1. زهد
امام صادق علیه السلام همواره پیروان خود را به زهد و دوری از غفلت و سرگرمی به مظاهر دنیا سفارش نموده و کلید همه خوبی ها و نیز راه چشیدن طعم ایمان را زهد برمی شمارد.
همه نیکی ها در خانه ای نهاده شده که کلیدش زهد و بی رغبتی به دنیا است. سپس حضرت فرمودند: رسول خدا فرمود: کسی که حلاوت ایمان را در قلبش نمی یابد، مگر این که توجهی نداشته باشد که چه کسی از دنیا بهره برد، آن گاه امام صادق فرمود: درک حلاوت ایمان بر دلهای شما حرام است، تا زمانی که به دنیا بی رغبت شود.(1)
آنچه در سیره حضرت آمده است حاکی از آن است که مقوله زهد همواره در زندگی نصب العین ایشان بوده است و نقل شده که امام صادق برای تأمین مخارج همواره در کنار کارگران خویش کار می کرد و عرق می ریخت و در برابر اعتراض کوتاه نظران که آن حضرت را به حرص و دنیا طلبی متهم می کردند می فرمود: دوست دارم برای تأمین مخارج خود کار کنم و مانند دیگران رنج گرمای آفتاب را بچشم و اگر در این حال پروردگارم را ملاقات کنم، بسیار خوش بخت خواهم بود که برای تأمین معاش خود کار کردهام و باری بر دوش دیگران نبوده ام، چه بدبخت کسانی که از دست رنج دیگران می خورند و بر آنها فخر می فروشند و از همه طلبکار هستند، آنان ظاهری آراسته و پرفریب دارند، اما درون شان فاسد و خراب است، آن حضرت همواره به میهمانان خود گوشت می خورانید و خود گوشت ها را با دست خود پاک میکرد، اما خوراک خودش سرکه و زیتون بود و می فرمود: این خوراک پیامبران است.(2)
امام صادق علیه السلام خطاب به سفیان می فرمایند: یَا سُفْیَانُ إِیَّاکَ وَ اَلرِّئَاسَهَ فَمَا طَلَبَهَا أَحَدٌ إِلاَّ هَلَکَ.(3) ای سفیان خود را از ریاست دور کن که کسی آن را طلب نکرده مگر اینکه هلاک شده است.
2. صبر و شکیبایی
در شکیبایی آن حضرت همین نکته کفایت می کند که آن امام هرگاه از شخصی ناسزا و دشنامی می شنید، بردبارانه سکوت کرده و و به سوی جایگاه نماز خود می رفت و رکوع و سجود نیکو و بسیار انجام میداد و فراوان می گریست و از درگاه الهی برای شخص دشنام دهنده طلب آمرزش می کرد، هر گاه از یکی از زیردستان خود نافرمانی میدید، به جای تنبیه و سرزنش، با سخنان مهرآمیز و محبت بیشتر او را شرمنده و نادم می ساخت.
کلینی در کافی در روایتی به نقل از حفص آورده است که: امام صادق یکی از غلامان خود را به دنبال کاری فرستاد. غلام دیر کرد. حضرت بدنبال او از خانه خارج شد و او را در حالی که خواب بود یافت،
بالای سرش نشست و او را باد زد تا بیدار شد، همین که بیدار شد امام صادق (ع) به او فرمود فلانی به خدا سوگند تو حق نداری هم شب بخوابی هم روز، شب مال تو و روزت مال ما. (4)
از حضرت امام موسی بن جعفر روایتی راجع به صبر و شکیبایی پدر بزرگوارشان نقل شده است. حضرت می فرمایند: هنگامی که خبر مرگ اسماعیل بن جعفر بزرگترین اولاد حضرت صادق آوردند ایشان قصد داشت غذا تناول کند و خادم شان در اطرافش جمع شده بودند و حضرت تبسم کرد و فرمان داد غذایش را حاضر کردند با ندیمان نشست و آن روز را نیکوتر از سایر روزها غذا خورد. جلوی خادمان هم غذا می گذاشت و آنها را به خوردن غذا تشویق می فرمود.
اهل مجلس از اینکه هیچگونه اثری از غم و اندوه به ایشان نمایان نبود تعجب کردند. هنگامی که از غذا خوردن دست کشیدند عرض کردند یابن رسول الله ما مسئله عجیبی را شاهد بودیم. اکنون شما در مصیبت چنین فرزند به سر می بری و ما شما را در این حالت ملاحظه میکنیم حضرت فرمود چرا چنین نباشم که شما میبینید و حال آنکه خبر راستگوتر از راست گویان به من رسیده است من و شما مرگ را می چشیم. همانا گروهی که مرگ را شناختند و آن را همواره در مقابل چشم خود قرار دادند البته باید انکار نکنند که مرگ ناگهان می رسد باید تسلیم امر خالق خود باشیم. (5)
3. احترام به مهمان
وقتی امام در خانهاش مهمانی میداشت و سفره غذا را میگشود به مهمانان خیلی تعارف میکرد و آنان را به خوردن غذای بیشتر دعوت و ترغیب میفرمود و گاهی پس از آنکه مهمانان سیر میشدند، مجدداً خوراکی میآورد و در پاسخ آنان که میگفتند ما دیگر سیر شدهایم. اشتها نداریم میفرمود: نه هنوز چیزی نخوردید. بدانید مهربانترین شما نسبت به ما کسانی هستند که بر سر سفره ما خوب غذا میخورند. آنگاه برای تشویق مهمانان به غذا خوردن و برای اینکه مبادا برخی از آنان از روی خجالت و شرم گرسنه بمانند از قول پیامبر (ص) احادیثی در ارتباط با خوردن نقل میکرد تا آنا با رغبت و علاقه و طیب خاطر غذا بخورند. امام در ضمن حدیثی فرمود: اینکه پنج درهم به دست گیرم و وارد بازار شما شوم و با آن غذایی تهیه کنم و چند نفر مسلمان را دعوت کرده اطعامشان کنم، نزد من دوست داشتنی تر از آن است که یک برده را آزاد کنم. (6)
4. نمونه کامل اخلاق حسنه
نیاز به اخلاق حسنه یک نیاز بشری و انسانی است و به جامعه خاصی اختصاص ندارد. پیامبر اکرم بر اخلاق حسنه فایز بودند چنانکه در قرآن آمده: إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ (قلم/4) تو اخلاق عظیم و برجستهای داری!
از همه ویژگی ها و سیره مذکور، اخلاق خوب امام صادق ثابت می شود، اما برای تبیین بیشتر به چند نمونه از فرمایش آنحضرت اشاره می شود. حسن خلق آن قدر ارزش و عظمت دارد که هر کس به عمق و ژرفای آن نمی رسد، چنانکه امام می فرماید: لا یکون حسن الخلق الا فی کل ولی و صفی، و لا یعلم ما فی حقیقه حسن الخلق الا الله عزوجل.(7) حسن خلق متحقق نمی شود مگر در وجود اولیاء و اصفیاء حق تعالی، و حقیقت و نتائج حسن خلق را آنطوری که هست غیر از خدای متعال کسی نمی داند.
صادق آل محمد (ص) در ادامه موضوع به ثمرات و فوائد اخلاق نیک اشاره نموده است و می فرماید: حُسنُ الخُلقِ یَزیدُ فی الرِّزقِ .(8) خوش خویى روزى را زیاد مى کند .
در روایتی دیگر شیعیان را به خوش رفتاری با خانواده سفارش نموده و آن را موجب طولانی شدن عمر می داند و می فرماید: مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأهْلِهِ زِیدَ فی عُمْرِهِ.(9)
همچنین رعایت اصول اخلاقی و توجه به آداب انسانی و خوش برخوردی را از ویژگیهای مکتب تشیع دانسته و آن را بر شیعیان راستین لازم شمرده و بر اجتناب از بدخلقی تاکید نموده است.
پی نوشت ها:
(1) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، ص128.
(2) ، سادات، محمد علی، اخلاق اسلامی، ص96.
(3) صدوق، محمد بن علی بن بابویه، معانی الاخبار، ج1، ص180.
(4) کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ج8، ص87.
(5) صدوق، محمد بن علی بن بابویه، همان، ج2، ص2.
(6) مظفر، محمد حسین، صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام، ص305.
(7) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج68، ص393.
(8) همان، ج77، ص396.
(9) کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ج8، ص219.