حرص و آزمندی

حرص و آزمندی

نویسنده: حجهالاسلام ابوالقاسم یعقوبی

 

حرص و آز
«و اِیّاکم و الحرص فأنّ آدم حمله الحرص علی ان تأکل من الشّجره؛(1) و از حرص و آز دوری کنید که همین امر باعث شد آدم از درخت ممنوعه بهره گیرد (و زمینه گرفتاری خو را فراهم آورد.)»
حرص یکی از صفات رذیله ای است که اولیای دین نسبت به آن هشدار داده اند این صفت نکوهیده که از فروع قوّه شهویه انسانی است آدمی را زمین گیر می کند و او را از پرواز بسوی اسمان فضایل باز می دارد. مانند پرنده ای که تا اراده پرواز می کند سنگ و یا وزنه سنگین بسته شده به پای او، او را از پرواز باز می دارد و در نتیجه زمینی می شود و از آسمانی شدن محروم می گردد. در تعریف اصطلاحی آن، علمای اخلاق چنین آورده اند: «صفتی است نفسانیّه که آدمی را وا می دارد بر جمع نمودن زاید از آنچه به آن احتیاج دارد و این صفت یکی از شعب حبّ دنیا و از جمله صفات مهلکه و اخلاق مضلّه است.»(2)
از این تعریف کارشناسانه علمای اخلاق چند نکته در رابطه با حرص معلوم می شود:
1. مال و ثروت و دنیا و امکانات دنیوی به اندازه احتیاج و رفع نیاز، نه تنها مذموم نیست بلکه کسب و به دست آوردن آن به ضرورت عقل و شرع لازم و واجب است. آدمی برای آن که در این دنیا زندگی کند و بتواند به امور معنوی و روحی خود برسد شایسته است تلاش کند زندگی به اندازه “کفاف” را فراهم آورد، زیرا اگر به این اندازه از مادیات و ثروت دنیا دسترسی نداشته باشد در انجام فرائض و دستورات دینی نیز موفق نخواهد بود.
رسول خدا(ص) فرمود:
«فلولا الخبز ما صمنا و لاصلّینا و لا ادّینا فرائض ربّنا؛(3) اگر نان نباشد روزه و نماز و دیگر واجبات را نمی توان انجام داد.»
بنابراین تلاش در دنیا به اندازه “کفاف” نه تنها بد نیست بلکه وظیفه و تکلیف نیز هست.
2. تلاش و تکاپو برای آنچه که به آن نیاز ندارد و برای اندوخته شدن و ایثار سازی خود را به زحمت و مشقت می اندازد مذموم و ناپسند است که نام آن “حرص” و ازمندی است، روحیه “تکاثر” و افزون خواهی و افزون طلبی و سیری ناپذیری است که مورد نکوهش دین و اولیای دین است. توقف نکردن در حد و مرز و ولع داشتن و انبار کردن مال و ثروت دنیا که عمر او هم کفاف مصرف آن را نمی دهد، صفتی است که اگر در جان آدمی ریشه بدواند او را از آرامش و آسایش دنیا باز داشته و همواره آدمی را ناآرام و گرفتار می سازد.
3. اگر حبّ و دوستی دنیا سرآمد همه گناهان هست، که هست، حرص یکی از شاخصه های حبّ دنیاست، مرحوم نراقی گوید:
«این صفت خبیثه بیابانی است که از هر طرف روی بجایی نرسی، و وادیی است بی انتها، که هرچند در آن فرو روی عمق آن را نیابی، بیچاره ای که بر آن گرفتار شد گمراه و هلاک شد… زیرا که حریص، هرگز حرص او به جایی منتهی نمی شود و به حدّی نمی ایستد، اگر بیشتر اموال دنیا را جمع کند باز در فکر تحصیل باقی است.»(4)
اگر دنیا را به نردبانی مانند سازیم که عاقبت آن را از زیر پای انسان می کشند هر که بالاتر رود به هنگام سقوط آسیب بیشتری می بیند، انسان حریص کسی است که از پله های این نردبان با شیفتگی بالا می رود اما نمی داند که عاقبت زین نردبان افتادن است.»
ثروت و دارایی دنیا باید عامل کمال باشد نه وزر و وبال. اگر به اندازه نیاز و کفاف از آن بهره گیریم کمال است و اگر از حد معمول گذشت عامل نابودی و سقوط خواهد شد.
دنیا مانند آب دریاست که کشتی عمر بر روی آن در حرکت است آب اگر در زیر کشتی قرار گیرد عامل پیشروی و رسیدن به ساحل نجات است، اما اگر آب به داخل آن راه پیدا کند همین آب عامل حرکت می شود عامل سنگینی کشتی و در نتیجه سقوط در عمق آب دریا. داستان انسان حریص داستان آن کشتی است که آب دریا به داخل آن راه یافته و کشتی و کشتی نشستگان را به کام آب فرو می برد.

حرص در نگاه پیشوایان معصوم
نکوهش حرص و ترسیم آن در کلمات پیشوایان دینی به گونه ای روشن و گویا مطرح می شده است، اندکی تأمل و تفکر در این کلمات کافی است که آدمی را از خواب غفلت بیدار ساخته و او را به نگاه درست و واقع بینانه از دنیا رهنمون گرداند.
رسول خدا(ص) فرمودند:
«هرگاه از برای فرزند آدم دو رودخانه طلا باشد، باز رودخانه سوم را می طلبد و اندرون او را هیچ چیز پر نمی کند مگر خاک.»(5)
امام باقر(ع) فرمود:
«مثل الحریص علی الدّنیا مثل دوده القزّ: کلّما از دادت من القزّ علی نفسها لفّاً کان ابعدلها من الخروج، حتّی تموت غمّا؛(6) حکایت آزمند به دنیا، داستان کرم ابریشم است که هرچه بیشتر ابریشم بر خود می تند، با بیرون آمدن از پیله بیشتر فاصله می گیرد تا آن که سرانجام دق مرگ می شود.»
امام صادق(ع) فرمود:
«منهومان لایشبعان: منهوم علمِ و منهوم دنیا؛(7) دو آزمندند که هرگز سیر نیم شوند: آزمند دانش و آزمند دنیا.»

ریشه یابی حرص
در فرهنگ دین به عوامل پدید آمدن صفت نکوهیده حرص اشارات لطیفی شده است اگر انسان این ریشه ها را تحلیل کند به این نتیجه خواهد رسید که انسان حریص مشکل اساسی و بنیادیش به جهان بینی و نگاه و تفسیر او از عالم هستی و فلسفه خلقت برمی گردد. این نگاه کج و نادرست شاکله روحی او را به گونه ای می سازد که به اسباب و عوامل عالم هستی و حتی به خدای رازق و حکیم هم بدبین و بدگمان می شود.
به همین جهت در برخی از روایات حرص به عنوان یکی از آسیب های دین بشمار آمده است.(8)
رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود:
«اعلم یا علی انّ الحبن و البخل و الحرص غریزهٌ واحدهٌ یجمعها سوء الظّن؛(9) ای علی! بدان که ترسویی و بخل و آزمندی یک سرشتند و ریشه آن ها بدگمانی (به خدا) است.»
علی(ع) فرمود: «علی الشک و قلّه الثّقه بالله منی الحرص و الشّح؛(10) بنای آزمندی و بخل شدید بر شک و کم اعتمادی به خدا استوار است.»
و نیز فرمود: «شدّه الحرص من قوّه الشّره و ضعف الدّین؛(11) آزمندی زیاد ناشی از نیروی سیری ناپذیری و سستی دین است.»

آزمندی شایسته
گرچه از واژه “حرص” بیشتر معنای مذموم و نکوهیده آن به ذهن تبادر می کند اما در قرآن و روایات به مواردی از حرص مثبت و پسندیده نیز اشاره شده است که یادآوری آن بی فایده نخواهد بود. مواردی که حرص در آن از صفات رذیله نیست و جزء صفات پسندیده و فضیلت بشمار می رود از این قرار است:

1- هدایت گری
خداوند به پیامبرش می فرماید:
1. «و ما اکثر النّاس و لو حرصت بمؤمنین؛(12) بسیاری از مردمان ایمان نمی آورند هرچند نسبت به آنان اصرار و حرص داشته باشی.»
2. «و ان تحرص علی هداهم فأنّ الله لایهدی من یضلّ؛(13) هرقدر بر هدایت آن ها حریص باشی (سودی ندارد چرا که) خداوند کسی را که (بر اثر اعمالش) گمراه ساخت هدایت نمی کند.»
3. «لقد جائکم رسولٌ من انفسکم عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین روفٌ رحیم؛(14) به یقین رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.»

2- عدالت گستری
اصرار بر گسترش عدالت و پافشاری و حرص داشتن بر اجرای آن در محیط خانواده و جامعه از مواردی است که پسندیده و مورد حمایت دین است، قرآن در رابطه با اجرای عدالت در رابطه با مردانی که تعدد زوجه دارند می فرماید: «و لن نستطیعول ان تعدلوا بین النّساء و لوحرصتم؛(15) شما هرگز نمی توانید (از نظر عاطفی و محبت قلبی) در میان زنان عدالت برقرار کنید هرچند کوشش نمایید.»
یعنی مردی که دارای چند همسر است شاید از نظر عدالت ظاهری مانند تقسیم زمان و تنظیم برنامه خانوادگی، پوشش و لباس، خورد و خوراک و مانند آن بتواند عدالت را انجام دهد لکن از لحاظ میل و محبت قلبی این کار آسان نیست و بلکه امری غیر قابل عمل است. البته این نوع از عدم عدالت شاید اختیاری هم نباشد و نکوهشی هم نخواهد داشت.

3- دانش اندوزی
حرص در طلب دانش و افزایش آن امری پسندیده و مورد تشویق اولیای دین است امام صادق(ع) فرمود:
«المؤمن له قوّهٌ فی دین…و حرصٌ فی فقه؛(16) مؤمن در دین خود نیرومند است و در فهم دین آزمند.»

4- رقابت مثبت
در امور خیر پیشگام بودن و جلوداری کردن امری شایسته است، حرص در این گونه امور هم حرصی پسندیده است. امام باقر(ع) فرمود:
«لاحرص کالمنافسه فی الدّرجات؛(17)
هیچ حرصی چون رقابت برای رسیدن به درجات (عالی) نیست.»

5- حرص بر انجام واجبات
امام علی(ع) فرمود:
«ان کنت حریصاً علی استیفاء طلب المضمون لک، فکن حریصاً علی اداءٍ المفروض علیک؛(18) تو برای به چنگ آوردن آنچه رسیدنش به تو ضمانت شده است (روزی) حرص می زنی، در انجام آنچه بر تو واجب شده است نیز حریص باش.»
از آنچه اشارت شد معلوم گردید حرص به جهت متعلق خودش تقسیم به بد و خوب و رذیلت و فضیلت می گردد: حرص نسبت به دنیا و حب دنیا و اندوخته سازی ثروت دنیا مذموم است.
اما حرص نسبت به دانش اندوزی، دانش افزایی، هدایت گری، مسابقه در خیرات، انجام واجبات و مانند آن نه تنها مذموم نیست، بلکه وظیفه ایمانی و نشانه پرهیزگاری و کمال ایمان است.

قناعت در برابر حرص
دانشمندان اخلاق و آموزه های دینی صفت “قناعت” را ضد صفت حرص قرار داده اند و در تفسیر و ترسیم آن گفته اند:
«قناعت، حالتی است از برای نفس، که باعث اکتفا کردن آدمی است به قدر حاجت و ضرورت و زحمت نکشیدن در فضول از مال.»(19)
کاسه چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پُر در نشد
حیات طیّبه و زندگی گوارا
زندگی گوارا و “حیات طیّبه” در گرو قناعت است، آن که بر مرکب قناعت سوار شد به سلامتی به سر منزل مقصود رسید، قناعت مرکب راهواری است که آدمی را از فراز و نشیب های زندگی به شایستگی عبور می دهد و وسیله ای است که سعادت ابدی را برای آدمی تضمین می نماید.
به قناعت کسی که شاد بود
تا بود محتشم نهاد بود
وانکه با آرزو کند خویشی
افتد از خواجگی به درویشی
از امام علی(ع) پرسیدند مقصود از “حیات طیّبه” ای که قرآن مطرح کرده چیست؟ فرمود: «قناعت».(20)
از این رو شایسته است انسان مؤمن و خدا باور کشتی دریای وجودش را از طوفان های حرص به ساحل امن بکشاند تا به آرامش و آسایش دست یابد.
در روایات دینی و آموزه های تربیتی در این رابطه به اشارات لطیف و راهنمایی های ظریفی بر می خوریم که به چند حدیث به عنوان نمونه و مشتی از خروار بسنده می کنیم:
امام صادق(ع) فرمود:
«حرم الحریص خصلتین و لزمته خصلتان حرم القناعه فافتقد الرّاحه، و حرم الرّضا فافتقد الیقین؛(21) آزمند از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت همراه او نشده اند، از قناعت محروم است و در نتیجه آسایش را از دست داده است. از رضایت محروم است و در نتیجه یقین را از کف داده است.»
امام علی(ع) فرمود:
«النتقم من حرصک بالقنوع کما تنتقم من عدوّک بالقصاص؛(22) از حرص خود با قناعت، انتقام بگیر، همچنان که از دشمنت با تقاص، انتقام می گیری.»
گویا صفت خبیثه حرص دشمنی است که به سرزمین جان و روح تو حمله ورشده و فضائل نفسانی تو را غارت می کند و مرزهای فضیلت را در هم می شکند باید با سپر قناعت در برابر هجوم او به ایستی و او را با مقاومت و پایداری از حوزه جان درونت بیرون سازی، و اگر مقاومت و ایستادگی کرد از او انتقام بگیری، انتقام آن است که فرشته قناعت را وارد سرزمین جانت کنی تا دیو حرص پا به فرار بگذارد و بدان که (دیو چو بیرون رود فرشته درآید).
امام باقر(ع) فرمود:
«انزل ساحه القناعه بأتّقاء الحرص و ادفع عظیم الحرص بایثار القناعه؛(23) با پرهیز از حرص، در آستان قناعت بار افکن، و با برگزیدن قناعت، کوه حرص را پس بزن.»
امام علی(ع) فرمود:
«لن توجد القناعه حتی یفقد الحرص؛(24) تا حرص گم نشود، قناعت هرگز پیدا نشود.»
این بود نگاهی گذرا به هشداری دیگر از هشدارهای اجتماعی اگر ساحت اجتماع از این صفت ناپسند پاک گردد، مردم نسبت به زرق و برق دنیا و مال و ثروت آن برخورد سالم و به اندازه نیاز داشته باشند. همگان به حق خود قانع باشند و از آز و حرص و جمع آوری و شمارش مال و منال خویش به عنوان یک خوی ضدانسانی دست بردارند، مدینه فاضله و زندگی پاک و پاکیزه رخ می نماید، و اضطراب ها و دغدغه ها و ناآرامی ها و جنگ اعصاب و درگیری های خانوادگی و اجتماعی رخت برمی بندد.
این که اسلام نسبت به حرص و حریص بودن نکوهش کرده و آن را مانند گرگی می داند که به گلّه دین و دینداران حمله ور شده و همه چیز را به نابودی می کشاند، به این جهت است که آدم حریص نه طعم زندگی مادی را می چشد و نه در حال و هوای زندگی معنوی قرار می گیرد، همواره به افزایش مال و ثروت می اندیشد و از اندیشیدن در مؤلّفه های زندگی سعادتمندانه به دور است.

پی نوشت :

1. نهج الفصاحه.
2. معراج السعاده، نراقی، انتشارات هجرت، ص364.
3. سفینه البحار(هشت جلدی)ج2، ص549.
4. معراج السعاده، ص365.
5. همان مدرک، ص364.
6. میزان الحکمه، ری شهری، ج3، ص21.
7. همان، ص24.
8. اصول کافی، ج2، ص307.
9. میزان الحکمه، ج3، ص26.
10. همان.
11. همان.
12. سوره یوسف، آیه103.
13. سوره نحل، آیه37 .
14. سوره توبه، آیه128 .
15. سوره نساء، آیه129.
16. میزان الحکمه، ج3، ص27 .
17. همان.
18. همان.
19. معراج السعاده، ص364 .
20. میزان الحکمه، ج9، ص578 .
21. همان.
22. همان، ج9، ص586 .
23. همان، ص582 .
24. همان.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید