مردی به رنگ مردم

مردی به رنگ مردم

کرامت و بخشش

علامه میرجهانی در کنار همه فضایل و ویژگیهایی که داشتند از خط زیبایی نیز برخوردار بودند.

در زمان جوانی یکی از ثروتمندان جرقویه (محله تولد و سکونت علامه در کودکی و نوجوانی) از ایشان در خواست می کند که یک قرآن با خط زیبا برایش بنویسند و در مقابل سی تومان (به ارزش حدود هشتاد سال پیش) به علامه بپردازد.

علامه میرجهانی پس از کتابت قرآن، آن را می برند و تحویل او می دهند. اما آن فرد به هر دلیل از پرداخت سی تومان مقرر خودداری می کند و در عوض غلات زیاد ( گندم، جو، ارزن و …) به آقا می دهد و علامه آنها را در انبار منزل ذخیره می کنند.

پس از مدتی قحطی منطقه آنها را فرا می گیرد و قیمت غله بسیار بالا می رود. در چنین شرایطی افراد سودجو و طماعی پیدا می شوند که از فرصت سوء استفاده کرده، پول و اشیاء قیمتی مردم از قبیل طلا، نقره و … را به قیمت کم و ناچیز گرفته و در قبلا آنها مقدار اندکی غلات با قیمت گزاف می دهند.

علامه هنگامیکه اوضاع را این چنین می بینند اعلام می کنند:

هر کس احتیاج به غلات دارد بیاید، وسایل و اشیائی ودیعه بگذارد و غلات مورد نیاز خود را ببرد.

درضمن اسم صاحبان آنها را هم یادداشت می نموده اند.

بعد از سه ماه که با الطاف حضرت حق (جل و علی) قحطی بر طرف می شود، علامه اعلام می کنند که افراد بیایند و وسایل به ودیعه گذاشته شده را بگیرند، و در مقابل غلات هیچ بهایی از مردم دریافت نمی کنند.

مبارزه با هوای نفس

زمانی که آیه الله میرجهانی ساکن تهران بودند مسجدی بود که شرایط مناسبی داشت و اهل مسجد از آقا درخواست کرده بودند امامت جماعت آنجا را عهده دار شوند اما ایشان قبول نمی کردند.

بعضی ها به ظاهر ایشان را نصیحت می کردند و می گفتند:

شما چرا امامت جماعت را تقبل نمی کنید. اگر فبول کنید مردم نیز به فیض می رسند در ضمن اینکه برای شما هم چندان مشکل نیست.

علامه در جواب (به این مضمون) فرمودند:

وقتی امام جماعت وارد مسجد می شود، صفوف آماده جماعت را می بیند و خادم برای ورود آقا صلوات می فرستد و مردم هم سلام و احترام می کنند، امام جماعت یک حالت خوشی پیدا می کند و همین خوشی هوای نفس است. شما که امامت جماعت را می پذیرید افراد نفس کشته ای هستید، اما من می ترسم.

وقتی ایشان این مطلب را فرمودند مخاطب ایشان که در آن زمان امامت جماعت مسجد قائم را برعهده داشتند کناره گیری کرده و هر چه مردم اصرار نموده و متوسل به بیت آیه میلانی و آیه الله قمی شدند باز نگشتند.

عقیده به رجعت

از عقاید قطعی و اختصاصی شیعیان بحث رجعت می باشد. به این معنا که در زمان ظهور قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) ائمه و خوبان خوب، و هم چنین اشقیاء و بدان بد باز می گردند تا علاوه بر جزاء و پاداش اخروی در همین دنیا هم شاهد عزت اولیا و ذلت اعداء باشند و هر کدام بهره خود را از این دنیا برگیرند.

آقای جلوانی می گویند:

علامه در یکی از سخنرانیها بیان نموده بودند که:

من زمان ظهور ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زنده هستم و آن زمان را درک خواهم کرد.

بعد از فوت علامه شخصی خواب ایشان را می بیند و سوال می کند: مگر شما نفرموده بودید در زمان ظهور زنده هستید و آن زمان را درک می کنید؟

آقا فرموده بودند :

من خودم خواستم که بروم و زمان آقا امام زمان بر می گردم.

دعا و اذکار

ذکر آقا یا حیٌ یا قیوم بود و می فرمودند :

منظور از حی امام زمان است و منظور از قیوم هم که به معنای قیام کننده است نیز امام زمان می باشد.

(این ذکر در قرآن در سه مورد وارد شد و همانگونه که می دانیم قرآن دارای بطونی می باشد و منافاتی ندارد که حی و قیوم صفت برای ذات خداوند تبارک و تعالی باشد و در جای دیگر اشاره به یکی از جلوه های بارز حیات و قیام الهی یعنی حضرت بقیه الله الاعظم باشد).

الحمدلله

از دیگر اذکار مدام آقا ذکر الحمدلله بود که به اتفاق کلیه آشنایان درخلوت و جلوت و آهسته و گرفتاریها و شادمانی ها به آن می پرداختند.

مقامات و مدارج علمی

علامه میرجهانی ، فقیهی عمیق، محدثی خبیر و عالمی محقق بودند.

تأمل و تتبع در آثار مکتوب ایشان مبین این مطلب می باشد.

ایشان مجتهدی مسلم بوده اند وقتی کتب ایشان را مرور می کنیم تا حد زیادی با شخصیت علمی وادبی علامه آشنا می شویم.

کتاب الدررالمکنونه را که بررسی می کنیم، می بینیم که بر ادبیات عرب کاملاً مسلط بوده اند ، توانسته اند اشعار عربی نغز و زیبا یی بسرایند.

هنگامیکه کتابهایشان را پیرامون ولایت کلیه، شرح دعای سمات، تفسیر سوره حمد و … مطالعه می کنیم، در می یابیم معلومات و دانشهای بسیاری در سینه داشته اند.

علامه میرجهانی سه دوره کل بحارالانوار علامه مجلسی را مطالعه نموده بودند و چون حافظه ای بسیار قوی داشتند احادیث آن را به خاطرسپرده بودند. در کنار تمام این دانشها، ایشان حافظ قرآن نیز بوده اند.

از جمله اساتید بزرگوار علامه، مرجع عالیقدر جهان تشیع آقا سیدابوالحسن اصفهانی (رحمه الله علیه) بوده اند و علامه حدود پنج سال در بیت آیه الله العظمی اصفهانی کاتب خاصشان بوده اند.

علامه خود نیز از مدرسان و اساتید سرآمد حوزه های علمیه اصفهان و مشهد مقدس بوده اند و سطوح عالیه فقه و اصول و تفسیر قرآن کریم و ادبیات عرب را به طرز ادیبانه و عالمانه تدریس می نمودند.

در کنار همه آنها علامه از منبریهای درجه اول و از خطابهای شهیر زمان خود بوده اند که در اصفهان و تهران و … منبرها و سخنرانیهای جالب و گرانبهایی داشته اند.

آقای عبادی در این باره می گویند:

ایشان درمسجد سپهسالار تهران (شهید مطهری) منبر می رفتند. عجب منبری!… و از هیچ کس از مقامات دولتی و لشکری هم ترس نداشتند.

الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون.

مکارم اخلاق

میهمانداری

ایشان بسیار مقید بودند که ولو با زحمت بسیار از مهمان پذیرایی کنند در حالیکه خیلی مواقع کسی نبود در امر پذیرایی کمکشان کند.

آیه الله سیدابوالحسن مهدوی می فرمودند:

خدمتشان که می رسیدیم بیان می کردیم که ما برای پذیرایی نیامده ایم ولی علامه خودشان می رفتند چایی می ریختند و می آوردند.

رضا و تسلیم

زمانی علامه مریض بودند و حضرت آیه الله ناصری برای عیادت ایشان تشریف آورده بودند ما ( راوی حکایت ) نیز آنجا بودیم .

آیه الله ناصری برای تسکین ایشان فرمودند:

اگر امام زمان می خواستند می توانستند شما را شفا دهند

(کنایه از این که امام زمان از حال شما اطلاع دارند و صبر شما مورد رضایت ایشان است)

آیه الله میرجهانی در جواب فرمودند:

الحمدلله.

ارادت به امام حسن( ع)

هر چند علامه شیفته و علاقمند به تمام اهلبیت و حضرت صاحب الامر( ع) بودند، اما ارادت و احترام خاصی نسبت به کریم آل طه حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) داشتند و ایام ولادت و شهادت این ابر مرد مظلوم دنیای اسلام را ارج می نهادند.

علامه می فرمودند:

خود حضرت امام حسین (علیه السلام) ، نیز شیفته امام حسن علیه السلام بوده است.

لازم به ذکر است که آیه الله میرجهانی خودشان هم از سادات حسنی بودند.

تهجد و شب زنده داری

از دیگر خصوصیات بارز علامه مناجات و شکرگزاری در دل شب با آفریدگار خوبیها و تلاوت قرآن کریم هنگام خوابیدن بود.

آقای مسعود احمدی در این باره می گوید :

ایشان بارها در بیان رمز عبودیت و بندگی آیات ابتدایی سوره مزمل را تلاوت می کردند.

قم اللیل الا قلیلا نصفه او نقص منه قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا

حجه الاسلام محمدحسن شریعتی می فرمودند:

اوائل که ما در منزل ایشان زندگی می کردیم گاه بعضی شبها می دیدم آقا تا نیمه های شب مشغول عبادت و اذکار و اورادی بودند.

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از لطف دعای شب و ورد سحری بود

انس با قرآن

از ویژگیهای بزرگان دین اسلام هم نشینی و دوستی خالصانه با کتاب انسان ساز وحی می باشد. علامه میرجهانی نیز از جلوه های آشکار این مدعا می باشند. ایشان از کودکی و سنین کم با قرآن مأنوس شدند و تا آخر عمر با برکت خود حافظ، قاری و کاتب کلام الله مجید بودند.

علامه در اواخر عمر هر سه روز یک ختم قرآن می نمودند.

روضه خوانی امام حسین (علیه السلام)

حجه الاسلام عبدالجواد شریعتی نقل می کنند:

آقا می فرمودند:

من هر موقع چشم بر هم می گذارم، می بینم که آقا عبدالله الحسین به من می فرمایند: روضه مرا بخوان.

ایشان اهل روضه خوانی و مرثیه خوانی بودند و خودشان هم مجالس عزاداری می گرفتند. علامه حتی برای اجنه نیز روضه می خواندند.

تبری

از دیگر جلوه های شخیتی و اخلاقی علامه ابراز نفرت و برائت از دشمنان اهل بیت بود.

مراسمی که ایشان در روز عید الزهرا در منزلشان منعقد می کردند در بین مردم و همسایه ها مشهور و زبانزد بوده است.

ساده زیستی و صفای باطن

علامه فردی بی اعتنا به زخارف دنیوی بودند.

ملاکها و ارزشهای افراد دینا طلب برای ایشان مطرح نبود. یکی از ملکات نفسانی اولیاء دین، ساده زیستی و از وصایای معصومین می باشد.

حضرت رسول اکرم (ص) در حدیث مشهور به اباذر می فرمایند:

یا اباذر: کن کانک فی الدنیا غریب او کعا بر سبیل وعد نفسک من اصحاب القبور.

ای اباذر در دنیا مانند غریبی یا رهگذری باش و خود را اصحاب قبور به حساب بیاور.

انفاق و دستگیری از فقرا

آیه الله شوشتری در این باره می فرمایند:

در تهران و در منزل علامه بودیم که سائلی به درب منزل آمد.

خود آقا درب منزل را باز کردند و مقدار پول زیادی به او کمک کردند و آن سائل خوشحال و شادمان رفت و …

رفقای ما می گفتند که انفاق آقا به صورت مخفیانه زیاد بوده است.

معاشرین و دوستان

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):

المرء علی دین خلیله و قرینه

انسان به دین ، (مانند ) دوست و یاورش است.

علامه میرجهانی از همان دوران کودکی و نوجوانی تا اواخر عمر و دوران کهنسالی با صالحین و علماء دین و پرهیزکاران زاهد مصاحبت و نشست و برخاست داشته اند.

از جمله رفقای نزدیک ایشان می توان به حضرت آیه الله میلانی اشاره نمود.

ارتباط علامه با آیه الله میلانی بسیار محکم و زبانزد می باشد، تا جاییکه حتی خود آیه الله میلانی درخواست کرده بود که با آقا عقد اخوت و برادری بخوانند.

علامه در صحن آزادی (نو) در مشهد حجره ای داشتند که اکثراً آنجا بودند و آیه الله میلانی هم، جلیس و هم نشین ایشان بوده اند و حتی رسم این دو بزرگوار این بوده که تحویل سال جدید را در همان حجره و داخل حرم حضرت ثامن الحجج می گذارنده اند به علاوه مدتی نیز با یکدیگر همسایه و هم جوار بوده اند و در مشهد، خیابان آیه الله شیرازی (بالا خیابان) کوچه ای که هم اکنون به کوچه مدرسه آیت الله خوئی معروف است مسکن و منزل داشته اند.

از دیگر مصاحبان و نزدیکان آقا که در جهاتی مرشد و راهنمای آقا بوده اند حاج ملا آقاجان زنجانی می باشند که در منزل علامه نماز جماعت اقامه می کردند و آیه الله میرجهانی به ایشان اقتداء می نمودند.

یکی دیگر از اساتید اخلاقی ایشان مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی بوده است که پیر و مرشد علامه بوده اند.

اواخر عمر هم که علامه به اصفهان آمده بودند در بین علمای این دیار احترام خاص نسبت به آیه الله سیدمرتضی موحد ابطحی قائل بودند و در پایان دیدارها ایشان را تا درب منزل بدرقه می کردند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید