برای یک مسلمان راه وصول به حقیقت عموماً و اسلام راستین خصوصاً چیست؟

برای یک مسلمان راه وصول به حقیقت عموماً و اسلام راستین خصوصاً چیست؟

برای یک مسلمان راه وصول به حقیقت عموماً و اسلام راستین خصوصاً چیست؟

مقدمه
آفرینش انسان در این قالب مادی و دنیوی به خاطر این است که تکامل یابد و با گذر از مسیر‌های پر پیچ و خم و دور و دراز، به حقیقت مطلق و اسلام راستین نایل شود. نکته‌ای که در این‌جا وجود دارد، این است که انسان باید از راه اعمال اختیاری و با تلاش و کوشش خود به حقیقت رهنمون شود. لازمه اختیار این است که باید دو راه وجود داشته باشد تا یکی را انتخاب کرده و به حقیقت برسد و گرنه، انتخاب و اختیار مفهومی‌ نخواهد داشت، و برای این‌که راهی با انتخاب و اختیار پیموده شود که در نتیجه انسان را به حقیقت می‌رساند، شرایطی لازم است.
1ـ باید هدف را بشناسد: یعنی پایان راهی را که می‌خواهد بپیماید، بداند. زیرا اختیار کردن در صورتی است که بداند مقصدی هست و راهی دارد و انتخاب کند و در آن راه گام بردارد.
2ـ راه را بشناسد؛ یعنی بداند کدام راه، او را به مقصد می‌رساند.
3ـ لوازم سفر را همراه بردارد: چون برای هر مسافرتی بر حسب دوری و نزدیکی و کیفیت راه و….. لوازم مختلفی لازم است. با حفظ این مقدمه، در پاسخ به سؤال شما باید عرض نمود که: خداوند ما را برای هدفی خلق نموده که آن رسیدن به حقیقت، رشد و تکامل معنوی و سعادت جاودانگی است، اما راه رسیدن به این حقیقت امور زیر است:
1ـ به کارگیری نیروی عقل؛ نیروی خرد نقش اساسی در راهنمایی انسان به سوی حقیقت و درک اسلام راستین می‌تواند ایفا نماید. از همین رو امام صادق ـ علیه‌السلام ـ فرموده است: “خرد و عقل راهنمای مومن است.[1]” و همچنان امام کاظم ـ‌علیه‌السلام‌ـ می‌فرماید: خداوند بر مردمان (برای درک حقیقت) دو حجت قرار داده است؛ حجتی بیرونی و حجتی درونی، حجت بیرونی همان فرستادگان و پیامبران و امامان ـ علیهم‌السّلام ـ هستند و حجت درونی همان عقل‌ها[2]» بنابراین باید توجه داشت که عقل تنها یکی از راه‌های رسیدن به حقیقت و اسلام راستین است و تا حدّی می‌تواند خوبی‌ها و بدی‌ها را درک کند، درک عقل کلی است؛ مثلاً درک می‌کند که اگر عدالت در کار نباشد، وضع جامعه به هم می‌خورد و رو به زوال می‌رود ولی عقل حقایق مسایل زندگی و به خصوص کیفیت ارتباط بین دنیا و آخرت و چگونگی تأثیر اعمال انسانی در سعادت ابدی را نمی‌تواند درک کند. عقل درک می‌کند که انسان باید در مقابل خدا خضوع کند اما این‌که کیفیت آن چگونه باشد تا انسان به هدف خلقت برسد را عقل نمی‌تواند درک کند.
2ـ وحی؛ دومین عامل مؤثر در هدایت انسان به سوی حقیقت و اسلام راستین آشنایی با حقیقت و محتوای وحی است. انسان مادامی که به وحی متصل نشود، نمی‌تواند حقیقت را بشناسد چون شناخت‌های عادی و متعارف انسان‌ها که از همکاری حس و عقل به دست می‌آید، هر چند نقش مهمّی را در تأمین نیازمندی‌های زندگی، ایفا می‌کند اما برای باز شناختن راه کمال و حقیقت و اسلام راستین در همه ابعاد فردی، اجتماعی، مادی و معنوی‌اش کافی نیست، و اگر راه دیگری ـ که آن همان راه وحی است ـ‌ برای رفع این کمبود‌ها و وصول به حقیقت وجود نداشته باشد، هدف الهی از آفرینش انسان، تحقق نخواهد یافت. خداوند وحی را در اختیار انبیاء ـ علیه‌السلام ـ قرار داده و ایشان به طور مستقیم و دیگران به وسیله آن بزرگواران از آن بهره‌مند می‌شوند و آنچه را برای رسیدن به حقیقت و آشنایی با اسلام راستین، لازم است از این راه فرا می‌گیرند.[3] 3ـ شکوفا ساختن فطرت
یکی دیگر از ابزارهای لازم جهت رسیدن به حقیقت و اسلام راستین شکوفایی فطرت است آفرینش آدمی به گونه‌ای صورت پذیرفته است که در سرشت وی حقیقت مقدس گرایش به خدا و اسلام راستین، با تار و پودش در‌آمیخته است. قرآن در این باره می‌گوید: «وجه و صورت (باطن) خود را به سوی دین بدون توجه به راست و چپ برقرار دار چرا که تو با سرشت متمایل به حق آفریده شده‌ای.»[4] آری! گرایش به حقیقت و اسلام راستین امری است فطری و غریزی که اگر در راستای شکوفایی و رشد خود به موانع رشد، مبتلا نشود، انسان به حقیقت مطلق و اسلام راستین واصل خواهد شد، در غیر این صورت، این خورشید حقیقت نمای درون، همچنان در پس پرده مستور می‌نشیند و عرصه زندگی از فروغ روحبخش آن، محروم خواهد ماند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نقش بیداری فطرت را در هدایت انسان به حقیقت و اسلام راستین چنین بیان نموده است: وقتی که فطرت از سیطره عوامل انحراف، سالم بماند خود به خود بر نیاز‌مندی‌اش به وحی و محتوای اسلام راستین گواهی می‌دهد و نفس انسان از طریق فطرت، به وجود موجود غایبی که سلسله علل به او ختم می‌شود اذعان دارد…. و این فطرت همان است که ما را به سوی «توحید» «نبوت» و «معاد» راهبری می‌کند که هر سه از اصول دین اسلام‌اند.[5]

نتیجه گیری
برای این‌که به درک حقیقت و اسلام راستین نایل شویم به سه عامل باید توجه داشته باشیم . 1ـ نیروی عقل در درک حقیقت اسلام و مبانی کلی دین. 2ـ عامل وحی؛ که انسان از طریق آشنایی با محتوای وحی، پیامبران و ائمه اطهار ـ علیهم‌السلام ـ می‌تواند به شناسایی حقیقت و اسلام راستین نایل شود. 3ـ شکوفایی فطرت و نکته‌ای که باید به آن توجه نمود این است که هر سه عامل مکمل و متمم یکدیگر‌اند، هیچکدام از این عوامل به تنهایی نمی‌توانند انسان را به درک حقیقت و اسلام راستین رهنمون سازد.

پی نوشت ها:
[1] . کلینی، محمد ابن یعقوب، الکافی، ج1، ص25.
[2] . محمدی ری شهری، گزیده میزان الحکمه، دارالحدیث، 1380، ص540.
[3] . برای درک مفهوم و حقیقت وحی مراجعه شود به تفسیر آیات 1ـ18 سوره نجم در تفسیر نمونه و نیز: امینی، ابراهیم، وحی در ادیان آسمانی، دفتر تبلیغات اسلامی1377، ص154ـ7.
[4] . بقره/138.
[5] . طباطبایی، المیزان، ج1، ص45ـ44.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید