قال الصادق علیه السّلام: الجوع ادام المؤمن، و غذاء الرّوح، و طعام القلب. گرسنگى خورش مؤمن، و غذاى روح، و خوراک قلب است البته به اندازهاى که باعث بر ضعف نگردد و احوال را مشوّش ندارد.
زیرا گرسنگى موجب سبکى و نورانیّت نفس مىگردد و فکر در حال گرسنگى مىتواند به طیران درآید. غذاى زیاد خوردن و سیر بودن، نفس را ملول و خسته و سنگین مىکند و از سیر در آسمان معرفت باز مىدارد. صوم و روزه از عبادات بسیار ممدوح است، و در روایت معراجیّه که خطاب و تکلّم خدا با حبیبش رسول الله صلّى اللّه علیه و آله بیان مىشود و مصدّر به «یا احمد» است و در «ارشاد» دیلمى و هفدهم «بحار الأنوار» مفصّلا مذکور است، خطابات عجیبى درباره جوع دارد و مزایاى این امر را در سیر و سلوک به طرز شگفتانگیزى بیان مىکند. مرحوم استاد قاضى – رضوان الله علیه – روایتى غریب درباره جوع بیان مىفرمود و محصّلش آنکه:
«در زمان انبیاء سلف سه نفر رفیق گذرشان به دیار غربت افتاد، شب فرارسید، هر یک براى تحصیل غذا به نقطهاى متفرّق شدند لیکن با یکدیگر میعاد نهادند که فردا در وقت معیّن در آن میعادگاه یکدیگر را ملاقات کنند، یکى از آنها میهمان بود و دیگرى به میهمانى شخصى درآمد و چون سوّمى جائى نداشت با خود گفت به مسجد مىروم و میهمان خدا مىشوم، و تا صبح در آنجا به سر برد و همچنان گرسنه باقى بود. صبحدم در میعاد خود هر سه نفر حضور یافتند و هر یک سرگذشت خود را بیان کردند. از جانب خداى تعالى به نبىّ آن زمان وحى رسید که به آن میهمان ما بگو: ما میهمانى این میهمان عزیز را قبول کردیم و خود میزبان او شدیم و براى او در صدد تهیّه بهترین غذاها برآمدیم لکن در خزانه غیب خود تفحّص کردیم بهتر از گرسنگى غذائى را براى وى نیافتیم».
تنظیم برای تبیان حسن رضایی