شاید احتیاج به تذکّر نباشد که بسیارى از دانشمندان علوم طبیعى، در صف اوّل خداپرستان قرار گرفته و با کمال صراحت، اعتقاد خود را به خدا و مبدأ اعلام نموده اند و چه بسا معرفت و پافشارى آنان نسبت به خدا و مبدأ هستى ـ بر اساس گفته هایشان ـ بیش از دیگران بوده است. درست است که بعضى از آنها به خاطر دلایلى ـ که خواهد آمد ـ به طور آشکار عقیده خود را در این باره اظهار نداشته اند، ولى از لابه لاى گفته هاى آنها مى توان به عقیده توحیدى آنها پى برد. بنابراین مى توان گفت که اکثریّت دانشمندان علوم طبیعى، خدا پرستند و طرفداران ماتریالیسم (مادّى گرى) در میان آنها در اقلیّت هستند.
براى نمونه گفتار چند نفر از سرشناسان آنها را یادآور مى شویم:
لف) «هرشل» که از دانشمندان معروف هیئت است مى گوید:
«هر قدر دایره علم وسیع تر مى گردد، دلایل دندان شکن و قوى ترى براى وجود خداوند ازلى و ابدى به دست مى آید.
در واقع علماى زمین شناسى، ریاضى دان ها، دانشمندان فلکى و طبیعى دان ها دست به دست هم داده اند تا کاخ علم (کاخ عظمت خدا) را محکم بر پاسازند».
ب) «رابرت موریس پیچ» معاون اسبق قسمت الکترونیک آزمایشگاه اداره دریانوردى ایالات متّحده مى گوید:
«هنگامى که انسان، ارتباطى را ـ که باید میان آدمى و خدا موجود باشد ـ مورد مطالعه قرار دهد و نیز در شرایطى تحقیق کند ـ که آدمى باید تحقیق کند ـ تا این ارتباطات برقرار شود و همچنین به طور جدّى و از دل و جان براى برقرارى این شرایط اقدام کند، ارتباط با خدا چنان تأثیر عظیمى در زندگى او مى گذارد که دیگر جاى هیچگونه شکّى در ذهن او باقى نمى ماند. در آن زمان خدا به صورت واقعیّت شخصى در مى آید و این واقعیّت، چنان عظیم و نزدیک به جان آدمى است که ایمان به خدا را به صورت علم و معرفت مثبت در مى آورد».(1)
ج) «مونت نل» در دائره المعارف خود مى گوید:
«اهمیّت علوم طبیعى تنها از این نظر نیست که عقل ما را سیر مى کند (و احتیاجات مادّى ما را تأمین مى نماید) بلکه بیشتر اهمیّت آن از این جهت است که عقل ما را به اندازه اى بالا مى برد که عظمت خدا را درک مى کنیم و ما را به احساسات اعجاب و اجلال ذات او زینت مى دهد».(2)
د) «دونالد هانرى پورتر» دانشمند فیزیک و ریاضى مى گوید:
«خلقت به هر صورتى که انجام شده، به دست خالق بوده و وجود خداى متعال، پایه اساسى هر فرضیّه است و جواب سؤالاتى که تا به حال پاسخى به آنها داده نشده فقط یک کلمه است و آن کلمه خدا است».(3)
هـ) «نیوتن» کاشف قانون جاذبه عمومى ـ کلمات مفصّلى دارد که در ضمن آن مى گوید:
«ما با مطالعه گوش، مى فهمیم که سازنده آن، قوانین مربوط به صوت را به طور کامل مى دانسته ]با مطالعه چشم مى فهمیم که [سازنده چشم، قوانین پیچیده مربوط به نور و رؤیت را مى دانسته و از مطالعه نظم افلاک به آن حقیقت بزرگ ـ که آنها را طبق نظم مخصوص اداره مى کند ـ پى مى بریم».(4)
و) «ارستد» که از دانشمندان معروف فیزیک است مى گوید:
«عالم به واسطه یک عقل کل و ابدى، اداره و منظّم و مرتّب مى گردد و این عقل کل، نتایج و آثار آن را در قوانین بدون تغییر طبیعت، آشکار مى سازد».(5)
ز) لیته یکى از طبیعى دان هاى معروف که در موضوع ساختمان نباتات، کشفیّات و تحقیقات قابل توجّهى دارد مى گوید:
«خداى جاودانى، خداى ازلى و بزرگ، خداوند با خبر از آشکار و نهان، قادر متعال از مقابل چشمان من عبور کرده و من نتوانستم او را در مقابل خود ببینم، ولى پرتو عظمت و قدرت او در روى صفحه روحم تابید و منعکس گردید!
و در نتیجه این انعکاس، روح را در بهت، تعجّب و حیرت انداخته! من آثار او را در تمام مخلوقات و موجودات مشاهده نمودم و در تمام این موجودات و مخلوقات، حتّى در کوچک ترین آنها، در آن موجوداتى که هرگز به چشم دیده نمى شوند، چه قدرت و قوّتى به کار رفته؟ چه عقلى؟ چه کمال غیر قابل وصفى در آنها دیده مى شود؟».(6)
ح) «پاسکال» فیلسوف معروف مى گوید:
«هیچ چیز جز عقیده به خدا، سوز درون و تشنگى روح ما را فرو نمى نشاند».(7)
ط) «ادوارد لوترکیل» دانشمند جانور شناس; حشره شناس و رئیس اسبق اداره زیست شناسى در دانشگاه سانفرانسیسکو مى گوید:
«در سال هاى اخیر در نتیجه مطالعات علمى، دلایل جدیدى براى اثبات آفریدگار به دست آمده که دلایل فلسفى سابق را تأیید و تقویت مى کند، البتّه دلایل گذشته براى ایمان به خدا کافى و براى کسى که تعصّب را کنار مى گذاشت، بیش از اندازه، مورد نیاز و لزوم بودند ولى من ـ به عنوان یک شخص مؤمن ـ به خاطر دو جهت از اضافه شدن دلایل جدید به دلایل قدیمى خشنودم.
نخست اینکه دلایل مزبور از صفات خداوندى، مفاهیم روشن ترى ارائه مى دهند.
و دیگر اینکه چشم عدّه اى از دانشمندان با وجدان ولى بدبین را باز کرده و آنها ر ا مجبور مى کنند که به خدا ایمان بیاورند.
به تازگى در کشور ما نهضتى در توجّه به مذهب ایجاد شده و مذهب براى خود راه وسیع ترى باز نموده. این راه نه تنها در خلاف جهت علوم نیست، بلکه درست به موازات راهى است که علوم در آن پیشرفت مى کنند و مسلّم است که دلایل علمى جدید که وجود آفریدگار را ثابت و ایجاب مى کنند در این مورد مؤثّر بوده اند».(8)
ى) «هربرت اسپنسر» مى گوید:
«ما از میان این همه اسرار ـ که هر چه بیشتر تحقیق کنیم بر پیچیدگى و ابهام آن افزوده مى شود ـ یک حقیقت واضح و قطعى را درک مى کنیم و آن حقیقت این است
که برتر از انسان،یک نیروى ازلى و ابدى وجود دارد که همه اشیا از او پدید آمده اند».(9)
ک) «لامنه» مى گوید:
«کلمه اى که در انکار خالق گفته شود لب گوینده را مى سوزاند».(10)
ل) «لوکوردیز» مى گوید:
«خدا همان خورشید یگانه اى است که اشعّه جاودانیش موجودات را مدد و حیات مى بخشد».(11)
م) «قیو» مى گوید:
«خدا داناى همه چیز و متصرّف در همه چیز است و به عنوان پروردگار مطلق، همه چیز را تدبیر و اداره مى کند».
ن) «پرودون» فیلسوف اقتصادى ـ به طورى که دائره المعارف قرن نوزدهم از او نقل مى کند ـ مى گوید:
«خدا آن حقیقتى است که به ادراک و وصف نمى گنجد ولى با وجود این وجودش ضرورى و غیر قابل انکار است».
باز همین فیلسوف مى گوید:
«پیش از آنکه عقول ما وجود خدا را کشف کند، دل هاى ما به وجود او گواهى داده است».(12)
س) «والتر اوسکارلند برگ» عالم فیزلوژى و بیوشیمى مى گوید:
«ایمان به خدا مایه مسرّت و روشنى قلب هر فرد بشر است. امّا دانشمندان ـ که علاوه بر دلایل روحانى، در نتیجه مطالعه پدیده هاى طبیعى، دلایل علمى نیز براى درک مفهوم آفریدگار به دست مى آورند ـ مسرّت و حظّ بیشترى نصیبشان مى گردد».(13)
ع) «داروین» صاحب فرضیّه تحوّل انواع جانداران، در بعضى از نامه هاى خود به دانشمندان چنین مى نویسد:
«بر عقل رشید محال است با دیدن این نظام و هماهنگى عجیب بگوید که دنیا مبدأ ندارد».(14)
ف) «مارلین بوکس کریدر» عالم فیزیولوژى مى گوید:
«آلبرت اینشتین که وجود یک قدرت خالق را قبول داشت آن را چنین تعریف مى کند که در عالم مجهول، نیروى عاقل و قادرى وجود دارد که جهان، گواه، وجود اوست و چنانکه در اوّل مقاله متذکّر شدم من اسم این نیرو را خدا گذاشته ام.
من در این دنیا، مادّه و نیروى ازلى نمى بینم و آفرینش جهان را نتیجه تصادف نمى دانم. به نظر من در آفرینش جهان، هیچ عامل مجهول، حتّى مرموز وجود ندارد.
من در آفرینش جهان، اراده پروردگار قادر متعال را مى بینم و بس و عقیده من شاید غیر منطقى نباشد. آیا بشر ـ که هوش و استعدادش محدود است ـ مى تواند بگوید که فلان موضوع با عقل و حق مطابق است و فلان موضوع مطابق نیست؟!
در هر صورت من عقیده خود را ابراز نمودم و همیشه در این عقیده ثابت خواهم بود».(15)
ص) «جوردن» مى گوید:
«خدا همان ناموس ازلى است که همه موجودات، وجود و ترقّى خود را از او مى گیرند».
این بود مختصرى از کلمات رسا، پرمغز و زنده دانشمندان طبیعى که اعتقاد آشکار و عمیق آنها را نسبت به خداوند یگانه و پافشارى آنها را در این عقیده مى رساند.
تنظیم : حسن رضایی
منبع آفریدگار جهان
1 . اثبات وجود خدا، ص 23.
2 . فرید وجدى; دائره المعارف.
3 . اثبات وجود خدا، ص 43.
4. فرید وجدى، دائره المعارف.
5. کامیل فلاماریون; خدا در طبیعت، ص 89،چاپ جدید.
6. کامیل فلاماریون; خدا در طبیعت، ص 206. (کلمات این دانشمند بسیار مفصّل است و براى اختصار به همین اندازه اکتفا شد.)
7. فرید وجدى; دائره المعارف.
8. اثبات وجود خدا، ص 44.
9. فرهنگ قصص قرآن، ص 60.
10. فرید وجدى; دائره المعارف، ص 482.
11. فرید وجدى; دائره المعارف.
12. فرید وجدى; دائره المعارف، ص 482.
13. اثبات وجود خدا، ص 54.
14. داروین ; اصل الانواع، ص 16.
15. اثبات وجود خدا. (تألیف 40 تن از دانشمندان بزرگ معاصر)