نویسنده: ج. ابویاسر
توضیح مقدماتی
مطبوعات و رسانه ها، یکی از ارکان مهم دموکراسی و آزادی بیان است.
گاهی در مطبوعات، بحثها و دیالوگهایی انجام میگیرد که اثار مثبت یا منفی در پی دارد. بی شک، مطبوعات هم مثل هر عرصه ی دیگر باید از معیارها، اصول و موازینی تبعیت کند که این گونه بحثها مفید افتد و فضای سالم را نیالاید و نقض غرضی نشود.
سالها پیش، در یکی از فصلنامههای تحقیقی، مقاله ای در همین زمینه چاپ شده بود، با عنوان «مطبوعات و اخلاقِ گفتگو» به قلم سید محمدمهدیزاده، که مباحث سودمندی داشت (رسانه، س 7، ش3، پاییز 1375 ش). در آن نوشته، مطالبی درباره ی گفتگو و جستجوی حقیقت، گفتگو و دموکراسی، آزادی بیان و گفتگو، معیارها و موازین اخلاقی و روش گفتگو، آمده بود.
آنچه میخوانید، خلاصه و برگرفته ای از بخش اخیر این مقاله است که تقدیم خوانندگان «کوثر» می شود. به امید رشد و تعالی فرهنگ گفتگوی سالم و سازنده در محیطهای علمی و فرهنگی و مطبوعات و جراید کشور.
موازین اخلاقی گفتگو
ار تباط متقابل و هماهنگ با دیگران را میتوان بر اساس خواستها و تمایلات شخصی پیش برد. هنجارهایی باید برای تنظیم روابط وجود داشته باشد که افراد را از حدّ خدشه دار ساختن ارتباط و هماهنگی، برحذر دارد. این هنجارها که افراد را از منافع شخصی و آنی دور می سازد و آنان را در ارتباط با منافع کلیّ و مجرد دیگران قرار میدهد، «هنجارهای اخلاقی» است که طرفین مکالمه ملزم به رعایت آنها هستند. این موازین و معیارها عبارتاند از:
– به رسمیت شناختن حریف.
– وضوح و روشنی در گفتار.
– تفکیک انگیزه و انگیخته.
– ارتباط معطوف به تفاهم.
– بردباری و مدارا.
– پرهیز از توهین و افترا.
اینک توضیحی پیرامون این اصول و موازین:
1. به رسمیت شناختن حریف و حرمت گزاردن به او
به رسمیت شناختن حریف و رعایت قاعده ی بازی آزادی، شرط گفتگوی فارغ از سلطه و آزادی فضای عمومی نقد و مباحثه است. حقیقتطلبی و آزادیخواهی، مستلزم آن است که ضمن به رسمیت شناختن حریف، در صدد لجن مال کردن و طرد او از صحنه نباشیم و برای ابراز وجود خود، وجود دیگران را انکار نکنیم و مهمتر این که «نقد» را گرامی بداریم.
اگر انتقاد در کار نباشد، اعتقادهایی که زمانی وجود داشته اند، به صورت عبارتهایی تو خالی در میآیند که از بر شدهاند. اعتقادات به تدریج به آیینهایی جزمی تبدیل میشوند که به طور انفعالی مورد پذیرش قرار میگیرند و ذهن را قشری و متحجر میسازند. جستجوی حقیقت، نه در انسان به منزله ی فرد، بلکه در رابطهاش با دیگران، در حرمت نهادن به حقیقت دیگری نهفته است. راه پیروزی در یک مسابقه، به رسمیّت شناختن رقیب، دانستن قواعد بازی و مراعات آن و تلاش و تمرین است. اما آن پیروزی که از طریق راه ندادن رقیب، یا مراعات نکردن قواعد بازی و شکستن پای رقیب به دست میآید، در هیچ فرهنگی «پیروزی» محسوب نمیشود!
شکستن حصارهای اخلاقی در مباحث علمی، شکستن پای رقیب در بازی است که ممکن است او را از حرکت بازدارد و خاموش کند، اما پیروزی به دنبال ندارد.
2. وضوح و روشنی در گفتار و خودداری از فریب
شرط گفتگوی سالم و تفاهمآمیز، وضوح و روشنی در گفتار و نوشتار و رعایت چارچوبهای منطقی بحث و خودداری از فریب و دروغ است. اگر در «گفتگو» اندیشههایی نهفته بماند، چون گفتگوکنندگان از یکدیگر پنهان میکنند، اگر از گفتن پاره ای چیزها خودداری ورزند و در دل خود به آنها متکی بمانند و اگر در گفتگو حیله و تزویر را دخالت دهند، در آن صورت «گفتگو» مایه ی آزادی نیست، بلکه فریب است. گفت و شنودی اصیل است که هیچ خودداری و مراعاتی «صداقت» آن را آشفته نکند؛ زیرا حقیقت در اجتماع، تنها در صراحت بیقید و شرط پدید میاید.
نباید سخنان چند پهلو و قابل معانی متعدد گفت که هر فاسد القلبی بتواند آن را به تأیید خود بگیرد. باید تا جایی که ممکن است، به لوازم و پیامدهای سخن اندیشید. سخنان پر ابهام و فریب، نه تنها امتیاز و نقطه ی قوتی برای گوینده ی آن نیست، بلکه حکایات از ضعف و زبونی و هراس وی از رویارویی با نقد و حضور در فضای روشن و سالم مباحثه دارد.
3. تفکیک انگیزه و انگیخته
در مقام سنجش و نقد سخن و نوشته، باید حکم انگیزه و انگیخته را از هم تفکیک کرد. جهان معرفت و اندیشه، جهان عقل و منطق و استدلال است. پرداختن به انگیزههای حریف و جستجوی نیتهای پنهان گوینده ی سخن به منظور کم اثر و بیارزش جلوه دادن سخن، شیوه ای است مذموم، که در ترازوی تحقیق، وزنی ندارد.
کسانی که در برخورد با اندیشهها، به زعم خود با شناسایی نیّات و مقاصد احیاناً سوء حریف و یا تاریخ و جغرافیا و سرزمین روییدن اندیشه، باطل بودن آن اندیشه و سخن را نتیجه میگیرند، بر منطق و اخلاق جفا میکنند.
4. ارتباط معطوف به تفاهم و فهم سخن حریف
قبل از هر گونه نقد سخنان حریف، باید آن را به دقت مطالعه و فهم کرد و عجولانه و از روی هوا و هوس به قضاوت و داوری نپرداخت. نباید حریف را دست کم گرفت و سخنانش را لغو و بیهوده قلمداد کرد. فضای مباحثه، فضای همدلی و همزبانی است. زبان گفتگو باید زبان تفاهم و توافق و امتیاز دادن باشد. ارتباط معطوف به تفاهم، برخلاف ارتباط سلطهآمیز، در صدد افزایش توانایی کلامی انسان و رهایی نوع بشر است.
نقّادی، فقط ردّ یک اندیه نیست، بلکه ارزیابی و تشخیص صحیح و سقیم آن است. اگر کسی به افکار دیگران بها ندهد و آنها را دون شأن خواندن و شنیدن بداند و حاضر به گفتگو و مباحثه نباشد، یا در مباحثه، تنها غرضش غلبه بر حریف و محکوم کردن رقیب باشد نه مبادله ی رأی و آموختن نکتهای، چنین کسی متعصّب و جامدالفکر است.
5. بردباری و مدارا و خودداری از خشونت
از ظرافتها و شرایط گفتگو و تبادلنظر، تحمل و بردباری در مقابل حریف است. برآشفته شدن و خشم نسبت به سخنان تازه و عدم مدارا و شکیبایی، به تدریج زور و خشونت را جایگزین گذشت و خویشتن داری میکند و ترس، سایهاش را بر فضای عمومی جامعه میگستراند. نابردباری بر همه گونه تنوع عقاید میتازد و شخص نابردبار، جز خویشتن، هیچ کسی را شایسته زیستن و اندیشیدن نمیشناسد.
گاندی میگوید: «فردی که به خشونت تمایل دارد، همواره خود را پلیس دیگری میداند و خود را متقاعد ساخته که آنچه در حق دیگری انجام میدهد، دیگری کاملاً مستحق آن است. خشونت، هرگز حقیقت را بر کرسی ننشانده است؛ زیرا اقدام به خشونت، نشانه ای از حماقت، جهل و خشم بیحاصل است».
6. پرهیز از توهین و افترا
متهم نمودن حریف به رذایل فکری و اخلاقی به منظور شکست و عقبنشینی او از صحنه و ایجاد رعب و وحشت در دل او، روشی زشت و خرد ناپسند است. این روش اگر در نقد و گفتگو رایج شود، اخلاق عمومی جامعه جریحهدار و آگاهی عمومی مختل میشود و شأن و منزلت متفکران زیر سؤال میرود.
مروجّان این روش ضدّ اخلاقی، قدرت رویارویی با اندیشهها را ندارند و ناگزیر به حربه ی اتهام و تکفیر متوسّل میشوند.
در مقام نقد و اندیشه، استفاده ار برچسبهایی چون: ارتجاعی، قشری، غربزده، لیبرال، فاشیست و… برای تحقیر و از میدان به در کردن رقیب، ذرّهای در بنیان منطقی سخن و اندیشه کسی خلل وارد نمیکند. با ابرو در هم کشیدن و تخلیه ی هیجانات و عقدهگشایی، هیچ مشکل فکری حل نمیشود!
در عالم انسانیت، هیچکس مصون از اشتباه و خطا نیست، اما انگشت گذاشتن بر این ضعفها و بزرگ کردن آنها به منظور منفور جلوه دادن حریف در چشم دیگران، شیوهای است که اگر فراگیر شود، خود مروّج این شیوه را نیز از آسیب مصون نگه نمیدارد.
توهین و افترا و لجنمال کردن، شیوه ی کسانی است که همیشه میخواهند در مسابقه ای که حریفی وجود ندارد، برنده باشند و با شکستن قاعده ی اخلاقی و انسانی بازی، «توپ» را وارد «دروازه ی خالی» نمایند. این کار، فساد و فریب است و در خور هیچ عنوان اخلاقی نمی باشد.
منبع:نشریه فرهنگ کوثر شماره 80