آیه سوم،آیه ی 55 از سوره ی مبارکه نور

آیه سوم،آیه ی 55 از سوره ی مبارکه نور

نویسنده:خدامرلد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدویت1-ص37تاص42
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‏ لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنی‏ لا یشْرِکُونَ بی‏ شَیئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛1
«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین، جانشین [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند».
در آیات پیش از این آیه، سخن از اطاعت و تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) است و در این آیه، بحث ادامه یافته و نتیجه این اطاعت ـ که همان حکومت جهانی است ـ بیان شده است. بر اساس آن، خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، وعده می‏دهد که آنان را قطعاً خلیفه روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، به طور ریشه‏دار و پا بر جا در صفحه زمین مستقر خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را، به امنیت و آرامش مبدّل خواهد کرد. مردم تنها خدا را ‏پرستیده و چیزی را شریک او قرار نخواهند داد.
بعد از این برتری و فراگیری حکومت توحید و استقرار آیین الهی و از میان رفتن هر گونه اضطراب، ناامنی و شرک، کسانی که بعد از آن کفر بورزند، به یقین فاسق واقعی خواهند بود!
به هر حال مجموع آیه نشانگر این است که خداوند به گروهی از مسلمانان صالح و مؤمن، سه نوید داده است:
1. جانشینی و حکومت روی زمین؛
2. نشر آیین حق به طور اساسی و ریشه‌ای در جهان؛
3. از میان رفتن اسباب ترس و ناامنی .
نتیجه آنکه مردم در این دوران با نهایت آزادی، خدا را می پرستند، فرمان های او را گردن می نهند، هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نمی شوند و توحید خالص را در همه جا
می گسترانند.
نکته‏ها
1. بر اساس این آیه، افرادی قبل از مسلمانان دارای خلافت روی زمین بودند؛ حال اینان چه کسانی اند؟ برخی از مفسران آن را اشاره به آدم و داود و سلیمان دانسته‏اند؛ چرا که قرآن درباره آدم می‏فرماید: إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه؛2 «من در زمین خلیفه‏ای قرار می-دهم». درباره داود فرموده است: یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْض؛3 «ای داود ما تو را خلیفه در روی زمین قرار دادیم». سلیمان نیز به مقتضای آیه شانزده سوره «نمل» وارث حکومت داود بود و خلیفه در روی زمین شد .
اما برخی دیگرـ مانند علامه طباطبائی(ره) ـ این معنا را بعید شمرده اند؛ زیرا تعبیر الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ را متناسب انبیا ندانسته اند. به نظر ایشان در قرآن، این تعبیر در مورد پیامبران به کار نرفته است؛ از این رو اشاره به امت های پیشین است که دارای ایمان و عمل صالح بوده، در روی زمین حکومت یافتند.
جمعی دیگر معتقدند: این آیه اشاره به «بنی اسرائیل» است؛ زیرا آنها با ظهور موسی(علیه السلام) و در هم شکسته شدن قدرت فرعون، مالک حکومت روی زمین شدند؛ چنان که در آیه ای آمده است:
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی‏ بارَکْنا فیها؛4 «ما آن جمعیت مستضعف (مؤمنان بنی اسرائیل) را وارث مشارق و مغارب ـ زمینی را که پر برکت کردیم ـ قرار دادیم».
و نیز درباره همان ها می‏فرماید:
؛ «ما اراده کرده‏ایم که قوم مستضعف ( مؤمنان بنی اسرائیل) را در روی زمین تمکین دهیم ( و صاحب نفوذ و مسلّط سازیموَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْض )».
2. این وعده الهی از آن کیست ؟
در این آیه خداوند وعده حکومت روی زمین، برتری دین و آیین و امنیت کامل را به گروهی از مؤمنان و صالحان داده است. اما در اینکه منظور از این گروه چه کسانی-اند؛ میان مفسران گفت و گو است.
برخی آن را اشاره به حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‏دانند که شرق و غرب جهان، در زیر لوای حکومت آن حضرت قرار می‏گیرد، آیین حق در همه جا نفوذ می‏کند، ناامنی و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده می‏شود و عبادت خالی از شرک، برای جهانیان تحقق می‏یابد.5
بدون شک آیه، هم شامل مسلمانان نخستین و هم حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می شود. طبق عقیده عموم مسلمانان ـ اعم از شیعه و اهل تسنن ـ آن حضرت سراسر زمین را پر از عدل و داد می‏کند و او مصداق کامل این آیه است؛ ولی با این حال منعی از عمومیت و گستردگی مفهوم آن نیست.
اینکه برخی می‏گویند: کلمه «ارض» مطلق است و تمام روی زمین را شامل می‏شود و این منحصراً مربوط به حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، با جمله «کما استخلف…» سازگار نیست؛ زیرا خلافت و حکومت پیشینیان به یقین در تمام پهنه زمین نبود.
به علاوه شأن نزول آیه نیز نشان می‏دهد که حداقل نمونه‏ای از این حکومت در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) برای مسلمانان (هر چند در اواخر عمر آن حضرت)، حاصل شده است.
گفتنی است ثمره تمامی کوشش‌های پیامبران و تبلیغات مستمر و پی‏گیر آنان و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل و عبادت، در زمانی تحقق می‌یابد که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می کند6
همان گونه که گفته شد این تفسیرها، به معنای انحصار مصداق آیه نیست؛ بلکه بیان مصداق کامل است. ابو بصیر از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است: آن حضرت ذیل آیه شریفه چنین فرمود: «نزلت فی الْقَائِم وَ أَصْحَابه»؛7 «[این آیه] در باره قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحاب ایشان نازل شده است».
علامه طباطبایی(ره) در این باره می نویسد: «… این مجتمع طیّب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) مبعوث به رسالت گشته، تاکنون، چنین جامعه‏ای به خود ندیده است. ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود؛ چون اخبار متواتری که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) در خصوصیات آن حضرت وارد شده، از تشکیل چنین جامعه‏ای خبر می دهد. البته این در صورتی است که روی سخن در آیه را متوجه مجتمع صالح بدانیم، نه تنها حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)».
آن گاه ایشان ادامه می دهد: «خواهید گفت: طبق این نظریه چه معنا دارد که روی سخن را در زمان نزول آیه به الذین آمنوا و عملوا الصالحات کند، در حالی که مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن روز نبود (نه خودش بود و نه یکی از اهل زمانش)؟
در پاسخ می‏گوییم: این سؤال ناشی از این است که پرسش کننده، میان خطاب های فردی با خطاب های اجتماعی خلط کرده است؛ چون خطاب ممکن است دو جور متوجه اشخاص شود: یکی اینکه اشخاصی را مورد خطابی قرار دهند؛ بدین جهت که خصوصیات خودِ آنان مورد نظر است. به طور دیگر اینکه همان اشخاص را مورد خطاب قرار دهند ـ نه از این جهت که شخصِ خود آنان مورد نظر باشد، بلکه ـ از این جهت که جمعیتی هستند دارای صفاتی معین. در صورت اول، خطاب از مخاطبان به غیر مخاطبان متوجه نمی شود و شامل آنها نمی گردد ـ نه وعده اش، نه وعیدش ونه هیچ چیز دیگرش ـ و در قسم دوم اصلاً اشخاص دخالتی ندارند و خطاب متوجه دارندگان صفات کذایی است که در این صورت به دیگران نیز متوجه می‌شود.
در آیه شریفه، خطاب از قبیل خطاب های دوم است که بیانش گذشت و اغلب خطاب های قرآنی ـ که یا مؤمنان را مخاطب کرده و یا کفار را ـ از این قبیل است».8
در مجمع البیان در ذیل آیه وَعَدَ اللهُ الذینَ آمنوا مِنکُم … آمده است: مفسران در اینکه الذینَ آمَنوا مِنکُم چه کسانی اند، اختلاف دارند و از اهل بیت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایت شده که منظور، مهدی از آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است.
عیاشی به سند خود از علی بن الحسین(علیه السلام) روایت کرده است: وقتی این آیه را تلاوت کرد، فرمود: به خدا سوگند! ایشان شیعیان ما اهل‏بیت اند که خدا این وعده خود را در حق ایشان، به وسیله مردی از ما تحقّق می بخشد و او مهدی این امت است. او کسی است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) درباره‏اش فرمود: اگر از دنیا نماند مگر یک روز، خدا آن روز را آن قدر طولانی می‏کند تا مردی از عترتم قیام کند که هم نام من است. او زمین را پر از عدل و داد می‌کند، آن چنان که از ظلم و جور آکنده شده باشد. نظیر این روایت از ابی جعفر و ابی عبد الله(علیهما السلام) نقل شده است.
علامه طباطبایی در جمع بندی مباحث می‌نویسد: «از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) در این باره اخباری روایت شده است. در گذشته هم بیان انطباق آیه بر مضمون این روایات گذشت و نیز در مجمع البیان بعد از نقل روایت بالا آمده است: بنابر این مراد از الذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصالحات رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت او(علیهم السلام) است».9

پی نوشت ها:

1. نور (24)، آیه 55.
2. بقره (2)، آیه 30.
3. ص (37)، آیه 26.
4. اعراف (7)، آیه 137.
5. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج15، ص218.
6. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 14، صص530 ـ 532.
7. محمد بن حسن طوسی(ره) ، کتاب الغیبه، ص 173؛ نعمانی(ره)، الغیبه، ص240، ح35.
8. محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 15، ص 220.
9. همان، ج 15، ص225.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید