داشتن دوست و برادر دینى در زندگى انسان لازم است و لکن این دوستى باید بر یک اساس درست باشد و گرنه لغزشگاه بسیار خطرناکى است، چون طبق فرمایش حضرت رسول اکرم صلىاللّهعلیهوآله: المرء على دین خلیله و قرینه، 1 : دین انسان تابع دین دوستش است.
همینطور در کنزالفوائد آمده که روى عن سلیمان علیهالسلام قال لاتحکموا على رجل بش، حتى تنظروا من یصاحب؛ در مورد شخصى حکم نکنید که خوب است یا بد، تا اینکه نگاه کنید که او با چه افرادى رفیق است.
مضامین این جملات این است که انسان با افراد مصاحب خود شناخته مىشود، چون اعمال و گفتارش بر ما تأثیر مىنهد.
بر همین اساس گفتهاند که با افراد صالح و خداپرست معاشرت کنید.
قال رسولاللّه صلىاللّهعلیهوآله: مثل الجلیس الصالح مثل الدارى ان لمتجد عطره علقک ریحه…، 2 مثال رفیق صالح مثال عطار است، کسى که عطر مىفروشد اگر از عطر خود چیزى به شما ندهد حداقل از بوى خوش عطرهایش استشمام مىکنى، اما رفیق بد مانند آهنگرى است که کوره آتشین کنار اوست و اگر جرقههاى آتش آن روى بدن و لباست نیافتد و تو را نسوزاند، حداقل دود و هواى آلودهاش به تو ضرر مىرساند.
از حضرت امام ابوالحسن الرضا علیهالسلام نقل شده است که: من استفاد اخا فى اللّه استفاد بیتا فى الجنه؛ حدیث شریفى در مسئله دوستیابى و ارزش دوست خوب، است.
یک برادر دینى، رفتار، نصیحت و اعمالش موجب بهشتى شدن دوست مىشود؛ به خصوص اگر آن دوستى با یک قراردادى همراه باشد، یعنى به هم بگویند ما دوست هستیم، اگر تو از من لغزشى دیدى به من بگو و من هم اگر از تو لغزشى دیدم به تو تذکر مىدهم.
اگر یک دوستى به این درجه رسیده کامل است.
من شنیدم که علامه طباطبایى قدسسره در دوران طلبگى خود در نجف با یک نفر دوست بودند و مبانى دوستى آنها همینطور بود.
تا اینکه یک روز در درس مرحوم حضرت آیهاللّه سیدابوالحسن اصفهانى، شاگردى اشکالى مىکند و به قدرى اشکال بیجا و بىمورد بوده که شاگردان با صداى بلند مىخندند.
علامه طباطبایى قدسسره با رفیقشان در درس حاضر بودند و وقتى که از درس بیرون آمدند، علامه به آن فرد مىگوید: برادر! عوض اینکه خدا را شکر کنى که خدا یک فکر و فهمى به تو داده و مطالب علمى را مىفهمى، چرا اینطور استهزا و خنده کردى و آبروى آن فرد را بردى؟! این معناى روایت من استفاد اخا فى اللّه استفاد بیتا فى الجنه، است.3
حالا اینگونه دوستان کجا یافت مىشوند؟ آیا در خیابانها؟ در جاهایى که عیاشى و هوسرانى است؟ خیر، حضرت امام حسن مجتبى علیهالسلام در حدیث شریفى فرمودهاند که: من ادام الاختلاف الى المسجد اصاب احدى ثمان؛ یعنى کسى که رفتن به مسجد را ادامه دهد، دلش متوجه مسجد باشد، جایى که اجتماع مسلمین است، شرکت کند، حضرت فرمود: هشت چیز یا یکى از هشت چیز نصیبش مىشود. یکى از هشت هشت سود ، برادانی است که از آنها بهره شوند4 این نوع افراد ممکن است جاهاى دیگر هم باشند، اما این افراد غالبا در مساجد یافت مىشوند.
اهمیت داشتن دوست خوب، در این است که ارتباط داشتن با دوست خوب در حقیقت ارتباط با خداى متعال است؛ زیرا در حدیث شریف آمده و ان روح المؤمن لاشد اتصالا بروح اللّه من اتصال شعاع الشمس بها، 5ی: روح یک مومن، بقدرى مورد لطف خداوند است که شدتش از ارتباط نور خورشید با خورشید نیز بیشتر است. روایتى را ذکر مىکنیم که در آن برخى از خصوصیات دوست خوب را برشمرده است.
از رسول اکرم صلىاللّهعلیهوآله نقل شده که حواریون که شاگردان مخصوص حضرت عیسى علیهالسلام بودند، از حضرت سؤال کردند که «من نجالس»؛ یعنى با چه کسانى مجالست و دوستى داشته باشیم؟ حضرت عیسى علیهالسلام فرمودند: من یذکرکم اللّه رویته و یزید فى علمکم منطقه و یرغبکم فى الآخره عمله؛ شما بزرگواران با کسى که این سه خصوصیت را داراست رفت و آمد داشته باشید:یکى اینکه دیدن او شما را به یاد خدا بیاندازد، بهطورى که هنوز حرفى نزده، کارى نکرده، ولى همین که او را مىبینید، به یاد خدا مىافتید. دوم اینکه وقتى حرف مىزند، شما را به لهو و لعب دعوت نکند، بلکه حرف زدنش علم و دانش شما را زیاد مىکند، یک مسئله، حکم الهى یا حدیث را به شما بیاموزد.
و نیز با کسانى رفت و آمد کنید که کارهایشان شما را به سوى آخرت تشویق مىکند.
طبق یک روایتى در آخرالزمان دوست و برادرى که مورد اطمینان باشد، کمیاب و نادر مىشود، در عین حال انسان لازم دارد که چنین دوستى داشته باشد.
خدایا دوستى اهلبیت علیهمالسلام و دوستانشان را در دلمان زنده بدار.
تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه
برگرفته از سخنرانی آیت الله شب زنده دار
1.کافى2/375؛
2.جامعالاخبار/183؛
3.وسایلالشیعه 12 /16؛
4..تحفالعقول/235؛
5..تحفالعقول/235؛