههای گوناگون، دربارهی راههای انحرافی، هشدار میدهد.
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در غیبت است؛ ولی وجود او عامل جدّی برای حفظ مکتب شیعه است. او با آگاهی کامل از توطئههای دشمنان، به شیوههای مختلف، مرزهای فکری شیعیان را پاسداری میکند و آن گاه که دشمن فریبکار با وسیلهها و ابزارهای گوناگون، اصول مکتب و اعتقادات مردم را نشانه میگیرد، با هدایت و ارشاد عالمان و برگزیدگان، راههای نفوذ او را میبندد.
برای نمونه، عنایت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شیعیان بحرین را از زبان علّامه مجلسی (6) میشنویم:
در روزگار گذشته، فرمانروایی ناصبی بر بحرین حکومت میکرد که وزیرش در دشمنی با شیعیان، گوی سبقت را از او ربوده بود. روزی وزیر بر فرمانروا وارد شد و اناری را به دست او داد که به صورت طبیعی، این واژهها بر پوست آن نقش بسته بود: «لا اله الا الله، محمّد رسول الله، ابوبکر و عمر و عثمان و علی خلفاء رسول الله». فرمانروا از دیدن آن بسیار در شگفت شد و به وزیر گفت: «این، نشانهای آشکار و دلیلی نیرومند بر بطلان مذهب تشیع است. نظر تو درباره شیعیان بحرین چیست؟» وزیر پاسخ داد: «به باور من، باید آنان را حاضر کنیم و این نشانه را به ایشان ارایه دهیم. اگر آن را پذیرفتند، از مذهب خود دست میکشند، وگرنه باید یکی از این سه کار را انتخاب کنند: پاسخی قانع کننده بیاورند یا جزیه (7) بدهند یا این که مردانشان را میکشیم زنان و فرزندانشان را اسیر میکنیم و اموالشان را به غنیمت میبریم».
فرمانروا، رأی او را پذیرفت و دانشمندان شیعه را نزد خود فرا خواند. آن گاه انار را به ایشان نشان داد و گفت: «اگر در این باره دلیلی روشن نیاورید، شما را میکشم و زنان و فرزندانتان را اسیر میکنم یا این که باید جزیه بدهید». دانشمندان شیعه، از او سه روز مهلت خواستند. آنان پس از گفت و گوی فراوان به این نتیجه رسیدند که از میان خود، ده نفر از صالحان و پرهیزگاران بحرین را برگزینند. آن گاه از میان این ده نفر نیز سه نفر را برگزیدند و به یکی از آن سه نفر گفتند: «تو امشب به سوی صحرا برو و به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) استغاثه کن و از او، راه رهایی از این مصیبت را بپرس؛ زیرا او امام و صاحب ماست».
آن مرد، چنین کرد؛ ولی موفّق به زیارت حضرت نشد. شب دوم نیز نفر دوم را فرستادند. او نیز پاسخی دریافت نکرد. شب آخر، نفر سوم را که محمّد بن عیسی نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با گریه و زاری از حضرت، کمک خواست. چون آخر شب شد، شنید مردی خطاب به او میگوید: «ای محمّد بن عیسی! چرا تو را به این حال میبینم و چرا به سوی بیابان بیرون آمدهای»؟ محمّد بن عیسی از آن مرد خواست که او را به حال خود واگذارد. او فرمود: «ای محمّد بن عیسی! منم صاحب الزمان. حاجت خود را بازگو». محمدبن عیسی گفت: «اگر تو صاحب الزمانی، داستان مرا میدانی و به گفتن من نیاز نیست». فرمود: «راست میگویی. تو به دلیل آن مصیبتی که بر شما وارد شده است، به این جا آمدهای». عرض کرد: «آری؛ شما میدانید چه بر ما رسیده است و شما امام و پناه ما هستید». پس آن حضرت فرمود: «ای محمد بن عیسی! در خانه آن وزیر – لعنه الله علیه – درخت اناری است. هنگامی که آن درخت، تازه انار آورده بود، او از گِل، قالبی به شکل انار ساخت. آن را نصف کرد و در میان آن، این جملات را نوشت. سپس قالب را بر روی انار که کوچک بود، گذاشت و آن را بست. چون انار در میان آن قالب بزرگ شد، آن واژهها بر روی آن نقش بست. فردا نزد فرمانروا میروی و به او میگویی که من پاسخ تو را در خانه وزیر میدهم. چون به خانه وزیر رفتند، پیش از وزیر به فلان اتاق برو. کیسه سفیدی خواهی یافت که قالب گِلی در آن است. آن را به فرمانروا نشان ده. نشانه دیگر این که به فرمانروا بگو: چون انار را دو نیم کنید، جز دود و خاکستر، چیزی در آن نیست».
محمدبن عیسی از این سخنان بسیار شادمان شد و به نزد شیعیان بازگشت. روز دیگر، آنان پیش فرمانروا رفتند و هر چه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرموده بود، آشکار شد.
فرمانروای بحرین با دیدن این معجزه به تشیع گروید و دستور داد وزیر حیله گر را به قتل رساندند. (8)
خودسازی
قرآن کریم میفرماید:
(وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ) (9)
[ای پیامبر! به مردم] بگو: عمل کنید [؛ولی بدانید] که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را میبینند.
در روایات آمده است که مراد از «مؤمنون» در این آیه شریف، امامان معصوم (علیهم السلام) هستند؛ (10) بنابراین، اعمال مردم به نظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میرسد و او از پس پرده غیبت، شاهد و ناظر کارها است. آن بزرگوار خود فرموده است:
فانا نحیط علماً بأنبائکم و لا یعزب عنا شیء من اخبارکم؛ (11)
علم ما به احوال شما احاطه دارد و هیچ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده و پنهان نیست.
این حقیقت اثر تربیتی بزرگی دارد و شیعیان را به اصلاح کارهای خود وا میدارد و از این که در برابر حجّت خدا و امام خوبیها به زشتیها و گناهان آلوده شوند، باز میدارد. البته به هر اندازه توجه انسان به آن معدن صفا و پاکی، بیشتر باشد، آیینه دل و جانش، صفای بیشتری مییابد و این روشنی و زلالی در گفتار و رفتار او آشکارتر میشود.
پناهگاه علمی و فکری
پیشوایان معصوم (علیهم السلام) معلّمان و مربّیان اصلی جامعه هستند و مردم، همواره از سرچشمه زلال معارف ناب آن بزرگواران بهرهها بردهاند. در زمان غیبت نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ممکن نیست، ولی آن معدن علوم الهی به راههای مختلف، گره از مشکلاتِ علمی و فکری شیعیان باز میکند. در دوره غیبت صغرا، بسیاری از سؤالات مردم و علما، از طریقِ نامههای امام که به توقیعات مشهور است، پاسخ داده میشد. (12)
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در جواب نامه اسحاق بن یعقوب و سؤالهای او، نوشته است:
خداوند تو را هدایت کند و ثابت قدم بدارد! اما اینکه درباره منکران از خاندان و عموزادگان ما سئوال کردی، بدان که بین خدا و هیچ کس خویشاوندی نیست و کسی که مرا انکار کند، از من نیست و عاقبت او همانند سرانجام پسر نوح است … و اما اموالتان را تا پاکیزه نکنید، قبول نمیکنیم …
و اما اموالی که برای ما فرستادی، از آن رو میپذیریم که پاکیزه و طاهر است … و کسی که اموال ما را حلال شمرده و آن را بخورد، همانا آتش خورده است … چگونگی استفاده از من، مانند بهره مندی از خورشیدِ پشت ابر است و من امان مردم روی زمین هستم؛ همان طور که ستارگان، امان اهل آسمانها هستند.
از اموری که سودی برایتان ندارد، نپرسید و خود را در آموختن آنچه از شما نخواستهاند، به زحمت نیفکنید و برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که همان، فرج شماست. سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و سلام بر هر کسی که پیرو هدایت است! (13)
پس از غیبت صغرا هم بارها علمای شیعه، مشکلات علمی و فکری خود را با امام خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمودهاند. میر علّام یکی از شاگردان مقدس اردبیلی (14) چنین میگوید:
نیمه شبی در نجف اشرف در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودم. ناگاه شخصی را دیدم که به سوی حرم میرود. به سوی او رفتم. چون نزدیک شدم، دیدم که شیخ و استادم ملا احمد مقدّس اردبیلی (قدس سره) است. خود را از او پنهان کردم.
نزدیک حرم مطهر شد؛ در حالی که در بسته بود. ناگاه دیدم در گشوده شد و داخل حرم گردید. پس از مدتی کوتاه از حرم خارج شد و به سمت کوفه متوجه گردید.
به دنبال او روانه شدم؛ به طوری که مرا نمیدید، تا آن که داخل مسجد کوفه شد و در نزد محرابی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در آن ضربت زدهاند، قرار گرفت و مدّتی در آنجا درنگ کرد. سپس برگشت و از مسجد بیرون رفت و به سمت نجف متوجه گردید. من همچنان دنبال او بودم، تا آنکه به مسجد حنّانه رسید. ناگاه بدون اختیار سرفهام گرفت. چون صدای مرا شنید، برگشت و نگاهی به من کرد و مرا شناخت. فرمود: «میرعلام هستی؟» گفتم: «آری» گفت: «اینجا چه میکنی؟» گفتم: «از آن زمان که داخل حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شدی، تا حال با شما هستم. شما را به صاحب این قبر قسم میدهم که سرّ این واقعه را که امشب از شما مشاهده کردم، به من خبر دهید».
فرمود: «به شرط آن که تا من زنده هستم، آن را به کسی نگویی». چون به او اطمینان دادم، فرمود: «گاهی که برخی مسائل بر من مشکل میشود، برای حل آن به امیرالمؤمنین (علیه السلام) متوسل میشوم. امشب نیز مسألهای برای من مشکل شد و در آن فکر میکردم. ناگاه به دلم افتاد که باز به خدمت آن حضرت روم و سؤال کنم. چون به حرم مطهر رسیدم، چنان که دیدی در بسته بر روی من گشوده شد. پس داخل شده، به خدا نالیدم که جواب آن را از آن حضرت دریابم. ناگاه از قبر مطهر، ندایی شنیدم که فرمود: به مسجد کوفه برو و از قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سؤال کن؛ زیرا که او امام زمان توست. پس به نزد محراب [مسجد کوفه] آمدم و از آن بزرگوار سؤال کرده، جواب شنیدم و اکنون به منزل خود میروم». (15)
هدایت باطنی و نفوذ روحانی
امام و حجّت خدا وظیفه رهبری و هدایت مردم را به عهده دارد و در تلاش است افرادی را که آماده دریافت نور هدایت او هستند، راهنمایی کند. برای انجام این مأموریت الهی، گاهی آشکارا و بی پرده، با انسانها ارتباط برقرار میکند و با گفتار و کردار زندگی ساز خود، راه سعادت و بهروزی آنها را نشان میدهد، و زمانی دیگر با استفاده از قدرت ولایت خود که نیروی غیبی و الهی است در درون قلبها اثر میگذارد. در این بخش، به حضور ظاهری امام و ارتباط مستقیم با او نیازی نیست؛ بلکه هدایتها از راههای درونی و ارتباطات قلبی انجام میگیرد. امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بیان این بخش از فعالیتهای امام میفرماید:
خداوندا! جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در زمین باشد، تا خلق را به سوی آیین تو رهنمون شود… اگر وجود ظاهری او از مردم پنهان باشد؛ ولی بی شک تعالیم و آداب او در دلهای مؤمنان پراکنده است و آنها بر اساس آن، عمل میکنند. (16)
امام غایب از طریق همین هدایتها به کار نیروسازی برای قیام و انقلاب جهانی، همّت میگمارد. آنها که شایستگیهای لازم را دارا باشند تحت تربیت ویژه امام، برای حضور در رکابِ آن حضرت آماده میشوند و این یکی از برنامههای امام غایب است که به برکت وجود او انجام میشود.
ایمنی از بلاها
بدون تردید، امنیّت، از اصلیترین سرمایههای زندگی است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره زندگی و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است. کنترل آفتها و بلاها با فراهم آوردن وسائل مادّی ممکن است؛ ولی عوامل معنوی نیز در آن تأثیر فراوانی دارد. در روایات پیشوایان ما، وجود امام و حجّت الهی، در مجموعه جهان آفرینش، به عنوان عامل امنیّت زمین و اهل آن شمرده شده است.
امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود فرموده است:
وَ اِنِّی لاَمانٌ لِاَهلِ الارضِ… ؛
من موجب ایمنی [از بلاها] برای ساکنان زمین هستم. (17)
وجود امام، مانع از آن است که مردم به سبب انواع گناهان و مفاسدی که انجام میدهند به عذابهای سخت الهی گرفتار آیند و طومار حیات زمین و اهل آن در هم پیچیده شود.
قرآن کریم در این باره، خطاب به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
(وَ ما کانَ اللهُ لیعذبهم و أنتَ فِیهِم …)
[ای رسول ما] تا زمانی که تو در میان ایشان [مسلمانان] هستی، خداوند هرگز آنها را به عذاب [عمومی] گرفتار نخواهد کرد. (18)
حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که مظهر رحمت و مهر پروردگار است نیز با عنایت خاص خود بلاهای بزرگ را به ویژه از جامعه شیعیان و فرد فرد آنها دور میکند؛ گرچه در بسیاری از موارد، شیعیان به لطف و کرامت او توجه نداشته باشند و دست یاریگر او را در بالای سر خود نشناسند.
آن گرامی در معرفی خود فرموده است:
أنَا خاتِمُ الأوصِیاءِ وَ بی یدفَعُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ مِن أهلی و شیعتی؛
من آخرین جانشین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم. خدای متعال به سبب وجود من، بلاها را از خاندان و شیعیانم دور میکند. (19)
در جریان شکل گیری انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سالهای پر التهاب دفاع مقدّس، بارها لطف و محبت آن امام بزرگوار بر سر ملت و مملکت سایه افکند و نظام اسلامی و ملت مسلمان و مهدوی را از گردنه توطئههای سنگین دشمن، عبور داد. شکسته شدن حکومت نظامی شاه در 21 بهمن 1357 به فرمانِ امام خمینی (قدس سره)، حادثه سقوط هلی کوپترهای نظامی آمریکا در 5 اردیبهشت سال 1359 در صحرای طبس، کشف کودتای نافرجام نوژه در 18 تیرماه 1359 و ناکامی دشمنان در جنگ هشت ساله و نیز در توطئههای پس از جنگ و دهها نمونه دیگر، شواهد گویایی برای این عنایات است.
دادرسی شیعیان و مردم
موعود بزرگ جهانیان و قبله آمال مسلمانان و محبوب دلهای شیعیان، همواره بر حال مردم نظر دارد. غیبت آن خورشید مهربانی، مانع از آن نیست که پرتو زندگی بخش و نشاط آفرین خود را بر جانهای مشتاق بتاباند و آنها را بر خوان کرم و بزرگواری خویش، مهمان کند. آن ماه منیر دوستی و مهرورزی، پیوسته غمخوار شیعیان و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر شده و دست شفابخش خویش را مرهم زخمهای آنها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابانها عنایت فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بی کسی را یار و یاور و راهنما گشته است. او در لحظههای سرد ناامیدی، دلهای منتظر را گرمی امید، بخشیده است که نمونههای آن، فراوان است.
بهره مندی از دعا و استغفار حضرت
یکی از برکات وجودی امام غایب، دعای آن حضرت برای سعادت مردم و به ویژه شیعیان و نیز درخواست آن بزرگوار برای آمرزش گناهان آنهاست.
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
انی لادعو الله لمذنبی شیعتنا فی الیوم و اللیله الف مرّه؛ (20)
به راستی من هر روز و شب هزار بار برای آمرزش شیعیان گنهکارم به درگاه خدا دعا میکنم.
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دعای خود میفرماید:
الهی بحق من ناجاک و بحق من دعاک فی البر و البحر، صل علی محمد و آله و تفضّل علی فقراء المؤمنین و المؤمنات بالغنی و السعه …؛ (21)
این کلام نورانی و دلنشین، سبب دلگرمی شیعیان و دوستداران آن حضرت و نجات و رهایی آنها از یأس و ناامیدی است. شیعهای که به دعای رهبر و پیشوای خود شادمان است، از اینکه بار دیگر به واسطه گناه و خطا، دل وجان پدر مهربان خویش را بیازارد، خجل و شرمسار است و تلاش میکند که مرهمی بر دل داغدار امام و یار شایستهای برای آن عزیز باشد.
از روایات و کتب دُعا استفاده میشود که شیعیان، پیوسته از لطف دعای امام بهره مندند و این باران رحمت در همه حال بر کویر تفتیده جانها باریده و برای شیعیان، سبزی و خرمی را به ارمغان آورده است.
آن حضرت، بزرگترین آرمان و آرزویش فرج و گشایش در امر شیعیان و همه مظلومان عالم است و این گونه خدا را میخواند:
یا نُورَ النُّورِ یا مُدبِّرَ الأمُورِ یا باعثَ من فی القُبور صَلِّ علی محمَّد و آلِ مُحَمَّد وَاجعَل لی وَلِشیعَتی من الضّیقِ فرجاً و من الهَمِّ مَخرجاً وَاَوسِع لَنا المَنهَجَ واطلق لنا من عِندِکَ ما یفَرِّجُ وافعل بنا ما انتَ اَهلُهُ یا کَریم (22)؛
ای روشنایی نور! ای تدبیر کننده کارها! ای زنده کننده مردگان! بر محمد و خاندان او درود فرست و برای من و شیعیانم در تنگناها گشایشی قرار ده و از غم و اندوه، راه چارهای باز کن و راه [هدایت] را بر ما وسعت بخش و راهی که در آن گشایش ما است، به روی ما بگشا و آنچنان که تو شایسته آن هستی، با ما رفتار کن ای کریم!
آنچه گفته شد، بیان گر آن است که یکی از آثار وجود امام – گرچه در غیبت به سر میبرد – امکان ارتباط و اتصال به اوست و آنها که لیاقت و شایستگی داشتهاند، لذت همنشینی و همنوایی آن یار بی همتا را چشیدهاند.
منابع بیشتر برای مطالعه و پژوهش
1. الغیبه، شیخ طوسی.
2. کمال الدین، شیخ صدوق.
3. دادگستر جهان، ابراهیم امینی.
4. تاریخ عصر غیبت؛ پورسید آقایی و … .
5. منتخب الانوار المضیئه، نیلی نجفی.
پینوشتها:
1. کافی، ج 1، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلو من حجه، ح 10، ص 179.
2. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توضیح اینکه این زیارت از امامهادی (علیه السلام) نقل شده است و از نظر مسند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان شیعه بوده است.
3. احتجاج، ج 2، ش 344، ص 542.
4. مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
5. احتجاج، ج 2، ش 359، ص 598.
6. او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروفترین آنها کتاب بحارالانوار است. این کتاب، مجموعهای گران سنگ از کلمات اهل بیت (علیهم السلام) است که در 110 جلد تنظیم شده. وی در سال 1111ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.
7. پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی میکنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی میپردازد.
8. بحارالانوار، ج 52، ص 178.
9. سوره توبه، آیه 105.
10. کافی، ج 1، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح 2، ص 219.
11. احتجاج، ج 2، ش 359، ص 598.
12. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 45، ص 235-286.
13. همان، ح 4، ص 237.
14. او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل علامه مجلسی، او بارها محضر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.
15. بحارالانوار، ج 52، ص 174.
16. اثبات الهداه، ج 3، ح 112، ص 463.
17. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 45، ح 4، ص 239.
18. سوره انفال، آیه 33.
19. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 43، ح 12، ص 171.
20. کافی، ج 1، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد (علیه السلام)، ح 1، ص 472.
21. منتخب الاثر، فصل 10، باب 7، ش 6، ص 658.
22. همان.
منبع مقاله :
نگین آفرینش (1) (درسنامه دوره عمومی معارف مهدویت)، مؤلفان: محمدامین بالادستیان، محمدمهدی حائری پور و مهدی یوسفیان، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، چاپ 64، اسفند 1393