چگونه اخلاق همسرمان را مدیریت کنیم؟

چگونه اخلاق همسرمان را مدیریت کنیم؟

از قدیم گفته‌اند زن و شوهر بعد از چند سال، اخلاق‌شان شبیه همدیگر می‌شود. حتی اگر این حرف را مبالغه‌آمیز بدانیم، در این هیچ تردیدی نیست که اخلاق زن روی شوهر تاثیر می‌گذارد و متقابلا اخلاق مرد روی همسرش. در گرماگرم زندگی، گاهی اوقات، اخلاق یکی از همسران تغییر می‌کند و بد و بدتر می‌شود. علل و راه‌حل بداخلاقی‌ها در روابط بین زن و شوهر، موضوعی است که درباره‌اش با دکتر میرعمادالدین فریور، روان‌شناس، گفتگو کرده‌ایم.
آقای دکتر! بداخلاقی در روابط بین زن و شوهر معمولا از کجا ریشه می‌گیرد؟
ببینید، هر رفتار بد و یا خوب در اثر تربیت حاصل می‌شود. تربیت خانوادگی چنان تاثیر عظیمی روی کودکان و نوجوانان دارد که می‌تواند تا پایان عمر رفتارهای آدمی را تحت تاثیر قرار دهد. تجاربی که یک فرد از دوران قبل از ازدواج در منزل پدری‌اش داشته، مشاهداتی که از نحوه برخورد والدین با یکدیگر داشته، نوع رابطه‌ای که والدین با فرزند داشته‌اند، کمبودها و تنگناهایی که وجود داشته؛ همه و همه در تشکیل و تکوین شخصیت افراد تاثیر دارند. لذا در علت‌یابی رفتار نادرست همسران باید به زمینه‌های تربیتی پیشین توجه کنیم و واقع‌بین باشیم. نه تنها از جهت روانی این تاثیر‌پذیری و الگوگیری نقش موثر دارد بلکه از جهت امور جسمی و جنسی نیز الگوپذیری از پدر و مادر قابل توجه است.
خود این علت‌یابی باعث تشدید بداخلاقی نمی‌شود؟
به نکته مهمی اشاره کردید. باید از نظر اخلاقی و انسانی مراقب بود که مطلع شدن از ریشه‌های تربیتی رفتارهای غلط همسر باعث تحقیر و تخریب او نشود. علت‌یابی به قصد اصلاح رفتار است و اگر غیر از این عمل شود مشکلات زناشویی بیشتر می‌شود.
اما به جز این عللی که گفتید، بداخلاقی‌‌ در روابط بین همسران حتما علل دیگری هم دارد؛ ندارد؟
چرا؛ مثلا شکست‌ها و پیروزی‌ها یکی از عوامل موثر در جهت‌گیری زندگی انسان است. گاهی یک شکست و ناکامی چنان تاثیر منفی در فرد به جای می‌گذارد که توان پیشرفت و ترمیم امور از دست رفته را از آدمی می‌گیرد، مخصوصا اگر فرد از نظر روانی ضعیف باشد و از اعتماد به نفس لازم برخوردار نباشد، تاثیر منفی ناکامی‌ها بیشتر می‌شود. این تاثیرات باعث بروز برخی اختلالات رفتاری در انسان می‌شود. حالت‌هایی مثل احساس بدبختی کردن، حس بی‌تفاوتی نسبت به کارها داشتن، از دست دادن امید برای بهبود کارها، عقده‌ای شدن و تحقیر دیگران از جمله آثار شکست و ناکامی در زندگی است. اگر زن یا شوهر از نوع ناکامی‌های همسر خود باخبر باشد، قادر خواهد بود با جبران تدریجی ناکامی‌ها به بهبود رفتار شریک زندگی خود بپردازد.
بعضی اوقات در اختلافات زناشویی پای دوستان هم به میان می‌آید. در این باره چه نظری دارید؟
خب، معاشرت با افراد ناسالم باعث انحراف تدریجی از مسیر زندگی متعادل و سالم است. در آموزه‌های دینی آمده که یکی از موارد تأسف خوردن انسان‌های گناهکار در روز قیامت، داشتن دوستان بد در زندگی دنیوی است.
اگر خودمان نتوانیم علت اخلاق بد همسرمان را بفهمیم، باید چه کار کنیم؟
برای یافتن علت‌های اخلاق بد همسر و پیدا کردن راه‌های موثر اصلاح آنها می‌توان به روان‌شناس یا مشاور مراجعه کرد. در شرایط امروز جهان، اوضاع روانی و رفتاری انسان به قدری پیچیده، وسیع و مبهم است که تخصص‌های گوناگون برای مطالعه و معالجه آن به وجود آمده. عقل و تدبیر زن و شوهر اقتضا می‌کند که برای حل و کاهش مشکلات رفتاری داخل زندگی مشترک به مشاوران امین مراجعه شود. اصولا انسان عاقل برای حل مشکلاتش راهی منطقی جستجو می‌کند. همان‌گونه که برای درمان بیماری‌های جسمی به پزشک حاذق مراجعه می‌کنیم برای حل مشکلات اخلاقی و رفتاری نیز باید نزد متخصص برویم. اگر خانواده‌ این قاعده را در زندگی خود به کار گیرند بدون تردید بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
یعنی با مشاوره دقیق، بداخلاقی‌های همسرمان از بین می‌رود؟
ببینید؛ وقتی پزشک دارویی را برای ما تجویز می‌کند و اصولی را در مصرف آنها به ما یادآور می‌شود از سوی بیمار باید به طور دقیق اجرا شود، در غیر این صورت بیمار بهبود نمی‌یابد. در مشکلات رفتاری و اخلاقی نیز به همین ترتیب باید عمل کرد. روان‌شناس یا مشاور، اصولی را پیش پای ما می‌گذارد ولی این شرط لازم است و کافی نیست. اصلاح رفتار همسر بستگی به این دارد که هم خود فرد توصیه‌ها و قاعده‌ها را به کار بندد و هم شریک زندگی باید زمینه‌سازی لازم را برای بهبود رفتار همسر به وجود آورد.
برای این زمینه‌سازی باید چه کار کرد؟
برای پاسخ به این پرسش شما سوالی مطرح می‌کنم: اگر همسرمان سرماخورده باشد آیا او را به خاطر سرماخوردگی‌اش سرزنش می‌کنیم؟ مطمئنا نه! اخلاق بد و رفتارهای آزاردهنده هم جزو مشکلات روانی هستند که در اثر عوامل بیماری‌زای اعصاب و روان به وجود آمده‌اند. همسر مهربان و واقع‌بین در برطرف ساختن این مشکلات به شریک زندگی خود یاری می‌کند و زندگی مشترک را به شرایط مطلوب تبدیل می‌نماید. هرگونه تحقیر و سرزنشی موجب می‌شود مشکلات بیشتری از قبیل استرس، اضطراب و خودکم‌بینی بروز پیدا کند.
حالا با رعایت این توصیه‌ها، اخلاق بد همسر، کی بهبود می‌یابد؟
این به فرصت و حوصله نیاز دارد. شریک زندگی به وسیله زمینه‌سازی و بهسازی رفتار همسر، نه تنها به بهبود شرایط زندگی کمک می‌کند، بلکه پاداش اخروی نیز به دنبال دارد. دقت کنید که با رفتار خوب می‌توانید دگرگونی‌هایی در رفتار همسرتان به وجود آورید.
حرف آخر؟
ما برای عبور از بحران‌های زندگی، علاوه بر وسایل مادی، به حمایت معنوی نیاز داریم. گاهی یک عبارت روح‌بخش در فرد، ‌توان بالایی به وجود می‌آورد که هرگز عوامل مادی قادر به تولید آن توان نیستند؛ مخصوصا آن لحظه‌ای که فرد از رسیدن به هدف و کسب موفقیت در زندگی مأیوس شده باشد، تقویت معنوی او شرایط روانی فرد را دگرگون می‌کند. این تاثیرگذاری معنوی در بین زن و شوهر بیش از روابط انسانی امکان‌پذیر است. ممکن است شوهرتان در لاک خودش فرو رفته باشد و نیاز داشته باشد که شما خوبی‌هایش را پیدا کنید و مثلا به او بگویید: «تو قادری بهترین کار ممکن را انجام بدهی، من مطمئنم که از عهده‌اش برمی‌آیی» و خواهید دید که شوهرتان آن کار را با موفقیت انجام خواهد داد. مردان نیاز دارند که همسرشان او را بپذیرد و به او احترام بگذارد. چنانچه زن با عواطف و احساسات خودش این احترام و مقبولیت را با جملات زیبا به شوهرش منتقل کند بدون شک، زمان تغییر رفتار کوتاه خواهد شد. زنان نیز نیاز دارند شوهرشان مثل دوره خواستگاری به ایشان ابراز علاقه و محبت کند و در آغوش شوهرش گرمای محبت و عشق را با تمام وجود حس کند. اگر مردی این نیاز همسرش را پاسخ بگوید، خواهد دید که چگونه همسرش برای اصلاح و تغییر خود اقدام می‌کند.

این مشاجره برای شما آشنا نیست

مرد: زود آماده شو بریم دیگه.
زن: خب! می‌بینی که دارم آماده می‌شم، بازی که نمی‌کنم!
مرد: ولی این جوری که تو داری آماده می‌شی ما به آخر مجلس هم نمی‌رسیم!
زن: نه، تو عجولی همیشه؛ هنوز وقت داریم.
مرد (پس از چند دقیقه): پس چرا نمی‌آی؟!
زن: خیلی خوب، اومدم بابا.
مرد (با عصبانیت): اگر زود نیایی، اصلا از رفتن به مجلس عروسی منصرف می‌شم!
زن: تو از اولش هم دنبال بهونه بودی که نیای.
مرد (با عصبانیت بیشتر): باشه! حالا که من دنبال بهونه‌ام، پس من اصلا نمی‌یام، خودت برو!
زن: دیدی گفتم تو منتظر بهونه‌ بودی از اولش؟
مرد (با فریاد): نه، خانم! این‌طور نیست.
زن: چرا داد می‌زنی؟ دروغ می‌گم؟ تو همیشه همینی دیگه!
مرد (با فریاد و عصبانیت و هجوم به سمت زن): چرا حرف بی‌خود می‌زنی؟
زن: فقط همین مونده بود که حمله کنی منو کتک بزنی!
مرد: دیگه داری اون روی منو بالا میاری‌ها.
زن: اصلا با این اخلاق تو ما هیچ وقت هیچ جا نمی‌تونیم بریم (و می‌زند زیر گریه).
مرد (با فریاد و عصبانیت): تو لایق هیچ‌چی نیستی!
زن (بلند گریه می‌کند): من بدبختم که با تو ازدواج کردم.
مرد: …
زن: …
بازسازی مشاجره بالا
مشاجره بالا را خواندید. به نظر شما، شوهر عصبانی و پرخاشگر است؟ زن در عصبانی شدن او چه‌قدر نقش دارد؟ آیا کلمات و جملاتی که زن به کار گرفت، باعث تحریک و عصبانیت مرد نشد؟ اگر زن از جملات مناسب‌تر و عاطفی‌تر استفاده می‌کرد، آیا باز هم مرد عصبانی می‌شد؟
نه، قصد تبرئه کردن مرد را نداریم! او هم می‌توانست با کنترل حرف‌های خودش و با مدیریت بهتر این صحنه از بروز ناراحتی جلوگیری کند ولی خداوند در وجود زن توانایی عظیمی برای اثرگذاری عاطفی قرار داده که به آسانی می‌تواند فضای گفتگو با مرد و اعضای خانواده را آرام و دلنشین کند. گفتگوی زیر را بخوانید:
مرد: زود آماده شو بریم، خانم! دیر شده.
زن: چشم، تا شما ماشین رو روشن کنی، من اومدم.
مرد: دیر نکنی‌ها.
زن: نه، عزیزم! زودتر از اونی که فکر کنی، می‌یام.
مرد: ببینیم و تعریف کنیم!
زن: من از قبل آماده بودم.
مرد: آفرین به تو!
زن: آفرین به تو که همسری به این خوبی داری!
… و هر دو می‌خندند و مدتی بعد، خوشحال و خندان به مهمانی می‌روند.
منبع: www,salamat,com

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید