چهل حدیث سیره رضوی علیه السلام

چهل حدیث سیره رضوی علیه السلام

بخش اول: در خـلوت حـق «سیره عبادى امام رضا علیه ‏السلام»
1. امـام و یاد خـدا
رَجاءُ بْنُ أَبى الضّحاکِ قالَ:
فوَاللّه ِ ما رَأَیْتُ رَجُلاً کانَ أَتْقى لِلّهِ مِنْهُ وَلا أَکْثَرَ ذِکْرا لَهُ فى جَمیعِ أَوْقاتِهِ مِنْهُ وَ لا أَشَـدَّ خَـوْفا لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ.
[مشکاه الانوار: 62] رجاء بن ابى ضحاک گوید: به خدا قسم هرگز کسى را با تقواتر و به ذکر خدا گویاتر و از ترس خدا بیمناکتر از او[امام رضا علیه السلام] نـدیـدم.
رجاء بن ابى ضحاک، از وابستگان خلافت عباسى و مأمورى بود که حضرت رضا علیه السلام را از مدینه به خراسان برد و در تمام مدت سفر، مراقب حالات و رفتار آن حضرت بود و جزئیات امور را زیرنظر داشت. مشاهدات او در مسیر حرکت، گواهى است بر سیره عبادى و حالات معنوى حضرت رضا علیه السلام که پیوسته «تقوا» و «ذکر خدا» و «خوف از خدا» بر آن حضرت حاکم بود.
2. عبادتهاى شبانه امام علیه ‏السلام
عَنْ إِسْماعیلَ بْنِ عَلِیٍّ أَخى دِعْبِلٍ عَنِ الرِّضا علیه السلام:
أنَّهُ خَلَعَ عَلى دِعْبِلٍ قَمیصًا مِنْ خَزٍّ وَ قالَ لَهُ: إحْتَفِظْ بِهذَا القَمیصِ فَقَدْ صَلَّیْتُ فیهِ أَلْفَ لَیْلَهٍ کُلُّ لَیْلَهٍ أَلْفَ رَکْعَهٍ وَ خَتَمْتُ فیهِ الْقُرْانَ أَلْفَ خَتْمَهٍ.
[بحارالانوار 83: 222 ح 7] اسماعیل فرزند على برادر دعبل شاعر معروف از امام رضا علیه السلام نقل مى کند که گفت: امام رضا علیه السلام به دعبل پیراهنى از خزّ هدیه کرد و به او گفت که قدر این پیراهن را بدان، من هزار شب [و] در هر شبى هزار رکعت با آن نماز گذارده و هزار بار قرآن ختم نموده ام.
دعبل، شاعر اهل بیت بود و شعر متعهّد و ولایى او درباره خاندان پیامبر مورد قبول و تقدیر حضرت رضا علیه السلام قرار گرفت و امام به او سکّه داد و پیراهن مخصوص خویش را بخشید، پیراهنى که در آن، خدا را بسیار عبادت کرده بود و جامه اى مقدّس و پربها به شمار مى رفت.
3. نمـاز شب امـام علیه ‏السلام
رَجاءُ بْنُ أَبى الضَّحّاکِ یَقُولُ:
وَلایَدَعُ [إلاْمِامُ الرِّضا علیه السلام] صَلاهَ الَّلیْلِ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ وَرَکْعَتَىِ الْفَجْرِ فى سَفَرٍ وَلاحَضَرٍ.
[بحارالانوار 49: 94] رجاء بن ابى ضحّاک مى گوید: امام رضا علیه السلام در سفر و حضر، نماز شب، شفع، وتر و دو رکعت [نافله] صبح را ترک نمى کرد.
در شبانه روز، ۱۷ رکعت نماز واجب و ۳۴ رکعت نماز مستحب به عنوان «نوافل» وجود دارد که جمعا ۵۱ رکعت مى شود. ممکن است در سفر یا مواقع دیگر، انجام نافله ها دشوار باشد، ولى نماز شب و نافله صبح از اهمیت بیشترى برخوردار است و حضرت رضا علیه السلام چه در سفر و چه در حضر، این نافله ها را ترک نمى کرد. اهمیت دادن به مستحبات، توفیق مى دهد که انسان واجبات را بیشتر مراعات کند.
4. شب زنده‏ دارى امام علیه ‏السلام
إِبْراهیمُ بْنُ الْعَبّاسِ قالَ:
کانَ علیه السلام قَلیلَ النَّوْمِ باللَّیْلِ، کَثیرَ السَّهَرِ، یُحْیى أَکْثَرَ لَیالیهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلىَ الصُّبْحِ.
[بحارالانوار 49: 91] ابراهیم بن عباس گوید: امام علیه السلام شبها خواب کم، و بیدارى زیاد داشت و بیشتر شبها تا سحر[براى عبادت] بیدار مى ماند.
5. عبادت امام علیه ‏السلام در سفر
رَجاءُ بْنُ أَبى الضّحاکِ قالَ:
کانَ الرِّضا علیه السلام إِذا أَصْبَحَ صَلّى الْغَداهَ فَـإِذا سـَلَّمَ جَـلَسَ فى مُصَـلاّهُ یُسَبِّحُ اللّه َ وَیَحْمَدُهُ وَیُکَبِّرُهُ وَیُهَلِّلُهُ وَیُصَلّى عَلىَ النَّـبِىِّ وَالِهِ حَتّى تَطْلِعَ الشَّـمسُ…
[بحارالانوار 49: 92] رجاء ابن ابى ضحّاک [فرمانده مأموران مأمون براى آوردن امام رضا علیه السلام در ضمن شرح عبادتهاى شبانه روزى امام]مى گوید: امام رضا علیه السلام هنگامى که صبح مى کرد نمازرا مى خواند، پس از سلام در جایگاه نماز مى نشست و به تسبیح و حمد و تکبیر و تهلیل خدا مشغول مى شد، و به پیامبر و آل او صلوات مى فرستاد تا اینکه خورشید طلوع مى کرد.
این سیره، درباره امامان دیگر هم نقل شده و آنان، شیعه را هم توصیه کرده اند که فرصت خاص بین طلوع فجر و طلوع خورشید را مغتنم بشمارند و به عبادت و ذکر بپردازند و از خواب این موقع بپرهیزند که خفتن در بین الطّلوعین، ناپسند است.
6. عبادت امـام علیه ‏السلام در زندان
عَبْدُ السَّلامِ بْنُ الْهِرَوى، قالَ:
جِئْتُ إِلى بابِ الدّارِ الَّتى حُبِسَ فیها الرِّضا علیه السلامبِسَرَخْسَ وَ قَدْ قُیِّدَ علیه السلام، فَأسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ السَّجّانَ، فَقالَ: لا سَبیلَ لَکَ إلَیْهِ علیه السلام، قُـلْتُ: وَلِـمَ؟ قالَ: لِأَنَّهُ رُبَّما صَلّى فى یَـوْمِهِ وَلَیْلَتِهِ أَلْفَ رَکْعَهٍ …
[عیون اخبار رضا 2: 197 ح 6] عبدالسلام هراتى گوید: به در خانه اى که امام رضا علیه السلام را در شهر سرخس زندانى کرده بودند آمدم، و آن حضرت آنجا گرفتار بود، از زندانبان اجازه [ملاقات] خواستم، به من گفت: که راهى بر او ندارى، پرسیدم چرا؟ گفت: براى اینکه او بیشتر اوقات در روز و شب هزار رکعت نماز مى خواند.
این نقل، نشان مى دهد که در ایام حضور امام در خراسان، مدّتى در سرخس زندانى و تحت نظر بوده و بیشتر فرصت را به نماز و عبادت مى گذرانده است.
7. ختم قرآن و تدبّر در آن
عَنْ إِبْراهیمَ بْنِ الْعَبّاسِ قالَ:
کانَ الرِّضا علیه السلام یَخْتِمُ القُرانَ فى کُلِّ ثَلاثٍ، وَیَقُولُ: لَوْ أَردْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فى أقَلٍّ مِنْ ثَلاثٍ لَخَتَمْتُهُ وَلِکنْ ما مَرَرْتُ بِایَهٍ قَطُّ إلاّ فَکَّرْتُ فیها وَ فى أَیّ شَیْءٍ أُنْزِلَتْ وَ فى أیّ وَقْتٍ فَلِذلِکَ أَخْتِمُ ثَـلاثَهَ أَیّـامٍ.
[بحارالانوار 92: 204 ح 1] ابراهیم بن عباس گوید: امام رضا علیه السلام در هر سه روز قرآن را ختم مى نمود و مى فرمود: اگر بخواهم آن را در کمتر از سه روز هم مى توانم تمام کنم ولکن از هیچ آیه اى نمى گذرم مگر اینکه در آن فکر و دقت مى کنم که درباره چه موضوعى و در چه زمانى نازل شده است به همین خاطر قرآن را در مدّت سه روز تمام مى کنم.
تلاوت قرآن همواره با دقّت و تدبّر در معانى و پیام هاى کلام خدا وظیفه هر مسلمان است و هر چه بیشتر تلاوت شود، اجر و پاداش بیشترى نصیب قرآن خوان مى شود.
8. امـام علیه ‏السلام و قرآن‏ خوانى
قالَ رَجاءُ بْنُ ضَحّاکٍ:
وَکانَ علیه السلام یُکْثِرُ بِاللَّیْلِ فى فِراشِهِ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرْانِ، فَإذا مَرَّ بِآیَهٍ فیها ذِکْرُ جَنَّهٍ أَوْ نارٍ بَکى وَسَأَلَ اللّه َ الجَنَّهَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ.
[عیون اخبار الرضا 2: 196، بحارالانوار 49: 94] رجاء بن ضحّاک مى گوید: امام رضـا علیه السلام شبها در بستر خود بسیار قرآن تـلاوت مى کرد، و چـون به آیه هاى بهشت و دوزخ مى رسید، مى گریست و بهـشت را از درگاه خـدا طلب مى کرد و از آتش دوزخ به خـدا پناه مى بـرد.
از آداب قرائت قرآن، درنگ و تأمل هنگام قرائت و توجّه به مضامین آیات است. درخواست بهشت هنگام رسیدن به آیات بهشت و پناه بردن به خدا هنگام تلاوت آیات مربوط به عذاب دوزخ، از نشانه هاى این توجّه و دقت است.
9. اسـتدلال به قـرآن
إِبْراهیمُ بْنُ الْعَبّاسِ یَقُولُ:
… وَ کانَ المَامُونُ یَمْتَحِنُهُ بِالسُّؤالِ عَنْ کُلِّ شَیءٍ فیهِ، وَ کان کَلامُهُ کُلُّهُ وَ جَوابُهُ وَ تَمَثُّلُهُ اِنْتِزاعاتٍ مِنَ القُرْانِ.
[عیون اخبار الرضا 2: 193 ح 4] ابراهیم بن عباس مى گوید: مأمون امام رضا علیه السلام را با سؤال کردن از هر چیزى امتحان مى کرد، و امام علیه السلام در حالى که همه سخن و جواب و استشهادش قرآنى بود او را پاسخ مى داد.
اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله، قرآن شناس ترین مردم بودند و علم قرآن از سوى خدا به آنان سپرده شده بود و امّت پیامبر، خوشه چین علوم و معارف آنانند. تسلّط حضرت رضا علیه السلام به قرآن در حدّى بود که هر سخن و جوابى را مستند به آیات قرآن مى کرد، تا راه انکار بر دیگران بسته شود. قرآن، حرف آخر و نهایى را درباره موضوعات بیان مى کند و استناد سخنان به آیات قرآن، آن را قوى تر و قابل قبول تر مى سازد.
10. روزه ‏هاى امـام علیه ‏السلام
إِبْراهیمُ بْنُ الْعبّاسِ قالَ:
کانَ الرِّضا علیه السلام کَثیرَ الصِّیامِ وَ لا یَفُوتُهُ صِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فى الشَّهْرِ
[عیون اخبار الرضا 2: 184] ابراهیم بن عباس گفت: امام رضا علیه السلام روزه [مستحبى] زیاد مى گرفت و در هر ماه روزه سه روز (اوّل و آخر و وسط ماه) از او فوت نمى شد.
در احادیث است که روزه اول، وسط و آخر هرماه، ثواب روزه همه آن ماه را دارد و هر که چنین کند، «صائم الدهر» به شمار مى رود.
بخش دوم: نغمه ‏هاى عرفانى «دعـاهاى امـام رضـا علیه ‏السلام »
11. امام‏ و صلوات‏ بر محمد و آل ‏محمد صلى‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله
رَجاءُ بْنُ أَبى الضَّحّاکِ یَقُولُ:
وَ کانَ [الاِْمامُ الرِّضا علیه السلام] یَبْدَءُ فى دُعائِهِ بِالصَّـلاهِ عَلى مُحَـمّدٍ وَ الِهِ، وَ یُکْثِرُ مِنْ ذلِکَ فى الصَّلاهِ وَ غَیْرِها.
[عیون اخبار الرضا 2: 194 ح 5] رجاء بن ابى ضحّاک مى گوید: امام رضا علیه السلام دعاهایش را با صلوات فرستادن بر محمد و خاندان او شروع مى کرد، و در نماز و غیر آن زیاد صلوات مى فرستاد.
12. دعا سلاح پیامبران علیهم‏السلام
وَ عَنِ الرِّضا علیه السلام أَنَّهُ کانَ یَقُولُ لِأَصحابِهِ:
عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الْأَنْبِیاءِ، فَقیلَ: وَ ما سِلاحُ الْأَنْبِیاءِ؟ قالَ علیه السلام: الـدُّعاءُ
[مکارم الاخلاق: 270] از امام رضا علیه السلام نقل شده که همواره به اصحاب خود مى فرمود: بر شما باد سلاح پیامبران، از او پرسیده شد که سلاح انبیاء چیست؟ فرمود: سلاح انبیاء دعا مى باشد.
سلاح، وسیله اى است که انسان را از خطرات حفظ مى کند و دشمن را دفع مى نماید. وسوسه هاى شیطانى، غفلت از خدا و آخرت، غرور و جهل، دشمن کمال انسان است. دعا و توجه به معبود و حاجت خواستن از او و مدد گرفتن از پروردگار، نوعى توجّه به مبدأ قدرت است و کسى که به سلاح دعا مجهّز نباشد و از خدا غفلت کند و تکیه اش تنها بر خودش باشد، در زندگى شکست مى خورد و ناکام مى ماند.
13. امام و دعا بر امام زمان علیه السلام
عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْـمانِ:
عَنْ مَوْلانا أَبى الْحَسَنِ عَلِیّ بْنِ مُوسَى الرِّضا علیه السلام: أنَّهُ کانَ یَأْمُرُ بِالدَّعاءِ لِلْحُجَّهِ صاحِبِ الزَّمانِ علیه السلام.
[بحارالانوار 95: 33 ح 4 و 332 ح 5] از یونس بن عبدالرحمن نقل شده که : امام على بن موسى علیهماالسلام ما را همواره به دعاء بر امام زمان علیه السلام امر مى نمود.
از وظایف ما نیز در عصر غیبت، دعا براى سلامتى و ظهور آن حضرت علیه السلام است.
14. دعاى خروج از منزل
عَن أَبى عَبدِاللّه علیه السلام، قالَ:
کانَ أَبُوجَعفَر علیه السلام إذا خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یَقُول: بِسْمِ اللّه ِ خَرَجْتُ، وَبِسْمِ اللّه ِ وَلَجْتُ، وَعَلَى اللّه ِ تَوَکَّلْتُ، لاحَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إلاّ بِاللّه ِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ. قالَ مُحَمَّدُ بنُ سَنانَ: فَکانَ أَبُوالحَسَنِ الرِّضا علیه السلامیَقُولُ ذلِکَ اِذا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ.
[محاسن برقى 2: 90 ح 1238] امام صادق علیه السلام مى فرماید: امام پنجم علیه السلام هنگامى که از خانه اش بیرون مى رفت مى فرمود: بنام خدا، خارج شدم، و به نام او داخل مى شوم، و به خدا توکّل نمودم، هیچ قدرت و توانائى جز از ناحیه خدا نیست. محمد بن سنان مى گوید: امام رضا علیه السلام هنگام خروج از منزلش این دعا را مى خواند.
براى یک مسلمان، در آغاز هر کارى از جمله خارج شدن از منزل، پسندیده است که خدا را یاد کند و از او مدد بگیرد و بر او توکّل کند و توفیق بطلبد و خود را به خداوند بسپارد تا او را ایمن سازد و به کارش خیر و برکت عطا کند.
15. دعاى امام پس از نماز جمعه
عَلِیُّ بْنُ إبْراهیمَ بْنِ هاشِمَ قالَ:
حَدَّثَنى یاسِرُ قَالَ: کانَ الرَّضا علیه السلام اِذا رَجَعَ یَوْمَ الْجُمُعَهِ مِنَ الْجامِعِ وَقَدْ أَصابَهُ الْعَرَقُ وَ الْغُبارُ رَفَعَ یَدَیْهِ وَ قالَ: أَللّهُمَّ إِنْ کانَ فَرَجى مِمّا أَنَا فیه بِالْمَوْتِ فَعَجِّلْهُ إِلىَّ السّاعَهَ وَ لْمَ یَزَلْ مَغْمُوما مَکْروُبا، إِلى أَنْ قُبِضَ علیه السلام!
[عیون اخبار الرضا 2: 18 ح 34] على بن ابراهیم بن هـاشم مى گوید: یـاسر براى ما نقـل کرد و گفـت: امام رضا علیه السلام هنگامیکه از نماز [پشت سر مأمون در خراسان ]به خانه بر مى گشت، در حالیکه عرق و غبار صورتش را گرفته بود دستها را بلند مى کرد و مى فرمود: بارالها! اگر رهایى من از این تنگنا به جز با مرگم حاصل نمى شود، مرگ را بزودى سراغ من بفرست، و پیوسته غمگین و دلگیر بود تا اینکه از دنیا رفت.
نماز جمعه، منصبى حکومتى است و اقامه آن حق پیشواى الهى و منصوبان از سوى رهبران دینى است. حضرت رضا علیه السلام به دلیل شرایط خاص، مجبور بود در نماز جمعه اى که به امامت مأمون برگزار مى شد شرکت کند و از اینکه حق غصب شده خود را در اختیار نااهلان مى دید، غصّه مى خورد و تحمّل آن برنامه هاى تحمیلى برایش دشوار بود. از این رو گاهى آرزوى مرگ و خلاصى از آن اوضاع داشت.
16. دعاى قنوت امـام علیه‏ السلام
رَجاءُ بْنُ أَبى الضَّحاکِ قالَ:
کانَ قُنُوتُ الرَّضا علیه السلام فى جَمیعِ صَلَواتِهِ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ إنَّکَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَجَلُّ الْأَکْرَمُ.
[بحارالانوار 85: 200 ح 10] رجاء بن ابى ضحّاک مى گوید: دعاى قنوت امام رضا علیه السلام در همه نمازهایش اینگونه بود. بارالها مرا ببخش و به من رحم کن و از خطاهایم آنچه را که مى دانى بگذر، همانا تو عزیزتر و برتر و گرامى تر هستى.
17. دعاى امام هنگام قرائت سوره اخلاص
رَجاء بْن أبى الضّحّاک:
کانَ الرِّضا علیه السلام إِذا قَرَأَ «قُلْ هُو اللّه ُ أَحَدٌ» قالَ سِرّا: «أللّه ُ أَحَدٌ» فَإِذا فَرَغَ مِنْها قالَ: «کَذلِکَ اللّه ُ رَبُّنا» ثَلاثا.
[بحارالانوار 92: 347 ح 9] رجاء بن الضحاک مى گوید: امام رضا علیه السلام هنگامى که «قل هواللّه » مى خواند، آهسته مى گفت
[اَللّه احد] «خدا یکى است» وقتى از خواندن آن فارغ مى شد:سه بار مى فرمود: [کذلک اللّه ربّنا] خدایم این چنین است.
سوره توحید، اوصاف و ویژگى هاى خدا را بیان مى کند و خطاب به پیامبر است که بگو «خدا یگانه است». از این رو وقتى امام این سوره را مى خواند، بعد از آیه اول، مى فرمود: «خدا یگانه است» تا به امر خدا عمل کند و چون سوره که اوصاف خداست به پایان مى رسید، مى فرمود: «پروردگارم چنین است» و این، اعتراف و ایمان به خداى یگانه و بى نیاز و بى فرزند را مى رساند که در این سوره مطرح است.
بخش سـوم: مــردان الهى «ویژگیهاى روحى امام رضا علیه‏ السلام»
18. ادب امــام علیه ‏السلام
اِبْراهیمُ بْنُ الْعَبّاسِ قالَ: وَ لا رَأیْتُهُ [اَبَاالحَسَنِ الرِّضا علیه السلام] شَتَمَ أَحَدا مِنْ مَوالیهِ وَ مَمالیکهِ قَطُّ، وَ لا رَأَیـْتـُهُ تـَفَـلَ قَـطُّ وَ لا رَأَیْتُهُ یُقَهْقِهُ فى ضِحْکِهِ بَلْ کانَ ضِحْـکُهُ التَّبسُّمَ …
[عیون اخبار الرضا 2: 197 ضمن ح 7] ابراهیم بن عباس مى گوید: امام رضا علیه السلام را هرگز ندیدم که یکى از غلامان و خدمتکارانش را ناسزا بگوید و یا آب دهانش را به زمین انداخته و در خنده اش قهقهه نماید بلکه خنده او تبسم بود.
دشنام دادن، آب دهان انداختن، خنده بلند و با قهقهه، نشانه هایى از بى ادبى در معاشرت است. آن حضرت، الگوى متانت و وقار و ادب بود و خنده او هم بى صدا و به صورت لبخند و تبسّم بود و با همه، حتى زیر دستان و خدمتکاران هم کریمانه و بزرگوارانه برخورد مى کرد.
19. اخـلاق امـام علیه ‏السلام
قالَ ابنُ أَبى الْحَـدیدِ:
عَلِیُّ بْنُ مُوسى کانَ أَعْلَمَ النّاسِ، وَ أَسْمَى النّاسِ، وَ أَکْرَمَ النّاسِ أَخْلاقا.
[شرح نهج البلاغه 15: 291] ابن ابى الحدید معتزلى یکى از علماى بزرگ اهل سنت مى گوید: على بن موسى الرضا علیه السلام داناترین، باسخاوت ترین و بزرگوارترین مردم از جهت اخلاق و رفتارهاى انسانى بود.
20. زهــد امـام علیه ‏السلام
قالَ ابنُ شَهْر آشوب:
وَ لَقِیَهُ سُفْیانُ الثَّورِىُّ فى ثَوْبِ خَـزٍّ فَقــالَ: یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ! لَوْ لَبِسْتَ ثَوْبا أَدْنى مِنْ هذا، فَـقـالَ علیه السلام: هاتِ یَدَکَ. فَأَخَذَ بِیَدِهِ وَ أَدْخَلَ کُمَّهُ فَإِذاً تَحْتَ ذلِکَ مِسْـحٌ، فَقـالَ علیه السلام: یا سُفْیانُ! أَلْخَزُّ لِلْخَلْقِ وَالْمِسْحُ لِلْحَقِّ.
[مناقب ابن شهر آشوب 4: 360.] ابن شهر آشوب مى گوید: سفیان ثورى امام علیه السلام را در لباس خز مشاهده کرد گفت اى فرزند پیامبر! اگر لباسى بى ارزشتر از این مى پوشیدى [بهتر بود ]امام علیه السلام فرمود: دستت را بیاور، سپس دستش را گرفت و آن را زیر آستینش برد، در زیر آن، لباس خشن پشمى را ملاحظه کرد امام فرمود: اى سفیان لباس خز براى مردم است و لباس خشن براى خداست.
ریاکاران مردم فریب، در ظاهر خود را زاهد و پارسا نشان مى دهند، امّا اهل دنیایند. ولى مخلصان، زندگى ساده دارند، هر چند براى حفظ آبروى خود و رعایت شأن، ظاهرشان آراسته است و آن حضرت از این دسته بودند.
بخش چهارم: روش الـهى «سیره شخصى امام رضا علیه ‏السلام»
21. فضـل امــام علیه ‏السلام
قالَ أبُوالْحَسَن علیه السلام:
عَلِیٌ ابنى أَکْبَرُ وُلْدى وَ أَسْمَعُهُمْ لِقَولى وَ أَطْوَعُهُمْ لأَمْرى، یَنْظُرُ مَعى فى کِتابِ الْجَفْرِ وَالْجامِعَهِ وَلَیْسَ یَنْظُرُ فیه إلاّنَبِىٌّ أَوْ وَصِىُ نَبِىٍّ.
[بحارالانوار 49 : 20 ح 25] امام هفتم علیه السلام فرمود: پسرم على فرزند بزرگتر من و شنواترین و فرمانبرترین آنهاست، با من در کتاب «جفر» و «جامعه» نگاه مى کند، در حالیکه بغیر پیامبر و وصى پیامبر کسى در آن نظر نمى کند. جفر: کتابى که حوادث جهان توسط حضرت على و امامان دیگر در آن نوشته شده است جامعه: نام کتاب حضرت على علیه السلام مى باشد که رمز همه علوم در آن جمع شده است و هر دو از ودائع امامت هستند.
ستایشى که امام کاظم علیه السلام از فرزند بزرگوارش امام على بن موسى الرضا علیه السلام داشت و او را بزرگ تر، مطیع تر و داناتر از دیگر فرزندانش مى دانست، اشاره به فضایلى است که او را شایسته امامت پس از خویش مى ساخت و انتظار داشت او را حجّت الهى بشناسند و اطاعت کنند.
22. ساده زیستى امـام علیه‏ السلام
عَنْ أَبى عُبّادٍ، قالَ:
کانَ جُلُوسُ الرِّضا علیه السلام فى الصَّیْفِ عَلى حَصیرٍ وَ فى الشِّتاءِ عَلى مِسْحٍ، وَ لَبْسُهُ الْغَلیظُ مِنَ الثِّیابِ حَتّى إِذا بَرَزَ للِنّاسِ تَزَیّنَ لَهُمْ.
[عیون اخبارالرضا 2: 192 ح1] از ابى عباد نقل شده که گفت: بساط امام رضا علیه السلام در تابستانها حصیر و در زمستانها گلیم پشمى و پوشش آن بزرگوار لباس خشن بود، و هنگامى که براى مردم ظاهر مى شد خودش را براى آنان مى آراست.
23. مسواک نماز امـام علیه ‏السلام
کانَ لِلرِّضا علیه السلام خَریطَهٌ فیها خَمْسُ مَساویکَ، مَکْتُوبُ عَلى کُلِّ واحِدٍ مِنْها إِسْمُ صَلاهٍ مِنَ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ، یَسْتاکُ بِهِ عِنْدَ تِلْکَ الصَّلاهِ.
[مکارم الاخلاق : 50] امام رضا علیه السلام ظرف پوستى مخصوصى داشت که در آن پنج عدد مسواک بود و بر روى هر یک از آنها نام یکى از نمازهاى پنجگانه نوشته شده بود که هنگام هر نمازى با مسواک مخصوص آن نماز، مسواک مى زد.
24. استعمال عطر و گلاب
رَوى الصُّولى عَنْ جَدّتِهِ، وَ کانَتْ تُسْأَلُ عَنْ أَمْر الرِّضا علیه السلام کَثیرا فَتَقُولُ:
ما أَذْکُرُ مِنْهُ شَیْئا إِلاّ أَنّى کُنْتُ أَراهُ یَتَبَخَّرُ بِالْعُودِ الْهِنْدى النَّى ءْ وَ یَسْتَعْمِلُ بَعَدَهُ ماءَ وَرْدٍ وَ مِسْکا…
[مکارم الاخلاق: 40] صولى از مادر بزرگ خود روایت مى کند که از او درباره امام رضا علیه السلام زیاد سؤال مى شد و او مى گفت: چیزى از او بیاد ندارم مـگر اینکه او را مى دیـدم با عود هندى روغنى بخـور مى کرد و پس از آن گلاب و مشک استعمال مى کرد.
از جلوه هاى یک زندگى با نشاط، بهره گیرى از عطر و گلاب و بوهاى خوش است که هم روابط را گرم تر و صمیمى تر مى سازد، هم بر جاذبه و محبّت مى افزاید و هم محیطى دلپذیر به وجود مى آورد. عطر زدن هنگام نماز هم مستحب است. پیشوایان دینى پیوسته به عطر و آراستگى ظاهرى اهمیت مى دادند و به این سنت دینى عمل مى کردند.
25. حجـامت امــام علیه‏ السلام
رَوى الْأَنْصـارِىُّ وَ قـالَ:
کانَ الرِّضا علیه السلام رُبِّما یَتَبَیَّغُهُ الدَّمُ فَاحْتَجَمَ فى جَوْفِ اللَّیْلِ.
[مکارم الاخلاق : 73] انصارى روایت کرد و گفت: بعضى از وقتها که خون امام رضا علیه السلام به هیجان مى آمد، در وسط شب حجامت مى گرفت.
حجامت، یکى از روش هاى درمانى براى تصفیه و تنظیم خون است و در سیره امامان دیگر هم وجود داشته است.
26. نقش نگین امـام علیه ‏السلام
عَنْ یُوُنسِ بْنِ عَبْدِ الرِّحْمانِ قالَ:
سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام عَنْ نَقْشِ خاتَمِهِ وَ خاتَمِ أَبیهِ؟ قــالَ علیه السلام:
نَقْشُ خاتَمى «ما شاء اللّه ُ لا قُوَّهَ إلاّ باللّه ِ » وَ نَقْشُ خاتَمِ أَبى «حَسْبِىَ اللّه ُ » وَ هُوَ الَّذى کُنْتُ أَخْتِمُ بِهِ.
[وسائل الشیعه 3: 410 ح 3] یونس بن عبدالرحمان مى گوید: از امام رضا علیه السلامنقش نگین انگشتر خود و پدرش را پرسیدم؟ امام علیه السلام فرمود: نقش نگین انگشتر من این است: «ما شاءَ اللّه ُ لاقُوَّهَ إلاّ باللّه ِ» آن چه را که خـدا بخواهد آن خواهد شد و هیچ قدرتى براى غیر خدا وجود ندارد و نقش نگین انگشتر پدرم «حَسْبِىَ اللّه ُ» خدایم کفایت مى کند. و آن همان انگشترى است که با آن مهر مى زنم.
نقش نگین امامان، حالتى شعار گونه داشته و اغلب برگرفته از آیات قرآن بوده و با همان انگشتر که چنان نقشى داشت، نامه ها را هم به عنوان امضا، مهر مى کردند.
27. انگور غذاى محبوب امام علیه ‏السلام
رُوِىَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْجَهْمِ أَنَّهُ قالَ:
کانَ الرِّضا علیه السلام یُعْجِبُهُ الْعِنَبُ.
[بحارالانوار 49: 308] از محمد بن جهم نقل شده که گفته است: امام رضا علیه السلام [از میان میوه ها] انگور را بیشتر دوست مى داشت.
انگور، میوه اى لذیذ با خواص بسیار است و در آیات قرآن هم یکى از میوه هاى بهشتى به شمار آمده است.
28. امـام علیه ‏السلام و نام خدا
قالَ الْحَرّانى:
وَ کانَ علیه السلام إذا أَرادَ أَنْ یَکْتُبَ تَذَکُّراتِ حَوائِجِهِ کَتَبَ: بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرِّحیمِ، أذْکُرُ إِنْ شاءَ اللّه ُ، ثُمَّ یَکْتُبُ مایُریدُ.
[تحف العقول: 443] ابـن شعـبه حـرّانى مى گوید: امام رضا علیه السلام هروقت که مى خواست نیازمندى هایش را یادداشت کند این چنین مى نوشت: بسم اللّه الرحمن الرحیم انشاء اللّه به خاطر مى آورم. سپس هر چه را مى خواست مى نوشت.
یادداشت کردن، سبب مى شود انسان کارهاى مورد نظرش را فراموش نکند و همه را انجام دهد. این کار، هم در برنامه هاى روزانه است، هم در کارهاى علمى و پژوهشى و خوب است که انسان یادداشت ها را با نام خدا آغاز کند.
29. تواضع امام علیه ‏السلام در هنگام نعمت
قالَ ابراهیمُ بْنُ الْعَبّاسِ:
کانَ الرِّضا علیه السلام، یُنْشِدُ کَثیرا: إِذا کُنْتَ فى خَیْرٍ فَلا تَغْتَرِرْبِهِ وَلکِنْ قُلِ اللّهُمَّ سَلِّمْ وَ تَمِّمْ
[عیون اخبار الرضا 2: 191 ح 9] ابراهیم بن عباس گفت: امام رضا علیه السلام بیشتر اوقات این شعر را زمزمه مى کرد. هنگامى که در ناز و نعمت هستى به آن مغرور مباش، بلکه بگو خدایا نعمتت را تمام کن و سلامتى بده.
دنیا، سراى دگرگونى است و نعمت ها در معرض زوال. پس نباید به داشته ها و نعمت ها مغرور بود و دوام نعمت را باید از خدا طلب کرد.
فصل پنجم: اخـلاق آسمانى «سیره اجتماعى‏ امام رضا علیه‏ السلام»
30. برخورد امام با فرزند
حَدَّثَنا أبُوالْحُسَیْن بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبى عُبّادٍ وَ کانَ یَکْتُبُ لِلرَّضا علیه السلام :
… ما کانَ علیه السلام یَذْکُرُ مُحَمَّدا ابنَهُ إِلاّ بِکُنْیَتِهِ یَقُولُ: کَتَبَ اِلَىَّ أَبُوجَعْفَرٍ علیه السلام وَ هُوَ صَبىٌّ بِالْمَدینَهِ، فَیُـخاطِبُهُ بِالتَّـعْظیمِ وَ تَرُدُّ کُتُبَ أَبى جَعْفَرٍ علیه السلامفِى نِهایَهِ الْبَلاغَهِ وَ الْحُسْنِ.
[عیون اخبار الرضا 2: 266 ح 1] ابوالحسین بن محمد که کاتب امام رضا علیه السلام بود مى گوید: امام رضا علیه السلام فرزند خود امام محمد تقى علیه السلام را در حالیکه کودکى بیش در مدینه نبود، جز با کنیه اش یاد نمى کرد و مى فرمود: پسرم ابوجعفر علیه السلام به من این چنین نوشته، و از او با تعظیم یاد مى کرد و در نهایت بلاغت و زیبائى جواب نامه هایش را پاسخ مى داد.
امام جواد علیه السلام تنها فرزند حضرت رضا علیه السلام بود و بسیار به وى علاقه داشت و مقام و علم و فضل و برکات وجودى او را مطرح مى کرد و زمینه امامت او را پس از خود فراهم مى ساخت. یاد کردنِ با کنیه «ابوجعفر» نشانه اى از این تکریم و احترام به حضرت جواد علیه السلام بود.
31. احسان و نیکى امام علیه‏ السلام
إِبْراهیمُ بْنُ الْعَبّاسِ قالَ:
وَ کانَ [اَبُوالْحَسَنِ الرِّضا] علیه السلام کَثیرَ الْمَعْرُوفِ وَ الصَّـدَقَهِ فى السِّـرِّ وَ أکْثَرُ ذلِکَ یَکُونُ مِنْهُ فى اللَّیالى المُظْلِمَهِ، فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ رَأى مِثلَهُ فى فَضْلِهِ فَلا تُصَـدِّقُوهُ.
[بحــارالانـوار 49 : 91] ابراهیم بن عباس مى گوید: امـام رضا علیه السلام صاحب احسان و صدقه نهانى بود و در بیشتر اوقـات در شبهاى تاریک این عـمل را انجـام مى داد، و هر کسى گمان کند که در فضـیلت هـمانند او را دیده است هـرگز او را تصـدیق نکنـید.
در سیره اغلب امامان، اینگونه مسائل و خیررسانى پنهانى و ناشناس به مردم و رسیدگى به نیازمندان جامعه نقل شده است و این از مهم ترین کارهاى خداپسندانه براى یک مسلمان است و همانگونه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده و سعدى سروده است، «بنى آدم اعضاى یک پیکرند»، و باید به هم رسیدگى کنند و در غم و شادى هم شریک گردند.
32. انفاق امــام علیه ‏السلام
عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاّدٍ قالَ:
کانَ أَبُوالْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام إِذا أَکَلَ أُتِىَ بِصَحْفَهٍ فَتُوضَعُ قُرْبَ ما ئِدَتِهِ فَیَعْمِدُ إِلى أَطْیَبِ الطَّعامِ مِمـّا یُؤْتى بِهِ فَیَـأْخُذُ مِنْ کُلٍّ شَیْئا، فَیُوضَعُ فى تِلْکَ الصَّحْفَهِ، ثُمَّ یَأْمُرُبِها لِلْمَساکینِ…
[بحارالانوار 49: 97 ح 11] معمّر بن خلاّد گوید: امام رضا علیه السلام به هنگام خوردن غذا، سینى بزرگى برایش آورده مى شد و در کنار سفره اش قرار مى گرفت، و آن حضرت از بهترین غذاهایى که برایش آورده مى شد مقدارى بر مى گزید و در آن مى نهاد، سپس آن را براى فقراء مى فرستاد.
این نهایت تواضع، مردم دوستى، خیر رسانى و دلسوزى براى بینوایان و محرومان است. قدرتمندان و ثروتمندان خودخواه، اغلب لذایذ و مزایا را براى خود مى خواهند، ولى اولیاى الهى دوست دارند از داشته هاى خود انفاق و احسان کنند و حقوق فقرا و نیازمندان را ادا نمایند.
33. احتـرام به مـردم
عَنْ إِبْراهیمَ بْنِ الْعَبّاسِ قالَ:
ما رَأَیْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام جَفا أَحَدا بِکَلِمَهٍ قَطُّ وَ لارَأَیْتُهُ قَطَعَ عَلى أَحَدٍ کَلامَهُ حَتّى یَفْرُغَ مِنْهُ وَ ما رَدَّ أَحَدا عَنْ حاجَهٍ یَقْدِرُ عَلَیْها.
[عیون اخبار الرضا 2: 197 ح 7، بحارالانوار 49: 90 ح 4] ابراهیم بن عباس مى گوید: هرگز ندیدم که امام رضا علیه السلام با سخن خود کسى را برنجاند و سخن کسى را قطع کند، تا اینکه سخن خود را تمام بکند، و هرگز حاجت کسى را که توان اداى آنرا داشت ردّ نمى کرد.
34. برنامه رسیدگى به امور مردم
عَنْ الصَّولِىّ قالَ:
حَدَّثَتنْى جَدَّتى … وَ کانَ علیه السلام إِذا صَلّى الْغَداهَ، وَکانَ یُصَلّـیها فى أَوَّلِ وَقْتٍ ثُمَّ یَسْجُـدُ فَلایَرْفَعُ رَأْسَهُ إِلى أَنْ تَرْتَفِعَ الشَّمْسُ، ثُمَّ یَقُومُ فَیَجْلِسُ لِلنّاسِ أَوْ یَرْکَبُ .
[بحارالانوار 49: 90 ضمن ح 2] از صولى روایت شده که گفت: مادر بزرگم [که مدّتى افختار خدمتکارى امام رضا علیه السلام نصیبش شده بود] به ما گفت: امام رضا علیه السلام پس از خواندن نماز صبح در اول وقت، سر به سجده مى گذاشت، تا هنگامى که آفتاب بالا مى آمد، سپس براى رسیدگى به امور مردم [و بر طرف نمودن حوائج آنان] مى نشست و یا سوار شده پى کارهاى دیگر مى رفت.
بندگان خاصّ خدا، هم پیوندى استوار با خداوند دارند، هم ارتباط خوبى با بندگان. رسیدگى به مشکلات مردم و رفع نیازهاى آنان نیز از عبادتهاى بزرگ است و باید از خدا توفیق طلبید تا از دست ما خیرى به مردم برسد.
35.مهمان‏ نوازى امـام علیه ‏السلام
عُبَیْدُ بْنُ أَبى عَبْدِ اللّهِ الْبَغْدادى عَمَّنْ أَخْبَرَهُ قالَ:
نَزَلَ بَاَبى الْحَسَنِ الرِّضا علیه السلام ضَیْفٌ وَکانَ جالِسا عِنْدَهُ یُحَدِّثُهُ فى بَعْضِ اللَّیْلِ فَتَغَیَّرَ السِّراجُ، فَمَدَّ الرَّجُلُ یَدَهُ لِیُـصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُوالْحَسَنِ علیه السلامثُـمَّ بادَرَهُ بِنَفْـسِهِ فَأَصْـلَحَهُ ثُـمَّ قـالَ علیه السلام: «إنّـا قَوْمٌ لانَسْتَخْدِمُ أَضْـیافَـنا.»
[بحارالانوار 49: 102 ح 20] عبید بن ابى عبداللّه بغدادى از شخصى نقل مى کند که گفت: در محضر امام رضا علیه السلام بودم که میهمانى بر او وارد شد، هنگامى که امام با میهمان مشغول صحبت بود، شعله چراغ تغییر کرد، میهمان دستش را دراز کرد تا آن را اصلاح کند، امام علیه السلام او را از این کار بازداشت و خودش آن را اصلاح نمود، سپس فرمود: «ما مردمى هستیم که میهمانان خود را به کار نمى گماریم».
36. امـام و نصیحت زمامدار
قالَ الْمفیدُ:
کانَ الرِّضا عَلِىُّ بْنُ مُوسى علیهماالسلام یُکْثِرُ وَعْظَ الْمأَمْوُنِ إِذا خَلابِهِ وَ یُخَوِّفُهُ وَ یُقَبِّحُ لَهُ ما یَرْکَبُهُ مِنْ خِلافِهِ وَ کانَ الْمامُونُ یُظْهِرُ قَبُولَ ذلِکَ مِنْهُ وَ یُبْطِنُ کَراهِیَتَهُ وَ اسْتِثْقالَهُ.
[بحارالانوار 49: 308 ح 18] مفید علیه الرحمه مى گوید: امام رضا علیه السلام هنگامى که با مأمون خلوت مى کرد او را زیاد موعظه مى نمود و از خدا مى ترساند، و کارهاى خلافى را که مرتکب مى شد تقبیح مى نمود. و مأمون در ظاهر اظهار قبول کرده و ناراحتى و سنگینى آن را پنهان نمود.
امر به معروف و نهى از منکر، خصوصا نسبت به مسؤولان و مجریان، از تکالیف سنگین است و گفتن سخن حق در برابر حکّام ستمگر جهادى بزرگ محسوب مى شود. تذکّر خصوصى به مأمون، براى آن بود که خشم او برانگیخته نشود و موعظه امام را بهتر بپذیرد.
فصل ششم: تـندیس محـبّت «رفتار امام علیه ‏السلام با زیردستان»
37. برخورد با خدمتگزار
نادِرُ الْخادِمُ قالَ:
کانَ أَبُوالْحَسَنِ الرِّضـا علیه السلام یَضَعُ جَوْزینَجَهَ عَلَى الْأُخْرى وَ یُناوِلُنى.
[محاسن برقى 2: 200 ح 1584] نادر خدمتگزار امام مى گوید: امام رضا علیه السلام حلواى گردوئى را لقمه کرده و به من مى داد.
این رفتار صمیمى و متواضعانه با زیردستان و خادمان، روح برادرى و اخوّت را مى افزاید و محبّت مى آورد.
38. برخورد امام با خدمه در سر سفره
عَنْ نادِرِ الْخادِمُ قالَ:
کانَ أَبُوالْحَسَنِ علیه السلام إِذا أَکَلَ أَحَدُنا لا یَسْتَخْدِمُهُ حَتّى یَفْرُغَ مِنْ طَعامِهِ.
[کافى 6: 298 ح 11] نادر خدمتگزار حضرت مى گوید: امام رضا علیه السلام هنگام غذا خوردن یکى از ما خدمتگزاران هیچ کارى از او نمى خواست تا اینکه از غذایش دست مى کشید.
غلامان و خدمتگزاران نیز از نظر انسانى حق و حقوقى دارند و خصلت انسانى ایجاب مى کند که به آنها توجّه شود. نحوه رفتار امام با خدمتگزاران و مدارا با آنان، الگوى همه مسؤولان و دولتمردانى است که زیر دستانى دارند، تا حق انسانى آنان را محترم بشمارند و به عواطف، احساسات، نیازها و استراحتشان توجه داشته باشند و فرصتى براى کارهاى شخصى و خورد و خوراک به آنان بدهند.
39. برخورد امام با زیردستان
یاسِرُ الْخادِمُ قالَ:
کانَ الرِّضا علیه السلام إِذا خَلا جَمَعَ حَشَمَهَ کُلَّهُمْ عِنْدَهُ، الصَّغیرَ وَ الْکَبیرَ، فَیُحَدِّثُهُمْ وَ یَأنِسُ بِهِمْ وَ یُؤْنِسُهُمْ، وَ کانَ علیه السلام إِذا جَلَسَ عَلَى الْمائِدَهِ لایَدَعُ صَغیرا وَ لا کبیرا، حَتّى السّائِسِ وَ الْحَجّامِ إلاّ أَقْعَدَهُ مَعَهُ عَلى ما ئِدَتِهِ.
[عیون اخبار الرضا 2: 170 و 197 ح 24، بحارالانوار 66: 351 ح 1] یاسر خدمتگزار امام علیه السلام مى گوید: امام رضا علیه السلام هر وقت فرصت پیدا مى کرد همه خدمتگزاران را از کوچک و بزرگ دور خود جمع مى کرد، و با آنان به گفتگو بنشسته و مأنوس مى گشت، و آنان هم با او أنس پیدا مى نمودند. و هر گاه سر سفره مى نشست، از هیچکدام آنان غفلت نمى کرد، چه کوچک و چه بزرگ، حتى اصطبل دار و حجامتگر را هم کنار خودش بر سر سفره مى نشاند.
خداوند مى فرماید: ما همه شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را قبیله قبیله و گروه گروه قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و گرامى ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. (حجرات، آیه ۱۳).
40. امام و تعیین اجرت کارگر
عَنْ سُلَیْمانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرى قالَ:
کُنْتُ مَعَ الرِّضا علیه السلام فى بَعْضِ الْحاجَهِ… فَدَخَلَ اِلى دارِهِ مَعَ الْمُعَتَّبِ فَنَظَرَ إِلى غِلْمانِهِ یَعْمَلُونَ بِالطّینِ وَ إِذاً مَعَهُمْ أَسْوَدٌ لَیْسَ مِنْهُمْ… قالَ علیه السلام: قاطَعْتُمُوهُ عَلى أُجْرَتِهِ؟ فَقالوُا : لا … فَقالَ علیه السلام: إِنّى قَدْنَهَیْتُکُمْ عَنْ مِثْلِ هذا غَیْرَ مَرَّهٍ أَنْ یَعْمَلَ مَعَکُمْ أَحَدٌ حَتّى یُقاطِعُوهُ أُجْرَتَهُ…
[کافى 5: 288 ح 1] سلیمان بن جعفر جعفرى گوید: براى انجام کارى پیش امام رضا علیه السلام رفته بودم، او با معتّب به خانه اش وارد شد، دید غلامانش گِل کارى مى کنند و کارگر غریبى را نیز به کار گمارده اند. فرمود: آیا مزدش را تعیین کرده اید، گفتند: نه، فرمود: چندین بار من شما را از انجام این کار نهى نموده ام و گفته ام: هیچکس را براى کارى استخدام نکنید مگر اینکه اجرتش را معیّن کرده باشید.
تعیین اجرت کارگر، از بروز اختلاف پیشگیرى مى کند و وقتى پرداخت شود، راضى است. امّا بدون آن، هم اختلاف پیش مى آید، هم فکر مى کند حق کامل او پرداخت نشده است.
منبع : چهل حدیث « سیره رضوی » علیه السلام‏ ، محمود احمدیان‏.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید