ویژگی های پرهیزکاران

ویژگی های پرهیزکاران

نویسنده: سید کمال حیدری

( وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ‌ * الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ‌ * وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ‌ * أُولئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ‌ ): (1)
بشتابید به سوی رحمت و مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن به وسعت آسمان ها و زمین است و برای پرهیزکاران مهیا گشته است. آنان که آشکار و پنهان، انفاق می کنند، خشم خود را فرو می برند و از [ خطاهای ] مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست می دارد. کسانی که هرگاه کار زشتی انجام دهند [ به واسطه آن ] بر خویشتن ستم نمایند، به یاد خدا افتاده و طلب بخشش می کنند و جز خداوند چه کسی گناهان را می بخشاید؟ [ آنان ] بر کارهای ناروا اصرار نمی ورزند، در حالی که می دانند [ آن کار ناپسند است ]. پاداش آنها، مغفرت و بخشایش خداوند و بهشت هایی است که در زیر [ درختان ] آن، نهرها جاری است و آنها در آن جاویدان خواهند بود و چه نیکوست پاداش نیکوکاران.
خداوند متعال می فرماید: ( تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَ لاَ فَسَاداً وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ‌ ): (2) آن سرای آخرت [ بهشت ] را مخصوص کسانی قرار می دهیم که در روی زمین برتری جویی و فساد نکنند و فرجام نیک از آن پرهیزکاران خواهد بود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
-« خداوند عزوجل فرمود: اگر بندگان من – که مرا می شناسند – از فرمانم سرپیچی کنند، بندگانی را – که مرا نمی شناسند – بر آنان مسلط خواهم کرد. » (3)
حضرت امام باقر (علیه السّلام) می فرماید:
روزی پیامبر در برابر کوه صفا ایستاده و چنین فرمود:

– « ای فرزندان هاشم و ای فرزندان عبدالمطلب! من پیامبر و فرستاده خدا به سوی شما و دلسوز شما هستم. اعمال من از خودم و اعمال هر یک از شما متعلق به خودش خواهد بود. نگویید که محمد از قوم ماست و ما نیز همراه وی به هر کجا رود، می رویم. ای فرزندان عبدالمطلب! به خدا سوگند یاران و همراهان من از میان شما و غیر شما، با کوله باری از توشه دنیا حاضر شوید و دیگران با کوله باری از توشه آخرت محشور گردند، من شما را نخواهم شناخت. من از شما عذر خواستم و آنچه را که بین من و شما و میان من و خدا [ بر عهده ام بود ] بازگو کردم. » (4)
حضرت امیرالمؤمنین می فرماید:
« اولیای خدا کسانی اندکه باطن دنیا و ماهیت واقعی آن را می نگرند؛ حال آنکه دیگر مردم، به ظاهر دنیا چشم دارند و سرگرم آخرت شدند؛ در حالی که مردم، سرگرم دنیا هستند. آنچه را موجب مردن دل ها می شود نابود کرده اند و آنچه را که می دانند آنان را ترک می کند، رها کرده اند. بهره زیاد دنیا و فزون خواهی دنیاطلبان را ( در برابر آخرت ) اندک می بینند. از نگاه آنان بهترین دنیاخواهی، ترک دنیاست. دشمن اند با آنچه که مردم آن را دوست می دارند و دوست اند با آنچه که مردم با آن دشمنی می کنند. آنان ابزار شناخت کتاب خدا هستند و کتاب خدا، معرفی کننده ی آنان است. قرآن از وجود آنان پابرجاست و آنها به برکت قرآن استوارند. امیدی برتر از امید خود سراغ ندارند و هراسی بالاتر از ترس خود نمی شناسند. » (5)
– « بندگان خدا! بدانید که پرهیزکاران، دنیا را پشت سر گذاشته و بهره آخرت را به دست آوردند. در بهره برداری از دنیا، با اهل دنیا شریک شدند؛ اما دنیاپرستان در بهره اخروی آنان شریک نیستند. در دنیا به بهترین شیوه ممکن زیستند و از بهترین خوراکی های آن خوردند و در عین حال، با توشه ای که آنان را [ به سعادت ابدی ] برساند و سرمایه ای که برایشان سودآور باشد، از دنیا رفتند. لذت ترک دنیا را در زندگی احساس کردند و یقین پیدا کردند که فردای قیامت همسایگان خدا خواهند بود؛ در حالی که هیچ یک از خواسته هایشان رد نمی شود و بهره و نصیبشان ناقص نمی ماند. » (6)
و در وصف یکی از یاران خود می فرمایند:
« او مرا همچون برادری بود. کوچک بودن دنیا در نظرش، او را در چشم من عظمت می داد. از قید و بند شکم رها شده بود. آنچه را نمی یافت، نمی خواست و اگر می یافت، زیاده روی نمی کرد. بیشتر اوقات سکوت پیشه می کرد؛ اما هرگاه سخن می گفت، سرآمد گویندگان بود و گفته هایش تشنگی جویندگان را برطرف می کرد. ضعیف و بی آزار بود؛ اما آنگاه که هنگامه سختی و کارزار فرا می رسید، شیر بیشه و اژدهای صحرا بود. دلیل خود را جز در نزد قاضی در جای دیگر بیان نمی کرد. اگر کسی کاری ناپسند انجام می داد که عذرآوردن برای آن کار ممکن بود، او را سرزنش نمی کرد [ و فرصت می داد ] تا آن گاه که عذرخواهی کند. از هیچ درد و رنجی شکایت نمی کرد، مگر پس از رهایی از آن. کاری را که انجام داده بود، بیان می کرد و آنچه را که انجام نمی داد، بیهوده لاف نمی زد. بخشیدن را برگرفتن ترجیح می داد. هرگاه بر سر دوراهی قرار می گرفت، توجه می کرد که کدام راه به هوای نفس نزدیک تر است و آن را ترک می کرد.
پس بر شما باد چنین فضایل اخلاقی. در کسب آن بکوشید و در عمل به آن از یکدیگر پیشی گیرید و اگر همه را انجام ندادید، بدانید که انجام اندکی از آن، بهتر از ترک تمام آن است. » (7)
– حضرت در تفسیر آیه: ( یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ‌ * رِجَالٌ لاَ تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَ لاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ ): (8) در آن [ مساجد ] مردانی هستند که روز و شب به تسبیح خدا مشغول هستند و هیچ کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا باز نمی دارد، فرمود:
– « خداوند متعال، یاد خود را موجب صفای دل قرار داده است. دل ها، پس از آنکه ناشنوا شده اند، با ذکر او شنوا می گردد و پس از نابینایی، بینایی خود را باز می یابند و پس از سرکشی، مطیع و رام می شود. خداوند عزوجل در همه برهه ها، دوران ها، بندگانی دارد که اندیشه ی آنان را خطاب کرده و با عقل آنان سخن گفته تا اینکه چشم و گوش و دل آنها به نور آگاهی روشن شده است. آنان ایام الله را به یاد مردم می آورند و مردمان را با عظمت خدا به هراس می افکنند. همچون راهنمایان بیابانی هستند که هر کس راه درست را در پیش گیرد، تشویق می کنند و به او نوید رهایی می دهند و هر کس به چپ و راست منحرف گردد، او را منع می کنند و از هلاکت و نابودی برحذر می دارند. بدین ترتیب، همانند چراغ تاریکی ها و راهنمای دوراهی ها هستند.
ذکر خدا و یاد او، جویندگانی دارد که یاد خدا را به جای دنیا برگزیده اند، تجارت و سوداگری، آنان را از یاد خدا باز نمی دارد. روزهای زندگی را با یاد خدا می گذرانند و فریاد بازداشتن از محرمات را در گوش غافلان نجوا می کنند. به قسط و عدل فرمان می دهند و خود نیز آن را به پا می دارند. از منکر باز می دارند و خود نیز از آن دست می کشند. با اینکه هنوز در دنیا هستند؛ اما گویی آن را پشت سر گذاشته اند و به آخرت رسیده اند و آنچه را در پس دنیاست دیده اند. گویی از احوال برزخیان و آنچه که در زمان اقامت در برزخ در پیش دارند، آگاه اند. گویا قیامت جلوه های خود را به آنها نمایانده است. آنها نیز مردمان دنیا را از حقیقت قیامت آگاه می کنند؛ چنان که گویی چیزهایی را می بینند و می شنوند که دیگران نمی بینند و نمی شنوند.
اگر آنان را در حالی که در جایگاه های خود نشسته اند، در نظر بیاوری، خواهی دید که نامه ی اعمال خویش را در برابر خود گشوده و همه ی اعمال کوچک و بزرگ خود را به محاسبه درآورده اند. اگر در انجام واجبی کوتاهی کرده یا در خودداری از ناروا سستی به خرج داده اند، نفس خویش را محاسبه می کنند؛ گویی که سنگینی بار گناه را بر پشت خود احساس می کنند و قدرت برخاستن ندارند. غصه ای عمیق در گلو و گریه ای سوزناک در دل دارند. از سر پشیمانی و اقرار به گناه، به درگاه پروردگار ناله سر می دهند. چنین است که آنان پرچم هدایت و چراغ تاریکی ها شده اند. فرشتگان آنها را در میان گرفته اند و آرامشی بر دل های آنان حکمفرما شده است. درهای آسمان به روی آنان گشوده شده و سر منزل کرامت بر ایشان مهیا گشته است؛ جایگاهی که نور خدا بر آن می تابد. خداوند از تلاش آنان راضی شده و منزلت آنان را ستوده است.
آنان خود را در گرو فضل خدا محتاج می بینند و در برابر عظمت پروردگار، اسیر ذلت شده اند. اندوه طولانی، دل آنان را مجروح ساخته و گریه های بسیار، دیدگان آنان را به درد آورده است. هر کجا دری از رحمت خدا یابند، دستی بر حلقه آن آویزند. از درگاه کسی حاجت می طلبند که گستره ی عطایش محدود نمی شود و زیادی خواهندگان، او را به تنگ نمی آورد.
پس تو خود به حساب نفس خویش رسیدگی کن که دیگران نیز حسابرسی دارند ». (9)
حضرت امام باقر (علیه السّلام) خطاب به جابربن عبدالله انصاری می فرماید:
« ای جابر! آیا برای کسی که خود را از گروه شیعیان می پندارد، ادعای دوستی ما اهل بیت کافی است؟ به خدا سوگند! فقط کسانی که تقوای الهی پیشه کنند و از او اطاعت نمایند، شیعه ی ما هستند. نشانه های شیعیان ما چیزی نیست جز تواضع و خشوع، امانت داری، بسیار یاد خدا کردن، نماز و روزه، نیکی به پدر و مادر، رسیدگی به حال همسایگان و فقرا و مساکین و بدهکاران و یتیمان، راست گویی و خواندن قرآن، شیعیان جز به نیکی درباره مردم چیزی نمی گویند و مردم آنان را امین خود می دانند.
ای جابر! ادعای مذهب داشتن تو را فریب ندهد. آیا کافی است که کسی بگوید علی (علیه السّلام) را دوست دارم و ولایت او را به دل دارم؛ اما کاری [ که نشانه این دوستی باشد ] انجام ندهد؟ حتی اگر بگوید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که از علی (علیه السّلام) هم برتر است دوست دارم، اما از روش و سنت او پیروی نکند، ادعای دوستی او برایش سودی نخواهد داشت.
پس تقوای الهی پیشه کنید و برای رسیدن به آنچه در نزد خداست، بکوشید. خداوند با هیچ کس رابطه خویشاوندی ندارد. دوست داشتنی ترین و گرامی ترین بندگان در نزد خداوند، پرهیزکارترین و فرمانبرترین آنهاست. ای جابر! به خدا سوگند جز با اطاعت از فرمان خدا نمی توان به او نزدیک شد. برائت از آتش معنا ندارد. هر کس مطیع فرمان خدا باشد، دوست ماست و هر که از فرمان او سرباز زند، دشمن ما خواهد بود. رسیدن به ولایت و دوستی ما، جز با عمل صالح و تقوا ممکن نیست. » (10)

پی‌نوشت‌ها:

1- آل عمران (3): 133-136.
2- قصص (28): 83.
3- فیض کاشانی، وافی، ج4، ص 303.
4- کلینی، فروع کافی، ج8، حدیث 205.
5- نهج البلاغه، حکمت شماره 432.
6- نهج البلاغه، نامه شماره 27 ( نامه آن حضرت به محمدبن ابی ابکر هنگام انتخاب وی به ولایت مصر ).
7- علی انصاریان، ترتیب موضوعی نهج البلاغه، ج2، ص 322.
8- نور (24): 36-37.
9- نهج البلاغه، خطبه 222.
10- الاصول من الکافی، کتاب ایمان و کفر، ج2، ص 74، باب طاعت و تقوا، حدیث 3.
منبع مقاله :
حیدری، سید کمال؛ (1392)، تقوا در قرآن ( پژوهشی درباره آثار فردی و اجتماعی )، تهران: نشرسخن، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید