علت کاهلی در اقامه نماز چیست؟ (گاهی مواقع می خوانم بعضی وقت ها نمی خوانم ـ سبک می شمارم و… )
مقدمه:
برای اهمیت دادن به نماز و سبک نشمردن آن لازم است به جایگاه و اهمیت و نقش نماز در زندگی توجه داشته باشید. به طور کلی میزان همت و پایبندی انسان در هر کاری وابسته به شناختی است که از اهمیت آن دارد. مثلاً اگر پزشک به شما دارویی بدهد که روزی پنج مرتبه باید مصرف کنید و بدانید که اگر آن را به موقع، مرتب نخورید، مرگ و یا بیماری شما را تهدید می کند. در آن صورت شما با مراقبت و دقت تمام به دستور عمل می کنید، چون خطر بزرگی شما را تهدید می کند. در مورد نماز هم ابتدا باید شناخت پیدا کنید. همچنین از برکات خود نماز این است که به انسان یادآوری می کند که همیشه حالت توجه و مراقبت را حفظ کند. همین که احساس می کنید از این بهتر می توانید باشید و گامهایی به سوی تثبیت قرب باید بردارید، نشانه اثربخشی نماز است که ان شاء الله همین گامها و توجه بیشتر به موارد ذیل باعث رشد و تعالی شما می گردد.
الف. عدم برنامه ریزی
گاهی انسان برای برگزاری نماز در اول وقت انگیزه دارد. امّا کاری پیش می آید و مجبور می شود که نماز را به تاخیر اندازد. به عنوان مثال وقتی که نزدیک به اول وقت و قبل از نماز ناهار می خوریم طبیعتاً با شکم پر نماز خواندن مشکل است، بنابراین نماز را به بعد موکول می کنیم و بعد هم کارهای دیگر برایمان پیش می آید و فراموش می کنیم. البته کارهای روزانه دارای مراتبی است و همه در یک درجه از اهمیت نیستند. مثلاً یک خانم خانه دار ممکن است به خاطر کار منزل و گاهی به جهت داشتن مهمان، هم صبحت شدن با دوستان و یا به خاطر تماشای یک فیلم و…. نماز را از اول وقت با تاخیر اندازد.
پس در برخی از موارد مشکل در برنامه ریزی است. خانمی که کار آشپزی را انجام می دهد، اگر زمانی کار را شروع کند که در بین انجام آن، وقت نماز هم فرا برسد، خواه ناخواه یا باید آشپزی را رها کند و به نماز بپردازد و یا برعکس. در صورتی که به نماز بپردازد ممکن است غذا بسوزد و یا غذای مطلوبی به دست نیاید. لذا این خانم برای جلوگیری از آن، مجبور است که نماز را کنار بگذارد و به آشپزی ادامه دهد. رفع این مشکل، مبتنی بر یک برنامه ریزی دقیق تر است. یعنی طوری کار را شروع کند که در اول وقت نماز، کارها ناتمام و ناقص نماند و آماده نماز شود.
ب. ضعف شناخت
برخی اوقات تاخیر انداختن نماز از اول وقت، ناشی از ضعف شناخت است. یعنی شخص نمازگزار هنوز به شناخت حقیقی خداوند دست نیافته و اعتقادش به نبوت و معاد به مرحله یقین لازم نرسیده است. به دنبال خداشناسی، حالت و توجهات خاصی در انسان پدید می آید که به مقتضای این حالات مخصوص و توجهاتی که نسبت به صفات الهی پیدا می کند در چارچوب شرایط خاص خارجی، افعالی را انجام خواهد داد.
شناختی که افراد نسبت به خدای متعال پیدا می کنند از جهت عمق و وسعت یکسان نیست و دارای درجات متفاوتی است. مثلاً شناختی که عموم مردم درباره خدا پیدا می کنند درحد شناخت اجمالی از موجودی است که جهان را به وجود آورده است به این معنی که اگر او نمی بود و نمی خواست، جهان به وجود نمی آمد. امّا همه شناخت خدای متعال، این نیست، بلکه فوق این مرتبه اجمالی، مراتب و درجات بسیار زیاد و متفاوتی از شناخت وجود دارند که می توانند در تغییر حالات و رفتار انسان و شکل دهی به آنها تاثیر چشمگیر و نقش مهمی داشته باشند.[1]
هر چه شناخت انسان نسبت به خدای متعال بیشتر و عمیق تر باشد، بروز آن حالات درونی و توجهات ویژه ای که نسبت به خدای متعال پیدا می کند، نیز بیشتر و پرمعنی تر خواهد بود. فلاسفه گفته اند: این علم (شناخت) است که شوق را به وجود می آورد. علم فطرت انسان را بر می انگیزد.[2] بر همین اساس علم و معرفت نسبت به خدای متعال نیز به نوبه خود تاثیر عمیقی در برانگیختن آن مایه های فطری که با خدای متعال در ارتباطند، دارد و پیدایش حالات خاص الهی در روان انسان و نیز در شکل دهی به رفتار وی، مرهون آن شناخت هاست.
در قرآن و روایات نیز در مواردی، به تاثیر شناخت و معرفت، در ایجاد این حالات، اشاره شده است:
قرآن می فرماید: «انّما یَخْشَی الله مِنْ عبادِهِ العُلماء»[3] «و از (میان) اصناف بندگان، تنها مردمان عالم مطیع و خداترسند.» در روایتی از امام رضا ـ علیه السّلام ـ نیز آمده است: «مَنْ کانَ باللهِ اَعْرَفْ کانَ مِنَ اللهِ اَخْوِفْ»[4]، «کسی که به خدا داناتر است، ترسش از خدا بیشتر است.»
یعنی این علم و معرفت عالمان بالله است که حالت و کیفیت ترس و خشیت الهی را در روانشان ایجاد می کند. و روشن است کسی که به چنین شناختی برسد، نسبت به دستورات الهی مطیع تر و مشتاق تر است؛ چرا که می داند خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و بی نیاز و از مادر به انسان مهربان تر است، در هر دستورش حکمتی است که نتایج آن به خود انسان باز می گردد و آن انسان به خود اجازه نمی دهد چنین مهربانی را از خود ناراضی کند.
ج. عدم آگاهی از فوائد و اهمیت نماز
فهرستی از فوائد و آثار نماز خواندن را که در روایات و تجربه خودتان دیده اید، تهیه کنید و آن را در دسترس قرار دهید. حتی عهد کنید (که در شما انگیزه ایجاد کند) که آن را حتماً مطالعه کنید. مثلاً با خود عهد کنید که اگر صبح، ظهر و شب این فهرست را به مدت 5 دقیقه مرور نکنم خودم را جریمه می کنم. (فلان مبلغ را صدقه یا فلان سریال مورد علاقه ام را نبینم و یا از رفتن به پارک و تفریح خودم را ممنوع کنم و در مقابل با انجام آن خودتان را تشویق کنید.) در اهمیت نماز اول وقت همین بس که امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ حتی در حال جنگ با دشمن نماز را در اول وقت برگزار می کردند و امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «کسی که نسبت به وقت نماز بی اعتناست از او دوری کنید، زیرا او نسبت به خدا بی اعتناست و کسی که نسبت به خدا بی اعتنا و بی وفا باشد، یقیناً نسبت به دیگران هم چنین است.»[5]
آثار نماز:
1. موجب قبولی عبادت های دیگر است.
2. انسان را در مقابل مصیبت ها صبور می کند که این آیه شریفه اشاره به همین مطلب دارد. «واستعینوا بالصبر و الصلوه و انّها لکبیره الا علی الخشعین»[6]، «از شکیبایی و نماز یاری جویید، به راستی نماز، باری بزرگ است، مگر برآنان که خاشعند.»
3. نماز معراج مؤمن است.
4. نماز عالی ترین تجلی ذکر خدا و بازدارنده از زشتی ها و بدی هاست. همانطور که خداوند متعال می فرماید: «اتل ما اوحی الیک من الکتب و اقم الصلوه ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر و الله علیم ما تصنعون»[7] «آنچه را از این کتاب به تو وحی شده است، تلاوت کن و نماز را به پادار، زیرا نماز انسان را از گناهان بزرگ و آنچه ناپسند است باز می دارد و البته در یاد خدا بودن بزرگتر است و خدا می داند چه می کنید.»
5. در پرتو نماز انسان به آرامش روحی می رسد.
هیچ عملی در نزد خدا بهتر از نماز اول وقت نیست، امیر المومنین علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «لیس عمل احب الی الله من الصلاه فلا یشغلنکم عن اوقاتها شی من امور الدنیا فان الله عزوجل ذم اقواماً فقال الذین هم عن صلاتهم ساهون یعنی انهم غافلون استهانوا باوقاتها»[8]؛ هیچ عملی در نزد خداوند بهتر از نماز نیست؛ پس باید هیچ یک از کارهای دنیا شما را از نماز اول وقت باز ندارد، زیرا خداوند مذمت فرموده کسانی را که نسبت به نمازشان سهل انگارند؛ بدانید که خداوند هیچ عملی را نمی پذیرد مگر آنچه را که خالص انجام پذیرد.
آثار نماز اول وقت:
1. کسی که وقت نماز را محترم می شمارد، زمینه ای برای حضور قلب در نماز برای او ایجاد می شود.
2. اقامه نماز در اول وقت، حزن و غم و اندوه را از دل انسان بیرون می کند. رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ وقتی احساس خستگی و گرفتگی می کرد به بلال می فرمود: «یا بلال ارحنا بالصلاه»[9] «ای بلال! اذان بگو تا من اقامه نماز کنم، تا از این حزن و غم و اندوه خارج شوم».
3. احترام به وقت نماز موجب می شود تا انسان با شادمانی و خوشحالی جان سپارد و وارد عالم برزخ شود.
4. به جا آوردن نماز اول وقت باعث می شود که انسان با ایمان از دنیا می رود. به این حدیث توجه کنید: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: روزی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نزد یکی از اصحاب رفتند که می خواست از دنیا برود. فرمود: ای ملک الموت! با رفیق من مدارا کن چون او مؤمن است. عزرائیل گفت: مژده باد ای محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ بدرستی که من رفیق هر مؤمن هستم (و با او مدارا می کنم). سپس پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ (به اطرافیان) ملک الموت در اوقات نماز با آنان مصافحه می کند. پس اگر از افرادی باشند که بر نماز مواظبت می کنند وقت مردن به او تلقین می کنند که شهادت دهند به لا اله الا الله و محمد رسول الله و همچنین شیطان را از او دور می کند.[10] اگر نماز اول هیچ وقت اثری نداشته باشد مگر همین که فرشته مامور قبض روح انسان کمک کند که با ایمان از دنیا برود، کافی است که انسان همه شرایط را فراهم کند که نماز اول وقت بخواند.
5. مشمول شفاعت ائمه شدن.
6. یکی دیگر از فوائد نماز اول وقت نجات از آتش است. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «ما مِنْ عَبْدِ اهْتَمَّ بمواقیتِ الصّلاه و مواضعٍ الشَّمسِ الاّ ضَمنتُ لَهُ الرَّوحَ عند الموتِ و انْقطاعٍ الهموم و الاحزانِ و النَّجاهَ من النّار»[11] «هر کسی که وقت نماز و مواضع خورشید را مهم بداند، برای او آرامش هنگام مرگ و دوری از غصه و حزن و نجات از آتش را تضمین می کنم.»
د. دوستان
با افرادی دوستی کنید که نماز می خوانند و به نماز اول وقت اهمیت می دهند. یقیناً دوستان و کسانی که با آنها معاشرت داریم، در زندگی ما نقش دارند، در روایات زیادی از ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ به آثار مثبت و منفی دوستان بر زندگی انسان اشاره شده است که مراجعه به آنها می تواند راه گشای زندگی مان باشد. بنابراین، چنانچه نمازگزار با افراد و دوستانی معاشرت داشته باشد که اهل تقوا و راز و نیاز با خدا باشند و به نماز اول وقت اهمیت دهند به تدریج تحت تاثیر قرار گرفته و خود نیز به نماز اول وقت اهمیت خواهد داد. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز فرمود: «المرء علی دین خلیله فلتنظر احدکم من یخالل»[12] «انسان پیرو دین دوستش می باشد، پس دقت کنید با چه کسی دوست می شوید.»
هـ . گناه
پنجمین عاملی که موجب کاهلی و سهل انگاری در نماز اول وقت می شود، گناه است. گناه به عنوان مهمترین عاملی که ایمان انسان را تضعیف کرده و موجب قساوت قلب می شود، انگیزه ارتباط با خدا و لذت بردن از عبادت را از انسان سلب می کند، زیرا جایگاه ایمان قلب و دل است و دل آلوده به گناه قساوت پیدا می کند و برای ارتباط با خداوند و راز و نیاز با او نرمش نشان نمی دهد و احساسات انسان را بر نمی انگیزد. در روایت داریم گناهان باعث می شود سفیدی قلب سیاه شود و این سیاهی بر رفتار انسان تاثیر بد می گذارد.[13]
یکی از عواملی که باعث می شود انسان در کار خیر، سستی و تنبلی نماید و کار امروز را به فردا و فرداها واگذار کند، وسوسه های شیطان است. شیطان دوست ندارد هیچکدام از بندگان خدا،کار درستی انجام دهند. از این رو هر چه در توان دارد، به کار می برد تا به خواسته خود برسد. در این رابطه شیطان از راه های مختلفی وارد می شود که شناخت آن راه ها، می تواند به انسانی که می خواهد در مسیر حق گام بردارد ، کمک کند تا اسیر دام شیطان نگردد، یکی از ابزارهای شیطان تسویف است. تسویف یعنی بعداً تا می خواهی کاری را شروع کنی، وسوسه می کند که هنوز دیر نشده است، وقت زیاد است، این کار را انجام نده،کار مهمتری داری و چیزهایی از این قبیل. از این رو در اینگونه موارد انسان باید اولاً کارهای خوب و خوبتر را شناسایی کند، ثانیاً زمان خاص انجام آن را نیز مورد توجه خویش قرار دهد و بدون توجه به هر چیزی که ممکن است کار را به تاخیر بیندازد، در اولین فرصت ممکن به انجام کار خیر و نیک اقدام کند.
ی. غفلت
تا زمانی که به حقیقت و نقش سازنده نماز در زندگی توجه دارید، نماز اول وقت را ترک نمی کنید، اما همین که از آثار و فوائد آن غافل می شوید به راحتی نسبت به نماز خواندن سستی می ورزید:
الف: عوامل غفلت:
1. توجه افراطی به امور دنیوی و مادی از جمله کار، تلاش، تحصیل، غرق شدن در کار.[14]
2. گاهی غفلت به خاطر جو زندگی و محیط کار است، یعنی محیط همکاران و دوستان به گونه ای است که زمینه غفلت را فراهم می آورند و حتی گاهی محیط آن قدر آلوده است که زمینه گناه عملی نیز فراهم است و یا به گونه ای است که توجه به امور معنوی و نماز مورد بی اعتنایی و تمسخر دیگران واقع می شود و یا مسئول محل کار نسبت به نماز خواندن زیردستان توجه ندارد.
3. قانع نبودن: اسلام ما را به قناعت دعوت کرده است گاهی انسان بدون توجه به اینکه چقدر نیاز دارد و چگونه باید کسب کند از هر راهی تلاش می کند تا پول به دست آورد و این به شکل عطش در می آید که سیری ناپذیر است. به گونه ای که لحظه ای کنار کشیدن از کار (حتی 10 دقیقه برای نماز را) موجب عقب افتادن می داند.
4. تاخیر نماز از اول وقت گاهی به قصد نخواندن نیست؛ ولی انسان با درگیر شدن به امور زندگی و… وقتی متوجه می شود که وقت تمام شده است.
ب: عوامل غفلت زدا
1. مطالعه کتب مفید در مورد نماز و خواندن حالات بزرگان و عرفا موقع نماز در برنامه خود قرار دهید. (هر روز چند صفحه نه اینکه یک روز مطالعه شود و کنار گذاشته شود.)
2. توجه دائمی به نماز امام حسین ـ علیه السّلام ـ ظهر روز عاشورا با آن وضعیت سخت ایشان و فشار جنگ.
3. دوستی با افرادی که نسبت به نماز اول وقت و نماز مقید هستند.
4. دائم الذکر بودن: یعنی ذکرهای مخصوصی هر روز یا صلوات و ذکرهای دیگر را دائماً بر لب داشتن (اوائل سخت است ولی با استمرار به گونه ای می شود که لبها خاموش است، ولی قلب و دل متوجه به ذکر الهی است و لحظه ای غافل از حضرت حق نیست.) در مورد صفت مؤمن از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ داریم که او دائم الذکر است و زیاد اهل تفکر در (نعمت های خدا و… ) است.[15]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. نماز شناسی، ج 1و 2، حسن راشدی، ناشر، ستاد اقامه نماز.
2. مصباح، محمد تقی، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ج 1، صص 342 ـ 341.
3. ابراهیمیان آملی، سید یوسف، نردبان عروج، تهران، نشر رسانش، ج اول، 1381 ش.
4. محسن قرائتی، پرتوی از اسرار قرآن.
5. امام خمینی (ره)، آداب نماز، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ سوم، 1372 ش.
پی نوشت ها:
[1] . مصباح، محمد تقی، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات موسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی، ج 1، صص 341 ـ 342، با اندکی دخل و تصرف.
[2] . همان، ص 342.
[3] . فاطر/28.
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ج 70، ص 393، حدیث 64.
[5] . ابراهیمیان آملی، سید یوسف، نردبان عروج، تهران، نشر رسانش، چاپ اول، 1381، ص 228.
[6] . بقره/45.
[7] . عنکبوت/45.
[8] . حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت(ع)، 1401ق، ج4، ص113.
[9] . مسند احمد، ج 5، ص 364 و 371، به نقل از نردبان عروج.
[10] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1403 هـ . ق، ج 6، ص 169، حدیث 44.
[11] . همان، ج 80، ص 9.
[12] . همان، بحارالانوار، ج 74، ص 192، به نقل از محمدی نیا، اسدالله، پاسخ به پرسش های جوانان، انتشارات سبط اکبر، 1381 ش، ج 2، ص 738.
[13] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ج 3، ص 375، حدیث 20، اقتباس.
[14] . شیروانی، علی، چکیده اخلاق در قرآن، انتشارات دارالفکر، چاپ دوم، 1379 ش، ج 1، ص 105. (اقتباس)
[15] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، دوره چهارجلدی، چاپ اول، 1416 ق، ج دوم، ص 966، المومن دائم الذکر و کثیر الفکر.