تسلیم از دیدگاه امام خمینی (ره)

تسلیم از دیدگاه امام خمینی (ره)

« تسلیم » عبارت از… اعتقاد و گرویدن قلبی است در مقابل حق پس از سلامت نفس از عیوب و خالی بودن آن از ملکات خبیثه. و چون قلب سالم باشد، پیش حق دتسلیم شود…
« تسلیم » یکی از صفات نیکوی مؤمنین است… کسی که تسلیم پیش حق و اولیاء خدا شود، و در مقابل آنها چون و چرا نکند، وبا قدم آنها سیر ملکوتی کند، زود به مقصد می رسد. از این جهت، بعضی ازعرفاء گویندکه مؤمنین از حکماء نزدیکتر به مقصد و مقصود هستند؛ زیرا که آنها قدم را جای پای پیامبران می گذارند و حکماء می خواهند با فکر و عقل و خود سیر کنند و البته آن که تسلیم راهنمایی الهی شد از راه مستقیم…
در سیر ملکوتی، باید انسان کوشش کند تا های طریق پیدا کند. و چون هادی پیدا کرد، باید تسلیم او شود، و در سیر و سلوک دنبال او رود، و قدم را جای قدم او گذارد.
و ما چون نبی اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- را هادی طریق یافتیم و او را واصل به تمام معارف می دانیم، باید در سیر ملکوتی تبعیت او کنیم بی چون و چرا…
ما مریضان و گمراهان، باید نسخه های سیر ملکوتی و امراض قلبیه خود را از راهنمایان طریق هدایت و اطباء نفوس و پزشکان ارواح دریافت کنیم، و بی [به] کار بستن افکار ناقصه و آراء ضعیفه ی خود، به آنها عمل کنیم تا به مقصد –که رسیدن به سرایر توحید است –برسیم؛ بلکه همین تسلیم دربارگاه قدس الهی یکی از مصلحات امراض روحیه است، و خود نفس [را] صفایی بسزا دهد ، و نورانیت باطن را روز افزون کند…
قلب سلیم عبارت از آن قلبی است که در آن غیر خدا نباشد، و از شک و شرک خالص باشد. و اعراض از دینا – که مورد سفارش بلیغ اولیاء خدا است – برای آن است که قلوب از دنیا فارغ شوند و مهیای آخرت – که به حقیقت مقام لقاءالله است- شوند؛ بلکه تمام شرایع و ادیان و تمام احکام و اخلاق و معاملات و بدایات و نهایات و ارتیاضات برای تهیه حصول لقاءالله است. و آن مقصد اصلی از همه چیز است، و تسلیم به حقیقت کامله، کفیل همه این معانی تواند بود. و تمام شرک و شکها از آن پیدا شود که روح را انسان تسلیم ولی مطلق که حق تعالی است، نکرده و اگر روح تسلیم شد، تمام ممالک وجود تسلیم شود. پس، اعضاء ظاهره وقوای ملکیه نیز تسلیم شوند.و تسلیم شدن آنها آن است که از خود و انانیت خود حرکت و سکونی نکنند، و قبض و بسط آنها در تحت اراده حق تعالی باشد. (1)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیشوایان بحق بعد از آن حضرت بیان فرموده اند که ریشه و اصل همه ی آن عقاید – که مهمترین و با ارزش ترین اعتقادات ماست- اصل توحید است. مطابق این اصل، ما معتقدیم که خالق و آفریننده ی جهان و همه ی عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خدای تعالی است که از همهی حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز. این اصل به ما می آموزد که انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانی نباید اطاعت کند مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنابراین هیچ انسانی هم حق ندارد انسانهای دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند. و ما از این اصل اعتقادی، اصل آزادی بشر را می آموزیم که هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند، برای او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواسته ها و امیال خود تنظیم نماید. و از این اصل ما نیز معتقدیم که قانونگذاری برای بشر تنها در اختیار خدای تعالی است، همچنان که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسانهاست و بنابراین بنا، انسان باید علیه این بندها و زنجیرهای اسارت و در برابر دیگران که به اسارت دعوت می کنند قیام کند و خود و جامعه ی خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بنده ی خدا باشند. و از این جهت است که مبارزات اجتماعی ما علیه قدرتهای استبدادی و استعماری آغاز می شود.(2)

پی نوشت ها :

1. شرح حدیث جنود عقل و جهل ؛ ص 401
2. صحیفه امام ؛ ج5 ، ص 387

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید