نور الله

نور الله

نویسنده: رسول عربان

جهان، روشن از خورشید عالم تابِ آسمان ولایت حضرت مهدی (علیه السلام) است و نام «نور الله» اشارت به آن حقیقت دارد.
نور، از بدیهی‌ترین و واضح‌ترین واژه‌ها است و نخستین چیزی که هر بیننده‌ای از همان آغاز تولد با آن آشنا می‌شود، بلکه با آن می‌تواند اشیاء دیگر را ببیند و زیبایی آن‌ها را درک کند.
نور، همانند آب، سرچشمه‌ی حیات و زندگانی برای همه‌ی پدیده‌هاست، آن‌ها برای حیات و رشد خود به نور نیاز دارند تا در پرتو آن به جنبش و حرکت درآیند و مراحل تکامل را بپیمایند؛ برخلاف ظلمت و تاریکی که ادامه‌ی آن باعث سکوت، خاموشی و مرگ است. در ظلمت، گیاهان و حیوانات به کام مرگ فرو روند و طبیعت از سیر حرکت خود بازماند و چرخش حیات معطل ماند.
در این میان، انسان نیز مانند حیوانات و گیاهان از این قاعده مستثنا نیست، زمانی که گیتی در تاریکی محض فرو رود و گیاهان و حیوانات که منابع اصلی تغذیه بشرند، نابود گردند، انسان نیز خود به خود به کام نابودی و نیستی رود. بدین جهت، نور به طور مستقیم و غیرمستقیم در حیات، رشد و حرکت انسان دخالتی تام و کامل دارد. بنابراین معنا و مفهوم نور و ظلمت و هم چنین نیاز آفریدگان به نور برای همگان واضح و روشن است و نیز فواید و آثار نور بر کسی پوشیده نیست. آنچه درباره‌ی نور و آثار و فواید آن گفته شد و از این قبیل گفته می‌شود، همگی مربوط به نور ظاهری جهان طبیعت و ماده است که سرچشمه و منبع آن، خورشید است و قرآن به این مطلب اشاره دارد:
(وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا) (1).
آفریدگار زمین و آسمان، نور افروز جهان کیهانی است:
(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) (2)؛
ولی نه نور مادی و ظاهری همچون نور خورشید، زیرا خداوند نه جسم است و نه ماده‌ای دارد، بلکه به تمام معنا مجرد است و از نور خویش در قلب مؤمنین نورافشانی می‌کند، بدین سبب، مؤمن با آن نور به درون خویش می‌نگرد و به نفس خود معرفت و شناخت پیدا می‌کند. هنگامی که خدای بی نیاز، آن نور را از کسی دریغ دارد، در ظلمتِ جهل و نادانی فرو رود و در دیار کفر و شرک، غوطه‌ور گشته و فرجانش هلاکت است و نابودی.
پیشوایان پاک اسلام (علیهم السلام) نورهای خدایند که هرگز به خاموشی نگرایند و پیوسته همچون خورشید، تابان و فروزان باشند. آنان سرچشمه و منبع هر نوری هستند. سپهر به وجود آن‌ها منور و روشن است و مردم در پرتو آن انوار الهی در راه است گام نهند و هدایت یابند و بر فراز قله‌ی انسانیت و نیک بختی فرود آیند.
ابو خالد کابلی از تفسیر آیه‌ی شریف (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنَا) (3) از امام باقر (علیه السلام) سؤال کرد، امام در جوابش فرمود:
ای ابوخالد! سوگند به خدا، منظور از «النور» خاندان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) تا دامنه قیامت هستند. سوگند به خدا، آنان نوری هستند که خداوند نازل کرده، سوگند به خدا، آن‌ها نور خدا در زمین و آسمان‌هایند، سوگند به خدا نور امام در قلوب مؤمنین روشن‌تر از خورشید در روز است، قسم به خدا آن امامان، قلب مؤمنین را منور و نورانی می‌کنند. (4)
در روایات بسیاری «نورٌ علی نور» و آیات مشابه آن به رسول خداو خاندان پاکش (علیهم السلام) تأویل و تفسیر شده، بلکه روایاتی از پیشوایان پیراسته (علیهم السلام) صادر گشته که نخستین پدیده‌ای که خداوند آفرید، نور نبی اکرم و امامان معصوم (علیهم السلام) بود. امام صادق (علیه السلام) در قسمتی از روایتی فرمود:
خداوند ما را از نور عظمت خود خلق کرد… (5)
و در روایت دیگری فرمود:
همانا خدا بود و هیچ پدیده‌ای نبود، سپس هستی را آفرید و از نور خود که همه‌ی نورها از آن نور است، در نور الانوار جاری نموده و نور الانوار، نوری است که از آن، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) را آفرید، پس محمد و علی دو نور نخستین هستند. (6)
آیات (وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا) (7) که قسم به خورشید و ماه که منبع و کان نور ظاهری و مادی هستند، به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) تأویل شده است. (8)
تا بدین جا آشکار گشت که نبی اکرم و ائمه معصومین (علیهم السلام) نور خدایند، بلکه نخستین نوری هستند که خداوند متعال از نور خود پدید آورده و در زیارات، آنان را با عنوان نور الله مخاطب خویش قرار می‌دهیم.
حضرت مهدی (علیه السلام) نور خداست، جابر بن عبدالله انصاری گوید:
داخل مسجد کوفه شدم، حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دیدم، در حالی که با انگشتان مبارک خود در حال نوشتن بودند و تبسمی بر لب داشت، گفتم: یا امیرالمؤمنین چه چیزی لبخند را بر لب‌های مبارک شما فرو نشانده؟ فرمود: ‌ای کسی که این آیه‌ی شریف را تلاوت می‌کند و به حقیقت آن شناختی ندارد، در عجبم. گفتم: کدام آیه؟ فرمود: (الله نور السموات و الارض…)، منظور از «مشکوه» محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است و منظور از «مصباح» من هستم و… و منظور از «یهدی الله لنوره من یشاء» مهدی است. (9)
در برخی از روایات معراجیه وارد شده که نور حضرت مهدی (علیه السلام) در عالم اظله و انوار در میان انوار و اشباح ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) مانند ستاره‌ای درخشان میان ستارگان است. (10)
و در برخی روایات آمده که آیه‌ی شریف (یرِیدُونَ أَنْ یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ) (11)، در شأن و منزلت ولایت حضرت حجت و پدران پیراسته‌اش (علیه السلام) نازل گشته. (12)
امام سجاد (علیه السلام):
هدف از دشمنان خاموش کردن نور خدا یعنی ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است و خدا در پاسخ به آن‌ها فرمود: (وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ) (13) و منظور، ولایت حضرت مهدی (علیه السلام) است.
در زیارت مربوط به آن حضرت، این طور می‌خوانیم:
السلام علیک یا نور الله. (14)
امام زمان حضرت مهدی (علیه السلام) نور خدا است؛ نوری که همیشه فروزان باشد و هیچ صاحب قدرتی توانایی ندارد که آن نور پر فروز و با شوکت را خاموش کند و تلاش و نیرنگ ستم پیشگان و زورگویان در برابر آن نور، نقش بر آب و نافرجام است. برخی از مفسران (15) در تفسیر آیه‌ی شریف بالا [توبه، 32] گفته‌اند:
بیان آشکار و فصیح این آیه‌ی شریف برای نشان دادن زبونی و ناتوانی کافران و مشرکان و درهم شکستن شخصیت آن‌ها که در صدد خاموش کردن نور خدا، حضرت مهدی (علیه السلام) هستند، بسیار شگفت انگیز و تعجب آور است، زیرا نورهای ضعیف را به طور معمول با دمیدن دهان خاموش می‌کنند و فوت دهان در خاموش کردن نور قوی و پر فروز کارگر نیست [و در این آیه قدرت و شوکت سران کفر و شرک، بسان نور ضعیف و بی اساسی است که با دمیدن دهان خاموش می‌گردد].

چراغی را که ایزد برافروزد *** هر آن کس پف کند ریشش بسوزد

جهان به سوی همزیستی و توجه به خورشید عالم تاب ولایت، حضرت مهدی (علیه السلام) گام برمی‌دارد و هر روز توجه مردمان به او بیش از پیش است. آن حضرت همانند خورشید سرچشمه‌ی حیات، جنبش، آبادانی و هر زیبایی در زمین است، بلکه نور هستی خورشید هم از آنِ اوست.
(وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا) (16).
هر که از ظلمت و تاریکی جهل و نادانی به سوی آن نور الهی در حرکت افتد، آفریدگار، همه جا و در همه حال ولی و حامی اوست و هر که از مهدی (علیه السلام) در فراموشی و ناباوری افتد و از آن حضرت فاصله گیرد، به ولایت و سرپرستی شیاطین و طاغوت سرسپرده:
(اللَّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ) (17).
پل ارتباطی و توجه به قطب عالم امکان، حضرت بقیه الله (علیه السلام) تنها با پارسایی و کار نیک، ممکن است:
(لِیخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ) (18).
آن که از آن نور ایزدی بهره‌ای نگیرد و دریچه‌ی قلبش بسته و یا برخلاف آن نور گشوده شده باشد، در ظلمت و نادانی فرو رود و اغواهای شیاطین جن و انس و زرق و برق دنیا او را گمراه و متحیر و کور گرداند؛ در مقابل، نور مهدی (علیه السلام) در قلب و دل هر کس بتابد، به گمراهی نرود و اهل تدبیر، بینش و حکمت گردد. هر چه عمل نیک و شایسته انسان بیشتر گردد و از گناهان و نافرمانی معاصی دوری کند، بلکه هر چه بیشتر خود را اصلاح و تصفیه نماید، آن نور بیشتر در درون قلب او تابش کند و منور به انوار الهی گردد.

پیام قرآن
(أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ) (19). اگر برای اثبات ولایت و عهده داری آن حضرت برای هدایت مردم، هیچ دلیل و برهانی نبود جز این آیه‌ی شریف، این آیه به تنهایی، ولایت و هدایت‌گری آن حضرت را اثبات می‌نمود و طبق این آیه، حضرت مأمور است که مردم را از کفر و شرک به ایمان، از تحیر و ظلمت به نور و هدف مندی، رهنمون نمایند و از سوی دیگر این آیه همه مردم را مکلف می‌کند که به رهنمایی و ولایت چنین شخصیتی گردن نهاده و از ظلمت به نور هجرت کند و اگر بگوییم این آیه، تنها حضرت را مأمور راهنمایی مردم می‌کند، اما بر مردم لازم نیست هدایت او را بپذیرند، هدایت و ولایت آن حضرت بیهوده خواهد بود، زیرا گفتارش بی اثر ماند. این آیه مژده به تمام انسان‌هاست زیرا هدایتشان کند و آن حضرت در کمین آن‌هایی است که از صراط مستقیم منحرف گشته‌اند، تا هدایتشان کند و به راه راست استوارشان گرداند:
(إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ) (20).

پی‌نوشت‌ها:

1- نوح، آیه‌ی 16: «و ماه را در میان آسمان‌ها مایه‌ی روشنایی و خورشید را چراغ فروزانی قرار داد.»
2- نور، آیه‌ی 35: «خداوند نور آسمان‌ها و زمین است.»
3- تغابن، آیه‌ی 8: «پس به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید.»
4- کافی، ج1، ص 194، کتاب الحجه، باب أن الائمه (علیه السلام)، نور الله.
5- همان، ص 389، ح2، کتاب الحجه، باب خلق ابدان الأئمه و ارواحهم و قلوبهم (علیهم السلام).
6- همان، ص 443، ح9، کتاب الحجه، باب مولد النبی و وفاته.
7- شمس، آیه‌ی 1 و 2: «سوگند به خورشید و تابندگی‌اش، و به ماه هنگامی که بعد از آن درآید.»
8- سفینه البحار، ج4، ص 495، ذیل واژه‌ی شمس.
9- نجم ثاقب، باب2، ص3، لقب 168.
10- همان، باب 2، ص3، لقب 168؛ و العبقری الحسان، ج1، باب بیان اسامی و القاب، ص 35.
11- توبه، آیه‌ی 32: «آن‌ها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند.»
12- تفسیر البرهان، ج2، ص 121، ذیل آیه شریف.
13- صف، آیه‌ی 8: «ولی خدا نور خود را کامل می‌کند.»
14- مفاتیح الجنان، زیارت صاحب الزمان (علیه السلام) در روز جمعه، ص96.
15- علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ج9، ص 257 و طبرسی در مجمع البیان، ذیل آیه‌ی شریف.
16- زمر، آیه‌ی 69: «و زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود.»
17- بقره، آیه‌ی 257: «خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند آن‌ها را از ظلمت‌ها به سوی نور بیرون می‌برد. کسانی که کافر شدند اولیای آن‌ها طاغوت‌ها هستند که آن‌ها را از نور به سوی ظلمت‌ها بیرون می‌برند.»
18- طلاق، آیه‌ی 11: «تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند از تاریکی‌ها به سوی نور خارج سازد.»
19- ابراهیم، آیه‌ی 5: «[و دستور دادیم:] قومت را از ظلمات به نور بیرون آر!».
20- فجر، آیه‌ی 14: «به یقین پروردگار تو در کمینگاه است».
منبع مقاله :
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید