نویسنده: علی جمعه حیدری
چکیده
ازآنجاکه قرآن کریم یگانه کتاب وحیانی وآسمانی است که ازهرگونه تحریف وکم وزیادی محفوظ بوده وتاقیامت هم محفوظ خواهد بود. به همین جهت رابطه داشتن باقرآن وفهم درست وعمل به آموزه های حیات بخش آن تضمین کننده سعادت ابدی انسان می باشد.
ازسوی دیگر درآستانه ماه مبارک رمضان قرارداریم، ماهی که ظرف نزول وبهارقرآن است وماهی که دومین شخصیت جهان بشریت یعنی امیرمؤمنان علی علیه السلام دراین ماه به شهادت رسیده است. مقاله که درپی می آید برآن است که جایگاه قرآن کریم را، ازمنظرقرآن ناطق(امام علی علیه السلام) درظرف نزول وبهارقرآن یعنی ماه مبارک رمضان، بامحوریت نهج البلاغه که اخ القرآنش گفته اند، بازخوانی نماید وبه ویژگی هایی قرآن که هرکدام ازآنها نشانه هدایت وکلید سعادت ورستگاری به حساب می آید، اشاراتی داشته باشد، به امید اینکه مورد استفاده دوستداران قرآن وعترت درتمام اوقات به ویژه دراین ماه پربرکت قراربگیرد.
مقدمه
انسان به عنوان گل سرسبد عالم خلقت وموجودی که طبق اخبارقرآن زمین وآسمان وشمس وقمر وشب وروز مسخراو ودرخدمت اوقرارداده شده است تا بشرازطریق این آیات ونشانه های عظیم عالم خلقت به خدای خویش پی برده وهرچه بیشتر وبهتراورا بشناسد وراه تکامل وتقرب به اورا پیش گیرد. خدای سبحان باحکمت ورحمت واسعه خود علاوه براین نشانه های بزرگ مبدأ ومعاد شناسی، پیامبران متعدد را برانگیخت وکتاب های متعدد آسمانی را نازل فرمود تابه عنوان برگزیدگان الهی وآموزه های وحیانی بشررا راهنما وهدایتگرباشند.
دربین پیامبران فرستاده شده وکتاب های فرودآمده ازسوی خداوند پیامبرمکرم اسلام(ص) که خاتم پیامبران است ازهمه افضل ودین که آورده به نام اسلام ناسخ تمام ادیان است؛ لذا این دین، جهان شمول، زمان شمول وانسان شمول می باشد ویک روزی به دست مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جهانی خواهدشد، وکتابی که آورده به نام قرآن که به عنوان مصدراحکام، عقاید واخلاق اسلامی به شمارمی رود، کامل ترین وجامع ترین کتاب های آسمانی است. ازاین رو، لازم به نظرمی رسد که هرچه بیشتر ابن کتاب آسمانی مورد توجه وبازخوانی قراربگیرد، تاضمن شناخت درست ازآن آموزه های حیات بخش قرآن سرلوحه زندگی مسلمانان قراربگیرد، آن زمان است که زمینه جهانی شدن اسلام وقرآن فراهم خواهد شد.
طرح بحث
ضرورت پرداختن به مباحثی مانند: آشنای هرچه بیشتربا جایگاه رفیع قرآن درنهج البلاغه، شناخت ویژگی ها ونقش محوری قرآن درزندگی دنیوی واخروی انسان، لزوم تمسک وعمل به قرآن، و…، درهرعصروزمانی مخصوصا درماه مبارک رمضان، باتوجه به نکات ذیل آشکارمی شود:
1- ازآنجاکه طبق حدیث متواترثقلین که شیعه وسنی آن را نقل کرده اند که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) چندین بار ودرمکانها وزمانهای مختلف فرموده است: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی (اهلبیتی )ماان تمسکتم بهمالن تضلوا وانهمالن یفترقا حتی یرداعلیّ الحوض»[1]. همانامن دوگوهرگرانبهارا درمیان شما می گذارم : کتاب خدا واهل بیت خویش را ، هرگاه به این دوتمسک جویید گمراه نخواهید شدواین دوازیکدیگرجدا نگرددتاآن هنگام که درکنارحوض[کوثر]برمن واردشوند. تنها درسایه تمسک به قرآن وعترت است که انسان می تواند ازطوفان های سهمگین انحراف وگمراهی درامان بماند، مخصوصا باتوجه به کلمه «لن» که ازنظرادبیات عرب برای نفی ابد می آید، یعنی کسانی که باقرآن وعترت پیامبراکرم(ص)درارتباط باشند وبه آنها تمسک نمایند، هرگزگمراهی ندارد.
2 – ضرورت توجه وروآوردن به قرآن کریم: طبق روایتی که ازنبی مکرم اسلام(صلی الله علیه وآله) رسیده است آن حضرت فرمود:«چون فتنه ها همچون پاره هاى شب تار شما را در میان گرفت، بقرآن رو آورید[2]».
برکسی مخفی نیست که قرن بیست ویک قرنی است که وسایل ارتباط جمعی، شبکه های ماهواره ای وفضاهای مجازی ازنظرتوسعه وگستردگی به اوج خودرسیده ودنیارا به دهکده جهانی تبدیل نموده است، این فرایند هرچند ویژگی های مثبت زیادی دارد اما با سوء استفاده های که ازاین صنایع وتکنولوژی ها صورت می گیرد، نقش تخریبی آنها نیز غیرقابل انکار است وازاین طریق زمینه های فساد وانحراف، چون پاره های شب تارازهرطرف روآورده وچه بسا افراد زیادی که دراین تاریکی ها به بیراهه رفته ودردرّه های هولناک گمراهی سقوط نموده اند ویا درحال سقوطند. بنابراین طبق توصیه های پیامبررحمت ومهربانی وطبیب دلسوزبرای درمان دردبشریت- چنانکه امیرمؤمنان (علیه السلام) آن حضرت را به عنوان طبیب که خود دنبال مریض برود معرفی می کند:«طَبِیبٌ دَوّارٌبِطِبِّه…[3]»-درچنین عصروزمانی باید به قرآن پناه برد ودرپرتو نورقرآن درتاریکی های قرن بیست ویک راه تکامل وسعادت را پیمود.
3- قرارگرفتن درآستانه ماه مبارک رمضان، ماهی که طبق فرمایشات پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) سرشار ازبرکت ورحمت ومغفرت وازبهترین ماه های سال است، وروزهایش بهترین روزها وشبهایش بهترین شبها وساعتهایش بهترین ساعات می باشند وماهی است که اعمال درآن مقبول ودعاها درآن مستجاب است و… [4].
ماه مبارک رمضان ماهی است که پیوند ناگسستنی باقرآن کریم دارد؛ زیرا ازیکسو ظرف نزول قرآن است یعنی دراین ماه بود که قرآن کریم به عنوان بزرگترین وکامل ترین کتاب های آسمانی وهدایتگروپاسخگوی بشرتاقیامت، ازجانب حضرت حق فروفرستاده شد، چنانکه خدای سبحان می فرماید:« شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ …[5]».ازسوی دیگراین ماه را به عنوان بهارقرآن معرفی نموده است چنانکه امام باقرعلیه السلام فرمود:« لِکُلِّ شَیْءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ[6]».
باتوجه به این رابطه تنگاتنگ قرآن باماه مبارک رمضان است که طبق سفارش پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) باید یکی ازدرخواست انسان ازخدای سبحان این باشد که به اوتوفیق روزه وتلاوت قرآن درماه رمضان را عنایت کند: (فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَهٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَهٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَهِ کِتَابِه [7]).
؛ زیرا ثواب تلاوت یک آیه ازقرآن دراین ماه برابراست باثواب یک ختم قرآن درماه های دیگر چنانکه پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)فرمود:« وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَهً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور[8]».این مطلب دلیل دیگربرپیوند محکم این ماه باقرآن کریم.
4 – رابطه تنگاتنگ ماه مبارک رمضان باقرآن ناطق:علاوه برپیوند ناگسستنی این ماه باقرآن کریم رابطه اش باقرآن ناطق یعنی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نیزبرقراراست؛ زیرا دراین ماه بود که آن حضرت به شهادت رسید. به تعبیردیگررابطه این ماه باقرآن کریم دراین است که قرآن درآن فرود آمده وبهارقرآن است واما رابطهاین ماه باقرآن ناطق یعنی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)دراین است که آن حضرت دراین ماه عروج نموده است. وجالب توجه اینکه طبق آیه اول سوره قدرکه می فرماید:« إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ[9]». نزول قرآن کریم درشب قدربوده است وعروج قرآن ناطق نیز درشب قدرواقع شد، به گونه که درصبح شب نوزدهم ماه رمضان که احتمال شب قدربودنش می رود، ضربت خورد ودرشب بیست ویکم این ماه سروش شهادت را لبیک گفته وبه ملکوت اعلی عروج نمود.
باتوجه به این نکات ازیکسو رابطه بسیارتنگاتنگ قرآن کریم با قرآن ناطق وهمین طور رابطه محکم این دو، با ماه مبارک رمضان آشکارمی گردد وازسوی دیگرضرورت توجه هرچه بیشترو بهتر به قرآن کریم وآموزه های حیات بخش آن، ازطریق رهنمود های قرآن ناطق امیرمؤمنان علیه السلام معلوم می شود.
1- جایگاه قرآن ازمنظر نهج البلاغه دریک نگاه
درمورد جایگاه وعظمت بی بدیل قرآن کریم ونقش آن درخداشناسی وهدایت بشر، امام علی علیه السلام که قرآن ناطق است درنهج البلاغه بیانات نغز ودلنشینی دارد ازجمله می فرماید:
قرآن نورى است که خاموشى ندارد، چراغى است که درخشندگى آن زوال نپذیرد، دریایى است که ژرفاى آن درک نشود، راهى است که رونده آن گمراه نگردد، شعله اى است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلى است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایى است که ستون هاى آن خراب نشود، شفا دهنده اى است که بیمارى هاى وحشت انگیز را بزداید، قدرتى است که یاورانش شکست ندارند، و حقّى است که یارى کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمه هاى دانش و دریاهاى علوم است، سرچشمه عدالت، و نهر جارى دل است، پایه هاى اسلام و ستون هاى محکم آن است، نهرهاى جارى زلال حقیقت، و سرزمین هاى آن است.
دریایى است که تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند کشید، و چشمه اى است که آبش کمى ندارد، محل برداشت آبى است که هرچه از آن برگیرند کاهش نمى یابد، منزلى است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد، و نشان هایى است که روندگان از آن غفلت نمى کنند، کوهسار زیبایى است که از آن نمى گذرند.
خدا قرآن را فرو نشاننده عطش علمى دانشمندان، و باران بهارى براى قلب فقیهان، و راه گسترده و وسیع براى صالحان قرار داده است. قرآن دارویى است که با آن بیمارى وجود ندارد، نورى است که با آن تاریکى یافت نمی شود، ریسمانى است که رشته هاى آن محکم، پناهگاهى است که قلّه آن بلند، و توان و قدرتى است براى آن که قرآن را برگزیند، محل امنى است براى هر کس که وارد آن شود، راهنمایى است تا از او پیروى کند، وسیله انجام وظیفه است براى آن که قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهانى است بر آن کس که با آن سخن بگوید، عامل پیروزى است براى آن کس که با آن استدلال کند، نجات دهنده است براى آن کس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند، و راهبر آن که آن را به کار گیرد، و نشانه هدایت است براى آن کس که در او بنگرد، سپر نگهدارنده است براى آن کس که با آن خود را بپوشاند، و دانش کسى است که آن را به خاطر بسپارد، و حدیث کسى است که از آن روایت کند، و فرمان کسى است که با آن قضاوت نماید[10]».
2- ویژگی های قرآن ازمنظرامیرمؤمنان علیه السلام
1 – 2 ) قرآن منبع دانش اولین وآخرین
ازآنجا که قرآن کتاب هدایت بشروقانون اساسی زندگی انسانها تاروزقیامت است؛ لذا مبیّن همه چیزاست، چنانکه خدای سبحان می فرماید:« وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ، و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیزاست[11]».وهمچنین منبع علم اولین وآخرین به شمارمی رود، نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله ) فرمود:« من اراد علم الاولین والآخرین فلیثوّرالقرآن [12]، کسی که دانش اولین وآخرین را می خواهد، قرآن را بخواند[13].امام علی علیه السلام فرمود:« … وَ سَلُونِی عَنِ الْقُرْآنِ، فَإِنَّ فِی الْقُرْآنِ بَیَانَ کُلِّ شَیْءٍ وَ فِیهِ عِلْمُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، درمورد قرآن ازمن بپرسید که بیان هرچیزی وعلم اولین وآخرین درقرآن است[14].
درنهج البلاغه درمورد منبع علم بودن قرآن می فرماید: «بدانید که درقرآن علم آینده وحدیث روزگاران گذشته است، شفا دهنده دردهای شما وسامان دهنده امورفردی واجتماعی شما است[15]».درجای دیگرازنهج البلاغه قرآن را چشمه های جوشان دانش معرفی نموده چنین می فرماید:«(قرآن)چشمه های دانش ودریاهای علوم است … خداوند قرآن را فرونشاننده عطش علمی دانشمندان وباران بهاری برای قلب فقیهان قرارداده است[16]».همچنین درمورد جامعیت قرآن امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:«درقرآن اخبارگذشتگان وآیندگان واحکام مورد نیاززندگی تان وجود دارد[17]».
2-2 ) حق گویی قرآن
قرآن کریم علاوه برحق گو بودنش اساساً خودش حق است، ازاین رو، خدای سبحان صفت حق را برای قرآن کریم به کاربرده است: …. کوچکترین شائبه باطل درآن راه ندارد:«لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ…، هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن(قرآن)نمی آید…[18]»امیرمؤمنان علیه السلام نیزبه این ویژگی ای قرآن کریم اشاره نموده چنین می فرماید:«کتاب خدا قرآن درمیان شما سخنگویی است که هیچ گاه زبانش ازحق گویی کُند وخسته نمی شود وهمواره گویاست… [19]». درفرمایش دیگرقرآن را حقی معرفی می کندکه یاری کنندگان وپیروانش هیچ گاه مغلوب نمی شود[20]. آری آن چیزی که هیچ گاه دچارشکست ونابودی نمی شود حق است هرچند ممکن است چند صباحی درزاویه قرارداده شود.
3- 2 ) شکست ناپذیری قرآن
یکی دیگراز ویژگی های بارز قرآن کریم شکست ناپذیری آن است، چنانکه برای اثبات شکست ناپذیری خود درچهارجا، قرآن کریم تحدّی نموده[21]وازمردم خواسته است که اگردرآسمانی بودن آن شک دارند، اجتماع کنند ودست دردست هم داده مثل آن را بیاورند حتی اگرمی توانند فقط یک آیه مثل آن را بیاورند.
امیرمؤمنان علیه السلام درمورد شکست ناپذیری قرآن کریم چنین می فرماید:«کتاب خدا قرآن …خانه ای است که ستون های آن هرگزفرونمی ریزد وصاحب عزتی است که یارانش هرگزشکست ندارند[22]».درتعبیردیگرفرمود: «قرآن قدرتی است که یاورانش شکست ندارند وحقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند[23]».
بدیهی است که وقت یاری کنندگان واقعی قرآن شکست ناپذیرباشند خودقرآن به طریق اولی حائزاین صفت خواهدبود.چنانکه خدای سبحان آن را کتاب عزیز وشکست ناپذیرمعرفی می کند:« …وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ ، واین کتابى است قطعاً شکست ناپذیر[24]».
4- 2 )نورآشکار وروشنی بخش
حقیقتا یکی ازعمده ترین عوامل هدایت گری قرآن کریم درطول تاریخ پانزده قرنی خود نورانیّت ودرخشندگی این کتاب آسمانی بوده ومی باشد که باتابیدن برقلب های مستعد وآماده، آنهارا هدایت نموده وبه حیات طیّبه رهنمون می سازد. باتوجه به این نورانیت قرآن است که امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:« قرآن نوری است که خاموشی ندارد چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریای است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد شعله ای است که نورآن تاریک نشود[25]».درسخن دیگرنورانیت قرآن را تام وآن را موجب کمال دین معرفی نموده چنین می فرماید:«(خداوند) نورانیّت قرآن را تمام، و دین خود را به وسیله آن کامل فرمود[26]».
شایان توجه است که خدای سبحان نیز قرآن را به عنوان نورآشکارمعرفی نموده چنین می فرماید:«… وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً، و نور آشکارى به سوى شما نازل کردیم[27]».
5- 2 ) جداکننده حق ازباطل
قرآن کریم ازسوی خدای سبحان فرود آمده است تاضمن هدایت بشرقوّه وقدرت تفریق حق وباطل را درآنها شکوفاسازد ودرراه احیای حق وازهاق باطل راهنمای صادق برای انسانها باشد؛ لذا قرآن ناطق امیرمؤمنان علیه السلام درمورد این ویژگی ای قرآن کریم می فرماید:«(قرآن)جداکننده حق وباطل است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون های آن خراب نشود…[28]».خدای سبحان نیز درچند جا ی قرآن، آن را به عنوان «فرقان» یعنی جدا کننده حق ازباطل معرفی می کند ازجمله می فرماید:«تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً؛ زوال ناپذیر و پر برکت است کسى که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد[29]».
6- 2 )کتاب راهنما وهدایتگر
خدای سبحان بعد از آنکه ازنزول قرآن درماه رمضان خبرمی دهد، ویژگی ای هدایتگری وهادی بودن قرآن برای تمام انسانها را بیان می فرماید:«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ…[30]». امیرمؤمنان علیه السلام که قرآن ناطق است نیز به هدایت گری قرآن اشاره نموده چنین می فرماید:«آگاه باشید! همانا این قرآن پند دهنده اى است که نمى فریبد، و هدایت کننده اى است که گمراه نمى سازد، و سخنگویى است که هرگز دروغ نمى گوید. کسى با قرآن همنشین نشد مگر آن که بر او افزود یا از او کاست، در هدایت او افزود و از کور دلى و گمراهی اش کاست[31]».
درسخن دیگرویژگی ای هدایت گری قرآن را این چنین بیان می کند:« همانا خداوند بزرگ کتابی هدایت گرفرستاد، نیکی وبدی، خیرو شررا آشکارا درآن بیان فرمود. پس را ه نیکی درپیش گیرید که هدایت شوید وازشروبدی پرهیزکنید تادرراه راست قرارگیرید[32]».
هرچند که درهدایتگری ای قرآن کریم هیچ گونه شک وشبهه ای نیست ولی قابلیت وظرفیت قابل نیزشرط است، یعنی وقت هدایت گری قرآن به منصه ظهورمی رسد که انسان هدایت شونده عناد ولجاجت ازخود نشان ندهد واطاعت ازقرآن نماید؛ لذا امام علی علیه السلام می فرماید:«قرآن راهنما وهدایتگراست برای کسی که ازآن پیروی کند[33]».
خداوند متعال نیزدرآیات متعدد، قرآن کریم را به عنوان هدایت وراهنما برای تمام مردم:«هُدىً لِلنَّاسِ[34]» وبرای متقین وپرهیزکاران:« هُدىً لِلْمُتَّقِینَ [35]»معرفی می کند. وهمچنین به هادی ورحمت وبشارت بودنش برای مؤمنین:« هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِینَ [36]»، ومسلمانان:«وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِینَ [37]» اشاره می فرماید.
7- 2 ) مصدراحکام الهی
ضرورت تعلیم وتعلم وهمچنین فهم قرآن ازآنجا معلوم می شود که این کتاب وحیانی وآسمانی، منبع ومصدراحکام اسلامی وبه صورت کلی قانون اساسی اسلام است، چنانکه نبی مکرم اسلام می فرماید:«(قرآن) کتابى است که در آن همه احکام به تفصیل بیان شده است[38]».حتی برای درک صحت وسقم احادیث وروایات رسیده ازمعصومین علیهم السلام نیز، معیارقرآن کریم است یعنی هرروایت وحدیثی که باقرآن مطابقت نداشته باشد تعبیر«فهو زخرف» و«فاضربواه علی الحائط» ازمعصومین علیهم السلام رسیده است[39]یعنی چنین روایاتی کمترین ارزشی ندارد وآن را باید دورانداخت.
باتوجه به مصدراحکام بودن قرآن است که امیرمؤمنان علیه السلام درنهج البلاغه می فرماید:« کتاب پروردگار(قرآن) میان شماست، که بیان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقیّد، محکم و متشابه می باشد، عبارات مجمل خود را تفسیر، و نکات پیچیده خود را روشن مى کند، از واجباتى که پیمان شناسایى آن را گرفت و مستحبّاتى که آگاهى از آنها لازم نیست.
قسمتى از احکام دینى در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آمده،[40] و بعضى از آن، در سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم واجب شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است، بعضى از واجبات، وقت محدودى داشته که در آینده از بین رفته است.[41] محرّمات الهى از هم جدا مى باشند، برخى از آنها، گناهان بزرگ است که وعده آتش دارد و بعضى کوچک که وعده بخشش داده است، و برخى از اعمال که اندکش مقبول و در انجام بیشتر آن[مردم]آزادند[42]».
توضیح: دراین بیان نورانی امیرمؤمنان علی علیه السلام چند نکته بیشترقابل توجه است: 1 – اشاره به روش تفسیرقرآن: یعنی بهترین روش این است که تفسیرقرآن با قرآن باشد، یعنی درتفسیر وفهم آیاتی که درک آنها مشکل است باید ازآیات دیگرقرآن یاری گرفت؛ زیرا به فرموده امام علی علیه السلام، قرآن«عبارات مجمل خود را تفسیر و نکات پیچیده خود را روشن مى کند[43]». درجای دیگرنهج البلاغه نیزبه این نکته اشاره نموده است:« بعضی ازقرآن ازبعضی دیگرسخن می گوید وبرخی بربرخی دیگرگواهی می دهد[44]».
2 – ضرورت مراجعه به عترت ویاری جستن ازرهنمودهای آن بزرگواران: برای تفسیر وفهم درست قرآن کریم باید ازراهنمایی های اهلبیت عصمت(علیهم السلام) یاری گرفت، درغیراین صورت ممکن است مفسر درورطه ای استنباط نادرست احکام گرفتارشود، چنانکه دراستنباط احکام وتفسیرازسوی کسانی که ازاهلبیت عصمت(ع)فاصله گرفته اند، فراوان چنین اشتباهاتی مشاهده می شود. زیرا چه بسا احکامی که درقرآن واجب شمرده شده باشد ولی ناسخ آن درسنت پیامبروعترت آن حضرت آمده باشد، چنانکه اشاره به این نکته درکلام حضرت امیرعلیه السلام مشاهده شد.
درجای دیگرنهج البلاغه درباره منبع احکام بودن قرآن می فرماید:«(خداوند)نورانیّت قرآن را تمام، و دین خود را به وسیله آن کامل فرمود، و پیامبرش را هنگامى از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود[45]».
بزرگترین بیماری درعصرحاضر
برکسی مخفی نیست که بزرگترین وبدترین درد امروزبشر ناامنی وجنگ وخون ریزی است که پیامد های منفی فراوانی را نیز به دنبال دارد. عمده ترین بلکه یگانه عامل این درد بشر بیماری ای نفاق است. نفاق یعنی اینکه بشرجوری فکربکند وجوری دیگرحرف بزند، یعنی فاصله میان دل وزبان، ظاهروباطن، گفتار ورفتار. شاید درهیچ عصروزمانی این مقدارمفاهیم مقدس بشری استعمال نشده است که امروزه ازآن استفاده می کنند. درکدام عصروزمان این قدرازاخلاق وصلح وامنیت وآزادی ومساوات وبرادری وبرابری وانسانیت وحقوق بشر دم زدند ودرکدام عصربه اندازه زمان ما این مفاهیم زیبا ومقدس را ملعبه قراردادند[46]؟.
باادعای دفاع ازحقوق بشر، تأمین امنیت، مبارزه باتروریسم، مبارزه باموادمخدر، برقراری دمکراسی و… ازآن سردنیاحرکت کرده درنقاط استراتژیک منطقه وجهان مستقرمی شوند، اما برآیند عمل شان چیزی دیگررا نشان می دهد، نه تنها درمناطق که مدعیان وشعاردهندگان مفاهیم ارزشی مستقرمی شوند، وضعیت امنیت بهبود پیدا نمی کند بلکه ناامنی تشدید می گردد وگروه های مختلف قومی، مذهبی، حزبی و… بیشتر به جان هم می افتند، تروریست ها فعالیت شان منسجم تر وبیشترمی شود وکشت مواد مخدر افزایش چند برابری پیدامی کند و… آیا این نفاق وفاصله ادعا وعمل نیست؟!.
بدیهی است تا منشأدرد باشد امکان ندارد درد ریشه کن شود وآیابشرکه این همه درصنعت وتکنولوژی رشد کرده وازجمله قله های مرتفع صنعت داروسازی را فتح نموده اند، توانسته است که برای درمان بیماری خطرناک نفاق داروی بسازد وقرص وآمپولی را راهی بازار نماید که این بیماری را ریشه کن سازد؟ امکان ندارد؛ زیرا ازشناخت روح وقلب انسان بلکه به طورکلی ازشناخت انسان عاجزاست چگونه می تواند چنین داروی را بسازد، پس درمان این بیماری مهلک چیست؟
8- 2 ) داروی بزرگ ترین بیماریها
قرآن ناطق امیرمؤمنان(علیه السلام) داروی این مرض خطرناک را بیان نموده است آنجا که می فرماید:«آگاه باشید کسى با داشتن قرآن، نیازى ندارد و بدون قرآن بى نیاز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهید، و در سختى ها از قرآن یارى بطلبید، که در قرآن درمان بزرگ ترین بیمارى ها یعنى کفر و نفاق و سرکشى و گمراهى است، پس به وسیله قرآن خواسته هاى خود را از خدا بخواهید، و با دوستى قرآن به خدا روى آورید [47]».
نیزآن حضرت فرمود:« ازقرآن بخواهید تاسخن گوید که هرگزسخن نمی گوید اما من شما را ازمعارف آن خبرمی دهم، بدانید که درقرآن علم آینده وحدیث روزگاران گذشته است، شفا دهنده دردهای شما وسامان دهنده امورفردی واجتماعی شما است[48]».همچنین درمورد شفابخش بودن قرآن فرمود «… ازنورآن(قرآن) شفا وبهبودی خواهید که شفای سینه های بیماراست[49]».
درسخن دیگر امام علی علیه السلام قرآن را داروی شفابخشی معرفی می کند که دردهای صعب العلاج را ریشه کن ونابود می سازد چنانکه فرمود:« (قرآن) شفادهنده ای است که بیماری های وحشت انگیزرا می زداید[50]».چنانکه اشاره شد بیماری وحشت انگیزترومخرب ترازنفاق نیست، پس درمان این بیماری را باید ازقرآن اخذکرد.
خداوند متعال نیز درقرآن کریم این کتاب باعظمت آسمانی را درچندین جا با وصف «شفاء» توصیف ومعرفی می کند[51]
ازجمله می فرماید:« وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ …؛ و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى کنیم[52]».
9- 2 ) بهاردلهای آماده
درچند جای نهج البلاغه امیرمؤمنان علیه السلام ازقرآن به عنوان بهاردلها(ربیع القلوب) یاد می کند این تعبیرشایان توجه ودقت است؛ ازاین جهت که بی شک بهارنماد طراوت وشادابی، شکوفایی وزیبای هرچیزی ومنشأآثار وفواید فراوانی می باشد. بنابراین همان طوری که بهارطبیعت وقت محقق می شود که سرمای طاقت فرسای زمستان وبی رمقی وعدم حیات زمین سپری شود وچهره عبوس وگرفته درختان و… عوض گردد، همچنین بهاردلها وقت محقق می شود که آلودگی ها وسرمای آزاردهنده صفات رذیله مانند: نفاق ، کبر، حسد، عجب، حرص،دروغ و… ازسرزمین دلها رخت بربندند تا گلهای زیبای ایمان وتواضع وخیرخواهی وعدالت طلبی و… شکوفاشوند وگلهای زیبای معارف دینی درسرزمین دلها جوانه زده وبوستان سرسبزوزیبای ازگلهای رنگارنگ را به وجود بیاورند.
بنابه فرمایش امیرمؤمنان علیه السلام قرآن کریم است که به قلب ودل انسان حیات وزندگی بخشیده[53]وآن را بهاری می کند؛ زیرا همان نقشی را که باران های فصل بهار دررویش، سرسبزی وشکوفایی گل وگیاه وسنبل ودرختان ایفامی کنند، آموزه های حیات بخش قرآن کریم بیش ازآن دراحیا وبهاری ساختن قلب های آماده اثرگذارخواهدبود وشکوفایی وطراوت را به ارمغان خواهد آورد. لذا امام علی علیه السلام می فرماید:
«قرآن را بیاموزید که بهترین گفتاراست وآن را نیک بفهمید که بهاردلهاست… وقرآن را نیکوتلاوت کنید که سود بخش ترین داستانهاست[54]».درجای دیگرنهج البلاغه نیزبه این نکته اشاره نموده چنین می فرماید:«خداوند قرآن را فرونشاننده عطش علمی دانشمندان وباران بهاری برای قلب فقیهان قرارداده است[55]».
10- 2 ) بهترین وسیله تقرب به خدا
برای تقرب به خدای سبحان باید ازوسیله های که موجب قرب انسان به خدا می شود استفاده کرد چنانکه قرآن کریم نیز می فرماید:« وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ و وسیله اى براى تقرب به او بجوئید[56]». درروایات معصومین علیهم السلام وسیله دراین آیه به امام(ع) تفسیرشده است[57]. ولی می توان گفت یکی ازوسیله های قرب الی الله قرآن است؛ زیرا علاوه براین که بین قرآن واهل بیت عصمت جدای وفاصله ای نیست، امیرمؤمنان علیه السلام قرآن کریم را بهترین وسیله تقرب به خدا بیان نموده چنین می فرماید:« پس به وسیله قرآن خواسته هاى خود را از خدا بخواهید، و با دوستى قرآن به خدا روى آورید …؛ زیرا وسیله اى براى تقرّب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد[58]».
11 – 2 ) جاودانگی قرآن
باتوجه به خاتمیت دین حیات بخش اسلام وکمال وجامعیت آن، قرآن که اساس، ریشه ومصدراحکام این دین به حساب می آید نیز، دارای کمال وجاودانگی است. به همین جهت قرآن کریم برای زمان خاص، مکان خاص وقوم خاصی نیست بلکه فرا زمانی، فرامکانی وفراقومی وقانون اساسی بشرتا قیامت می باشد، چنانکه حضرت ثامن الحجج امام رضا علیه السلام به این مطلب اشاره نموده ودرپاسخ شخصی که سؤال کرد: چرا قرآن همیشه تازگی دارد وبامرورزمان کهنه وقدیمی نمی شود؟ فرمود:« زیرا خداوند آن را برای تمام زمانها وهمه مردم قرارداده ومنحصربه یک زمان نیست، بنابراین قرآن درهرزمانی جدید وتاقیامت برای هرگروهی تازگی دارد[59]».
امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز درجاهای متعدد نهج البلاغه به این ویژگی مهم قرآن کریم اشاره نموده است ازجمله می فرماید:« قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد… بنایی است که ستون های آن خراب نشود…[60]».وهمچنین فرمود:« بر شما باد عمل کردن به قرآن که…تکرار و شنیدن پیاپى آیات، کهنه اش نمى سازد، و گوش از شنیدن آن خسته نمى شود[61]».
12 – 2 ) شفاعت گری درقیامت
یکی ازویژگی های بارزقرآن کریم شفاعت گری آن درقیامت است این مطلب درروایات متعدد ازمعصومین علیهم السلام نقل شده است.نکته شایان توجه اینجاست که هرگاه ازقرآن با وصف «شافع»(شفاعت کننده) یاد شده است همراه با واژه «مشفع» آورده شده است یعنی قرآن شفاعت کننده است که شفاعتش مورد قبول واقع می شود وامکان ردش نیست. چنانکه قرآن ناطق امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:« واعلموا أنه شافع مشفع …، بدانید(وآگاه باشید)، که شفاعت قرآن پذیرفته، و سخنش تصدیق می گردد، آن کس که در قیامت، قرآن شفاعتش کند بخشوده می شود، و آن کس که قرآن از او شکایت کند محکوم است[62]».
3 ) ضرورت عمل به قرآن
آنچه درزندگی دنیوی واخروی انسان سود مند است ومنشأآثارقرارمی گیرد عمل است، ازاین روصدهابارکلمه عمل ومشتقات آن درقرآن کریم به کاررفته است، بطورجد می توان گفت:اساسا نزول قرآن برای عمل کردن به آن است نه فقط تلاوت وقرائت آن، باتوجه به اهمیت عمل به قرآن است که امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
«بر شما باد عمل کردن به قرآن، که ریسمان محکم الهى، و نور آشکار و درمانى سودمند است، که تشنگى را فرونشاند، نگهدارنده کسى است که به آن تمسّک جوید و نجات دهنده آن کس است که به آن چنگ آویزد… کسى که با قرآن سخن بگوید راست گفته و هر کس بدان عمل کند پیشتاز است[63]». نیزآن حضرت فرمود:« به ریسمان قرآن چنگ زن وازآن نصیحت پذیر، حلالش را حلال وحرامش را حرام بشمار[64]».
روشن است که چنگ زدن وتمسک به قرآن وقت مفهوم ومعنی پیدا می کند که به آن عمل شود.
همچنین باتوجه به ضرورت عمل به قرآن است که حضرت امیر(ع) درآخرین لحظات زندگی خود درحالی که بافرقی شکافته دربسترشهادت قرارداشت درضمن بیان حکمت های جاودانه وراهگشا فرمود:«الله الله فی القرآن لایسبقکم باالعمل به غیرکم، خدا را! خدا را! در باره قرآن، مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشى گیرند[65]».
چنانکه مشاهده می شود تأکید حضرت امیرعلیه السلام روی عمل به قرآن است نه فقط خواندن وتلاوت آن. درفرمایش دیگری که ازآن حضرت درنهج البلاغه نقل شده است می فرماید:« نیزآن حضرت فرمود:« خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته، و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است[66]».
1 – 3 ) ره آورد عمل به قرآن
قرآن به عنوان کامل ترین وبهترین کتاب های آسمانی قانون اساسی زندگی بشراست ودرقانون گذاری ودستورات حیات بخش خود نیازهای روحی وجسمی انسان را لحاظ نموده است، ازاین رو عمل به قرآن علاوه برتبدیل جامعه بشری به مدینه فاضله، سعادت مندی وترفیع مقام اخروی عمل کنندگان به آن را نیزتضمین می کند چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود:«کسی که حافظ قرآن وعامل به احکام آن باشد، [درقیامت]باسفیران بزرگوارنیکوکاراست[67]».
2 – 3 ) عمل به قرآن معیار انسان شناسی
تمسک عملی به قرآن وبه کاربستن دستورات آن چنان دارای نقش فوق العاده است که به عنوان ملاک ومعیارتشخیص انسانها معرفی شده است چنانکه امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«از کتابهاى آسمانى جز قرآن، بقیه تحریف شده و از میان رفته اند، پس آن را راهبر خود قرار دهید و تنها اوست که شما را به راه درست مى برد. بهترین مردم کسى است که به احکام قرآن عمل کند، اگر چه آیاتش را از بر ننماید و بدترین مردم کسى است که: به قرآن عمل نکند، اگر چه آیاتش را بخواند[68]». چنانکه مشاهده می شود دراین فرمایش امام مجتبی علیه السلام انگشت تأکید به سوی عمل به قرآن نشانه می رود. پدربزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام نیز برعمل به قرآن تأکید نموده چنین می فرماید:« در روز قیامت ندا دهنده اى بانگ مى زند:«آگاه باشید امروز هر کس گرفتار بذرى است که کاشته و عملى است که انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن»پس شما در شمار عمل کنندگان به قرآن باشید، از قرآن پیروى کنید، با قرآن خدا را بشناسید…[69]».
ازآنچه گفته آمد می توان به طورخلاصه نتایج ذیل را به دست آورد:
1 – باتوجه به حدیث متواترثقلین وبسیاری ازاحادیث دیگرشبیه به همین مضمون، ضرورت توجه وارتباط هرچه بیشتر وبهتربا قرآن کریم روشن می شود. به طورقطع ارتباط هرچه بیشترانسان باقرآن زمینه ساز شناخت ویژگی های آن می شود وبدین صورت مقدمه عمل به قرآن که دارای نقش کلیدی درزندگی مادی ومعنوی انسان است فراهم خواهد شد.
2 – قرآن کریم ریسمان محکم الهی دربین بندگان است که هرکس به آن چنگ زند اورا به جواررحمت واسعه حق تعالی سوق خواهد داد وچنگ زدن به قرآن هم وقت مفهوم پیدا می کند که به آموزه های نجات بخش قرآن عمل شود وزندگی فردی واجتماعی، مادی ومعنوی انسان رنگ قرآنی به خود بگیرد.
3 – عمل به قرآن نه تنها یک تکلیف و وظیفه است بلکه پیمانی است که خدای سبحان ازبندگان خود گرفته است. بنابراین کوتاهی درعمل به قرآن نه تنها انجام تکلیف و وظیفه نشده است بلکه یک نوع پیمان شکنی نیز محسوب می شود.
پینوشتها:
[1] – صحیح مسلم ، کتاب فضایل صحابه ، ص 1008 .الصواعق المحرقه ، ص 230 . ینابیع الموده ، ج 1 ، ص 99 – 106 .[2] – ارشاد القلوب، ترجمه سلگی ، ج1 ، ص 206 .
[3] – نهج البلاغه، خطبه 108 .
[4] – عیون اخبارالرضا(علیه السلام)، ج 1 ، ص 295 .
[5] – بقره/ 185 .
[6]- معانی الاخبار، ص 228 .
[7] – الامالی(للصدوق)، مجلس بیستم، ص 93 .
[8] – همان، ص 95 .
[9] – قدر/ 1 .
[10] – نهج البلاغه، خطبه 198 .
[11] – نحل/ 89 .
[12] – تثویرالقرآن قرائته ومفاتشه العلماء به فی تفسیره ومعانیه، وقیل لینقّرعنه ویفکّرفی معانیه وتفسیره وقرائته. لسان العرب، ج 4 ، ص110 .
[13] – کنزالعمال، ج1، ص 548 ، ح 2454 .
[14] – کتاب سلیم بن قیس الهلالی ؛ ج2؛ ص942 .
[15] – نهج البلاغه، خطبه 158 .
[16] – همان، خطبه 198 .
[17] – همان، حکمت 313 .
[18] – فصلت/ 42 .
[19] – نهج البلاغه، خطبه 198 .
[20] – همان، خطبه 198 .
[21] – بقره/ 23 . إسرا/ 88 . هود/ 13 . طور/ 33- 34 .
[22] – نهج البلاغه، خطبه 133 .
[23] – همان، خطبه 198 .
[24] – فصلت/ 41 .
[25] – همان، خطبه 198 .
[26] – همان، خطبه 183.
[27] – نساء/ 174 .
[28] – نهج البلاغه، خطبه 198 .
[29] – فرقان/ 1 .
[30] – بقره/ 185 .
[31] – نهج البلاغه، خطبه 176 .
[32] – نهج البلاغه، خطبه 168 .
[33] – همان، خطبه 198 .
[34] – بقره/ 185 . آل عمران/ 4 .
[35] – بقره/ 2 .
[36] – بقره/ 97 .
[37] – نحل/ 899 .
[38] – ارشادالقلوب، ترجمه سلگی ، ج1، ص 207 .
[39] – حاشیه الوافی (للبهبهانی)، ص 326 .
[40] ( 2). مانند آیه 15 سوره نساء:« فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ» زنان بد کاره را در خانه ها زندانى کنید تا بمیرند. این حکم برداشته شده، و طلاق و رجم جاى آن را گرفته است. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ضمن خطبه اول، پاورقی.
[41] ( 3). مانند دستور نماز خواندن به طرف بیت المقدّس که موقّتى بود و با آیه 144 بقره حکم آن بر داشته شده و نماز به سوى کعبه واجب گردید«فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ». همان .
[42] – نهج البلاغه، خطبه 1 .
[43] – همان.
[44] – همان، خطبه 134 .
[45] – نهج البلاغه، خطبه 183 .
[46] – مجموعه آثار استادشهید مطهری، ج 21 ، ص 459 .
[47] – نهج البلاغه، خطبه 156.
[48] – همان، خطبه 158 .
[49] – نهج البلاغه، خطبه 110 .
[50] – همان، خطبه 198 .
[51] – فصلت/ 44 . یونس/ 57 .
[52] – إسراء/ 82 .
[53] – شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، ج 10 ، ص 22 .
[54] – نهج البلاغه، خطبه 110 .
[55] – نهج البلاغه، خطبه 198 .
[56] – مایده/ 35 .
[57] – تفسیرالقمی، ج 1، ص 168 .
[58] – همان، خطبه 156 .
[59] – الامالی(للطوسی)مجلس 24 ، ص 580 .
[60] – همان، خطبه 198.
[61] – همان، خطبه 156 .
[62] – نهج البلاغ، خطبه 176 .
[63] – نهج البلاغه، خطبه 156 .
[64] – نهج البلاغه، نامه 69 .
[65] – همان، نامه 47 .
[66] – نهج البلاغه، خطبه 183 .
[67] – الکافی ج2 ،ص 603 .
[68] – ارشاد القلوب، ترجمه سلگی ، ج 1 ، ص 205 .
[69] – نهج البلاغه، خطبه 176 .
فهرست منابع
1. قرآن کریم، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی .
2. ابن حجرالهیثمی المکی ، احمد ،الصواعق المحرقه فی الرد علی اهل البدع والزندقه ،بیروت ،دارالکتب العلمیه ،1403.
3. ارشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمی(م 841 ق)، ترجمه: علی سلگی نهاوندی، قم، ناصر، [بی تا].
4. الأمالی(للصدوق) محمد بن علی ابن بابویه(م381 ق )، تهران، کتابچی، 1376 ش .
5. الامالی(للطوسی) محمدبن حسن طوسی،(شیخ طوسی)(م460 ق)، محقق ومصحح: مؤسسه البعثه، قم، دارالثقافه، 1414 ق .
6. تفسیرالقمی، علی بن ابراهیم قمی، محقق ومصحح: طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، 1404ق .
7. حاشیه الوافی(للبهبهانی)، محمدباقروحیدبهبهانی، قم، مؤسسه العلامه المجدد الوحید البهبهانی،1426ق.
8. شرح نهج البلاغه، عبد الحمیدبن هبه الله، ابن ابی الحدید، محقق ومصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، 1404 ق .
9. صحیح مسلم ، مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری ، تحقیق احمد زهوه واحمد عنایه ، دارالکتاب العربی ، بیروت ، 1425 ق .
10. عیون اخبارالرضا علیه السلام، محمدبن علی ابن بابویه(م 381ق)، ترجمه: محمدتقی آقانجفی، تهران انتشارات علمیه اسلامیه، [بی تا].
11.کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، علی المتقی بن حسام الدین الهندی(م975ه)، مصحح: الشیخ صفوه السقا، بیروت مؤسسه الرساله، 1413 ه- 1993م .
12. الکافی(ط- الاسلامیه)، محمدبن یعقوب کلینی(م 329 ق )، تحقیق وتصحیح: علی اکبرغفاری ومحمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق .
13. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، سلیم بن قیس هلالی(م 76 ق )، تحقیق وتصحیح: محمد انصاری زنجانی خوئینی، قم، الهادی، 1405 ق .
14. لسان العرب، محمدبن مکرم ابن منظور(م 711 ق)، تحقیق وتصحیح:جمال الدین میردامادی، بیروت، دارالفکرللطباعه والنشر والتوزیع- دارصادر، 1414 ق.
15. مجموعه آثاراستاد شهیدمطهری، مرتضی مطهری، تهران وقم، صدرا،1388 ش .
16. معانی الاخبار، محمدبن علی ابن بابویه(م 381 ق )، محقق ومصحح: علی اکبرغفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1403 ق .
17. نهج البلاغه، کلمات علی بن ابی طالب(ع)، ترجمه محمد دشتی، قم انتشارات پارسیان، 1383 .
18. ینابیع الموده ، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی ، منشورا ت المؤسسه الاعلمی لمطبوعات ، بیروت ، ط اول ، 1418 ق .