نویسنده: آیت الله محمدهادى معرفت
اشاره: در قسمت اول مقاله حاضر باجمال برخى از آیات قرآن کریم که به نحوى با امام مهدى، علیه السلام، و حرکت نجات بخش ایشان مرتبط است مورد بررسى قرار گرفت، اینک در ادامه مقاله جایگاه امام مهدى، علیه السلام، را در احادیثشیعه و اهل سنت مورد بررسى قرار مىدهیم.
«احمد بن حنبل» در «مسند» به واسطه «عبدالله بن مسعود»، صحابى بزرگ رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، از آن حضرت چنین روایت کرده است:
لا تقوم الساعه حتى یلى رجل من اهل بیتى، یواطىء اسمه اسمى. (1)
قیامتبرپا نمىشود، تا مردى از خاندان من که همنام من است ظهور کند.
«ابو داود» (2) و «ترمذى» (3) نیز در«سنن» خود این روایت را نقل کردهاند.
همچنین ابو داود در روایت دیگرى از «ام سلمه»، همسر گرامى پیامبر اکرم، صلىاللهعلیهوآله، روایت مىکند که آن حضرت فرمود:
المهدى من عترتى من ولد فاطمه. (4)
مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.
در سنن «ابن ماجه» نیز به نقل از پیامبر اسلام چنین آمده است:
المهدى من ولد فاطمه. (5)
مهدى از نسل فاطمه است.
«حاکم نیشابورى»، یکى دیگر از محدثان اهل سنت، همین روایت را نقل کرده و در ذیل آن مىگوید:
هذا حدیث صحیح على شرط مسلم. (6)
این حدیثبنابر ضابطهاى که مسلم [ابنالحجاج] بیان داشته، حدیث صحیح به شمار مىآید.
او همچنین مىگوید: حدیثى که در آن آمده است «المهدى من اهل بیتى» بنابر ضابطه شیخین (بخارى و مسلم) حدیث صحیح است.
محدث مزبور در ادامه اضافه مىکند: حدیث مزبور به صورت «رجل من عترتى» نیز روایتشده است. (7)
«ابو نعیم اصفهانى» در بیان «صفت مهدى» به اسناد خود از «حذیفه بن یمان» نقل مىکند که پیامبر خدا، صلىاللهعلیهوآله، روزى به هنگام ایراد خطبه فرمود:
لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله، عزوجل، ذلکالیوم حتى یبعث فیه رجلا من ولدى اسمه اسمى. فقام سلمان الفارسى، فقال: یا رسولالله، من اى ولدک؟ قال: هو من ولدى هذا، و ضرب بیده علىالحسین. (8)
اگر تنها یک روز به پایان جهان باقى مانده باشد، خداوند، صاحب عزت و جلال، آن روز را طولانى مىسازد تا مردى از فرزندان مرا که همنام من است، برانگیزد.
در این هنگام سلمان فارسى برخاست و گفت: اى فرستاده خدا! [او] از کدامین فرزندت [خواهد بود]؟ آن حضرت در حالى که دستخود را به حسین [علیهالسلام] مىزد فرمود: از نسل این فرزند من است.
«شیخ صدوق» نیز که از بزرگان فقها و محدثان شیعه به شمار مىآید، به اسناد خود از امام رضا، علیهالسلام، و آن حضرت از پدران بزرگوار خویش نقل کرده که پیامبر خدا، صلىاللهعلیهوآله، فرمود:
لا تقوم الساعه حتى یقوم القائم الحق منا، و ذلک حین یاذن الله، عزوجل، له… و من تبعه نجا، و من تخلف عنه هلک… الله الله عبادالله! فاتوه و لو حبوا علىالثلج، فانه خلیفهالله عزوجل، و خلیفتى. (9)
قیامتبه پا نمىشود، تا اینکه قائم حق از ما [اهل بیت] ظهور کند. و آن هنگامى است که خداوند، صاحب عزت و جلال، به او اجازه دهد… و هر کس او را پیروى کند نجات مىیابد و هرکس از او سرباز زند نابود مىشود… بندگان خدا! خدا را، خدا را درنظر بگیرید و به او بپیوندید، حتى اگر لازم باشد افتان و خیزان خود را بر روى برف بکشید. همانا او جانشین خداوند، عزوجل، و جانشین من است.
در روایت دیگرى که امام رضا، علیهالسلام، به نقل از پدران ارجمند خویش، از امام على، علیهالسلام، نقل مىکند، چنین آمده است:
قالرسولالله،صلىاللهعلیهوآله: لاتذهب الدنیا حتى یقوم بامر امتى رجل من ولدالحسین، یملاها عدلا کما ملئت ظلما و جورا. (10)
پیامبر خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، فرمود: جهان به پایان نمىرسد تا اینکه مردى از فرزندان حسین عهدهدار امر امت من شود و جهان را پر از عدل کند، همچنانکه از ستم و ناروایى پر شده بود.
امام صادق، علیهالسلام، نیز به واسطه اجداد بزرگوارش از رسول خدا، صلىاللهعلیهوآله، نقل مىکند که:
القائم من ولدى، اسمه اسمى و کنیته کنیتى و شمائله شمائلى و سنته سنتى، یقیم الناس على ملتى و شریعتى، و یدعوهم الى کتاب الله، عزوجل. من اطاعه اطاعنى و من عصاه عصانى، و من انکره فى غیبته فقد انکرنى، و من کذبه فقد کذبنى و من صدقه فقد صدقنى. (11)
قائم از نسل من است، نام او نام من، کنیه او کنیه من، سیماى او سیماى من و روش او روش من است. او مردم را بر دین و شریعت من استوار مىدارد و آنها را به سوى کتاب خداى صاحب عزت و جلال فرا مىخواند هرکس او را پیروى کند مرا پیروى کرده، هر کس به مخالفتبا او برخیزد با من مخالفت کرده، هر کس در دوران غیبت او به انکارش پردازد مرا انکار کرده، هر کس او را تکذیب کند مرا تکذیب کرده و هر کس او را تصدیق کند مرا تصدیق کرده است.
مهدى امام دوازدهم
در روایاتى که به طور متواتر از پیامبر اکرم، صلىاللهعلیهوآله، نقل شده آمده است که: امامان دوازده نفرند، به عدد نقباى بنىاسراییل، که همه آنها از قریشاند.
در اینجا به برخى از این روایات اشاره مىکنیم:
ترمذى و ابو داود از «جابر بن سمره» روایت کردهاند که پیامبر خدا، صلىاللهعلیهوآله، فرمود:
لا یزال هذا الدین قائما (او عزیزا) حتى یکون علیکم اثنا عشر خلیفه، کلهم من قریش. (12)
این دین پیوسته برپا (و یا عزیز) خواهد ماند، تا دوازده جانشین که همگى از قریشاند، بر شما حکومت کند.
در کتاب الاحکام از «صحیح بخارى» به نقل از جابر بن سمره چنین آمده است:
سمعتالنبى، صلىالله علیه و سلم، یقول: یکون اثنا عشر امیرا… فقال کلمه لم اسمعها، فقال ابى انه قال: کلهم من قریش. (13)
از پیامبر، که درود و سلام خدا بر او باد، شنیدم که فرمود: دوازده امیر خواهند بود… ایشان بعد از آن کلمهاى فرمودند که من نشنیدم. اما پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنها از قریشاند.
در «صحیح مسلم»، کتاب الاماره، روایت مزبور به صورت زیر از همان راوى نقل شده است:
دخلت مع ابى على النبى، صلىاللهعلیهوسلم، فسمعته یقول: ان هذا الامر لا ینقضى حتى یمضى فیهم اثنا عشر خلیفه… ثم تکلم بکلام خفى على، فقلت لابى: ما قال؟ قال: قال کلهم من قریش. (14)
به همراه پدرم بر پیامبر، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم. شنیدم که ایشان فرمود: این امر به پایان نمىرسد تا دوازده خلیفه در آن به حکومت رسند… آنگاه ایشان کلامى را فرمودند که من متوجه آن نشدم، این بود که از پدرم پرسیدم: ایشان چه فرمود؟ گفت: ایشان فرمود: همه آنها از قریشاند.
روایتیاد شده در «مسند»احمد بن حنبل، (15) «سنن»ترمذى (16) و «صواعق المحرقه» (17) ابن حجر به همین صورت نقل شده است.
حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصحیحین» به اسناد خود از «مسروق بن اجدع» چنین نقل مىکند:
کنا جلوسا لیله عند عبدالله بن مسعود یقرئنا القرآن، فساله رجل، فقال: یا ابا عبد الرحمن! هل سالتم رسولالله، صلىالله علیهوسلم، کم یملک هذه الامه من خلیفه؟ فقال عبدالله: ما سالنى عن هذا احد منذ قدمت العراق قبلک. قال: سالناه فقال: اثنا عشر، عده نقباء بنى اسرائیل. (18)
شبى نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم و او براى ما قرآن تلاوت مىکرد. در همین هنگام مردى از او پرسید: اى ابا عبدالرحمن! آیا شما از رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، نپرسیدید که چند خلیفه بر این امتخواهد آمد؟ عبدالله در پاسخ او گفت: از زمانى که به عراق آمدهام کسى غیر از تو این پرسش را با من مطرح نکرده است. عبدالله در ادامه گفت: ما از پیامبر در اینباره پرسیدیم و ایشان فرمود: [خلفاى این امت] دوازده نفر خواهند بود، به تعداد نقباى بنى اسراییل.
همین روایت را «احمد بن حنبل» در «مسند» (19) و «متقى هندى» در «کنز العمال» (20) نقل کردهاند.
پی نوشت ها:
1. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 1، ص376.
2. السجستانى، سلیمان بن الاشعث (ابو داود)، سنن ابى داود، ج 4، ص106، ح 4282.
3. الترمذى، ابو عیسى محمد بن عیسى بن مسوره، سنن الترمذى، ج 4، ص 505، ح 2231.
4. السجستانى، سلیمان، همان.
5. ابن ماجه ابو عبدالله محمد بن یزید، سنن، ج 2، ص519.
6. الحاکم النیسابورى، ابو عبدالله محمد، المستدرک على الصحیحین فى الحدیث، ج 4، ص557.
7. همان، ص 558.
8. المقدسى السلمى الشافعى، یوسف بن یحیى، عقدالدرر فى اخبار المنتظر، ص 24; همچنین ر. ک: الطبرى، محب الدین احمد بن عبدالله، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، ص136، الفیروزآبادى، فضائل الخمسه من صحاح السته، ج3، ص 332، الاربلى، ابوالحسن، على بن عیسى، کشف الغمه فى معرفه الائمه، ج3، ص469; المجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 51، ص79 – 80.
9. الصدوق، محمد بن على بن الحسین، عیون اخبار الرضا، به نقل از: المجلسى، محمدباقر، همان، ص 65، ح 2; شایان ذکر است در مصادر اهل سنت این روایتبا تعبیر «ولو حبوا على الثلج» آمده است. (ر. ک: الفیروزآبادى، السید مرتضى الحسینى، همان، ج3، ص 328).
10. المجلسى، محمدباقر، همان، ص66، ح 5.
11. همان، ص73، ح19.
12. الترمذى، ابو عیسى، همان، ص 501; السجستانى، سلیمان بن الاشعث (ابو داود)، همان.
13. البخارى، اسماعیل بن ابراهیم، صحیح البخارى، ج9، ص 101.
14. النیسابورى، ابوالحسین مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج6، ص3.
15. ر. ک: ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 5، ص 90 – 92، همچنین ر. ک: همان، ص89،94،99، 108.
16. ر. ک: الترمذى،ابو عیسى، همان، ج 2، ص 35.
17. ر. ک: الهیثمى، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، ص113.
18. الحاکم النیسابورى، ابو عبدالله محمد بن عبدالله، همان، ج 4، ص 501.
19. ر. ک: ابن حنبل، احمد، همان، ج 1، ص389 و406.
20. ر. ک: المتقى الهندى، علاء الدین على، کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال، ج3، ص 205.
ابو داود در روایت دیگرى از «ام سلمه»، همسر گرامى پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله، روایت مىکند که آن حضرت فرمود: المهدى من عترتى من ولد فاطمه.
پیامبر خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، فرمود: جهان به پایان نمىرسد تا اینکه مردى از فرزندان حسین عهدهدار امر امت من شود و جهان را پر از عدل کند، همچنانکه از ستم و ناروایى پر شده بود.
ترمذى و ابو داود از «جابر بن سمره» روایت کردهاند که پیامبر خدا، صلىاللهعلیهوآله، فرمود: این دین پیوسته برپا (و یا عزیز) خواهد ماند، تا دوازده جانشین که همگى از قریشاند، بر شما حکومت کند.
منبع: ماهنامه موعود