شیوه‌های مبارزه پیامبر (ص) با فرهنگ زن‌ستیزی عصر جاهلی از دیدگاه قرآن (3)

شیوه‌های مبارزه پیامبر (ص) با فرهنگ زن‌ستیزی عصر جاهلی از دیدگاه قرآن (3)

نویسندگان:دکترابراهیم فلاح(1)وسید صفیه میر حسینی(2)

 

و) مبارزه پیامبر(ص) با اقسام طلاق در عصرجاهلی

1. ظهار

«ظهار در دوران جاهلی به منزله طلاق در اسلام بود و آن گاه که صیغه «ظهار» از سوی شوهر نسبت به زن جاری می شد، میان آن دو، رشته زن و شوهری گسیخته می شد و از آن پس، این زن بر شوهر خود- برای همیشه- حرام بود و هیچ گاه شوهر نمی توانست به او رجوع نموده و یا با او مجدداً ازدواج کند. برای نخستین بار بود که پس از ظهور اسلام میان زن و شوهر، مسئله «ظهار» روی داد و آن دو درصدد چاره جویی برآمدند و می خواستند پیوند خانوادگی خود را دوباره در زندگیشان اعاده کنند و سرانجام آیاتی در جهت حل این مشکل نازل شد و برای اعاده این پیوند گسخته و خنثی کردن تحریم ابدی- که با اجرای صیغه ظهار آن دو برای همیشه از یکدیگر بیگانه می شدند- حکم کفاره «ظهار» نازل شد که پس از اجرای حکم کفاره نسبت به یکدیگر حلال می شدند». (حجتی، 76)
خداوند در این مورد فرموده است: « الَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِنکُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا الی وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنکَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ» (مجادله، 2) «از میان شما کسانی که زنانشان را «ظهار» می کنند [ و می گویند: پشت تو چون پشت مادر من است] آنان مادرانشان نیستند. مادران آن ها تنها کسانی اند که ایشان را زاده اند و قطعاً آن ها سخنی زشت و باطل می گویند و [الی] خدا مسلماً درگذرنده آمرزنده است».
صاحب المیزان، ذیل شش آیه اول سوره مجادله آورده است: «ظهار یکی از اقسام طلاق در جاهلیت بوده که وقتی کسی می خواسته زنش را بر خود حرام کند، می گفته: «انت منی کظهر امی» و زنش تا ابد بر او حرام می شده است. منظور از آیه 2 سوره مجادله «الذین یظاهرون منکم من نساء هم….» این است که کسانی که همسران خود را ظهار می کنند، با این عمل همسرشان مانند مادرشان نمی شود. مادرشان تنها آن کسی است که ایشان را زاییده و با این بیان حکم ظهار که در جاهلیت بین مردم عرب معروف بود، لغو و اثرش را که حرمت ابدی بود نفی نموده، اثر دیگرش را که مادر شدن همسر برای شوهرش باشد، انکار می نماید. پس معنای «ما هن أمهاتهم» این را می رساند که از نظر شرع همسران به مادران ملحق نشده و ظهار، آنان را برای ابد حرام نمی سازد». (طباطبایی، 19 /313-312) برخورد قاطع اسلام و نزول این آیات از سوی خداوند و بیان و اجرای آن توسط پیامبر(ص)
در بین مردم در مسئله ظهار بیانگر این واقعیت است که اسلام هرگز اجازه نمی دهد حقوق زن به وسیله مردان خودکامه با استفاده از رسوم و عادات ظالمانه و جاهلانه مورد تجاوز قرار گیرد. اسلام، حکم ظهار را که در جاهلیت بین مردم عرب معروف بود، لغو و اثرش را که حرمت ابدی بود، نفی نمود و اثر دیگرش را که مادر شدن همسر برای شوهر باشد، انکار کرد و برای اینکه این رسوم جاهلیت را کنار بگذارند، کفاره نسبتاً سنگینی را برای رجوع دوباره مرد به زن قرار داد که عبارت بود از: مرحله اول، آزادی یک برده. اگر توانایی این کفاره را نداشت مرحله دوم، دو ماه پشت سر هم روزه گرفتن و اگر توانایی انجام این کار را نداشت مرحله سوم، اطعام شصت مسکین. اسلام، این کفاره سنگین را برای شخص ظهار کننده واجب کرد تا دیگر اعراب به سنت های دوران جاهلیت برنگردند و به این طریق، با این سنت جاهلی مبارزه کرد.

2. ایلاء

ایلاء در جاهلیت شیوه آزردن و ضرر زدن به زنان بود. اگر مردی زنش را دوست نداشت، ضمناً نمی خواست که او همسر دیگری شود، سوگند می خورد که با وی همبستر نشود. بنابراین او را به حالت نه بیوه و نه شوهر دار نگه می داشت و خدای تعالی، مدت ایلاء را چهار ماه قرار داد تا نظر نهایی مرد نسبت به زنش معلوم شود. (ذکاوتی قراگزلو، 1 /44)
اسلام برای دفاع از حقوق زن در مقابل این سنت جاهلی در آیاتی فرموده است:
«لِّلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآءو فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (بقره، 226) «برای کسانی که به ترک همخوابگی با زنان خود، سوگند می خورند [ایلاء]، چهار ماه انتظار [و مهلت] است، پس اگر [به آشتی] باز آمدند، خداوند آمرزنده مهربان است».
« وَإِنْ عَزَمُواْ الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (بقره، 227) « و اگر آهنگ طلاق کردند، در حقیقت خدا شنوای داناست».
در تفسیر المیزان در مورد معنای آیات مورد بحث آمده است: « هر کس سوگند بخورد که دیگر به همسرش نزدیک نشود، حاکم چهار ماه صبر می کند، اگر برگشت و حق همسرش را ادا کرد؛ یعنی با او همبستری نمود و کفاره شکستن قسم خود را داد، مجازاتی در حق او نیست و اگر هم تصمیم گرفت طلاق دهد و طلاقش داد باز مجازاتی در حق او نیست؛ چون طلاق هم گریزگاه دیگری است از عقاب و خدا شنوای داناست». (طباطبایی، 2 /339) پس اسلام با این سنت غلط مبارزه کرد و ایلائی را که در عرب سوگند می خورد تا آخر عمر
با زنش نزدیکی نکند، به چهار ماه محدود کرد. اسلام حتی برای کسی که چنین سوگندی می خورد، برای شکستن قسم و سوگند، کفاره قرار داد تا کسی به این سنت عصر جاهلی برگشت نکند. پس اسلام این سنت را که در عصر جاهلی بوده است، تعدیل کرد، بدون اینکه هیچ کسر شأنی برای زن ایجاد شود.

3. ضرار

نوع دیگری از اعمال ظالمانه ای که نسبت به زن در جاهلیت صورت می گرفت، این بود که مردان برای این که همسران خود را تحت فشار قرار دهند، پی در پی او را طلاق داده و رجوع می کردند که به آن طلاق ضرار می گفتند. خداوند برای جلوگیری ازاین عمل ناجوانمردانه، آیه زیر را نازل کرد و عدد طلاق را بیان نمود: «الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ وَلاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئًا إِلاَّ أَن یَخَافَا أَلاَّ یُقِیمَا حُدُودَ اللّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ یُقِیمَا حُدُودَ اللّهِ» (بقره، 229) «طلاق [رجعی] دو بار است. پس از آن، یا [باید زن را] به خوبی نگاه داشتن، یا به شایستگی آزاد کردن. و برای شما روا نیست که از آنچه به آنان داده اید، چیزی بازستانید. مگر آنکه [طرفین] در به پا داشتن حدود خدا بیمناک باشند».
در تفسیر مجمع البیان آمده است: «هشام بن عروه از پدرش و او از عایشه نقل کرده است که زنی نزد او آمد و از شوهرش شکایت کرد که برای ضرر زدن به او پیوسته طلاقش می دهد و باز رجوع می کند و این مطابق رسمی بود که در زمان جاهلیت داشتند که زن های خود را طلاق می دادند و قبل از تمام شدن مدت زمان عده رجوع می کردند و این طلاق ها و رجوع ها حدی نداشت و ممکن بود این کار به هزار مرتبه هم برسد. عایشه شکایت این زن را به رسول اکرم(ص) عرضه داشت. در این وقت، آیه نازل شد و حد طلاق را سه بار قرار داد که در دو طلاق امکان رجوع و بازگشت وجود دارد و در طلاق سوم دیگر زن بر او حلال نیست تا وقتی که شوهر دیگر با او ازدواج کند. اگر شوهر دوم باز او را طلاق داد و عده را سپری شد، شوهر اول می تواند مجدداً او را عقد کند». (مترجمان، 3 /12)
پس اسلام با این سنت جاهلیت مبارزه کرد و برای اینکه حق زنی ضایع نشود، با نزول آیاتی به پیامبرش دستور داد که به مردم بگوید که طلاقی که رجوع و بازگشت دارد، دو مرتبه است و در مرتبه سوم بازگشتی وجود ندارد. همچنین برای دفاع از حقوق زن به این مقدار هم بسنده نکرد و در ادامه فرمود که حقوق زن را بپردازید و بعد از جدایی پشت سر او سخنان نامناسب نگویید و مردم را نسبت به او بدبین نسازید و امکان ازدواج را از او نگیرید.
پس خداوند با نازل کردن این آیه از یکی از سنت های جاهلی طلاق مبارزه و این سنت را که به ضرر زن بود، تعدیل کرد.

نتیجه گیری

آنچه از بررسی شیوه های مبارزاتی پیامبر(ص) با فرهنگ زن ستیزی عصر جاهلی از دیدگاه قرآن کریم می توان به دست آورد، این است که حاصل بیست سال دعوت علنی و تبلیغات مستمر پیامبر(ص)، فروپاشی نظام جاهلی بود. این تلاش بی وقفه از یک سو باورهای ریشه دار مربوط به زنان را ویران نمود و از سوی دیگر، بر ویرانه های آن هنجارها، الگوها و ارزش هایی همنوا با ساخت جامعه اسلامی ایجاد کرد. در این مسیر دشوار آموزه های قرآنی و تعالیم حیاتی و فعالیت های فرهنگی پیامبر اکرم(ص)، در دگرگونی اجتماعی نظام جاهلی مؤثر افتاد. وی با ابزارهای اخلاقی مبتنی بر ایجاد اعتماد عمومی، انگاره های فرهنگ اسلامی را ترویج و تقویت نمود و با تصحیح ارتباطات فردی و تغییر رفتار جمعی ظرفیت های اجتماعی را برای تحقق درونی سازی ارزش ها توسعه بخشید. در مجموع نتایج و رهیافت هایی که از این مقاله به دست آمده، به شرح زیر است:
الف) ایجاد تحول فکری بر اساس عقل و وحی
ب) ارزش گذاری به شخصیت وجودی زن به عنوان یک انسان و بیان مساوات بین زن و مرد
ج) اصلاح نگرش مردان نسبت به زنان
د) شرکت دادن زنان در فعالیت های اجتماعی همراه و همگام با مردان
ه) حفظ حقوق زن به هنگام ازدواج و طلاق
و) بیدار نمودن افکار عمومی و توجه دادن جامعه به ضرر و زیان ناشی از مفاسد اخلاقی.

پی نوشت ها :

1. عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
نشانی الکترونیکی: Fallahabrahim@ gmail. Com
2. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث
نشانی الکترونیکی: Mh-1352@ yahoo. Com
*تاریخ دریافت مقاله: 17 /1 /1389
*تاریخ پذیرش مقاله: 20 /2 /1389

منابع:
1. قرآن
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، مشهود، 1380ش
3. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق
4. ابن هشام، السیره النبوه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1985م
5. آذر نوش، آذر تاش، راه های نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران، توس، 1374ش
6. بابایی، احمد علی، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، داراحیاء الکتب الاسلامیه، 1374ش
7. بندریگی، محمد، المنجد، تهران، انتشارات ایران، 1374ش
8. جعفری تبریزی، محمد تقی، فرهنگ پیرو و پیشرو، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1379ش
9. جوادی آملی، عبداللّه، زن در آینه جمال و جلال، قم، انتشارات فرهنگی رجاء، 1374ش
10. حجتی، سید محمد باقر، اسباب النزول حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377ش
11. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1414ق
12. ذکاوتی قراگزالو، علیرضا، اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی، تهران، نشر نی، 1383ش
13.راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ترجمه و تحقیق سید غلامرضا خسروی حسینی، تهران، مرتضوی، 1375ش
14. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، تهران، امیر کبیر، 1385ش
15. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، 1363ش
16. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، 1375ش
17. علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دار العلم للملایین، 1980م
18. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1383ش
19. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ناصر خسرو، تهران، 1364ش
20. مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق رضا ستوده، تهران، فراهانی، 1360ش
21. مجله معرفت، شماره 16، مقاله ای از محمد علی رضایی اصفهانی، 1375ش
22. مطهری، مرتضی، نظام حقوقی زن در اسلام، انتشارات صدرا، تهران، 1369ش
23. معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، انتشارات آدانا، 1381ش
24. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1374ش
25. نوری، یحیی، جاهلیت در اسلام، تهران، مرکز انتشارات بنیاد علمی اسلامی، 1360ش

منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید