نویسنده: محمد عباس زاده
مقدمه
در چند دهه ی اخیر و مقارنِ پیروزی انقلاب اسلامی، گفتمان انتظار دارای تحول و تکامل شده است.
انتظار از یک عنصر صامت و راکد که از هرگونه عمل و برنامه خارجی و اجتماعی بازمانده بودند یک عنصر فعال و پویا و به عنوان یک دکترین در تنظیم راهبردها و چشم اندازهای پیش رو مد نظر قرار گرفت. در سراسر جهان نیز اقبال به مباحث موعودگرایی و منجی گرایی بیش از پیش در میان متفکران و اندیشوران جهان، قابل مشاهده است. از همین رو، تبیین عناصر و اجزای دکترین مهدویت و توان های واقعی و غیبت بیرونی آن از مرز ذهنیت به غیبت و از رموز باور به تمدنی بارور ضروری است.
در این راستا، تلاش شده است تا یکی از عناصر اقتدار و امنیت زای تفکر شیعی در چارچوب گفتمان انتظار را مورد تأمل قرار دهیم و در حد وسع این مقال، پرده از ابعاد انحصاری و ضروری جهاد در عصر غیبت و انتظار، برداریم و در صدد اثبات این مدعا باشیم که: « یکی از ابعاد برجسته تأمین امنیت جامعه شیعه در عصر انتظار، اهتمام به جهاد و زنده نگهداشتن فرهنگ آن در جامعه است ».
امنیت ملی و عنصر نظامی گری
پیش از ورود در بحث مناسب است به تبیین مفهومی معنای امنیت بپردازیم و معنای موردنظر خود را برای ادامه ی بحث مشخص کنیم:
در گذشته های دور، امنیت مفهومی محدود داشته است و منحصر در امنیت راه ها و شهرها از دست راهزنان و دزدان و جنایت کاران بوده است و به سبب عدم وجود دولت ها و ملت ها به معنای مدرن آن و حکومت های محلی با ساختار بسیط و غیرپیچیده آن، امنیت نیز تک بعدی بوده است و راه های دست یابی به امنیت و دستگاه تأمین کننده ی امنیت نیز مشخص و معین بوده است (1)؛ اما امروزه با تحول در ساختارهای جدید و پیچیده دولت ها و حکومت ها و تعدد و تنوع مؤلفه های تأمین کننده امنیت و از همه مهم تر توسعه مفهومی امنیت و مباحث گسترده امنیت در علوم سیاسی و مدیریت و مدیریت استراتژیک ضرورت بحثی جدید در مفهوم و مؤلفه های امنیت بیش از پیش ضرورت می یابد.
تعاریف متعددی از امنیت وجود دارد که دایره ی معنایی آن را توسعه یا ضیق می بخشد و مفهوم امنیت را در محدوده ملی یا فراملی و بین المللی تعریف می کند. گاهی امنیت را در برابر تهدیدهای خارجی و زمانی در برابر تهدیدهای داخلی قرار می دهد. هم چنین عناصر امنیت نیز از چند بعد و نظرگاه قابل بحث و بررسی است. بعضی امنیت داخلی جوامع را به پنج دسته ی سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تقسیم کرده اند. اندیشمندی دیگر، امنیت را در چهار بُعد نظامی، اقتصادی، منابع محیطی، سیاسی و فرهنگی محدود کرده است (2) و به تفصیل از تأثیر هریک از این ابعاد در امنیت ملی، به تفصیل قلم رانده است. در میانه ی این تکثر و تعدد و با توجه به ضرورت دسته بندی این عناصر و اولویت بندی هریک از آنها در پرداختن بدانها و تمرکز بودجه و امکاناتی معدود کشورها و متغیربودن، این عناصر در کشورهای متعدد، دامنه ی بحث کمی گسترده تر شده است.
علی رغم محدودیت مقال و مجال باید بدانیم که اساساً این اصطلاح به تدریج پس از جنگ جهانی دوم رواج یافته است که مفهومی به ظاهر روشن ولی قابل تأمل دارد. (3) امنیت ملی – که معنای موردنظر مقاله ی ماست – از دیرباز مورد استفاده بوده است و جداگانه هریک از امنیت و ملت دارای مفاهیمی بس کهنه تر می باشد، اما ترکیب امنیت ملی، ترکیبی جدید است (4) که در خلال جنگ جهانی دوم به وجود آمده است. تا قبل از جنگ جهانی دوم، امنیت ملی، مفهومی اقتصادی داشته و امنیت به مفهوم نظامی خود در دوران جنگ جهانی دوم به اوج خود رسیده است و در نهایت منجر به سلطه نظرات نظامیان در مورد امنیت ملی گردید. (5)
مفهوم امنیت در سال 1947 ( میلادی ) در قانون امنیت ملی امریکا به مسئله سازماندهی حکومت از لحاظ فعالیت نظامی و اطلاعاتی اختصاص داشت (6)، زیرا تصمیم گیری نظامی، ساده و دارای محصولات بهتری بود. (7) اما دستگاه امنیت ملی امریکا در سال 1949 توسط رئیس جمهور وقت تأسیس گردید که به موازات پیچیدگی محیط بین المللی و ضرورت ادغام دانسته های نظامی، دیپلماتیک، اطلاعاتی، تکنولوژیکی اقتصادی و… در رأس هرم سیاست گذاری امریکا، به ایفای نقش می پرداخت. (8)
با تأسیس و توسعه مباحث امنیت ملی، دامنه این بحث و مقوله به کشورهای دیگر نیز کشیده شد و دولت ها به تبع شرایط بومی و موقعیت نظامی خود و تهدیدها و ناامنی ها خاص هر کشور اسناد و پارادایم ها و قوانین امنیتی تنظیم کرده و در بسیاری از کشورها نهادی به نام « شورای عالی امنیت ملی » تأسیس گردید. البته میان کشورهای پیشرفته و جهان سومی در این مقوله تفاوت ها و فاصله ها و گاهی عقب ماندگی هایی وجود دارد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، حوزه امنیت ملی ذیل شورای عالی امنیت ملی مشخص شده است و در تعریف آن آمده است: « به منظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی، شورای عالی امنیت ملی،… تشکیل می شود ( اصل 176 ).» در این قانون، امنیت ملی تنها به بُعد نظامی و دفاعی محدود نمی گردد بلکه شامل ابعاد دیگری از امنیت چون امنیت سیاسی می شود. (9)
در گذر زمان، نگرش های تازه های در حوزه امنیت ملی ایجاد گردید. نگرش سنتی، ماهیتی راهبردی داشته و بر عمل امنیتی سخت افزارانه متکی است و از لحاظ زمانی به دوره پس از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی شوروی در حدود سال 1989 میلادی محدود می شود. (10) درواقع در دوره ی نظام دو قطبی و توسعه ی جنگ سرد، ادبیات و رویکرد کلی به امنیت ملی منحصر در بعد نظامی گری بوده است. اما در نگرش جدید به امنیت ملی بعد نظامی گری کمرنگ تر شده و ابعاد دیگری از امنیت، اهمیت و جلوه ی بیشتری یافته است. (11)
از جمله ابعاد غیرنظامی – که مدنظر استراتژیست ها و سیاست گذاران دولت ها و کشورها قرار دارد – می توان به آسیب پذیری اقتصادی، محدودیت های اکولوژیکی، چند پارگی قومی و گروهی، کشمکش های طولانی اجتماعی و مکانیزم های نامناسب در مواجهه با مشکلات اجتماعی نام برد که هریک جداگانه تهدیدی جدی برای کشورها به شمار می روند. (12)
در نگرش جدید به امنیت، تغییر چهره امنیت از ملی به فراملی و جهانی نیز به چشم می خورد که جنبه تبیینی آن مدنظر است (13) و یک عنصر جدی در تصمیم گیری ها به شمار می رود. از مؤلفه های داخلی امنیت – در بعد ایجابی – می توان از تأثیر خانواده، ارزش ها، احوال دینی، توجه به فضایل اخلاقی، حرمت اموال و مالکیت مردمی؛ توجه به هم نوعان و صله رحم، امر به معروف و نهی از منکر و… نام برد. (14)
در این میانه، عده ای هنوز نسبت به امنیت نظامی مواضعی سخت گیرانه و افراطی دارند و با توجه به محدوده ی فکری خویش چنین استدلال می کنند که امنیت ملی باید به دفاع نظامی در مقابل حملات خارجی محدود باشد و آنها هنوز بر روی تجدید ساختار نیروها و تهیه فهرست جدیدی از دشمنان تأکید می نماید. (15) در مقابل، عده ای به نفی بعد نظامی امنیت می پردازند و معتقدند امروزه بُعد اقتصادی جای بعد نظامی را در مقوله امنیت ملی گرفته است. اینان امنیت اقتصادی را تنها بُعد حیاتی امنیت می دانند و سنتیترین محور امنیت یعنی امنیت نظامی را نفی و انکار می نمایند. (16) در میانه ی گروه دوم گرایش معتدل تری نیز وجود دارد که منکر اهمیت بعد نظامی امنیت نیست، بلکه نیروی نظامی را مبتنی بر پاسگاه و توان اقتصادی می داند. (17)
پس از ذکر این مختصر از تاریخچه و گرایش های متنوع در حوزه ی امنیت ملی، پرسشی وجود دارد و آن این که : در دنیای امروز که بعد نظامی امنیت تدریجاً از جنگ جهانی دوم به این طرف در حال رنگ باختن است و جهانی شدنِ معیشت، فرهنگ، اقتصاد و سیاست به عنوان یک احتمال جدی مطرح است آیا حضور سخن از امور نظامی و در ادبیات دینی آن – جهاد – چه ضرورتی دارد؟ و آیا نمی توان آن را از زمره ی مقولات و دستوراتی دانست که دیگر امروزه کاربردی ندارد و به اصطلاح موضوع آنها فعلاً منتفی است؟ اصلاً در عصر انفجار اطلاعات و پیشرفت خیره کننده صنعت و تکنولوژی و رقابت علمی کشورها با یکدیگر در این حوزه ها، سخن گفتن از فعالیت ها و سازماندهی ها و صرف بودجه های کلان در امور نظامی و زنده نگهداشتن فرهنگ جهاد و شهادت چه معنایی جز جنگ طلبی می تواند داشته باشد؟
در پاسخ بدین پرسش دو نکته قابل تأمل و تذکر است:
اولاً: درست است که ما در حال ورود به این دوران بی سابقه ای از لحاظ عدم امکان پیش بینی و برنامه ریزی براساس آینده نگری هستیم، ولی این حقیقت نباید موجب رکود و توقف و فلج شدن سیاست ها و سیاست گذاری های کلان شود. در عصر جدید و دوران پر تنش و پر جست و خیزی که هوش از سر آدمیان ربوده، و آنها را از تصمیم گیری و تدبیر سریع و بهنگام در مقابل حوادث و پدیده های متنوع و پیچیده باز داشته است، ملت ها و دولت هایی جام نجات و جرعه ی موفقیت و پیشرفت را سرخوشانه می نوشند که به درک پویایی مجموعه ی تازه روابط جهانی نایل آیند و تحلیل های بدیع و نگاه های جدید و ابتکاری داشته باشند (18) و بیشتر از پیش بینی به درک پیچیدگی ها و چند ضلعی بودن پدیده ها و مشکلات توجه ویژه مبذول دارند؛ یعنی از یک دکترین غیرپویا و ثابت به سوی برنامه ریزی های متنوع برحسب نوع تهدید و تأکید بر تصمیمات سریع برای نیروهای تحت برنامه خویش گرایش یابند. (19)
ثانیاً: یک نگاه کلی و گذرا به تاریخ معاصر و اتفاقات و حوادث پیرامون، ما را به اهمیت و جایگاه بعد نظامی امنیت بیش از پیش رهنمون می کند که شواهد ذیل فقط به عنوان نمونه بیان می شود:
1. کشور آمریکا و ابعاد نظامی – امنیتی آن: امریکا بزرگ ترین جنگ افروز دنیای جدید است که هیچ کشور و حکومت مستبدی یارای برابری با جنگ طلبی های او و دولت مردان مغرور و خود شیفته اش را ندارد.
البته ضرب المثلِ « قدرت، فساد می آورد » در مورد آنها صادق است، زیرا ادعای ابرقدرتی به آنها توهّم سلطه و چیرگی بر کشورهای مخالف یا دشمنان فرضی را داده است. البته یکی از تئوری ها و چشم اندازهای امیدوارکننده ی شکست و فروپاشی ایالات متحده امریکا را همین خصوصیت جنگ طلبی تشکیل می دهد. از یک طرف بودجه ی کلان جنگی و نظامی امریکا که افزون بر 600 میلیارد دلار می باشد. از طرف دیگر آمار بالای سربازان امریکایی در لیست متنوعی از کشورها همچون بوسنی، آلمان، مقدونیه، پاناما، ژاپن، آلبانی، مغولستان، روندا (20) و اخیراً بیش از صد هزار سرباز در عراق یا تعداد بالای نظامیان در افغانستان را می توان نام برد. هم چنین اقدامات اخیر امریکا به خصوص بعد از حملات 11 سپتامبر قابل اشاره است که گویی مجوز هرگونه تعرض و تجاوز را در پوشش عنوان تروریست یا محور شیطنت به هر کشوری که امریکا احساس خطر کند بدان ها می دهد که آخرین آن – که تا ابد ننگی برای بوش و همفکرانش در کاخ سفید به شمار می رود – حمله به عراق به عنوان از بین بردن سلاح های هسته ای و سرنگونی دولت صدام صورت گرفت که طبق آمارهای رسمی – علی رغم صدها میلیارد هزینه و چندین هزار کشته امریکایی- حدود بیش از 650000 هزار عراقی را از تیره ها و اقوام و مذاهب گوناگون عراق به کشتن داده است و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم چندین میلیون بی خانمان و آواره و بی سرپرست و نیازمند و… ایجاد کرده و علاوه بر همه ی اینها به مأمن امنی برای تروریست ها و شعله ور کردن آتش جنگ های فرقه ای و مذهبی تبدیل شده است که بعید است تا سالیان دراز و طولانی لکه ی ننگ و سیاه آن از دولت مردان و نظام امریکا پاک و بر مردم عراق بدل به روشنی و آبادانی گردد.
آخرین نمونه در مورد امریکا برنامه نظامی امریکا به نام « اقدام فرادستانه » است که هویتی کاملاً نظامی دارد و برنامه سال 2010 میلادی امریکا برای تدارک چارچوب جهانی نبردهای آینده است که با هدف تفوق هوایی – اطلاعاتی، حمله جهانی، هدف گیری دقیق و منسجم و حمایت آنی در نبرد صورت می گیرد. (21)
2. رژیم اشغالگر قدس: یکی از نمونه های بارز تهدیدهای امنیتی – نظامی در عصر حاضر که برای دنیای اسلام به صورت عام و برای جمهوری اسلامی به صورت خاص وجود دارد رژیم صهیونیستی اسرائیل است که در آغازین روزهای اشغال تا به امروز به آوارگی صدها هزار تن مسلمان فلسطینی منجر شده است؛ دائماً به رجزخوانی علیه جهان اسلام می پردازد؛ تهدیدکننده سرزمینی و جغرافیایی دنیای اسلام است؛ اندیشه کثیف و آلوده ی از نیل تا فرات در رأس اهداف استراتژیک و آرمان های مذهبیِ آن دولت غاصب قرار دارد و درگیری مستقیم نظامی با لبنان و سوریه و از همه مهم تر با فلسطینی های دست خالی و امیدوار به یاری دنیای اسلام جزء اقدامات روزمره آنان است و آمار شهدای فلسطینی و جنایت کاری ها و خباثت رژیم صهیونیستی جزء اخبار لاینفک و ثابت رسانه های چند ساله ی اخیر است.
در مورد جمهوری اسلامی ایران می توان از تعارض جدی و ماهوی رژیم صهیونیستی با انقلاب اسلامی (22) سخن گفت و از سناریوی چند ساله ی اخیر اسرائیل در مورد حمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران و دشمنی بی پرده و لجام گسیخته آن غاصب دوران ها با کشور عزیزمان ایران پرده برداشت.
3. آزمایش های هسته ای در دوران جنگ سرد و حتی امروزه میان هند و پاکستان و تلاش آشکار و پنهان دیگر کشورها برای دست یابی به سلاح هسته ای.
4. کودتای نظامی ارتش و براندازی حکومت ها از جمله در پاکستان و اندونزی.
این نمونه ها و ده ها نمونه ی دیگر – که به خاطر محدودیت از آنها صرف نظر شد – همگی به درستی و روشنی نشانِ اهمیت به سزای مقوله نظامی امنیت ملی به شمار می روند و نمی توان به بهانه اهمیت یافتن و برجسته شدن ابعاد دیگری از امنیت ملی از بعد نظامی صرف نظر کرد. به خصوص در مورد ایران در عصر جدید و بعد از انقلاب اسلامی تذکر این نکته ضروری است که: انقلاب ایران با اهداف، آرمان ها و ادبیات خاص خود به عنوان مانعی جدی بر سر اهداف امپریالیستی امریکا و لیبرالیستی غرب به شمار می رود. این جهت عاملی است تا آنها در صدد ضربه زدن به هر صورت ممکن به این کشور و نظام اسلامی آن باشند.
این ضربه ها طبعاً در مورد نقاط ضعف و سستی نظام قرار دارد و ضعف در هر بعدی موجب هدف قرار گرفتن از آن زاویه می شود لذا ضعف نظامی و نیروهای امنیتی یکی از ابعادی است که در صورت ناتوانی و عقب ماندگی کشور در آن بعد، بدون تردید آماج حملات و تهاجمات دشمن از بعد نظامی می شود که می تواند امنیت ملی را از این بعد لرزان و در پایه های نظام ایجاد تزلزل بنماید. و از طرفی قوت و توان مندی در این جهت موجب افزایش اقتدار ملی می شود و دشمن را در سودای گزینه های دیگری فرو می برد. البته پیشرفت همه جانبه نظام اسلامی نیاز به نگرش جامع و همه جانبه نگر دارد که با لطف الهی و تدبیر داهیانه رهبر معظم انقلاب و همکاری و تعاون ملت ایران چشم انداز جدیدی فراروی بیست ساله ی آنان گسترده شده است.
امنیت و جهاد در عصر انتظار
جهاد یکی از فروعات مهم دینی به شمار می رود و در آیات بسیاری از قرآن کریم بدان اشاره شده است. بخشی از آیات قرآن کریم به اصل تشریع حکم جهاد در صدر اسلام مرتبط است و نشان می دهد که پیش از آن، حکم جهاد و قتال ممنوع بوده است. آیاتی از قبیل « أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ » (23). در این آیه شریفه ی فوق، جهاد منوط و مرتبط به مورد قتال واقع شدن ( یقاتلون ) قرار داد، اما در آیاتی که بعد از این آیه نازل شده به وجوب پیش دستی به جهاد اشاره دارد و درواقع تشریع کننده جهاد ابتدایی است مانند: « کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ » (24). در آیات بسیار دیگری به اصل جهاد و مجاهدان در راه خدا اشاره دارد و اجر و مرتبت والای ایشان را گوشزد می کند و مؤمنان را به حضور در میادین جنگ تشویق می کند: مانند: « وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ » (25) یا دستور خداوند بر تشویق مؤمنین به مبارزه مانند: « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ » (26) یا فضیلت بالای مجاهدان در راه خدا مثل: « فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً » (27)؛ یا مؤمنِ مهاجرِ مجاهد را دارای برترین درجه نزد خدا شمردن مثل: « الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ » (28) و آیات بسیار دیگری که درباره ی جهاد در قرآن کریم آمده است. جهاد یکی از اصول مسلم اسلامی است که هیچ تردیدی در آن راه ندارد و شهادت در راه خدا، شهود و قرب این بنده ی خاکی را به درگاه عرش الهی به دنبال دارد. یکی از احوال اسلامی که امروزه مورد انکار و شبهه ی دشمنان و منکران دین خدا و حقیقت ستیزان حقیقی قرار گرفته همین اصل مسلم اسلامی است و بلکه دستگاه های تبلیغاتی و بنگاه های خبر پراکنی آن را به عنوان یکی از مظاهر تروریسم به دنیا معرفی می کنند و درصدد خدشه کردن در چهره نورانی اسلام هستند و از آن بالاتر دین اسلام را دین شمشیر معرفی می کنند که به جای احترام به آزادی عقیده و اندیشه و بیان، مردمان بسیاری را مجبور به پذیرش این دین کرده است. در مقابل، دولت ها و حکومت های آنها به هرگونه ظلم تعدی و تجاوز نظامی که اراده کرده باشند مبادرت می ورزند و با ادعاهای وارونه و مبانیِ سست و با اتکای بر امپراتوری رسانه های خویش قصد توجیهگری این اقدامات زشت و تیره ی خود را دارند؛ غافل از آن که ملت های دنیا روز به روز به دریافت های تازه تری از حقیقت سیاه و چهره ی کریه آنها پی می برند. طرفه آن که جهاد به عنوان یکی از ضروریات دینی همواره مورد بدفهمی و سوءظن و غرض ورزی دشمنان یا نادانان بوده است و امروزه شبهه زدایی از احکام نورانی اسلام یکی از ضروریات است که البته متفکران و اندیشمندانی چون شهید مطهری بدان پرداخته اند. (29)
ادعای این مقاله این است که این فروع دینی همچون فروعات دینی دیگر منوط به عصر حضور معصوم ( علیه السلام ) نیست و در همه عصرها و زمان ها اعم از غیبت و حضور به عنوان یکی از اصول زنده و پویای اسلامی حضور و بروز داشته و دارند.
این مدعا در دو بعد تئوریک و عینی – تاریخی قابل اثبات است که اجمالاً به هردوی آنها می پردازیم:
بعد اول: در بعد تئوریک و برای اثبات حضور جهاد به عنوان یکی از عناصر مهم و قابل توجه فکر شیعی به جست و جوی بحث در موطن و موقفِ « آموزه جهاد » یعنی در فقه شیعه و نظریات فقها می پردازیم. در کتب فقهی یکی از مباحثی که در همه ی ادوار تاریخی مطرح شده است و یک کتاب فقهی مستقل و مختص به خود دارد، مبحث جهاد است که مباحث متنوعی را از قبیل ا قسام جهاد و گونه های آن، اشتراط اذن امام معصوم ( علیه السلام ) احکام متنوع و گوناگون دشمنان، انواع جنگیدن و مبارزه، حکم کودکان و زنان در جنگ، مرابطه و مرزداری عقدامان و صلح، غنیمت و در بعضی کتب فقهی مبحث امر به معروف را نیز دربرمی گیرد. صرف نظر از احکام و حواشی پیشینی و پسینی جنگ و جهاد، قسمت موردنظر مقاله، اثبات شرعیت و بلکه ضرورت جنگ و جهاد در عصر غیبت و انتظار امام عصر ( علیه السلام ) است که می توان در بحث اقسام جهاد آن را جست. گفتنی است – همان گونه که گذشت – امنیت در گذشته های دور از جهت معانی منحصر در بعد نظامی بوده است و امروزه – علی رغم پیشرفت ها و فناوری های مدرن – هنوز جایگاه نظامی امنیت محفوظ و اقتدار نظامی یکی از ابعاد عمده امنیت ملی به شمار می رود.
تقسیم بندی های گوناگون برای جهاد وجود دارد و کتاب های فقهی در این زمینه یک رأی واحد ندارند ولی آنچه که در مورد قبول همگان است تقسیم جهاد به دو دسته ابتدایی و دفاعی می باشد:
جهاد ابتدایی:
بخش عمده ی « کتاب الجهاد » اختصاص به جهاد ابتدایی دارد. جهاد ابتدایی در مورد دو دسته کفار و یک دسته از مسلمانان تحقق دارد: یکی کفار دارای دین و آیین همچون یهود و نصاری و مجوس که پیش از هر کاری دعوت به آئین اسلام می شوند؛ گروهی که به آئین اسلام تسلیم نشوند « کافر ذمی » نام دارند. اگر به شرایط ذمه و احکام کافر ذمی التزام داشته باشند که با آنها کاری نیست ولی گروهی از احکام ذمی تخطی نمایند محکوم به قتل و مبارزه می شوند.
دسته دوم کفار که جهاد ابتدایی در مورد آنها وضع شده است، اصناف دیگر کفار – به استثنای موارد فوق – می باشند با این تفاوت که احکام ذمی بدانها تعلقی ندارند و در صورت عدم پذیرش پس از دعوت، جهاد و پیکار با آنها بر مسلمانان واجب است.
اما آن دسته از مسلمانان که ظاهراً جهاد ابتدایی در مورد آنها صادق است « بغاه » یا « اهل بغی » است.
البته ممکن است جهاد در مقابل بغاه دفاعی نیز باشد. آن گونه که از آیه ی 9 سوره ی حجرات برمی آید باغی به گروهی می گویند که برخلاف امام عادل و اصلاح او سرکشی کند و حاضر به تسلیم در مقابل امام عادل نباشد – اعم از این که با گروه دیگری از مسلمین درگیر باشد و حاضر به پذیرش میانجی گری امام معصوم ( علیه السلام ) نباشد یا این که خود مستقیماً علیه امام عادل خروج کند. (30) البته برخی چون شیخ طوسی محارب و مفسد فی الارض را نیز در کتاب الجهاد آورده اند (31) و برخی دیگر آن را از عناوین جهاد شمرده و به جهت سلب امنیت اجتماعی، وظیفه ی برخورد با آنها را بر عهده ی حکومت می دانند (32) و همین را دلیل بر عنوان جهادی محارب گرفته اند اما عموم فقها آن را جزء مباحث حدود آورده اند (33) و دست کم از جهت مجازات محارب که قتل و اعدام و قطع دست و پا و تبعید است ربطی به جهاد مسلحِ مصطلح ندارد.
بعد از اقسام چندگانه جهاد ابتدایی بحثی که وجود دارد این است که تقریباً عموم این اقسام جهاد را منوط و مشروط به اذن امام معصوم ( علیه السلام ) می دانند. پس اساساً بحث از آن امروزه و در عصر غیبت نباید کاربردی داشته باشد و نمی تواند به عنوان یکی از پارادایم های امنیتی شیعه مطرح شود؟ پاسخی که می تواند به عنوان یک احتمال جدی مطرح باشد این که فقهای عظام – رضوان الله تعالی علیهم – با همه ی تلاش و کوشش بی نظیر و بی دریغ شان در راستای استنباط احکام الهی از آن جا که بسط ید نداشته و قدرت کافی در اجرای احکام اسلامی و شرایع فقهی نداشته اند و از یک حکومت دینی قدرتمند نیز محروم بوده اند طبعاً مسیر استنباطی ایشان به تناسب ضرورت ها و نیازهای حکومتی نبوده است و قسمت و سوی آن بیشتر به سوی نیازهای فردی مقلدان بوده است. اگرچه احکام فقهی دائماً در همه ادوار تاریخی آن در حوزه ی قضاوت و حدود و دیات و… که تقریباً نیازمند ضمان اجرایی است – نیز مطرح و مباحث مستوفایی صورت گرفته است لیکن لااقل در عصر جدید و برپایی حکومت دینی می توان از تغیر در موضوعات و استنتاجات و دست آوردهایی با همان ضوابط فقه جواهری سخن گفت که تأمین کننده ی نیازهای امروز حکومت شیعی عصر انتظار نیز باشد. به عنوان شاهد این ادعا می توان از رویکردهای جدید در فلسفه سیاسی نظام اسلامی و جایگاه نوین جهاد به عنوان یکی از ارکان و اجزای جدایی ناپذیر آن، چنین ایده ای را باز جُست. (34)
شاهد دیگر تغییر فتوای بعضی عالمان و محققان معاصر در این مقوله است که شرط جهاد را به حضور امام معصوم ( علیه السلام ) نفی و انکار نموده و ادعای خود را به ادله ای مستظهر کرده اند؛ از جمله آن که در روایات، جهاد مشروط به امام عادل شده و امام عادل در مقابل امام جائر قرار دارد، لذا امام عادل اعم از معصوم ( علیه السلام ) یا نائب خاص و عام معصوم است. (35) دلیل دیگر آن که اگر بر فرض، مشروعیت جهاد را منحصر در امام معصوم ( علیه السلام ) یا نائب خاص او بدانیم، ادله ولایت فقیه بر دلیل انحصار، حکومت دارد، زیرا ادله ولایت فقیه حاوی جانشینی فقیه در جایگاه معصوم در حوزه ی امر و نهی و ولایت است (36)؛ لاجرم باید اذن فقیه جامع شرایط ولایت در عصر غیبت را چون امر امام در مشروعیت جهاد و وجوب آن نافذ دانست.
در پایان این بخش، فتوای مقام معظم رهبری در این زمینه جالب توجه است:
جواز حکم کردن به جهاد ابتدایی برای فقیه جامع شرایطی که ولی امر مسلمین است اگر مد آن مصلحتی ببیند بعید نیست بلکه قول اقوی همین است. (37)
این فتوا غیر از جنبه فقهی و تئوریک آن می تواند یکی از مصادر و منابع مهم سیاست گذاران و مدیران امنیت ملی کشور باشد تا در موارد نیاز و با رأی ولی امر، به عنوان یک گزینه جدی استفاده لازم را از آن ببرند.
جهاد دفاعی:
قسم دوم از جهاد است که بین مورد اجماع علمای شیعه است. این حکم با طبیعت همه موجودات عالم تناسب دارد، زیرا در عالم طبیعت همه ی موجودات ذی روح از یک گارد دفاعی در مقابل تهاجم بیگانه برخوردارند و این یکی از سنن جاری در نظام طبیعت است. در نظر مرحوم صاحب جواهر ( رحمه الله ) دفاع در صورتی واجب است که ترس از بین رفتن کیان اسلامی یا استیلای کفار بر بلاد اسلامی وجود داشته باشد. در این صورت توقفی بر حضور امام ندارد. جالب تر آن که توقف بر کسانی که مقصود جنگ هستند نیز ندارد و جهاد بر مسلمانان به ترتیب « اقرب والاقرب » واجب است. (38) معنای این حکم این است که اگر به یکی از کشورهای اسلامی ( فقط شیعی ) کفار و مشرکان حمله ور شوند بر همه ی مسلمانان، دفاع از آن کشور جنگ زده واجب است و اگر کشورها و ملت های اسلامی نزدیک آن کشور به همیاری نشتابند بر مسلمانان نقاط دورتر، حضور در صحنه جنگ و دفاع از آن کشور واجب است. شهید اول در حکمی دیگر می فرماید: « اگر ترس بر کیان اسلامی باشد جهاد [ دفاعی ] حتی همراه سلطان جور به صورت اختیاری جایز می باشد. » (39)
– بدین حکم بلکه وجوب آن فقهای دیگری چون صاحب جواهر هم فتوا داده اند. (40) مرحوم امام – رحمه الله علیه – از حوزه ی دفاع حکمی مختص به خود و متناسب با نیازهای امروز مسلمانان دارند که توجه به آن موجبات عزت بیش از پیش اسلام و مسلمانان و تأمین کننده امنیت آنان در همه عرصه ها می باشد. ایشان در تحریرالوسیله می فرماید: « اگر ترس حوزه اسلام از استیلای سیاسی و اقتصادی که منجر به اسارت سیاسی و اقتصادی و وهن اسلام و مسلمانان باشد، دفاع با وسایل مشابه و مقاومت منفی مثل ترک خرید وسایل و استعمال آن لازم و هرگونه مراوده و معامله حرام است. » (41)
درباره ی جهاد و اقسام آن نیز دستورهای دینی دیگری نیز وجود دارد که هر آینه تأمین کننده امنیت جامعه دینی و اسلامی مسلمانان است. مسلماً در کتاب الجهاد باب مبسوطی به نام مرابطه و مرزداری وجود دارد که دارای فضیلت فراوانی است و در عصر غیبت هم حتی این فضیلت وجود دارد (42). نمونه دیگر که از حواشی کتاب الجهاد به شمار می رود وجوب آمادگی دائمی نیروهای مسلح برای جنگ با دشمنان خداست که به دنبال خود ترس و خودداری دشمن از اندیشه ی تعرض را به دنبال دارد و مستند قرآنی آن اشعار و آرمان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود: « و أَعِدُّوا لَهُمْ ما استَطَعتُم مِنْ قُوَّهٍ… ».
روشن است که این احکام اسلامی تا چه اندازه می تواند تأمین کننده ی امنیت جامعه اسلامی باشد و در عصر غیبت و انتظار امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) این اصول و مبانی – که مستند به وحی و فرمان الهی است – باید با ملاحظات عصری و اقتضائات زمانه نصب العین اندیشوران و سیاست ورزان مسلمان باشد تا در گرو آن به آرمان جامعه ی امن شیعی و اسلامی دست یازید و در پرتو امنیت به دست آمده زمینه آماده سازی فرد و جامعه را برای حضور امام غائب ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) فراهم کنیم.
بُعد دوم: در نگاه اول ممکن است این اندیشه به ذهن تبادر کند که بعد از عصر غیبت امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) شیعیان هیچ حرکت جهادی انجام نداده اند و فقط جهاد در رکاب امام زمان و حضور حضرت، مد نظرشان بوده است.
اما در تاریخ نمونه های نقض بسیاری وجود دارد که این ادعا را به چالش می کشد. از نمونه های برجسته آن می توان به رساله های جدید علما در سده ی اخیر اشاره کرد، (43) یک مورد حمله های چند باره روسیه به ایران و اشغال مناطقی از آن در دوره ی فتحعلی شاه است. با شروع جنگ های مزبور و تحمیل شکست های اولیه به ایران، شاه و ولیعهد – عباس میرزا – و قائم مقام فراهانی به فکر یاری گرفتن از نیروی معنوی علما افتادند تا با صدور فتوای جهاد سرنوشت جنگ را تغییر دهند لذا فتحعلی شاه، قائم مقام را به سوی علما گسیل داشت تا فتواهایی از ایشان بر لزوم جهاد، علیه دشمنان اسلام بگیرد. در پاسخ مثبت به درخواست فتحعلی شاه بسیاری از مراجع و علما، چون میرزای قمی، شیخ جعفر نجفی ( کاشف الغطاء ) و سیدمحمد مجاهد فتوایی در خصوص وجوب جهاد ایرانیان تحت رهبری شاه بر ضد روس ها صادر کردند.
این جنگ ها در سال های 1228 و 1241 ( ه.ق ) رخ داد و فتاوای علما بر ضرورت جهاد در هر دوره فعال تر از دوره گذشته ادامه داشت. صدور این فتاوا و حضور چشم گیر خود علما در این صحنه های نبرد، موجب پیروزی های چشم گیر سپاه ایران گردید؛ اگرچه به علت ضعف فرماندهی و شئون نظامی ایران این پیروزی ها ادامه نیافت، ولی به نقش علما در رهبری ملت بعد تازه های بخشید.
صرف نظر از مشروطه و مجاهدت های علما برای برقراری مشروطه، در سده ی بعد در حدود سال های 1327 تا 1329ق تجاوزات روس ها به ایران از سر گرفته شد. غیر از فعالیت های جنبی علمایی چون آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در تلگراف به امپراتوری روس و شکایت نامه به دولت های فرانسه و انگلیس و آلمان و تلگراف های متعدد به علمای ایران، مجلس، وزارت خانه و… و پس از اولتیماتوم روس ها و سلسله ای اقدامات پراکنده دیگر، این بار خود دست به کار شدند و چون گزارش تعدیات روس ها – که تا قزوین پیش آمده بودند – به دست آخوند خراسانی رسید بی درنگ فرمان جهاد علیه آنان را صادر کرد و عزم حرکت به طرف ایران و فرماندهی جهاد عمومی و ملی را در اندیشه داشت، اگرچه به خاطر فوت مرحوم آخوند این کار به انجام ظاهری خود نرسید و از فعالیت جهادی مرحوم آخوند و علمای هم عصر خود هم چون شیخ عبدالله مازندرانی، میرزای محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید ابوالحسن اصفهانی و… را به خوبی نمایان می سازد.
جنگ جهانی اول نیز فرصت دیگری بود تا علما و آیات عظام شیعه به فتوا و بلکه عزیمت به جبهه های نبرد با دشمنانی که ترس تسلط آنها بر اجتماع اسلامی بود بپردازند. در این جنگ سیدمحمد طباطبائی فرزند آیه الله سیدمحمد کاظم طباطبائی یزدی به شهادت رسید و موجب تبعید جمعی دیگر از علما مانند سیدمحمدتقی خوانساری به هندوستان گردید. در جنوب ایران نیز علمای دیگری در مقابل تجاوزات دولت انگلیس و تصرف بوشهر ایستادگی کردند. (44)
دفاع مقدس در مقابل رژیم بعث عراق و دلاورمردی های مردان این مرز و بوم نیز با برگ زرین دیگری از جهادگری ها و جانفشانی های برآمده از غیرت دینی غیورمردان ایرانی است که چشم طمع هر دشمن متجاوزی را از اندیشه استیلای بر ایران اسلامی بازداشته و به برکت خون شهدای گران قدر و حماسه های آنان، امنیتی پایدار در گرو این اصل اصیل اسلامی برای کشور به دست آمده است.
امنیت و جهاد در پرتو انتظامی
در روایات ویژگی های فراوانی برای هنگامه ی ظهور حضرت آمده است که مواردی از آنها در ذیل می آید:
امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) زمین را پر از عدل و داد می کند بعد از آن که از ظلم و جور پر شده بود، حضرت با دشمنان خدا به جنگ می پردازند و زمین را از هر شرک و ظلم و ستمی پاکیزه می کنند، حکومت پادشاهان ستمگر را از بین می برند، از دشمنان خدا و رسول ( صلی الله علیه و آله ) و اهل بیت ( علیهم السلام ) انتقام می گیرند، با شمشیر قیام می کنند. (45)
روایات بسیار دیگری در ویژگی های پرچم حضرت و آنچه بر آن نقش بسته است یا لشکرکشی های گسترده حضرت و جنگ های پیوسته ای که تا تثبیت حکومت حضرت و پاک شدن زمین از لوث کفر و شرک و نفاق ادامه می یابد، آمده است. اینها همه نشان یک چیز است و آن این که ابتدای ظهور حضرت مقارن با یک جنگ و جهاد بی نظیر جهانی است که تمام اقطار عالم را فرا می گیرد و تمام مردم جهان را در دو لشگر حق و باطل جا می دهد و رسیدن به آرمان شهر مهدوی راهی جز اراده و خواست الهی در مجرای جنگ و خونریزی ندارد و هرکه از پذیرش حق سر باز زند، سرنوشتی جز مرگ و نابودی ندارد. لذا منتظر واقعی کسی است که خود را برای ظهور حضرت آماده کند، ظهوری که گام اول آن یک جنگ دراز مدتی است که افراد بسیاری در آن کشته می شوند و یا به شهادت می رسند و عطش منتظر برای ظهور امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) فقط به خاطر بهره مندی از تنعم و آرامش و امنیت عصر حکومت جهانی حضرت نیست بلکه حاضر است برای برپایی این حکومت از جان و مال و فرزندان خویش درگذرد و او نیز در سلسله انبیا و اولیا و صدیقانی قرار گیرد که با فدا کردن جان خویش آرزوی دیدن چنین روزگاری را داشتند و همه برای اعلای کلمه حق و غلبه توحید بر زمین مجاهدت ها کرده و این شجره طیبه را آبیاری نموده اند تا به دست آخرین حجت خدا، مردمان از شاخساران و میوه های شیرین آن در جهت قرب حضرت حق کام برگیرند. شاید بعضی از روایاتی که در حالات منتظران آمده است از همین جهت قابل فهم دوباره ای باشد و آن روایاتی است که بر فضیلت آمادگی برای ظهور از بعد ادوات و ابزار نظامی دلالت دارد که یک روایت به عنوان تبرک و نمونه تقدیم می شود:
امام صادق ( علیه السلام ) فرمود:
لیعدنّ أحدکم لخروج القائم و لو سهماً فإنّ الله تعالی اذا علم ذالک من نیّته رجوت لأن ینسی فی عمره؛ هریک از شما برای خروج حضرت قائم ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) سلاحی مهیا کند هرچند که یک تیر باشد که خدای تعالی هرگاه بداند که شخصی چنین نیتی دارد امیدوارم عمرش را طولانی کند. (46)
در نتیجه، هر منتظر واقعی، آمادگی دائمی بیشتری برای جهاد خواهد داشت و هرچه آمادگی دائمی یک جامعه برای جهاد در جهت تعمیقِ باورهای مذهبی بیشتر باشد هر آینه آن جامعه امنیت و آرامش بیشتری به روی خود خواهد دید. این بُعد آمادگی جهادی برای انتظار می تواند یکی از عناصر سازنده و دکترین مهدویت پیش از ظهور را تشکیل دهد که براساس آن هرچه جامعه ای عطش بیشتری برای ظهور حضرت داشته باشد مردمانی ایثارگر و فداکارتر خواهد داشت.
منابع :
1. قرآن کریم.
2. اسکینر و بادورا، « نیروهای آینده و واکنش ایالات متحده آمریکا »، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره ی مسلسل 14.
3. ای. آزرو این مون، امنیت ملی در جهان سوم، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، انتشارات مطالعات راهبردی.
4. حقیقت، سیدصادق، مسأله شناسی مطالعات سیاسی اسلامی، چاپ اول، نشر بوستان کتاب، قم.
5. حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، الطبعه الاولی، نشر دارالزهرا، بیروت.
6. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه.
7. رجبی، محمدحسن، رسایل و فتوای جهادی، چاپ اول، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
8. شاکری، سیدرضا، مبانی اسلامی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره مسلسل 15.
9. الشبیب، ابومیثم، الجهاد، تقریر البحث آیه الله محمدمهدی الاصفی، الطبعه الاولی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
10. شمس، مرتضی، تهدیدهای نظامی امنیتی اسرائیل علیه ایران، ج 10، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره دوم.
11. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، الطبعه الاولی، نشر مکتبه المؤلف.
12. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، نشر قدس محمدی.
13. عاملی، شمس الدین محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، الطبعه الاولی، مؤسسه نشر اسلامی.
14. عطارزاده، مجتبی، « تأثیر رویکرد جدید امنیت بر امنیت ملی ایران »، ج 10، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره 2.
15. علی، جمال الدین حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، الطبعه الاولی، نشر مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.
16. عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی اندیشه سیاسی در اسلام، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
17. فارسی، جلال الدین، سیاست دفاعی راهبردی، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
18. کاووسی و صالحی، جهادیه، چاپ اول، نشر وزارت امور خارجه.
19. ماندل، رابرت، چهره متغیر امنیت ملی، چاپ دوم، ترجمه و نشر پژوهشکده مطالعات راهبردی.
20. مراجع معظم تقلید، توضیح المسائل، چاپ دوم، نشر دفتر انتشارات اسلامی.
21. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا.
22. منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایه الفقیه، الطبعه الثانیه، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه.
23. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مکیال المکارم، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی، نشر برگ شقایق.
24. الموسوی الخمینی، روح الله، تحریرالوسیله، الطبعه الثالثه، نشر مؤسسه اسماعیلیان، قم.
25. نجفی، محمدحسن ( صاحب جواهر )، جواهرالکلام، الطبعه التاسعه، دارالکتب الاسلامیه.
26. ولایی، عیسی، مبانی سیاست در اسلام، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1377.
پی نوشت ها :
1. امنیه: سرباز مأمور حفظ انتظامات و آرامش در طرق و شوارع و قومی و قصبات، ژاندارم، « لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 2894 ».
2. فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره ی 15، سید رضا شاکری، « مبانی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران »، ص 93.
3. ر.ک: رابرت ماندل ( ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی )، چهره متغیر امنیت ملی.
4. مؤلفات آزرو این مون ( ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی )، امنیت ملی در جهان سوم، ص 331.
5. همان، ص 332.
6. همان، ص 335.
7. همان، ص 336.
8. همان، ص 339.
9. همان، ص 11.
10. فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره ی 15، سیدرضا شاکری، ص 96.
11. همان، ص 93.
12. همان، ص 93.
13. همان، ص 104.
14. رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ص 20.
15. همان، ص 73.
16. فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره 2، مجتبی عطارزاده، تأثیر رویکرد جدید مفهوم امنیت بر امنیت ملی، ج 10، ایران، ص 101.
17. رابرت ماندل، چهره ی متغیر امنیت ملی، ص 19.
18. همان، ص 79.
19. آزرو این مون، امنیت ملی در جهان سوم، ص 13.
20. فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره ی 14، باری اسکینر و ویکتور بادورا ( ترجمه فرامرز میرزاده )، « نبردهای آینده و واکنش ایالات متحده ی آمریکا »، ص 529.
21. همان، ص 530.
22. فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره ی 2، مرتضی شمس، « تهدیدهای امنیتی اسرائیل علیه ایران »، ج 10، ص 172.
23. حج، آیه 39.
24. بقره، آیه 216.
25. آل عمران، آیه 169.
26. انفال، آیه 16.
27. نساء، آیه 95.
28. توبه، آیه 20.
29. ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 20، ص 213 ( قسمت جهاد ).
30. ابومیثم الشبیب، الجهاد، تقریر بحث آیه الله محمدمهدی الآصفی، ص 128.
31. شیخ طوسی، النهایه، کتاب جهاد، ص 294.
32. ر.ک: ابومیثم الشبیب، الجهاد، ص 108.
33. ر.ک: محقق حلی، شرائع الاسلام، شهید اول، الدروس الشریعه: علامه حلی، تذکره الفقهاء؛ شیخ حسن نجفی، جواهرالکلام؛ و دیگران…، کتاب الجهاد.
34. ر.ک: عمید زنجانی، مبانی اندیشه ی سیاسی اسلام؛ عیسی ولایی، مبانی سیاست در اسلام؛ دکتر سیدصادق حقیقت، مسئله شناسی مطالعات سیاسی اسلامی؛ جلال الدین فارسی، سیاست دفاعی راهبردی.
35. حسین علی منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه، ج ؟، ص 118.
36. ابومیثم الشبیب، الجهاد، ص 71.
37. توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 639.
38. جواهرالکلام، ج21، ص 19.
39. شهید اول، الدروس الشرعیه، ج 2، ص 30.
40. جواهرالکلام، ج 21، ص 47.
41. امام خمینی ( رحمه الله )، تحریرالوسیله، ج 1، ص 486.
42. شهید اول ( رحمه الله )، الدروس الشرعیه، ص 30.
43. ر.ک: محمدحسن رجبی، رسائل و فتاوای جهادی و کاووسی و صالحی، جهادیه.
44. ر.ک: کاووسی و صالحی، جهادیه، ص 5 تا ص 29.
45. ر.ک: صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج 2، الباب الثالث، فصول 40، 38، 35، 26 و…
46. محدتقی موسوی اصفهانی، ( ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی )، مکیال المکارم، ج 2، ص 569.
منبع مقاله :
مکارم شیرازی، حائری شیرازی و عمید زنجانی؛ مقاله ها خداداد سلیمیان… [ و دیگران]، ( 1387 )، گفتمان مهدویت: سخنرانی و مقاله های گفتمان نهم، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیّه قم )، چاپ اول