نویسنده: دکتر نجف لک زایی
حکومت اسلامی دارای دو رکن است:
1. کسب رضایت الهی؛
2. کسب رضایت مردمی.
از منظر آموزه های شیعی، حتی در عصر غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حکومتی از مشروعیت برخوردار است که علاوه بر مقبولیت و رضایت مردمی، مورد تأیید خداوند و بر اساس آموزه های دینی هم باشد. در حالی که از منظر لیبرال دموکراسی، برای مشروعیت حکومت ها، تنها رضایت مردمی کافی است. نتیجه این می شود که حکومت اسلامی، دمکراتیک هست، ولی هر حکومت دمکراتیکی اسلامی نیست. نیاز به ذکر نیست که حکومت های استبدادی و دیکتاتوری، حکومت هایی هستند که نه از رضایت مردمی برخوردارند و نه از تأیید الهی.(1)
هم چنین قانون مورد عمل و مبنای نظم فردی، اجتماعی و بین المللی در دو مکتب، متشرک نیست؛ قانون در جامعه اسلامی مبتنی بر وحی (قرآن و سنت) است و قراردادهای اجتماعی در چارچوب «حدود الهی» معنا می یابد، در حالی که در نظام های لیبرال دموکراسی، قرارداد اجتماعی مبنای قانون گذاری است.(2)
بنابراین، فرضیه و ادعای اساسی نگارنده در پژوهش حاضر این است که «جهانی شدن» اعم از این که به یک فرآیند اشاره داشته باشد یا پروژه ای برنامه ریزی شده باشد، در نسبت سنجی با «حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» دارای تعارضات بنیاد دینی خواهد بود. حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نظامی است مبتنی بر آموزه های وحیانی و دینی، در حالی که «جهانی شدن» پیامد و حاصل آگاهانه و ناآگاهانه ی پیشرفت های سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیکی و ارتباطی نظام سرمایه داری و سلطه طلب است.
مباحث آتی در سه محور، تبیین کننده ی مدعای فوق خواهند بود:
1. جهانی شدن؛ مفهوم و ویژگی ها؛
2. حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ مفهوم و ویژگی ها؛
3. مقایسه و نتیجه گیری.
1. جهانی شدن؛ مفهوم و ویژگی ها
جهانی شدن چیست؟ مؤلفه های و شاخص های آن کدام است؟ آیا اتفاق افتاده است یا در حال اتفاق افتادن است؟ ادامه ی مدرنیته است یا مربوط به عصر ماورای آن؟ به معنای یکسان سازی است یا برای تکثرگرایی و پلورالیسم هم ارج و قربی قائل است؟ ابعاد آن چیست؟ آیا جهانی شدن در همه ی حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در حال انجام است یا در حوزه ی خاص؟ قلمرو آن کجاست؟ آیا جهانی شدن در همه ی نقاط دنیا به طور مساوی در حال انجام است، یا اینکه برخی از مناطق، خارج از قلمرو آن قرار دارند؟ برای چه کشورهایی سودمند است و برای چه کشورهایی مضر؟ سود و زیان های متصور برای جهانی شدن چیست؟
واقعیت آن است که پرسش های مذکور، هنوز جواب های روشنی ندارند. در عین حال، برای این که امکان بحث را بیابیم، ناگزیریم به برخی رویکردها به مسئله ی جهانی شدن اشاره کنیم و آن گاه به مقایسه آن با حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپردازیم.
دکتر جرج نحاس به سه رویکرد اشاره کرده است:
1. فن آوری جدید ارتباطات، به انتقال داده ها و تخصص ها کمک می کند و این امر جهان را به سمت ائتلاف بیشتر سوق می دهد و در نتیجه به نوعی جهانی شدن می انجامد؛
2. پیشرفت ابزار گوناگون فن آوری، با انتقال تازه ترین دست آوردهای فرهنگی در همه ی کشورهای جهان، فضای جدید و مشابهی به وجود می آورد؛
3. تکنولوژی داده ها به جایی رسیده که دیگر سخن گفتن درباره مرزهای ملی و قومی به مفهوم رایج آن دشوار است. این امر در عرصه سیاست جهانی، زمینه را برای ایجاد نوعی جهانی شدن متفاوت با دو نوع دیگر فراهم می کند.
جیمز روزنا، برای توضیح مفهوم جهانی شدن آن را در مقابل محلی گرایی قرار داده است. به نظر وی، جهانی شدن چیزی است متفاوت از آن چه با واژه های دیگری از قبیل جامعه ی جهانی، وابستگی متقابل، گرایش های تمرکزگرا، نظام جهانی، یکپارچگی جهان، عمومیت یا جامعیت، بین المللی شدن و جهان گرایی به آنها اشاره می شود.
روزنا از وضعیت حاضر توصیف جدیدی می دهد. به نظر وی، هنوز فرآیند جهانی شدن تمام نشده تا بگوییم همه چیز در حال جهانی شدن است و محلی کردن بر آن فائق نیامده تا بگوییم فرآیند جهانی شدن متوقف شده است. بلکه این دو با یک دیگر رابطه ی دیالکتیکی دارند.
بنابراین، روزنا اصطلاح جدیدی با عنوان «واهم گرایی» را برای توصیف وضعیت جاری جهانی به کار می برد.
واهم گرایی، مرکب از دو کلمه ی واگرایی و هم گرایی است. واگرایی مترادف محلی کردن است، در حالی که هم گرایی به جای واژه جهانی شدن به کار رفته است.
به نظر روزنا، در آینده نیز این دو در کنار هم خواهند بود. جهانی شدن و محلی کردن با یک دیگر هم زیستی خواهند داشت، در حالی که اولی فضای عمل دومی را تعیین خواهد بود.(3)
سود و زیان های جهانی شدن چیست؟
به نظر برخی از صاحب نظران، جهانی شدن تنها به سود کشورهای دارای اقتصاد قدرتمند است و عملاً موجب به انزوا کشیده شدن و حاشیه نشینی کشورهای دارای اقتصاد ضعیف خواهد گردید.
گروه اول، موارد زیر را به عنوان جلوه های منفی جهانی شدن برای کشورهای ضعیف، از نظر اقتصادی، برشمرده اند:
1. جهانی شدن سبب کاهش اهمیت کالاهای اولی (مواد اولیه) می شود؛
2. جهانی شدن سبب کاهش نقش نیروی انسانی غیر متخصص خواهد شد، این امر نیز تا حد زیادی به ضرر کشورهای در حال توسعه است؛ زیرا این کشورها عمدتاً صادر کننده ی این نیروها به بازار کار جهانی هستند؛
3. جهانی شدن سبب عمل کشورهای در حال توسعه بر اساس مقررات بازار جهانی خواهد شد. این امر سیاست های توسعه ملی کشورهای جهان سوم را تا حد زیادی از اثر بخشی می اندازد؛
4. جهانی شدن به افزایش فاصله و نابرابری میان ملت ها می انجامد؛
5. جهانی شدن، سبب به مخاطره افتادن محیط زیست می شود؛
6. با برتر قرار دادن دست یابی به ثروت مادی، توازن بین نیازهای گوناگون انسان از جمله نیاز به اخلاق و معنویت را بر هم می زند و سبب دامن زدن به خشونت و از خود بیگانگی می گردد.(4)
پیامدهای دیگری نیز برای جهانی شدن ذکر شده است که برای برخی کشورها مفید و نسبت به برخی شاخص ها حالت عام دارد. از جمله:
1. باز شدن اقتصادها و فرهنگ های ملی در ابعاد داخلی و خارجی؛
2. رشد منطقه گرایی در پی تهدید بازارهای ملی کشورها؛
3. ایجاد محیطی کاملاً رقابتی، که فقط قدرتمندان امکان ادامه حیات دارند و هیچ نوع ترجیح و امتیازی برای کشورهای ضعیف در نظر گرفته نمی شود؛
4. تحریک احساسات ملی و محلی؛
5. رونق پیدا کردن برخی شهرها و واحدهای منطقه ای به عنوان مراکز اقتصادی جهان؛
6. افزایش بهره وری؛
7. بهبود شرایط زندگی برای عموم مردم به طور کلی و برای عده ای بیش از دیگران؛
8. انتقال تکنولوژی به کشورهای در حال توسعه.(5)
گروه دیگری از متفکران با توجه به ابعاد زیر با جهانی شدن برخورد منفی داشته اند:
1. حاکمیت خط مشی واحدی که متأثر از فرهنگ غربی – به ویژه امریکای شمالی- است، این نگرانی را پدید آورده که فن آوری جدید، ابزاری است برای استعمار نوین؛
2. نابودی شاخص هایی که به فرهنگ، رنگ بومی می دهد، این نگرانی را پدید آورده که به جای آن که فرهنگ جهانی، قالب مشترک آینده ی انسان قرار گیرد، فرهنگ یک بعدی و یک جهتی به عنوان فرهنگ جهانی تلقی گردد؛
3. سیطره بر بستر تاریخی امور که نتیجه اش آن است که زرادخانه های جهان به حمایت از اولویت هایی برخاسته اند که سلطه جویان، آن را جایگزین پدیده ی جهانی شدن کرده اند.
برخی از سیاست مداران جهان سومی، دو رویه برای جهانی شدن قائل شده اند: رویه ی عملی و تکنولوژیک و رویه ی استعماری. از این نظر این گروه، جهانی شدن تا آن جایی که مربوط به پیشرفت های فنی، علمی، اجتماعی و متناسب با وضعیت تاریخی و اجتماعی بشر امروز است، امری قابل فهم و طبیعی است، اما آن چه از جهانی شدن اراده می شود، تنها این امر طبیعی نیست، بلکه نوعی روش، منش، سیاست و منافع جهانی بر بشریت تحمیل می شود که خطرناک و مضر است: زیرا می خواهد یک نوع منافع و یک نوع بینش را به عنوان الگو معرفی نماید و همه ی جوانب زندگی و جهان را با یک معیار خاص اندازه گیری کند. عدم تساوی دولت ها و ملت ها سبب می شود تا آنان که صاحب علم و تکنولوژی هستند، یک امر غیرطبیعی را بر کشورهای دارای اقتصاد و قدرت ضعیف تحمیل نمایند و سعی کنند جهان بر مدار منافع آن ها بچرخد.(6)
2. حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پاسخی است به نگرانی بشر از آینده ی خود. امید به زندگی، در قالب «انتظار فرج» به زندگی شیعیان معنا و گرمی می بخشد. یک شیعه از آینده ی خود نگران نیست. چنان که اکثر متدینان نیز نگران نیستند، اما آموزه های شیعی این امتیاز را دارد که از روشنی و وضوح فراوان برخوردار است.
اگر انقلاب ارتباطات، تکثر و افزایش تعداد بازیگران بین المللی، انقلاب انفورماتیک، بین المللی شدن اقتصادهای ملی با تأمین سازمان تجارت جهانی، افزایش وابستگی متقابل با پدیده هایی از قبیل تجارت مواد مخدر، آلودگی محیط زیست، تروریزم، پناهندگان، ایدز، بحران بدهی ها، گسترش گرسنگی و فقر و تضعیف حاکمیت های ملی زمینه های جهانی شدن کنونی را فراهم کرده، شکوفایی علم و در واقع انقلاب علمی زمینه ساز حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود؛ از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده است که فرمود:
«دانش بیست و هفت حرف (جزء) است و مجموعه آن چه پیامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا آن روز (ظهور حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیش از دو حرف را نمی دانند و چون قائم قیام کند بیست و پنج حرف بقیه را بیرون آورده و در میان مردم منتشر می سازد و بدین سان مجموع بیست و هفت جزء دانش را نشر می دهد.»(7)
با این تفاوت که شکوفایی دانش امروز انسان ها، عمدتاً متوجه مسائل دنیوی است، در حالی که شکوفایی دانش در عصر مهدوی، جامع مسائل دنیا و آخرت خواهد بود.
در ذیل به اختصار به برخی از ویژگی های حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره می کنیم:
الف) توسعه ی فرهنگی، علمی و دینی
از امام باقر(علیه السّلام) نقل شده است که هنگام ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عقل انسان ها به کمال رسانده می شود و همه ی افراد، اعم از مرد و زن، تحت پوشش تعلیم و تربیت قرار می گیرند:
«قائم ما، به هنگام رستاخیز خویش، نیروهای عقلانی توده ها را تمرکز دهد و خردها و دریافت های خلق را به کمال رساند.»(8)
هم چنین فرموده اند:
«در زمان مهدی، به همه ی شما حکمت و علم بیاموزند تا آن جا که زنان، در خانه ها، با کتاب خدا و سنت پیامبر، قضاوت کنند.»(9)
نیز فرموده است:
«خداوند به دست مهدی، دین خویش را به همه ی دین ها پیروز سازد، اگر چه بی دینان نخواهند.»(10)
بر همین معنا در آیه ی شریفه تأکید شده است:
(لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ )؛(11)
ب) توسعه ی اقتصادی و معیشتی
امام باقر(علیه السّلام) فرموده است:
«در روزگار مهدی، در زمین، هیچ جا، ناآباد نخواهد ماند.»(12)
توسعه ی اقتصادی در عصر مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توسعه ای است مبتنی بر تسخیر طبیعت و تولید کالا و نیز توزیع و مصرف عادلانه ی آن.
نیز فرموده:
«همه ی مال و خواسته ی دنیا، آن چه در درون زمین است و آن چه بر روی آن، نزد مهدی گرد آید. آن گاه مهدی به مردم بگوید: بیایید! اینها، همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آن ها، از خویشان خود بریدید (قطع رحم کردید) و خون ها ریختید و محرمات الهی را مرتکب شدید… آن گاه، چنان که کسی پیش از او نبخشیده است، به مردم ببخشد.»(13)
ج) توسعه ی اخلاقی، اجتماعی و امنیتی
در جامعه ی مهدوی، به جای کینه و دشمنی، صلح و صفا و دوستی حاکم است.
از امام علی (علیه السّلام) نقل شده است:
«اگر قائم، رستاخیز کند، آسمان، چنان که باید، باران ببارد و زمین گیاه برویاند. کینه ها از سینه ها بیرون رود. حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. در آن روزگار، زن، با همه ی زیور خویش، از عراق در آید و تا شام برود، نه جایی زمینی بی سبزه بیند و نه درنده ای او را نگران سازد.»(14)
از امام باقر (علیه السّلام) نقل شده است:
«به هنگام رستاخیز قائم، آن چه هست، دوستی و یگانگی است، تا آن جا که هر کس، هر چه نیاز دارد، از جیب دیگری بر می دارد؛ بدون هیچ ممانعتی».(15)
این مسئله، از آن رو جایز است که بر فرمایش امام صادق (علیه السّلام) در روزگار قیام قائم، واجب همگانی است که انسان ها به یک دیگر کمک برسانند:
«در آن روزگار واجب همگانی است که به یک دیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند.»(16)
د) توسعه سیاسی
در عصر ظهور، به راستی حکومت واحد جهانی تشکیل می شود و این حکومت جهانی، مبتنی بر توسعه ی عقل و خرد فردی و جمعی، توسعه اقتصادی و وفور کالا و توسعه ی خدمات است.
بنابراین مقایسه ی جهانی شدن و حکومت مهدوی بر محور چهار ویژگی ذیل خواهد بود:
1. محور توسعه ی فرهنگی، علمی و دینی:
در حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) علم و دانش فراگیر خواهد شد، در حالی که هم اینک دانش پیشرفته در انحصار کشورهای خاصی است که از انتقال آن ها به کشورهای دیگر جلوگیری می کنند. هم چنین در حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دین اسلام، تنها دین حاکم بر جهان خواهد بود، چنان که دین و سیاست نیز از یک دیگر تفکیک ناپذیرند.
2. محور توسعه ی اقتصادی و معیشتی:
در حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، با توسعه ی دانش و خرد آدمیان، همه ی ظرفیت های اقتصادی طبیعت کشف خواهد شد. سیستم توزیع نیز عادلانه خواهد بود، بنابراین از شکاف های اقتصادی و معیشتی اثری نمی ماند، در حالی که نظام اقتصادی حاکم بر جهان ما دارای شکاف های اقتصادی وحشتناکی است. سازمان تجارت جهانی، به عنوان سازمانی که متولّی جهانی سازی عرصه های اقتصادی، تجاری و مالی دنیا است، قائل به هیچ نظامی ترجیحاتی نیست.
3. محور توسعه اخلاقی، اجتماعی و امنیتی:
حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مبتنی بر اخلاق است، ولی جهان کنونی ما از بحران معنویت رنج می برد. امنیت نیز، چه در سطوح فردی و چه در سطوح عمومی و جهانی، برای کشورهای قدرتمند به رسمیت شناخته شده است. سیستم حق «وتو» به پنج کشور آمریکا، روسیه، فرانسه، چین و انگلستان این حق را داده است تا هر تصمیمی را که مغایر با منافع خود می دانند «وتو» کنند. در حالی که در حکومت جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای همه انسان ها امنیت وجود دارد.
4. محور توسعه ی سیاسی:
در حالی که «جهانی شدن» کنونی از حیث مفهومی و مصداقی مبهم است و کشورهای قدرتمند، به بهانه ی حذف تروریزم و دفاع از حقوق بشر و امنیت جهانی، دیکتاتوری بین المللی به راه انداخته اند، در عصر مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واقعاً حکومت جهانی تشکیل می شود؛ حکومتی که از یک سو مبتنی بر تأیید الهی است و از سوی دیگر مورد رضایت مردم است. حکومتی که انسان ها را فقط بنده ی خدا می داند. هیچ کس حق اربابی بر مردم را نخواهد داشت. فرصت برای تقرّب به خدا و توسعه و تعالی مادی و معنوی فراهم خواهد شد.
پی نوشت ها :
1- محمدجواد لاریجانی، کاوش های نظری در سیاست خارجی، ص 279- 271.
2- محمدتقی مصباح یزدی، نظریه ی سیاسی اسلام، ص 72.
3- جیمز. ان. روزه نا، پیچیدگی ها و تناقض های جهانی شدن، ترجمه ی طاهره اختری، ص 27.
4- اصفی کامسا، جهانی شدن، منطقه گرایی و تأثیرات آن بر کشورهای در حال توسعه، ترجمه ی اسماعیل مدرانی گیوی، اطلاعات سیاسی -اقتصادی، شماره 147 – 148.
5- همان.
6- سخنرانی سیدمحمد خاتمی در تاریخ 22/ 5/ 1379.
7- بحار الأنوار، ج 52، ص 336.
8- همان.
9- همان، ص 352.
10- صدوق، اکمال الدین، ص 190.
11- صف (61) آیه ی 9.
12- صدوق، اکمال الدین، ص 190.
13- بحار الانوار، ج 51، ص 88.
14- شیخ مفید، الاختصاص، ص 24.
15- وسائل الشیعه، ج2، کتاب العشره.
16- صدوق، اکمال الدین، ص 163.
منبع مقاله :
معرفت، محمد هادی (رحمه الله) و دیگران،(1385)، گفتمان مهدویّت، سخنرانی و مقاله های گفتمان پنجم، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ی قم)، چاپ دوم