اختلاف شیعه و اهل سنت در ولادت امام مهدی (عج)

اختلاف شیعه و اهل سنت در ولادت امام مهدی (عج)

نویسنده: مهدی اکبرنژاد

در جامعه‌ی شیعه‌ی دوازده امامی، هم در میان عالمان و صاحب‌نظران و هم میان مردم عادی، تولد امام مهدی (علیه السلام) مورد اجماع بوده و بالاتر از آن، از ضروریات مذهب شیعه به شمار می‌آید و هیچ یک از آنان کم‌ترین تردیدی در این باره ندارد و این باور در جای جای آثار شیعه از کهن‌ترین آنها تا دوره‌های کنونی انعکاس یافته است. کلینی با صراحت می‌نویسد:
وُلِدَ للنصف من شعبانَ سنهَ خمسٍ و خمسین و مائتین (1)؛
مهدی (علیه السلام) در نیمه شعبان سال 255 به دنیا آمد.
مسعودی (2)، صدوق (3)، شیخ مفید (4)، سیدمرتضی (5)، شیخ طوسی (6) و… بر این مسئله تأکید ورزیده‌اند.
علامه‌ی طباطبایی می‌نویسد:
حضرت مهدی موعود (علیه السلام) فرزند امام یازدهم که اسمش مطابق اسم پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) بوده، در سال 256 یا 255 در سامراء متولد شدند. (7)
مرحوم مظفر به هنگام معرفی عقاید شیعه، یکی از آن باورها را، ولادت امام مهدی (علیه السلام) معرفی می‌کند (8) و می‌توان گفت: اعتقاد به متولد شدن امام مهدی (علیه السلام) یکی از مشخصات شیعه نزد سنیان است.
ابن‌قیّم جوزیه می‌نویسد:
و أمّا… الإمامیّه فلهم قول رابع و هو أنّ المهدیِّ هو محمد بنُ الحسنِ العسکری من وُلد الحسین بنِ علیّ (9)؛
اما امامیه، (درباره‌ی امام مهدی (علیه السلام)) قول چهارمی دارند، که مهدی (علیه السلام) را محمد بن حسن عسکری (علیه السلام) و از نسل امام حسین (علیه السلام) می‌دانند.
از سوی دیگر، برعکس شیعه، بیشتر اهل سنت به دنیا آمدن آن حضرت را نپذیرفته‌اند و بر این باورند که مهدی موعودی که در احادیث اسلامی به آن نوید داده شده، هنوز متولد نشده و وی در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد.
محسن العباد استاد دانشگاه مدینه در این باره می‌نویسد:
احادیثِ فراوانِ درباره‌ی مهدی… بدون شک بر یک حقیقت ثابت دلالت دارند و آن این که مضمون این احادیث در آخرالزمان تحقق می‌یابند و این فکر، هیچ ارتباطی با عقیده‌ی شیعه درباره‌ی مهدی منتظر که او را محمد بن الحسن می‌نامند، ندارد… .(10)
وی در جای دیگر، با اشاره به این مطلب می‌نویسد:
در دیدگاه اهل سنت، مهدی،… در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد و حاکمیت اسلامی را به دست خواهد گرفت. (11)

عالمان اهل سنت و اعتراف به ولادت حجه بن الحسن العسکری (علیه السلام)
با این که بیشتر اهل سنت اعتقادی به تولد مهدی موعود (علیه السلام) ندارند، ولی برخی از آنان به دنیا آمدن فرزند امام عسکری (علیه السلام) را پذیرفته، و یا آن را به شکل گزارش تاریخی نقل کرده‌اند.
یکی از نویسندگان معاصر در این باره از 66 نفر از عالمان اهل سنت یاد کرده (12) یکی دیگر از 68 نفر (13) و دیگری این رقم را به 128 رسانده (14) و بالأخره، برخی دیگر از 135 نفر نام برده‌اند. (15)
در این قسمت به گفته‌های برجسته‌ترین افرادی که برای اهل سنت شناخته شده‌اند پرداخته می‌شود:

1. ابن‌اثیر جزری (م630 ه‍.ق)
وی می‌نویسد:
و فیها (سال 260 ه.ق) توفی الحسن بن علی بن محمد و هو والد محمد الذی تعتقدونه المنتظر (16)؛
در این سال (260 ه.ق) حسن بن علی، پدر محمد، که شیعیان وی را منتَظر می‌دانند، رحلت کرده است.

2. محمد بن طلحه شافعی (م 652 ه.ق)
ابوالقاسم محمّد بن الحسن… هو المهدیّ الحجّهُ الخَلَفُ الصالحُ… (17)؛
ابوالقاسم، محمد بن حسن همان مهدی (علیه السلام) و حجت و جانشین به حق است… .

3. سبط جوزی (م654 ه.ق)
فی ذکر الحجّه المهدیّ، هو محمد بنُ الحسن… و هو الخَلَفُ الحجّهُ صاحبُ الزمان، القائمُ المنتَظرُ و التالی، و هو آخر الأئمه… (18)؛
درباره‌ی مهدی (علیه السلام) که همان محمد بن حسن است… وی، جانشین صالح، حجت و صاحب‌الزمان و قائم منتظر است که آخرین امام می‌باشد… .

4.کنجی شافعی (م قرن هفتم ه.ق)
وی دلیل‌های گوناگونی برای امکان زنده بودن امام مهدی (علیه السلام) و ادامه‌ی حیات او، بیان داشته، می‌گوید:
همان‌گونه که عیسی، خضر و الیاس (علیهم السلام) صدها سال است که زنده‌اند؛ بنابراین، امکان زنده بودن امام مهدی (علیه السلام) نیز وجود دارد. (19)

5.ابن‌خلّکان (م 681 ه.ق)
أبوالقاسم محمّد بنُ الحسن العسکری… ثانی عشر الأئمّه الإثنی عشر علی اعتقاد الإمامیّهِ المعروفُ بالحجّه… کانت ولادتُه یومَ الجمعه منتَصفَ شعبانَ سنهَ خمسٍ و خمسین و مائتین… (20)؛
ابوالقاسم، محمد بن حسن عسکری… در باور شیعیان، وی دوازدهمین امام است که معروف به حجت می‌باشد.. ولادت او نیمه‌ی شعبان سال 255 بوده است… .

6.علی بن محمد بن صباغ المالکی (م855 ه.ق)
وی دلیل‌هایی را در اثبات حیات و زنده بودن امام مهدی (علیه السلام) ذکر کرده است. (21)

7.شمس الدین ذهبی (م 748 ه.ق)
وی در جاهای متعددی به دنیا آمدن محمد بن الحسن العسکری (علیه السلام) را بیان داشته است:
الحسن بن علیّ الجواد… أحد الأئمّه الإثنی عشر، الذین تَعتقِدُ الرافضهُ فیهم العصمهَ، و هو والد المُنتَظر… (22)؛
حسن بن علی الجواد… یکی از امامان دوازده گانه است که شیعیان به عصمت آنان معتقدند… وی (امام عسکری (علیه السلام)) پدر منتَظَر می‌باشد… .
أبومحمد… أحد أئمّهِ الشیعه… و أمّا ابنُه محمّد بنُ الحسن… فوُلِدَ سنهَ مائتین و ثمان و خمسین… (23)؛
ابومحمد (امام عسکری (علیه السلام)) یکی از امامان شیعه است… فرزندش محمدبن‌حسن… در سال 258 به دنیا آمده است… .
المُنتَظر الشریفُ، ابوالقاسم، محمّد بنُ الحسنِ العسکریّ… (24)؛
منتظر شریف، ابوالقاسم، محمد بن حسن عسکری… .
و مات الحسن بنُ علی بن جواد… أحد الأئمّه الإثنی عشر… و هو والد منتَظَرِهم محمّد بن الحسن (25)؛
حسن بن علی بن جواد… که یکی از امامان دوازده گانه (شیعه) است از دنیا رفته… و او پدر منتَظَر شیعیان می‌باشد.

8.عبدالوهاب شعرانی (م 973 ه.ق)
وی می‌نویسد:
… و هو (المهدیّ علیه السلام) من أولاد الإمام الحسن العسکریّ، و مَولِدُه (علیه السلام) لیلهَ النصف من شعبانَ سنهَ خمسٍ و خمسین و مائتین، و هو باقٍ إلی أن یَجتمعَ بعیسی بنِ مریَم (علیها السلام)… (26)؛
… وی (امام مهدی (علیه السلام)) یکی از فرزندان امام حسن عسکری (علیه السلام) است و در شب نیمه‌ی شعبان سال 255 به دنیا آمد و تا زمان همراه شدن عیسی (علیه السلام) زنده خواهد بود… .

9.ابن‌حجر هیتمی (م974 ه.ق)
وی می‌نویسد:
أبوالقاسم محمّد الحجّه، و عمره عندَ وفاهِ أبیه خمسُ سنینَ، لکن آتاه اللهُ الحکمهَ، و یُسَمّی القائمَ المُنتَظرَ… (27)؛
ابوالقاسم، محمد الحجه، هنگام رحلت پدر، پنج ساله بوده ولی خداوند به وی حکمت عطا کرده است؛ و قائم منتَظَر نامیده شده است… .

10. سید مؤمن شبلنجی (م 1290 ه.ق)
وی می‌نویسد:
فصل فی ذکرِ مناقبِ محمدِبنِ الحسنِ… أمّه أمُّ وَلَدٍ… و کُنیتُه أبوالقاسم… (28)؛
این فصل در بیان مناقب محمد بن الحسن است… مادرش کنیز بوده… و کنیه‌اش ابوالقاسم… .

11.سلیمان بن ابراهیم القندوزی (م1294 ه.ق)
… إنّ ولادهَ القائِم (علیه السلام) کانت لیلهَ الخامسِ عشر من شعبانَ سنهَ خمسٍ و خمسین و مائتین فی بلدهِ سامرّا… (29)؛
ولادت قائم (علیه السلام) شب پانزدهم شعبانِ سال 255 در شهر سامرا بوده است.

12. خیرالدین زِرکلی (م1396 ه.ق)
محمد بن الحسن العسکریّ… آخر الأئمّه الإثنی عشر عند الإمامیّهِ، و هو المعروف عندهم بالمهدیّ، و صاحبِ الزمان،… وُلِدَ فی سامرّاءَ، و مات أبوه و له من العمر نحوُ خمسِ سنین… (30)؛
محمد بن الحسن عسکری… آخرین امام شیعیان و نزد آنان معروف به مهدی و صاحب الزمان است… در شهر سامرا به دنیا آمده و در زمان رحلت پدر، حدود پنج سال داشته است… .

تحریف سخن محی الدین بن عربی
از جمله افرادی که ولادت امام مهدی (علیه السلام) را پذیرفته و با صراحت آن را بیان داشته، محی الدین بن عربی است که در فتوحات مکیه آن را صریحاً ذکر کرده است و افرادی همانند شعرانی (31)، صبان (32) و حمزاوی (33) این مطلب را از وی نقل کرده‌اند؛ ولی با کمال تعجب در چاپ‌های جدید فتوحات مکیه، بخشی از متن حذف شده، از جمله این‌که امام مهدی (علیه السلام) فرزند امام عسکری (علیه السلام) است، نیامده است. برای داوری بیشتر، متن نقل شده از فتوحات مکیه به وسیله شعرانی و دیگران و عبارت فعلی فتوحات مکیه را به دنبال آن می‌آوریم:
و عبارهُ الشیخ محیِ الدین فی البابِ‌السادسِ و الستّینَ و ثلا ثمائه من الفتوحات؛ واعلموا، أنّه لابدّ من خروجِ المهدیِّ لکن لا یَخرجُ حتّی تَمتِلیءَ الأرضُ جوراً و ظلماً فَیملوُها قِسطاً و عَدلاً… و هو من عترهِ رسول‌ِالله (صل الله علیه و آله و سلم)، من وُلِد فاطمهَ (رضی الله عنها) جدُّه الحسینُ بنُ علیِّ بنِ أبی‌طالبٍ، و والدُه حسنُ العسکریّ… یُواطِیء اسمُه اسمَ رسولِ‌الله … (34)؛
عبارت محی الدین در باب 366 فتوحات این چنین است: بدانید که خروج امام مهدی (علیه السلام) حتمی است، ولی تا دنیا پر از ظلم و ستم نشود چنین اتفاقی نخواهد افتاد و بعد از این، وی جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد… او از خاندان پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است، جدش حسین‌بن علی (علیه السلام) و پدرش حسن عسکری (علیه السلام) می‌باشد… و هم‌نام پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) است… .
در این عبارت که شعرانی، صبان و حمزاوی از ابن‌عربی نقل کرده‌اند، وی با صراحت، امام مهدی (علیه السلام) را فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) معرفی کرده و او را از فرزندان امام حسین (علیه السلام) برمی‌شمارد.
اکنون بنگرید به عبارت فتوحات مکیه کنونی:
إنّ اللهِ خلیفهً یَخرجُ و قد امتَلَأتِ الأرضُ جَوراً و ظُلماً، فیملؤها قِسطاً و عَدلاً… من عتره رسول‌ِالله (صل الله علیه و آله و سلم)، من وُلد فاطمهَ، یُواطی اسمُه رسول الله، جدُّه الحسینُ بن علیّ بن ابی طالب، یُبایعُ بین الرکن و المقام… (35)؛
خداوند را خلیفه ای است که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، در حالی که پر از ظلم و ستم شده باشد… از خاندان رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است، هم‌نام رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) و جدش، حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم السلام) می‌باشد، میان رکن و مقام با او بیعت می‌شود… .
ملاحظه می‌شود که در عبارت فعلی فتوحات، اینکه امام مهدی (علیه السلام) فرزند امام عسکری (علیه السلام) است، وجود ندارد در حالی که در متن نقل شده از همان منبع که از سوی چند نفر گزارش شده، چنین مطلبی با صراحت دیده می‌شود.
همین اختلاف در عبارت‌ها، پرسشی جدی را در اذهان ایجاد کرده، که چرا در منبع اصلی که امروزه در دسترس می‌باشد با نقل‌هایی که از آن شده، چنین تفاوتی وجود دارد؟
استاد سید جلال الدین آشتیانی در پاسخ به این پرسش می‌گوید:
حقیر، چند نسخه از فتوحات [مکیه] خطی قدیمی دیده‌ام که یکی از آنها حدود چهارصد سال قبل و دیگری پانصد سال قبل در مصر و سوریه و نسخه ای در ترکیه نوشته شده است، نسب حضرت مهدی (علیه السلام) به این نحو نوشته است: هو من عترهِ رسول‌ِالله، من وُلدِ فاطمهَ (رضی الله عنها) و جدُّه الحسینُ بنُ علیٍّ، و والدُه الحسنُ العسکریّ… (36)؛
او از خاندان رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است، و جدش حسین‌بن‌علی و پدرش حسن عسکری (علیه السلام) می‌باشد… .
جالب توجه این‌که خود شعرانی که سخنان محی الدین را نقل کرده و در دو جا تصریح دارد که بعضی از مطالب فتوحات مکیه ابن‌عربی، در برخی از چاپ‌های آن دست‌خوش تحریف شده است. (37)

پذیرش ولادت یا اقرار به مهدی بودن؟
مطلبی که لازم به دقت است این که هرچند در عبارت‌های یاد شده و مشابه آنها، بسیاری از دانشمندان و نویسندگان اهل سنت ولادت محمد‌بن‌الحسن العسکری (علیه السلام) را قبول دارند، باید این افراد را به دو دسته تقسیم کرد:
دسته‌ی اول، کسانی‌اند که هم ولادت آن حضرت را پذیرفته‌اند و هم مهدی بودن وی را باور دارند که از جمله‌ی آنها می‌توان محی الدین‌بن‌عربی را نام برد. وی با صراحت محمدبن‌الحسن العسکری (علیه السلام) را همان مهدی موعودی (علیه السلام) می‌داند که پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) به ظهور وی وعده داده است. (38) محمد بن طلحه شافعی نیز بر همین باور است و از آن به دفاع برخواسته و برخی از اشکال‌هایی که وارد شده، پاسخ داده است. (39) باز این دسته، علی بن محمد بن احمد مالکی معروف به ابن‌صباغ است. وی هم با صراحت این را قبول دارد و در مورد امام مهدی (علیه السلام) مانند شیعه می‌اندیشد. (40)
سبط جوزی مهدی موعود (علیه السلام) را همان محمد بن الحسن بن علی بن محمد می‌داند، که پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) به ظهورش نوید داده است (41). و از این افراد، کنجی شافعی است که با دلیل‌های گوناگون به دفاع از زنده بودن امام مهدی (علیه السلام) برخواسته است. (42)
دسته‌ی دوم: افرادی‌اند که با آن‌که ولادت محمد بن الحسن العسکری (علیه السلام) را گزارش کرده‌اند و آن را هم قبول دارند، ولی مهدی موعود بودن ایشان را نپذیرفته‌اند و با صراحت این را انکار کرده اند؛ برای نمونه، ذهبی که در چهار کتابش ولادت محمد بن الحسن (علیه السلام) را گزارش کرده، و در جاهای مختلفی بدان اشاره دارد، مهدی بودن وی را نمی‌پذیرد و به‌خاطر این اعتقاد، بر شیعیان خرده می‌گیرد. (43)
و نیز ابن‌حجر هیتمی که می‌نویسد:
أبوالقاسمِ محمّدُ الحجّه، و عُمرُه عند وفاهِ أبیه خمسُ سنینَ… (44)؛
ابوالقاسم، محمد الحجه، هنگام رحلت پدر، پنج ساله بوده است… .
و با این عبارت ولادت فرزند امام عسکری (علیه السلام) یعنی حضرت حجت را می‌پذیرد، اما از سوی دیگر، باور شیعه درباره‌ی مهدی بودن ایشان را، مورد انتقاد قرار می‌دهد و آن را رد می‌کند.
و به همین ترتیب ابن‌خلّکان است که ولادت محمد بن الحسن (علیه السلام) را گزارش می‌کند و مهدی بودن ایشان را یک باور شیعی می‌داند و با لحنی خاص، آن را مورد تأمل می‌داند. (45)
بنابراین، باید دقت کرد که هر گزارشِ ولادت محمد بن الحسن العسکری (علیه السلام) را به معنای اقرار و پذیرفتن مهدی موعود بودن ایشان تلقی نکرد، که چنین کم‌دقتی در برخی نوشته‌ها و گفته‌ها دیده می‌شود، و هر عبارتی که گویای پذیرش ولادت حجهبن‌الحسن (علیه السلام) بوده را معادل باورمندی به مهدی موعود بودن آن حضرت به حساب آورده‌اند، و همه‌ی این افراد را از جمله کسانی برشمرده‌اند که به ولادت امام مهدی (علیه السلام) اعتقاد دارند.

دلایل شیعه بر تولد امام مهدی‌ (علیه السلام)
اعتقاد به ولادت امام مهدی (علیه السلام) اختصاص به شیعه ندارد و همان‌گونه که پیش‌تر آورده شد، خیلی از دانشمندان اهل سنت نیز بر همین باورند و درباره‌ی ولادت آن حضرت مانند شیعه می‌اندیشند و بر این باورند که محمد بن الحسن العسکری (علیه السلام) که متولد شده، همان مهدی موعود است، ولی چون خاستگاه اصلی این باور در شیعه می‌باشد و در میان اهل سنت به عنوان دیدگاه غالب مورد پذیرش قرار نگرفته است، از این‌رو، دلایل ولادت امام مهدی (علیه السلام) از نظر شیعه ذکر می‌شود.

تفاوت دیدگاه براساس تفاوت مبنا
پیش از پرداختن به بیان دلایل ولادت امام (علیه السلام) توضیح این مطلب ضروری می‌نماید که موضوع پذیرش ولادت آن حضرت و یا نپذیرفتن آن، مانند بسیاری از مسائل اختلافی دیگر میان شیعه و اهل سنت، بیش از هر چیز دیگر، به اختلاف در مبانی برمی‌گردد و با توجه به نگرش‌های گوناگونی که هرکدام نسبت به منابع مورد اعتماد خود دارند، در نتیجه مقبولات آنان نیز متفاوت و ناهم‌گون خواهد بود. بنابراین، نباید توقع داشت با چنین وضعیتی در بسیاری از مسائل، وحدت نظر ایجاد شود و انتظار پذیرفتن خیلی از دلایل یک طرف، از سوی دیگری، به جا نیست. متفاوت بودن منابع و مراجع مورد استناد هرکدام، راه‌ها و افق‌‌های متفاوتی را پدید می‌آورد؛ برای نمونه، وقتی اهل سنت، حجّیت احادیث شیعه را نپذیرند و در مقابل، شیعه هم‌چنین حجّیتی برای احادیث آنان قائل نباشد، معنا ندارد که در اثبات ادعای شیعه برای اهل سنت، به احادیث شیعه استناد ورزید و یا برعکس.
در موضوع ولادت امام مهدی (علیه السلام) شیعه، دلایل فراوانی دارد، که براساس توضیحی که داده شد، و با توجه به نگرش اهل سنت به منابع مورد استناد شیعه، پذیرش آن دلایل هم، نمی‌تواند کار آسانی باشد.
البته در اینجا استدلال‌هایی وجود دارد که به گونه‌ای برای طرف مقابل می‌تواند قانع کننده باشد. اکنون به مهم‌ترین دلیل‌های شیعه در این باره، پرداخته می‌شود:

الف)اخبار رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصوم (علیهم السلام)‌ به ولادت مهدی موعود (علیه السلام)
از رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود:
إنّ اللهَ اختارَ من الأیّام یومَ الجمعهِ، و من اللیالی لیلهَ القدرِ، و من الشهورِ شهرَ رمضانَ، و اختارنی من الرسل، و اختارَ منّی علیّاً، و اختارَ من علیٍّ الحسنَ و الحسینَ، و اختارَ من الحسین الأوصیاءَ تاسعُهم قائمُهم… (46)؛
خداوند از میان روزها، روز جمعه را برگزید و از شب‌ها، شب قدر و از ماه‌ها، ماه رمضان را انتخاب کرد و مرا از میان رسولان برگزید و علی را از من، و حسن و حسین را از علی برگزید و اوصیای بعدی را، از حسین انتخاب کرده که نهمین آنان قائم است… .
و نیز از علی (علیه السلام) نقل شده است:
التاسعُ من وُلدِک-یا حسین-هو القائمُ بالحقِّ، المُظهِرُ للدین، و الباسطُ للعدلِ… (47)؛
نهمین فرزند تو ای حسین! همان قائم به حقی است که دین خدا را غالب می‌گرداند و عدل را گسترش می‌دهد… .
از امام حسن (علیه السلام) چنین روایت شده است:
… القائمُ الذی یصلّی روحُ الله عیسی بنُ مریَم (علیها السلام) خَلفَه… ذلک التاسعُ من وُلدِ أخی الحسین… (48)؛
قائمی که عیسی مسیح پشت سر وی به نماز خواهد ایستاد، نهمین فرزند از نسل برادرم حسین می‌باشد… .
امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید:
فی التاسع من وُلدی سُنّهٌ من یوسفَ، و سُنّهٌ من موسی بنِ عمرانَ، و هو قائمُنا أهلَ البیت، یُصلِحُ اللهُ تبارک و تعالی أمرَه فی لیلهٍ واحدهٍ (49)؛
نهمین فرزند من سنتی از یوسف و سنتی از موسی بن عمران را داراست، او قائم اهل بیت است و خدای تعالی کارهای او را در یک شب سامان می‌بخشد.
مانند این روایات، احادیثی از دیگر ائمه معصوم (علیهم السلام) وارد شده که بیانگر این است که مهدی موعود (علیه السلام) نهمین فرزند از فرزندان امام حسین (علیه السلام) است و این خبر، با الفاظ و عبارت‌های گوناگونی منعکس گردیده، بیشترِ این احادیث را آیه‌الله صافی گلپایگانی در کتاب خود گرد آورده است.(50)

ب) تصریح امام عسکری به ولادت فرزندش مهدی (علیه السلام)
محمّد بنُ یحیی، عن أحمدَ بنِ إسحاقَ، عن أبی‌هاشم الجعفری، قال:‌ قلت لأبی محمّد: جلالتُک تَمنعُنی من مسألتک، فتأذنُ لی أن أسالَک؟ فقال: «سَل»، قلت:‌ یا سیّدی! هل لک ولد؟ فقال:‌ «نعم»، فقلت: فإن حَدَث بک حَدثٌ فأین أسألَ عنه؟ قال: «بالمدینه» (51)؛
در خبر صحیحی ابوهاشم جعفری می‌گوید: به ابومحمد (امام عسکری (علیه السلام)) عرض کردم: عظمت و بزرگی شما، مرا از پرسش کردن باز می‌دارد، آیا اجازه می‌فرمایید که از شما سؤالی کنم؟ فرمود: بپرس؛ عرض کردم: آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: آری. عرض کردم: اگر برای شما حادثه‌ای رخ دهد کجا سراغ او را بگیرم؟ فرمود: در مدینه.
از امام عسکری (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
خرج إلیّ من أبی‌محمّد قبل مضیِّه بسَنَتین یُخبِرنی بالخَلَفِ من بعدِه، ثمّ خَرجَ إلیّ قبلَ مضیّه بثلاثهِ أیّام یُخبِرنی بالخَلفِ من بعدِه (52)؛
دو سال پیش از شهادت امام عسکری (علیه السلام) از سوی ایشان به من پیامی رسید با مضمون معرفی جانشین بعد از خودش، و دیگر بار، سه روز پیش از شهادتش، با همان مضمون، پیام دیگری به من رسید.

ج) شهادت قابله‌ی امام مهدی (علیه السلام)
قابله‌ی امام مهدی (علیه السلام)، حکیمه خاتون دختر امام جواد (علیه السلام) می‌باشد که به هنگام ولادت آن حضرت به نرجس خاتون مادر ارجمند امام زمان (علیه السلام) رسیدگی می‌کرده است؛ وی پس از به دنیا آمدن امام مهدی (علیه السلام)، ماجرای ولادت و برخی از کرامات رخ داده را گزارش می‌کند؛ شیخ صدوق، ماجرای حضور حکیمه خاتون و دعوت امام عسکری (علیه السلام) از وی برای حضور در منزل و چگونگی ولادت امام مهدی (علیه السلام) را از زبان آن بانو با تفصیل قابل توجهی گزارش کرده است.(53)
به جز وی، از زنان دیگری که هنگام وضع حمل، به نوعی کمک کرده‌اند نام برده شده؛ از جمله: نسیم و ماریه خادمه‌ی امام عسکری (علیه السلام) (54) و نیز کنیز ابوعلی خیزرانی که او را به امام عسکری (علیه السلام) هدیه کرده بود و بعد از شهادت آن حضرت، ماجرای تولد را برای صاحب قبلی‌اش گزارش کرده است. (55)

د) دیدارکنندگان با امام مهدی (علیه السلام) در خردسالی (دوره‌ی پنج ساله)
بسیاری از کتاب‌های حدیثی شیعه، که برخی از آنها از کتاب‌های مرجع در مهدی‌شناسی به شمار می‌آیند، فصلی را به گزارش دیدارهایی که برخی از شیعیان در زمان کودکی امام مهدی (علیه السلام) با ایشان داشته‌اند اختصاص داده‌اند، و این دیدارها در دوره‌ی حضور امام عسکری (علیه السلام) اتفاق افتاده؛ هرچند بعد از شهادت ایشان، چنین ملاقات‌هایی نیز وجود داشته، تکیه این بخش، بر همان دیدارهای زمانِ حضور امام عسکری (علیه السلام) است.
کلینی پانزده حدیث را در این باره نقل کرده که تعدادی از آنها از جمله حدیث‌های 3-1، 5، 10، 12 و 14 گزارشِ دیده شدن امام مهدی (علیه السلام) در دوره‌ی پیش از شهادت پدر بزرگوارشان می‌باشد و در این روایت‌ها، افراد زیادی دیدن امام را گزارش کرده‌اند و در شماری از آنها، معرفی آن حضرت به وسیله‌ی امام عسکری (علیه السلام) به عنوان جانشین خودشان منعکس شده است. (56)
شیخ صدوق نیز به نقل ملاقات‌هایی که با امام انجام شده، پرداخته است، و در مجموع 41 حدیث را ذکر کرده که در شماری از آنها ماجرای مشاهده‌ی حضرت در دوره‌ی خردسالی بیان شده است؛ از جمله محمد بن الحسن کرخی می‌گوید:
سمعت أباهارونَ رجلاً من أصحابنا یقول: رأیتُ صاحبَ الزمان و وجهُه یُضیءُ کأنّه القمرُ لیلهَ القدرِ، علی سُرِّته شعراً یجری کالخطّ… (57)؛
کرخی می‌گوید: از اباهارون که یکی از اصحاب ما بود شنیدم که می‌گفت: صاحب الزمان را دیدم و چهره‌اش مانند شب چهاردهم می‌درخشید و بر ناف وی مویی خط مانند مشاهده کردم… .
گاهی توزیع عقیقه ولادت آن حضرت از سوی امام عسکری (علیه السلام) در این احادیث گزارش شده است:
محمد بن إبراهیم الکوفی أنّ ابامحمّد بَعثَ إلی بعضِ مَن سمّاه، و قال: هذه من عقیقه ابنی محمّد (58)؛
محمد بن ابراهیم کوفی می‌گوید: امام عسکری (علیه السلام) گوشت گوسفند ذبح شده‌ای را توسط برخی افراد برای من فرستاد و گفتند: این عقیقه‌ی پسرم محمد است.
در یک حدیث دیگر، ماجرای دیدار چهل نفر از شیعیان با آن حضرت نقل شده است:
حدّثنا محمّد بنُ ماجیلیویه (رضی‌الله عنه) قال: حدّثنا محمّد بنُ یحیی العطّار، قال: حدّثنا جعفرُ بنُ مالکِ الفزاری، قال: حدّثنی معاویهُ بنُ حکیمٍ، و محمّد بنُ أیوّب بنُ نوحٍ، و محمّد بنُ عثمانَ العمری (رضی الله عنه) قالوا: عَرضَ علینا أبومحمّد الحسنُ بنُ علیّ ابنَه و نحن فی منزله، و کنّا أربعین رجلاً فقال: «هذا إمامُکم من بعدی، و خلیفتی علیکم، أطیعوه و لا تتفرّقوا من بعدی فی أدیانکم فتَهلِّکوا، أما إنّکم لا ترونَه بعدَ یومِکم هذا»، قالوا: فخرجنا من عنده، فما مضت إلّا أیّام قَلائلُ حتّی مضی أبومحمد (59)؛
سه نفر از یاران امام عسکری (علیه السلام) می‌گویند: ما چهل نفر در منزل امام عسکری (علیه السلام) بودیم و ایشان فرزندشان را به ما نشان داد و فرمود: ایشان بعد از من، امام شما و جانشین بعد از من هست، از وی پیروی کنید و بعد از من در دینتان به تفرقه روی نیاورید که هلاک خواهید شد، بدانید که از امروز به بعد او را نخواهید دید، آنان می‌گویند: ما از خدمت امام عسکری (علیه السلام) مرخص شدیم و پس از چند روز، خبر ارتحال ایشان اعلام شد.
بسیاری از محدثان دیگر، ماجرای دیده شدن امام مهدی (علیه السلام) را در دوران کودکی، با عبارت‌های مختلفی گزارش کرده‌اند؛ از جمله: مسعودی (60)، طبری (61)، قتّال نیشابوری (62) و قطب راوندی (63).

هـ) ملاقات کنندگان با امام مهدی (علیه السلام) در دوره‌ی غیبت صغری
آن‌چه در قسمت پیشین مطرح شد، احادیث گویای دیده شدن آن حضرت در زمان خردسالی است، افزون بر اینها روایت‌های زیادی در کتاب‌های حدیثی شیعه نقل شده که ماجرای ملاقات افراد متعددی را با آن حضرت در دوره‌ی غیبت صغری (260ق تا 329ق) گزارش کرده اند. این دیدارها، گاه مربوط به نایبان خاص آن حضرت و گاه، مربوط به وکلای مالی ایشان بوده و برخی اوقات دیگر، شیعیان چنین توفیقی را پیدا می‌کردند. عبدالله بن جعفر حمیری از محمد بن عثمان (64) سؤال کرد، که آیا صاحب الامر را دیده اید؟ وی پاسخ داد: بلی و آخرین مرتبه در بیت الله الحرام… .(65)
و نیز از وی نقل شده که می‌گوید: حضرت را دیدم در حالی که به پرده کعبه چنگ زده بود و می‌گفت:
اللهم انتقم لی من اعدائک (66).
برخی از افرادی که در دوره‌‌ی غیبت صغری آن حضرت را دیدار کرده‌اند عبارتند از:
1. ابراهیم بن ادریس (کلینی، اصول کافی، ج1، ص 331، ح8 و مفید، ارشاد، ج2، ص 253).
2. ابراهیم بن محمد تبریزی (طوسی، غیبت، ص 259، ح226).
3. احمد بن اسحاق بن سعد اشعری، (صدوق، کمال الدین، ج2، ص 384، باب 43، ح1).
4. ابراهیم بن عبده نیشابوری (کلینی، اصول کافی، ج1، ص 331، ح6 و مفید، ارشاد، ج2، ص 253).
5. احمد بن الحسین بن عبدالملک ابوجعفر ازدی، (صدوق، کمال الدین، ج2، باب43، ح18).
6. علان کلینی، (همان، باب43، ح23).
7.ابوالهیثم دیناری (همان).
8. ابوجعفر الاحول همدانی (همان).
9. محمد بن القاسم العلوی عقیقی (همان و طوسی، غیبت، ص 259، ح227).
10. ابوالادیان، (صدوق، کمال الدین، ج2، باب43، ح24).
11. ابوالعباس محمد بن جعفر الحمیری قمی، (همان، ص 476، ح26).
12. ابن‌نعیم محمد بن احمد انصاری (طوسی، غیبت، ص 259، ح227).
13. ابوجعفر اودی، (همان، ص 253، ح223).
14. محمد بن عثمان (همان، ص 351، ح221).
15. الحسن بن وجناء نصیبی، (صدوق، کمال الدین، ج2، ص 443، ح17).
16. حاجز، (همان، ص 442، ح16).
مناسب است متن حدیثی که صدوق نقل کرده و در آن مشروح دیدار شمار فراوانی از شیعیان آمده، ذکر شود:
حدّثنا محمّد بن الخزاعی (رضی‌الله عنه) قال: حدّثنا أبوعلیّ الأسدیّ عن أبیه، عن محمّد بن أبی‌عبدالله الکوفی أنّه ذکر عَددَ من انتهی إلیه ممّن وَقَفَ علی معجزاتِ صاحبِ الزمان و رآه من الوکلاء بیغداد: العمری و ابنه، و حاجز، و البلالی، و العطّار. و من الکوفه: العاصمی. و من أهل الأهواز: محمّد بن إبراهیم بن مهزیار. و من أهل قمّ: أحمد بن إسحاق، و من أهل هَمدان: محمّد بن صالح، و من أهل الریّ: البسامی و الأسدی یعنی نفسَه.
و من أهل آذربایجان: القاسم بن العلاء، و من أهل نیسابور: محمد بن شاذان، و من غیر الوکلاء من أهل بغداد: أبوالقاسم بن أبی حلیس، و أبوعبدالله الکندی، و أبوعبدالله الجنیدی، و هارون القزاز، و النیلی، و أبوالقاسم بن دبیس، و أبوعبدالله بن فروخ، و مسرور الطبّاخ مولی أبی‌الحسن (علیه السلام)، و أحمد، و محمد ابنا الحسن، و إسحاق الکاتب من بنی نیبخت، و صاحب النواء، و صاحب الصرّه المختومه.
و من هَمدان: محمد بن کشمرد، و جعفر بن حمدان، و محمد بن‌هارون بن عمران، و من الدینور: حسن بن‌هارون، و أحمد بن أخیه، و أبوالحسن.
و من أصفهان: ابن‌باذشاله، و من الصیمره: زیدان. و من قمّ: الحسن بن النضر، و محمّد بن محمّد، و علیّ بن محمّد بن إسحاق و أبوه، و الحسن بن یعقوب.
و من أهل الریّ: القاسم بن موسی و ابنه، و أبومحمد بن‌هارون، و صاحب الحصاه، و علیّ بن محمّد، و محمّد بن محمّد الکلینی، و أبوجعفر الرفاء.
و من قزوین: مرداس، و علی‌ّبن أحمد. و من فاقتر: رجلان. و من شهر زور: ابن‌الخال. و من فارس: المحروج. و من مرو: صاحب الألف دینار، و صاحب المال، و الرقعه البیضاء، و أبوثابت.
و من نیسابور: محمد بن شعیب بن صالح، و من الیمن: الفضل بن یزید، و الحسن ابنه، و الجعفری و أبوالأعجمی، و الشمشاطی، و من مصر: صاحب المولودین، و صاحب المال بمکّه، و أبورجاء و من نصیبین: أبومحمد بن الوجنا. و من الأهواز: الحصینی (67).
گفتنی است، آن‌چه درباره‌ی دیده شدن امام مهدی (علیه السلام) بیان شد، مربوط به دوره‌ی خردسالی و مقطع غیبت صغری می‌باشد که چنین حوادثی مورد اتفاق دانشمندان شیعه است؛ ولی درباره‌ی ملاقات با ایشان در دوره‌ی غیبت کبری، مطالب و ماجراهای زیادی نقل شده که از استناد به آنها برای اثبات تولد امام مهدی (علیه السلام) خودداری شد.(68)

و) شهادت برخی از عالمان اهل سنت بر ولادت مهدی موعود (علیه السلام)
پیش‌تر اشاره شد که شماری از دانشمندان اهل سنت ولادت امام مهدی (علیه السلام) را قبول دارند و خود این پذیرش، از بهترین مستندات در اثبات ولادت آن حضرت است، هر چند بسیاری از آنان تنها تولد محمد بن الحسن العسکری (علیه السلام) را بدون تطبیق او بر مهدی موعود (علیه السلام) بیان داشته‌اند، از این میان، خیلی از آنها وی را بر مهدی اسلام تطبیق داده‌اند که از این افراد می‌توان نام برد:
1. محمد بن طلحه الشافعی (69)؛
2. علی بن محمد صباغ المالکی (70)؛
3. کنجی شافعی (71)؛
4. احمد بن علی شعرانی (72)؛
5. محی الدین بن عربی (73)؛
6. علامه شبلنجی (74)؛
7. سلیمان القندوزی (75).

پی‌نوشت‌ها:

1.کلینی، اصول کافی، ج1،‌ص 514.
2.مسعودی، اثبات الوصیّه، ص 257-259.
3.صدوق، کمال الدین، ج2، باب42، ص 143 تا ص 161.
4.سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص 180.
5.مفید، الارشاد، ج2، باب آخر.
6.طوسی، غیبت، ص 239.
7.طباطبائی، شیعه در اسلام، ص 148.
8.مظفر، عقائد الامامیه، ص 289-290.
9.ابن‌قیّم جوزیه، المنار المنیف، ص 152.
10.محسن العباد، عقیده اهل السنه و الاثر فی المهدی المنتظر، ص 58.
11.همو، الرد علی من کذب باحادیث الصحیحه الوارده فی المهدی، ص 65.
12.عسکری، المهدی الموعود المنتظر (علیه السلام) عند علماء اهل السنه و الشیعه، ج1، ص 182-226.
13.صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ج2، ‌ص 369 تا 393.
14.عمیدی، دفاع عن الکافی، ج2، ص 569-592.
15.علیزاده، در انتظار ققنوس، ص 188-198.
16.ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج6، ص 320.
17.طلحه الشافعی، مطالب السؤول، ج2، ص 152.
18.سبط جوزی، تذکره الخواص، ص 325-326.
19.کنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، ص 97.
20.ابن‌خلّکان، وفیات الاعیان، ج4، ص 176.
21.صباغ المالکی، الفصول المهمه، ص 281.
22.ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج1، ص 373.
23.ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج19، ص 113.
24.همو، سیر اعلام النبلاء، ج13، ص 119.
25.همو، دول الاسلام، ص 145.
26.شعرانی، الیواقیت و الجواهر، جزء دوم، ص 562.
27.هیتمی، الصواعق المحرقه، ج2، ص 601.
28.شبلنجی، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص 168.
29.قندوزی، ینابیع الموده، ج2، ص 543.
30.زرکلی، اعلام، ج6، ص80.
31.شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج دوم، ص 562.
32.صبان، اسعاف الراغبین فی سیره المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، (چاپ شده در حاشیه‌ی نور الابصار)، ص 141-142.
33.حمزاوی، مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، ص 112.
34.شعرانی، الیواقیت و الجواهر فی بیان عقائد الاکابر، ج2، ص 562، صبان، اسعاف الراغبین فی سیره المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، (چاپ شده در حاشیه‌ی نورالابصار)، ص 141-142، و حمزاوی، مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، ص 112.
35.ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج6، ص 51.
36.آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ص 914، پی‌نوشت سوم.
37.شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج1، ص 23 و ج2، ص 392.
38.به نقل از: شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ج2، ص 562. گفتنی است متن عبارت ابن‌عربی در دو صفحه‌ی پیش نقل شد.
39.طلحه الشافعی، مطالب السؤول، ج2، ص 153-162.
40.ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص 282. وی در آن‌جا چنین ذکر می‌کند:
«وُلِدَ أبوالقاسمِ محمدُ الحجّهُ بن الحَسنِ الخالص بسُرِّ من رأی لیلهَ النصف من شعبانِ خمسٍ و خمسین و مائتین للهجره، و أُمّا نسبه أباً و أُمّاً، فهو أبوالقاسمِ محمّدٌ الحجّههُ بنُ الحسنِ بنِ علیّ… و أمّا أمّه، فَأُمُّ وَلَدٍ یقال لها: نَرجِس خیر أمَه. و قیل: اسمُها غیر ذلک. و أمّا کُنیتُه، فأبوالقاسم، و أمّا لَقَبُه. فالحجّه، و المهدیّ، و الخَلفُ الصالحُ، و القائمُ المنتَظر، و صاحبُ الزَّمانِ، و أشهرها المهدیُّ…».
41.سبط جوزی، تذکره الخواص، ص 325. وی بعد از این‌که نسب حضرت را چنین ذکر می‌کند: «هو محمد بن الحسن بن علی بن محمد»، می‌گوید: «قال رسول‌الله، یخرج فی آخرالزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی… فذالک هو المهدی…».
42.ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج6، ص 51.
43.مثلاً وی در سیَر اعلام النبلاء، ج13، ص 120، ماجرای ولادت محمد بن الحسن را نقل می‌کند و در ادامه می‌نویسد: « و محمّد هذا (یعنی محمد بن الحسن) هو الذی یَزعمون أنّه الخَلفُ الحجّهُ، و أنّه صاحب الزمان… و أنّه حیّ… حتی یَخرُجَ فیملأ الأرضَ عدلاً و قسطاً… و من أحالک علی غائبٍ لم یُنصِفک و نیز در تاریخ الاسلام، ج19، ص 113 بعد از گزارش ولادت می‌نویسد: « و هم (الشیعه) یَدَّعون بقاءَه فی السرداب من أربعمائه و خمسین سنهً، و أنّه صاحب الزمان، و أنّه حیٌّ…».
44.وی که در دو جا موضوع امام مهدی را مطرح کرده، در هر دو جا ضمن اعتراف صریح و یا ضمنی به ولادت محمد بن الحسن (علیه السلام) مهدی موعود بودن ایشان را رد می‌کند و در یک جا می‌نویسد: « و مع ذلک لا حجّهَ فیه لِما زَعَمته الرافضهُ أنّ المهدیَّ هو الإمام أبوالقاسم محمّد الحجّه بنُ الحسنِ العسکریّ…»؛ الصواعق المحرقه، ج2، باب11.
45.أبوالقاسم محمّد بنُ الحسن العسکریّ بن علی الهادی… و هو الذی تَزعمُ الشیعهُ أنّه المنتَظرُ و القائمُ و المهدیُّ… و أقاویلُهم فیه کثیرهٌ…» (ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج4، ص 176).
46.مسعودی، اثبات الوصیه، ص 266 و طبری، دلائل الامامه، ص 240.
47.صدوق، کمال الدین، ج1، باب26، ح16، ص 564.
48.همان، باب29، ج2، ص 581.
49.همان.
50.صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج2، ص 164-221.
51.کلینی، اصول کافی، ج2، ص 328.
52.همان، ح1. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: اصول کافی، ج1، ص 329، ح4، 5 و 6 و نیز ص 514 «باب مولد الصاحب» و صدوق، کمال الدین، ج2، باب 42 «فی میلاد القائم» و طوسی، غیبت، فصل سوم.
53.صدوق، کمال الدین، ج2، باب42، ح1.
54.همان، ح5.
55.همان، ح7.
56.کلینی، اصول کافی، ج1، ص 514 و ح2، ص 329، ح4 و 6 و ص 332، ح13و 14.
57.صدوق، کمال الدین، ج2، باب43، ج1.
58.همان، باب42، ج10.
59.همان، باب43، ج2.
60.مسعودی، اثبات الوصیّه، ص 275.
61.طبری، دلائل الامامه، ص 274 و 277.
62.فتّال نیشابوری، روضه‌الواعظین، ص 257-262.
63.راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ‌ص 957، 960 و 1101.
64.ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید دومین نایب از «نواب چهارگانه» امام زمان (علیه السلام) و فرزند نایب اوّل عثمان بن سعید است، وی بعد از مرگ پدر، عهده‌دار سفارت امام گردید و در سال 304 یا 305ق در بغداد درگذشت.
65.صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 520، ح3115.
66.همان.
67.صدوق، کمال الدین، ص443، ح16. برای آگاهی بیشتر در این باره: ر.ک: کلینی، اصول کافی، ج1، ص 329-332، صدوق، کمال الدین، ج2، باب43، ص 231-161، طوسی، کتاب الغیبه، ص 253-281 و مفید، ارشاد، ج2، باب 38، ص 679.
68.برای آگاهی بیشتر در این باره، ر.ک: مقاله‌ی آقای علی‌اکبر ذاکری، در کتاب چشم به راه مهدی، ص 33-104.
69.مطالب السؤول، ج2، ص 153.
70.الفصول المهمه فی معرفه أحوال الائمه، ص 281.
71.البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 97.
72.الیواقیت و الجواهر، ج2، ص 562.
73.به نقل از:شعرانی، الیواقیت و الجواهر، ص 562؛ حمزاوی، مشارق الانوار، ص 112 و صبان، اسعاف الراغبین، ص 141-142.
74.نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص 168.
75.ینابیع الموده، ج2، ص 543.
منبع مقاله :
اکبرنژاد، مهدی؛ (1386)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، سوم 1388

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید