با اینکه یکی از آداب باطنیه نماز، محافظت از تصرفات شیطان است؛ شیطان چگونه در نماز تصرف می کند؟
شیطان آن دشمن قسم خورده آدمی، که به ذات الهی قسم یاد کرده که همه را گمراه می کنم: «فبعزتک لأغویّنهم اجمعین»؛[1] همواره در کمین انسانها به خصوص انسانهای مؤمن که در صراط مستقیم گام بر می دارند، نشسته است تا آنها را با نیرنگ و مکاید خود گمراه سازد. چنانکه خودش گفته «لأ قعُدنَّ لهم صراطکَ المستقیم»[2] من در کمین راه راست تو نشسته ام. از این رو او در نماز که سر آمد همه عبادات است بیش از جاهای دیگر سرمایه گذاری می کند تا آنرا مخدوش و باطل سازد.
حال باید دید که او چگونه و از چه راههایی در حریم قلب نمازگذار نفوذ و تصرف می کند؟ چرا که نمازگذار واقعی با دانستن این راهها، از نماز و این کالای نفیس خویش به خوبی مواظبت و محافظت می کند تا مورد دست بُرد این راهزن قرار نگیرد؛ چنانکه خدای متعال آنرا یکی از صفات مؤمنان واقعی بر شمرده است «و الذین هم علی صلواتهم یحافظون»[3]
به طور کلی، آنچه در نماز حقیقی و مقبول مورد اهمیت ویژه است، رعایت کردن آداب باطنیه نماز است ، که مهمترین آنها و رکن و رکین آنها اخلاص و حضور قلب در نماز است. اصلاً فرق نماز و رکوع و سجده ما با نماز اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و اولیای الهی در همین است و گرنه رکوع و سجود ما همان رکوع و سجود آن هاست و چیزی و ذکری اضافه تر از ما نداشته اند؛ اما فرق بین نماز ما و آن بزرگواران از زمین تا آسمان است. حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «دو نفراز امت من به نماز می ایستند در صورتی که رکوع و سجودشان یکی است و حال آنکه میان نماز آنها مثل مابین زمین و آسمان است»[4]
حضرت امام خمینی (ره) در باب دعوت به تحصیل حضور قلب می فرماید: قدری تفکر کن که به حسب روایات اهل بیت عصمت ـ علیهم السّلام ـ قبولی نماز شرط قبولی سایر اعمال است و اگر نماز قبول نشود، به اعمال دیگر اصلاً نظر نکنند.[5] و قبولی نماز به اقبال قلب است که اگر اقبال قلب در نماز نباشد، از درجه اعتبار ساقط و لایق محضر، حضرت حق نیست و مورد قبول نمی باشد،[6] پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «بعضی از نمازها قبول می شود نصفش یا ثلثش یا ربعش یا خمسش تا عشرش قبول می شود و بعضی از نمازها چون جامه کهنه پیچیده می شود و به روی صاحبش زده می شود. و نماز تو مال تو نیست مگر آن که به قلبت اقبال به آن کنی»[7]
نفوذ و تصرف شیطان در نماز را در جاهایی می توان یافت که بیش از عرصه های دیگر مورد اهتمام و توجه و شرط قبولی نماز است. لذا شیطان، هرکس را از طریق خودش و از آنجایی که زمینه آسیب پذیری او بیشتر است می فریبد، مثلاً «چون نوع مردم عباداتشان برای رسیدن به نعمت های بهشت جسمانی است، شیطان از همین راه وارد شده و ریشه ریا را در اعمال آنها آبیاری می کند تا شاخ و برگ پیدا کرده و حسنات آنها را مبدل به سیئات کند و آنها را از طریق مناسک و عبادات وارد جهنم درکات کند و چیزهایی را که با آن می خواهد تعمیر آخرت کنند اسباب تخریب آن می نماید»[8]
مواظبت از نماز از تصرف شیطان یعنی فراهم آوردن تمام شرایط یک نمازگذار واقعی و به پاداشتن نماز واقعی که از جمله آنها عبارتند از:
1. در خارج از نماز آدمی باید مواظبت بر اعمال و رفتارش داشته باشد و خود را از وسوسه های شیطانی که او را دعوت به گناه و نافرمانی در برابر خدا می نماید، دور کند. کسی که در بیرون نماز مراقب گوش و چشم و زبان خویش نیست در نماز هم نمی تواند آنها را از تصرف شیطان حفظ کند.[9] نه گوشش با صدای حق آشناست و نه چشمش طاقت دیدن معراج و ملکوت را دارد و نه زبانش به ذکر و مناجات با حضرت حق گویا می شود.
2. یکی دیگر از تصرفات شیطان هنگام ادای نماز آن است که ، مدام آدمی را مشغول به کارهای دیگر می کند که نمازش را با تأخیر به جا بیاورد و او را از وقت فضیلت که ثواب بسیار دارد، بی نصیب سازد و یا وسوسه می کند تا او درمسجد و جماعات مسلمین شرکت نکند.
3. اما بیشترین سرمایه گذاری شیطان در نماز هنگام شروع نماز است که با گفتن تکبیره الاحرام گوئی کار اصلی اش شروع می شود و به هر طریق ممکن به دنبال آن است که نگذارد نمازگزار در این معراج سیر کند و با خدای خویش به راز و نیاز بنشیند. لذا فکر و قلب آدمی را از یاد خدا منصرف و به غیر او مشغول می کند. اگر اهل درس و علم است، فکرش را مشغول درس و بحث می سازد و اگر کاسب است او را به تجارت و حساب و کتاب، مشغول می کند و… در هر حال شیطان نمی گذارد که نمازگزار ، حضور قلب ، که مهمترین و اساسی ترین شرط قبولی نماز است، داشته باشد. شایان ذکر است حضور قلب معانی و مراتب متعددی دارد که اولین مرتبه آن عبارت است از اینکه قلب نمازگزار در محضر حضرت حق حاضر باشد و بداند که دارد معبود را ثنا و ستایش می کند، گرچه نفهمد که چه ثنایی می گوید. مرتبه دوم آن این است که قلب عابد در جمیع عبادت حاضر است و می داند که حق را به چه توصیف می کند و در وقت ذکر و افعال عبادات قلبش متوجه مفاهیم و معانی آن است. علاوه بر اینکه خود این مرتبه هم درجات و مقامات مختلفی دارد، عرفا و حکما مراتب دیگری را برای حضور قلب ذکر کرده اند که در حد طاقت و توان ما نیست[10] اما آنچه مهم است یکی از شگردهای بزرگ شیطان در این جا آن است که انسان را به آن چیزی و مرتبه و مقامی که پیش خود دارد سرگرم و دلخوش می کند و از رسیدن به مقامات و مراتب بالاتر باز می دارد.
4. یکی دیگر از مهمترین ارکان نماز، اخلاص در نماز است که باز شیطان بیش از هر جای دیگر از مراتب پایین اخلاص گرفته که قصد قربت داشتن و ریا نکردن در نماز است؛ تا بالاترین مراتب آن آدمی را از حیله ها و مکاید خویش در امان نمی گذارد. مثلاً اگر امام جماعت است برخی اوقات به این مشغول می سازد که ببین چقدر نزد مردم شهر و دیار به علم و تقوی معروف شده ای که مردم پشت سرت نماز می خوانند، چه اینکه اگر نمازش شلوغ شد و یا اهل علم دیگری در نمازش شرکت کرد، شیطان وسوسه کرد. تا خضوع و خشوعش را بیشتر جلوه دهد.
اگر نماز گذار مأموم است و در صف اول باشد به نحوی دیگر نمازش را ضایع می کند که ببین چه آدم خوب و محترمی هستی که مردم تو را بزرگ شمرده و همیشه در اول وقت نماز در مسجد هستی و مقید به آداب مستحب هستی. اگر صف آخر بماند، شیطان بدتر از اولی در نمازش تصرف می کند و به او تلقین می کند که ببین چه آدم با تقوا متواضع و افتاده ای هستی که با اینکه جای تو صف اول است، در صفوف آخر نشسته ای و اگر در خانه نماز بخواند به طریق دیگر. به هر حال هیچ گاه آدمی از ضربات مهلک شیطان در امان نیست تازه اگر برخی این مراحل را بتوانند پشت سر بگذارند، شیطان تهاجمش را سخت تر و شدیدتر می کند.
حضرت امام (ره) می فرماید: اگر همگی عبادات برای مردم و مقاصد و منافع دنیوی نباشد، برای رسیدن به نعمتها و لذتهای بهشتی و شهوانی است. نماز که معراج قرب الهی است، ما به جا می آوریم برای قرب به لذات بهشت، ربطی به تقرب حق ندارد، مربوط به اطاعت امر نیست ، با رضای خدا فرسنگها دور است … آیا باید اینها را که تمام برای خودخواهی و پرستش نفس است به خدا نسبت داد و پرستش حق دانست؟ … فاش بگویم، پیش عرفای بالله و اولیاء خدا، تمام این عبادات ما از گناهان کبیره است[11] در قسمتی دیگر می فرماید: آیا مناجات سید الساجدین ـ علیه السّلام ـ هم مثل مناجات من و تو است؟ او هم برای حورالعین و گلابی و انار این قدر سوز و گداز داشت؟ به خودشان قسم و انه لقسم عظیم اگر بشر پشت به پشت یکدیگر دهند و بخواهند یک «لااله الا الله» امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ را بگویند نمی توانند».[12]
حاصل آنکه راههای تصرف شیطان در نماز بسیار ظریف و دقیق است که تنها راه نجات آدمی از آن فقط اراده و تلاش و ریاضت خود آدمی است که با استعانت و توجه عنایت حضرت حق میسر می شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوادی آملی، عبدالله، حکمت عبادات، مرکز نشر اسراء.
2. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، اسرار الصلوه، انتشارات پیام آزادی.
پی نوشت ها:
[1] . ص/ 82.
[2] . اعراف/ 16.
[3] . مؤمنون/ 9.
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 1، ص 249، کتاب الصلوه، باب 16، حدیث 41.
[5] . رک شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، فضل الصلوه، باب 30، حدیث 5.
[6] . موسوی خمینی، سید روح الله، آداب الصلوه، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی، چاپ اول، 1370، ص 41.
[7] . بحارالانوار، ج 81، ص 260؛ کتاب الصلوه، باب 16، حدیث 59.
[8] . موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، مؤسسه نشر آثار امام خمینی ، چاپ اول، 1370، ص 47.
[9] . رک عبدالله، جوادی آملی، حکمت عبادت، مرکز نشر اسراء، 1381، ص 116.
[10] . رک موسوی خمینی، سید روح الله، سرّالصلوه، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی، چاپ اول، 1369، ص 23-15.
[11] . چهل حدیث، ص 72 و 73.
[12] . همان، ص 76.