اخلاق مبلّغ (3)

اخلاق مبلّغ (3)

هماهنگى در قول و عمل

مبلغ راستین و موفق کسى است که با زبان عمل مردم را به ارزشها فرا خواند و کردارش موید و مصداق گفتارش باشد. زبان عمل گویاترین زبانهاست . واز گفتار رساتر نافذتر موثرتر و صادقانه تراست . و چنین تبلیغى در گوش و دل شنونده ماندگارتراست . چقدر زیبا و دلنشین است اگر حرکات یک مبلغ جلوه گاه افکار واقوال او باشد و عملش آیینه علم و دانشش گردد. چقدر صخت و ناگواراست : چراغ افروختن و خود در تاریکى زیستن بر لب دریا نشستن واز تشنگى هلاک شدن نان انبان داشتن واز گرسنگى تلف شدن درس طبابت آموختن و خوداز بیمارى رنج بردن . عالم و مبلغى که بگوید و عمل نکند مصداق روشن این چنین افرادى است ازاین روى قرآن مجید بهترین داعى الى الله رااین گونه شناساند:
و من احسن قولا ممن دعاالى الله و عمل صالحا و قال اننى من المسلمین . 33
چه کسى گفتارش بهتراست از آن کسى که دعوت به سوى خدا مى کند و عمل صالح انجام مى دهد و مى گوید: من از مسلمینم و با تمام وجود اسلام را پذیرفته ام .
این آیه بهترین گویندگان و مبلغان را کسانى معرفى کرده است که داراى سه نشانه اند:
1. دعوت الى الله .
2. عمل صالح .
3. تسلیم در برابر حق .
در حقیقت این آیه رمز نفوذ مبلغ و داعى الى الله در دیگران و تسخیر دل و جان آنان را دراین مى داند که : بین گفته و رفتار وحدت و هماهنگى وجود داشته باشد. روشن است که پیام هر چند رسا و شیوا باشد آنگاه موثر مى افتد که در عمل پیام دهنده جلوه گر باشد و گرنه الفاظى بیش نخواهد بود و تنها به گوش جسم خواهد رسید نه به گوش جان . به این جهت است که قرآن مجید به عالمان بى عمل اینگونه خطاب مى کند:
اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب الکتاب افلا تعقلون . 34
آیا مردم را به نیکى فرمان مى دهید و خودتان را از یاد برده اید در حالى که کتاب الهى را تلاوت مى کنید. آیا تعقل نمى کنید.
و در جاى دیگراز کسانى که دوگانگى در گفتار و کردارشان دارند به عنوان چهره هاى منفور یاد مى کند و مى فرماید:
لم تقولون مالا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالاتفعلون … 35
چرا مى گویید آنچه را که انجام نمى دهید. گناه بزرگى است پیش خدا که بگویید و عمل نکنید.
مبلغ باید در تمام زوایاى زندگى اش ارزشهاى اسلامى و دینى جلوه گر باشد و با عملش داعى الى الله باشد و درس عملى به دیگران بدهد. على(علیه السّلام) مى فرماید:
علمواالناس الخیر بغیرالسنتکم و کونوا دعاه لهم بفعلکم و الزموا الصدق والورع . 36
خیر و خوبى را به مردم یاد بدهید با غیر زبانتان و آنان را به نیکوکارى دعوت نمایید بااعمال پسندیده خویش و همواره در عمل ملازم راستى و تقوى باشید.
بى شک [ دو صد گفته چون نیم کردار نیست] و تاثیرى که عمل درست و صحیح بر نفوس بشرى دارد قابل انکار نمى باشد از این روى پیشوایان دینى از ما خواسته اند که در عمل شیعه و رهرو راه آنان باشیم . شیعه آن است که مشایعت و همراهى کند رهبران دینى و الگوهاى الهى خود را. امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
رحم الله قوما کانوا سراجا و منارا کانوا دعاه الینا باعمالهم مجهود طاقتهم . 37
خداوند رحمت خویش را نصیب مردمى مى کند که مانند چراغ فروزان و مشعل سوزان راه دیگر را روشن ساختند و با کردار خویش مردمان را به راه ما فرا خواندند و با تمام توان و قدرت عملى خود حق را شناساندند.
امام خمینى رضوان الله تعالى علیه درباره کاربرد و تاثیر تبلیغ عملى چنین مى فرماید:
[… در بعضى از شهرستانهایى که تابستانها به آنجا مى رفتم مى دیدم اهالى آن بسیار مودب به آداب شرع بودند. نکته اش این بود که عالم صالح و پرهیزکارى داشتند. اگر عالم با ورع و درستکارى در یک جامعه یا شهر واستانى زندگى کند همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان مى گردد اگر چه لفظا تبلیغ وارشاد نکند]. 38
به همان نسبت که رفتار نیک و عمل درست یک عالم و مبلغ تاثیر مثبت در روحیه مردم مى گذارد عمل و کردار ناهماهنگ با قول و گفته او نیز تاغثیر منفى درافکار واندیشه هاى مردم خواهد گذاشت . به خاطر اهمیت این موضوع است که در روایات مجازات و کیفر عالمان و مبلغان بى عمل به گونه سخت و دردناکى بیان شده است . پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
رایت لیله اسرى بى الى السماء قوما تقرض شفاههم بمقاریض من نارثم ترمى فقلت : یا جبرئیل ! من هولاء؟
فقال : خطباء امتک یامرون الناس بالبر و ینسون انفسهم و هم یتلون الکتاب افلا یعقلون . 39
در آن شب که مرا در آسمان سیر دادند گروهى را دیدم که لبهاى آنان را با قیچیهاى آتشین مى برند و پرتاب مى کنند.
گفتم : اى جبرئیل !اینان کیانند؟
گفت : خطیبان و واعظان امت تواند که مردمان را به نیکوکارى فرا مى خوانند و خو را فراموش مى کنند در حالى که قرآن را مى خوانند. آیا تعقل نمى کنند؟
در پایان این فصل یادآور مى شویم که یکى از مصادیق روشن عمل به گفتار یک مبلغ آن است که نسبت به خویشان و نزدیکان خود در مسائل تربیتى حساسیت بیشترى داشته باشد و سازندگى را نخست از خود و سپس ازاقوام و در مرتبه سوم از مردم شروع کند. و شاید از این جهت باشد که خداوند به پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مى فرماید:
وانذر عشیرتک الاقربین . 40

بلند طبعى و آزادى

از امورى که رعایت آن بر مبلغان لازم و ضرورى است طبع بلند و همتى والاست . شایسته است که مبلغ شخصیت واقعى و حقیقى خویش را در سایه استغناى طبع شکوفا سازد واز هر چه رنگ تعلق و وابستگى دارد رها گردد و همواره سر بلند و سرافراز همچون سرو باشد.
طبع بلند و همت والا معیارارزش انسان است . على (علیه السّلام) فرمود: قدرالرجل على قدر همته . 41
ارزش هرانسانى به اندازه همت اوست .
مرغ با پر مى پرد تا آشیان
پر مردم همت است این را بدان
در بینش یک مبلغ باید این اصل مسلم باشد که خداوند براى رفع حاجت بنده اش کافى است :
الیس الله بکاف عبده . 42
اگراین اساس استوار گردد انسان هیچ گاه به دنائتهایى همچون : تعلق و چاپلوسى و در یوزگى تن نمى دهد. چنین کسى از بندها رهیده و بندگى خدا را به جان خریده است .
بند بگسل باش آزاداى پسر
چند باشى بند سیم و بند زر
مبلغ و روحانى که با مردم حشر و نشر دارد باید عزت آقایى آزادگى و بى نیازى خود را در تمام مراحل تبلیغ پاس بدارد و بهر دونان ثناگر دونان نگردد. متاع گرانبهاى دانش خوى را در پاى هوى و هوسها ضایع نسازد. در سایه توانمندى عقل و قدرت ایمان آزمندیهایش را مهار کند واز بند ذلت و خوارى که از طمع بر مى خیزد برهد.
عالم دین و مرد روحانى باید طبعى منیع داشته باشد و به پستى نگراید و همچون قله ساران بلند و سربلند و بى نیاز.
طلبه و عالم باید مقام روحى و متاع معنوى خود را در برابر آنچه در دست مردم دنیاداراست پست نکند و چشم به دست مردم و دل نگران خوشیها وامور مادى مردم نباشد سرافراز باشد و آزاد و در عین حال فروتن و متواضع . 42 …

شجاعت و صلابت

از صفات مبلغان این که : دراظهار حق و زدودن باطل شجاع و با شهامتند همواره حریم ارزشهاى مکتب را با کمال قوت و قاطعیت پاسدارى مى کنند در آشکار کردن حقایق گرفتار مصلحت نمى شوند هیچ گاه در گفتارشان گرفتار سستى و سازش نمى گردند با ظلم مى ستیزند و از هرگونه مسامحه و مصالحه با آنان گریزانند و با کمال توانمندى و صلابت در برابر منکرات و ناشایستگیها مى ایستند.
مردان فضیلت و منادیان حقیقت همواره از دلى شجاع و قلبى مطمئن و روحى باشهامت برخور دارند.ایمان و معنویت چونان کوهى عظیم است که آنان بدان پشت داده اند.کسى که به داعى حق وایمان و به شور فضیلت و اصلاح در جامعه به پا مى خیزد بایداز چنین روحیه اى برخوردار باشد. عالم دینى اگر جبان و بزدل باشد حقایق و نوامیس دینى را پاسدارى نمى تواند کرد. مردمان نباید دوراینگونه کسان را بگیرند زیرااینان نمى توانند باورهاى دین خدا و دژهاى حقوق توده را به هنگام مهاجمات پاس دارند 44
توانایى و توانمندى در گفتار و قاطعیت درابلاغ و تبلیغ از ویژگى پیامبران الهى است که قافله سالار کاروان تبلیغ بوده اند. خداوند به یحیى(علیه السّلام) که یکى از پیامبران صاحب کتاب و رسالت بوده است چنین خطاب مى کند:
یا یحیى ! خذالکتاب بقوه . 45
اى یحیى ! کتاب و برنامه هدایت را با نهایت جدیت و قوت اراده برگیر.
و همین تعبیر نیز درباره حضرت موسى (علیه السّلام) آمده است :
و کتبنا له فى الالواح من کل شى موعظه و تفصیلا لکل شى فخذها بقوه . 46
و براى او (موسى ) درالواح اندرزى از هر موضوعى نوشتیم و بیانى از هرچیزى کردیم پس آن را با حدیت بگیر و به قوم خود بگو.
خداوند به پیامبر حق فرمان مى دهد:
فاصدع بما تومر واعرض عن الجاهلین . 47
آشکارا آنچه ماموریت دارى بیان کن و از مشرکین روى گردان .
مبلغان باید در رساندن پیام حق مظهر و خودکم بینى به دور باشند و پرچم تبلیغ را با عزمى آهنین واراده اى فولادین بر دوش کشند.
بر وارثان انبیاء و مبلغان ارزشها روا نیست که شاهد صحنه هایى باشند که حقى در آن پایمال و یا حدى ضایع مى گردد. على (علیه السلام) فرمود:
لایضییع لله حد وانا حاضر . 48 …
مبلغان راستین در بیان رسالت تبلیغى از هرگونه مرید بازى و ملاحظه کارى بر کنارند و در هیچ شرایطى ضابطه را فداى رابطه نمى سازند و در برابر منکرات و مفاسد موضوع مثبت و پویا دارند واز هرگونه بى تفاوتى و سهل انگارى که مایه جرات مفسدان و توطئه گران مى شود بدورند
على(علیه السّلام) براى کسانى که سمت رهبرى و پیشوایى فکرى و عملى مردم را به عهده مى گیرند سه صفت بزرگ را ضرورى و لازم مى شمارد:
لایقیم امرالله سبحانه الا من لایصانع و لایصانع و لایضارع و لایتبع المطامع . 49
فرمان خدا را تنها کسى مى توانداجرا کند که سازشکار نباشد و به روش اهل باطل عمل نکند و پیرو فرمان طمع نگردد.
این فصل را با ذکر فرازى از گفتارامام امت رضوان الله تعالى علیه که مظهر شجاعت شهامت صراحت و قاطعیت بود پایان مى بریم :
از شهید بزرگوار آیه الله سعیدى چنین نقل شده است :
[… یک روز رفتم پیش ایشان ( امام خمینى ) گفتم : آقا! ممکن است بعضى ها شما را تنها بگذارند… و نه تنها طرف شما دولت ایران و دیگران هستند بلکه دولت بزرگ آمریکاست .
ایشان فرمودند:اگر جن وانس یک طرف و من طرف دیگر باشم بدون ترس و واهمه حرف خود را مى زنم]. 50

خوش برخوردى

از جمله ویژگیهاى مبلغان آداب پسندیده واخلاق شایسته است .
آراستگى به اخلاق نیک و دورى از صفات ناشایست و خویهاى ناپسنداز همه کسى سزاواراست ولى بر طلایه داران دانش دین و آنان که نشان دین بر پیشانى دارند و گفتار و کردارشان به حساب مى کتب واهل بیت(علیه السّلام) گذاشته مى شود سزاوارتر و ضرورى تراست .
امام صادق(علیه السّلام) به شخصى که خود رااز دوستان اهل بیت(علیه السّلام) مى دانست ولى گرفتارانحراف دراخلاق و عمل بود فرمود:
ان الحسن من کل احد حسن و انه منک احسن لمکانک مناوان القبیح من کل احد قبیح و انه منک اقبح . 51
نیکى از هرکسى شایسته است و از تو شایسته تر زیرا تو خود را به ما وابسته مى دانى و بدى از هر که باشد بداست ولى از تو بدتر.
به حسن خلق توان کرد صیداهل نظر
به آداب و دانه بگیرند مرغ دانارا
برخورد نیک مبلغان زمینه تاثیر سخنان آنان را فراهم مى کند زیرا رابطه مستقیم بین حسن خلق و پذیرش سخن وجود دارد. على(علیه السّلام) فرمود: اذااحسن الخلق لطف النطق . 52
آنگاه که خوى واخلاق نکو باشد سخن و گفتار دلنشین گردد.
اصولا اگر بذر علم در سرزمین وجود کسى درست پاشیده شود و نهاد دانش در دل شخصى درست غرس گردد محصول و ثمره اش جز[ حسن خلق] و برخورد نیک نخواهد بود و به عکس جهل و نادانى است که آثارى همچون : زشت خویى و بداخلاقى را به دنبال خواهد داشت .
على(علیه السّلام) دراین رابطه مى فرماید: الخلق المذموم من ثمارالجهل . 53
اخلاق ناپسند برخاسته از جهل و نادانى بشراست .
حوزویان که بار امانت تبلیغ را بر دوش نهاده اند در راس برنامه تبلیغى خود
مى بایست گفتار نیک واخلاق حسنه را قرار دهند تا بتوانند راهى به دل دیگران بگشایند و پیام اسلام را به درون قلعه جانها برسانند.
خداوند به حضرت موسى و هارون علیهماالسلام که قصد هدایت و تبلیغ فرعون را داشتند مى فرماید:
اذهباالى فرعون انه طغى فقولا قولا لینا لعله یتذکراویخشى 54
به سوى فرعون بروید که او طغیان کرده است . با او با نرمى سخن بگویید شاید پندگیرد یا بترسد.
به شیرین زبانى و لطف خوشى
توانى که پیلى به مویى کشى
برخورد نیک جاذبه آفرین است و با حسن خلق سریعتر و بهتر مى تواند بذر محبت به دلها افکند. امیر المومنین (علیه السلام) فرمود:
من حسن خلقه کثر محبوه وانست النفوس به . 55
کسى که نیک خلق باشد دوست داران فراوانى خواهد داشت وانسانها به اوانس خواهند گرفت .
قرآن مجید پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را با [خلق عظیم] ستوده است و از او به عنوان (اسوه حسنه) یاد کرده است و راز موفقیت و رمز پیروزى او را در همین صفت مى داند:
فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک . 56
به سبب رحمت الهى در برابر آنان نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى از گرد تو پراکنده مى شدند.
و نیز درباره برخورد انسانى و نیک حضرت ابراهیم مى گوید:
قال سلام علیک ساستغفر لک ربى انه کان بى حفیا . 57
گفت : تو را سلامت باد.از پروردگارم برایت آمرزش خواهم خواست زیرا او بر من مهربان است .
از این آیات چنین استفاده مى شود که مبلغ باید کاملا براعصاب خود مسلط باشد تا بتواند به درستى و شایستگى در برابر واکنش دعوت و تبلیغش برخورد کند.
چنانچه حضرت ابراهیم با نهایت بزرگوارى در برابر آزر بت پرست گفت: [ سلام علیک] .
این سلام ممکن است تودیع و خداحافظى باشد که با گفتن آن ابراهیم آزر را ترک کرد و ممکن است سلامى باشد به عنوان ترک دعوى چنانکه درجایى دیگر قرآن مى فرماید:
و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما 58 .
این روش به ما مى آموزد که براى هدایت دیگران و نفوذ در درون جان آنان باید قبل از توسل به خشونت از منطق محبت واحترام استفاده نمود.البته ممکن است برخورد ملایم و مهرآمیز در دل سیاه و سخت منحرفان اثر نکند امااصل حاکم بر روح تبلیغ همان روح محبت وانسان دوستى و خوش برخوردى است.

پى‏نوشتها:

33سوره فصلت آیه 33.
34سوره بقره آیه 44.
35سوره صف آیه 32.
36فن سخن و سخنورى فلسفى 57.
37تحف العقول 301.
38جهاداکبر .34.
39 الحیاه ج 1.232.
40سوره شعراء آیه 214.
41نهج البلاغه حکمت 47.
42سوره زمر آیه 36.
43بیدارگران اقالیم قلبه محمدرضا حکیمى .221.
44 همان مدرک .
45سوره مریم آیه 12.
46سوره اعراف آیه 145.
47سوره حجر آیه 94.
48 الحیاه ج 2.157.
49نهج البلاغه حکمت 110.
50تحلیلى از نهضت امام خمینى ج 2.604.
51بحارالانوار ج 47.349.
52فهرست غررالحکم چاپ دانشگاه تهران .
53 همان مدرک .
54سوره طه آیه 42.44..
55فهرست غررالحکم .
56سوره آل عمران آیه 159.
57سوره مریم آیه 47.
58سوره فرقان آیه 63.

ادامه دارد …..

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید