شبهات پیرامون شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) یکی از واقعیت های تاریخ است که مخالفان مکتب شیعه سعی می نمایند که این حقیقت روشن را با روش های مختلف پنهان کنند.
روشنایی خورشید قابل پنهان کردن نیست و هر چقدر وهابی ها برای شبهه افکنی در این رابطه تلاش نمایند موفق نخواهند شد.
شبهات در مورد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نتیجه کتمان حقیقتی است که علمای وهابیت انجام دادند و بسیاری از احادیث وارد شده از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) را نادیده گرفته و با تمام تلاش به شبهه پراکنی خویش ادامه دادند.
شبهات در مورد شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
استناد شهادت حضرت فاطمه علیها السلام به خلیفه دوم، از دروغ های شیعه و تحریف تاریخ است. حضرت زهرا علیها السلام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
پاسخ به شبهات شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزد شیعه مسلم و متواتر است و در اصول کافی نیز آمده است: «إنَّ فاطِمَهَ صِدِّیقَهٌ شَهیدَه»؛ همانا فاطمه بسیار راستگو و شهیده بود.
اما در منابع اهل سنت، سعی شده است که از خلیفه جانب داری شود. از این رو بخش های زیادی از رویدادهای تاریخی در منابع آن ها حذف شده است، در حالی که ماجرای حمله به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)، مطلبی نیست که قابل انکار باشد. دینوری در این باره می گوید:
ابوبکر، قنفذ غلام خود را دنبال علی (علیه السلام) فرستاد. قنفذ گفت: خلیفه رسول الله را اجابت کن و امیر مؤمنان گفت: چه با سرعت بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) دروغ بستید که خود را به عنوان خلیفه او معرفی کنید. قنفذ، پیام حضرت را به ابوبکر رساند. ابوبکر گریه طولانی کرد.
عمر برای بار دوم گفت: به این شخصی که از بیعت با تو تخلف کرد مهلت نده و با سرعت از او بیعت بگیر.
ابوبکر به قنفذ گفت: برگرد و بگو: خلیفه رسول الله تو را می خواند تا بیعت کنی. قنفذ پیام را رساند. علی (علیه السلام) صدایش را بلند کرد و گفت: سبحان الله! چیزی را ادعا می کند که برایش اشتباه شده است ( به اشتباه خلافت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را ادعا می کند).
قنفذ برگشت و پیام حضرت را رساند. پس ابوبکر، گریه طولانی کرد. آن گاه عمر برخاست و همراه او، جماعتی حرکت کردند تا به در خانه فاطمه (سلام الله علیها) رسیدند و در زدند.
هنگامی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) صدای جماعت را شنید، با صدای بلند فریاد زد ای پدر یا رسول الله! ببین بعد از تو، از پسر خطاب و پسر ابی قحافه چه ها رسید.
هنگامی که جمعیت، فریاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) و گریه او را شنیدند، بازگشتند، ولی عمر باقی ماند و گروه دیگری هم با او ماندند.
این جا ابن قتیبه مطلب را سر بسته و مختصر بیان کرده است، ولی در متون شیعه بقیه قضایا آمده است و علی (علیه السلام) را بیرون کشیدند و او را پیش ابوبکر بردند و گفتند: بیعت کن، گفت: اگر نکنم چی؟ گفتند: به خدا قسم گردنت را می زنیم. گفت: در این صورت، بنده خدا و برادر رسولش را کشته اید.
عمر گفت: بنده خدا بله، ولی برادر رسولش را خیر. پس علی (علیه السلام) خود را به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) رساند، در حالی که فریاد می زد و گریه می کرد و ندا می داد یَابنَ اُمِّ إنَّ القَومَ استَضعَفُونی و کادُوا یَقتُلُونَنِی.
شبهه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در مصنف ابن ابی شیبه نیز چنین آمده است: آن گاه که بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای ابوبکر بیعت می گرفتند، علی (علیه السلام) و زبیر برای مشورت در این امر نزد فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفت و آمد کردند؛ عمر با خبر گردید و به نزد فاطمه (سلام الله علیها) آمد و گفت: ای دختر رسول خدا، به خدا نزد ما کسی از پدرت محبوب تر نیست و پس از او محبوب ترین تویی و به خدا قسم این امر مانعم نمی شود که اگر آنان نزد تو جمع شوند، دستور دهم که خانه را با آنها به آتش کشند.
پس از رفتن عمر آنان به خانه فاطمه (سلام الله علیها) آمدند. فاطمه گفت: آیا می دانید که عمر نزد من آمد و به خدا سوگند یاد نمود که اگر شما به منزلم باز گردید، خانه را با شما به آتش کشد. به خدا سوگند که او به سوگندش عمل خواهد کرد.
بلاذری می گوید
ابوبکر به دنبال علی (علیه السلام) فرستاد تا با وی بیعت کند، اما وی نپذیرفت. پس عمر با مشعلی آمد و فاطمه با او روبرو شد و گفت: آیا من نظاره گر باشم و حال آن که تو درِ خانه ام را به آتش می کشی؟ عمر گفت: آری.
بنابراین، تا این مقدار از ماجرا در کتاب های اهل سنت آمده است، اما جریان های به آتش کشیده شدن، حمله ور شدن به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و سقط شدن محسن، در کتاب های آن ها نیامده است.
با توجه به حدیثی که حموینی جوینی، از پیش گویی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است می توانیم به حقیقت مطلب پی ببریم.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: چون به دخترم فاطمه می نگرم: به یاد می آورم آن چه را که بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آن که در خانه اش ذلّت وارد گردیده، از وی هتک حرمت شده، حقش غصب و ارثش منع شده، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده است و او فریاد بر می آورد یا محمداه.
پس او اولین کسی از اهل بیتم می باشد که به من ملحق می گردد. پس بر من وارد می شود، در حالی که محزون، مکروب، مغموم و مقتول است.
بر این اساس و با توجه به آن چه ابن قتیبه نقل کرده است، روشن می گردد که شهادت فاطمه (سلام الله علیها) ساخته شیعه نبوده، بلکه واقعیتی بوده که پشیمانی خلیفه اول را به دنبال داشته است. زیرا یکی از تأسف های ابوبکر هنگام مرگ، همین بود.
فوددت أنی لم أکن أکشف بیت فاطمه عن شیء و إن کنوا قد غلقوه علی الحرب
دوست می داشتم که من در خانه فاطمه را نمی گشودم، هر چند با بسته بودنش کار به جنگ می کشید.
منبع: سایت دلدادگان