میثاق الله

میثاق الله

نویسنده: رسول عربان

 

 

«میثاق الله» نام و صفتی است که خاطره‌ی عهد و پیمان در عالم ذر و ارواح را در اذهان شایستگان زنده می‌دارد. خداوند عزیز و جلیل پیش از آن که جسم خاکی انسان را بیافریند نور آن را پدید آورد و از آن انوار در عالم ذر، عهد و پیمان گرفت که جز خدا را نپرستند و همتایی برای او بر نگزینند که همه‌ی مسلمانان بر این دیدگاه معتقد و اتفاق نظر دارند و قرآن کریم نیز گویای این حقیقت است؛ یعنی آن پیمانی که به امضای خالق و مخلوق رسید: (وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ) (1) رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نخستین کسی بود که به آن پرسش خدای سرمدی جواب مثبت داد. (2)
شیعه بر این باور است که آنچه در آن جهان گذشت و آن پیمانی را که حضرت حق- تبارک و تعالی- از انسان گرفت تنها در توحید و یگانه پرستی منحصر نبود، بلکه سخن از توحید و نبوت و ولایت خاندان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که برخی آن ولایت را پذیرفتند و برخی از قبولش سربرتافتند.
پس از آنکه انسان بر زمین قدم گذارد و با خاک انس و الفت گرفت از آن عهد و پیمان چشم فروبست و از خاطرش رفت و در گرداب بی پایان غفلت و فراموشی مرگباری فرو غلتید؛ گویی پپش از این نه سخنی از عهد و پیمان بوده و نه به امضا و قبولی رسیده، همان طور که عهد توحید و یگانه پرستی را به گورستان فراموشی سپرد، از عهد و پیمان ولایت امیرالمؤمنین، علی و فرزندان مبرا از گناه و خطایش (علیهم السلام)، چشم فروبستند و چهره در هم کشید و لگدکوب هواها و هوس‌های خویشتن نمود.
در صبحگاه روز واپسین که زنگار غفلت از چشمان و خاطره‌ها زدوده شود و جهل و فراموشی جامه‌ی سیاه و ننگین خود را برچیند، انسان به خود آید و به آن عهد و پیمان روز اَلَست و عالم ذر، اقرار و اعتراف نماید (أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ) (3) و از پندار و کرده‌ی خویش سینه چاک کند و گریبان بدرد و از خود بی خود گردد. آرزو کند ای کاش مشتی خاک بی روح و احساس بیش نبودم (یا لَیتَنِی کُنْتُ تُرَابًا) (4) اما افسوس، افسوس! این جا نه ندامت سود بخشد و نه عذری پذیرفته شود.
امام باقر (علیه السلام) از پدران پیراسته‌ی خویش، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرماید:
ایزد متعال برای خاندان [من] پیمان از أعلی علیین گرفت و سرشت و طبیعت شیعیان ما را از آن قرار داد. اگر زمین و آسمان پراکنده شوند که چیزی از آن را تغییر و دگرگون سازند نمی‌توانند. (5)
جابر از امام باقر (علیه السلام) [سبب نام گذاری و لقب علی بن ابی طالب به] امیرالمؤمنین را جویا شد، اما در پاسخ او فرمود:
این لقب را خداوند متعال به علی بن ابی طالب (علیه السلام) عطا نموده و در کتاب خویش این طور نازل فرمود: (وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ) و أنّ محمداً رسولی و أنّ علیاً امیرالمؤمنین (علیه السلام):
به یاد آر آن زمان را که پرودگارت از صلب فرزندان آدم، فرزندان آنان را برگرفت و آنها را گواه خویشتن ساخت، من پروردگارتان نیستم؟ آیا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده من نیست؟ آیا علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین نیست؟ (6)
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه‌ی 172 سوره‌ی اعراف فرمود:
خدای سبحان از پشت و صلب آدم، نسل او را که تا دامنه‌ی قیامت چشم به جهان گشایند، به صورت ذراتی بسیار ریز و کوچک پدید آورد و خود را به آنان شناساند و اگر این طور نمی‌کرد کسی پروردگار خویش را نمی‌شناخت. سپس به آنها فرمود: آیا من پروردگارتان نیستم؟ [همگان در آن محضر الهی] گواهی دادند: بلی؛ آیا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده خدا نیست؟ آیا علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین نیست؟ (7)
امام صادق (علیه السلام) [در تفسیر آیه‌ی شریف (وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیینَ مِیثَاقَهُمْ) (8) ] فرمود:
مقصود از آیه، پیمانی است که حق تعالی از انبیا به خدایی و ربوبیت [برای خویش و] برای رسولش به نبوت و برای امیرالمؤمنین و امامان معصوم (علیهم السلام) به امامت و پیشوایی گرفت. پس خداوند [به انبیا خطاب] فرمود: آیا من پروردگارتان نیستم؟ آیا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر شما نبی و پیامبر نیست؟ آیا علی (علیه السلام) پیشوایتان نیست؟ آیا امامان [از فرزندان علی (علیه السلام) ] هدایتگر و پیشوایان شما نیستند؟ گفتند: آری. خداوند به آنان فرمود: گواهی دهید که به این جواب مثبت خویشتن در قیامت اقرار خواهید کرد. (9)
حضرت مهدی (علیه السلام) در کنار رسول خدا، مادر و پدران عزیز و ارجمندش (علیهم السلام) از نخستین کسانی است که ندای حق طلب ایزد منان را به توحید و یگانه پرستی حواب آری داد و هرگز حتی برای لحظه‌ای از آن اقرار و امضای خویش در غفلت و فراموشی نرفت.
همان گونه که خداوند بزرگ و توانا برای خویش و نبوت رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) پیمان گرفت، برای امامت آن عزیز پنهان از دیدگان، نیز از انبیا و دیگران پیمان گرفت و با آنها عهد بست که هرگز از ولایت او سر نتابند و از امامت و پیشوایی او در وادی غفلت و فراموشی نیفتند. در زیارت آل یاسین که از ناحیه‌ی مقدس حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) وارد گشته به حضرتش این طور سلام می‌کنیم:
السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکده؛ (10)
درود بر تو ای میثاق الهی که خدا برای امامت و ولایتش پیمانی سخت گرفت.
امام صادق (علیه السلام) :
[حضرت] قائم (علیه السلام) قیام نماید پس از آن که بسیاری از مردم او را منکر شوند [و] به صورت جوانی ظاهر گردد و بر ولایت و امامت وی استوار و ثابت قدم نمانند، جز مؤمنی که در عالم ذر [و عالم ارواح برای امامت و ولایتش] پیمان بسته باشد. (11)
امام باقر (علیه السلام):
خداوند جلیل از انبیا خویش پیمان گرفت: آیا من پروردگارتان نیستم؟ آیا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده‌ام نیست؟ آیا علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین نیست؟ گفتند: آری. سپس نبوت را برای آنها تثبیت نمود. از انبیای اولوالعزم پیمان گرفت: منم پروردگارتان، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده‌ام است، علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین است، جانشینان پس از او صاحبان امر، خزانه‌داران دانش و دین منند، دین و آیینم را با مهدی (علیه السلام) یاری رسانم، دولت و فرمانروایی‌ام را به واسطه‌ی او آشکار سازم، به او از دشمنانم انتقام بگیرم و به واسطه‌ی او با اکراه و یا از روی اختیار و آزادانه پرستش شوم. آن انبیا [اولوالعزم] اعتراف و اقرار کردند که ما گواهی می‌دهیم [به آنچه که درباره‌ی جانشینان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و حضرت مهدی (علیه السلام) فرمودی]. (12)
امام جواد از پدرانش (علیه السلام) بازگو کند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در توصیف و ترسیم حضرت مهدی (علیه السلام) فرمود:
خداوند در صلب [امام] حسن [عسکری] نطفه‌ای پیراسته و بی آلایش، پاک و منزه، جاری ساخت که [حضرت مهدی از آن پدید آمد] و هر مؤمنی که خدای سبحان در عالم ذر برای ولایت از او پیمان گرفت، در دنیا از مهدی (علیه السلام) خشنود باشد و هر که از پذیرش ولایت سرباز زد، در این دنیا نیز او را منکر شود مهدی (علیه السلام) پیشوایی است پارسا و خالص، از خدا خشنود است و خدا از او، هدایت‌گر و هدایت یافته است، به داد حکم راند و به عدالت فرمان دهد. (13)
آری! این چنین خالق بی‌همتا با انبیا برای امامت و ولایت یگانه بازمانده‌ی خاندان نبوت، حضرت حجت (علیه السلام) عهدی ناگسستنی استوار نمود تا اقرارشان مهر قبولی و امضای نبوتشان گردد و از پیروان و شیعیان آن خاندان با جود و کرم (علیهم السلام) پیمان گرفت تا سبب نجات و رستگاری آنان گردد و پیشوایی او را بر همگان عرضه داشت و همگان شنیدند که خداوند جهان نگار برای امامتش اقرار و جواب می‌طلبد، تا زبان‌ها از عذر و بهانه، باز ایستد و دل‌ها با تردید و انکار، به ارتداد متهم گردد؛ این است باور شیعیان حقیقی حضرت مهدی (علیه السلام) تا آن زمان که ظهور نماید و مردم به اقرار خویشتن جامه‌ی صدق و عمل و حقیقت پوشند و در رستاخیز به صدق و راستی عقیده و باورشان گواهی دهند.

پی‌نوشت‌ها:

1- اعراف، آیه‌ی 172: زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه‌ی آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم. [چنین کرد تا مبادا] روز رستاخیز «بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.»
2- تفسیر برهان، ج2، ص 406، ح1، ذیل تفسیر آیه.
3- اعراف، آیه‌ی 172.
4- نباء، آیه‌ی 40: «ای کاش خاک بودم.»
5- بحارالأنوار، ج10، ص204، کتاب الاحتجاج، باب13، احتجاجات الصادق (علیه السلام) علی الزنادقه، ح8.
6- نورالثقلین، ج1، ص 92، ش336، ذیل آیه‌ی 172 اعراف.
7- تفسیر برهان، ج2، ص48، ح17.
8- احزاب، آیه‌ی 7: «و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم.»
9- تفسیر برهان، ج3، ص294، ذیل آیه.
10- مفاتیح الجنان، زیارت آل یس.
11- بحارالأنوار، ج52، ص 287، تاریخ الامام الثانی عشر، باب26، یوم خروجه و ما یحدث عنده، ح22.
12- تفسیر برهان، ج3، ص 45، ذیل آیه، طه 115.
13-بحارالأنوار، ج52، ص 309، تاریخ الامام الثانی عشر، باب27، سیر و اخلاقه و خصائص زمانه، ح4.
منبع مقاله :
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید