وقف های قرآنی(2)

وقف های قرآنی(2)

نویسنده:دکتر مرتضی رحیمی(1)

 

وقف قرآن از دیدگاه فقهی

لفظ مصحف و قرآن، شامل کل کتاب آسمانی است، اما از نظر عرف، مقداری از کتاب آسمانی، همچون حزب یا یک برگه یا مقداری از سوره، مصحف یا قرآن نامیده می شوند.
در خصوص وقف قرآن از دیدگاه فقهی، از دو زاویه ذیل می توان بحث نمود:

الف) موقوفه واقع شدن قرآن

در این فرض که رایج ترین نوع وقف قرآن است، قرآنبا اهدافی نظیر تلاوت، آموزش و. .. برای مکان هایی چون مسجد، حسینیه، حرم و مشابه آن ها وقف می شود، به عبارتی، مسجد و موارد مشابه موقوف علیه هستند که قرآن وقف آن ها شده است، از سویی، فقهای شیعه به مالیت و جواز وقف قرآن تصریح نموده اند، چنان که مامقانی گفته است: «آیا نمی بینی که وقف قرآن و وصیت به آن صحیح است و این که قرآن به ارث برده می شود و این که به حکم فتاوی اصحاب و نصوص ایشان به عنوان حبوه به فرزند بزرگ تر می رسد؟! و از آنچه ما گفتیم، آشکار می شود که چنانچه غاصبی قرآن را غصب نموده و آن را تلف نماید، ضامن قیمت نوشته های آن خواهد بود، نه برگ و دو جلد و غیر از نوشته های آن». چنان که گذشت، دانشمندان شیعه به جواز وقف تورات و انجیل از سوی پیروان آن ها باور دارند.
در خصوص علت جوار وقف قرآن از دیدگاه شیعه باید گفت: به عقیده آن ها، موقوف باید همان شرایط مبیع را داشته باشد؛ یعنی عین معین و ملک واقف باشد، از این رو، وقف دین و مال مجهول و غیر مملوک صحیح نیست، بدیهی است که قرآن شرایط یاد شده را دارد( مغنیه، 576/2) چه آنکه علاوه بر مالیت، دیگر شرایط را دارد، از همین رو، مهریه قرار دادن آموزش آن صحیح است. از سویی، از دیدگاه همه مذاهب فقهی اسلامی ( مغنیه، 577/2) از جمله شرایط لازم موقوفه آن است که عین موقوفه با وجود بقای آن، امکان انتفاع داشته باشد، از طرفی، وقف اعیان منقول به انفاق همه مذاهب – جز ابوحنیفه که
به منع آن باور دارد و شاگردش محمد که به صحت آن در خصوص سلاح و گلّه اسب باور دارد- صحیح است. بدیهی است که قرآن این شرایط را نیز دارد، از این رو، وقف آن امکان پذیر بوده و منعی ندارد.
وقف های مکرر قرآن ( به دو صورت خاص و عام) از سوی دانشمندان شیعه همچون ابن طاووس و… و تشویق ایشان به وقف قرآن نشان از مطلوبیت و رجحان و جواز وقف قرآن از دیدگاه شیعه دارد. چنان که استفتائات و پاسخ های فقهای شیعه نیز این دیدگاه را تأیید می کند، مثلاً از حضرت امام (ره) سؤال شده است: «تبدیل قرآن و کتب وقف شده در مساجد به احسن، چه صورت دارد؟» ایشان در پاسخ فرموده اند: «تا موقعی که قابل استفاده است، فروش و تبدیل آن جایز نیست». ( خمینی، استفتائات، 370/2) همچنین در جای دیگر ( خمینی، استفتائات، 383/2 و384) از ایشان پرسیده اند: «احتراماً معروض می دارد: بعضی از اشخاص خیّر، قرآن کریم را به صورت جزوه به مساجد برای قرائت اهدا می کنند و در جلد جزوه ها وقفنامه یا عکس واقف را می چسبانند، بعضی از اشخاص این وقفنامه ها یا عکس اشخاص را پاره کرده و بیرون می ریزند، در شرع مقدّس اسلام این کار چه حکمی دارد؟ ایشان در پاسخ فرموده اند: اهداء جزوه ها مانع ندارد و کسی حق ندارد وقف نامه را پاره کند و بیرون بریزد». همچنین از مقام معظم رهبری سؤال شده است: «یک نسخه خطی قرآن مربوط به سنه 1263ه. ش وقف یک مسجد شده و در حال حاضر در معرض از بین رفتن است. آیا جلد کردن و نگهداری این اثر مقدس و ارزشمند نیاز به اجازه شرعی دارد؟» ایشان در پاسخ فرموده اند:«اقدام به جلد کردن و اصلاح جلد و ورق های قرآن مجید و نگهداری آن در همان مسجد، احتیاج به اجازه خاصّی از طرف حاکم شرع ندارد». (خامنه ای، 504)
در این زمینه می توان از استفتائات ذیل و پاسخ به آن ها توسط آیت الله گلپایگانی (ره) نیز یاد کرد؛ زیرا ایشان در پاسخ پرسش: «قرآن خطی که وقف خاص است و باید مورد استفاده اولاد معینی قرار بگیرد، با داشتن متولی شرعی، (زید) مأذوناً قرآن را پیش (عمرو) مؤسس کتابخانه ای، به عنوان ودیعت نهاده تا از مطالب مندرجه در ظهر( پشت) قرآن مذکور و خصوصیات آن استفاده نموده، بعد به طرف رد کند و مؤسس مزبور سهواً آن را جزء مصحف های کتابخانه قرار داده و در تحت شماره بیرون آورده است، آیا بر زید واسطه و یا متولی شرعی، حق مطالبه آن هست یا نه و آیا جایزاست با عدم رضایت متولّی و وقف خاص بودن، در کتابخانه عمومی مورد استفاده قرار گیرد؟» فرموده اند: «در فرض
سؤال که مصحف شریف مزبور وقف خاص بوده، باید مطابق وقف عمل شود و نگاه داشتن آن برخلاف وقف است و اذن متولی جایز نیست». همچنین در پاسخ پرسش:«یک جلد کلام الله مجید را کسی وقف بر محلّ معینی نموده، ولی چون کلام الله در آن محل خیلی جمع شده، این قرآنی به کلی از استفاده افتاده است. در این صورت جایز است انتقال به محل دیگری بدهند یا نه؟» فرموده اند:«در صورتی که هیچ مورد استفاده نمی باشد، ببرند محل دیگری از آن استفاده شود، اشکالی ندارد». در پاسخ پرسش: «دفن اوراق قرآن و کتب موقوفه که مورد استفاده نیستند، چه صورت دارد؟»فرموده اند: «برای حفظ از هتک، مانعی ندارد».
مذاهب فقهی اهل تسنن، غیر از ابوحنیفه و نیز شاگردش محمد، به صحت وقف قرآن باور دارند، تا جایی که گفته اند: هرگاه فردی کتاب هایش را وقف کند، قرآن نیز داخل وقف بوده و موقوفه تلقی می شود؛ چه آنکه قرآن از نظر لغت و شرع، کتاب تلقی می شود، دلیل آنکه قرآن شرعاً و لغتاً کتاب نامیده می شود، آن است که خداوند در آیات زیادی از قرآن آن را کتاب نامیده است، بر فرض که عرف، قرآن را کتاب ندانند، به دلیل معنای لغوی کتاب، به قضاوت عرف توجهی نمی شود، هر چند که برخی علمای اهل تسنن هنگام تعارض لغت و عرف، عرف را مقدم داشته اند.
با توجه به جواز وقف قرآن، از دیدگاه حنیفه، وقف قرآن بر مسجد معینی جایز است، در این صورت، قرآن فقط در همان مسجد قرائت می شود، اما بر اساس قول دیگری از ایشان، قرائت قرآن به مسجد مزبور محدود نمی شود و می توان در سایر مساجد نیز از روی آن قرائت نمود، ابن عابدین از دانشمندان حنفی نقل کرده است: «هرگاه قرآن را بر مسجدی وقف کنند، اما اهل آن مسجد را تعیین ننمایند، برخی گفته اند که در مسجد قرائت می شود؛ یعنی به اهل مسجد که به مسجد آمد و شد دارند، اختصاص می یابد و برخی گفته اند که به اهل مسجد اختصاص نمی یابد؛ یعنی می توان آن را به جای دیگر برد و باقی می ماند موردی که واقف به طور عام قرآن را برای طلاب علم، وقف، ولی شرط کند که آن از مسجد یا مدرسه- همان گونه که عادت است- خارج نشود… بعید نیست که پیروی از شرط ( واقف) واجب باشد». ( ابن عابدین، 366/4)
یکی دیگر از فقهای حنیفه گفته است: «اما وقف منقول قصد شده است، چنانچه منقول،
گلّه اسب یا سلاح باشد، وقف منقولات دیگر چنانچه در عرف جریان نداشته باشد، از نظر ما جایز نیست، اما چنانچه وقف منقول متعارف باشد، مثل تیشه، اره،… مصحف ها برای قرائت قرآن، ابویوسف گفته وقف آن ها جایز نیست و محمد گفته جایز است، همین قول را عموم مشایخ از جمله سرخسی پذیرفته اند. همچنین در الخلاصه این قول پذیرفته شده، مختار ما نیز همین است».
جصاص (1621/4) یکی دیگر از دانشمندان حنفی مذهب نیز به جوار وقف قرآن اذعان و تصریح نموده است.
حنابله نیز به جواز وقف قرآن اذعان نموده اند ( ابواسحاق، 316/5 و البهوتی، 451/2) سخن مالکیه نیز جوار وقف قرآن از نظر ایشان را می رساند.
همچنین شافعیه، ضمن پذیرش جواز وقف قرآن، اشاره نموده اند که وقف قرآن و کتب عالم و عبد مسلمان بر کافر ذمی و حربی درست نیست، ایشان وقف قرآن و هر نوع وقف دیگر را ملحق به میت نموده و آن را به عنوان صدقه برای میت مفید دانسته اند. ( الشربیتی المحتاج، 379/2؛ سلیمان الجمل، 386/3؛ شهاب الدین القلیونی، 17/3 و الشربینی، 361/2ق)
بر اساس دیدگاه مذاهب فقهی اهل سنت در مورد جواز وقف قرآن، فروع و احکامی برای آن بیان شده است، چنان که شخصی پرسیده است: در مساجد، قرآن های اضافی وجود دارد و تعدادی از آن ها برای امانت در نظر گرفته شده اند، آیا ما می توانیم در این قرآن ها تصرف کنیم، مثلاً آن ها را هدیه دهیم یا به مساجد دیگر شهرها بدهیم؟ در پاسخ استفتاء مزبور گفته شده است: وقف قرآن برای قرائت و استفاده نمودن از آن است، چنانچه قرآن مدت طولانی بدون استفاده قرائت باقی بماند و حصول اجر برای وقف آن متوقف شود، می توان آن را برای استفاده به مسجد دیگر منتقل ساخت، هر چند که مسجد یاد شده در شهر یا کشور دیگری باشد. ( مجله کلیه ملک خالد العسکری، شماره 79، سال 2004م)

ب) موقوف علیه واقع شدن قرآن

بر اساس این فرض، اگر مالی جهت قرآن، (آموزش، چاپ، قرائت و… ) وقف شود، مال یاد شده موقوفه است و قرآن موقوف علیه. این نوع وقف از نظر فقه شیعه منعی ندارد، تنها
ایراد فرضی آن است که قرآن به دلیل نداشتن یکی از شرایط موقوف علیه؛ یعنی «اهلبیت تملک»، نمی تواند موقوف علیه واقع شود. اما این ایراد وارد نیست؛ زیرا مسجد هم اهلیت تملک ندارد، اما وقف برای آن صحیح است، از سویی این نوع وقف به لحاظ انسان ها که اهلیت تملک دارند و از آن استفاده می کنند، منطقی است. مغنیه دراین باره گفته است: «[از جمله شرایط موقوف علیه] آن است که اهلیت تملک داشته باشد، از این رو، وقف بر حیوان و وصیت برای آن- آن گونه که غربی ها انجام می دهند- جایز نیست؛ زیرا مقداری از اموال خویش را مخصوصاً خانم ها برای سگ ها وصیت می کنند، اما وقف بر مساجد و مدارس و بیمارستان ها و مشابه آن ها، در حقیقت وقف بر انسان هایی است که از آن ها استفاده می کنند». (مغنیه، 577/2)
محقق حلی نیز ضمن اشاره به شرط یاد شده به نوعی از ایراد مزبور، چنین پاسخ داده است: «وقف بر مصالح، مثل پل ها و مساجد صحیح است؛ زیرا در حقیقت وقف بر مسلمانان است» ( محقق حلی، 168/2) شهید اول ( شهید اول، 99) نیز به نوعی ایراد یاد شده را در نظر داشته و به همان شیوه محقق حلی آن را پاسخ گفته است، از همین رو، عبارات یوسف بحرانی در این باره قابل توجه می باشد که گفته است: «فقها تصریح نموده اند که وقف یاد شده وقف بر مسلمانان است به اعتبار برخی از مصالح ایشان و تردیدی نیست که مسلمانان قابل تملیک هستند و نهایتش آنکه آن وقف بر ایشان است به اعتبار مصلحت معینی از مصالح ایشان، پس گویا آن وقف بر ایشان است، به شرط آنکه در مصرف یا مصلحت خاصی صرف شود». (بحرانی،190/22) ولی در واقع آن، صرف برخی از مصالح مسلمانان می شود».
با توجه به پاسخ های یاد شده، وقف قرآن در حقیقت به انسان ها؛ یعنی قاریان، مفسران، آموزش دهندگان آن و… باز می گردد مجاز است. از سویی، این نوع وقف، مثل وقف مورد اول، در گسترش فرهنگ قرآن نقش بسزا دارد، همچنین، به نوعی، تعظیم و بزرگداشت شعائر الهی تلقی می شود که در قرآن :«من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» (حج،32) مورد تشویق قرار گرفته و فقها بارها برای مطلوبیت و رجحان امور دینی به آن استناد نموده اند. از طرف دیگر- چنان که گذشت- وقف یهود و نصارا برای کتاب های مقدس خویش ( تورات و انجیل) اشکالی ندارد. ( محقق حلی، 168/2) بدیهی است که وقف مسلمان برای قرآن باید مجاز و مطلوب باشد. این نوع وقف وقوع خارجی نیز دارد؛ یعنی برخی از وقف هایی که توسط مردم صورت می گیرد، وقف بر قرآن است که شامل آموزش،
چاپ و توزیع آن و… می شود.
در فقه اهل سنت نیز این وقف مجاز است و وقوع خارجی دارد، زیرا بر اساس تاریخ اسلام و تصریح غزالی (غزالی،10)، خلفا، ملوک، سلاطین و مسلمانان ثروتمند بسیاری اموال خویش را وقف آموزش، به خصوص آموزش قرآن نموده اند. در فقه اهل سنت، این نوع وقف، دامنه زیادی را به خود اختصاص داده است، به گونه ای که مدارس قرآنی، قرائت قرآن در گورستان ها، قرائت قرآن و بخشش ثواب آن به دیگران و… را نیز شامل می شود. ابوحنیفه، احمد بن حنبل و جمهور فقهای گذشته بر این باور بودند که ثواب این نوع قرائت به افراد مورد نظر می رسد، البته مشروط به آنکه قرائت قرآن بدون دستمزد باشد، اما مشهور از مذهب شافعی و مالک آن است که ثواب این نوع قرائت به افراد مورد نظر نمی رسد، اما قرائت قرآن با دستمزد را به انفاق مجاز ندانسته اند. (ابن ابی العز، 664/2)
با توجه به تقسیم وقف به اقسامی چون عام و خاص، در بین مسلمانان، وقف قرآن به شکل عام رواج داشته است.

پی‌نوشت‌ها:

1-عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه شیراز
نشانی الکترونیکی:mrahimi@ shiraz.ac.ir
تاریخ دریافت مقاله: 1388/10/12
تاریخ پذیرش مقاله: 1388/11/10

منبع:نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 5.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید