حارث همدان ، که یکى ازاصحاب باوفاى امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام است ، گوید:
روزى به همراه آن حضرت در بیرون یکى از محلّه هاى شهر کوفه قدم مى زدیم که ناگهان شیرى درّنده از دور نمایان شد و جلو آمد، پس ما راه را براى حرکت آن شیر باز کردیم .
وقتى آن شیر نزدیک ما رسید، خود را در مقابل حضرت امیر علیه السلام خاضعانه روى زمین انداخت ، در این هنگام حضرت علىّ علیه السلام خطاب به شیر کرد و فرمود: برگرد، حقّ ورود به شهر کوفه را ندارى ، همچنین پیام مرا به دیگر حیوانات درّنده نیز مى رسانى که آنان هم حقّ ورود به این شهر را ندارند؛ و چنانچه بر خلاف دستور من عمل نمائید، خودم در بین شما حکم خواهم کرد.
حارث همدانى گوید: تا زمانى که امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام زنده بود، هیچ درّنده اى نزدیک شهر کوفه نمى آمد.
موقعى که حضرت به شهادت رسید، زیاد بن اءبیه ، استاندار کوفه شد؛ و در آن موقع درّندگان از هر سو وارد کوفه و باغستان هاى آن شهر مى شدند و ضمن این که خسارت وارد مى کردند، به مردم هم ، نیز حمله مى کردند.(1))
پی نوشت:
1-شجره طوبى : ص 33، مجلس 12، هدایه الکبرى : ص 152، ص 2.
منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی