از خاک یا افلاک به خودت نگاه کن

از خاک یا افلاک به خودت نگاه کن

چه بی واسطه از خاک آمده باشی، چه طی میلیاردها سال با هزاران واسطه از خاک

چه از آب باشی، چه از خاک

چه از گل سرشته شده باشی، و چه از خاک خشک

در هر روی با خاک عجینی …

شکی نیست که از خاکی و به خاک باز خواهی گشت، اما میدانی که تمام وجودت خاک نیست!

خاکی هستی اما فقط در نیمه جسمانی بودنت!

انیس خاکی، فقط در نیمه مادی بودنت!

تو افلاکی هستی، عرشی، آسمانی و الهی در نیمه روحانی بودنت!

انیس آسمان و فلکی در نیمه الهی بودنت!

گِل وجودت را آنگاه که سرشتند و به پیمانه زدند، با روح خدایی مسجود ملائک شد!

تو آن روح بلندی هستی که در این جسم خاکی دمیده شده ای!

پس مگذار هرگز این جسم خاکی تو را به خاک متصل کند …

فَإذَا سَوّیتُه وَ نَفَختُ فیه مِن رُّوحی فَقَعُوا لَهُ سَاجدین(۱)

به خودت نگاه کن، جثه ای کوچک و توان جسمی اندک …

زور بازوی اندکی داری و کم قوتی و آسیب پذیر …

نه سرعت آن چنانی داری و نه قدر چندانی …

اما عالمی را به تسخیر خویش در آورده ای!

به راستی چرا؟…

خوب که بیندیشی، می بینی سه چیز تو را توانا ساخته تا عالمی را به تسخیر خویشتن در آوری!

دانستن، شناختن و فهمیدن …

خالق حکیم عالم هستی اراده کرده، تو با تکیه بر توان علمی و اندیشه ات آسمان و زمین و هر آنچه

در آن است، را به تسخیر خویش در آوری …

از کوه و آهن و دریا، بیابان و ستارگان و آسمان، تا حیوانات و پرندگان و گیاهان …

‌ألم تَروا أنَّ الله سَخَّرَ لَکُم مَّا فی السمَاوات وَ مَا فی الأرض وَ أسبَغَ عَلیکُم نعمَهُ ظَاهرهْ

وَ مِنَ النَّاس مَن یُجادلُ فی الله بغَیر علمٍ وَ لا هُدیْ وَ لا کِتابٍ مُّنیرٍ(2)

و تو فکر کرده ای با این توان شگفت و قدرت بی نظیر که آزمونی است و راهی برای

گام برداشتن به سوی کمال، چه می کنی و چه می سازی؟ …

نوشته :زهرا رضائیان


1.ص : ۷۲.

2.لقمان :۲۰.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید