برای مرگ دوستان چه می کنند؟

برای مرگ دوستان چه می کنند؟

هنگامی که یونس بن یعقوب از دنیا رفت. حضرت رضا (علیه السلام) برای او حنوط و کفن و آنچه احتیاج داشت فرستاد. غلامان خود و پدرش را دستور داد که بر جنازه او حاضر شوند. فرمود این مرد مولی و دوست حضرت صادق (علیه السلام) است که در عراق ساکن بوده. فرمود جنازه را به بقیع ببرید اگر اهل مدینه از دفن در آنجا جلوگیری کردند و گفتند این مرد عراقی است بگوئید دوست حضرت صادق (علیه السلام) است که در عراق زندگی می کرده. اگر نگذارند ما هم نمی گذاریم موالیان خود را بعد از این در بقیع دفن کنند. یونس بن یعقوب را در آنجا دفن کردند. حضرت رضا (علیه السلام) به محمد بن حباب که رفیق و همسفر یونس بود پیغام داد که بر جنازه او نماز بگذارد.
محمد بن ولید گفت روزی من بر سر قبر یونس بن یعقوب بودم متصدی و متولی قبرستان بقیع جلو آمده گفت صاحب این قبر کیست؟ که علی بن موسی الرضا (علیه السلام) به من دستور داده چهل روز یا چهل ماه (راوی می گوید تردید از من است) بر روی قبرش آب بپاشم.
متولی گفت سریر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش من است هرگاه یکی از بنی هاشم می میرد آن تابوت تکان می خورد و صدا می دهد من متوجه می شوم که یکی از آنها مرده است فردای آن شب معلوم می شود چه شخصی مرده است. در شبی که صاحب این قبر مرده بود سریر تکان خورده صدا داد. با خود گفتم از بنی هاشم کسی که مریض نیست، پس که مرده فردا آمدند و از من سریر را خواستند گفتند مولی حضرت صادق (علیه السلام) که در عراق بوده از دنیا رفته است.(21)


21) جلد 15 بحارالانوار، جزء اول ص 292.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید