نویسنده : علی رضا صادقی
مقدمه :
از صفات پسندیده تواضع می باشد که انسان را از رذائل اخلاقی چون کبر دور نگه می دارد صفتی که اسلام به تک تک افراد جامعه اسلامی سفارش نموده ، فقیر را به نوعی دعوت به تواضع و غنی را به نوع دیگر و هر چه مقام و منزلت ظاهری افراد بالاتر می رود تاکید بر این امر بیشتر شده است و اهمیت مضاعف آن توسط شارع مقدس دو صد چندان می گردد . تواضع در ادب فارسی در اشعار بزرگان کاملا قابل مشاهده می باشد ، در معاشرت و محاورات اجتماعی تأثیر بسزائی دارد چنانچه یک صفت ممتاز در بزرگان دین و خصوصاً نبی اعظم محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله ) می باشد که حضرتش به واسطه این صفت بسیاری از مشرکان را به دین اسلام دعوت نموده و مصداق بارز کُونُوا دُعَاهً إِلَى أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم (1) می بودند .
بدون تردید توجه به روش زندگی بزرگان علم دین ، می تواند الگوی مناسبی در راستای گسترش اخلاق اجتماعی ، هماهنگ با نظام تفکر دینی باشد .
تواضع یعنى شکسته نفس ، که مانع شود که آدمى خود را برتر و بالاتر از دیگرى بیند. لازمه تواضع کردارها و گفتارهائى است که موجب بزرگداشت و اکرام غیر باشد، و مداومت بر اینها نیرومندترین درمان براى ازاله کبر است.(2)
فصل اول : تواضع در لغت و اصطلاح
تواضع در لغت :
در فرهنگ نامه دهخدا تواضع کردن ، فرو تنی نمودن را این گونه بیان نموده است : « با مردم بر سبیل تواضع نمودن و خدمت کردن نیکو رفتی فرو تنی نمودن نرم گردنی و خواری نمودن ، نرمی کردن ، افتادگی ، شکسته نفسی فرمانبرداری »(3) در لغت نامه صحاح این طور آورده است که : « در ظاهر عرف و لغت ، تواضع اظهار کوچکى کردن است »(4) . و مفردات راغب یک مصداق از تواضع را این طور بیان نموده است که : « گاهى- رکوع- در تواضع و فروتنى بکار مىرود یا تواضع در عبادت و یا در غیر آن.»(5)
در معراج السعاده این شعر را به صورت نمونه از ادب فارسی بیان نموده که :
« ز خاک آفریدت خداوند پاک
پس اى بنده افتادگى کن چو خاک
تواضع سر رفعت افرازدت
تکبّر به خاک اندر اندازدت
بعزت هر آنکو فروتر نشست
به خوارى نیفتد زبالا به پست
بگردن فتد سرکش و تند خوى
بلندیّت باید بلندى مجوى»(6)
سعدی سخن از تواضع در باب چهارم بوستان با اشاره به آفرینش آدم علیه السلام از خاک ، و آفرینش شیطان از آتش آغاز می کند و خاک را از آن روی که خود را برفرو قرار داده نشانه فروتنی قرار می دهد و آتش را که موجودی هولناک و گردنکش است مظهر تکبر . تکبر و گردن کشی آتش موجب شده که از آن ، دیو ( شیطان ) بسازند و فروتنی ، خاک را از این شایستگی برخوردار کرده که خمیر مایه وجود آدمی قرار گیرد :
چو گردن کشی آتش هولناک
به بیچارگی تن بینداخت خاک
چو آن سر فرازی نمود این کمی
از آن دیو کردند از آن آدمی(7)
بنابر این تواضع عبارت است از حالتی که انسان خود را بالاتر و برتر از دیگران نبیند و افعال و اقوالش موجب بزرگداشت و تکریم و احترام دیگران باشد .
و نتیجتا احترام و تکریم کسانی که شایستگی و حق احترام دارند . و تسلیم حق بودن و ترک اعتراض به احکام الهی .
انواع تواضع :
تواضع را می توان از جهات مختلف تقسیم بندی نمود :
الف : 1- تواضع کرداری 2- تواضع گفتاری
در این تقسیم بندی از این جهت که تواضع متعلق به رفتار جوارحی و ظاهری انسان می باشد و رفتار شخص که بیانگر شخصیت درونی افراد می باشد تقسیم شده است . در مقابل افراد در گفتار و در مواجهه با افراد دیگر نوعی رفتار از خود بروز می دهند که این سخنان نشان گر شخصیت متواضعانه اوست . مانند این گفتار که واقعا اظهار اخلاص با عبارتی مانند « مخلصم» و یا بلند سخن نگفتن و با آرامش و طمأنینه صحبت کردن و بدون پرخاش که متواضع بودن شخص را نشان می دهد .
ب) تواضع از این که در مقابل چه کسانی می باشد تقسیم می شود :
1) تواضع در برابر خدا و بزرگان از بندگان خدا :
2) تواضع در برابر والدین
3) تواضع در برابر شاگردان و زیردستان
4) تواضع در برابر مردم
5) تواضع دربرابر دین و احکام دین
تواضع در بیان قرآن
مجمع البیان نیز بعضی از کلمات مترادف با تواضع و تفاوت های معنای قرآنی آنها را این گونه بیان نموده که : « خشوع- فروتنى و با کلمات: «خضوع» و «تذلّل» و «إخبات» تقریباً هم معنى است جز اینکه «خضوع» با بدن و «خشوع» در صدا و دیده است مانند آیه کریمه: دیدگانشان فرو افتاده(8) و صداها باحترام خدا بیفتد(9) و مقابل خشوع، «تکبر» و خود فروشى است.»(10) و باز مفردات به این نکته مهم اشاره دارد که : « واژه خشوع بیشتر در حالاتى که در اعضاء بدن ظاهر مىشود بکار مىرود.» (11)
و پر و بال خود را برای مومنین بگستران ( و در برابر آنان متواضع باش) (12)
و بندگان خدای رحمن کسانی هستند که هنگام راه رفتن متواضعانه راه می روند و هنگام برخورد با نادانان به آنها پیام سلام و سلامتی می فرستند .(13)
تعریف تواضع از دیدگاه امام رضا (علیه السلام) :
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که تعریف فروتنی چیست ؟ فرمودند با مردم آن گونه رفتار کنی که دوست داری مانند آن با تو رفتار کنند .
فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو رفتار شود.(14)
اکنون که بحث تواضع در لغت تا حدی مشخص شد بر آن هستیم که این بحث را در روایات و آیات قرآن مورد بررسی قرار دهیم و جایگاه این موضوع به همراه آثار و برکات این بحث مهم را مورد عنایت قرار خواهد گرفت ان شاء الله تعالی .
آیا خداوند متواضع است؟
نخست باید دانست هر صفتی که بر قامت وجودی راست آید و سزاوار او باشد . صفت کمالیه خواهد بود . و برای هر موجودی که صفتی متناسب نباشد سزاوار او نیست و کمالیه نخواهد بود .
کبرائی و تکبر تنها سزاوار عظمت و جلال خداوند است وبرای غیر او که محدود و ضعیف هستند موجب عجب و خود برتر بینی می شود که سزاوار نیست . لازم به ذکر است که این صفت اگر چه برای خداوند سزاوار است اما چون لطف در رحمت خداوند حد اقل 400 بار را به صراحت در قرآن آمده است . نا گفته نماند این صفت همان طور که برای خداوند کمال است ولی تجلی آن بسیار نادر است برای مومنان نیز در برابر متکبران و متکبران ، شایسته است و حتی تکبر در برابر مستکبران عبادت شمرده شده است .
و اما صفت « متواضع » اگر چه برای بندگان از صفات کمالیه است . اما به کار بردن آن برای خداوند سزاوار نیست زیرا متناسب با مقام عظمت و جلال خداوند نیست .(15)
چرا تواضع در زندگی انسان ، سرنوشت ساز است ؟
در اینجا سه نکته را متذکر می شویم ، تا معلوم شود که تواضع در زندگی ، عاملی سرنوشت ساز است .
الف ) یکی از مهمترین عوامل گناه کبر است ، نخستین گناهی که در این عالم اتفاق افتاد گناه شیطان بود ، که ناشی از تکبّر بود ، بعد از تسویه و به سر حد کمال جسمانی رسیدن انسانی و نفخ روح و دمیدن روان به او ، وقتی خطاب به فرشتگان شد که به آدم سجده کنید « فقعوا له ساجدین » همه فرشتگان سجده کردند الا ابلیس .
ب) مسئله تواضع و تکبر در علم و عدم علم تاثیر می گذارد ، انسان متواضع در صورت ندانستن مسئله ، سؤال کرده و بر علم خود می افزاید و بر عکس انسان متکبر با سوال نمی خواهد شکوه ساختگی و دروغین خود را بشکند . و عاملی برای پذیرش و کرنش در برابر کلام حق می باشد .
ج) تکبر نظام جامعه بشری را بر هم می زند و روابط انسانها را با یکدیگر تیره می کند ، بر عکس تواضع ضامن نظام و بیمه کننده سلامت آن است.(16)
مرز خود کم بینی و تواضع
باید دانست که در تواضع دیگران محترم شمرده می شوند ولی در خود کم بینی انسان در توانمندی های خود تردید دارد البته هر دو دارای درجات است و شدت و ضعف دارد . تا آنجا که گاهی خود کم بینی نشانه بیماری و افسردگی خواهد بود و آثاری از ضعف تربیتی در دوران کودکی و محیط زندگی و آموزشی را نشان می دهد . اما تواضع یک انتخاب آگاهانه و نشانه شخصیت و کمال فرد است . به عبارت دیگر خود کم بینی یک انفعال نفسانی و عقب نشینی غیر اختیاری است . اما تواضع یک کمال نفسانی و فعل ارادی است که باز شناسی این دو مقوله از طریق آثار مثبت و منفی آن ممکن است.(17)
فصل دوم : تواضع در آینه وحی و سخنان معصومین (علیهم السلام)
1- یکی از ویژگیهای بندگان خاص خدا
خداى متعال در آنجا که صفات و ویژگیهاى بندگان خاص خود را بر مىشمارد یکى از آن امتیازات را تواضع مىداند و مىفرماید:
بندگان خداوند رحمان آنها هستند که آرام و بى تکبّر بر زمین راه مىروند، و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام مىگویند و با بى اعتنایى و بزرگوارى مىگذرند. (18)
نخستین صفتى که خداى متعال بندگان خاص خود را به آن توصیف مىکند، آرامى و وقار در راه رفتن و نداشتن ژست غرور آمیز است، زیرا شیوه راه رفتن حاکى از خصلتهاى درونى انسان است. برخى از افراد چندان متکبّر و مغرورند که از شیوه راه رفتن آنها بخوبى مىتوان به غرور و نخوتشان پىبرد. از این رو خداى متعال در جاى دیگر از قرآن مجید راه رفتن از روى تکبّر را با فلسفه خاصى نهى کرده و مىفرماید:
در زمین از سر کبر و غرور گام بر مدار، چرا که به نیروى خود زمین را نتوانى شکافت و به سر بلندى به کوهها نخواهى رسید. (19)
و لقمان حکیم به فرزندش گفت: (20)
[پسرم] با بى اعتنایى از مردم روى مگردان و مغرورانه بر زمین راه مرو، که خداوند هیچ متکبّر
مغرورى را دوست ندارد. (21)
2- تواضع از برترین عبادات و شیرینی آن
در روایات داریم که از برترین عبادات تواضع می باشد :امیر مؤمنان (علیه السلام ) در ضمن توصیههاى خود به امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود: و تواضع را شیوه خود قرار ده، چرا که از برترین عبادات است.(22) پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) : چه شده است که حلاوت عبادت را در شما نمی بینم ؟ عرض کردند : حلاوت عبادت چیست ؟ فرمود : فروتنی .(23)
چون نماز باعث می شود که چهره های شریف و بزرگوار فروتنانه به خاک مالیده شوند و اعضاء و اندام های ارجمند ( هفت موضع سجده ) از روی ذلت به زمین چسبند . و چون یکی از مهمترین فلسفه های عبادت های دینی ، کسب ملکه ی تواضع و فروتنی است .
از امام باقر علیه السلام که از جد بزرگوارش امام علی علیه السلام روایت شده است انسانی نیست جز این که کاکلش به دست فرشته ایست اگر تکبر کند آن را به سوی زمین کشد و به او گوید فروتن باش که خداوند خوارت کرده و اگر تواضع کند کاکلش را بگیرد و به او گوید سرت را بلند کن که خدایت بالا برده و خوارت نکرده برای اینکه برای خدا تواضع کردی .(24)
3- تواضع وسیله و آلت عقل است .
چون خداوند تواضع را ابزار کار عقل قرار داده و تکبّر را ابزار جهل .(25) یعنی وسیله ای که عقل با آن درک مطالب می کند تواضع است در توضیح این مطلب باید گفت فرا گیری علم و دانش لازمه آن این است که انسان دارای روحیه تواضع باشد و با این روحیه کمالات و مراتب علمی را طی نماید در غیر این صورت و داشتن روحیه تکبر علمی به دست نمی آید . و وسیله کسب علم تواضع است که موجب رشد عقل و تکامل و پیشرفت آن می گردد .
4- تواضع و کمال نعمت
حضرت على علیه السلام فرمود:
با تواضع نعمت کامل مىشود.. (26) تواضع در درگاه الهی و شکر منعم را به جا آوردن خود
کامل نمودن نعمت را در بر دارد که نشان می دهد بنده با این تواضع نعمت را بر خود کامل نموده است .
سیره نبی اکرم صلوات الله علیه و آله بر تواضع و فروتنی بوده است و می توان گفت تواضع مزرعه ی خضوع و خشوع و ترس از خدا و حیاء است .
5- تواضع از صفات دوستان خدا است.
پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
چهار چیز است که خدا کرامت نمىکند مگر به کسى که خدا او را دوست داشته باشد:
یکى صمت و خاموشى، و آن اول عبادت است. دوم توکل بر خدا. سیم تواضع. چهارم زهد در دنیا. (27)
در جنگ تحمیلی موارد زیادی از تواضع سرداران جنگ مشاهده شد که خود بیان گر تاثیر جاودانی جنگ در روحیه افراد می باشد برای نمونه و تبرک یافتن این تحقیق به یاد شهدا داستان زیر را برای خوانندگان محترم ارائه می دهیم .
داستان : سردار شهید اسلام حمید باکری» از موتور پایین آمد و دست به چشم وارد چادر شد. چشمی که با دست پوشانده بود نگاه ها را به سوی خود جلب کرد. یکی سؤال کرد: آقا حمید چی شد؟ او گفت: هیچ چی، چیز مهمّی نیست. امّا بچّه ها ول کن نبودند. دست خود را کنار کشید چشمش بدجوری کبود شده بود. سوال کردند چه کسی تو را به این روز انداخته؟ باید بگویی چه اتّفاقی افتاده است؟ بالاخره جریان از این قرار بود:« به دلیل این که عملیات مسلم بن عقیل در پیش بود، سپرده بود شب ماشین ها با چراغ خاموش در جاده ها آمد و شد کنند تا دشمن روی منطقه، حساس نشود. آن شب حمید آقا، بر خورد، به ایفایی که با چراغ های روشن پیش می آمد جلوش را گرفت و گفت: چراغ هایش را خاموش کند، با لحنی که برادری از آن می بارد. امّا راننده ی ارتش، آن نرمی و مهر را نمی شناخت لذا جسارت یافت و گفت: «به تو مربوط نیست» برایش توضیح داد تا شاید متوجّه اشتباهش شود. امّا او کلام در نیمه راه برید و جسورتر از پیش داد زد: «گفتم به تو مربوط نیست، اصلاً تو چه کاره ایی؟!» برای بار سوم می خواست حرف خود را پی بگیرد که تاب راننده تمام شد و مشتی حواله صورت حمید آقا کرد و بعد سوار و راه افتاد. بچّه ها پس از شنیدن در حالی که غیظ از سر و رویشان می ریخت، به طرف ترابری راه افتادند تا راننده را پیدا کنند. امّا حمید آقا مانعشان شد و گفت:« بنشین! مگر قصد صدام کرده ای! با این وضع فرق او و شما در چیست» یکی گفت: «حمید آقا خودت را معرفی می کردی!» او در جواب، آرام و بی تفاوت گفت: نیازی به این کار نبود»(28)
6- شرافت خانوادگی
در عصر جاهلیت که مردم به نسب و قوم خود می بالیدند و حتی در مواجه با یکدیگر به تعداد مرده های خود نیز افتخار می کردند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فروتنی را شرافت خانوادگی اعلام می کنند و می فرمایند : شرافت خانوادگی جز به فروتنی نیست . و در جای دیگر امام علی (علیه السلام) فرمودند : هیچ شرافت خانوداگیی چون فروتنی نیست . و زیور انسان شریف و بزرگزاده فروتنی است. (29)
فصل سوم : علامت و نشانه تواضع
بعضى از مردم در مقام ادّعا خود را متواضع جلوه مىدهند اما در مقام عمل میان گفتار و کردار آنها تفاوت فاحشى دیده مىشود. به گفته مرحوم شیخ بهایى:
آراسته ظاهریم و باطن نه چنان
القصّه چنانکه مىنماییم نهایم
حال، به طور اجمال به بیان بعضى از علائم تواضع و ویژگیهاى اهل تواضع مىپردازیم، بدان امید که بتوانیم آن خصوصیات را سر مشق زندگى خویش قرار دهیم، چنانکه امام سجاد علیه السلام در مقام مناجات با خدا عرض مىکند:
خدایا از تو مىخواهم که مرا در برابر بندگانت به نشانه تواضع نرمخو کنى. (30)
1- پیش سلامی
امام صادق و امام حسن عسگری علیهما السلام در دو تعبیر فرمودند :
نشانه تواضع این است که به هر کس برخورد کردى سلام کنى(31). سلام که نام خدا(32) می باشد و خداوند هم افشاء نام خود را دوست دارد.(33) برای همین مصداق بارزی از تواضع را سلام کردن معرفی نموده اند .
این سنّت بحدّى مهم است که قرآن مجید در موارد متعدد با صراحت به آن امر کرده و در روایات اهل بیت( علیهم السلام) نیز در باره آن تأکید آمده و پاداش زیادى براى آن در نظر گرفته شده و از ترک سلام نکوهش شده است.(34)
«آیت العظمی سید محمد تقی خوانساری ( ره ) به قدری تواضع داشت که مقید بود ، به این که کسی در سلام از او سبقت نگیرد ، وقتی برای درس گفتن به مدرسه می آمد ، سرش را پایین می انداخت تا کسی جلوتر به او سلام نکند ، یک مرتبه در مدرسه را باز می کرد و به همه سلام می داد .
آیت الله العظمی بروجردی (ره) نقل کردند که : من در عالم خواب دیدم که بلندگوهای صحن حضرت معصومه علیها السلام اعلان می کند که جنازه سید مرتضی را می آورند در خواب گفتم : سید مرتضی ره سالهای زیادی است در عراق وفات کرده به چه مناسبت در قم چنین اعلان می کنند ؟ وقتی بیدار شدم شنیدم بلندگوهای صحن می گویند : آیت الله خوانساری ، درگذشت و جنازه ایشان را می آورند .»
امام علی (علیه السلام) : سه چیز است که در راس فروتنی جای دارد این که انسان به هر که می رسد سلام کند ، به پایین پای مجلس رضایت دهد و خود نمائی و شهرت طلبی را خوش نداشته باشد .(35)
2- پذیرفتن پیشنهاد و انتقاد دیگران وقبول حق
از خصوصیات فرد متواضع آن است که اگر از جانب فردی پیشنهادی به او شد متواضعانه قبول نموده و در صورت صلاحدید و متناسب بودن با کا رخود آن را عملی می نماید و انتقاد را به کار خود موجب رشد کار خود و تعالی امر خود می بیند . هم چنان که امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند : خوشا بر کسی که عیبش او را از عیب جوئی از مردم باز دارد و بی دریغ تواضع کند و با اهل دانش و رحمت همنشین باشد.(36) که این موجب می گردد قبول انتقادات و پذیرش پیشنهادات دیگران برایش آسان گردد .
3-اجابت دعوت شخصی که به ظاهر مقام پائین تری دارد
چون فقیر بىنوائى او را دعوتى نماید. اجابت کند و به مهمانى او یا حاجتى دیگر که از او طلبیده برود. و به جهت حاجت رفقا و خویشان، به کوچه و بازار آمد و شد نماید. (37)
4- ضروریات خانه را خود تهیه نمودن
همچنین ضروریات خانه خود را از آب و هیمه و گوشت و سبزى و امثال اینها را از بازار
خریده خود بردارد و به خانه آوردحضرت امیر المؤمنین – صلوات الله علیه – فرمودند که:
«برداشتن چیزى و به خانه آوردن به جهت عیال، از کمال مردى چیزى کم نمىکند»(38) «روزى آن سرور یک درهم گوشت خریدند و بر گوشه رداى مبارک گرفته به خانه مىبردند بعضى از اصحاب عرض کردند یا امیر المؤمنین به من ده تا بیاورم. فرمود:
صاحب عیال، سزاوارتر است که بردارد.(39) و «حضرت امام صادق – علیه السّلام – مردى از اهل مدینه را دید که چیزى را از براى عیال خود خریده بود و مىبرد، چون حضرت را دید شرم کرد.
حضرت به او فرمود که: از براى عیالت خریدهاى و برداشتهاى؟ به خدا قسم که اگر اهل مدینه نبودند هر آینه دوست داشتم که من نیز از براى عیال خود چیزى بخرم دو بردارم. (40)
« تواضع مرحوم حاج آقا رضا همدانی به حدی بود که جلو پای هر که بر او وارد می شد ، بر می خاست و حتی در اثناء تدریس ، برای طلاب و شاگردانی که وارد می شدند ، بلند می شد . با این که عادت آن روزگار نجف ، این نبود که استاد در روز درس ، برای احترام شاگرد برخیزد ؛….
لوازم خانه اش را خود می خرید و به عهده هیچ کس نمی گذاشت …
بعد از در گذشت مرحوم میرزای شیرازی که عده ای در امر تقلید به او رجوع کردند ، ابدا وضع ظاهری ایشان از نظر لباس ، غذا و مسکن تغییر نکرد ، بلکه مانند سابق همه لوازم زندگی را خودش تهیه می کرد . گوشت و مانند آن را از بازار می خرید و با دست خود به خانه می آورد .
روزی او را دیدند که مشغول خریدن هیزم است ، گفتم : ای استاد این عمل را به عهده دیگران بگذار و بخواه که هیزم برایت تهیه کنند . فرمودند : من هرگز راه و روش سابقم را دگرگون نمی کنم ! وی در آن هنگام مرجع تقلید بود .»(41)
5- تواضع در علم اندوزی :
مرحوم شهید مطهری ره :
« در ایام تحصیل ، در یکی از سالها به یکی از شهرهای اصفهان رفته بودم ، ماه رمضانی بود . چون درسها تعطیل بود و دوستان ما هم آنجا بودند . روزی آمدم از عرض خیابان رد بشوم و به آن طرف بروم ، وسط خیابان که رسیدم یک نفر روستائی جلو مرا گرفت و گفت آقا !من یک مساله دارم . مسأله مرا جواب بده . گفتم : بگو . گفت : غسل جنابت به تن تعلق می گیرد یا به جون ؟ گفتم : من معنای این حرف ا نمی فهمم . غسل جنابت مانند هر غسلی است . و فکر کردم شاید یک معنای صحیحی فکر کرده باشد . گفتم : از یک جهت به روح انسان مربوط است ، چون نیت می خواهد و از جهت دیگر به تن انسان مربوط است ، چون انسان تن را باید بشوید . گفتم : مقصودت این است؟ گفت : نه ، جواب درست بده ، غسل جنابت به تن تعلق می گیرد یا به جون ؟ گفتم نمی دانم . گفت: پس این عمامه را چرا سرت هشتی ؟ » (42)
در فضایل علامه طباطبائی نیز چنین داستانی وجود دارد و ایشان با همان زبان شیرین آذری بلند می فرمودند : نمی دانم ، نمی دانم !
فصل چهارم : آثار تواضع ( فردی و اجتماعی )
الف) آثار فردی تواضع
1- سر بلندی و عظمت و کسب مقامات آخرتی عالی
رسول گرامى اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) تواضع را وسیله سربلندى و عظمت مقام انسان مىداند و مىفرمایند: « تواضع کنید تا خداى متعال مقام شما را بلند گرداند… »(43) و امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «حضرت لقمان به فرزندش فرمود: عزت از آن کسى است که براى خدا خضوع کند و افتخار و بزرگى براى کسى است که براى خدا تواضع کند…» (44)
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
کسى که به خاطر خدا تواضع کند خداوند مقام او را بالا مىبرد. [آنگاه فرمود:] شخص متواضع گرچه پیش خود ضعیف و حقیر است [: خود را کوچک مىشمارد] ولى در نظر مردم بزرگ است. (45)
این اثری که تواضع دارد نمونه های زیادی در علماء و بزرگان دین گذاشته است که از باب نمونه می توان به ذکر داستان زیر می پردازیم :
« از مرحوم آخوند ملّاعلی همدانی نقل شده که فرمود: در منزل حاج شیخ ابوالقاسم قمی که یکی ازعلمای با فضیلت بود نشسته بودیم دیدم حضرت آیت الله و مرجع وقت حاج شیخ عبدالکریم حائری تشریف آوردند پس از نشستن، مسئله ای را مطرح فرمودند و به آقای حاج شیخ ابوالقاسم فرمودند: نظر شما در این مسئله چیست؟ ایشان مقداری تأمّل کرده سپس جواب مسئله را بیان کردند حاجی شیخ فوری خادمش را صدا زد فرمود از اراک این مسئله را از من سؤال کرده اند و من جوابش را نوشته ام که بیایند ببرند زود برو نگذار آن کاغذ را ببرند آن جوابی که من نوشته ام اشتباه بوده همین جوابی که آقا بیان فرمودند بنظرم صحیح تر است این است معنی مخالفت هوی که هر فقیهی لازم است که دارای چنین روح بزرگ بوده و در برابر حق تسلیم باشد»(46)
2- کمال عقل و پرورش آن :
امام صادق (علیه السلام ) در ضمن حدیثى فرمود:
کمال عقل در سه چیز است، یکى از آنها تواضع براى خدا است… (47)
روزی حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام به حواریون و یارانش فرمود: من خواسته ای دارم و از شما تقاضا می کنم آن را بپذیرید! آن ها گفتند: خواسته ات را برآورده می کنیم. پس آن حضرت برخاست و پای آن ها را بوسید اصحاب گفتند: ما سزاوارتریم که نسبت به تو چنین کنیم! حضرت روح الله (علیه السلام ) فرمود: سزاوار است که عالم ترین مردم، از همه متواضع تر باشند و من چنین کردم تا شما هم بعد از من با سایر مردم متواضع باشید.(48)
3- سلامتی
امام علی (علیه السلام) می فرمایند : فروتنی ، به تو سلامت می بخشد .(49)
یکی از آثار فروتنی آرامش روان و اعصاب می با شد که بهترین محصول فروتنی است و اینکه فکر انسان به دنبال فخر فروشی به دیگران نمی باشد .
4- سامان گرفتن کارها
« با فروتنی ، کارها سامان می یابد. »(50) حضرت امیر (علیه السلام) در این فقره با عنایت به این موضوع که گره گشائی کارها در تواضع می باشد به این نکته اشاره دارند که تکبر خود مانعی در برابر حل شدن مشکلات است و بالعکس تواضع کارها را سامان می دهد .
5- بلند مرتبه شدن از طرف خدا
در این جا روایتی را ذکر می کنیم که حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند : هیچ کس فروتنی نکرد ، مگر اینکه خداوند او را بالا برد .(51) رفعت درجه در تواضع کردن در درگاه الهی است. هر کس در مقابل خداوند متواضع شد خداوند او را به بالاترین مقامها می رساند چنانچه حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله خود را در مقابل ذات احدیت هیچ دید و حتی در قرآن کریم هم از لفظ( قل ) که لفظ خداوند بود استفاده نمود تا خود را هیچ نبیند .
حضرت امام خمینی ره رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران در هنگام خروج از هواپیما وقتی خبرنگار از ایشان سوال می کند چه احساسی دارید ایشان می فرماید : هیچ ! که اوج خضوع و فروتنی در مقابل ذات احدیت است . و دیدیم خداوند متعال در ورود و در ارتحال ایشان چه عظمتی در وجود ایشان قرار داد.
6- برکت در زندگی و عمر
7- رشد استعداد ها
ب) آثار اجتماعی تواضع
1-محبوبیت عمومی داشتن
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
نتیجه تواضع جلب محبت و علاقه مردم است.(52)
مهمترین اثری که می بینیم همان است که در فرماندهان جنگ مشاهده می کنیم که حتی بعد از شهادت این عزیزان ، یاد و محبت ایشان در دلهای مردم موج می زند و همیشه آنان را با لطافت و محبت یاد کرده و از آنها به مهربانی یاد می کنند مانند شهید خرازی ، شهید باکری و شهید اخلاق حاج ابراهیم همت که همگی عزیزان دارای اخلاق و تواضع بی نظیر در مقابل مردم و دیگر افراد جامعه و نیز تواضع عظیم ایشان در برابر خداوند متعال به رفعت مقام آنها را در دنیا شاهد می باشیم .
2- عامل بزرگواری
فروتنی جامه اُبهت بر قامت تو می پوشاند.(53) در این روایت نیز امام علی (علیه السلام) می فرمایند که اُبهت و بزرگواری در قالب تواضع حاصل می شود و نمونه های بسیاری را در بین بزرگان دین می توان یافت که در عین تواضع داشتن دارای اُبهت معنوی زیادی بودند از جمله این اشخاص که نگارنده خود در دیداری که با مرحوم آیت اله مروارید رحمت اله علیه داشته از نزدیک شاهد ابهت و وقار آن بزرگوار بوده و یا بزرگان دیگر . « همانا فروتنی ، بر رفعت صاحب خود می افزاید پس فروتن باشید ، تا خداوند شما را رفعت بخشد.» (54)پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) فروتنی ، از ابزارهای شکار بلند مرتبگی است و فروتنی نکرد مگر انسان بلند مرتبه . که همه اینها نشان گر ابهت آوری است .
3- همدردی با محرومین
4- ایمن بودن از حسادت ها و دشمنی ها
امام عسکری علیه السلام می فرمایند :
فروتنی نعمتی است که مورد طمع حسودان قرار نمی گیرد . (55)
5- تساوی و عدالت
6- حل اختلافات
7- انتظام امور
آثار اخروی تواضع :
1- راهی به سوی بهشت
2- ایمنی از آتش و عذاب قیامت
3- قرار گرفتن از صدیقین
از وجود امام عسکری علیه السلام : هر مومنی که در دنیا برای برادرانش تواضع کند ، در پیشگاه خدا از صدیقین و…است. (56)
4- از شیعیان واقعی علی علیه السلام
درادامه حدیث بالا امام عسکری علیه السلام می فرمایند 🙁 هر مومنی که در دنیا برای برادرانش تواضع کند ،)… و از پیروان حقیقی حضرت علی علیه السلام است.(57)
5- پوشیدن جامه های بهشتی
کسی که بتواند با آراستگی کامل زندگی کند اما به جهت تواضع و فروتنی آن را ترک می
نماید خداوند او را از جامه های بهشتی می پوشاند .
فصل پنجم : مصادیق تواضع
1- تواضع در راه رفتن
حضرت لقمان به فرزندش مىگوید: در زمین متکبرانه راه نرو(58) و در سورهى فرقان، اوّلین نشانهى بندگان خوب خدا، حرکت متواضعانهى آنهاست .(59)
قرآن مىفرماید: متکبّرانه راه نروید که زمین سوراخ نمىشود، گردنکشى نکنید که از کوهها بلندتر نمىشوید.(60)
حضرت پیغمبر ( صلّى اللّه علیه و آله ) بعضى اوقات با اصحاب راه مىرفتند و اصحاب را پیش مىانداختند و خود میان ایشان راه مىرفتند.(61)
حضرت على (علیه السلام )در توصیف اهل تقوا فرمود:
از جمله صفات برجسته پرهیزکاران این است که راه رفتن آنان از روى تواضع و فروتنى است…(62)
امام حسن (علیه السلام ) مىفرماید: تند راه رفتن، ارزش مؤمن را کم مىکند.(63)
یکى از نشانههاى بندگان خاص خدا تواضع است، تواضعى که بر روح آنها حکومت مىکند و حتى در راه رفتن آنها نمایان است، تواضعى که آنها را بر تسلیم در برابر حق وامىدارد، ولى گاه ممکن است بعضى تواضع را با ضعف و ناتوانى و سستى و تنبلى اشتباه کنند که این طرز فکر خطرناکى است.پس فرق است بین حقارت و تواضع ، حضرت با نهایت تواضع حقارتی در خود نمایان نمی شد .
تواضع در راه رفتن به این نیست که سست و بى رمق گام بردارند، بلکه در عین تواضع گامهایى محکم و حاکى از جدیت و قدرت بردارند. در حالات پیامبر (صلی الله علیه و آله ) مىخوانیم که یکى از اصحاب مىگوید:
« من کسى را سریعتر در راه رفتن از پیامبر ندیدم، گویى زمین زیر پاى او جمع مىشد، و ما به زحمت مىتوانستیم به او برسیم و او اهمیتى نمىداد.»(64) که جمع این روایت با روایت قبل که امام حسن (علیه السلام ) فرمودند تند راه رفتن ، ارزش مؤمن را کم می کند این باشد که سریع رفتن در اینجا به معنای محکم و استوار راه رفتن می باشد . و تناقضی هم ایجاد نشود .
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مىخوانیم که در تفسیر آیه« الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» فرمود:
منظور این است که انسان به حال طبیعى خودش راه برود و تکلف و تکبر در آن نداشته باشد.(65)
در حدیث دیگرى در حالات پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده:
هنگامى که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) راه مىرفت در عین اینکه عجولانه نبود با سرعت گام برمىداشت گویى از یک سرازیرى پائین مىرفت.(66)
به هر حال همان گونه که گفتیم کیفیت راه رفتن به تنهایى مطرح نیست، بلکه دریچهاى است براى پىبردن به وضع روحیات یک انسان، و در حقیقت آیه اشارهاى به نفوذ روح تواضع و فروتنى در جان و روح عباد الرحمن مىکند.(67)
ملاى رومى گوید:
آب از بالا به پستى در رود
آنگه از پستى به بالا بررود
گندم از بالا به زیر خاک شد
بعد از آن او خوشه چالاک شد
دانه هر میوه آمد در زمین
بعد از آن سرها برآورد از دفین
اصل نعمتها ز گردون تا به خاک
زیر آمد شد غذاى جان پاک
از تواضع چون ز گردون شد به زیر
گشت جزو آدمى حىّ دلیر
پس صفات آدمى شد آن جماد
بر فراز عرش پرّان گشت شاد
کز جهان زنده ز اوّل آمدیم
باز از پستى سوى بالا شدیم
2- تواضع رهبر
در آیات قرآن کرارا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) توصیه شده است که نسبت به مؤمنان متواضع، مهربان و نرم و ملایم باشد، این منحصر به پیامبر اسلام نیست، هر کس در شعاع وسیع یا محدودى وظیفه رهبرى بر دوش دارد این اصل را که از اصول اساسى مدیریت صحیح است باید به کار بندد، چرا که سرمایه بزرگ یک رهبر محبت و پیوند معنوى پیروانش با او است، و این بدون تواضع و خوشرویى و خیر خواهى حاصل نمىشود، همیشه خشونت و قساوت رهبران عامل مهم تفرقه و پراکندگى مردم از گرد آنان است.
امیر مؤمنان على (علیه السلام) در نامه خود به محمد بن ابى بکر چنین مىفرماید
” بالهاى خود را براى آنها فرود آر! و در برابر آنها نرمش کن و چهره خود را گشاده دار، و میان آنان حتى در نگاه کردن مساوات کن.(68)
داستان – برخى شیعیان خواستند به احترام امام صادق علیه السلام حمّام را خلوت و به اصطلاح قُرق کنند، حضرت اجازه نداد و فرمود: نیازى به این کار نیست، زندگى مؤمن سادهتر از این تشریفات است.(69)
شخصى در حمّام، امام رضا (علیه السلام) را نشناخت و از او خواست تا او را کیسه بکشد، حضرت بدون معرّفى خود و با کمال وقار تقاضاى او را قبول کرد. همین که آن شخص حضرت را شناخت، شروع به عذرخواهى کرد، حضرت او را دلدارى دادند.(70)
مروى است که: «مردى آبله بر آورده بود و آبله او چرک برداشته و پوست آن رفته بود و بر حضرت پیغمبر – صلّى اللّه علیه و آله – داخل شد در وقتى که آن حضرت به چیز خوردن مشغول بودند، آن شخص پهلوى هر که نشست از پیش او برخاست، حضرت او را پهلوى خود نشانید و با او چیزى خورد»(71)
« ملا احمد مقدس اردبیلی در سفر بود ، یکی از زوار که او را نمی شناخت به او گفت : جامه های مرا ببر نزدیک آب و بشوی و چرک آنها را بگیر . ملا احمد قبول کرد و جامه های آن مرد را برد و شست و آورد تا به او بدهد . در این هنگام آن مرد ، ملا احمد را شناخت و خجالت کشید مردم نیز او را توبیخ کردند . مقدس اردبیلی فرمود : چرا او را ملامت می کنید ؟ مطلبی نشده است ، حقوق برادران مومن بریکدیگر بیش از اینهاست. »(72)
3- غذا خوردن با فقرا و خدمتکاران
« هر چه اصرار کردند که سفرهى امام رضا( علیه السلام) از سفره غلامان جدا باشد، آن حضرت نپذیرفت.(73) شخصى از اهل بلخ روایت کند که: «با سلطان سریر ارتضا، على بن موسى الرضا – علیه و على آبائه و اولاده التحیه و الثناء – در سفر خراسان همراه بودم روزى سفره حاضر کردند، پس حضرت همه ملازمان خود از خادمان، و غلامان سیاه را بر سفره جمع کردند، من عرض کردم: فداى تو شوم اگر سفره جدائى از براى ایشان قرار دهى بهتر است. فرمود: ساکت باش، به درستى که: خداى همه یکى و دین همه یکى و پدر و مادر همه یکى است، و جزاى هر کس را به قدر عمل او مىدهند.(74)
4- تواضع نسبت به مومنین و استاد
گرچه تواضع در برابر تمام انسانها لازم است، امّا در برابر والدین، استاد و مؤمنان لازمتر است. تواضع در برابر مؤمنان، از نشانههاى برجستهى اهل ایمان است.(75)و نبی اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند : برای استاد خویش فروتنی کنید و در برابر شاگرد خود نیز فروتنی کنید و از دانشمندان سرکش نباشید . (76)
بر خلاف تقاضاى متکبّران که پیشنهاد دور کردن فقرا را از انبیا داشتند، آن بزرگواران مىفرمودند: ما هرگز آنان را طرد نمىکنیم.(77) انسانِ ضعیف و ناتوانى که از خاک و نطفه آفریده شده، و در آینده نیز مردارى بیش نخواهد بود، چرا تکبّر مىکند؟! مگر علم محدود او با فراموشى آسیبپذیر نیست؟! مگر زیبایى، قدرت، شهرت و ثروت او، زوالپذیر نیست؟! مگر بیمارى، فقر و مرگ را در جامعه ندیده است؟! مگر توانایىهاى او نابود شدنى نیست؟! پس براى چه تکبّر مىکند؟! (78)
* چند روزی شیخ انصاری دیر تر از وقت مقرر برای تدریس حاضر شد از وی سبب را پرسیدند . فرمود: یکی از سادات به تحصیل علوم دینی مایل گشته و این امر را با چند نفر در میان نهاده ، تا درس مقدمات برایش گویند . ولی هیچ یک از آنان حاضر نشدند و شأن خود را بالاتر از آن دیدند ، به دیدن جهت خود متصدی این امر شده و درس او را عهده گرفته ام.(79)
5- تواضع در نشستن :
شخص اوّل آفرینش که پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله) است، آن گونه مىنشست که هیچ امتیازى بر دیگران نداشت و افرادى که وارد مجلس مىشدند و حضرت را نمىشناختند، مىپرسیدند:کدام یک از شما پیامبر است؟ (80) در سفرى که براى تهیه غذا هر کس کارى را به عهده گرفت، پیامبر نیز کارى را به عهده گرفت و فرمود: جمع کردن هیزم با من.(81)
همین که پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله ) دیدند براى نشستنِ بعضى فرش نیست، عباى خود را دادند تا چند نفرى روى عباى حضرت بنشینند.
حضرت امیر المؤمنین ( علیه السّلام ) فرمودند که: «هر که خواهد مردى از اهل آتش را بیند نگاه کند به مردى که نشسته و در برابر او طایفهاى ایستاده باشند».(82)
« علامه طباطبائی جهانی از عظمت بود ، عینا مانند یک بچه طلبه در کنار صحن مدرسه روی زمین می نشست و نزدیک غروب به مدرسه فیضیه می آمد و چون نماز بر پا می شد ، مانند سایر طلاب نماز را به جماعت مرحوم آیت الله حاج سید محمد تقی خوانساری می خواند .آنقدر متواضع و مودب و در حفظ آداب سعی بلیغ داشت. »
6- مانند مردم عادی عمل کردن
پوشیدن لباس ساده، سوار شدن بر الاغ برهنه، شیر دوشیدن، همنشینى با بردگان، سلام کردن به اطفال، وصله کردن کفش و لباس، پذیرفتن دعوت مردم، جارو کردن منزل، دست دادن به تمام افراد و سبک نشمردن غذا از سیرههاى حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) بود. (83)و آن بزرگوار در گفتاری می فرمایند : همنشینی با تنگدستان نشانه فروتنی است .(84) و غذا خوردن با خادمان ، نشانه فروتنی است . (85)
.روزى آن حضرت با اصحاب، چیزى مىخوردند، مردى که ناخوشى مزمنى داشت و مردم از او متنفر بودند وارد شد، حضرت او را بر پهلوى خود نشانید و فرمود: چیزى بخور»(86)
ابو سعید خدرى که از اصحاب حضرت رسول – صلّى اللّه علیه و آله – بود روایت کرده که: «آن حضرت خود علف به شتر مىداد. و آن را مىبست. و خانه را مىرفت. و گوسفند را مىدوشید. و نعلین خود را پینه مىکرد. و جامه خود را وصله مىنمود. و با خدمتکاران چیز مىخورد. و چون خادم از دست آسیا کشیدن خسته مىشد آن حضرت خود آسیا مىکشید. و از بازار چیزى مىخرید و به دست یا به گوشه جامه خود مىگرفت و به خانه مىآورد. و با غنى و فقیر و کوچک و بزرگ مصافحه مىکرد. و به هر که بر مىخورد از کوچک و بزرگ و سیاه و سفید و آزاد و بنده، از نمازگزاران، ابتدا به سلام مىکرد. جامه خانه و بیرون او یکى بود. هر که او را مىخواند اجابت مىکرد. به آنچه او را دعوت مىکردند حقیر نمىشمرد، اگر چه هیچ بجز خرماى پوسیده نمىبود. صبح از براى شام چیزى نگاه نمىداشت و شام از براى صبح چیزى ذخیره نمىکرد. سهل المؤنه بود. خوش خلق و کریم الطبع و گشاده رو بود. و با مردمان نیکو معاشرت مىکرد تبسّم کنان بود بىخنده، و اندوهناک بود بىعبوس. در امر دین، محکم و شدید بود بىسختى و درشتى با مردمان.
متواضع و فروتن بود بىمذلّت و خوارى. بخشنده بود بىاسراف. مهربان بود به جمیع خویشان و اقارب. قریب بود به جمیع مسلمانان و اهل ذمّه. دل او رقیق بود و پیوسته سر به پیش افکنده بود. و هرگز این قدر چیز نمىخورد که سوء هاضمه شود. و هیچ وقت دست طمع به چیزى دراز نمىکرد».(87)
7- تواضع در برابر ولایت
فَخُوراً یعنى کسى که هر گاه به غیر خودش توجّه کند، خودش را بزرگ مىشمارد و غیر خودش را حقیر حتّى والدین روحانىاش را کوچک مىشمارد و هر کس که بر والدین روحانىاش فخر بفروشد بر هر کسى جز خودش فخر خواهد فروخت، مگر اینکه بهره و حظّ خودش را از غیر خودش ببیند که در این هنگام تملّق مىکند اگر چه گمان مىکند که آن تواضع است.و از آنجا که ولایت اصل خیرات و قرابات است، و تواضع نسبت به آن، اصل تواضعهاست و تکبّر و فخر بر ولایت اصل تکبّرها و فخرها و مادّه آن است، و علىّ (علیه السلام) اصل ولایات و دشمن او اصل شرور و تکبّرها است. (88)
داستانی از مرحوم عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی:
شخصی بود که چندان مقیّد به احکام شرع نبود ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین (علیه السّلام ) برمی خورد به حضرت سلام می داد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پرونده ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است؛ لذا حکم صادر شد که او را به جهنّم ببرند. ملائکه پرونده ی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین (علیه السّلام ) را دید. محکم ایستاد و به ملائکه ای که او را می بردند گفت من در دنیا هیچ وقت بدون سلام کردن از این بیرق ها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم بعد با شما به جهنّم می آیم. ملائکه گفتند نمی شود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. تا این گفتگو بین آن ها در گرفت حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آن ها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکه ی همراهش خود را در حضور حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پرونده ی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند، امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت می روند. خیلی تعجّب کردند. به پرونده ی آن شخص نگاه کردند دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه ی اعمال آن شخص نوشته اند: یا مبدّل السیّئات الحسنات: ای کسی که بدی ها را به خوبی تبدیل می کنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند. (89)
8- تواضع نسبت به والدین :
در آیه یعنى فروتنى و تواضعى که رفعتش مىدهد و ارزش انسان را بالا مىبرد(90) نه آن تواضعى که از لفظ جناح- در معنى خوارى به صورت استعاره بکار مىرود گوئى که آدمى در پیشگاه خداى تعالى رفعت مىدهد و بزرگى مىبخشد و این رفعت و شکوه از عالیترین وسیله دستیابى به رحمت است و یا بهترین رحمت فرزند نسبت به پدر و مادر (91) بیان نیکى به والدین است، یعنى براى آن دو تواضع کن، تواضعى که ناشى از رحمت و مهربانى تو است نسبت به آنها، معناى تحت اللفظى آنست که: بال ملایمت را که ناشى از مهربانى است براى آنها بخوابان.(92)
« طبق روایاتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، حضرت یوسف با گروهی از ارتشیان خود به طور منظم و با شکوه خاصّی به استقبال یعقوب علیه السلام آمدند . وقتی که نزدیک هم رسیدند ، یوسف بر پدر سلام کرد و کاملا احترام نمود ، ولی همین که خواست از مرکب پیاده شود ، شکوه و عظمت خود را دید و لذا مناسب ندید که از مرکب پیاده شود ( و برای یک ترک اولی کرد !) جبرئیل بر او نازل شد و فرمود : دست خود را باز کن ، چون یوسف دست خود را باز کرد ، نوری از کف دست او به طرف آسمان ساطع گشت ، یوسف گفت : این نور چیست ؟
جبرئیل گفت : این نور نبوت است که از صلب تو خارج شد ، به خاطر آنکه لحظه ی پیش پدر تواضع نکردی و در برابر او پیاده نشدی . (93)
9- لباسهای ساده پوشیدن
10- کار کردن
11- خدمت به مومنین و فقراء
12- در پایین مجالس نشستن
13- اعمال حج
اعمال حج و از جمله حلق سر ( تراشیدن موی سر ) جهت تمرین تواضع و فروتنی در برابر خداست . سر خود را بتراش به خاطر تواضع در برابر خداوند(94) و یا در اعمال حج داریم : یکی از آداب ورود به مسحد الحرام ، غسل نمودن یا برهنه شدن و ورود متواضعانه است .
نکته : زیاده روی در تواضع موجب ذلّت و خواری و از رذائل اخلاقی است .
فصل ششم راه تحصیل تواضع
الف : راه علمی :
1- تأمل در آثار و فوائد تواضع
2- دقت در سفارشات معصمومین علیهم السلام
ب) راه عملی :
1- معاشرت با متواضعین
2-عبادت و بندگی خدا
3- عیوب خود را مورد دقت قرار دادن
4- کمک کردن به اهل خانه
5- دوری از تشبه به صفات متکبران در خوردن و آشامیدن و نشستن و زندگی
6- سادگی در پوشش و لوازم زندگی
7- معاشرت با فقراء و توده مردم
8- خود شناسی
9- ابتدا به سلام کردن و تمرین و توجه بیشتر به آن
10- رفع جهالت ها و علم اندوزی
منابع تحقیق :
قرآن کریم
نهج البلاغه ، علی ابن ابی طالب ، انتشارات دارالهجره ، قم ، نسخه صبحی صالح .
احیاء العلوم بر گرفته از لوح فشرده نو رالجنان
اصول کافی ، کلینی ، ثقه الاسلام ، دارالکتب الاسلامیه ، نوبت چهارم ، 8 جلدی 1388ه.ق .
الامثل فی تفسیر کتاب اله ، مکارم شیرازی ناصر ، قرن پانزدهم ، مدرسه امام علی بن ابی طالب ، قم ، 1421ه.ق ، نوبت اول
الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن ، صادقی تهرانی محمد ، انتشارات فرهنگ اسلامی ، قم ، 1365، چاپ دوم
بحار الانوار ، علامه مجلسی ، 110 جلدی ، مؤسسه الوفاء بیروت لبنان ، 1404 ه.ق
ترجمه بیان السعاده ، خانی رضا – حشمت اله ریاضی ، مرکز دانشگاه پیام نور ، 1362ه.ش ، چاپ اول
ترجمه مجمع البیان ، مترجمان ، قرن پانزدهم ، انتشارات فراهانی ، تهران ، 1360ه.ش ، نوبت اول ، تحقیق رضا ستوده
ترجمه مفردات ، خسروی حسینی سید غلامرضا ، انتشارات مرتضوی ، تهران ، 1375ه.ش ، نوبت دوم
تفسیر احسن الحدیث ، قرشی سید علی اکبر ، بنیاد بعثت ، تهران ، 1377 ه.ش ، چاپ سوم
تفسیر الوسیط ، طنطاوی سید محمد
تفسیر نمونه ، مکارم شیرازی ناصر ، قرن پانزدهم ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1374 ه.ش ، چاپ اول
تفسیر نور ، قرائتی محسن ، مرکز فرهنگی از قرآن ، تهران ، 1383ه.ش پانزدهم
تفسیر نور الثقلین ، عروسی حویزی عبد علی بن جمعه ، انتشارات اسماعیلیان ، قم 1415ه.ق ، نوبت چهارم ، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی
شرح حدیث جنود عقل و جهل ، سید روح اله خمینی ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، نوبت سوم ، 1378 ه.ش ، یک جلدی
صحاح لغت جوهری بر گرفته از لوح فشرده نور الجنان
صحیفه سجادیه ، علی بن حسین (علیه السلام) ، یک جلدی ، دفتر نشر الهادی ، قم ، 1376ه.ش .
علم اخلاق اسلامی ، ترجمه جامع السعادات ، ملا محمد مهدی نراقی ، سید جلال الدین مجتبوی ، انتشارات حکمت ، نوبت چهارم ، 3 جلدی ، 1377 ه.ش
لسان العرب ، ابن منظور محمد بن مکرم ، دار صادر بیروت ، 1414 ه.ق ، نوبت سوم
لوح فشرده جامع الاحادیث
لوح فشرده جامع تفاسیر نور
لوح فشرده حکایت در هدایت
لوح فشرده دهخدا
لوح فشرده کتابهای اسلامی اینترنت
لوح فشرده نورالجنان
مجموعه ورام ، ورام بن ابی فراس ، 2جلدی ، انتشارات مکتبه الفقیه، قم ، 1376ه.ش .
محجه البیضاء ، ملا محسن فیض کاشانی ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1417ه.ش هجری ، 8جلدی
مستدرک الوسائل ، محدث نوری ، 18 جلدی ، مؤسسه آل البیت ، قم ، 1408 ه.ش
معراج السعاده ، ملا احمد نراقی ، مؤسسه انتشارات هجرت ، نوبت پنجم ، نوبت اول تک جلدی
مفردات راغب ، راغب اصفهانی حسین بن محمد ، دارالعلم الدار الشامیه ، دمشق بیروت ، 1412 ه.ق .
منتهی الارب بر گرفته از لوح فشرده نور الجنان
نقطه های آغاز در اخلاق اسلامی ، آیت اله مهدوی کنی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، نوبت هفتم ، 1376ه.ش .
پی نوشت ها :
1 – الکافی ج2 ص 77
2- علم اخلاق اسلامی ج2 ص437
3- لوح فشرده دهخدا
4- ر. ک : صحاح اللغه جوهری ج 3ص1300و لسان العرب ج 15 ص327 منتهی الارب ج3 ص1323 شرح حدیث جنود عقل و جهل ص333
5- ترجمه مفردات ج2 ص 106
6- معراجا لسعاده ج 2 ص 301
7- بوستان ، تصحیح دکتر یوسفی بیت 1982 و 1983
8- القلم /43 :خاشِعَهً أَبْصارُهُمْ
9- طه /108: وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ
10- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص: 157
11- ترجمه مفردات، ج1، ص: 603
12- و اخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین شعراء /215
13- و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما فرقان 63
14- ترجمه میزان الحکمه سی دی کتابهای اسلامی اینترنت .
15- ر. ک تفسیر المیزان ج8 ص363 – نرم افزار پرسمان
16- نرم افزار پرسمان به نقل از سایت تبیان
17- نرم افزار پرسمان ضمن پرسش مر ز خود کم بینی و تواضع
18- فرقان / آیه 63 وَ عِبادُ الرَّحمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الارْضِ هَوْنا وَ اذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما
19- اسراء / آیه 37 وَ لا تَمْشِ فِى الارْضِ مَرَحا انَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الارْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولا
20- لقمان / 18…. وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِى الارْضِ مَرَحا انَّ اللّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ
21- نقطههاىآغازدراخلاقعملى ص 674
22- بحار الانوار ج 42ص202… و التّواضع فإنّه من أفضل العباده.
23- ترجمه میزان الحکمه سی دی کتابهای اسلامی اینترنت .
24- آداب معاشرت ترجمه 16 بحار الانوار ج 2 ص 81
25- مستدرک ج 11ص 299. لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ التَّوَاضُعَ آلَهَ الْعَقْلِ وَ جَعَلَ التَّکَبُّرَ مِنْ آلَهِ الْجَهْل
26- مستدرک ج 11ص 296… و بالتّواضع تتمّ النّعمه…
27- بحار الانوار ج 90ص162« أربع لا یعطیهنّ اللّه إلا من یحبّه، الصّمت و هو أوّل العباده و التّوکّل على اللّه و التّواضع، و الزّهد فی الدّنیا.»
28- لوح فشرده حکایت در هدایت داستان معنوی ص 3143 الی 45
29- ترجمه میزان الحکمه سی دی کتابهای اسلامی اینترنت .
30- صحیفه سجادیه ص124 دعای 26 « … و الین جانبى لهم تواضعا.»
31- کافی ج 2 ص 646 « من التّواضع أن تسلّم على من لقیت.» و در بحار الانوار ج 72 ص 466 « مِنَ التَّوَاضُعِ السَّلَامُ عَلَى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ»
32- حشر 23 : السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیز
33- الکافی ج 2 ص 645 : عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام ) : قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ إِفْشَاءَ السَّلَامِ
34- ر.ک :نقطههاىآغازدراخلاقعملى ص : 679
35- ترجمه میزان الحکمه سی دی کتابهای اسلامی اینترنت .
36- آداب معاشرت ترجمه ج 16 بحار الانوار ج 2 ص 80
37- معراج ا لسعاده ج : 2 ص : 297
38- ر.ک: معراجالسعاده ج : 2 ص : 297 ، بحار الأنوار، ج 73، ص 207.
39- همان
40- ر.ک: معراجالسعاده ج : 2 ص : 297 ، کافى، ج 2، ص 123، ح 10.
41- اعیان الشیعه ج7ص21
42- سیره نبوی ، شهید مطهری ، ص 116
43- الکافی ج 2 ص121 انَّ التَّواضُعَ یَزیدُ صاحِبَهُ رِفْعَهً فَتَواضَعوُا یَرْفَعْکُمُ اللّهُ…
44- مجموعه ورام ج1 ص203… قال لقمان لابنه لا عزّ الا لمن تذلّل للّه و لا رفعه الا لمن تواضع للّه…
45- کنزالعمال ج 3 ص113 ، ر.ک: کافی ج2 ص312 من تواضع للّه رفعه اللّه فهو فی نفسه ضعیف و فی أعین النّاس عظیم.
46- لوح فشرده حکایت در هدایت داستان معنوی ص 4836
47- مستدرک الوسائل ج 11ص296: عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام ) قَالَ کَمَالُ الْعَقْلِ فِی ثَلَاثَهٍ التَّوَاضُعِ لِلَّهِ وَ حُسْنِ الْیَقِینِ وَ الصَّمْتِ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ
48- لوح فشرده هدایت در حکایت داستان اخلاقی ص3443- 44
49- ترجمه میزان الحکمه سی دی کتابهای اسلامی اینترنت .
50- همان
51- بحار الانوار ج 75ص120: قال رسول الله صلی الله علیه و آله : ما تواضع احد الا رفعه الله
52- غررا لحکم ص249 ح 5179ثمره التّواضع المحبّه.
53- ترجمه میزان الحکمه سی دی کتابهای اسلامی اینترنت
54- همان
55- قال العسکری علیه السلام : التواضع نعمه لا یحسد علیها . تحف العقول ص489.
56- بحار الانوار ج75ص117 : قال العسکری علیه السلام : و من تواضع فی الدنیا لاخوانه فهو عند الله من الصدیقین .
57- همان … و قال العسکری علیه السلام : … و من شیعه علی بن ابیطالب علیه السلام حقا .
58- سوره لقمان /18 لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً
59- سوره فرقان /63 وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً
60- سوره اسراء /38 : وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا
61- بحار الأنوار، ج 73، ص 206.
62- نهج البلاغه صبحی صالح ص 303… وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ….
63- تفسیر نور الثقلین.
64- الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن ج21 [سوره الفرقان(25): الآیات 63 الى 77] . ص : 330 ما رایت احدا اسرع فى مشیته من رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) کانما الارض تطوى له و انا لنجهد انفسنا و انه لغیر مکترث
65- الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل :ج11ص 308 والرجل یمشى بسجیته التی جبل علیها، لا یتکلف و لا یتبختر:
66- تفسیر الوسیط (الزحیلی) ج2 ص1811سوره الفرقان(25): الآیات 63 الى 67]: و قد کان رسول الله صلّى اللّه علیه و سلّم یتکفأ فی مشیه، کأنما یمشی فی صبب، و یخاطب الناس برفق و ترفع عن الخطأ و الإیذاء.
67- ر.ک: تفسیر نمونه، ج15، ص: 154
68- تفسیر نمونه، ج11، ص: 136ر.ک : نهج البلاغه بخش نامهها نامه 27. فاخفض لهم جناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک و آس بینهم فى اللحظه و النظره:
69- ر.ک: تفسیر نور ج9ص268 : بحار الانوار ج47ص47 (لا حاجه لى فى ذلک المؤمن اخف من ذلک)
70- ر.ک: تفسیر نور، ج9، ص: 268 ، بحار الانوار ج49 ص99
71- معراجالسعاده ج : 2 ص : 299
72- بیدارگران اقالیم قبله ، ص 217
73- ر.ک: تفسیر نور، ج9، ص: 268 ،کودک، فلسفى، ج 2، ص 457.
74- . ر.ک: معراجالسعاده ج : 2 ص : 297بحار الأنوار، ج 49، ص 101، ح 18.
75- سوره المائده /54 : أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ
76- تواضعوا لمن تعلمون منه و تواضعوا لمن تعلمونه و لا تکونوا جبابره العلماء ( نهج الفصاحه ص448 شماره 4422)
77- سوره هود/29: وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا
78- ر.ک : تفسیر نور، ج9، ص: 268
79- زندگانی و شخصیت شیخ انصاری ص 78
80- بحار الانوار ج47 ص47:ایکم رسول الله
81- لوح فشرده هدایت در حکایت – موضوع تواضع
82- معراجالسعاده ج : 2 ص : 299 – ر.ک:احیاء العلوم، ج 3، ص 305. و محجه البیضاء، ج 6، ص 247.
83- ر.ک: بحار، ج 16، ص 155 و بحار، ج 73، ص 208
84- الجلوس مع الفقرا من التواضع: نهج الفصاحه ص448 ح 4425
85- الاکل مع الخادم من التواضع نهج الفصاحه ص 447 ح 4419
86- محجه البیضاء، ج 6، ص 220. و احیاء العلوم، ج 3، ص 293 و 294.ر.ک: معراجالسعاده ج : 2 ص : 299
87- معراجالسعاده ج : 2 ص : 300 بحار الأنوار، ج 73، ص 208.
88- خانى رضا / حشمت الله ریاضى : ترجمه بیان السعاده، ج4، ص: 66 ذیل آیه إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالا نساء / 36
89- لوح فشرده هدایت در حکایت امام حسین علیه السلام ص 7144 تا 45
90- اسراء / 24 وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً.:
91- ترجمه مفردات، ج1، ص: 422
92- تفسیر أحسن الحدیث، ج6، ص: 59
93- اصول کافی ج2 ص 322
94- اصول کافی ج 4ص190: فاحلق رأسک تواضعا لله عز و جل