وقتی از اخلاق سخن به میان می آید و سفره آموزه های دینی و معارف انسانی گشوده می شود آن وقت باید دنبال میزبان بگردی. استاد اخلاق پیدا کردن هم کار هر کسی نیست. چون هم استاد صاحب نفس پیدا کردن سخت است و هم اینکه استاد بخواهد شاگردی را برای این راه انتخاب کند و او را بپرورد کار چندان ساده ای نیست.
بسیاری از اساتید به دلایل مختلفی ممکن است به این راحتی کسی را به شاگردی قبول نکنند و شرایط خاصی بگذارند که کمتر کسی بتواند از پس آن بربیاید.
اگر بخواهیم داستان اخلاق و استاد اخلاق ره به چیزی تشبیه کنیم باید بگوییم چیزی است شبیه علم پزشکی. پزشک جسم را درمان می کند و استاد اخلاق روح را مداوا. اما همانگونه که هیچ پزشکی به همه مریض هایش یک نسخه با یک محتوا نمی دهد هیچ استاد اخلاقی هم یک دستور برای همه شاگردان نمی دهد.
علت نیز واضح است چرا که هر کسی طبع و اخلاق و محیط و صبر و حوصله و صدها شرایط دیگری دارد که با شاگرد دیگر متمایز است. اینجا استاد اخلاق است که تشخیص می دهد هر شاگردی نیازمند چه چیزی است.
اما در هر علمی و حتی علم پزشکی که مثالش گذشت، یک سری دستورات عمومی هم هست. مانند خیلی از پیشگیری ها و یا دستوراتی که پزشکان در درمان برخی بیماری های شایع مانند سرماخوردگی ارائه می کنند. و صد البته که اینجا هم علم اخلاق با علم پزشکی همسو و هم جهت است چرا که شعار و ایده مشابه همی دارند و آن هم: پیشگیری بهتر از درمان است.
در مسائل اخلاقی هم سفارش کرده اند که ترک گناه از توبه بهتر است.(ترک الذنب اهون من طلب التوبه)- ترک گناه از توبه کردن راحت تر است.
اساتید بزرگ و برجسته اخلاقی در طول تاریخ نیز برای شاگردان خاص و شناس خود از دستورالعملهای اختصاصی استفاده می کردند که به دستور تمام علمای اخلاق استفاده از آنها بدون استاد جایز و درست نیست. چرا که این استاد است که برای درمان خصوصی باید درد شما را تشخیص داده و طبق آن دستور العمل بدهد.
اما دستورالعملهای عمومی هم وجود دارد که در حقیقت همان انعکاس نور از آینه قرآن کریم و ورایات اهل بیت است که در بیانات این بزرگواران جلوه می کند.
به نمونه ای از این دستورالعملها اشاره می کنیم:
استاد بزرگ اخلاق، حضرت آیهالله سیدعلی قاضی طباطبایی (قدس سره):
برادران عزیزم! ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاقبه نفس به آنچه که شایسته و لازم است. پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد. سپس به دلهایتان توجه نمایید و مرضهایی که در اثر گناه است مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیبهای بزرگتان را کوچک و کم نمایید. تمام این خرابیها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبهاش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إنشاءالله نمیرسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا … [1]
مفسر کبیر قرآن کریم، علامه طباطبایی (قدس سره):
ما کارى مهمتر از خودسازى نداریم. بزرگترین (و سختترین) ریاضتها، همین دیندارى است. در روایتى از حضرت امیر (علیه السلام) هست که مىفرمایند: «الشریعه ریاضه النفس»، آیین اسلام و احکام آن، ریاضت و ورزیدگى نفس مىآورد. ما بزرگترین و مهمترین کارى که در عالم داریم و هیچکارى از اطوار و شئون زندگى ما مهمتر از آن نیست، ایناست که «خودمان را درست بسازیم.» تخم سعادت، مراقبت است. یعنى کشیک نفس کشیدن. یعنى حریم دل را پاسبانى کردن. یعنى سر را از تصرفات شیطانى حفظ داشتن. پاسبان حرم دل بودن. این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنى، این نهال سعادت را پروراند.[2]
شارح بزرگ نهجالبلاغه، علامه محمدتقی جعفری (قدس سره):
آن انسانی که هنوز آنچه را که به خود نمیپسندد، بر دیگران میپسندد و هنوز آنچه را که به خود میپسندد، بر دیگران نمیپسندد، از عرفان الهی هیچ بهرهای نخواهد برد. آنکس که هنوز نمیداند توقع نتیجه بدون کار، بزرگترین عامل تباهی اخلاق انسانی است و هنوز طعم نظم را در کار نچشیده است، از عرفان به جز حالات لذایذ روانی زودگذر، نصیبی نخواهد داشت. تا یک انسان از صفات نیکوی خیرخواهی، خیراندیشی، صبر، شکیبایی و ظرفیت در برابر رویدادهای سخت و هنگام روی آوردن امتیازات برخوردار نباشد، از عرفان واقعی محروم خواهد ماند. چون عرفان اسلامی عبارت است از: تخلّق به اخلاقالله، لذا توقع این مقام عالی بدون تخلّق به اخلاق فاضله امکانپذیر نمیباشد.
فقیه صمدانی، حضرت آیهالله شیخ مجتبی قزوینی (قدس سره):
راه نجات و رسیدن به مقاصد عالیه، تقوی و توسل به ائمه هدی، خاصه ولیعصر(عجل الله) میباشد؛ مکرر این دو کلمه را توضیح دادهام.
1. مواظبت و مراقبت کامل در فعل واجبات و ترک محرمات باید داشته باشید. 2. نماز توسل به ولیعصر(عجل الله) را که هر وقت میشود خواند، مکرر با توجه تام بخوان! در هر امر مهمی بخوان تا نتیجه بگیری؛ «من دق باباً و لج ولج؛ کسی که در خانه شخصی بزرگ را بکوبد و جدیت کند، داخل خواهد شد» و یک دعا از مفاتیح، با حال و توجه به معانی آن بخوان! این دو امر مهم را با سورهای از قرآن ترک نکن؛ امیدوارم آخرالامر به اهمیت این دستور برخوری و بفهمی.[3]
شهید محراب، آیهالله سیدعبدالحسین دستغیب (قدس سره):
تهذیب نفس یعنى آزاد ساختن آن، یعنى نفس را از قید هواها و هوسها رهانیدن. در هیچ مطلبى در قرآن اینگونه تأکید نشده؛ یازده سوگند در سوره شمس یاد مىفرماید، از بس مهم است، خداوند به مخلوقهاى بزرگ خود سوگند یاد مىکند، آنوقت، مطلبش را بیان مىفرماید که: هرآینه کسى تزکیه نفس کرد، رستگار شد و در دنیا و آخرت، سعادتمند و داراى حیات طیبه است. پس باید سعى کنیم خودساز شویم، اهمیت دهید حقایق را، سعى کنیم انسان شویم، از بىبندوبارى بیرون آییم، آنچه مىگوییم به کار بندیم. و خلاصه باید رشته تفکر را در مبداء آفرینش خود فراموش نکنیم، تا علاوه بر آشنایى به علم و قدرت خداوند، از غرور و خودبینى خویش نیز بکاهیم. [4]
استاد بزرگ اخلاق، آیهاللهالعظمی شاهآبادی (قدس سره):
باید به اندازه یک سر سوزن از عالم حقیقت سوراخی در پیش چشم انسان باشد تا از عالم حقیقت انسان بچشد و بنوشد!
و بداند سیرابکنندهاش الله است؛ و کسی که به او طعام میدهد نیز الله است؛ «هو یطعمنی و یسقین» (شعراء/79)
اکنون که الله کاسه پر از نعمتش را جلومان گذاشته است و ما از آن میخوریم، گمان میکنیم خودمان تلاش کردهایم و به دست آوردهایم!
همهچیز در دست الله است؛ دستگاه توحید این است.[5]
فقیه عارف، آیهاللهالعظمی بهاءالدینی (قدس سره):
از عواملی که باورهای اعتقادی انسان را سست میکند و مانع پیشرفت معنوی انسان میشود، شهرتهای بیجا و بیفایده است.
علاقه به معروفیت و شوق به سر زبانها افتادن، نشانه ضعف ایمان و کمبودهای روحی فرد است.
ما برای عمر پنجاه، شصت ساله بعضی، حاصلی نمیبینیم. آدمی باید خود را مورد محاسبه قرار دهد که چه کرده است، سرمایه را که از دست داده، عمر گرانبها را تباه نموده، چه به دست آورده؟ وجهه ربّ است که میماند و جز وجهه الهی چیزی پایدار و باقی نیست.
حیف نباشد که ربط قلب آدمی با جای دیگر باشد؟ [6]
پی نوشت ها:
[1] . اسوه عارفان/نامه سوم [2] . نامههای عرفانی/187 [3] . منبع: متأله قرآنی/117 [4] . اخلاق اسلامی [5] . منبع: پایگاه اطلاعرسانی فروغ توحید [6] . منبع: سلوک معنویتهیه و تولید: محمد حسین امین / تبیان