جهانى شدن و حکومت واحد جهانى امام زمان(عج)

جهانى شدن و حکومت واحد جهانى امام زمان(عج)

مقدمه
درباره‏ آینده‏ى بشر . دیدگاه‏هاى مختلف وجود دارد. برخى مى‏گویند: «فساد و شر و بدبختى، لازمه‏ جدا نشدنى حیات بشرى است و به خاطر پیشرفت‏سریع و حیرت‏آور فن‏آورى و صنعت و انباشت‏سلاح‏هاى مخرب و ویران‏کننده و سلاح‏هاى کشتار جمعى، بشر، به مرحله‏اى رسیده که گور خود را با دست‏خود کنده و با نابودى کامل، بیش از یک گام فاصله ندارد . بنابراین، آینده‏ى بشر، بسیار تاریک و خطرناک است .» .
گروهى دیگر آینده ‏بشر را روشن مى‏ببیند . اندیشه‏ پیروزى نهایى و تشکیل مدینه فاضله و حکومت واحد جهانى بر اساسى قسط و عدل، آرزوى دیرینه‏ى ملت‏ها و فرهنگ‏ها است تا جایى که هر یک از طرفداران ادیان الهى مى‏گویند، آینده‏ جهان، از آن ما است و هر مذهب و ملتى، خود را پیروز نهایى مى‏داند و مصلح کل و سامان‏بخش زندگى بشر را از خود مى‏داند .
در اسلام، بویژه در مکتب تشیع، توجه به آینده و تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساسى قسط و عدل تحت رهبرى امام معصوم، جایگاه خاصى دارد . در این رابطه، سخنان بسیارى از رسول گرامى اسلامى ( صلى‏الله علیه‏و آله‏وسلم) و ائمه اطهار ( علیهم‏السلام) صادر شده است .
این مسئله، در تاریخ اسلام، به نام «مهدویت‏» مطرح شده است و انتظار فرج، با زندگى آنان عجین گشته است و آنان دائم، در انتظار روزى نشسته‏اند که آن رجل الهى و مصلح کل، یعنى حضرت حجت‏بن الحسن امام محمد مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) ظاهر گشته و آن حکومت واحد عدل جهانى را تشکیل دهد تا بشر به آرزوى دیرینه‏ى خود برسد و زندگى سعادت‏مند و فارغ از هر نوع ظلم و ستم و دغدغه‏ى خاطر را ببیند .
2 – قرن بیستم، در تاریخ حیات بشر، قرنى ویژه و داراى امتیازات منحصر به فرد در میان اعصار و قرون گذشته است‏بشر، در این قرن، با ابتکار و به کارگیرى نبوغ و با تکمیل اختراعات و اکتشاقات خویش در زمینه‏ى معادن و صنعت و با ساخت ماشین‏آلات و خصوصا استفاده از اتم، توانست صفحات عظیمى از حیرت و شگفتى را بر پهناى گیتى بر جاى گذارد، و با تسلط خویش بر بخش عظیمى از کره‏ى خاکى و محیط زیست، آن راتسخیر کند . در این قرن، بشر براى نخستین بار، با سفر به کره‏ى ماه و سایر سیارات، سیر در آسمان‏ها را شروع کرد تا به اسرار آسمان‏ها پى ببرد در این قرن، بهره‏گیرى از رایانه، وارد زندگى بشر شد و امروزه، در تمام زمینه‏هاى زندگى، اعم از صنعتى، کشاورزى، بهداشتى، تجارى، علمى، فرهنگى، بدون بهره‏گیرى از رایانه، ادامه مسیر، میسر نیست .
به هر حال، روند تحولات در قرن بیستم، در دهه‏ هزار و نهصد و هفتاد میلادى، وارد مرحله‏ى جدیدى شد و در اواسط دهه‏ هزار و نهصد و هشتاد، تقریبا، در تمامى زمینه‏ها، نشان خود را بر جاى گذاشت . در دهه‏ى هشتاد میلادى، براى رجوع به این دگرگوینها، مفاهیمى مانند جامعه‏ى فراصنعتى و فرا مدرن (پست مدرن) به کار مى‏رفت، اما در دهه‏ى نود میلادى مفهوم «جهانى‏شدن‏» رایج گردید و مفهوم مسلط دوران معاصر شد، به گونه‏اى که امروز، همه چیز با رجوع به این مفهوم، مورد بررسى و تجزیه و تحلیل قرار مى‏گیرد .
در ظاهر، امر جهانى شدن، یعنى ره سپردن تمامى جوامع به سوى جهانى وحدت یافته که در آن، همه چیز در سطح جهانى مطرح و نگرفته مى‏شود . جهانى شدن در هر زمینه، دیگر مرز جغرافیایى نمى‏شناسد . جهانى شدن در زمینه اقتصادى، در هر کشورى اتفاق بیفتد، بر اقتصاد دیگران تاثیر مى‏گذارد .
با جهانى شدن، بعد سرمایه نیز مرز ندارد . سرمایه، از یک طرف و اطلاعات در طرف دیگر، بدون مرز، مثل باد مى‏چرخد و به سرعت جابه‏جا مى‏شود . اینترنت و شبکه‏هاى ماهواره‏اى و خبرى، ارتباطات مستمر و همزمان را بین مردم دنیا برقرار مى‏کنند و دنیا به صورت دهکده‏ جهانى در آمده است.[1] امروزه، برخى این نتیجه رسیده‏اند که سعادت و خوش‏بختى و زندگى فارغ از هر دغدغه، تنها در صورتى است که همه چیز جهانى باشد و تحت‏حکومت واحد جهانى اداره شود و لذا تمام همت‏خود را بر این گذاشته‏اند که همه چیز را جهانى سازند: اقتصاد جهانى; تجارت جهانى; فرهنگ جهانى; سیاست جهانى; دهکده جهانى . بنابراین جهانى شدن، امرى حتمى و محقق یافته و یا در حال تحقق است پس باید همه خود را با آن وفق دهند .
3 – جهانى شدن در ابعاد گوناگون خود (اقتصاد، فرهنگ، سیاست، مذهب) مباحث مختلفى را مى‏طلبد و این طور هم نیست که به راحتى بتوان اقتصاد، فرهنگ، سیاست، مذهب‏هاى مختلف را به صورت واحد جهانى درآورد و یک شبه همه‏ى مرزها را در هم کوبید . جهانى شدن، با چالش‏هاى زیادى رو به رو است (بحث‏هاى زیادى را مى‏طلبد). ما، در این مقاله، تنها مى‏خواهم ببینیم «جهانى شدن با دین و مذهب، چه تناسبى دارد؟ آیا در این‏جا نیز با چالش‏ها روبرو است‏یا نه، همسو و همگون‏اند؟» .
جهاین شدن در رابطه‏ى با مذهب و دین نیز مباحث‏بسیارى را مى‏طلبد، مانند: آثار و پیامدهاى جهانى شدن بر حیات دینى; آینده‏ى ادیان در فرایند جهانى شدن; جهانى شدن و پویایى انتظرات از دین; جهانى شدن و حکومت‏هاى دینى; جهانى شدن و قلمروهاى دین; جهانى شدن و گفت‏وگوى ادیان; بنیادگرایى و جنبش‏هاى ضد جهانى‏سازى; دین‏هاى محدود و دین‏هاى جهانى; حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) در مقایسه با جهانى شدن‏» است . ما مى‏خواهیم ببینیم «آیا جهانى‏شدن، همان حکومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) است‏یا غیر آن؟ آیا جهانى شدن، مقدمه‏اى براى آن حکومت واحد است‏یا اساسا ربطى با آن ندارد؟ آیا با جهانى‏سازى و سرانجام جهانى‏شدن، ما را از تشکیل حکومت واحد جهانى حضتر مهدى ( عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) بى‏نیاز مى‏کند و یا این که نیاز بشر به آن حکومت عدل جهانى، به جاى خود محفوظ است؟ جهانى‏شدن با آن حکومت عدل جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) چه وجه اشتراک و چه امتیازاتى دارد؟
براى پاسخ به این پرسش‏هاى، نخست‏باید جهانى‏شدن و حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏ الله ‏تعالى ‏فرجه الشریف) و سپس به مقایسه و سنجش آن دو با هم بپردازیم . بنابراین، مطالب اصلى مقاله، تحت عناوین ذیل مورد بررسى قرار مى‏گیرد:
1 . جهانى شدن;
2 . حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) ;
3 . مقایسه و بررسى وجه اشتراک و تمایز آن دو .
جهانى شدن.[2] جهانى شدن، یعنى ره سپردن تمامى جوامع به سوى جهانى وحدت یافته که در آن، همه چیز در سطح جهانى مطرح و نگریسته مى‏شود . در حقیقت، جهانى شدن، به معناى آزادى مطلق کسب و کار، برداشته شدن تمامى موانع از سر راه، جریان یافتن سهل و ساده‏ى سرمایه و نفوذ آن در تمامى عرصه‏ها، حرکت روان اطلاعات و امور مالیه و خدمات، تداخل فرهنگ‏ها آن هم به سوى یک‏سان شدگى و یکدستى است . البته، تمامى این امور، در مقیاسى جهانى رخ مى‏دهد و هدف نیز دست‏یابى به بازار واحد جهانى، فارغ از موانع امور تولید و سرمایه‏گذارى و خدمات و اشتغال خواهد بود .
برخى، پا را فراتر گذاشته‏اند، از حکومت واحد جهانى و پول واحد در سراسر جهان یاد مى‏کنند.[3] به نظر گروهى دیگر، جهانى شدن، در حقیقت، فراتر از پدیده‏ى کلاسیک «دولت – ملت‏» است . به این معنا که با توجه به رخدادهاى عظیم ارتباطى ورود بازیگران جدید به عرصه‏ى بین‏المللى، نفش «دولت – ملت‏» تا حدود زیادى کم‏رنگ شده است . در این معناى از جهانى‏شدن، دولت‏ها، دیگر تصمیم گیرندگان اصلى در رویدادها نیستند و قدرت، در سیاست جهانى، از دولت‏هاى محصور در مرزها به دولت‏هایى منتقل مى‏شود که قادر به تکاپو در جهان‏اند .
گروهى نیز جهانى شدن را به عنوان گسترش روند رو به توسعه‏ى تجارت جهانى دانسته‏اند که اکنون بازیگرانى از جنوب نیز به آن پیوسته‏اند .
کاربرد اصطلاح «جهانى شدن‏» به دو کتابى بر مى‏گردد که در سال هزار و نهصد و هفتاد میلادى انتشار یافت . کتاب نخست «جنگ و صلح در دهکده‏ى جهانى‏» تالیف مارشال مک لوهان و کتاب دوم، نوشته برژینسکى، مسئول سابق شوراى امنیت ملى آمریکا در دوران ریاست جمهورى ریگان بود . مباحث کتاب نخست، بر نقش پیشرفت وسائل ارتباطى در تبدیل دنیا به دهکده‏ى واحد جهانى متمرکز بود . در حال که بحث اصلى کتاب دوم، درباره‏ى نقشى بود که آمریکا مى‏بایست‏براى رهبرى جهان و ارائه‏ى نمونه‏ى جامع مدرنسیم به عهده مى‏گرفت.[4] در عمل، بیش‏تر توافقهاى سیاسى و اقتصادى که پس از دو جنگ جهانى خسارت بار، بین مجموع کشورهاى جهان انجام گرفته و به نوعى، زمینه‏ساز همزیستى و همکارى بین‏المللى شده است، طلایه‏دار تحولى بوده که «جهانى‏شدن‏» نامیده مى‏شود .
این پدیده، روندى از دیگرگونى را به نمایش مى‏گذارد که از مرزهاى سیاست و اقتصاد فراتر مى‏رود و دانش، فرهنگ و شیوه‏ى زندگى را نیز در بر مى‏گیرد . از این جهت، جهانى شدن، چند بعدى است و قابل تسرى به مشکل‏هاى گوناگون عمل اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، حقوقى، فرهنگى، نظامى، فن‏آورى، محیط زیست، . . . است .
بعضى از صاحب‏نظران، ویژگى‏هاى پنج‏گانه‏ى زیر را براى جهانى شدن مطرح کرده‏اند:
1 – گسترش کمپانى‏هاى چند ملیتى; اهمیت‏شرکت‏ها در نظام جهانى، بیش از اهمیت دولت‏ها است .[1] . دکتر سلیمان ایران‏زاده، جهانى شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان، ص 19 .
[2] . براى آگاهى بیشتر از جهانى‏شدن و جهانى‏سازى، به کتاب‏هاى زیر مراجعه کنید:
1 – دام جهانى‏شدن، هانس پیتر مارتین و هارالدشومن; ترجمه‏ى حمیدرضا شهمیرزادى
2 – پدیده‏ى جهانى‏شدن، فرهنگ رجایى، ترجمه‏ى عبدالحسین آذرنگ .
3 – جهانى‏شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان; دکتر سلیمان ایران زاده .
4 – جهانى‏شدن فرهنگ و سیاست; دکتر سید على‏اصغر کاظمى .
5 – جهانى‏شدن، مالکوم واترز، ترجمه‏ى: اسماعیل مردانى و سیاوش مریدى
6 – کشورهاى در حال توسعه و سازمان جهانى تجارت (گات)، ترجمه‏ى: دکتر احمد یزدانى‏پناه و سیف‏الله صادقى .
7 – جامعه‏شناسى سیاسى معاصر، کیت نش، ترجمه‏ى، محمدتقى دلفروز، تهران 1380.
[3] . دکتر سلیمان ایران‏زاده، جهانى شدن و تحولات استراتژیک، ص 17 .
[4] . دکتر سلیمان ایران‏زاده، جهانى شدن و تحولات استراتژیک، ص 17 .
@#@ به عبارت دیگر، دولت‏هاى ملى، جاى خود را به کمپانى‏هاى بزرگ چند ملیتى داده‏اند و کشورهاى مختلف جهان با کمپانى‏هاى بزرگ خود مشخص مى‏شوند .
2 – پیوستگى بازارهاى مالى و بورس جهانى; این پیوستگى، آن قدر سریع است که در سالهاى اخیر، روزانه، میلیاردها دلار در بازارهاى جهانى رد و بدل مى‏شود .
3 – گسترش ارتباطات ماهواره‏اى و شبکه‏اى و به دنبال آن گسترش داد و ستدهاى فرهنگى در سطح جهان; گروهى، جهانى‏شدن را از کانال ارتباطات و داد ستدهاى فرهنگى مى‏نگرند .
4 – گسترش شبکه حمل و نقل بین‏المللى و کاهش شدید هزینه‏هاى مربوط; این امر، فرایند جهانى شدن را تسهیل کرده است و موجب شده است که دنیا به رسمیت ادغام و وحدت حرکت کند .
5 – تقسیم کار گسترده، بر اساس مباحث اقتصاددانان و جامعه شناسان، اقتصاد، وقتى شکوفا و بزرگ و پیچیده مى‏شود که تقسیم کار اجتماعى، در آن گسترده‏تر مى‏شود، و به همین نسبت، دنیا هم وارد تقسیم کار گسترده‏اى شده است.[1] هر چند که جهانى‏شدن، پدیده‏اى صرفا اقتصادى نیست، لکن اقتصاد، با اهمیت‏ترین بعد آن است; زیرا، در نظام سرمایه‏دارى که سوداى رهبرى جهان کنونى را در سر دارد، سیاست و فرهنگ – که دو محور اصلى دیگر جهانى‏شدن است – تا حد زیادى تحت تاثیر سیاست‏گذارى اقتصادى قرار دارد . لذا سازمانهاى بین‏المللى، عمدتا، در محور اقتصاد تنظیم شده‏اند . سازمانهاى اقتصادى بین‏المللى و اتحادیه‏هاى اقتصادى منطقه‏اى، نظیر «آ . سه . آن‏» ، «نفتا» ، «اکو» ، ادغام بازارهاى مالى، اتحاد پولى کشورهاى اروپایى، ادغام بانک‏هاى بزرگ جهان، تاسیس سازمان تجارت جهانى، آزادسازى تبادل کالا و نقل و انتقال سرمایه بین کشورها، ادغام شرکت‏هاى تولیدى بزرگ، از این قبیل‏اند .
تعاریفى از جهانى شدن
به نظر مى‏رسد با همه‏ى تعاریفى که از جهانى‏شدن ارائه شده، تاکنون، تعریف روشن و جامعى از آن ارائه نشده است; زیرا، اولا، این پدیده هنوز به حد تکامل نهایى خود نرسیده و هنوز دست‏خوش تحول است و هر روز، وجه تازه‏اى از ابعاد گوناگون آن مشخص و نمایان مى‏شود .
ثانیا، هر کسى در مقام تعریف، بعدى از ابعاد آن را بازگو مى‏کند . اغلب، به بعد اقتصادى آن توجه کرده‏اند . به هر حال به برخى از تعاریف اشاره مى‏کنیم:
1 – جهانى شدن، فرایندى است اجتماعى که در آن، قید و بندهاى جغرافیایى که بر روابط اجتماعى و فرهنگى سایه افکنده است، از بین مى‏رود و مردم به طور فزاینده، از کاهش این قید و بندها آگاه مى‏شوند.[2] 2 – «کاستل‏» با اشاره به عصر اطلاعات، جهانى‏شدن را ظهور نوعى جامعه‏ى شبکه‏اى مى‏داند که در ادامه‏ى حرکت‏سرمایه‏دارى، پهنه‏ى اقتصاد و جامعه و فرهنگ را در بر مى‏گیرد .
3 – «جام تام لینسون‏» جهانى‏شدن را فرایند توسعه‏ى سریع پیوندهاى پیچیده میان جوامع و فرهنگ‏ها و نهادها و افراد در سراسر جهان معرفى مى‏کند .
4 – «هاروى‏» این فرایند را در بردارنده‏ى دو مفهوم فشردگى زمان و مکان و کاهش فاصله‏ها تلقى مى‏کند . در واقع، طبق این نظر، فشردگى زمان و مکان، مهم‏ترین ویژگى جهانى‏شدن است; یعنى، فاصله کم مى‏شود و یا از بین مى‏رود، و زمان لازم براى پیمودن فاصله‏ها کاهش مى‏یابد و جهان بیش از پیش کوچک‏تر به نظر مى‏رسد و انسان‏هها و جوامع، به طریقى به هم نزدیک‏تر مى‏شوند . پس چهانى شدن، فرایندى است که روابط اجتماعى را بسط مى‏دهد و در سه حوزه‏ى اقتصاد و فرهنگو سیاست، صادق است و بستر جریان این روابط را از متن محلى به متن جهانى تغییر مى‏دهد.[3] تاریخچه‏ى جهانى‏شدن
ریشه‏هاى تاریخى جهانى‏شدن را مى‏توان به عمق تاریخ بشر و به زمان‏هاى قدیم مربوط دانست . طبق نظر جامعه‏شناسان و باستان‏شناسان، زندگى بشر، از زندگى‏هاى محدود خانوادگى و انفرادى در جنگل‏ها و غارها و پناهگاه‏ها شروع شده و به تدریج، به جمعیت‏هاى عشره‏اى و قبیله‏اى و اجتماعات محدود در کنار چشمه‏ها و رودخانه‏ها تبدیل شده، بعدا، همین‏ها، روستاها و واحدهاى کوچک شده‏اند، و سپس شهرها تشکیل شده، و از شهرها، به تدریج، به کشورها و دولت‏ها پدید آورده‏اند . بنابراین، در مجموع، زندگى بشر، به سوى جهانى‏شدن در حرکت است; یعنى، هر چه که به پیش مى‏رویم، تفرقه‏ها کم و تجمع‏ها زیاد مى‏شود و هر چه که به عقب برگردیم، به تفرقه‏هاى بیش‏تر مى‏رسیم . لذا مى‏گویند، جهانى‏شدن، یک امر طبیعى است .
البته، این حرکت، در قرون اخیر، سرعت‏بیش‏تر به خود گرفته است و دیگر به صورت گذشته، کند حرکت نمى‏کند; زیرا، با در اختیار گرفتن ابزارى مثل بخار و اختراع ماشین و وسائل ارتباط جمعى و دریایى و زمینى و هوایى و توسعه‏ى راه‏ها، به تدریج، کشورها، تبدیل به منطقه‏ها و حکومت‏هاى منطقه‏اى مى‏شوند، و چون این جهانى‏شدن، در ابعاد مختلف اقتصادى و فرهنگى و سیاسى، شکل مى‏گیرد، قهرا، بلوک‏ها درست مى‏شود و معلوم است وقتى ارتباطات بشر با ماهواره و اینترنت انجام گیرد، رکت‏به سوى جهانى شدن، با سرعت و شتاب بیش‏ترى انجام خواهد گرفت .
آنانى که به این نحو، به سابقه‏ى تاریخى جهانى شدن معتقدند، مى‏گویند، جهانى‏شدن، فرایندى است که از ابتداى تارخى بشر وجود داشته و از همان زمان تاثیرات آن رو به فزونى بوده است، اما اخیرا، یک شتاب ناگهانى در آن پدیدار شده است.[4] در مقابل این نظریه، بعضى‏ها، مى‏گویند: جهانى شدن، بانوگرایى و توسعه‏ى سرمایه‏دارى همزمان بوده است، اما اخیرا، در آن، شتاب ناگهانى به وجود آمده است .
بعضى را نیز عقیده بر این است که جهانى شدن، فرایند متاخر است که با سایر فرایندهاى اجتماعى، نظریر فرا صنعتى‏شدن، فرانوگرایى یا شالوده‏شکنى سرمایه‏دارى همراه است.[5] به نظر مى‏رسد که حق، با نظر اول است . گرچه جهش و شتاب آن، همزمان به سرمایه‏دارى و پیداش وسائل ارتباط جمعى است . جهانى شدن، به طور نامنظم، از طریق توسعه‏ى امپراطورى‏هاى مختلف قدیمى و غارت و تاراج و تجارت دریایى و نیز گسترش آرمان‏هاى مذهبى، تحول یافته است . جهانى شدن به شیوه‏اى که امروز شاید آن هستیم، از قرن پانزده و شانزده، یعنى آغاز عصر جدید، شروع شد . در اروپاى قرون وسطى، حرکت جهانى‏شدن، بسیار کند بوده است و پس از انقلاب صنعتى است که این موضوع، شدت پیدا کرده است .
موافقان و مخالفان جهانى شدن
درباره‏ى جهانى شدن، دو نظر مخالف وجود دارد . عده‏اى بر موافقت و پذیرش بى‏چون و چراى آن تاکید دارند و عده‏اى هم بر رو آن، و هر کدام نیز براى خود به دلایلى تمسک کرده‏اند:
دلیل موافقان
موافقان جهانى شدن، به پذیرش آن، بدون هیچ دغدغه و نگرانى، دعوت مى‏کنند و مى‏گویند، جهانى شدن، به کشورهاى فقیر کمک مى‏کند و فرصت‏هاى تازه‏اى براى آنان فراهم مى‏کند آنان و مى‏گویند، با توجه به ارتباطى که بین اقتصاد و فن‏آورى وجود دارد، راهى جز پذیرش جهانى‏شدن به عنوان ویژگى عصرى که در آن زندگى مى‏کنیم، وجود ندارد .
اینان، براى صحت مدعاى خود، دلیل‏هایى دارند که به آن‏ها اشاره مى‏شود:
1 – از آغاز دهه‏ى هشتاد میلادى، تعداد قابل توجهى از کشورها، به آن ملحق شده و یا به طور مستقیم از طریق اقتصاد بازار آزاد، از آثار آن بهره‏مند شده‏اند . براى مثال، گسترده‏ى جهانى نظام سرمایه‏دارى، از بیست درصد سکنه‏ى دنیا در دهه هفتاد میلادى به میزان نود درصد در دهه‏ى نود میلادى رسیده است و این اتفاق، حاکى از جذب بیش‏تر مردم در اقتصاد سرمایه‏دارى جهانى است .
2 – در شرایط کنونى، میزان تجارت جهانى، بیش‏تر از دهه‏هاى قبل است . کاهش قابل توجه در قیمت مسافرت‏هاى هوایى و دریایى به گسترش بیش از پیش مرزهاى تجارت جهانى منجر شده است . در این چهارچوب . نه تنها میزان تجرات جهانى، افزایش بى‏سابقه یافته است، بلکه شکل آن نیز دچار دگردیسى کامل شده است .
3 – بازارهاى مالى جهانى، رشد کرده است، این رشد . از دهه‏ى هفتاد میلادى، با سودآورى قابل توجه بازارهاى مالى ساحلى و گردش وسیع جریان پولى خارج از حوزه‏ى اقتدار ملى، همراه شده است .
4 – تحرک جهانى به تحرک جمعیت کمک کرده است . پناهندگان بى‏شمارى به عنوان نیروى کار مهاجر قابل توجه، در جهان پراکنده شده‏اند .
5 – هر چند شرکت‏هاى چند ملیتى تا دهه‏ى هفتاد میلاد، شکلى مطلق و متصلب داشتند، اما در حال حاضر، شیوه و شکل جدیدى از مؤسسه‏هاى جهانى پیدا شده‏اند که بالبسط تجارت در سرتاسر دنیا، تحقیقات وسیعى در زمینه‏ى توسعه‏ى تولید در مناطق مختلف را با پذیرش سهامداران از سرتاسر جهان ممکن کرده‏اند.
6 – جهانى شدن، فرایندى از یک توسعه‏ى اجتماعى است که به تشدید خود آگاهى جهانى منجر مى‏شود .
7 – روند رو به رشد همبستگى اقتصادى، در آینده، منجر به وابستگى‏هاى اجتماعى خواهد شد .
8 – با توجه به رشد پیچیده و روز به روز ارتباطات، خود آگاهى جهانى، شدت پیدا مى‏کند بنابراین، نبایستى رشد شبکه‏هاى ارتباطى جهان گستر، مثل کابل‏هاى تلویزیونى و شبکه‏هاى آمارى را انکار کرد و اهمیت آن را نادیده گرفت.[6] 9 – باز شدن اقتصادها و فرهنگ‏هاى ملى در ابعاد داخلى و خارجى، رشد منطقه‏گرایى در پى تهدید بازار ملى کشورها، ایجاد محیطى کاملا رقابتى، تحریک احساسات ملى و محلى، رونق پیدا کردن برخى شهرها و واحدها منطقه‏اى به عنوان مراکز اقتصادى جهان، افزایش بهره‏ورى، بهبود شرایط زندگى براى عموم مردم، به طور کلى، و براى عده‏اى بیش از دیگران، انتقال فن‏آورى به کشورهاى در حال توسعه و .[1] هانس پیتر مارتین و شومن، دام جهانى‏شدن، ترجمه‏ى حمیدرضا شهمیرزادى .
[2] . جهانى‏شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان، ص 21 .
[3] . مالکوم واترز، جهانى‏شدن، ص 12 .
[4] . دکتر سلیمان ایران‏زاده، جهانى‏شدن، ص 7 – 26 .
[5] . مالکوم واترز، جهانى‏شدن، ترجمه‏ى اسماعیل مردانى و سیاوش مریدى، ص 13 – 14 .
[6] . مالکوم واترز، جهانى‏شدن، ترجمه‏ى اسماعیل مردانى و سیاوش مریدى، ص 13 – 14 .
@#@ . . از دیگر دلیل‏هاى اینان است .
مخالفان
دلیل مخالفان، در مورد فوائد و منابع بر شمرده شده درباره‏ى جهانى شدن . تردید دارند و معتقدند، این پدیده، بر ایده‏ئولوژى و مفاهیم لیبرالیزم استوار است و هدف‏اش، تحمیل الگوى آمریکایى و سلطه‏ى آمریکا بر جهان است و تنها منافع ایالات متحده و همراهان او و کشورهاى پیشرفته را تامین مى‏کند . در این شکل از جهانى شدن، تنها، بیست درصد جمعیت‏بهره‏مند، و هشتاد درصد بقیه، در حاشیه هستند و این امر با مفهوم نظام جهانى متوازن، سازگار نیست، بلکه معناى سیطره و تحکم و سلطه‏گرى از آن استفاده می شود .
جهانى شدن فرهنگى، یعنى سیطره‏ى فرهنگ غربى بر دیگر فرهنگ‏ها، و این، یعنى اوج سیره‏ استعمارى .
به هر حال، در جمع‏بندى نهایى، آثار منفى جهانى‏شدن را مى‏توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1 – بحران دولت ملى که منظور از آن، مسلط نبودن دولت‏بر منابع درامد خود و دست‏برداشتن دولت از نقش‏هاى اقتصادى و اجتماعى خویش است . در نتیجه، جهانى شدن اقتصاد حاصل مى‏شود و شرکت‏هاى چند ملیتى، به نیابت از دولت ملى، به آن نقش‏ها مى‏پردازند .
2 – بحران‏هاى مالى که کشورهاى گوناگون جهان، به خاطر وحدت بازار مالى و معاملات جهانى بورس دچار آن مى‏شوند، از دیگر آثار منفى است اولین آن‏ها بحران ملى مکزیک در سال نود و چهار میلادى و آخرین مورد آن، بحران مالى در کشورهاى جنوب شرق آسیا بود . این بحران‏ها، تا این تاریخ ادامه دارد
3 – پیامدهاى اجتماعى ناشى از اصلاحات ساختار اقتصادى مورد نظر مؤسسات بین‏المللى، از جمله صندوق بین‏المللى پول و بانک جهانى مانند گسترش بیکارى، گسترش فقر، پائین آمدن دستمزدها .
4 – تسلط فرهنگ غربى بر دیگر فرهنگ‏ها به شکل تلاش براى مسخ کردن هویت فرهنگى ملت‏هاى دیگر و مطرح کردن فرهنگ غربى (با جنبه‏هاى مثبت و منفى آن) به عنوان جایگزین .
5 – موافقت‏نامه‏هایى که کشورهاى پیشرفته مطرح کرده‏اند که مهم‏ترین آن‏ها، موافقت‏نامه‏ى آزادى سرمایه‏گذارى است . این موافقت‏نامه، به سرمایه‏گذارى خارجى در نقاط مختلف جهان آزادى مى‏بخشد، و معناى آن، تسلط کشورهاى پیشرفته بر ثروت‏هاى کشورهاى در حال رشد است; چون، این کشورها، از لحاظ اقتصادى و مالى و فن‏آورى، هموزن و همپایه نیستند.[1] 6 – جهانى شدن، سبب کاهش اهمیت کالاهاى اولیه (مواد اولیه) مى‏شود .
7 – جهانى شدن، به افزایش فاصله و نابرابر میان ملت‏ها و مناطق گرایش دارد . از این رو به عنوان یک ساختار در دست قدرت‏مندان اقتصادى، آنان را قدرت‏مندتر و فقرا را فقیرتر مى‏کند .
8 – جهانى‏شدن، سبب به مخاطره افتادن محیط زیست مى‏شود .
جهانى‏سازى
جهانى‏سازى یا به تعبیر دیگر جهانى کردن اقتصاد و فرهنگ و سیاست، غیر از جهانى شدن به صورت طبیعى است; زیر، جهانى شدن تا آن‏جا که مربوط به پیشرفت‏هاى فنى و علمى و اجتماعى، و متناسب با وضعیت تاریخى و اجتماعى بشر امروز است، امرى قابل فهم و طبیعى است، اما آن‏چه امروزه از جهانى شدن اراده مى‏شود، تنها این امر طبیعى نیست، بلکه وراى این اصطلاح و فرایند و حرکت، یک اراده وجود دارد و آن، این است که نوعى روش و منش و سیاست و منافع، به عنوان روش و منش و منافع جهانى بر بشریت تحمیل مى‏شود . البته، این، امرى خطرناک است; زیرا، مى‏خواهد یک نوع منافع و یک نوع بینش را به عنوان الگو معرفى کند و همه‏ى زندگى و جهان را با یک معیار خاص اندازه‏گیرى کند . عدم تساوى دولت‏ها و ملت‏ها، سبب مى‏شود تا انان که صاحب علم و فن‏آورى هستند، یک امر غیر طبیعى را بر کشورهاى داراى اقتصاد ضعیف‏تر تحمیل کنند و سعى کنند جهان بر مدار منافع آنان بچرخد .
آمریکا و قدرت‏هاى بزرگ دیگر، با دارا بودن توانایى‏هاى سیاسى و اقتصادى و نظامى، در عمل، رهبرى جهانى‏سازى را به دست گرفته‏اند و سوار بر این جریان طبیعى جهانى شدن، مى‏خواهند آن را به سود خود عملى سازند . به تعبیر دیگر، دارند از این جریان طبیعى جهانى شدن، سوء استفاده مى‏کنند . به خاطر همین سوء استفاده‏ها است که در پاره‏ى جهانى‏شدن، پرسش‏هاى بسیارى مطرح مى‏شود: «آیا جهانى‏شدن، یک پدیده‏ى طبیعى است که در اثر پیشرفت علم فن‏آورى به وجود آمده یا پدیده‏اى طراحى شده از سوى سرمایه‏دارى و سرمایه‏داران است؟ آیا همه‏ى کشورها، ناگزیرند به این جریان پیوندند یا راهى براى گریز وجود دارد؟ در این صورت، آیا پیوستن به آن، به نفع کشورهاى در حال توسعه است‏یان نه؟ آیا جهانى‏شدن یا جهانى‏سازى، با آموزه‏هاى اسلام سازگار است‏یا ناسازگار؟» .
با دقت در ساز کارهاى جهانى‏شدن و جهانى‏سازى، روشن مى‏شود که جهانى‏شدن، امرى طبیعى است و پیوستن به آن، مانعى ندارد، بلکه به نفع همه‏ى کشورها است، ولى آن‏چه امروزه در جهان مشاهده مى‏شود، جهانى سازى است که همراه با بى‏عدالتى و تجاوز و تحمیل اقتصاد و فرهنگ و سیاست‏خاص بر جهان است . آن‏چه صاحب‏نظران را وادار به مخالفت مى‏کند و مردم را علیه آن به تظاهرات وا مى‏دارد، جهاین کردن است نه جهانى‏شدن .
2 – حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف)
حکومت واحد جهانى امام محمدمهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) در حقیت، پاسخى است‏به نگرانى بشر از آینده‏ى خود . شیعیان، اینده‏ى روشنى را براى زندگى انسان پیش بینى مى‏کنند و امید به زندگى در قالب «انتظار فرج‏» به زندگى شیعیان، معنا و گرمى مى‏بخشد .
یک شیعه، هیچ گاه از آینده‏ى خود نگران نیست، چنان‏که اکثر متدینان به ادیان نیز نگران نیستند و آینده‏ى بشر را تحت لواى مصلح کل، روشن مى‏بینند، ولى آموزه‏هاى شیعى این امتیاز را دارد که از روشنى و وضوح فراوان برخوردار است .
با دقت در دعوت و آموزه‏هاى اسلام، معلوم مى‏گردد که هدف‏اش متحد کردن ملتها و برداشتن دیوار امتیازات و اعتبارات لغو و بى‏اثر و برقرار کردن کلمه‏ى واحد و همکارى و ارتباطى است که ریشه و پایه آن، کلمه‏ى توحید و ایمان و عقیده به آن است .
اسلام مى‏خواهد تمام اختلافات و جدایى‏ها را که به نام‏هاى گوناگون پدید آمده، با عقیده‏ى توحید از میان بردارد . اختلافات نژادى، طبقاتى، ملى، وطنى، جغرافیایى، مسلکى، حزبى، زبانى، همه باید از میان برود و سبب امتیاز و افتخار نباشد، حتى باید اختلافات‏دینى هم، کنار گذاشته شود و همه باید تسلیم فرمان خدا باشند: «قل تعالوا الى کلمه سواء بیننا وبنیکم . . .»[2] اسلام، براى بشر، رسیدن به چنین روزى را پیش‏بینى کرده و در حدودى که وظیفه‏ى تشریع است، مقدمات آن را نیز فراهم ساخته و عملى شدن آن را موکول به آماده شدن زمینه‏ى کامل آن کرده است .
همان‏طور که در مطلب پیشین (جهانى شدن) اشاره شد، جریان اوضاع جهانى و پیشرفت‏هایى که نصیب بشر در امور مادى و صناعى شده است و روابط نزدیکى که به واسطه‏ى وسائل ارتباط کنونى با هم پیدا کرده‏اند، همه را به یک اتحاد واقعى و همکارى صمیمانه‏ى روحانى و برادرى حقیقى بیش‏تر محتاج کرده است . هر چه جلوتر برویم، این احتیاج را بیش‏تر احساس مى‏کنیم; یعنى، آن دهکده‏ى جهانى که دانشمندان غربى در قرن بیستم احتمال آن را داده‏اند، اسلام، در هزار و چهارصد سال قبل، با تاکید فراوان و قطعیت و حیمیت، آن را خبر داده و حتى کیفیت وقوع آن و نحوه‏ى حکومت در آن دهکده‏ى جهانى و رهبرى آن نظام را به طور وضوح و آشکارا، معین کرده است و خبر داده که دین حاکم در آن حکومت جهانى، اسلام، و پیروزى از آن مستضعفان و صالحان و غلبه‏ى ایمان بر کفر است و حاکم آن حکومت، شخصى از تبار ابراهیم و بنیره محمد ( صلى‏الله علیه‏و آله‏وسلم) و فرزند زهرا و على (سلام الله علیهم) است و نام او، «محمد» و کنیه‏ى او «ابوالقاسم‏» و لقب او، «قائم‏» است .
اینک به برخى از آیات و روایات این مضوع و این که «روزى خواهد آمد که دین غالب در روى کره‏ى زمین، دین اسلام است‏» و «پیروزى از آن مستضعفان است‏» و «صالحان وارث زمین‏اند» و «در همه‏ى جاى کره زمین، عدل حاک خواهد شد» و «این که همه‏ى دین‏ها در عصر ظهور حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) خواهد بود» ، اشاره مى‏کنیم و تفصیل آن را به کتب مفصل وا مى‏گذاریم .
«ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون‏»;[3] در زبور داوود نوشته‏ایم که صالحان از بندگان من، وارث زمین خواهند شد .
در تفسیر مجمع البیان طبرسى، ذیل این آیه، از امام باقر ( علیه‏السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود: «وهم اصحاب المهدی فی آخرالزمان; آنان، همان یاران حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) در آخرالزمان‏اند» .
«وعد الله الذین آمنو فیکم وعملو الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا . . .»[4] در این آیه‏ى شریف، سه وعده‏ى صریح به مؤمنان وارسته و داراى عمل صالح داده شد است:
1 – استخلاف در زمین; یعنى، حکومت، در کل کره‏ى زمین . به عنوان نمایندگى خدا که حکومت‏حق و عدالت است .
2 – تمکین دین; یعنى، نفوذ معنوى و حکومت قوانین الهى بر تمام پهنه‏ى زمین .
3 – تبدیل خوف به امنیت; یعنى، برطرف شدن تمام عوامل ترس و ناامنى و جایگزاین شدن امنیت کامل و آرامش در همه‏ى روى زمین .[1] . هیملینگ کسیس، تاملاتى در مفهوم جهانى شدن، ترجمه‏ى آزاده ابراهیم، مهر 1379 .
[2] . جهانى‏شدن و تحولات استراتژیک به‏نقل از على عبدالحمید عادل، جهانى‏شدن و آثار آن بر کشورهایى جهان سوم، ترجمه‏ى مهندس سید اصغر قریشى .
[3] . آل عمران/64 .
[4] . انبیا: 105 .
@#@
در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه از امام زنى العابدین ( علیه‏السلام) نقل شده کره فرمود: «هم – والله! – شیعتنا اهل البیت‏یفعل الله ذالک بهم على یدى رجل منا وهو مهدى هذه الامه; این گروه به خدا قسم! – همان پیروان ما هستند که خداوند به وسیله‏ى مردى از خاندان ما، این موضوع را تحقق مى‏بخشد و او، مهدى این امت است .» .
«هو الذى ارسل رسوله بالهدى ودین الحق لیظهره على الدین کله ولو کره المشرکون»;[1] خداوند، رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا دین حق او، بر همه‏ى ادیان، غالب آید . هر چند مشرکان به این کار راضى نباشند .
در روایت آمده که على ( علیه‏السلام) هنگام تلاوت این آیه از یاران خود پرسید: «آیا این پیروزى حاصل شده است؟» . گفتند: «آرى . » . فرمود: کلا! فو الذى نفسی بیده! حتى لایبقى قریه الا وز ینادى بشهاده ان لا اله الا الله بکره وعشیتا; نه! سوگند به کسى که جانم به دست او است! این پیروزى، آشکار نمى‏شود مگر زمانى که هیچ آبادى روى زمین باقى نماند، مگر آن که صبح و شما بانگ لا اله الا الله از آن به گوش رسد» .[2] امام باقر ( علیه‏السلام) فرمود: «ان ذالک یکون عند خرو اقر بمحمد; این پیروزى . به هنگام قیام هدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) از آل محمد ( صلى‏الله علیه‏و آله‏وسلم) خواهد بود; آن چنانکه هیچ کس در جهانى باقى نمى‏ماند مگر آن که اقرار به رسالت محمد ( صلى‏الله علیه‏و آله‏وسلم)، خواهد کرد .» .
از این آیات و روایات به روشنى استفاده مى‏شود که:
1 – سرانجام، صالحان‏اند که وارث کل زمین‏اند، نه شرق یا غرب، جنوب یا شمال آن .
2 – افراد شایسته . جانشین پیشینیان در کل کره‏ى زمین‏اند و قدرت‏شان در همه جاى عالم ظاهرى شود .
3 – دین اسلام غالب بر همه‏ى ادیان، در جاى جاى کره‏ى زمین حاکم خواهد شد .
4 – همه‏ این‏ها در عصر ظهور حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) واقع خواهد شد .
نتیجه این که حکومت مهدى ( علیه‏السلام) حکومتى جهانى خواهد بود و این حکومت واحد جهانى، جزء وعده‏هاى الهى است که تخلف ندارد; زیرا، ان الله لا یخلف المیعاد.[3] بنابراین، اعتقاد به تشکیل حکومت واحد جهانى، نشئت گرفته از قرآن کریم و روایات اهل بیت ( علیهم‏السلام) است که خداوند وعده‏ى تحقق آن بر اداره و تخلفى نخواهد داشت .
3 – مقایسه و تمایز
پس از روشن شدن معناى جهانى شدن و حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) اینک جاى طرح سؤالاتى است که در مقدمه به آن‏ها اشاره شده است .
در پاسخ این پرسش‏ها مى‏گوییم، یقینا، نمى‏توان حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) را منطق با جهانى شدن دانست، هر چند اگر جهانى‏شدن به صورت طبیعى خود به پیش برود، مى‏تواند زمینه‏ساز آن حکومت‏باشد، اما همین که صاحب‏نظران دنیا، در اصل تشکیل حکومت واحد جهانى، با اسلام مکتب تشیع همنوا شده‏اند، خود، امرى ارزش‏مند است; زیرا، تا دیروز، تشکیل حکومت واحد جهانى تحت نظر امام معصوم، براى دنیا قابل پذیرش نبود و آن را به صورت امرى عجیب و باورنکردنى مطرح مى‏کردند، ولى امروزه، خود، آن را به صورت قطعى و امرى اجتناب‏ناپذیر مى‏دانند . بنابراین، جهان، به تدریج، خود را براى پذیرش حکومت واحد جهانى آماده مى‏سازد، زمینه‏ى فکرى بشر براى اجراى این طرح مهیا مى‏شود . اگر تا دیورز، حکومت واحد جهانى، صرفا یک عقیده‏ى اسلامى شیعى بود، امروز، انان هستند که انسان‏ها را به پذیرش و اجراى این طرح که امرى ضرورى و حیاتى است، دعوت مى‏کنند و موضوع جهانى‏سازى چیزى غیر از این نیست .
به هر حال، جهانى شدن، تنها در همین حد از انطباق کلى با حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است و گر نه کسى نمى‏تواند جهانى‏شدن را کاملا منطبق با حکومت‏حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بداند. حکومتى را که اسلام مطرح کرد، داراى خصوصیایت است که اساسا در فکر محدود بشر نمى‏گنجد تا طرح ان را بدهد. بر فرض که حکومت پیشنهادى بشر، روزى در دنیا پیاده شود، یقینا، همانند سایر سازمان‏هاى بین‏المللى، وسیله‏اى براى تسلط اقویا بر ضعفا و گسترش ظلم مدرن در علام، و سرانجام، باعث زحمت وسلب آزادى و آسایش مردم خواهد بود; و بربر اساس ایمان به خدا و اعتقاد به روز جزا و اعتقاد واقعى افراد به حقوق و آزادى‏هاى دیگران، به وجود نمى‏آید . بنایراین، چنین حکومتى، نه به وجود مى‏آید و نه بر فرض وجود، ضامن اجرایى خواهد داشت و نه شهوات و غرائز آدمى را که محرک او در جنگ و فتنه است، مهار مى‏کند و نه مى‏تواند یک برادرى ایمانى و انسانى در عالم به وجود آورد، اما حکومت واحد جهانى که در اسلام مطرح است، هم ضامن اجرایى دارد و هم عقیده و ایمان از آن پشتیابانى مى‏کند و هم مردم را برادر مى‏سازد و هم غرائز و امیال را راهنمایى مى‏کند .
در پایان، به برخى از امتیازات حکومت مورد نظر اسلام و بر حکومت جهانى در جهانى‏سازى دنیا، اشاره مى‏کنیم:
1 – حکومت واحد جهانى اسلامى، تحت رهبرى افراد صالح و وارسته و شخصیت‏هاى برجسته‏ى دینى که معصوم از خطا و یا تالى تلو معصوم‏اند، ایجاد مى‏شود و قانون خدا در آن جامعه حاکم است، ولى حکومت واحد جهانى پیشنهادى، تحت نظر و اشراف قدرت‏مندان و زورمداران و ستمگران ایجاد مى‏شود .
شاید این مدعا، «حق وتو» یى است که آنان براى خود در سازمان ملل گذاشته‏اند . توضیح آن‏که جهاین شدن، به سازمان ملل احتیاج دارد، لذا سازمان ملل به وجود آمد . طبیعى بود که در دنیاى مرتبط و دنیایى که خطر جنگ و نزاع و کشمکش آن را تهید مى‏کرد، سازمان ملل براى پیشبرد اهداف‏اش نیاز به چیزى داشت که «منشور ملل‏» نام گرفت، وفى آنان دخالت کردند و حقوق بشرى نوشتند که منافع ناعادلانه آنان را تامین کند، قدرت‏هایى مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه و . . . دست‏به دست هم دادند و امتیازى به نام «حق وتو» را براى خود قرار دادند . تا در مقابل تصمیمات عاقلانه‏ى دنیا که مخالف منافع آنان است، بایستند!
«حق وتو» حقى ظالمانه و خطرناک است که آنان براى خود قرار داده‏اند . در حکومت واحد جهانى و در خانواده‏ى بزرگ بشریت کسانى که سرتاپا اسیر هواى نفس‏اند و از لحاظ اخلاقى منحط و ذلیل‏اند و نمى‏توانند فراتر از تعصبات خود عمل کنند و بسیار مغرور و ظالم و متعصب‏اند و همه‏ى بشریت را در خدمت‏خود مى‏بینند، «حق وتو» دارند . این حق وتو، سبب مى‏شود که جهان را به دوران دیکتاتورى اول برگردانند و قانون جنگل را حاکم کنند که هر کس زورش بیش‏تر است، باقى بماند و ضعیف‏ترها نابود شوند; یعنى، همان چیزى که امروزه شاید آنیم و «وتو» هایى که امریکا به نفع اسراییل و بر ضرر فسلطینیان ستمدیده در سازمان ملل اعمال مى‏کند .
اینجا است که مى‏گوییم، حکومت جهانى پیشنهادى آنان، یا محقق پیدا نمى‏کند و اگر هم تحقق پیدا کند، هیچ ضمانت اجرایى براى اجراى صحیحى آن در جهت منافع و سعادت و رفاه بشر وجود ندارد .
2 – امتیاز دیگر جامعه‏ى جهانى اسلامى، بر جهانى‏شدن، این است که محور تمام یک مورد در این جامعه، خدا و احکام خدا است و تعالیم اسلامى براى ادارهى جامعه‏ى جهانى کافى است، ولى در جهانى شدن و جهانى‏سازى . محور، قوانین موضوعه‏ى بشرى و الحاد و حاکمیت‏سکولاریسم است .
3 – در حکومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) دین اسلام، تنها دین حاکم بر جهان خواهد بود، چنان‏که دین و سیاست نیز از هم تفکیک ناپذیرند و بلکه سیاست و حکومت; در خدمت دین و اهداف متعالى آن است، در صورتى که در وضعیت جهانى‏شدن، دین، مخصوصا اسلام، جایگاه روشنى ندارد .
4 – در حکومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) قرآن، محور زندگى بشر قرار مى‏گیرد . حضرت على ( علیه‏السلام) فرمود: «ویعطف الراى على القرآن اذا عطفو القرآن على الراى;[4] در آن هنگام که مدرم قرآن را به راى خود تفسیر کنند، امام زمان (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف)، اراء و نظر مدرم را تابع قرآن قرار خواهد داد .» .
از این کلام امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) استفاده مى‏شود که در عصر حکومت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) محور همه چیز و همه آراء و عقاید، قرآن خواهد بود، در حالى که در وضعیت جهانى شدن، نه تنها قرآن، در جامعه‏ى بشرى محور نیست، بلکه کوشش مى‏شود که قرآن از صحنه خارج شود و اگر هم در برخى از جوامع، حضور کم‏رنگى دارد، سعى مى‏شود که آیات قرآن را طبق نظر خود تفسیر کنند .
5 – حکومت جهانى امام مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) بر محور توسعه‏ى اخلاقى، اجتماعى، امنیتى استوار است، در حالى که جهان کنونى ما، از بحران معنویت در رنج است، و امنیت نیز چه در سطوح فردى و چه سطوح عمومى و ملى و جهانى، به خطر افتاده است و از طرفى آن‏چه به عنوان اهرم قدرت است، براى کشورهاى قدرت‏مند به رسمیت‏شناخته شده است .
6 – توسعه‏ى علمى، از ویژگى‏هاى بارز حکومت جهانى امام مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) است در حدیث‏شریف از امام صادق ( علیه‏السلام) مى‏خوانیم: العلم سبعه وعشرون حرفا فجمیع ما جاءت به الرسل، حرفان، فلم یعرف الناس حتى الیوم غیرالحرفین فاذا قام قائمنا خرج الخمسه والعشرى حرفا فبثها فی الناس وضم الیتها الحرفین حتى یبثها سبعه و عشرین حرفا;[5] علم و دانش، بیست و هفت‏حرف است .[1] . نور: 55 .
[2] . صف: 9 .
[3] . مجمع البیان، ذیل آیه کانهم از سوره‏ى صف .
[4] . آل عمران: 9 .
[5] . نهج البلاغه، ج 138 .
@#@ تمام آن چه پیامبران الهى براى مدرم آوردند، دو حرف بیش‏نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته‏اند، اما هنگامى که قائم ما قایام کند، بیست و پنج‏حرف دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر مى‏سازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه مى‏کند تا بیست و هفت‏حرف، کام و منتشر گردد .» در عصر جهانى‏شدن، دانش پیشرفته، در انحصار کشورهاى خاصى است و این کشورهاى از انتقال آن به کشورهاى دیگر جلوگیرى مى‏کنند .
7 – حکومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) حکومتى است مبتنى بر آموزه‏هاى حیاتى و دینى . در حالى که جهانى شدن، پیامد و حاصل آگاهانه و ناآگاهانه پیشرفت‏هاى سیاسى، اقتصادى . فن‏آورى، و در اترابط با نظام سرمایه‏دارى و سلطه‏طلبى است .
8 – حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) مشروعیت‏خود را از خدا دارد و به تعبیر دیگر، حکومت ولایى است که حاکم آن از طرف خدا منصوب است و از ناحیه‏ى مردم نیز مورد پذیرش است; یعنى، حکومتى است که از یک‏سو مبتنى بر تایید الهى است و از سوى دیگر، مورد رضایت مردم است، در حالى که در جهانى شدن، مشروعیت‏حکومت جهانى، از ناحیه‏ى مردم است، آن هم با هزاران فریب‏کارى که در گرفتن آراى مردم به کار مى‏رود .
9 – حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) بر مبناى حاکمیت عقل است; زیرا، عقل انسان‏ها، در عصر ظهور، به کمال مى‏رسد . در حالى که حکومت‏بر اساس جهانى شدن، بر منابى هواهاى نفسانى و تمایلات حیوانى شکل مى‏گیرد .
در حدیثى از مام باقر ( علیه‏السلام) مى‏خوانیم: «اذا قام قائمنا وضع الله یده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم وکملت‏بها اخلاقهم;[1] هنگامى که قائم ما قیام کند، خداوند، دست‏اش را بر سر بندگان مى‏گذارد و عقول آنان را با آن، کامل و افکارشان را پرورش داده تکمیل مى‏کند .»
10 – در حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) به خاطر توسعه‏اى که در دانش و عقل بشر پیدا مى‏شود، تمامى ظرفیت‏هاى اقتصادى طبیعت، کشف مى‏شود و سرمایه . در حد وفور، در اختیار است و سیستم توزیع نیز درست عمل مى‏کند، لذا اثرى از فقر و شکاف طبقاتى و جنوب و شمال و کشرهاى پیشرفته و عقب مانده، مشاهده نمى‏شود . در این حکومت، جایى را نمى‏توان دید که آباد نشده باشد . همه جا یک‏سان از مواهب طبیعت‏برخوردار خوانید شد . در این رابطه، روایات فراوانى است که به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
وانه یبلغ سلطانه المشرق والمغرب و تظهر له الکنوز ولا یبقى فی الارض خراب الا یعمره;[2] حکومت او، شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنج‏هاى زمین برا او ظاهر مى‏شود و در سرتاسر عالم، جاى ویرانى باقى نخواهد ماند مگر این که آن را آباد خواهد ساخت .
اذا قام القائم . . . واخرجت الارض برکاتها ورد کل حق الى اهله . . .[3] ابشرکم بالمهدی یملا الارض قسطا کما ملئت جورا وظلما . . . یقسم المال صحاحا فقال رجل: «ما معنى صحاحا؟» قال: «بالتسویه بین الناس .».;[4] شما را به ظهور مهدى بشارت مى‏دهم، زمین را پر از عدل مى‏کند، همان گونه که پر از جور و ستم شده است . . . و اموال را به طور صحیح بین مردم تقسیم مى‏کند شخصى پرسید: «معناى تقسیم صحیح چیست؟» . فرمود: «به طور مساوى بین مدرم تقسیم مى‏کند».
با چنین برنامه‏اى، یقینا، شکاف‏هاى طبقاتى حاکم نخواهد شد، در حالى که در نظام‏هاى اقتصادى حاکم بر جهان، شکاف‏هاى اقتصادى وحشت‏ناکى وجود دارد . شکاف شمال و جنوب، شکافى است که به اجماع صاحب‏نظران توسعه، میان کشورهاى توسعه یافته و عقب مانده وجود دارد . وجود کشورهاى فقیر و بدهکار در این عالم، بهترین شاهد بر مدعا است .
11 – طبق کلام امیرالمؤمنین ( علیه‏السلام) در حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) مؤمنان، به دور او اجتماع مى‏کنند، و از افراد فاسق و فاجر و کافر، در آن حکومت اثرى نیست: فاذا کان ذالک ضرب یعسوب الدین بذنبه فیتحمعون الیه کما یتمع قزع الخریف;[5] هنگامى که وضع بدین منوال شد، پیشواى دین منوال شد، پیشواى دین، خشم گیرد و آمادگى خود را اعلام کند . در این موقع، مؤمنان به سرعت در اطراف‏اش جمع شوند، همانند اجتماعى ابراهاى پائیزى .
در جهانى شدن، مومنان واقعى، جایگاهى ندارند و اطراف حاکمان و قدرت‏مندان را افراد هواپرست و لاابالى گرفته‏اند . آنان، اساسا، حکومت و سیاست را از دین جدا مى‏دانند و به تعبیر دیگر، در این نوع حکومت، جایى بارى مؤمنان نیست.
12 – الهى شدن، خواسته‏هاى بشر در هنگام حکومت جهانى حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است: یعطفذ الهوى على الهدى اذا عطفو الهدى على الهوى;[6] او، خواسته‏هاى نفسانى را تحت اشعاع هدایت الهى قرار مى‏دهد، هنگامى که مدرم هدایت را تحت الشعاع هواى و هوس خویش قرار داده‏اند .
در عصر جهانى‏شدن، کوشش، بر طرد فکر الهى و سعى در تبعیت از هواهاى نفسانى است .
13 – در عصر حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) اجتماع گمراهان پراکنده مى‏شود و حق‏جویان گرد هم جمع مى‏شوند: دویصدع شعبا ویشعب صدعا;[7] او، جمعیت‏هاى گمراه و ستمگر را پراکنده مى‏کند و حق‏جویان پراکنده را به دور هم گرد آورد .
در جهانى‏شدن، ستمگران عالم به هم مى‏پیوندند و حق‏جویان را پراکنده مى‏سازند .
14 – در حکومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) ستمگران و طاغوتیان و کارگزاران به کیفر مى‏بینند و نیکان پاداش مى‏گیرند و تشویق مى‏شوند: الا وفى غد – وسیاتى غد بمالا تعرفون (یاخذالوالی من غیرها عمالها على مساوى اعمالها;[8] آگاه باشید! فردا که فردایى است ناشناخته – کسى بر شما حکومت‏خواهد کرد از غیرخاندان حکومت‏ها . او، عمال و رؤساى حکومت‏ها را بر اعمال بدشان کیفر مى‏دهد .
در عصر جهانى‏شدن، درست قضیه ب عکس است‏به جنایتکاران مانند شارون (نخست‏وزیر اسرائیل) لقب «مصلح‏» مى‏دهند و به فرمانده ناو آمریکایى که دستور شلیک موشک را به هواپیماى مسافرى ایران داد و نزدیک سیصد تن مسافر بیگناه را کشت، جایزه مى‏دهند و فلسطینى‏هاى محروم و حزب الله ستم کشیده را لقب، تروزیست، مى‏دهند .
15 . حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) بر اساس عدل و قسط اداره مى‏شود، و جایى از کره زمین نیست که در آن عدل گسترده نشود . در روایات متعدد، تعبیر به «یملا» – یعنى زمین از عدل پر مى‏شود – شده است . رسول خدا ( صلى‏الله علیه‏و آله‏وسلم) فرمود: «یخرج رجل من اهل بیتى یواطى‏ء اسمه اسمى و خلقه خلقی فیملاها عدلا وقسطا کما ملئت ظلما وجورا;[9] مردى از اهل بیت ( علیهم‏السلام) من خروج مى‏کند که اسم او، اسم ن، خلق اؤ، مانند خلق من است . زمین را از عدل و قسط پر مى‏کند، همان‏گونه که از ظلم و جور پر شده است .
حاکمان در حکومت‏هاى عصر جهانى‏شدن، خود، از ستمگران اندو چنان در زمین عمل مى‏کنند که گویا دشمن عدل‏اند و اساسا این که قبل از آمدن حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) جهان پر از ظلم و ستم مى‏شود، در همان عصر جهانى شدن است که ظلم فراگیر در زمین تحقق پیدا مى‏کند .
امتیازات حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشریف) منحصر در همین پانزده مورد نیست، بلکه ما، در حد نیاز یک مقاله، به آن‏ها اشاره کردیم . به امید آن‏که ره‏پویان آن حضرت، در آینده، امتیازات بیش‏ترى را مطرح کند .
[1] . بحار، ج 52، ص 336 .
[2] . بحار، ج 52، ص 328 .
[3] . منتخب الاثر، ص 482 .
[4] . بحار، ج 52، ص 338 .
[5] . عقدالدرر، باب هفتم، ص 207 .
[6] . بحار، ج 2، ص 342 .
[7] . نهج‏البلاغه، خ 138 .
[8] . نهج‏البلاغه، خ 150 .
[9] . نهج‏البلاغه، خ 138 .
دکتر حبیب الله طاهرى- فصلنامه انتظار، ش7

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید