تهیه کننده : مهدی آقاجانیان
منبع : راسخون
3) غوطه ور شدن در شهوات و هوس ها
اسلام عقیده دارد که روابط نامشروع باید از چشم ، یعنی نخستین مرحله، کنترل شود و هیچ مرد و زن بیگانه ای حق ندارد ،دیگری را هدف نگاه شهوت آلود قرار دهد؛ زیرا چشم دریچه ی حساسی است که لذت جنسی حاصل از نگاه ، در آن متوقف نشده بلکه تا اعماق جان و دل، پیشروی می کند و چیزی نمی گذرد که چشم به دیدن صحنه های شهوت آمیز و لذت زا عادت می کند.
کم کم عفت و حیا از همین نگاههای ساده دریده می شود و کار به همین جا تمام نمی شود، بلکه با دریده شدن شرم و حیا، انسان به اعمال منافی عفت نزدیک می شود و اگر همین گونه ادامه بدهد، به شدت در هوس و دیگر شهوات و علاقه های سوزان نامشروع غوطه ور می شود، که باز در پی آن، هزاران مفاسد دیگر در راه است.
کسی که به این گونه نگاهها عادت کند، دیگر توان کنترل چشمهایش را نداشته و به جایی می رسد که در همه جا، هرکسی را که می بیند از دریچه تلذذ جنسی نگاه می کند و شاید کارش به جایی برسد که ، حتی نگاهش به محارمش نیز از دریچه تلذذ جنسی باشد. در چنین حالتی، سراسر نگاه و فکر اوجنبه لذت جویی پیدا می کند و دیگر در برابر قوه شهوت، موجودی بی اختیار می شود که ، قوه شهوت او را هر کجا که بخواهد، می کشاند و از دست او کاری بر نمی آید.
نظر به اینکه سعادت و شقاوت انسان در گرو دوری و تقرب به هوی و هوس است، به گونه ای که اگر انسانها از هوی و هوس دوری کنند، سعادت و اگر به آن نزدیک شوند، شقاوت گریبانگیر آنها می شود؛ خداوند متعال امر و نهی هایی را به همین منظور، توسط پیامبران و خصوصاً پیامبر عظیم الشأن اسلام ( صلی الله علیه و آله ) و امامان معصوم ( علیهم السلام ) بعد از او به انسانها تعلیم داده است که فقط در پرتو عمل به آنها می توانند، از هوسهای نامشروع دوری جسته و به سعادت نزدیک شوند.
یکی از تعالیم شارع مقدس، برای فاصله گرفتن از شهوات ، کنترل چشم است که در صورتی که به نواهی شارع، مبنی بر عدم نگاه ناروا توجه نکنیم، خود را به ورطه نابودی کشانده و از سعادت و اقعی محروم می نمائیم.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) فرمودند : « إیّاکم و فضول الَّنظَر، فإنَّه یُبذِرُ الهوی و یُوَلِّدُ العَقلُه »
«از نگاه های زیادی بپرهیزید که آن تخم هوس می پراکند و غفلت می زاید » (43)
امام صادق (علیه السلام ) « یابن جندب : إن عیسی بن مریم قال لاصحابه : …. إیاکم و النَّظَرَه ، فإنها تزرع فی القلب شهوه و کفی بها لصاحِبها فتنَه، طوبی لمن جعل بصره فی قلبه و لم یجعل بصره فی عینه »
ای پسر جندب، عیسی بن مریم به یاران خود گفت : « از نگاه کردن بپرهیزید، زیرا که آن بذر شهوت در دل می کارد و این خود، برای به فتنه و گناه انداختن صاحب آن نگاه کافی است. خوشا به حال کسی که دیده اش را در دل خویش قرار دهد و آن را در چشم خویش قرار ندهد. » (44)
عیسی مسیح : « إیاکم و النظر الی المحذورات ، فإنها بذر الشهوات و بنات الفسق »
« از نگاه کردن به آنچه منع شده است بپرهیزید، زیرا آن تخم شهوت و گیاه گناه است » (45)
امام علی ( علیه السلام ) : « لیس فی البدن شیء أقَلَّ شکراً من العین، فلاتعطوها سؤلها فتَشغَلکُم عن ذکرالله عزوجل »
در بدن عضوی کم سپاس تر از چشم نیست، پس خواهش آنرا بر آورده نسازید که شما را از یاد خدای عزوجل باز می دارد. (46)
4) بدست آوردن خشم و غضب الهی
شارع مقدس، نگاه شهوت آمیز را به خاطر جلوگیری از فساد و فحشا، در جامعه اسلامی حرام کرده است. و برای کسانی که از فرمانش اطاعت کنند، ثواب در نظر گرفته و برای کسانی که تخلف بورزند، عقاب و عذاب در نظر گرفته است. لازم به ذکر است ، کارهایی که شارع مقدس از آنها نهی کرده است ، مطابق میل و هوای نفسانی انسانها است و همین است راز و رمز امتحانهایی که خداوند متعال ، برای انسانها تدارک دیده است.
در قرآن کریم آمده است : « زیّن للناس حبُّ الشهوات من النساء والبنین و القنطیر المقنطره من الذهب والفضّه و الخیل المسوّمه و النعم الحرث … »
« محبت زنان و فرزندان، اموال هنگفت از طلا و نقره، اسبهای ممتاز و دام ها و زراعت ها در نظر مردم جلوه داده شده است.» (47)
خداوند به وسیله ی این امور، انسانها را در بوته ی آزمایش الهی قرار می دهد، تا خود مشخص کنند، مستحق عذابند یا اینکه شایسته ی ثوابند. از این رو خداوند متعال (جل جلاله) در قرآن کریم می فرماید : « لیبلوکم ایّکم احسن عملاً »
« خداوند، مردم را امتحان می کند، تا معلوم شود نیکو کار کیست. » (48)
هوی پرستی، خطرناک ترین امری است که انسان را به سوی شقاوت می رساند و می توان گفت که : همه ی موارد هفتگانه ی مذکور، در هوی پرستی خلاصه می شود.
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند : « احذروا اهواءَکم کما تخدرون اعدائکم فلیس شیءٌ اعدی للرّجال من اتباع اهوائهم و حصائِدِ السنتهم »
« از هواها و تمایلات خود بر حذر باشید ، همانطور که از دشمنان خویش حذر می کنید، دشمنی هیچ چیز برای مردم به پایه پیروی از هوای نفس و گفتارهای انسان نمی رسد. (49)
خداوند متعال در قرآن می فرماید : « و امّا من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی- فإن الجنه هی المأوی»
آنکسی که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی باز دارد، بهشت جایگاه اوست.(50)
پس قرآن به صراحت در این آیه اعلام می کند که هر کسی که از هوی و هوس پرهیز کند، بهشت جایگاه اوست و با توجه به مفهوم آیه می توان نتیجه گرفت ، کسی که پیروی از هوی و هوس کند، جایگاه او جهنم بوده و مستحق عذاب و عقاب الهی است و لازم به ذکر است که چشم چرانی از مصادیق بارز پیروی از هوی و هوس است.
رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : « مَن ملأَ عینیه مِن إمرأهٍ حراماً حشاهما الله عزوجل یوم القیامه بمسامی من نارٍ و حشا هماناراً حتی یقضی بین َ الناس ثُمَّ یُومر به الی النار »
« آنکه چشمانش را از نگاه به نامحرم پرکند، روز قیامت خداوند، چشمانش را با میخ های آتشین پر از آتش می کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی شود، سپس او را به جهنم برند. » (51)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) فرمودند : « و اشتدَّ غضبُ الی علی امرأهٍ ذات بعل ملأَت عینها من غیر زوجها او ذی محرم منها وَ إنها إن فعلت ذلک أحبط الله کلَّ عملٍ عملته فإن أوطأ فراشها غیره کان حقاً علی الله أن یحرقَها بالنار بعد أن یُعذِّبها فی قبرها »
« غضب شدید و طاقت فرسای خداوند، دامنگیر زن شوهر داری است که چشم های ناپاکش از نگاههای آلوده و شهوت بار، به مردان اجنبی پرشده است؛ اگر زنی به چنین انحرافی دچار شود، خداوند تمام اعمال خیر و پسندیده اش را، به هدر خواهد داد و اگر از نگاه تجاوز کند و با داشتن شوهر، زنا بدهد؛ بر خداست که چنین زن بی پروا و خیانتکاری را به آتش قهر خویش بسوزاند، پس از آنکه در قبر عذابش کرده باشد. » (52)
حضرت علی (علیه السلام )، درباره ی بعضی از مردم راه گم کرده و منحرف ، با کمیل بن زیاد سخن گفته و فرموده : « او مَنهوماً باللِذه سَلِسَ القیاد للشهوه او مُغرماً بالجمع و الادخارِ لَیسا مِن رُعاه الدین فی شیءٍ إقربُ شیء شَبهاً بهما الانعامَ السائمه»
آنکس که علقه شدید به لذت دارد و مطیع شهوات خویشتن است، یا آنکس که دچار حرص شده و عاشق، جمع مال و ثروت است؛
این دو مراعات عواطف دینی و اوامر مذهبی را در هیچ مورد نمی نمایند؛ شبیه ترین موجود به این دو طبقه منحرف ، چهار پایان چراگاهست.(53)
5) حسرت و اندوه فراوان :
انسانها با قومیت ها و اشکال متفاوت در سراسر کره خاکی زندگی می کنند.وهمین تفاوتها باعث می شود، روحیه طمع ورزی و زیاده خواهی که در انسان وجود دارد،خودنمایی کند ،لذا باعث می شود که انسان به چیزهایی که دارد، قانع نبوده و زیاده تر از آنچه دارد، بخواهد. مثلاً در شهوت جنسی؛ خدای متعال به دو وجه به انسان ها اجازه داده است که غریزه جنسی را ارضا کنند :
1- نکاح (دائم و موقت)
2- خریداری کنیز
ولی روحیه تنوع طلبی و زیاده خواهی که در انسان وجود دارد، انسان را به یافتن راه های دیگر برای رفع این غریزه، تشویق می نماید؛ و این به آن خاطر است که ، روحیه زیاده خواهی در وجود انسان ، مانع رسیدن انسان به سعادت است و خداوند متعال ، به انسانها دستور داده با آن مبارزه کنند و فقط از راههایی که مجاز است، غریزه جنسی خود را ارضا کنند ، تا بتوانند به سعادت حقیقی برسند.
پس می توان نتیجه گرفت که : وقتی که انسان به نگاه حرام ادامه می دهد، شهوت در وجود انسان به حرکت در آمده و هیجانات و روحیه زیاده خواهی، انسان را وادار می کند تا به گناهان بزرگ مانند زنا و غیره نزدیک شود؛ و از همین مرحله است که انسان در دوراهی انتخاب عصیان یا طاعت قرا می گیرد و تصمیم گیری در چنین وضعیتی بسیار دشوار خواهد بود، زیرا با توجه به گرایش انسان به مادیگری، احتمال بسیار زیادی می رود که انسان عصیان را انتخاب کند. لذا خداوند متعال از همان مرحله اول یعنی چشم ، انسان را از افتادن در مهلکه ی شهوات نامشروع بر حذر داشته است.
ادامه دادن این نگاهها باعث می شود که انسان، بی بند و بار و لا ابالی بوده و به همین جهت ، هرچه که به عصیان خود مبنی بر اطاعت از هوی و هوس ادامه دهد، بیشتر از قبل به گناه آلوده می شود و به خاطر اینکه قوه شهویه سیری پذیر نیست، حرص و طمع او را رها نمی کند و همیشه در اندوه و غم فراوان است، چون بیشتر و بیشتر می خواهد.
امام محمد باقر (علیه السلام) می فرماید : « حریص بر دنیا، چون کرم ابریشم است؛ هرچه بیشتر بر دور خود می پیچد، راه خلاص او دورتر می شود؛ تا از غصه بمیرد. » (54)
امام علی (علیه السلام) می فرماید : « من اطلق ناظره اتعب حاضره من تتابعت لَحظاتُهُ دامت حَسَراته »
کسی که عنان چشم خویش را رها کند، زندگی اش را به زحمت اندازد، کسی که نگاه هایش بپاید، حسرت هایش پیاپی می شوند. (55)
امام علی (علیه السلام ) : « مَن أطلَق طرفَه کَثُرَ أسَفُه»
هر که عنان چشم خویش را رها کند، اندوهش بسیار شود.
امام علی (علیه السلام ) : « مَن اطلق طرفَه جلبَ حتفَه »
هرکه چشم خود را رها کند، مرگ خود را فرا خواند.
امام علی (علیه السلام) : « کَم من نظرهٍ جَلَبت حسرهً
بسا نگاهی که، حسرتی به بار آورده است.
امام صادق (علیه السلام ) :« کَم من نظرهٍ اَورثت حسرهً طویلهً »
ای بسا نگاهی که ، حسرتی طولانی به بار آورده است. (56)
6) طمع ورزی و زیاده خواهی
یکی از فروعات محبت دنیا، طمع است؛ و از جمله ی رذیله های اخلاقی است.
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) فرمودند : « زنهار، که گرد طمع نگردی، که آن فقر حاضری است.» (57)
حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند : « از هر که خواهی استغناء کن، تا مثل و نظیر آن باشی و به هر که می خواهی، احسان کن تا بزرگ و امیر او باشی و از هر که می خواهی طمع کن، تا بنده و اسیر او باشی.» (58)
اخبار و احادیثی که در مذمت طمع آمده است ، بسیار زیاد است و همین قدر در مذمت این صفت، کافیست که هر کسی که طمع ورزد خودرا خوارکند ؛ حضرت علی (علیه السلام)می فرمایند: «ازری بنفسه من استشعر الطمع »
«کسی که جان خود را با طمع ورزی بپوشاند، خود را خوار کرده است» (59)
و طماع در نظر مردم ، خفیف و بی اعتبار است. به طمع لقمه نانی، بر در این و آن می رود؛گاهی خود را بنده کسی می خواند، تا از پس مانده های او بخورد. هرکسی که طمع کند، اعتمادش به مردم زیادتر است، از اعتماد به خدا، زیرا اگر اعتماد به خدا بیشتر بود، طمع به جز از او نداشت. آری چگونه کسی که از در خانه خدا برتافت ، کور نباشد، حال آنکه چنین درگاه را گم کرده، چگونه کر نباشد. و حال اینکه ، آیه کریمه « ألیس الله بکاف عبده »(60) ، آیا خدا برای بنده خود کافی نیست را نشنید؛ و اگر شنید، باور نکرده و این خود مهلکه ای بزرگ است، برای انسان. حال اگر انسان به نگاه های آلوده گرفتار شود، قوه شهوت او به حرکت در آمده و درصدد بر می آید تا نیازهایش را برآورده سازد و چون قوه ی شهوت سیری پذیر نیست، توجه به آن و برآورده ساختن نیازهای آن، روحیه ی طمع ورزی و زیاده خواهی را در انسان شکوفا می سازد. و آنگاه که طمع ورزی در وجود انسان به تکاپو در می آید و انسان به این طمع میدان می دهد، آنوقت است که وقت خواری و ذلت انسان است.
امام علی (علیه السلام ) می فرمایند : « من اطلق طَرفه جلب حَتفَه »
« هرکس عنان چشم خویش را رها کند، مرگ خود را فراخواند » (61)
« و بالعکس کسی که عنان چشم خویش را رها نکند و چشم خویش را کنترل کند، دیگر طمع ورزی در وجودش راه نمی یابد و از خطرات این رذیله اخلاقی نجات می یابد.»
در حدیثی از امام علی (علیه السلام) می خوانیم : « من غضَّ طرفه أراح قلبه»
کسی که چشم خود را پایین اندازد، (کنایه از دوری از نگاه حرام) دلش آسوده گردد. (62)
لذا به خاطر همین روحیه طمع ورزی است که بر اساس گفته جامعه شناسی مسلمان ، هم اکنون در اروپا 432 نوع رابطه، برای ارضای غریزه جنسی شناخته شده است. (63)
7) بی مهری مردان چشم چران، نسبت به همسران خود:
وقتی که انسان به گناه چشم چرانی آلوده شد، کم کم عنان چشم خویش را از کف می دهد، در پی آن غریزه ی جنسی از راه حلال، برای او معنایی ندارد؛ چشم چرانی و لذتی که از نگاه حرام می برد، جای ارضای غریزه ی جنسی به طور حلال را می گیرد و در این مرحله است که خانه ی او برایش به زندانی بس تنگ تبدیل شده و همسر او مانند زندانبانی می شود که او را محبوس نموده است.
در این حالت، احساس می کند که زندگی اش معنا و مفهومی ندارد و به یکباره تصمیم می گیرد که از زندان یعنی خانه اش بگریزد. لذا اول باید از دست زندانبان ، خلاصی یابد؛ به عنوان اولین قدم فرار از زندان، باید نارضایتی خودش را به همسر نشان دهد و بی مهری به همسر بهترین راه است تا راضی نبودن خویش را به همسر نشان دهد. به همین خاطر، دیگر نمی تواند به همسر خود به چشم فرشته ی نجاتی نگاه کند که اورا از فشار غرائز جنسی و شهوانی آزاد می سازد، بلکه همسر به همسر خود راضی نیست و در فکر آزادی های بی قید و بند می باشد.
و به این ترتیب ، هر همسری که انتخاب کند همینگونه است، یعنی لذتی که باید برای او داشته باشد را ندارد و به تبع به دیگران دل می بندد. پس کسی که چشم چرانی می کند، نمی تواند زندگی خوبی داشته باشد، ولی برعکس کسانی که نگاه آلوده نمی کنند، همیشه همسرشان مانند حوریه ای است که ارضاء غریزه ی جنسی فقط با او میسر است، به همین جهت همیشه به همسرشان مهر می ورزند و از بودن با او، احساس آرامش می نمایند و هیچگاه اورا مورد بی مهری قرار نمی دهند و در این صورت است که می توانند در سراسر زندگیشان ، نسبت به همدیگر مهربان باشند واز زندگی لذت ببرند.
8) در خطر قرار گرفتن ناموس انسان :
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « در زمان حضرت موسی (علیه السلام) فردی با زنی زنا کرد، وقتی به خانه ی خویش آمد، مردی را با زن خود دید؛ آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد، در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هرکس به ناموس دیگران تجاوز کند، به ناموسش تجاوز کنند. »
حضرت موسی به آن دو فرمودند :« با عفت باشید، تا ناموستان محفوظ بماند.» (64)
بنابراین مؤمن با غیرت، هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام و ناروا و ناپاک نمی کند، چراکه نمی خواهد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشد.
شاعری خوش ذوق می گوید :
هر که افتد نظرش در پی ناموس کسان
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
باز در روایت دیگری آمده که ، شخصی از امام صادق ( علیه السلام) پرسید : آیا نگاه کردن به پشت سر زن هایی که عبور می کنند، جایز است؟
حضرت پاسخ دادند : «اگر به ناموس شما اینگونه نگاه کنند، خوشنود می شوید؟ آنگاه فرمودند : « برای مردم، همانرا بخواهید که بر خود می خواهید. » (65)
شاید به همین علت است که حضرت علی (علیه السلام) می فرماید : «مازنی غیورٌ قطُّ »
«غیرتمند هرگز زنا نمی کند » (66)
زیرا کسی که زنا کند ، ناموس خویش را در خطر زنا قرار می دهد ، به همین علت فردی که غیرتمند است زنا نمی کند. با توجه به روایات بالا، می توان گفت انسان از هر دستی بدهد، با همان دست پس می گیرد، پس کسی که به نگاه حرام آلوده شد، ناموسش را در خطر نگاههای آلوده ی عده ای بی بند و بار قرار می دهد و به این وسیله باعث می شود ناموسش در خطر قرار بگیرد.
9) عدم تربیت صحیح فرزندان
با توجه به اینکه هر انسانی، در برابر همنوع خویش مسئولیتی دارد و مسئولیت پدر و مادر در برابر بچه هایشان تربیت آنهاست. لذا می توان گفت، پدر و مادر در برابر تربیت فرزندانشان ، دو گونه مسئولیت دارند :
1- مسئولیت پدر ومادر در برابر فرهنگ سازی
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « یکی از مسئولیت های پدر، درباره فرزند، تلاش فراگیر، در آموختن ادب و تربیت شایسته است.» (67)
مولی الموحدین علی (علیه السلام) : «سطح آگاهی خود و خانواده را بالا ببرید و به آنان، ادب بیاموزید.» (68)
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) : « بهترین چیزی که یک پدر می تواند به فرزندش هدیه کند، آموختن ادب و تربیت شایسته است » (69)
حال، اگر خانواده به سطح فرهنگیِ قابل قبولی دست نیابد، جامعه، نه تنها به رشد و تکامل مطلوب دست نخواهد یافت، که چنین جامعه ای روی آسایش و آرامش را نخواهد دید.
2- مسئولیت پدر و مادر، در یاددهی تکالیف دینی و مذهبی :
شکی نیست که برای یک انسان مسلمان و متعهد، دغدغه آموزش تکالیف دینی، می بایستی در رأس بسیاری از دغدغه های دیگر بوده و تحت هیچ شرایطی در آن سستی و خلل ، پدید نیاید.
در حدیثی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) می خوانیم : «هنگامی که نگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به برخی از کودکان افتاد، فرمود : وای بر فرزندان آخر الزمان، از پدران آنان، گفته شد : « یا رسول الله! از پدران مشرک آنان؟ حضرت فرمود : خیر، از پدران با ایمان آنان که هیچ یک از تکالیف دینی را بدانها یاد نمی دهند و اگر خود فرزندان نیز پاره ای از تکالیف دینی خود را فرا گیرند، آنان را در انجام تکالیف آموخته شده، وسوسه نموده و از آن باز می دارند. چنین پدرانی تنها به این مقدار قانع هستند که ، فرزندان آنان، کمی از اموال دنیا را به چنگ آورند، من پیامبر از اینگونه پدران ، بیزار هستم و آنان نیز از من بیزارند.» (70)
در حدیثی دیگر از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می خوانیم : «فرزندان کوچک خود را با زبان ، برای نماز ، تأدیب کن.» (71)
پس با توجه به احادیث، پدر و مادر در برابر تربیت کودکشان، دارای دو مسئولیت بسیار سنگین هستند که باید به آنها توجه کنند. ولی وقتی که انسان به واسطه نگاه حرام، به جایی برسد که خانه اش را زندان بداند، همه چیز برعکس می شود، یعنی در برابر همسر و فرزندان، هیچگونه احساس مسئولیتی نمی نماید و بالتبع به تربیت فرزندان هم توجه کافی نمی کند و فرزندانی لاابالی به جامعه تحویل می دهد.
پی نوشت ها :
43. میزان الحکمه ، جلد 13، ص 6314، حدیث شماره 20245.
44. همان ، جلد13، ص 6314، حدیث شماره 20249
45. همان ، جلد13، ص 6314، حدیث شماره 20250
46. همان ، جلد13، ص 6314، حدیث شماره 20246
47. قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 14
48. قرآن کریم، سوره هود، آیه 7
49. کافی ، جلد2، ص 335.
50. قرآن کریم، سوره نازعات، آیه 40 و 41.
51. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، ص 614.
52. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 614.
53. بحارالانوار الجامعه الدرر الخبار الائمه الاطهار، جلد 1، ص 193.
54. معراج السعاده، ص377 ، بخش حرص.
55. میزان الحکمه، جلد13، ص 6316، حدیث شماره 20251.
56. میزان الحکمه، جلد13، ص 6316.
57. معراج سعاده، بخش طمع، ص 383.
58. معراج سعاده، بخش طمع، ص 383.
59. نهج البلاغه، حکمت ها، حکمت دوم.
60. قرآن کریم، سوره زمر، آیه 36.
61. میزان الحکمه، ج13، ص6316، حدیث شماره 20253.
62. همان، ج13، ص6316، حدیث شماره 20258
63. سخنرانی استاد بلخاری در مؤسسه امام خمینی 29/3/81
64. فروع کافی، جلد5
65. مستدرک الرسائل، ج2
66. نهج البلاغه، حکمت 305.
67. تحف العقول ، ص 322.
68. تفسیر در المنثور، جلد6، ص 244.
69. مجمع الزوائد، ص 159.
70. مستدرک الوسائل، ج2، ص625.
71. مسئولیت انسان در اسلام، ص50.