گرچه ما در یک جامعه اسلامی زندگی می کنیم اما عملاً اکثریت مردم شرک عملی و کفر عملی دارند کسانی که همه خلاف شرعی مثل ربا، زنا و لواط، غیره انجام میدهند آیا مسلمانند یا مشرک و در چنین جامعهای چگونه باید زندگی کرد؟
پاسخ خود را در قالب نکات زیر مطرح می کنیم:
نکتهاول: مومن حقیقی
هر چند که تعداد مؤمنین حقیقی یا متّقینی که صفاتشان در خطبه همام نهجالبلاغه ذکر شده است[1] بسیار اندک هستند امّا سنّت و سیره پیامبر و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ در برخورد با عموم مردم و مسلمانان در چارچوب خاصی بود. یعنی هیچ گاه پیامبر از باطن آنها خبر نمیداد و گناهان آنها را به رخ آنها نمیکشید. در مقابل با امر به معروف، تحمل سختیهای تبلیغ،عفو، نیکی و چشم پوشی از توهینها سعی میکرد دل آنها را بهدست آورند و با تکریم شخصیت آن افراد تلاش میکردند که آنها را به دین اسلام و حقیقت معارف ناب دین اسلام نزدیک کنند. پس ما نیز باید پیرو ائمه باشیم و با امر به معروف و توصیه به کارهای نیک و تقیّد عملی به دستورات دین، دیگران را به حق دعوت کنیم.
نکته دوم: اکثریت:
نسبت دادن لواط و زنا و… به اکثر افراد صحیح نیست درست است که اصل وجود فساد و فحشا در جامعه را هرگز نمیتوان انکار کرد، اما نسبت دادن به اکثریت دقیق نیست؛ برعکس اکثر مردم از فطرتی خدایی و سلیم برخوردارند و افرادی که از صمیم دل دوست دارند پیرو حق باشند و به گناهان خود اعتراف دارند با اندک موعظه و توجهی اشک ندامت میریزند و به سوی حق باز میگردند. در مقابل این افراد، انسان هایی یافت میشوند که از روی عناد، گناه میکند؛ قصد انحراف دیگران و کسب منافع شخصی را دارند و از کرده خود پشیمان نمی شوند. این افراد شهوتران با استفاده از اسلحه “تزویر”، “تطمیع” و “تهدید”، دیگران را در دام خود اسیر میکنند تا جایی که برخی افراد ناخواسته در دام این افراد سودجو گرفتار میشوند؛ این امر در طول تاریخ تکرار شده که در قرآن داستان فرعون و ترفندهای او برای به فساد کشیدن دیگران و دور کردن آنها از حق قابل توجه است.
نکته سوم: مسلمان ظاهری: در سیره پیامبر و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ میبینیم که آنها با برخی از مسلمانان با اینکه طعم حقیقی ایمان را نچشیده بودند، به عنوان مسلمان برخورد میکردند، یعنی از بازار آنها خرید میکردند، با آنها معاشرت میکردند، شهادت و قسم آنها را قبول میکردند و در مراسم تشیع آنها شرکت میکردند و اگر مردم آنها را در قبرستان مسلمانان دفن میکردند ائمه مخالفتی نمینمودند. این امر نشان دهنده این است که تا انسان فاسد و فاسق نشود از دایره اسلام خارج نشده است و انسان تا فسق کسی را نداند، نمیتواند به او نسبت گناه بدهد.
نکته چهارم: حقیقت توحید: برای این که کسی به مقام موّحد واقعی برسد لازم است که از نردبان حقیقی دین بالا برود و به قرب الهی برسد و مسلم است که ابتدای این نردبان «اسلام» بعد «ایمان» و بعد از آن «مقام تقوا» است[2] که البته هر کدام از این مقام ها دارای درجه و مراتبی است؛ کسی که ابتدای مسیر است، درست است که به حقیقت توحید نرسیده اما باید تلاش کند که با جهاد با نفس و خودشناسی و خودسازی از بیابان پرخار و خس ریا و شرک عملی عبور کند و به بوستان اخلاص وراد شود؛ پس در واقع اگر با دیدی دقیق تر نگاه کنیم، میبینیم که ما به حقیقت اخلاص نرسیدهایم، اما این امر عیب نیست، چرا که ما وظیفه داریم این مراحل را طی کنیم و هر روز در مسیر رشد گامی جدید برداریم. زمانی این امر مشکل ساز است که فرد قصد توقف یا عقب گرد کند و از این که دچار شرک عملی و ریا شده احساس رضایت نیز بکند به همین خاطر است که قسمتی از کتب اخلاقی ما به بحث ریا و شرک عملی و راههای پرهیز از آن اختصاص داده شده است. حال با توجه به مطالب فوق به این سؤال میپردازیم که در چنین جامعهای چگونه باید زندگی کنیم؟ برای پاسخ به این سؤال توجه به نکات ذیل لازم است:
برنامه فردی: هر فردی لازم است که برای رشد خود مسیر و برنامه اخلاقی جداگانه داشته باشد و بر اعمال و افکار روزانه خود کنترل و نظارت (مراقبه و محاسبه) داشته باشد و در جهت رشد خود تلاش کند، از آنجایی که ما در انزوا زندگی نمیکنیم و دین ما نیز به مسائل اجتماعی (معاشرت، برادری،رفع نیاز دیگران، انفاق و خوشرویی و تعاون) اهمیت داده است، لازم است برنامه فردی خود را در راستای برخوردهای اجتماعی خود تنظیم کنیم. برخی از کارهایی که در این زمینه میتوانیم انجام دهیم تا به تکامل بیشتری برسیم به شرح زیر است.
الف) انتخاب دوستان صالح و طرح دوستی با آنها میتواند به رشد ما کمک کند یعنی او نیز برنامه اصلاح خود را سرلوحه زندگی خود کرده باشد به قول سعدی کمال همنشین در من اثر کرد. پس با کسانی همنشین شویم که کمالی دارند.
ب) اگر در مجلسی وارد شدیم که در آن گناه انجام میشود و یا اگر با کسی که عملاً به سوی گناه حرکت میکند آشنا شدیم ما وظیفه داریم امر به معروف و نهی از منکر کنیم (البته با شرائط دقیق امر به معروف و نهی از منکر و رعایت مسائل روان شناختی در دعوت به سوی کارهای خوب) اما اگر نتوانستیم، برای حفظ خودمان لازم است از آن مجلس یا آن افراد فاصله بگیریم.[3]
ج) در جامعه به دیگران به چشم برادر دینی نگاه کنیم، طبق سیره و روش ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ و علماء به ظواهر توجه کنیم، یعنی از بازار مسلمانان استفاده کنیم، آنها را برادر دینی خود حساب کنیم، در انحرافات آنها طوری عمل کنیم که واقعاً از ته دل دوست داشته باشیم به سوی حق بازگردند و دلسوزانه امر به معروف کنیم و آداب معاشرت با برادران دینی خود را یاد بگیریم و به حقوقی که آنها به گردن ما دارند اهتمام بورزیم (رفع نیاز، دعا در حق آنها، قبول هدیه و هدیه دادن، عدم تحقیر آنها توهین نکردن به آنها، عیادت از مریضان، شرکت در مراسم تشییع، همدردی با فقرا، نصیحت خیرخواهانه نه خودخواهانه و…)
د) از سویی در حالات و صفات مؤمن میخوانیم که مؤمن زیرک و تیزبین است علاوه بر این که در بین مردم حاضر است. باید تلاش کند همرهنگ بازی ها و جریان های غیر حق نگردد و از آنها فاصله بگیرد در روایت داریم که با مردم باش (برای کمک مادی و معنوی به آنها، هدایت، و…) اما صددرصد مطیع آنها نباش یعنی با الگوهای دینی خودت آنها را بسنج و بررسی کن که آیا آنها لیاقت اعتماد را دارند، آیا معاشرت با آنها آسیبی به ایمان من نمی زند؛ تا اگر برای دین و شخصیت الهی و انسانی ما مضر است از او فاصله بگیریم.
نکته پایانی: موّحد واقعی کسی است که با تلاش و مجاهده به این مقام رسیده و از آنجایی که انسان دارای خصلت های مثبت و منفی با هم هست، لازم است که با توجه به صفات مثبت (حس حقیقت خواهی،حب نفس، فطرت خواهی،…)، صفات منفی (خودخواهی، حسد، شرک، ریا و…) را از بین ببرد.[4] به همین خاطر است که برای عبور از این مسیر، کتب اخلاقی ما مباحثی را در این زمینه برای مسلمانان مطرح کردهاند. از سویی دیگر باید بدانیم که در برخوردهای اجتماعی توجه به ظواهر برای ما کفایت میکند، کما اینکه سیره و روش ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ چنین بوده، اما اگر کسی منحرف باشد و قصد فساد داشته باشد ما باید رابطه خود را با او قطع کنیم. نکته مهمی که باید بدانیم این است که در مسیر دین، انسانها در یک نقطهای از رشد نیستند؛ پس باید انسان با برنامه خودسازی به اخلاص و مقامات بالا برسد کما اینکه دستور دین اسلام این است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بحث عوام و خواص: سخنرانی حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب.
2. به سوی خودسازی: استاد مصباح یزدی، انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی.
3. تفسیر سوره حجرات: استاد محسن قرائتی، (مخصوصاً مباحث آخر کتاب) مؤسسه فرهنگی درسهایی از قرآن.
پی نوشت ها:
[1] . شجاعی، سید مهدی، متقین(ترجمه خطبه متقین)، چاپ الهادی.
[2] . قرائتی، محسن، تفسیر سوره حجرات، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ هفدهم، 1382، ص 120.
[3] . امام صادق ـ علیه السّلام ـ سزاوار نیست افراد با ایمان در مجلسی بنشینند که در آنها“ گناه می شود و توانایی بر تغییر آن را ندارد. برگرفته از مکارم شیرازی، ناصر، 150 درس زندگی، مدرسه امام علی ابن ابیطالب، چاپ هفدهم، 1380، ص 130.
[4] . سادات، محمد علی، اخلاق اسلامی، انتشارات سمت، فصل هفتم.