نویسنده: علی جانفزا (1) علی خیاط. (2)
چکیده
معصومان (علیه السلام) به عنوان تبیین کنندگان کلام وحی، در گفتار و رفتار خود با مخاطبان، به شیوهای اثربخش ارتباط برقرار میکردند. با بررسی احادیث ایشان، این شیوهها را در شرایط گوناگون انتقال پیام میتوان استخراج و دسته بندی کرد. هدف از تدوین این نوشتار استخراج و دسته بندی بعضی از عوامل و زیر ساختهای درونی ارتباط مؤثر در گفتار و رفتار امام رضا (علیه السلام) است. این عوامل در ابواب مختلف حدیثی امام (علیه السلام) و نه صرفاً ابواب تربیتی وجود دارد. این نکته مورد تاکید است که دوران امامت آن حضرت به خصوص تنوع سه دورهی مختلف و به تبع آن مخاطبان مختلف این دوران میتواند الگویی برای شیوهی رفتاری مدیران در عصر حاضر باشد. در این مقاله که به شیوهی کتابخانهای نگاشته شده، در چند عنوان به زیرساختهایی چون ایمان و توکل به خدا، ایجاد آمادگی روحی و قلبی برای ارتباط با مخاطب و نیت اشارہ شده و سپس به کسب دانش و اطلاعات قبلی که خود مشتمل بر چند بخش است پرداخته شد. بخشی، درونی و از خصوصیات فردی ناشی شده و بخشی، منبعث از کسب مهارتهایی چون مثبت نگری، توجه به رعایت ارزشها، اعتماد آفرینی، سخنی نیکو گفتن، گوش دادن پویا و استفادهی به جا از سرزنش و غضب بوده که به آن نیز اشاره شده است.
مقدمه
«قَالَ رَبّ اشرَح لیِ صَدرِی* وَ یَسرِّ لیِ أمرِی* وَ احلُل عُقدَه مِّن لِّسَانیِ* یَفقَهُوا قَولیِ» (طه 28 – 25) .
این آیات شریفه بخشی از گفتگوی موسی کلیم الله (علیه السلام) بعد از نخستین دستور باری تعالی برای حضور نزد فرعون است. پیش از این آیات، خداوند، تواناییهایی مانند تبدیل عصا به اژدها و ید بیضا را به موسین (علیه السلام) عنایت فرمود، ولی موسی (علیه السلام) میبایست پیام الهی را به فرعون که طغیان کرده بود میرساند. لذا در نخستین درخواست از ذات اقدس باری تعالی گشایش زبان را درخواست کرد.
هنر بیان که هدف غائی آن چنان که موسی درخواست کرده بود فهم پیام از سوی مخاطب است همواره همراه تاریخ ساز بوده است و انبیا و اولیای الهی با اتصال به آفرینندهی انسان، برترین کسانی بودند که از آن بهره بردند.
انسان موجودی اجتماعی است و از همنوعان خود فرا میگیرد و به ایشان میآموزد. از همان ابتدای حیات بشر، قوهی یادگیری برای چگونه زیستن به کمک او آمد و در عین اینکه خداوند آموختنیها را به آدم هدیه کرد، شیطان نیز آموختنیهای خود را به فرزند او آموخت و این سلسله انتقال پیام ادامه یافت.
پیامبران (علیه السلام) نیز چنانچه گفته شد برای انتقال پیامهای الهی به مخاطبان از انواع روشها بهره بردند و هر مخاطبی به فراخور درک خود توانست از این هدایت الهی بهره ببرد.
در معنای ارتباط و انتقال پیام گفته شده «ارتباط، فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده به شرط اینکه در گیرندهی پیام، مشابهت معنا با معنای مورد نظر فرستنده ایجاد شده باشد» (محسنیان راد، 1389: 43) .
این فراگرد، امری نسبی است و نسبت آن بین صفر تا یک است. معانی رفیع پیام الهی برای افراد مختلف متفاوت است و این مشابهت معنایی در گیرندگان به فراخور درک ایشان بین صفر تا یک در حال تغییر است. هنر معصومان (علیه السلام) در برقراری همین ارتباط مؤثر با مخاطبان است و البته با واکاوی در احادیث رسیده از این گوهران
تابناک میتوان به عواملی چند در برقراری ارتباط اثربخشی و البته موانع آن دست یافت.
نکتهی مهم در این خصوص این است که شیوهی برقراری ارتباط مؤثر با مخاطبان که عمدتاً با هدف تربیت مخاطب، تذکار، تبیین کلام وحی و احادیث اجداد گرامی ایشان بوده در متن احادیث مستتر است و پژوهشگر میتواند با مطالعهی دسته بندیهای موجود و واکاوی احادیث در تمامی ابواب، زیرساختهای ارتباطی ایشان با مردم آن عصر را استخراج و دسته بندی کند.
در منابع علوم ارتباطات اجتماعی و روان شناسی، عواملی برای برقراری ارتباط مؤثر برشمرده شدهاند که اگر بخواهیم با دیدهی دسته بندی به آن بنگریم گروهی تحت عنوان عوامل و زیرساختهای درونی شمرده میشوند و گروهی دیگر، حالت بیرونی و مهارتی است. از جمله در این آثار، از گشودگی یا افشای خود نام برده شده است (فرهنگی، 1389، ج 1: 114) . همچنین رعایت ادب و احترام مخاطب از عناوین دیگر است. در توضیح این مورد آمده است حرمت شکنی در گام نخست، حالتی روانی برای مخاطب ایجاد میکند که مانع پذیرش سخنان گوینده و حتی شعله ور شدن آتش خشم و تنفر در وی میشود (گروه پژوهشی علوم قرآنی و حدیث، 1387، ج 2: 449) .
مثبت اندیشی (وود، 1379: 74-73) ، اعتماد آفرینی، همگامی (ریچاردسون، 1381: 48 – 47) ، رازداری که در روابط میان فردی از دو جنبه قابل بررسی است: حفظ اسرار خود و دیگران، اولویت شناسی و توجه به سطح فهم مخاطب (گروه پژوهشی علوم قرآنی و حدیث، 1387، ج 2: 456 – 454) ، گوش دادن فعال (بولتون، 1388: 61) ، حمایتگری (فرهنگی، 1389، ج 1: 118) و بالاخره سخن گفتن شایسته را میتوان از عوامل برقراری ارتباط مؤثّر برشمرد (گروه پژوهشی علوم قرآنی و حدیث، 1387، ج 2: 463) .
در آثار مختلفی که به نوعی به این مبحث پرداختهاند بر حسب تأثیرگذاری و تأثیرپذیری اخلاق و گفتار انتقال دهندهی پیام، به دسته بندی عوامل و موانع برقراری ارتباط مؤثّر پرداخته شده است. به نظر نویسندگان مقالهی پیش رو با بررسی احادیث حضرت رضا میتوان به یک سری از عوامل رفتاری و گفتاری که از درون فرستندهی پیام نشئت میگیرد دست یافت که فرستنده با فراگیری و نهادینه کردن آن در درون خود میتواند در انتقال پیام موفق باشد.
البته لازم به ذکر است که دوران امام رضا (علیه السلام) به خصوص دوران ولایت عهدی ایشان، دورانی خاصی در خصوص ارتباط امام شیعه با مخاطبان به دلیل فضای ایجاد شده است.
هرچند عوامل برقراری ارتباط مؤثر، بیش از شاهد مثالهاست ولی این مطلب را نباید از نظر دور داشت که عوامل مذکور صرفاً در احادیث این امام همام جستجو شده است.
ایمان و توکل بر خدا
ایمان به خدا بر شیوهی ارتباط فرستنده با دیگران تأثیر میگذارد. توکل بر خدا در او آرامشی پدید میآورد و قلب او را مطمئن میسازد که دیگران از رابطهی با او احساس آرامش و به او احساس علاقه پیدا میکنند. چنین شخصی، چون خدا را ناظر اعمال خود میداند و یقین دارد که خدا همیشه یار و یاور اوست، ارتباط خود را با دیگران خالص کرده و صادقانه با مردم رفتار میکند: «الَّذین آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللهِ ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب؛ همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باش که با یاد خدا، دلها آرامش مییابد» (رعد / 28) .
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست ***
جز به خلوتگاه حق آرام نیست ( مولوی، 1375: 205)
امام رضا (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفهی: «وَ مَن یَتوکَل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه؛ و هر کس بر خدا اعتماد کند، او برای وی بس است» (طلاق/3) در توصیف توکل میفرماید: … … هرکاری متوجه فرد شد اعتماد و اطمینان خود را از دست ندهد و از آنچه برایش پیش آمد راضی باشد و همهی امورش را به او واگذارد، یکی از موارد توکل، واگذاردن کارهایی که از عواقب آن اطلاعی در دست نیست است و باید با توکل بر خداوند دنبال همهی کارهای نیک را گرفت و از وی کمک و استعانت خواست تا در آن کارها پیروز و موفق شد (ابن شعبه حرانی، 1404 ق: 43) .
از فحوای این نظر، آرامشی هویداست که رهاورد عامل توکل در زندگی است. این آرامش در پس ارتباط با همنوعان نیز پشتیبان فرد متوکل است.
در مناظرههای امام رضا (علیه السلام) با گروههای مختلف، این زیرساخت به خوبی روشن و هویداست. از جمله آنجا که مأمون و فضل بن سهل با هدف شکست و به چالش کشاندن امام (علیه السلام) ، مناظرهای با اصحاب ادیان تدارک میبینند که تبحر این افراد در مناظره، حتی یاران امام (علیه السلام) را نیز نگران میکند؛ ولی ایشان با همان ایمان و توکل وضو میگیرد و با نوشیدن مقداری سویق و نوشاندن آن به اصحاب همراهش پای در مناظرهای موفق میگذارد و بار دیگر مأمون و طرفهای مناظره را شگفت زده میکند (صدوق، 1398 ق: 419) .
در مناظرهای دیگر امام (علیه السلام) بعد از اینکه سؤالهای متعدد طرف مناظره را به خوبی پاسخ میدهد هنگامی که وقت نماز فرا میرسد با اینکه طرف مناظره میگوید اگر ادامه دهی من به شکست خود اعتراف میکنم، امام (علیه السلام) با ایمان راستینی که دارد جلسهی مناظره را ترک و به سوی نماز میشتابد (ابن حمزه طوسی، 1419 ق: 193) . در اینجا نیز ایشان با اطمینان، ایمان و توکلی که به خداوند دارد به هیچ وجه وقت اجابت دعوت الهی را با پیروزی در مناظره و شکست خصم جایگزین نمیکند و این درس امام، هم در جلسهی مناظره بر خصم تأثیر میگذارد و هم تاکنون برای نسلهای متعدد شنوندهی احادیث حضرت، آموزنده و تربیت کننده است.
ایجاد آمادگی روحی و قلبی
در فرایند ارتباط به همان اندازه که پریشانی روحی به ارتباط لطمه میزند، آمادگی روحی و قلبی در هر نوع از ارتباط در اثربخشی آن تأثیر مثبت میگذارد. در ارتباطات حساس و احیاناً پرچالش نظیر مناظره، آمادگی روحی، تأثیر بیشتری بر ارتباط خواهد گذاشت (امینی فر، 1389: 75) .
در مناظرههای حضرت رضا (علیه السلام) با اصحاب ادیان که با هدف شکست امام (علیه السلام) برنامه ریزی شده بود، ایشان علاوه بر ایجاد آمادگی در خویش، این آرامش را به اطرافیان و همراهانش نیز منتقل میکند.
هنگام صبح فضل بن سهل آماده و گفت: قربانت گردم پسرعمت در انتظار شماست و همه در انتظار شما هستند، نظر شما در این باره چیست؟ فرمودند، شما بروید ما هم به زودی در مجلس شما شرکت خواهیم کرد، سپس وضو گرفت و مقداری سویق میل فرمودند و به ما نیز آن خورانید، بعد بیرون شد و ما نیز با وی بیرون شدیم، تا در مجلس مأمون قرار گرفتیم (صدوق، 1398ق: 419) .
در این حدیث، امام رضا با عمل و شیوهی رفتار خود، در مقابل اضطرابی که در همراهان ایشان هویداست شیوهی مقابله با اضطراب و به دنبال آن شیوهی مؤثر ارتباط در این وضعیت را به ایشان نشان میدهد.
نیت
نیت، تصمیم و اقدام هدف داری است که به منزلهی موتور محرکهی انسان برای انجام کار و تصمیم اوست و از طرف دیگر انگیزه، زیربنای مغز و روان انسان برای انجام کار خیر یا شر وی محسوب میشود، به طوری که ارزش ذاتی کارها به نیت انسان برمی گردد: «وَ بِمَا فِی الصُّدُورِ تُجَازَی العِباد؛ و بندگان را بدانچه در دل دارند پاداش دهند» (شریف رضی، 1378: 56) .
امام رضا (علیه السلام) از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) نقل میفرماید: «گفتار بدون عمل بی فایده است و عمل بدون نیت نتیجهای ندارد و نیت هم باید مطابق سنت باشد» (طوسی، 1414 ق: 801؛ راوندی، 1405 ق، ج 1: 101)
نیت مثبت، خیرخواهانه و خالص در فرایند ارتباط، تأثیری مثبت میگذارد و مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد. حتی اگر با دید دینی به فرایند اثربخشی ارتباط بنگریم، نیت پاک و خالصی، یاری خداوند را نیز که بینندهی درون انسانهاست، در اثربخشی ارتباط، به دنبال خواهد داشت.
دانش
دانش و داشتن اطلاعات قبلی از مخاطب، محیط و مسائل مطرح شدهی مرتبط، در موفقیت و اثربخشی ارتباط نقشی بسزا دارد. هرچه دانش فرد نسبت به این مسائل بیشتر باشد، بهتر میتواند شیوهی ارتباط با دیگران و واکنشهایش را نسبت به افراد و رویدادها تحت کنترل آورد. در شیوهی ارتباطی رضوی در این خصوص مسائل زیر را میتوان مشاهده کرد:
1. اطلاعات قبلی از مخاطب
به طور کلی هرچه اطلاعات ما از مخاطب بیشتر باشد، برقراری ارتباط با او سادهتر میشود، چرا که یکی از عوامل فهم معنا در گیرنده، برانگیختن وی به شنیدن و آماده سازی برای پذیرش پیام فرستنده است. امام رضا (علیه السلام) از این مورد در ارتباطات خود بهرهی وافی برده است. چه بسا این اطلاعات ناشی از دانش فراگیر امام رضا (علیه السلام) از علوم پدرانش یا آوردهی اصحاب یا حتی اتصال ایشان به منبع غیب باشد (ابن حمزه طوسی، 1419 ق: 189) .
به طور مثال میتوان به حدیثی از امام (علیه السلام) در این خصوص اشاره کرد. با ورود به بصره گروهی از مردم به دیدن ایشان میروند. در این جمع، مردی که قبلاً خواب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را دیده که 18 عدد خرما به وی میدهد خدمت امام رضا (علیه السلام) میرسد و اتفاقاً امام رضا (علیه السلام) همان تعداد خرما به وی میدهد. فرد طلب تعداد بیشتری میکند، امام (علیه السلام) در جواب میفرماید اگر پیامبر است بیشتر به تو مرحمت کرده بود من نیز بیشتر به تو میدادم (ابن شهرآشوب، 1379ق، ج 4: 342) . البته این نکته را نیز باید اضافه کرد که بهره مندی ایشان از علم غیب، موهبتی الهی برای پذیرش پیام هدایت امام (علیه السلام) و صرفاً از ویژگیهای امام معصوم (علیه السلام) است.
در مناظرههای حضرت نیز این مقوله مشاهده میشود. در مجلسی که مأمون برای سنجش اطلاعات حضرت تهیه میبیند، امام (علیه السلام) قبل از آغاز مناظره، با نوفلی که در فضای چنین مباحثی قرار داشت به بازگو کردن مواضع طرف مقابل در مناظره پرداخت (صدوق، 1398 ق: 418) .
اطلاعات دقیق از عقاید مخاطب نیز در مناظرههای حضرت قابل مشاهده است. در مناظرهی ایشان با جاثلیق مسیحی و رأس الجالوت یهودی تبحر ایشان به متون مقدس انجیل، تورات و روایتهای مختلف از متی و لوقا و چگونگی جمع آوری مجدد انجیل و اختلاف موجود در آن، تعجب علمای حاضر در مناظره را برانگیخت و این دو را وادار به پذیرش قول امام (علیه السلام) در خصوص نبوت پیامبر اکرم است، توحید و عدم ثنویت و حقانیت اسلام کرد. (همان: 419-428) .
مثالهای بیان شده از احادیث امام رضا (علیه السلام) ، بیشتر خرق عادت ایشان را نشان میدهد. البته همانطور که گفته شد مختص امام معصوم است ولی به نظر میرسد امام رضا (علیه السلام) در ارتباطات خود تنها به این موهبت الهی بسنده نکرده و با تشکیل حلقهی یاران باوفا در اطراف خود، به خصوص در مرو، از این پتانسیل به سود خویش بهره برد.
به طور مثال راهیابی شخصیتی مانند اباصلت هروی به بیت امام (علیه السلام) ، نه از مدینه و حضور ایشان در آن شهر، بلکه از نیشابور و از هنگام عزیمت ایشان به مرو است (عطاردی، 1367: 232) ، به طوری که همگان وی را از خادمان خاص و محارم آن حضرت میدانند و از مطالعهی زندگی او مشخص است که وی در عصر خود از شخصیتهای ممتاز بوده و با اکابر و علمای اهل حدیث در آن عصر ارتباط داشته است (همان: 228) .
2. دانستن زبان مخاطب
یکی از امتیازهای سخنور و مبلغ، توانایی ارتباط برقرار کردن با گروههای مختلف مردم است. بر کسی پوشیده نیست که هر چه دایرهی مخاطبان وسیعتر باشد آشنایی فرستنده با مخاطبان، عادات، آداب و رسوم، عقاید و حتی زبان و گویش ایشان باید بیشتر و کاملتر باشد. یکی از بایدهای نمایندگان هر کشور در کشور دیگر، آشنایی ایشان با زبان و گویش ملت محل عزیمت است.
در خصوص حضرت رضا (علیه السلام) با توجه به موقعیت خاص ایشان و عزیمت به مرزهای شرقی عالم اسلام، این موضوع به نیکی مشاهده میشود. امام (علیه السلام) برای ارتباط برقرار کردن با این مخاطبان، به مدد علم و دانش الهی بدون واسطه با ایشان ارتباط برقرار کردند. روایتی در این خصوص از ابواسماعیل سندی وارد شده که دلالت بر این مطلب دارد:
در سند شنیدم که حق تعالی را در عرب حجتی هست، پس برای آن طلب بیرون آمدم، مرا بر امام رضا (علیه السلام) دلالت کردند. قصد آن مقصد کردم و به خدمت وی آمدم. از عربی یک کلمه نمیدانستم پس به زبان سندی سلام کردم. به زبان من جواب داد، من به لغت سندی با وی سخن میگفتم و او به آن لغت جواب میفرمود… (اربلی، 1381ق، ج2: 304) .
در قسمتی دیگر از روایت تاریخی، عمرو بن هذاب به امام رضا (علیه السلام) میگوید:
محمدبن فضلهاشمی مطالبی از شما نقل میکرد که عقل آنها را قبول نمیکند. حضرت فرمودند آن مطالب چه بود؟ گفت: محمدبن فضل نقل میکرد که شما همهی آن زبانها را میدانید و از تمام کتابهای آسمانی اطلاع دارید. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: محمدبن فضل راست گفته است. اکنون به شما ثابت میکنم که وی دروغ نگفته است (ابن حمزه طوسی، 1419ق: 188)
در ادامه امام (علیه السلام) به خوبی با زبانهای مورد بحث تکلم میفرمایند.
3. توجه به شرایط روز
توجه به موضوع روز و مدنظر قرار دادن آن در برقراری ارتباط مؤثر، تأثیری بسزا دارد. چنان که توجه معصومان (علیه السلام) به مباحث روز دوران ایشان بسیار برجسته است. حتی در مورد نوع معجزههایی که پیامبران بر مردم ارائه میکردند این موضوع نیز تأثیر داشته است. از امام رضا (علیه السلام) نیز در این باره سؤال شد. ایشان با بررسی دوران پیامبران گذشته تا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیازهای روز و معجزههای ایشان را به تناسب برمی شمرد و نهایتاً در بحث شرایط زمان امام (علیه السلام) به راوی حدیث میفرمایند: «امروز با عقل میتوان راستگو را از دروغ گو تمیز داد. ابن سکیت گفت: به خداوند سوگند جواب درست همین است که فرمودی و بیان داشتی (صدوق، 1398 ق: ج 2: 80؛ عطاردی، بی تا: 282) .
علاوه بر بهره گیری امام از شیوهی عقلی در گفتگوهایشان که متناسب با شرایط روز است، در گزینش یاران خود چه در مدینه و چه در مرو این موضوع را از نظر دور نمیدارند و ورود شخصیتی مانند اباصلت هروی به بیت امام رضا از توجه ایشان به شرایط روز نشئت میگیرد.
4. رصد اتفاقهای زمانه
رصد اتفاقهای زمانه به خصوص برای مدیران عالی، اهمیتی خاص دارد. تفاوت این مبحث با مبحث پیشین در رویدادهای خاصی است که میتواند تأثیرگذار باشد. این موارد دقت نظر بیشتری را برای ارتباط گیر خاص یا همان مدیر عالی جامعه میطلبد.
در خصوص ارتباط حضرت رضا (علیه السلام) با محیط اطراف نیز چه قبل و چه بعد از ولایتعهدی در احادیث و گزارشهای تاریخی موارد بسیاری وجود دارد. به خوبی پیداست که امام (علیه السلام) در زمان خلافتهارون که فردی خشن و در عین حال مقتدر بود تحرک خاص سیاسی نمیکرد و برای حفظ صلاح شیعیان همین رویه را ادامه میداد. در اوضاع سیاسی متشنج دوران امین نیز علی رغم قیام نزدیکان ایشان (عطاردی، بی تا: 73) از ورود به بحث قیام خودداری میکنند. در خصوص ولایتعهدی نیز با در نظر گرفتن مصلحت و با قیودی آن را میپذیرند.
ایشان بعد از ولایتعهدی در تعامل با مأمون، رفتار وی را به خوبی رصد میکنند. به طور مثال هنگامی که به امام (علیه السلام) خبر میرسد برای دفع نحوست زمان به حمام رفته و حجامت کنند ایشان بدون متهم کردن کسی، از این کار خودداری میکنند (همان) . حتی بعد از قتل فضل بن سهل، زمانی که مأمون با گریه خود را اندوهگین نشان میدهد و امام (علیه السلام) را نیز دعوت به جانشینی فضل میکند، ایشان بسیار محترمانه و بدون ایجاد حساسیت، موضوع را رد و در جواب راوی حدیث نیز به طور تلویحی، به وجود توطئه اشاره میکنند (صدوق، 1387ق، ج 2: 164) ، هرچند صورت حقیقی این واقعه و توطئه مأمون برای قتل امام (علیه السلام) و فضل در تاریخ به ثبت رسیده است (عطاردی، 1406ق، ج 1: 92) .
امام رضا (علیه السلام) ، این رویه را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز نقل میکنند: «حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) هر گاه لشکری به طرفی میفرستاد، فرماندهی برای لشکر معین، سپس یکی از افراد مورد اعتماد خود را با او همراه میکرد تا در حالتهای وی جستجو کرده و اعمال او را مورد نظر قرار دهد» (حمیری، 1413ق: 342) .
ویژگیهای مهارتی
در عوامل درونی ارتباط مؤثر، برخی از عوامل با اینکه در ضمیر فرد وجود دارند ولی با تأثیر از اطراف و به طور دقیقتر با اکتساب ویژگیها و مهارتهایی، دارنده را در برقراری ارتباط اثربخش کمک میکنند.
1. مثبت نگری
در آموزههای دینی ضمن تأکید بر مثبت نگری، به مسلمانان توصیه شده که همواره بهترین تفسیر را از سخنان یکدیگر داشته باشند. امام رضا (علیه السلام) به نقل از اجداد مطهرش تعبیری زیبا از این خصیصهی اخلاقی دارد. در این تعبیر یک خصلت از 10 خصلتی که موجب کمال عقل بوده، تلقی مثبت از افراد بیان شده است (حرانی، 1404 ق: 443) .
إنَّ الَّذینَ جاؤُ بِالإفِک عُصبَه مِنکم لا تَحسَبُوهُ شَرَّا لَکم بَل هُوَ خَیرٌ لَکم لِکلِّ امرِی مِنهُم مَا اکتَسَبَ مِنَ الإثمِ وَ الَّذی تَوَّلی کبرَهُ مِنهُم لَهُ عَذابٌ عَظیمٌ*لَو لا إذ سَمِعتُموهُ ظَنَّ المُؤمِنونَ وَ المُومِناتُ بِأنفُسِهِم خیراً وَ قالوا هذا إفک مُبینٌ؛ در حقیقت، کسانی که آن بهتان [داستان افک] را [در میان] آوردند، دستهای از شما بودند. آن [تهمت] را شری برای خود تصور مکنید بلکه برای شما در آن مصلحتی [بوده] است. برای هر مردی از آنان [که در این کار دست داشته] همان گناهی است که مرتکب شده است و آن کس از ایشان که قسمت عمدهی آن را به گردن گرفته است عذابی سخت خواهد داشت * چرا هنگامی که آن [بهتان] را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند: این بهتانی آشکار است (نور/11-12) .
وَ إِذ قالَ ربُّک لِلمَلائِکه إِنَّی جاعِلٌ فِی الارضِ خَلیفَه قالُوا تَجعَلُ فیها مَن یفسِدُ فیها وَ یسفِک الدِّماءَ وَ نَحنُ نُسِّبحُ بِحَمدِک و تُقدِّسُ لَک قالَ إِنّی اعلَمُ ما لا تَعلَمُون؛ و چون پروردگار تور به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت، [فرشتگان] گفتند: آیا در آن کسی را میگماری که فساد انگیزد و خونها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم. فرمودند: من چیزی میدانم که شما نمیدانید (بقرہ/ 30) . (3)
ذیل جریان خلقت آدم (علیه السلام) ضمن نهی از منفی نگری و تقبیح آن، نقل سیرهی عملی انبیای الهی (علیه السلام) مبنی بر تلاش بر ارائهی دید مثبت از اطرافیان خود جالب توجه است که این موضوع را میتوان از جریان برخورد حضرت لوط (علیه السلام) با افراد قومش هنگامی که به قصد عملی زشت به خانهی وی آمده بودند (هود/ 84 – 78) یا جریان برخورد حضرت یوسف (علیه السلام) با برادرانش به نیکویی مشاهده کرد (یوسف/100 – 90) . برخوردی که به جای شعله ورتر کردن کینه و عداوت، به تلاش برای برقراری ارتباطی اثربخش با طرفین که ناشی از نگرش مثبت آن حضرت نسبت به برادرانش دارد، منجر شد.
از طرف دیگر سوء ظن چه بسا میتواند به بیماری روانی منجر شود که در بعضی از اوقات حتی عناصر مثبت را به منفی تفسیر کند چرا که قرآن کریم این خصیصه را یکی از ویژگیهای اهل نفاق تلقی میکند (منافقون / 4) .
در فرهنگ رضوی، یک خصلت از 10 خصلتی که موجب کمال عقل است، تلقی مثبت از افراد بیان شده است.
وقتی شخصی را دید که از او بدتر و پستتر است، بگوید شاید خوبی او در باطن است و این پنهان بودن خوبی اش به نفع اوست و خوبی من آشکار است که این به ضرر من است، اما وقتی کسی را دید که از او بهتر و پرهیزکارتر است در مقابلش تواضع میکند تا به او برسد اگر چنین بود مقامی ارجمند یافته و واقعاً خوب شده و به نیکی یاد میشود و برتر از اهل زمان خویش است (ابن شعبه حرانی، 1404ق: 443) .
همچنین این مطلب را از سخن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میتوان دریافت: «هر کار (ی که از) برادر دینی خود (سرزند آن) را به بهترین وجه آن حمل کن … و هیچگاه به سخنی که از (دهان) برادرت بیرون آید. گمان بد مبر، در صورتی که برای آن سخن محمل خوبی مییابی (کلینی، 1407ق، ج2: 362) . (4)
2. توجه به رعایت اصول و عقاید
هنگامی که اصول و عقاید به هم نزدیکتر میشوند، ارتباط ایشان پایدارتر خواهد شد. بر طبق آموزههای دینی برخی از این ارزشها در روند شکل گیری مهارتهای ارتباطی، مؤثر هستند که بر اساس آموزههای رضوی به بعضی از آنها اشاره میشود:
تواضع و فروتنی
مَثَل معروفی است که میگوید درخت هرچه پربارتر باشد، افتادهتر است. این مثل برای تواضع و فروتنی استفاده میشود. هر چه تواضع فرد بیشتر باشد اثربخشی پیام او بیشتر است. در عین اینکه باید در نظر داشت این مورد نیز از حد خود نگذشته و شخصیت فرد را نزد مخاطب تنزل ندهد. تواضع در گفتار رضوی این گونه تعریف شده است: «التواضع أن تعطى الناس ما تحبّ أن تعطاه؛ تواضع این است که به مردم آنچه را دهی که میخواهی به تو دهند (با آنها چنان رفتار کنی که میخواهی با تو رفتار کنند) » (همان: 124) .
یا در حدیثی دیگر میفرمایند:
راوی گفت: عرض کردم تعریف تواضع چیست؟ و به چه کسی متواضع میگویند؟ فرمودند: تواضع درجاتی دارد، یکی از آنها این است که مرد قدر خود را بشناسد و دانش آرام گیرد و با مردم آن طور عمل کند که انتظار دارد مردم با او معامله کنند، اگر از کسی بدی دید با نیکی او را جبران کند، خشم خود را فرو برد و از مردم درگذرد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد (همان) .
در حدیثی دیگر نیز امام رضا (علیه السلام) یکی از درجههای تواضع را علاوه بر شناختن قدر خود، در این میداند که انسان به اندازهی قادر و منزلت خود، خویشتن را بشناسد و به اندازهی موقعیت خود قدم بردارد. از مردم به همان اندازه انتظار داشته باشد که مردم از او انتظار دارند، در مقابل بدی، نیکی کند، خشم خود را فرو برد و از مردم درگذرد (شامی، 1420ق: 691) .
با اینکه فراز فوق، تعریف امام (علیه السلام) از تواضع است، ولی نیک هویداست که تخلق به تواضیع مدنظر امام (علیه السلام) بسیاری از موانع ارتباطی را دفع و در جذب مخاطبان برای انتقال مؤثر پیام تأثیر فراوان دارد.
اوج تواضع امام (علیه السلام) در این جمله است که راوی بعد از پرسش از توکل و تواضع، میپرسد: «جایگاه من نزد شما چیست؟ امام (علیه السلام) میفرمایند: همان جایگاهی که من نزد تو دارم» (صدوق، 1387 ق، ج2: 50) .
عفو و بخشش
یکی از عوامل عزت و بزرگی در انسان، عفو و بخشش است. این خصلت، از ارزشها و خصوصیات درونی است که میتواند از عوامل برقراری ارتباط اثربخش و حتی در بقای آن نیز مؤثّر باشد.
در فرهنگ رضوی این سجیه نیز جایگاه والایی دارد. منقول است فردی را که میخواست مأمون را به قتل برساند نزد وی آوردند. مأمون از امام رضا (علیه السلام) پرسیدای ابوالحسن در این مورد چه نظری دارید؟ فرمودند: خداوند با عفو تو را عزت دهد، مأمون هم از آن مرد گذشت (اربلی، 1381ق، ج 2: 307) .
در حدیثی دیگر، فردی از برادرش به امام رضا (علیه السلام) شکایت میکند و ایشان با زبان شعر جواب جالبی به مرد میدهند:
حَضَرنا مَجلِسَ عَلی بن مُوسَی (علیه السلام) فَشَکا رَجُلٌ اخَاهُ فَأنشأ یُقول
أعذِر أخَاک عَلَی ذُنوبِهِ
وَ استُر وَ غَطِّ عَلَی عُیوبِهِ
وَ اصبِر عَلَی بُهتِ السَّفیهِ
وَ لِلزَّمَانِ عَلَی خُطُوبِه
وَ دَعِ الجَوَابَ تَفَضُّلا
وَ کلِ الظَّلُومَ إِلَی حَسیِبِه
(صدوق، 1387ق، ج2: 177)
برادر خود را از گناهانی که نسبت به تو کرده است معذور دار و عیبهای او را بپوشان و واگذار. بر افترا بستن و ناحق گفتن بی خرد شکیبایی کن. بر امرهای سخت روزگار صبر کن. جواب ستمکاران را از فضیلت و مزیت خود ترک کن. جفاکار را با حساب کشندهی او واگذار یعنی عمل او را به خدا واگذار که جزای جفای او را میدهد (همان، بی تا، ج2: 419) .
در این حدیث دو نکتهی ارتباطی وجود دارد: 1. بهره گیری امام (علیه السلام) از رسانهی شعر (جانفزا و دیگران، 1392: 61) ؛ 2. تأثیری که عفو در ارتباطات بعدی دارد.
قدرشناسی
قدرشناسی، یکی از موارد استحکام و پایداری ارتباط است. قدرشناسی از این حیث ارتباطی حائز اهمیت است که به خصوص در قبال خلق، موجب دوام ارتباط میشود. آنچه دربارهی قدرشناسی گفته شده اول از همه شکرگذاری نعمتهای پروردگار است. آنچه در فرهنگ رضوی در این خصوص میتواند از حیث ارتباطی شاهد مثال و مورد توجه باشد، همان گونه که آمد، این روایت امام رضا (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که حتی از باعث و بانی نعمت نیز بایستی تشکر شود:
روز قیامت یکی از بندگان را در پیشگاہ عدل پروردگار حاضر میکنند، خداوند فرمان میدهد او را به طرف دوزخ ببرند. آن مرد میگوید: بار خدایا فرمان دادی مرا به طرف جهنم ببرند در حالی که من قرآن خوان بودم پروردگار میفرماید:ای بنده من تو را از نعمت خود بهره مند کردم، تو شکر نعمت مرا نکردی و کفران ورزیدی. آن بنده میگوید: فلان نعمت را به من دادی و من هم در برابر آن شکر کردم و او هم چنان نعمتهای خداوند را شمارش کرد و شکر و سپاس خود را در برابر آنها گفت. در این هنگام خداوند متعال بندهی خود را مورد خطاب قرار داد و فرمودند: ای بندهی من، راست میگویی ولیکن تو میبایست از کسی که نعمت مرا به تو رساند سپاسگزاری میکردی، من سوگند یاد کرده ام که شکر هیچ بندهای را قبول نکنم مگر اینکه از اشخاصی که وسیلهی رساندن نعمت من شدهاند سپاسگزاری شود (طوسی، 1414ق، ج2: 65) .
امام رضا (علیه السلام) در حدیث دیگر میفرماید: «مَن لَم یشکرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلُوقینَ لَم یشکرِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ؛ هر کسی از منعم سپاسگزاری نکند، از خداوند متعال نیز سپاسگزاری نکرده است»
(صدوق، 1387ق، ج 24:2) .
خصوصیات فردی
خصوصیات فردی انسان به همان اندازه که میتواند مانع ارتباط مؤثر شود، میتواند تأثیری شگرف بر برقراری ارتباط مؤثر بین فردی یا گروهی داشته باشد. به نظر میرسد در بسیاری از موارد، خصوصیات فردی شخص در آغاز ارتباط و تداوم آن تأثیری فراوان دارد. در سطور زیر با توجه به احادیث رضوی، به مواردی از تأثیر خصوصیات فردی در فرایند ارتباط مؤثر اشاره میشود:
1. مودّت و مهربانی
مودّت و مهربانی کردن با مردم باعث محبوبیت فرد میشود. محبوبیت، در کلام معصومان (علیه السلام) از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که در فرایند ارتباط، هم آغاز ارتباط را سادهتر و هم به دوام و پایداری آن کمک شایان توجهی میکند. در فرازهایی از زیارت معروف امین الله، امام صادق (علیه السلام) از خداوند درخواست میکند که سائل را در آسمانها و زمین محبوب قرار دهد (ثقفی، 1395ق، ج2: 748؛ ابن قولویه، 1356: 40)
این حدیث معروف امام رضا (علیه السلام) (ع) نیز ناظر به ارزش مودّت در برخورد اجتماعی است به طوری که مودّت با مردم، نیمی از خردمندی ست: «التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصفُ العَقلِ؛ دوستی با مردم نصف عقل است» (کلینی، 1407 ق، ج 2: 643؛ ابن شعبه حرانی، 1404 ق: 443) .
همچنین در فرهنگ رضوی، انجام کار خیر چه با کسانی که اهلیت دارند و چه اهلیت ندارند توصیه شده است (صدوق، 1387ق، ج 2: 35) . از این نکته و نیز از حدیث فوق که لفظ ناس به صورت مطلق آمده، میتوان استنباط کرد که مودّت به تنهایی ویژهی مؤمنان نیست و انسان مسلمان در برخورد با هر کسی این توصیه را باید مدنظر داشته باشد.
2. مدارا
یکی دیگر از عوامل اثربخشی ارتباط، مدارا با مردم است. به گفتهی امام رضا (علیه السلام) این صفت، از صفات انبیا است (کلینی، 1407 ق، ج 2: 241؛ عطاردی، بی تا: 432) . در صورت فقدان این صفت در انبیای الهی، برای ارائهی پیام الهی، ارتباطی پایدار و مؤثّر بین ایشان و مردم ایجاد نمیشد. به مردمی که سالها در ظلمت جهل به سر میبردند و برای خروج ایشان از دامان جهل چیزی جز مدارا و مجاهدت در انتقال پیام نیاز نبود.
نمونهی بارز مدارا در رفتار امام رضا (علیه السلام) ، شیوهی برخورد ایشان با برادران بعد از شهادت پدر بزرگوارشان است که به طمع دست یافتن به ثروت امام موسی کاظم (علیه السلام) به قاضی مدینه شکایت کردند اما با رفتار حاکی از مدارای امام رضا (علیه السلام) مواجه شدند (کلینی، 1407 ق، ج 1: 316) .
3. شاد کردن دل مخاطب
یکی از خصوصیات فردی مؤثّر در ارتباط میان فردی، شاد کردن دل مؤمن است. در گفتار رضوی، شاد کردن دل مؤمن و برطرف کردن اندوه از دل او، موجب شادی دل وی در قیامت است: «من فرّج عن مؤمن فرّج الله عن قلبه یوم القیامه؛ هر کس دل مؤمنی را شاد و اندوه او را برطرف کند، خداوند روز قیامت دل او را شاد میکند» (همان، ج 2: 200) .
البته نباید از نظر دور داشت که شاد کردن دل مؤمن، گناهان رفتاری مانند مسخره کردن یا غیبت و… را دربر نداشته باشد. امام رضا (علیه السلام) در حدیثی دیگر، دایرهی شاد کردن دل مؤمن را گستردهتر کرده، میفرمایند:
خداوند به داوود (علیه السلام) وحی کرد که چه بسا یک بنده از بندگانم کار نیکی انجام دهد و به خاطر آن کار وی را به بهشت برم. حضرت داوود (علیه السلام) گفت: خدایا، آن کار نیک چیست؟ فرمودند: برطرف کردن غم مومن ولو با یک خرما. حضرت فرمودند: داوود (علیه السلام) عرضه داشت: هرکس تو را بشناسد، حق است که نباید از تو ناامید شود (صدوق، 1387ق، ج 1: 313؛ همان، 1403 ق: 374) .
امام (علیه السلام) در نامهای به امام جواد (علیه السلام) توصیه میکنند در برخورد با خویشان و اطرافیان از بخشش مال دریغ نورزد و به جای خروج از در کوچک برای روبرو نشدن با دیگران از در بزرگ رفت و آمد کند و به همراه خود درهم و دینار برای بخشیدن به دیگران داشته باشد (همان، 1387ق، ج 2: 8) . تأکید امام (علیه السلام) به فرزندش در مواجهه با رفتار غلامان، بدین دلیل است که غلامان به سبب اینکه خیر امام جواد (علیه السلام) به کسی نرسد ایشان را از درهای کوچک به بیرون هدایت میکردند حال آنکه امام رضا (علیه السلام) با تأکید بر شاد کردن دل اطرافیان، با ذکر جزئیات، مبلّغ کمک را به فرزندشان بیان میکنند.
4. نرم خویی
بحث خوش خلقی در ارتباط دینی جایگاه ویژهای دارد. امام رضا (علیه السلام) از پدرانش روایت میکند که کامل ترین مؤمنان کسانی هستند که اخلاقی نیکو داشته باشند و مسلمان کسی است که سایر مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند (شعیری، بی تا: 107) . در حدیثی دیگر، ایشان از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل میفرمایند: «بهترین مردم از نظر ایمان بهترین آنها از جهت اخلاق … و مهربان با خویشاوندان است و من از همهی شما با خویشان خودم مهربانتر هستم» (صدوق، 1387 ق، ج2: 38) .
در حدیثی دیگر امام رضا از پدرانش روایت میکند: «همواره خوش اخلاقی باشید که صاحب اخلاق خوب، جایش در بهشت است و از اخلاق بد دوری کنید که صاحب خلق بد در دوزخ است» (همان: 11) .
در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سؤال شد چه کاری باعث ورود به بهشت میشود؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سؤال شد چه کاری باعث ورود به بهشت میشود؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: پرهیزکاری و اخلاق نیکو (امام رضا (علیه السلام) ، 1406 ق: 51) . امام رضا (علیه السلام) در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت میکند:
شش خصلت از جوانمردی است. سه خصلت در سفر و سه خصلت در حضر و اما خصلتهایی که در حضر باید در انسان باشد: تلاوت کتاب خدا، برپا داشتن مساجد و برادری با هم در راه خدا و اما آن سه خصلت که در سفر باید باشد: بذل زاد و توشه، حسن خلق و بذله گویی و شوخی در غیر معصیت (طوسی، 1414ق، ج1: 324) .
اخلاق نیکو در وجود خود انسان نیز تأثیر فراوان دارد، به طوری که امام رضا (علیه السلام) از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایت میکنند: «اخلاق نیکو، بهترین رفیق انسان است» (همان: 67) .
هند کنیز عبدالله بن عباس صولی که مدتی کنیز امام (علیه السلام) بود بر این خصوصیت امام (علیه السلام) یعنی نرم خویی با مردم در عین ذوهیبت بودن تأکید میورزد (صدوق، 1387ق، ج 2: 179) .
5. رفتار نیکو
ملکه شدن رفتار نیکو در شخصیت انسان تأثیر مستقیم بر ارتباطات وی با دیگران دارد. رفتار نیکو دایرهای وسیع در شخصیت ارتباطی دارد و تنها به سجیههایی مانند مهربانی محدود نمیشود.
امام رضا (علیه السلام) در تأثیر رفتار نیکو بر ارتباطات با دیگران میفرمایند: «مَن کثُرَت مَحَاسِنُهُ، مُدِحَ بِهَا، وَ استَغنَی عَنِ التَّمَدُّحِ بِذِکرِهَا؛ هرکس نیکیهایش زیاد شود مورد مدح و ستایش مردم قرار میگیرد» (حلوانی، 1408ق: 127) .
امام (علیه السلام) در فرازی دیگر از این حدیث میفرمایند هیچ کس شری را معدوم نمیکند مگر اینکه خیری به دیگری برساند (همان) .
نرم خویی و حسن رفتار در مواجههی امام (علیه السلام) با خدمتگزاران و غلام و کنیزهای حضرت مورد نقل ایشان است (صدوق، 1387ق، ج2: 179) .
6. تکریم
در رفتار رضوی، تکریم مخاطبان به ویژه مهمانان وارد بر حضرت جایگاه ویژهای دارد. در قسمتهای دیگر مقالهی حاضر به تناسب به این مورد اشاره و بیان شد صفاتی که ثمرهی آن تکریم است چه آثار مثبتی بر ایجاد و دوام ارتباط اثربخش دارد. به طور ویژه باید گفت تکریم مخاطب به خصوص اگر به عنوان مهمان بر شخصی وارد شود فرایند ارتباطات بعدی را تحت تأثیر قرار میدهد.
در حدیثی از امام رضا (علیه السلام) آمده است:
شخصی به عنوان مهمان بر حضرت وارد شد. امام (علیه السلام) شب هنگام با وی گفتگو میکرد. در این هنگام نور چراغ اطاق کم شد، مهمان خواست چراغ را اصلاح کند، امام (علیه السلام) او را بازداشت و خود چراغ را اصلاح کرد، سپس فرمودند: ما خانوادهی مهمان خود را به خدمتگزاری وانمی داریم (کلینی، 1407ق، ج6: 283) .
امام رضا (علیه السلام) در حدیثی دیگر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت میکنند: «مِن حَقِّ الضَّیفِ أن تَمشِی مَعَهُ فَتُخرِجَهُ مِن حَرِیمِک إِلَی البَابِ؛ از حقوق مهمان این است که او را تا در منزل مشایعت کنی» (صدوق، 1387ق، ج2: 70) .
اعتماد آفرینی
یکی دیگر از عوامل برقراری ارتباط مؤثر، اعتماد آفرینی است. هر چه ارتباط پیچیدهتر باشد اهمیت این متغیر بیشتر میشود. تلاش در این مهم باعث نزدیکتر شدن دیدگاههای دو طرف و در نتیجه قابل پذیرش بودن سخنان است، به طوری که میان افزایش عناصر اعتماد آفرین و افزایش پذیرش مخاطب، رابطهی مستقیم وجود دارد.
از جمله عناصر اعتماد آفرین، رازداری، استفاده از عناصر مورد توافق، صداقت و راستگویی، معرفی خود، پایبندی به عهد و پیمان است. در ادامه به برخی از موارد اعتماد آفرین با استفاده از احادیث رضوی اشاره میشود:
1. رازداری
یکی از ارزشهای دینی دخیل در ارتباط اثربخش، رازداری است. بدون شک این مقولهی خاص در تداوم ارتباط و برقراری ارتباط پایدار، نقشی درخور توجه دارد. در کتابهای علوم ارتباطات که در زمینهی مهارتهای ارتباط مؤثّر نگاشته شده، خودافشاگری به عنوان یکی از مهارتهای ارتباط اثربخش ذکر شده است (هارجی و دیگران، 1386: 294 – 271) . خودافشاگری در حد متعارف و معقول به ویژه در آغاز گفتگو و برای جستجوی نقاط مشترک و تشویق مخاطب به خودافشایی متقابل، مطلوب است. طبق آموزههای قرآنی در مواردی مانند افشای اسرار خودی در نزد دشمنان تأکید بر رازداری میشود مانند آیات:
یا أیهَا الّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانه مِن دُونِکم لا یالونَکم خَبالاً وَ دُّوا ما عَنِتُّم قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن أفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدُورُهُم اکبرُ قَد بَیَّنا لَکمُ الآیاتِ إِن کُنتُم تَعقِلُون؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از غیر خودتان، [دوست و] هم راز مگیرید. [آنان] از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیورزند. آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است و آنچه سینههایشان نهان میدارد، بزرگتر است. در حقیقت، ما نشانهها [ی دشمنی آنان] را برای شما بیان کردیم، اگر تعقل کنید (آل عمران/118) .
أم حَسبِتُم أن تُترَکوا وَ لَمَّا یعلَمِ اللهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنکم وَلَم یَّتخِذُوا مِن دُونِ اللهِ وَ لا رَسُولِهِ و لا المُؤمِنینَ ولیجَه وَ اللهُ خَبیرٌ بِما تَعمَلون؛ آیا پنداشته اید که به خود واگذار میشوید، خداوند کسانی را که از میان شما جهاد کرده و غیر از خدا و فرستادهی او و مؤمنان، محرم اسراری نگرفتهاند، معلوم نمیدارد؟ و خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است (توبه/16) .
به عبارت دیگر خودافشایی مذموم و حتی بر اساس بعضی آیات، پافشاری در افشای این نوع اسرار، مذموم شمرده شده است (حجرات / 12) .
در فرهنگ رضوی به تبع فرهنگ دینی، این خصوصیت از نشانههای مؤمن قلمداد میشود. امام رضا (علیه السلام) برای مؤمن سه خصوصیت ذکر میکنند که از آن جمله رازداری است:
مؤمن ایمان ندارد تا آن گاه که در او سه خصلت باشد: یکی از خدا و دیگری از پیغمبر و سوم از امام. اما سنّت خداوند، پوشیدن اسرار است، پروردگار میفرماید: «عالِمُ الغَیبِ فَلا یظهِرُ عَلی غَیبه أحَداً إلّا مَنِ ارتَضی مِن رَسُول» (جن/27-26) . اما سنّت پیغمبر، مدارا کردن با مردم است، زیرا خداوند متعال، پیغمبر خود را به مدارا کردن با مردم امر کرده و فرموده: «خذ العفو و امر بالعرف» (اعراف/ 199) و اما سنّت امام، صبر و شکیبایی در مشکلات است (کلینی، 1407ق، ج2: 241؛ عطاردی، بی تا: 432) .
2. استفاده از عناصر مورد توافق
استفاده از عناصر مورد توافق طرفین را در مناظرههای حضرت رضا (علیه السلام) نیز میتوان دید. این متغیر به خصوص در ارتباطات پیچیده بیشتر مورد توجه است. در مذاکرههای مهم برای بسته نشدن باب مذاکرهها معمولاً روی این متغیر تکیه فراوان میشود.
برای مثال، در مناظرهی حضرت با جاثلیق، وی به مأمون میگوید چگونه با مردی احتجاج کنم که وی با مردی و کتابی که من آنها را قبول ندارم محاجه میکند (صدوق، 1398 ق: 420؛ عطاردی، بی تا: 599) و امام رضا (علیه السلام) در جواب جاثلیق میفرمایندای نصرانی اگر به انجیل تو با شما احتجاج کنم به نبوت حضرت رسول اقرار میکنی؟
در فرازی دیگر از مناظره، جاثلیق برای اثبات نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، دو شاهد از غیرمسلمانان تقاضا کرد و امام رضا (علیه السلام) به سخنان یوحنای دیلمی به عنوان شاهد مورد قبول مسیحیان استناد کردند (همان) و به مدد احاطهی جاثلیق به متون مقدس، فرازهایی از انجیلی را به عنوان شاهد مثال به وی یادآور شدند (همان: 421) .
3. صداقت و راستگویی
بدون شک فردی که به صداقت و راستگویی مشهور است سخنش بهتر مورد پذیرش قرار میگیرد و ارتباطش اثربخشتر از کسی میشود که خلاف این صفت را داراست. امام رضا (علیه السلام) در حدیثی از پدرانش از پیامبر است روایت میفرماید:
لاتنظروا إلی کثره صلوتهم و صومهم و کثره الحج و المعروف و طنطنتهم باللیل ولکن انظروا إلی صدق الحدیث و أداء الامانه؛ فریب کثرت صلاه، صیام و حج کسی را نخورید، کثرت عبادت و شب زنده داری کسی شما را فریب ندهد، به راست گویی و ادای امانت او بنگرید و اگر کسی دارای این صفات شد قابل اعتماد است. (همان، ج2: 51) .
نکتهی بارز در شیوهی برخورد امام رضا با گروههای مختلف چه در مناظرهها و چه در برخورد با خلیفه و یارانش، صداقت در برخورد است. دشمنان حضرت به خصوص بعد از قبول ولایتعهدی و نیز در مناظره با گروههای مختلف اعم از زنادقه و اصحاب ادیان که بعضاً با سطح علمی و آمادگی بالا به میدان میآمدند، به خوبی میزان صداقت و راستگویی امام (علیه السلام) را مورد دقت قرار میدادند تا در صورت لزوم، از آن بر ضد ایشان بهره ببرند ولی هیچ گونه گزارشی دروغ بی صداقتی از ایشان در منابع فریقین ذکر نشده است. صداقت ایشان در گفتار و حق گویی حتی به گفتهی بزرگانی مانند خواجه اباصلت هروی موجب کینهی مأمون و نهایتاً شهادت ایشان شد (صدوق، 1387ق، ج 2: 239) .
سخن نیکو گفتن
در قرآن کریم، سخن نیکو گفتن تعبیر به قول معروف شده است: «وَ قُولُوا لَهُم قَولاً مَعرُوفاً؛ و با آنان سخنی پسندیده بگویید* وَ إِذا حَضَرَ القِسمَه أولُوا القُربی وَ الیتامی وَ المَساکینُ فَارزُقُوهُم مِنهُ وَ قُولُوا لَهُم قَولاً مَعروفا؛ و هر گاه، خویشاوندان یتیمان و مستمندان در تقسیم [ارث] حاضر شدند، [چیزی] از آن را به ایشان ارزانی دارید و با آنان سخنی پسندیده گویید» (نساء/5 و8) .
سخن معروف، علاوه بر اینکه از عوامل برقراری ارتباط مؤثر بوده، پیش نیاز بسیاری از این عوامل نیز است. به طوری که سخن نیکو حتی میتواند جایگزین مؤکداتی مانند انفاق شود: «قَولٌ مَعرُوفٌ وَ مَغفِرَه خَیرٌ مِن صَدَقَه یتبَعُها أذیً وَ اللهُ غَنِی حَلیم؛ گفتاری پسندیده [در برابر نیازمندان] و گذشت [از اصرار و تندی آنان] بهتر از صدقهای است که آزاری به دنبال آن باشد و خداوند بی نیاز بردبار است» (بقره/ 263) .
سخن نیکو، مورد تأکید علم بلاغت نیز است، به طوری که یکی از خصوصیات کلام بلیغ، استفاده نکردن سخنران از کلمههای رکیک است (جارم و امین، 1414 ق: 9) که دلالت بر استفاده از سخن نیکو دارد. همچنین در علم منطق نیز یکی از استدراجها را به حسب مخاطب نیکو سخن گفتن و سخن محترمانه گفتن با او ذکر کردهاند (مظفر، 1375: 421) .
در همین حدیث، امام رضا (علیه السلام) از قول جدش امام حسین (علیه السلام) ادامه میدهند: «حضرت رسول است جز در مواردی که احتیاج داشت سخن نمیگفت، با مردم با محبت رفتار میکرد، با سخنان خود زمینهی الفت را فراهم میساخت و هرگز مطلبی که موجب نفرت مردم باشد بر زبان جاری نمیکرد» (همان: 318) .
البته سخن نیکو و شایسته خصوصیاتی دارد که از آن جمله میتوان به مواردی چون شیوایی و رسایی، عفت و سلامت کلام، نرمی و ملایمت در عین قاطعیت و شفاف بودن و در نهایت استواری و سنجیدگی کلام اشاره کرد (ایروانی، 1387: 37 – 32) .
این روش در فرهنگ رضوی جایگاهی ویژه دارد. یکی از این موارد را میتوان به برخورد امام (علیه السلام) با برادرش عباس که به شیوهی نامناسبی شکایت ایشان را به قاضی مدینه برد بیان کرد، امام (علیه السلام) با نهایت محبت در جواب کار زشت وی میفرمایند: «ای برادر میدانم تو از بابت قرضهایی که داری ناراحت شدهای و این سر و صداها را به راه انداخته ای، بعد از این متوجه سعید شد و گفت: در این مورد به من کمک کنید و ببینید عباس چه مقدار قرض دارد، قرضهای او را میپردازم و او را راحت میکنم» (کلینی، 1407 ق، ج 1: 316) .
گوش دادن پویا
یکی از مهارتهای ارتباط مؤثّر هنر گوش دادن است (ریچاردسون، 1381: 87) . این روش میتواند تغییر فراوانی در شخصیت مخاطب ایجاد کند (همان) . این نکته در رفتار معصومان (علیه السلام) نیز بسیار به چشم میخورد. به طوری که حتی مشرکان در تمسخر پیامبر است به ایشان لقب اُذُن میدادند.
وَ مِنهُمُ الَّذینَ یؤذُونَ النَّبی وَ یقُّولُونَ هُوَ اذُنٌ قُل اُذُنُ خَیرٍ لَکم یؤمِنُ بِاللهِ وَ یؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ وَ رحمَه لِلَّذینَ آمَنُوا مِنکم و الَّذینَ یؤذُونَ رَسُولَ الله لَهُم عَذابٌُ الیم؛ و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: «او زودباور است.» بگو: «گوش خوبی برای شماست، به خدا ایمان دارد، [سخن] مؤمنان را باور میکند و برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند رحمتی است.» و کسانی که پیامبر خدا را آزار میرسانند، عذابی پر درد [در پیش] خواهند داشت (توبه/61) .
امام رضا (علیه السلام) در قسمتی از حدیثی که پیامبر است را توصیف میکند میفرمایند: «… اذا التفت، التفت جمیعا… جلّ نظره الملاحظه؛ هر گاه به طرف کسی توجه میکرد با همهی جهاتش متوجه آن کسی میشد… تمام نگاهش از روی دقت بود» (صدوق، 1403 ق، ج 1: 317) .
این مسئله نشان از گوش دادن پویای پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مخاطب است.
سر کشد گوش محمد در سخن ***کش بگوید در نبی حق هو اذن
سربه سر گوش است و چشم است این نبی *** تازه زو ما مرضع است او ما صبی ( مولوی، 1375: 348) .
در منش رضوی به خصوص در مناظرههای حضرت، گوش دادن به سخنان طرف مقابل از ویژگیهای ارتباطی امام رضا (علیه السلام) است. به طور مثال در مناظره با اصحاب ادیان، ایشان، با حوصلهی تمام از اول صبح به سخنان ایشان گوش داده و سپس پاسخ میدادند به طوری که مدت مناظره تا اذان به طول میانجامید و امام (علیه السلام) به دلیل فرارسیدن نماز مناظره را ترک میکردند (ابن حمزه طوسی، 1419 ق: 193) .
استفادهی به جا از سرزنش و غضب
شاید این طور به ذهن متبادر شود که خشم در فرایند ارتباط مؤثر، جایگاهی ندارد و حتی از موانع ارتباط است، ولی اگر این خصوصیت اخلاقی در کنترل فرد بوده و به خوبی مدیریت شود نه تنها مانع نیست، بلکه باعث اثربخشی ارتباط میشود.
درشتی و نرمی به هم در به است *** چو فاصد که جراح و مرهم نه است
(سعدی شیرازی، 1385: 307)
همان گونه که خداوند، مهر و محبت را در وجود انسان قرار داد، خشم و روحیهی سرزنش را نیز در وجود وی به ودیعت نهاد. استفادهی به موقع از هر کدام میتواند اثربخش باشد.
در احادیث، غضب هنگامی مطرود است که انسان را از راه حق خارج کند (شامی، 1420 ق: 691) . این خصال در سیرهی رضوی به خوبی مدیریت شده است، به طوری که امام رضا (علیه السلام) در عین حال که در مناظره با اصحاب ادیان، نهایت ادب، نرم خویی و احترام را به کار میبردند (صدوق، 1398 ق: 430 – 418) ، در مواجهه با مسلمانی که شبههایی در عصمت پیامبران (صلی الله علیه و آله) مطرح میکرد در عین استدلال عقلی محکم، ابتدا از در سرزنش مخاطب برای در افکندن چنین شبههایی درمی آمدند. امام رضا (علیه السلام) در پاسخ چنین میفرمایند: «وای بر توای علی از خداوند بترس و به پیامبران خداوند نسبتهای زشت نده و کتاب خداوند را با رأی خود تفسیر نکن» (همان، 1376: 90؛ همان، 1387ق، ج 1: 192) .
همچنین در احادیث رضوی، در چهرهی امام رضا (علیه السلام) میتوان خشم را احساس کرد. از جمله در حدیثی که حاجب مأمون با نثار عناوینی زشت سعی در متهم کردن ایشان به قرار گرفتن در جایگاه اعجاز برای فریب مردم را دارد. در این حین، حاجب از امام (علیه السلام) درخواست عملی را میکند که بنا بر گفتهی راوی، خشم ایشان را هویدا میکند:
… حاجب به صورت دو شیر که در متکای مأمون نقش شده بودند و مأمون به آنها تکیه داده بود اشاره کرد و حضرت رضا (علیه السلام) و حاجب هر دو مقابل او بودند. در این هنگام حضرت رضا (علیه السلام) در غضب شد و آثار خشم و ناراحتی در چهره اش نمایان شد و به دو شیر پرده اشاره فرمودند: این فاجر را دریایبد. آن دو شیر ناگهان بر آن مرد حمله آوردند و او را پارہ پارہ کردند و گوشت و استخوان او را چنان خوردند که اثری از او در زمین دیده نشد. مردم حاضر در جلسه از این موضوع حیران و متعجب شدند… (همان، ج2: 171) .
در ادامهی حدیث مشخص است که این برخورد امام نه تنها موجب نفرت جمع از ایشان نمیشود بلکه جمع را تحت تأثیر خود قرار میدهد. در گفتگوی امام (علیه السلام) با مرد زندیق نیز ایشان ابتدا با شیوهی پرسش و پاسخ و تحریک قوهی استدلال، وجود خداوند را اثبات میکنند و بعد از شنیدن پاسخ وی که حاکی از اقناع اوست، زبان به سرزنش وی میگشایند و به تفصیل، سایر براهین را در توحید برای مرد اقامه میکنند (همان، ج 1: 131) . شبیه همین برخورد را امام (علیه السلام) در گفتگو با ابوقره دارد که طی آن ایشان با آوردن استدلالهای از قرآن کریم در خصوص عدم تلبس ذات باری تعالی به صفات، به ابوقره میفرمایند: «آیا شما با اظهار این مطالب شرم نمیکنید؟ زنادقه قدرت ندارند این چنین سخن بگویند، آیا جایز است که از طرف خداوند سخنی بگوید و بار دیگر بیاید و به طریق دیگری بر خلاف سخن اول خود، مطلبی بگوید» (همان، 1398 ق: 111) .
همچنین در این موضوع، امام رضا (علیه السلام) از پدران خود نقل میکنند: «پیامبر است هنگامی که مشاهده میکرد به حق عمل نمیشود چهره اش متغیر میشد به اندازهای که شناخته نمیشد … و هر گاه غضب میکرد چهرهی خود را برمی گرداند و اعراض میکرد و هر گاه خوشحال میشد چشمهایش را میبست…» (همان، 1387، ج1: 351) .
نتیجه گیری
آنچه بیان شد زیرساختهای درونی ارتباط مؤثر با مخاطبان بود که با تأمل در ابواب مختلف روایتهای مبیّن وحی، امام هشتم (علیه السلام) به عنوان چراغ هدایت به دست آمد. این نکات گرچه در احادیث معصومان (علیه السلام) دیگر نیز به چشم میخورد ولی – چنان که گذشت – در احادیث امام رضا (علیه السلام) با توجه به تنوع مخاطبان آن حضرت و شرایط خاص دوران امامت ایشان، با توجه به دسته بندی موجود در علوم ارتباطات مثالهای ارزندهای یافت میشود که برای مخاطبان امروز به خوبی نمایانگر این زیرساختها در برقراری ارتباط اثربخش است.
به نظر میرسد با توجه به مفهومی بودن این شیوهها، با تعمق بیشتر در احادیث آن حضرت میتوان روشهای دیگری را نیز فراروی متعلمان پیام عترت آل طاها (علیه السلام) قرار داد.
پینوشتها:
1. کارشناس ارشد علوم حدیث – تفسیر اثری (نویسندهی مسئول) .
janfaza @ razavi.ac.ir.
2. استادیار علوم قرآنی و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی khayyat313@gmail.com.
3. آیهی 12 سورهی حجرات نیز بر این نکته اشاره دارد: «یا أیهَا الَّذین آمَنُوا اجتَنِبُوا کثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یغتَب بَعضُکم بعضاً أ یحِبُّ أحَدکُم أن یاکلَ لَحمَ أخیهِ مَیتاً فَکرِهتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ الله تَوَّابٌ رَحیمٌ».
4. هرچند امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یکی دیگر از سخنانش اشعار دارند که اگر فساد بر اهل زمانه غالب شد و نیز در مواجهه با دشمن حسن ظن جایز نیست (نهج البلاغه / حکمت 114) .
منابع تحقیق :
قرآن کریم (1415ق) . ترجمهی محمدمهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی) .
ابن حمزه طوسی، (1419 ق) . الناقب فی المناقب. تصحیح نبیل رضا علوان، قم: انصاریان.
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، (1404 ق) ، تحف العقول. تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ دوم، قم : جامعهی مدرسین.
ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، (1379ق) . مناقب آل ابیطالب (علیه السلام) . 3 ج، قم: علامه.
ابن قولویه، جعفربن محمد، (1356) . کامل الزیارات. تصحیح عبدالحسین امینی، نجف: دارالمرتضویه.
اربلی، علی بن عیسی، (1381ق) کشف الغمه فی معرفه الائمه. 3ج، تبریز: بنیهاشمی.
امام رضا (علیه السلام) (1406ق) ، صحیفه الامام الرضا (علیه السلام) . تصحیح محمدمهدی نجفی، مشهد: کنگرهی جهانی حضرت رضا (علیه السلام) .
امینی فر، حسن، (1389) ، «روش شناسی مناظرات حضرت رضا (علیه السلام) ». مجموعه مقالات همایش زلال اندیشهی رضوی. مشهد: انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی: 80- 57.
ایروانی، جواد، (1387) . مهارت گفتگو به چاپ دوم، مشهد: انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
بولتون، رابرت، (1388) . روان شناسی روابط انسانی. ترجمهی حمیدرضا سهرابی، چاپ پنجم، تهران: رشد.
ثقفی، ابراهیم بن محمد، (1395 ق) . الغارات. تصحیح جلال الدین محدث، تهران: انجمن آثار ملی.
جارم، علی و مصطفی امین، (1414 ق) . البلاغه الواضحه. چاپ چهارم، قم: دارالثقافه.
جانفزا، علی، علی خیاط و علی جلائیان اکبرنیا (1392) . «روش شناسی انتقال مفاهیم تربیتی از نگاه امام رضا (علیه السلام) ». پژوهشهای اجتماعی اسلامی. شمارهی 99، سال نوزدهم: 80-61.
حلوانی، حسین بن محمد، (1408 ق) . نرهه الناظر و تنبیه الخاطر. قم : مدرسهی امام مهدی.
حمیری، عبدالله بن جعفر (1413 ق) . قرب الاسناد. قم: آل البیت.
راوندی، قطب الدین، (1405 ق) . فقه القران. تصحیح احمد الحسینی و محمود مرعشی، 2ج، قم: کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی.
ریچاردسون، جری، (1381) . معجزهی ارتباط ایران ان.ال.پی. ترجمهی مهدی قراچه داغی، چاپ هفتم، تهران: پیکان.
سعدی شیرازی، مصلح بن عبدالله، (1385) . گلستان سعدی. چاپ پنجم، تهران: پیام عدالت.
شامی، یوسف بن حاتم، (1420 ق) . الدر النظیم فی مناقب الائمه اللهامیم. قم: جامعهی مدرسین.
شریف رضی، (1378) . نهج البلاغه. ترجمهی سیدجعفر شهیدی، تهران: علمی فرهنگی.
شعیری، محمد بن محمد، (بی تا) . جامع الاخبار نجف: مطبعه حیدریه.
صدوق، محمد بن علی، (1376) . الخصال. چاپ ششم، تهران: کتابچی.
صدوق، محمد بن علی، (1387ق) . عیون اخبار الرضا (علیه السلام) . تصحیح مهدی لاجوردی، تهران: جهان.
صدوق، محمد بن علی، (1398 ق) . التوحید. تصحیحهاشم حسینی، قم: جامعهی مدرسین.
صدوق، محمد بن علی، (1403 ق) . معانی الاخبار تصحیح علی اکبر غفاری، قم: جامعهی مدرسین.
صدوق، محمد بن علی، (بی تا) ، عیون اخبار الرضا. ترجمهی محمدتقی آقا نجفی اصفهانی، تهران: علمیه اسلامیه.
طوسی، محمدبن حسن، (1414 ق) . الامالی قم: دارالثقافه.
عطاردی، عزیزالله، (1367) ، راویان امام رضا در مسند الرضا. مشهد: کنگرهی جهانی حضرت رضا (علیه السلام) .
عطاردی، عزیزالله، (1406 ق) . سند الامام الرضا. مشهد: کنگرهی جهانی حضرت رضا (علیه السلام) .
عطاردی، عزیزالله، (بی تا) ، اخبار و آثار حضرت رضا (علیه السلام) . تهران: صدر.
فرهنگی، علی اکبر، (1389) . ارتباطات انسانی چاپ هفدهم، تهران: رسا.
کلینی، محمد بن یعقوب، (1407 ق) ، الکافی تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ چهارم، 5 ج، تهران: دارالکتب اسلامیه.
گروه پژوهشی علوم قرآنی و حدیث، (1387) . فرهنگ روابط اجتماعی، 2 ج، مشهد: انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
محسنیان راد، مهدی، (1389) . ارتباط شناسی چاپ دهم، تهران: سروش
مظفر، محمدرضا (1375) . المنطق. چاپ چهارم. قم: اسماعیلیان.
مولوی، جلال الدین محمد، (1375) . مثنوی معنوی. تهران: پژوهش.
هارجی، اون، کریستین ساندرز و دیوید دیکسون، (1386) . مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی. ترجمهی خشایار بیگی و مهرداد فیروز بخت، چاپ چهارم، تهران: رشد.
وود، جولیانی، (1379) . ارتباطات میان فردی روان شناسی تعامل اجتماعی. ترجمهی مهرداد فیروز بخت، تهران: مھتاب.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، فصلنامه فرهنگ رضوی، مشهد: بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا (علیه السلام)، چاپ اول