نویسنده: باقر شریف قرشى
از امام هادى – علیه السلام – مجموعه اى از کلمات زرین نقل شده است که از زیباترین جلوه هاى اندیشه اسلامى بشمار مى رود. این کلمات قصار به مسائل گوناگون تربیتى ، اخلاقى و روانى پرداخته و به عنوان میراثى گرانقدر از تعدى روزگار محفوظ مانده و به دست ما رسیده است که ما بخشى از آنها را در زیر مى آوریم :
1 – امام هادى – علیه السلام – فرمودند: ((خیر من الخیر فاعله ، و اجمل من الجمیل قائله ، و ارجح من العلم عامله …)).
((بهتر از نیکى ، انجام دهنده آن و زیباتر از زیبا، گوینده آن و برتر از علم ، بکار گیرنده آنست …)).
امام در این سخنان به ستایش از سه کس پرداخته است :
الف – عامل نیکى و خیر، او بخاطر داشتن ارزش هاى اخلاقى از ((خیر)) که یک خصیصه اخلاقى است برتر مى باشد.
ب – خوش زبان ، او بخاطر خوبى هایى که به مردم مى کند و معیارهاى ارزشمند روانى زیباتر از زیباست .
ج – آن کس که به دانش خود عمل مى کند، برتر از دانش است زیرا علم وسیله اى است براى عمل و خودسازى پس کسى که علم را بکار بندد رسالت خود را انجام داده علم را حفظ مى کند و منزلت خود را بالا مى برد و بدینسان برتر از علم خواهد بود.
2 – حضرت هادى – علیه السلام – به یکى از موالى خود فرمودند: (( ((عاتب فلانا و قل له : ان اللّه اذا اراد بعید خیرا اذا عوتب قبل …)). ))
((فلانى را سرزنش کن و به او بگو: خداوند هرگاه براى بنده اش خیرى تدارک ببیند حالت سرزنش پذیرى و نرنجیدن را در او به وجود مى آورد…)).
هنگامى که سرزنش و نکوهش با چنین سخنان شیرینى همراه باشد، کینه و دشمنى را از بین مى برد و دوستى و محبت را گسترش مى دهد.
3 – امام – علیه السلام – فرمودند: (( ((من ساءل فوق قدر حقه فهو اولى بالحرمان …)). ))
((هر کس بیش از حق خود طلب کند سزاوار ناکامى و بى بهرگى است …)).
کسى که بالاتر از استحقاق خود توقع دارد، خویش را در معرض نومیدى و دست نیافتن به مطلوب قرار مى دهد.
4 – حضرت هادى – علیه السلام – فرمودند: (( ((صلاح من جهل الکرامه هوانه ؛ )) هر که ارزش کرامت و بزرگوارى را نداند شایسته خوارى و خفت است )).
چقدر این سخن زیبا و دقیق است کسى که ارزش هاى انسانى را سبک مى شمارد و کرامت را درک نمى کند سزاوار خفت ، خوارى ، اعراض و روى گردانى است .
5 – امام – علیه السلام – مى فرماید: (( ((الحلم ان تملک الانسان ، و تکظم غیظک مع القدره علیه …)). ))
((حلم و بردبارى آنست که مالک نفس خویش باشى و هنگام قدرت (بر انجام مقصودت ) خشم خودت را فرو دهى …)).
شکیبایى و حلم جز این نیست که انسان بر نفس و اعصاب خود کنترل داشته باشد و اسیر عوامل و اسباب خشم نگردد.
6 – حضرت فرمودند: (( ((الناس فى الدنیا بالمال ، و فى الا خره بالاعمال …؛ )) وجود آدمى در دنیا به ((مال )) و در آخرت به ((اعمال )) است …)).
7 – امام – علیه السلام – فرمودند: (( ((من رضى عن نفسه کثر الساخطون علیه …؛ )) هر که از خود خشنود بود، نکوهش گران بسیارى خواهد داشت …)).
هر کس تندرویهاى درونى خود را مهار نکند و از رفتارهاى نابهنجار و انحرافى خود خرسند گردد خودش را در معرض انتقاد و نکوهش و ناخشنودى مردم قرار داده است .
8 – حضرت امام هادى – علیه السلام – فرمودند: (( ((تریک المقادیر ما لا یخطر ببالک …؛ )) تقدیرات الهى چیزهایى به تو نشان مى دهند که تصور آن را هم ندارى …)).
تقدیر الهى که شامل انسان و تمامى مخلوقات است چنان مسائل عجیب و حوادث حیرت آورى را به انسان نشان مى دهد که به ذهنش هم خطور نکرده است .
9 – امام – علیه السلام – مى فرماید: (( ((شر الرزیه سوء الخلق …؛ )) بدترین مصیبت ، کج خلقى است …)).
یکى از بزرگترین مصیبت ها خوى بد و کجرفتارى است که انسان را دچار مشکلات و سختى هاى بیشمارى مى سازد و اندوهى بزرگ براى او فراهم مى آورد.
10 – دهمین اختر تابناک ولایت مى فرماید:
(( ((الغنى قله تمنیک ، و الرضى بما یکفیک ، و الفقر شره النفس ، و شده القنوط، و المذله اتباع الیسیر، و النظر فى الحقیر…)). ))
((سرمایه حقیقى آرزوى کم داشتن و خرسندى به آن چیزى است که تو را کفایت کند و فقر حقیقى ، آزمندى نفس و نومیدى زیاد است و ذلت و درماندگى ، کوتاه نگرى و چشم داشت به اشیاى حقیر است …)).
در بیان فوق حضرت به تعریف کامل مفاهیم زیر مى پردازد:
الف ) توانگرى :
امام توانگرى را به داشتن مسکوکات و غیر آن نمى داند بلکه سرمایه واقعى ، آرزوى کم و خشنود به آن مقدار است که انسان را به کفایت کند.
ب – تنگدستى :
فقر و درویشى به مال اندک نیست بلکه آزمندى نفس و نومیدى بسیار انسان فقر حقیقى است .
ج – فرومایگى :
خوارى و خفت انسان در پیروى انسان در پیروى مسائل حقیر و پیش پا افتاده است و عدم توجه به ارزش هایى است که کرامت انسانى را حفظ مى کند و منزلت آدمى را بالا مى برد.
11 – از حضرت درباره حزم و دوراندیشى پرسش کردند، ایشان پاسخ داد:
(( ((هو ان تنظر فرصتک و تعاجل ما امنک ؛ )) حزم آنست که منتظر فرصت خود باشى و به آنچه در توان دارى بپردازى )).
حزم و دوراندیشى آنست که آدمى از فرصت هاى پیش آمده به خوبى استفاده کند و اجازه ندهد فرصت از دستش برود.
12 – امام هادى فرمودند: (( ((راکب الحرون – و هو الفرس الذى لا ینقاد – اسیر نفسه …؛ )) توسن سوار – اسب چموش – کسى است که اسیر نفس خودش باشد…)).
مقصود امام آنست که آنکه در وادى گمراهى گام مى زند و به راه هاى انحرافى دلبسته است اسیر نفس خود است و مانند کسى است که بر حیوان چموشى بنشیند و در دره هاى عمیق سقوط کند.
13 – امام دهم مى فرماید: (( ((الجاهل اسیر لسانه ؛ )) نادان و جاهل اسیر زبان خود است )).
شکى نیست که شخص ناآگاه و نادان در بند و گرفتار زبان خود است و این زبان نیاموخته و رها، مشکلات و گرفتارى هاى زیادى براى صاحبش فراهم مى کند.
14 – حضرت امام هادى فرمودند: (( ((المراء یفسد الصداقه القدیمه ، و یحلل العقد العقده الوثیقه و اقل ما فیه ان تکون المغالبه ، و المغالبه اءس اسباب القطیعه …)). ))
((مراء و ستیزه ، دوستى هاى کهن را بر باد مى دهد و پیوندهاى استوار را از هم مى گسلد و کمترین پیامد آن ، انتظار مغالبه و پیروز شدن بر یکدیگر است که ریشه و بنیاد جدایى ها مى باشد…)).
((ستیزه )) یا مجادله و پرخاش عامل بهم خوردن دوستى ها و کم شدن محبت است و به دنبال خود دشمنى و ناخشنودى بسیار دارد.
15 – حضرت امام هادى مى فرماید: (( ((العتاب مفتاح التعالى ، و العتاب خیر من الحقد…؛ )) سرزنش ، کلید برترى جویى است و سرزنش از کینه بهتر است …)).
شکى نیست که عتاب و پرخاش عامل مهمى براى برترى جویى بشمار مى رود و کلید شر و بدى است لیکن با این همه بهتر از کینه داشتن انسان از برادرش مى باشد.
16 – یکى از یاران امام هادى – علیه السلام – به ستایش ایشان پرداخت و در این کار زیاده روى کرد حضرت به او گفت :
(( ((ان کثره الملق یهجم على الفطنه ، فاذا حللت من اخیک محل الثقه فاعدل عن الملق الى حسن النیه …)).
((تملق زیاد بر هوشیارى و زیرکى آدمى مى شورد (و آن را از بین مى برد) اگر در برادرت صفت نیکى دیدى به جاى تملق گویى به او حسن ظن داشته باش و نیت خود را درباره اش نیکو کن …)).
اسلام از تملق گویى بیزار است زیرا نشانه ضعف و ناتوانى شخصیت است و آن را براى مسلمانان نمى پسندد بلکه از آنان مى خواهد در تمام مراحل زندگى عزیز و سربلند باشند و از تذلّل و خود کم بینى بپرهیزند.
17 – حضرت امام هادى مى فرماید: (( ((المصیبه للصابر واحده ، و للجازع اثنان …؛ )) مصیبت و اندوه براى شکیبا یکى است و براى ناشکیب و اهل جزع دوتاست …)).
انسان اگر درباره حادثه غیر منتظره و ناخوشایند صبر پیشه کند تنها یک مصیبت و ناراحتى دارد ولى اگر اختیار از کف بدهد و به جزع و فزع بپردازد دو ناراحتى و اندوه خواهد داشت : اندوه اولى و اندوه و مصیبت ناشى از جزع و ناشکیبایى .
18 – امام هادى – علیه السلام – مى فرماید: (( ((الحسد ماحق الحسنات ، و الزهو جالب المقت …؛ )) حسد حسنات را از بین مى برد و غرور و خودپسندى ، موجب نفرت و بیزارى مى گردد…)).
امام درباره حسد و رشک هشدار مى دهد زیرا این رذیله گناه بزرگى است و اخبار متضافر و فراوانى داریم دال بر آنکه همانگونه که آتش ، چوب خشک را مى سوزاند و از بین مى برد حسد نیکى ها را نابود مى سازد. غرور و تکبر نیز از جمله رذائلى هست که نفرت و ناخوشایندى مردم را از شخص متکبر در پى دارد و امام مردم را از این رذیله برحذر مى دارد.
19 – حضرت امام هادى – علیه السلام – مى فرماید:
(( ((العجب صارف عن طلب العلم ، وداع الى التخمط فى الجهل )). ))
((خودپسندى ، انسان را از دانش جویى باز مى دارد و به تکبر و خودخواهى جاهلانه فرا مى خواند)).
از خود راضى بودن و احساس کمال آدمى را از زیاده طلبى علمى باز مى دارد و او را بى نیاز از خودسازى وانمود مى کند در نتیجه به دانسته هاى خود اکتفا مى کند و همین عین جهل و کورى قلب است .
20 – حضرت فرمودند: (( ((البخل اذم الا خلاق ، و الطمع سجیه سیئه …)). ))
((بخل ، نکوهیده ترین خوى است و آزمندى خصلتى است پلید…)).
امام ، ما را از بخل و خسّت و لئامت طبع برحذر مى دارد زیرا پست ترین و زشت ترین رذیله اخلاقى است . حضرت همچنان درباره آزمندى هشدار مى دهد زیرا صفتى است نفرت انگیز و مشکل آفرین و دارنده این صفت سختى ها و زحمت ها در زندگى خواهد کشید.
21 – امام هادى – علیه السلام – مى فرماید: (( ((مخالطه الاشرار تدل على شر من یخالطهم …؛ )) معاشرت و همنشینى و همدمى با بدان نشانه بدى و شرارت فرد معاشر و همنشین با آنان است …)).
مسلما کسى که با اشرار و کجروان ، مجالست و مصاحبت دارد خود نیز از همان خمیره سرشته شده است و اگر او فرد شریف و درستکارى بود با بدان نمى نشست . (( (الجنس الى الجنس بمیل ). ))
22 – حضرت فرمودند: (( ((الکفر للنعم اماره البطر، و سبب للتغییر…؛ )) کفران نعمت ها، نشانه سرمستى و باعث تغییر و زوال (نعمت ) است …)).
آنکه بجاى سپاس و شکر منعم کفران نعمت مى کند سرمست شده و پا از گلیم خود فراتر گذاشته است و دیگر خود را بنده نمى داند. همین احساس موجب زوال نعمت شده او را به خاک خواهد نشاند.
23 – حضرت مى فرماید: (( ((اللجاجه مسلبه للسلامه ، و مؤ دیه للندامه …؛ )) لجاجت سلامتى را از آدمى مى گیرد و عاقبت او را پشیمان مى کند…)).
لجاجت و پافشارى در به دست آوردن خواسته اى در صورتى که مصلحت در صبر، متانت و آرامش باشد، سلامت را زایل و آدمى را دچار ندامت و پشیمانى مى کند لذا امام بشدت آن را نهى مى فرماید و از ما مى خواهد این حالت را از خود دور کنیم . در حدیث دیگرى لجاجت را از بین برنده راءى و اندیشه معرفى مى کند.
24 – امام هادى مى فرماید: (( ((الهزء فکاهه السفهاء و صناعه الجهال …؛ )) مسخره کردن ، تفریح ابلهان و کار جاهلان و نادانان است …)).
دست انداختن مردم و مسخره و تحقیر کردن آنان سرمایه ناآگاهان و تفریح ابلهان است که کار دیگرى جز سبک کردن خلق خدا ندارند.
25 – حضرت هادى – علیه السلام – مى فرماید: (( ((العقوق یعقب القله ، و یؤ دى الى الذله …؛ )) عقوق (زیر پا گذاشتن حقوق والدین ) کاستى به دنبال دارد و موجب خوارى و سرافکندگى مى گردد…)).
عصیان و ترک سبکى نسبت به ((پدر)) پیامدهاى ناخوشایندى زیادى از جمله کاهش نسل و شیوع خفت و خوارى میان افراد خانواده دارد.
26 – حضرت امام هادى – علیه السلام – مى فرماید: (( ((السهر الذ للمنام ، و الجوع یزید فى طیب الطعام …؛ )) شب بیدارى ، خواب را شیرین تر و گرسنگى ، غذا را گواراتر مى سازد…)).
انسان اگر شب را صرف بیدارى کند لذتبخش ترین چیز براى او خواب خواهد بود همانطور که اگر گرسنگى بکشد غذا هر چند ناگوارا باشد به کامش شیرین و گوارا خواهد شد.
27 – امام هادى – علیه السلام – به یکى از یاران خود فرمودند:
(( ((اذکر مصرعک بین یدى اهلک حیث لاطبیب یمنعک ، و لا حبیب ینفعک …)). ))
((بستر مرگت را در میان خانواده ات به یاد آور که نه طبیبى مانع مرگ تو خواهد بود و نه دوستى به تو سودى تواند رساند…)).
این جملات انسان را به خودسازى ، تهذیب نفس ، به راه صلاح آوردن آن و تواضع فرو مى خواند.
آدمى هنگامى که همواره به یاد واپسین دم زندگى خود باشد سرکشى نمى کند و به حق دیگران دست اندازى نخواهد کرد.
28 – حضرت امام هادى – علیه السلام – مى فرماید: (( ((اذکر حسرات التفریط باخذ تقدیم الحزم …؛ )) افسوس تفریط کردن را به یاد آورد و حزم و دوراندیشى را پیشه ساز…)).
امام – علیه السلام – با این سخنان تابناک به حزم و دوراندیشى و اجتناب از تفریط که افسوس و رنج را براى انسان به دنبال دارد فرا مى خواند.
29 – حضرت امام هادى مى فرماید: (( ((ما استراح ذوالحرص و الحکمه …؛ )) دو کس تن به آسایش ندهند: آزمند و حکمت خواه …)).
این جمله حالات حریص و حکمت طلب را به خوبى بیان مى کند حریص در تلاش و رنج مدام براى افزایش خواسته و حفاظت از دارایى خود است و حکمتجو نیز زندگى خویش را صرف افزایش معلومات و دانسته هاى خویش مى کند.
30 – حضرت امام هادى – علیه السلام – فرمودند: (( ((لانجع فى الطبایع الفاسده …؛ )) طبایع فاسد و پلید را درمانى نیست …)).
بیشتر منحرفین و افراد داراى طبع پلید و رفتار کجروانه را درمانى نیست و نصیحت و پند دادن به آنان سودى به بار نمى آورد.
31 – حضرت امام هادى – علیه السلام – فرمودند: (( ((من لم یحسن ان یمنع لم یحسن ان یعطى …؛ )) آنکه نتواند خوب باز دارد نمى تواند خوب ببخشد…)).
کسى که فاقد ارزش هاى فکرى و اجتماعى است همانطور که نمى تواند به خوبى باز دارد نمى تواند نیک عطا کند.
32 – حضرت امام هادى – علیه السلام – فرمودند: (( ((شر من الشر جالبه ، و اهول من الهول راکبه …؛ )) خواهان شرّ و بدى از آن شرورتر و هراسناک تر از هراس کسى است که به دنبال آنست …)).
آنکه براى خود و یا جامعه اش شرّى مى خواهد از شرّ و پلیدتر است و آنکه به امور هراس انگیز مى پردازد، خود هراسناک تر از هول و دهشت است .
33 – حضرت امام هادى – علیه السلام – مى فرماید: (( ((ایاک و الحسد فانه یبین فیک ، و لا یعمل فى عدوک …؛ )) از حسد بپرهیزید که اثر آن در شما ظاهر مى گردد و گزندى به دشمنانتان نمى رساند…)).
قدر مسلم آنست که رشک و حسد در دل شخص حسود مى ماند و مى پوسد و آثارى تلخ از خود بجاى مى گذارد در حالى که کمترین زیانى به شخص محسود (و هدف حسادت ) نمى رساند.
34 – حضرت امام هادى – علیه السلام – فرمودند:
(( ((اذا کان زمان العدل فیه اغلب من الجور فحرام ان یظن باحد سوء حتّى یعلم ذلک منه ، و اذا کان زمان الجور اغلب فیه من العدل فلیس لا حد ان یظن باحد خیرا ما لم یعلم ذلک منه …)). ))
((اگر زمانه را عدل فرا گرفت و عدالت بیش از ستم بود حرام است به کسى سوء ظن داشته باشیم مگر اینکه بدانیم فرد مورد نظر واقعا استحقاق این سوء ظن را دارد و اگر زمانه را ستم فرا گرفت و حق کشى بیش از عدل بود کسى حق ندارد نسبت به دیگرى حسن ظن داشته باشد مگر اینکه یقین کند…)).
وقتى عدالت اجتماعى و حق ، جامعه را فرا مى گیرد کسى حق ندارد نسبت به دیگرى سوء ظن داشته باشد و امّا اگر ظلم و ستم بر جامعه حاکم باشد کسى را نرسد که بیخود نسبت به دیگرى گمان نیک برد مگر اینکه مطمئن گردد.
35 – حضرت امام هادى به متوکل فرمودند:
(( ((لا تطلب الصفاء ممکن کدرت علیه ، و لا الوفاء ممن غدرت به ، و لا النصح ممن صرفت سوء ظنک الیه ، فانما قلب غیرک لک کقلبک له …)). ))
((از آنکه زندگیش را تلخ کرده اى توقع صفا نداشته باش و نسبت به هر کس پیمان شکنى کردى خواستار وفادارى او مباش . و انتظار نصیحت از آنکه بدو بدگمان هستى نداشته باش زیرا دل و اندیشه دیگران مانند خودت است …)).
این سخنان زرّین از زیباترین بیانات حضرت است و در آن متوکل را از انتظار بیهوده ((وفا))، ((نصیحت )) و ((صفا)) از کسانى که زندگیشان را تلخ کرده است و با ظلم و ستم خویش او ناجوانمردیهایش آنان را در تنگنا گذاشته است بر حذر مى دارد زیرا تمامى آنان دشمنان او هستند.
36 – حضرت فرمودند:
(( ((ابقوا النعم بحسن مجاورتها، و التمسوا الزیاده فیها بالشکر علیها، و اعلموا ان النفس اقبل شى ء لما اعطیت ، وامنع شى ء لما منعت فاحملوها على مطیه لا تبطى ء…)). ))
((با نیکى نعمت هاى را پایدارى کنید و با سپاس و شکر فزونى آنها را بخواهید و بدانید نفس خود را هر چه بدهید مى پذیرد و از هر چه باز دارید باز مى ایستد پس آن را بر مرکبى راهوار قرار دهید…)).
امام – علیه السلام – نیکى کردن به مردم را عاملى براى دوام و بقاى نعمت مى داند و سپاسگزارى منعم را موجب افزونى آن مى شمارد و مصداق بارز شکر، انفاق به فقرا و دستگیرى ضعیفان است . در قسمت آخر سخن ، حضرت بر لزوم خودسازى و تهذیب نفس و کنترل آن تاءکید مى ورزد زیرا اگر نفس را بخود واگذارند آدمى را به درّه هلاکت و ضلالت مى اندازد.
37 – حضرت فرمودند: (( ((الجهل و البخل اذم الاخلاق …؛ )) جهل و بخل پست ترین صفت هاى اخلاقى است …)).
شکى نیست که نادانى و تنگ چشمى از صفات رذیله بوده و انسان را از خدا دور مى کند. دارنده این صفات زندگى خود را همچون حیوان یله اى مى گذراند و به پایان مى رساند.
38 – امام هادى مى فرماید: (( ((حسن الصوره جمال ظاهر، و حسن العقل جمال باطن …؛ )) خوبرویى ، زیبایى ظاهر و خردمندى ، زیبایى باطن است …)).
چهره زیبا موجب دلفریبى و جمال ظاهرى انسان است امّا زیبایى حقیقى آدمى در پختگى عقل و کمالات اوست .
39 – حضرت هادى – علیه السلام – فرمودند: (( ((ان من الغره باللّه ان یصر العبد على المعصیه و یتمنى على اللّه المغفره …)). ))
((از نشانه هاى مغرور شدن و ایمنى از مکر خدا آنست که بنده بر گناه اصرار ورزد و پافشارى کند و همچنان خواهان آمرزش خدا باشد…)).
کسى که پى در پى به گناه رو مى آورد و کجروى مى کند و در عین حال از خداوند طلب آمرزش مى کند در حقیقت خود را فریفته است و از مکر خدا خویش را ایمن مى داند زیرا آمرزش تنها شامل کسانى مى گردد که پس از گناه از صمیم قلب پشیمان مى گردند و خالصانه توبه مى کنند.
40 – امام هادى – علیه السلام – فرمودند: (( ((لو سلک الناس وادیا وسیعا لسلکت وادى رجل عبداللّه وحده خالصا…)). ))
((اگر همه مردم به راهى هموار پا گذارند من راهى را بر مى گزینم که عبادت خالصانه براى خدا در آن باشد…)).
سیره و روش امام – علیه السلام – آنست که در همه حال رضاى خدا را در نظر مى گیرد و راهى را انتخاب مى کند که شاهد مقصود را در آغوش گیرد و در این راه از تنهایى هراسى ندارد اگر چه دیگران به راهى جز آن بروند.
41 – حضرت فرمودند: (( ((والغضب على من تملک لؤ م …؛ )) خشم گرفتن بر زیردستان ، دلیل پستى آدم است …)).
42 – امام فرمودند: (( ((الشاکر اسعد بالشکر منه بالعمه التى اوجبت الشکر، لان النعم متاع و الشکر نعم …)). ))
((شکرگزار به خود شکر سعادتمندتر است از نعمتى که باعث شکر شده ، زیرا نعمت متاع دنیاست و شکر نعمت دنیا و آخرت …)).
43 – حضرت امام هادى فرمودند: (( ((ان اللّه جعل الدنیا دار بلوى ، و الا خره دار عقبى ، و جعل بلوى الدنیا لثواب الا خره سببا، و ثواب الا خره من بلوى الدنیا عوضا…)). ))
((خداوند دنیا را خانه آزمایش و آخرت را محل بقا و پاداش قرار داده است و بلاى دنیا را وسیله ثواب آخرت نموده و ثواب آخرت را عوض بلاى دنیا قرار داده است …)).
44 – حضرت امام هادى – علیه السلام – فرمودند: (( ((ان الظالم الحالم یکاد ان یغطى على ظلمه یحمله ، و ان المحق السفیه یکاد ان یطفى ء نور حقه بسفهه …)). ))
((ستمگر بردبار و حلیم ممکن است بتواند بر ظلم و ستم خود به وسیله حلم خویش سر پوش بگذارد و حق دار نابخرد بسا که با سفاهت خود نور حق خویش را خاموش کند…)).
45 – حضرت فرمودند: (( ((من جمع لک وده فاجمع له طاعتک …؛ )) آنکه دوستى خود را خالصانه تقدیمت کند با اطاعت و پذیرش نظرش خالصانه به او پاسخ مثبت بده …)).
46 – حضرت – علیه السلام – فرمودند: (( ((من هانت علیه نفسه فلا تاءمن شره …؛ )) آنکه نفس و شخصیتش برایش حقیر است از شرّش آسوده مباش …))
47 – حضرت – علیه السلام – فرمودند: (( ((الدنیا سوق ربح فیها قوم ، و خسر فیها آخرون …)). ))
دنیا بازارى است که گروهى در آن سود مى برند و گروهى دیگر ضرر.
در اینجا بحث از برخى کلمات قصار و حکم امام را به پایان مى بریم و همین مقدار کم به خوبى گویاى لطافت روح و وسعت اندیشه حضرت است که ایشان را در اوج قله تفکر انسانى قرار مى دهد.(1)
پی نوشت:
1-منابع مورد استفاده این احادیث عبارتند از:
« الدر النظیم ، الاتحاف بحب الاشراف ، بحارالانوار، امالى طوسى ، اعیان الشیعه ، نزهه الناظر، تحف العقول ، امالى شیخ مفید، معانى الاخبار صدوق و مآثر الکبراء. »
منبع: زندگی امام علی الهادی (علیه السلام)، باقر شریف قرشى