امام ششم علیه السلام و امام دوازدهم علیه السلام
از امام صادق علیه السلام روایات بسیاری در این باره نقل شده که به مرور برخی از آنها می پردازیم:
هنگامی مردم به خدا نزدیک ترند و خدا از آنان خشنودتر است که حجت خدا در میانشان نباشد و بر آنها آشکار نشود و جای او را ندانند، ولی باور کنند که حجت خدا و نشانه هایش از میان نرفته است. در این روزگار، هر صبح و شام منتظر فرج باشید. (1)
به خدا سوگند، مهدی شما از دیدگانتان پنهان می شود. خیره سران گویند: خداوند نیازی به آل محمد صل الله علیه و آله ندارد. آن گاه چون« شهاب خیره کننده و پر نور» ظاهر می شود و زمین را پر از عدل و داد می کند؛ همان سان که پر از جور و ستم شده باشد.(2) از خودنمایی و شهرت بپرهیزید که امام شما سال ها غایب خواهد شدو شما در بوته ی آزمایش قرار خواهید گرفت. خواهند گفت: او مرده، و از دنیا رفته، معلوم نیست در کدام وادی گام نهاده . از دیدگان مؤمنان سیل اشک سرازیر خواهد شد. شما نیز همانند آن کشتی که دستخوش امواج دریا شده، دستخوش امواج حوادث می شوید. از این طوفان ها و بحران ها تنها کسانی می رهند که خداوند از آنها پیمان گرفته و بذر ایمان در دلشان کاشته و با روحی از خود، تأییدشان کرده است. آن گاه دوازده پرچم همسان به اهتزاز درآیند که معلوم نشود کدامیک از کجا است. ( هیچکس از دیگری از حیث حق و باطل شناخته نمی شود).
مفضل می گوید: من به شدت گریستم. امام صادق علیه السلام فرمود:
چرا گریه سر دادی؟!
گفتم: چگونه گریه نکنم در حالی که می فرمایید: دوازده پرچم همسان خواهند بود که از یکدیگر شناخته نشوند. پس ما چه خواهیم کرد؟! به کجا خواهیم رفت؟!
امام علیه السلام به نور آفتابی نگریست که ازروزنه به اطاق می تابید و فرمود: این نور خورشید را می بینی؟
گفتم: آری.
فرمود:
به خدا سوگند، امر ما از این نور خورشیدروشن تر است. (3)
ای ابابصیر! و پنجمین فرزندم پسرم موسی است. او فرزند بهترین کنیزان است. چنان غیبتی دارد که باطل گویان دچار شک و تردید شوند. آن گاه خداوند تبارک و تعالی او را ظاهر گرداند و شرق و غرب جهان را به دستش فتح کند. روح الله عیسی بن مریم علیه السلام فرود می آید و در پشت سرش نماز گزارد. زمین به نور پروردگارش روشن گردد و بر زمین نقطه ای نمی ماند که در آن جز خدای پرستیده شود. دین یکسره از آن خدای گردد، اگر چه مشرکان نخواهند. (4)
ایشان دوباره ی زمین و زمان به روزگار ظهور می فرماید:
هر گاه قائم قیام کند، به عدالت حکم می کند و در زمان او جور و ستم برچیده می شود. با او ، امنیت در راه ها برقرار می گردد و برکات زمین نمایان می شود.(5)
هر گاه قائم ما قیام کند، انتقام خدا و رسول و همه ی خاندان پیغمبر را خواهد گرفت.(6)
وقتی قائم قیام کند، مردم را بار دیگر به اسلام می خواند و به امری که از میان رفته و بیشتر مردم آن را رها کرده و به گمراهی افتاده اند، راهنمایی می کند و از این رو، او را مهدی نامیده اند که مردم را به امری راه می نماید که از آن وامانده اند و او را به این سبب قائم می خوانند که به حق قیام می کند. (7)
هر گاه قائم قیام کند، کسی از بندگان خداوند رو به رویش نمی ایستد مگر می داند که آیا او صالح است یا ناصالح. در او نشانه ای برای هوشمندان است. (8)
امام هفتم علیه السلام و صاحب الزمان علیه السلام
امام کاظم علیه السلام می فرماید:
جسم او از دیدگان ناپدید شود، ولی یادش هرگز از خاطر مؤمنین نرود. او دوازدهمین ما است که خداوند هر دشواری را برایش آسان سازد و هر سختی را برایش هموار نماید. گنج های زمین را برایش ظاهر کند و راه های دور را نزدیک نماید و ستمگران را به دستش نابود سازد و اغواگران را به وسیله ی او از هستی براندازد. او فرزند بهترین کنیزان است که ولادتش بر مردمان پوشیده باشد و بردن نامش روا نباشد تا خداوند تبارک و تعالی اذن ظهور دهد و به دست او زمین را پر از عدل و داد کند، چنان که پر از ظلم و جور شده باشد. (9)
علی بن جعفر علیه السلام از برادرش حضرت موسی بن جعفر علهیما السلام روایت می کند که فرمود:
هنگامی که پنجمین فرزند وصی هفتم از دیدگان ناپدید شود، از خدا بترسید در دین خود . به خدا پناه ببرید درباره ی دینتان، تا کسی نتواند شما را در دینتان بلغزاند. پسر جان! بی گمان، برای او غیبتی خواهد بود که بیشتر مؤمنین از ایمان خویش برگردند. این آزمونی الهی است و شما را با آن می آزمایند. اگر نیاکانتان دینی بهتر از این می یافتند، آن را می پذیرفتند.
علی بن جعفر علیه السلام گفت: سرور من! مقصود از پنجمین فرزند وصی هفتم کیست؟ فرمود:
پسر جان! عقل شما از درک آن و جانتان از حمل آن ناتوان است. اگر خداوندی عمری دهد، آن روز را درک می کنید.(10)
هر چند مقام دانش و فضیلت جناب علی بن جعفر علیه السلام بر همه روشن است، امام علیه السلام می فرماید: عقل شما از درک آن قبله ی مقصود و کعبه ی موعود ناتوان است که بی تردید چنین است.
امام هشتم علیه السلام و حجت بالغه ی الهی علیه السلام
حسن بن فضال از امام رضا علیه السلام نقل می کند که فرمود:
گویی با چشم خود شیعیان را می بینم که هنگام رحلت سومین فرزندم [ امام حسن عسکری علیه السلام] در پی پناهگاهی می گردند و نمی یابند.
گفتم: چگونه چنین می شود ای فرزند پیامبر؟!
فرمود:
« زیرا امامشان غایب می شود».
پرسیدم: چرا ؟!
فرمود:
« برای این که وقتی با شمشیر قیام کند، بیعت احدی بر گردنش نباشد».(11)
ریان بن صلت می گوید، به امام رضا علیه السلام عرض کردم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود:
من صاحب این امرهستم، ولی کسی نیستم که زمین را پر از عدل و داد کنم؛ چنان که پر از جور و ستم شده باشد. من چگونه با این ضعفی که در بدن دارم، می توانم او باشم؟! قائم علیه السلام کسی است که چون قیام کند، در سن پیرمردان و در سیمای جوانان باشد. آن قدر بدنش نیرومند است که اگردست بر تنه ی بزرگترین درخت زمین زند، آن را از ریشه می کند و اگر در میان کوه ها بانگ برآورد، صخره ها فرو می ریزد. عصای موسی علیه السلام و انگشتر سلیمان علیه السلام با او است . او چهارمین فرزند من است. خداوند او را تا هنگامی که بخواهد، پشت پرده ی غیبت نگه می دارد. آن گاه ظاهر می شود و زمین را پر از عدل و داد می کند؛ چنان که پر از جور و ستم شده باشد.
گویی با چشم خود می بینم مردمان به یأس و نومیدی دچار شده اند که ندای آسمانی به گوششان می رسد. این ندا از دور همچون نزدیک شنیده می شود. او برای مؤمنین رحمت و برای کافران تازیانه ی عذاب است. (12)
در این حدیث، نیروی جسمی حضرت مهدی علیه السلام با تعبیری بسیار شیوا ترسیم شده است و می دانیم که در کلام معصوم علیه السلام مبالغه و تعارف به کار نمی رود. از این رو، روشن می شود که حضرت مهدی علیه السلام با آن نیروی آسمانی اش خاطره ی دلاوری های جد پاک نهادش، امیرالمؤمنین علیه السلام را زنده می کند و قدرت نمایی آن حضرت را در فتح خیبر و قتل عمرو بن عبدود به نمایش می گذارد. به هر سو روی کند، پیروز خواهد شد و به کاخ هر ستمگری برسد، ویرانش می کند و به هر ستمدیده ای برسد، رفع ستم می کند.
خضر علیه السلام از آب حیات خورده و زنده است و تا دمیدن صور نخواهد مرد. او همواره پیش ما می آید و بر ما سلام می کند. ما صدایش را می شنویم، ولی او را نمی بینیم. خداوند به وسیله ی او رنج غربت را از قائم ما در زمان غیبت خواهد زدود و قائم علیه السلام را از تنهایی می رهاند. (13)
امام جواد علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام
امام جواد علیه السلام می فرماید:
چون پسرم علی ( امام هادی علیه السلام) در می گذرد، چراغی آشکار می شود( امام حسن عسکری علیه السلام) آن گاه خاموش می شود. وای بر کسی که دچار شک و تردید شود. خوشا به حال کسی که دین خود را بردارد و بگریزد. حوادثی روی می دهد که جوانان پیر می شوند و موها سفید می گردد. فتنه های سخت و کمرشکن رخ می نماید که سنگ های سخت و صخره های فولادین شکسته می شود… نخستین ندای آسمانی در ماه رمضان و شب جمعه است. به آن نوا گوش فرا دهید و اطاعت کنید و در آخر روز شیطان ملعون بانگ برمی آورد که فلانی ( عثمان) مظلوم کشته شد تا مردم را به شک و تردید وادارد و فته بر پا کند. آن روز چقدر از مردم دچار شک و حیرت می گردند و سرگردان می شوند! هنگامی که ندای نخست را در ماه رمضان شنیدند، هرگز شک به خود راه ندهید که آن صدای جبرئیل است و نشانه اش این است که از مهدی به نام خود و پدرش نام می برد. (14)
امام دهم علیه السلام و حضرت حجت علیه السلام
امام هادی علیه السلام می فرماید:
در روزگار غیبت قائم شما، اگر نبودند این دانشمندانی که مردم را به سوی او می خوانند و راه می نمایند و به دلایل و براهین الهی از آیین او دفاع می کنند و دست بندگان مستضعف را می گیرند و از دام های شیطان می رهانند، همه ی مردم از دین بیرون می رفتند و به ارتداد می گراییدند. ولی همین مردان دین، رشته ی دل های ضعیفان شیعه را می گیرند؛ چنان که ناخدای کشتی سکان کشتی را می گیرد. آنانند که نزد خدای عزو جل از هر گروهی برترند. (15)
او است که کلمه ی امت را ( با وحدت ایشان) تحقق می بخشد و نعمت های الهی را کامل می گرداند و خداوند به وسیله ی او حق را پا برجا می کند و باطل را نابود می سازد. هم او مهدی منتظر علیه السلام است. (16)
امام عسکری علیه السلام و فرزند برومندشان
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:
گویی با چشم خود می بینم که پس از من درباره ی جانشینم دچار اختلاف شده اید. آگاه باشید آن کسی که به همه ی امامان، پس از رسول اکرم صل الله علیه و آله مؤمن است، ولی پسر من را منکر است، همانند کسی است که به رسالت همه ی پیامبران مؤمن است و رسول اکرم صل الله علیه و آله را منکر است. کسی که نبوت رسول اکرم صل الله علیه و آله را انکار کند، همانند کسی است که همه ی پیامبران الهی را انکار کند. چرا که اطاعت آخر ما چون اطاعت اول ما است. کسی که منکر آخر ما باشد، اول ما را نیز انکار کرده است. آگاه باشید که برای فرزند من غیبتی هست که مردم در آن به تردید می افتند، مگر کسی که خدایش او را نگه دارد. (17)
حضرت مهدی علیه السلام واپسین وصی
طریف، خادم امام حسن عسکری علیه السلام می گوید: روزی مولایم صاحب الزمان علیه السلام فرمود: چوب صندل سرخ برای من بیاور. چون آوردم، فرمود: مرا می شناسی؟ گفتم: آری. فرمود: من کیستم؟ گفتم: شما سرور من و فرزند سرور من هستید . فرمود : منظورم این نبود. گفتم : جانم فدای شما ، منظور شما چیست؟ فرمود:
من واپسین وصی هستم که با من اوصیا پایان می یابند و خداوند، با من بلاها را از اهل بیت و شیعیانم دفع می کند. (18)
باز از آن حضرت علیه السلام روایت شده که فرمود:
ما نظر از شما ( شیعیان ) بر نمی گیریم و شما را به حال خود رها نمی سازیم و فراموشتان نمی کنیم اگر اینگونه نبود، دشمنان، شما را از بین می بردند. (19)
در دعایی از حضرت مهدی علیه السلام روایت شده است ، که عرضه بداریم:
خداوندا! به دست او حدود رها شده و احکام کنار مانده را بر پا کن . (20)
و در حدیث است:
بر پا شدن حدی از حدود الهی، از چهل شبانه روز باران پاک تر و پاک کننده تر است.
در حدیثی گوهرین، می فرماید:
شما، هنگام غیبت، چونان از من بهره می برید که مردمان از خورشید بهره می برند آن گاه که پشت ابر است. (21)
از حضرت مهدی علیه السلام نقل شده که فرمود:
به من خبر رسیده است که گروهی از شما در دین به تردید افتاده اند و نسبت به اولیای امرشان شک و حیرت کرده اند و این مایه ی غم ما است. البته غم ما برای گمراهی شما نه برای خودمان ؛ زیرا خداوند با ما است و نیازی به غیر او نداریم. حق با ما است و چنین نیست که اگر کسی دست از ما بردارد، ما تنها شویم .(22)
از همان امام همام علیه السلام روایت است:
نادانان شیعه و آنان که دینشان در نزدشان مانند بال پشه است، ما را می آزارند.(23).
پی نوشت :
1. کمال الدین ، ص 337.
2. بحارالانوار، ج 51، ص 145.
3. کمال الدین، ص 347.
4. بحارالانوار ، ج 51، ص 146.
5. بحارالانوار ، ج 52، ص 338.
6. همان ، ص 376.
7. بحارالانوار، ج 51 ، ص 30.
8. کافی ، ج 2 ، ص 670.
9. بحارالانوار ، ج 51 ، ص 150.
10.کمال الدین ، ص 360.
11. بحارالانوار، ج 51، ص 152.
12. اعلام الوری، ص 434
13. بحارالانوار، ج 13، ص 299.
14.بشاره الاسلام، ص 160.
15.محجه البیضاء، ج 1، ص 32.
16. یوم الخلاص، ص 404.
17.کمال الدین ، ص 409.
18.بحارالانوار، ج 50، ص 30.
19. الاحتجاج ، ج 2 ، ص 323.
20. همان ، ج 53، ص 189.
21. الاحتجاج ، ج 2 ، ص 284.
22. همان ، ج 2 ، ص 278.
23. همان ، ج 2، ص289.
منبع: بازشناختی از یوسف زهرا علیه السلام