زندگی های مشترک دارای افت و خیزهای فراوانی هستند و امکان ندارد زوجی را بیابید که در همه روزهای مشترک شان شاد و خوشحال بوده و بدون هیچ گونه جر و بحثی با هم زندگی کرده باشند.گاهی پیش می آید که شریک زندگی تان به شما بی اعتنا شده و رفتارش سرد می شود.دیگرمانند قبل به شما توجه ندارد و به اصطلاح تحویلتان نمی گیرد.اینجا یک زنگ خطر به صدا در می آید و آن درباره این است که یا همسرتان مشکل شخصی دارد که مربوط به شما نیست،ولی،در روابط تان تأثیر گذاشته یا این که واقعا این دلخوری و سردی رفتار مربوط به شما دو نفر است.در هر حال،چه او در وضعیت سختی قرار گرفته باشد و چه شما همسرتان را ناراحت کرده باشید، مشکل باید حل شود.در این جاست که باید دقت کنید و دست به کار شوید تا وضعیت را تغییر دهید.واقعیت این است که هرگونه سردی روابط نشان از بروز شکافی در زندگی مشترک شما دارد که اگر به آن بی توجه باشید، روز به روز این شکاف عمیق تر می شود و کار به جایی می رسد که زندگی مشترک معنای خود را از دست می دهد.
فرض کنید که زن و شوهری چندین سال است به خوبی با هم زندگی می کنند ولی، ناگهان زن متوجه می شود که شوهرش به او بی اعتنا شده و روابط گرم و صمیمانه شان رو به سردی گذاشته است.در ابتدا او این موضوع را نادیده می گیرد؛ولی به تدریج می بیند که زندگی مشترک شان رو به نابودی است و فرزندان شان به تأثیر از این رابطه ی سرد،افسرده و غمگین شده اند و خانه آنها که همیشه پر از شادی و خنده بوده،حالا سوت و کور و خالی از هیاهو است.اگر این چنین موقعیتی برای شما هم پیش آمده در ابتدا سراغ خودتان و رفتارتان بروید و درباره شان فکر کنید.پیش از این که از همسرتان پرسش کنید ببینید که در این موقعیت خودتان چه احساسی دارید. گاهی شما خودتان ناراحت و دلسرد هستید و ناخودآگاه این احساس را هم به همسرتان منتقل کرده اید، بی آن که خودتان متوجه باشید.برای مثال، پس از این که خوب به رفتارتان فکر می کنید می بینید که آخرین بار پیش از آنکه روابط تان این گونه سرد شود، همسرتان را عصبانی کرده اید؛ ولی، علت آن یادتان نمی آید.اما،به خاطر دارید که این شما بودید که در ابتدا عصبانی و ناراحت بودید و سپس این احساس را به همسرتان منتقل کرده اید.در واقع، همسر شما اصلا عصبانی نبوده و شما او را به عصبانی بودن و بداخلاق بودن متهم کرده اید.
خوب به احساساتتان دقت کنید و ببینید که آخرین بار پیش از این که رابطه تان رو به سردی رود،در برخورد با همسرتان چه احساسی داشته اید.اگر فهمیدید که این شما بوده اید که عصبانی و آزرده خاطر بوده اید،به دنبال علت این احساس منفی باشید.اگر بخشی از خشم و آزردگی شما به خاطر رفتار سرد همسرتان است،فکر کنید و ببینید که برای پیشگیری از وقوع این اتفاق در آینده چه می توانید بکنید.
همسرتان را سرزنش نکنید
به خاطر این که همسرتان این احساس بد را در شما به وجود آورده، او را سرزنش نکنید.چون زمانی که خودتان مسؤولیت احساسات تان را به عهده بگیرید، می توانید هم خلق و خوی خودتان را بهبود بخشید و هم این که کیفیت رابطه با همسرتان را بهتر کنید.
از او بپرسید
این که بدانید به شریک زندگی تان در حال حاضر چه احساسی دارید، بسیار کمک کننده است و به شما کمک می کند تا بهتر بتوانید به سمت خلق دوباره یک رابطه صمیمانه گام بردارید.ولی دقت کنید که چگونه بپرسید و درست تصمیم بگیرید که چه می خواهید بدانید و سپس،آماده گوش دادن باشید.با متهم کردن او جلو نروید و پیش داوری نکنید که او چه احساسی دارد و به او نگویید که می دانید چه احساسی دارد،چون نمی دانید! در عوض از او بخواهید به شما بگوید که در حال حاضر چه احساسی دارد و اگر مشکی دارد با شما تقسیم کند.شاید او بخواهد از شما چیزهایی را بپرسد که خجالت می کشد یا حس می کند که شما ناراحت خواهید شد و ممکن است به واقع همین طور باشد و شما از حرف ها و پرسش های او ناراحت و شرمگین شوید.ولی، به هر حال رو به رو شدن با واقعیت است که مشکلات یک رابطه را حل می کند.ممکن است با وجود این که خودتان از همسرتان خواسته اید راحت و بدون رودربایستی مشکل اش را بگوید،ته دل تان راضی به شنیدن انتقادها و گله گذاری های او نباشید.ولی، واقعیت این است که تا زمانی که به مشکلات تان نپردازید،نخواهید توانست آنها را حل کنید و به یک رابطه سرد و ناراحت کننده پایان دهید.اهمیت رابطه تان را به همسرتان یادآور شوید و از او بخواهید احساساتش را بیان کند و آن چه در قلبش هست را به شما بگوید.شما نیز چنین کنید.با وجود این که ممکن است این گفت و گو باز و صمیمانه و بدون رودربایستی که با شنیدن انتقادات و احساسات منفی همراه است،ناراحت کننده باشد؛ولی، به شما دو نفر کمک می کند به یکدیگر نزدیک تر شوید و رابطه عمیق تری با یکدیگر برقرار کنید.
منبع:ماهنامه دنیای سلامت، شماره 50 .