اگر کسی به دنیا دلبستگی شدید پیدا کند، تا جایی که نمازهایش قضا شود، باید چه کند که این دلبستگی در او کم شود؟
نسبت به مسئلهای که مطرح شده است مطالبی تقدیم میگردد:
1. دلبستگی شدید به دنیا:
نسبت به دل نبستن به دنیا، آیات زیادی در قرآن و روایات بسیاری در منابع روایی وارد شده است. کسی که این دلبستگی را دارد باید به آن آیات و روایات مراجعه نماید و با تفکر در آنها وابستگی به دنیا را از خود دور سازد. به عنوان نمونه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الآخِرَهُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛[1]و زندگی دنیا چیزی جز بازیچه و لهو نیست و برای پرهیزگاران سرای آخرت بهتر است، پس آیا تعقل نمیکنید؟»
و نیز امام علی ـ علیه السلام ـ میفرماید: «اُحَذِّرکم الدنیا فانّها منزلُ قلعهٍ و لیست بِدارِ نُجْعَهٍ؛[2] شما را از دنیا پرهیز میدهم، زیرا دنیا منزلی است که باید از آنجا کوچ کرد و سرای ماندن نیست.» در این باره آنچه که از هر چیزی مهمتر است، این که در این گونه آیات و روایات که بسیار زیاد نیز هستند، باید تفکّر همیشگی داشت؛ یعنی هر روز و یا هرشب در برخی اوقات با این تفکر تمرین کنیم تا به تدریج به فانی بودن دنیا و آنچه در آن است، برسیم و باور کنیم که (آنچه را نباید، دلبستگی را نشاید)؛ این در حالی است که دل کندن از دنیا، به سادگی به دست نمیآید؛ بلکه ضمن مداومت بر فکر کردن در فانی بودن دنیا و نیز همنشین شدنِ با علماء و کسانی که دلبسته و وابسته به امور دنیوی نیستند، به تدریج بیاعتنایی و بیتوجهی به دنیا را در زندگی خویش عملی سازیم.
2. قضا شدن برخی نمازها:
یکی از عوامل احتمالی، بروز خستگی و ملالیت جسمی و روحی است؛ فی المثل، برخی از افراد به دلیل خستگیِ ناشی از کار و تلاش، خوابشان سنگین شده و یا به دلیل دیر خوابیدن در شب، برای نماز صبح بیدار نشده و نمازشان قضا میشود، در این گونه موارد، انسان باید با ایجاد محدودیتهایی در اوقات خوابیدن و غذا خوردن و کمّ و کیف آن، و با تمرین و مداومت و مواظبت بر تصمیمی که میگیرد، مانع از قضا شدن نمازهایش بشود؛ مثلاً نسبت به نماز صبح تصمیم بگیرد که زود هنگام و با اندکی شام، سبکبال به رختخواب رود، تا به وقت خوش صبحِ صادق به راحتی از خواب برخیزد. امّا علّت دیگری که احتمال میرود (و تا اندازهای نیز از خود سؤال برمیآید) خود یأس و ناامیدی است، که اگر چنین باشد؛ باید به توصیهای که شد عمل نموده تا ناامیدی را از خود دور و با صبر و استقامت و استعانتِ از خداوند توفیق توجّه بیشتری را نسبت به احکام الهی و از جمله نماز که ستون دین است پیدا کنید.
احتمال دیگری که در این باره وجود دارد و نباید آن را از نظر دور داشت، این است که ممکن است، کاستی و یا نقصی در زندگی بوجود آمده (و یا احیاناً مرتکب گناه و یا ظلمی به کسی شده) و همین امر باعث سستی و کاهلی در عمل نمودن به احکام الهی شده باشد؛ چه بسا انقطاع از حضرت باری تعالی و افتادن در ورطه یأس و ناامیدی نیز ناشی از همین امر بوده باشد؛ که اگر چنین باشد باید با دعا و استغفار مشکل خود را حل نمود؛ کما اینکه امام علی ـ علیه السلامـ میفرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ و مَعَهُ الاِستغفار؛[3] در شگفتم از کسی که ناامید میشود، درحالی که استغفار را با خود دارد.»؛ و چنانچه نسبت به کسی ظلمی نمودهایم نیز در صدد جبران آن برآییم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 1690، نشر دار الحدیث؛
2. همان، جلد 10، صفحه 5046؛
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 82، صفحه 188، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
پی نوشت ها:
[1] . انعام/ 32.
[2] . نهج البلاغه، خطبه 113، قم، دار نشر الإمام علی ـ علیه السلام ـ .
[3] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، نشر دارالحدیث، ج10، ص 5046.