معاویه براى ولایت عهدى فرزندش یزید؛ و گرفتن بیعت از مردم ، امام حسن مجتبى علیه السلام را در برابر سیاست شوم خود، همچون سدّى محکم مى دانست .
به همین جهت دسیسه اى را براى ترور آن حضرت تنظیم کرد، تا توسّط مزدورانى چون عمرو بن حریث ، اشعث بن قیس ، حجر بن حارث ، شیث بن ربعى و… امام مجتبى علیه السلام غافل گیر و ترور گردد.
و به آنان گفت : هر یک از شما او را ترور نماید که کشته شود دویست هزار درهم و فرماندهى یکى از لشکرها را به او واگذار مى نمایم ؛ و همچنین یکى از دخترانم را نیز در اختیارش قرار مى دهم .
و چون گزارش چنین توطئه اى به حضرت رسید، بعد از آن براى آمدن به مسجد و اقامه نماز، زره و کلاه خُود مى پوشید و مسائل احتیاطى و أ منیّتى را رعایت مى نمود.
ولیکن آن دشمنان و مخالفان دین ، از مکر خویش دست برنداشته و در اثناء نماز سر مبارک حضرت را مخفیانه هدف تیر قرار دادند، ولى تیرشان به خطا رفت و اثرى نکرد.
و روزى دیگر با خنجرى مسموم بر آن حضرت حمله بردند؛ در این حمله بدن عزیز امام مجتبى علیه السلام مجروح گردید.
و پس از آن که حضرت را به منزل آوردند، حضرت در جمع اصحاب که آن منافقین مزدور نیز حضور داشتند، چنین فرمود:
همانا معاویه به آنچه وعده داده است وفا نمى کند؛ و جوائزى را که براى کشتن و ترور من تعیین کرده است ، پرداخت نخواهد کرد. سپس حضرت افزود: من مطمئن هستم که اگر تسلیم معاویه شوم ، باز هم او بهانه اى دیگر خواهد گرفت و مانع از عمل کردن به دین جدّم خواهد شد.
و من مى بینم که در آینده اى نزدیک فرزندان شما مزدوران ، در خانه بنى امیّه از گرسنگى و تشنگى گدائى نمایند و آن ها دست ردّ بر سینه آن ها گزارند؛ و ناامیدشان کنند.
و در پایان فرمایش خود فرمود: زود باشد که ستمگران جزاى اعمال و کردار خود را دریابند.(1)
همچنین آورده اند:
پس از آن که امیرالمؤ منین امام علىّ علیه السلام به شهادت رسید؛ و مسلمان ها با – فرزند بزرگوار آن حضرت – امام حسن مجتبى علیه السلام بیعت کردند.
و چون معاویه از این جریان آگاه شد، یک نفر را به نام حمیر به شهر کوفه فرستاد تا جاسوس معاویه باشد و ضمن ایجاد تفرقه و جوّسازى ، مردم را بر علیه حضرت مجتبى علیه السلام شورانده و تحریک نماید.
همچنین شخصى را به همین منظور نیز به شهر بصره فرستاد.
چون امام مجتبى علیه السلام از دسیسه معاویه آگاه شد، دستور داد تا حمیرى را از شهر کوفه اخراج کرده و سپس او را در خارج شهر کوفه گردن زنند.
و پس از آن دوّمین خراب کار معاویه را که از طایفه بنى سلیم بود، نیز دستور داد تا از شهر بصره اخراج نمایند؛ و او را پس از آن که اخراج کردند در بیرون شهر بصره محکوم به اعدام ؛ و گردن زنند.(2))
1-بحارالا نوار: ج 44، ص 33، ح 1.
2- بحار الا نوار: ج 44، ص 45، به نقل از ارشاد شیخ مفید.
منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی