اطلاعاتی پیرامون عملکرد اجتماعی و اقتصادی امام حسن(ع)

اطلاعاتی پیرامون عملکرد اجتماعی و اقتصادی امام حسن(ع)

فعالیت‌ های اجتماعی و اقتصادی امام حسن(ع)
امام حسن(ع) نه تنها در زمینه سیاسی، بلکه در زمینه‌ های دیگر از جمله اجتماعی و اقتصادی نیز فعالیت ‌های چشم‌گیر و در خور و شایسته‌ای داشته ‌اند که لازم است مورد بحث و بررسی قرار گیرد. از این‌رو در این بررسی تاریخی زندگانی آن حضرت، به مهم‌ترین فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی ایشان در طول ده سال اشاره خواهیم کرد.

الف) فعالیت ‌های اجتماعی امام حسن(ع)
بعد اجتماعی زندگی امام حسن(ع) از رابطه‌ای که با مردم داشت و از عنایاتی که به خلق خدای مبذول می‌کرد، آشکار می‌شد. کمک‌رسانی‌ها، تقسیم مال در راه رضای خدا و خدمت به مردم از جمله کارهای اجتماعی ایشان بود.

ایشان همه سرمایه‌ها و امکانات خدا‌داد را در راه خدمت به مردم، رشد و اعتلای اسلام و تزریق اندیشه توحید به‌کار برد و در این زمینه از هیچ کوشش و تلاشی مضایقه نکرد. حضرت از لذات زندگی و آسایش خود می‌گذشتند تا فرصت و توان آن را داشته باشند به مردم برسند و در این راه چه صدمات و عوارضی که برای‌شان پدید نیامد!

در ادامه به بخشی از فعالیت‌های اجتماعی آن حضرت اشاره می‌شود:

1ـ امام حسن(ع) پناه‌گاه مردم
او پناه‌گاهی برای مردم بود، هم پناه‌گاه مادی و هم پناه‌‌گاه معنوی، دژی بود استوار در برابر ستم‌ها و ستم‌کاران، چه بسیار از افراد که در درگیری‌ها با دستگاه ظلم از ستم جباران می‌گریختند و او را پناه خود قرار می‌دادند. امام حسن(ع) با پناه دادن‌ها، با وساطت‌ها سعی داشت رفع محرومیت کند.

سعید‌بن سرح، آن تابعی گران‌قدر و آن شاگرد مکتب علی(ع) و آن مفسر بزرگ قرآن، از ستم زیاد‌بن‌ابیه و از دست او گریخت و به سوی امام حسن(ع) در مدینه آمد. امام او را پناه داد. زیاد از این ماجرا خشمگین شد و نسبت به ساحت مقدس امام حسن(ع) گستاخی کرد و نامه تندی برای‌شان نوشت. امام حسن(ع) عین نامه او را برای معاویه در شام فرستاد و گله‌گذاری کرد و معاویه طی نامه‌ای زیاد را به تبعیت از امام و مقدس دانستن پناه او وادار کرد.

سلیمان ‌بن ‌صرد خزاعی که بعدها از مشاهیر کوفه و از سران شیعی آن سامان به حساب می‌آمد، در جنگ جمل حضور نیافت. علی(ع) او را سرزنش کرد و از خود راند. سلیمان بعدها به خود آمد و از علی(ع) عذر‌خواست و در این راه به حسن(ع) پناهنده شد. امام حسن(ع) با او به نرمی سخن گفت و با اطمینان به او گفت:

«پدرم به کسی که امید یاری‌اش را نداشته باشد، سرزنش نکند، مطمئن باش و دل‌گرم دار که خدایت بیامرزد که در یاری ما بخیل نیستی.» (1)

2ـ کمک‌رسانی ‌های امام حسن(ع)
امام حسن(ع) فردی کمک‌رسان و دستگیری‌کننده بود، فریاد‌رس محرومان بود؛ چه بسیار از محرومان و مستمندان که با کمک حضرتش سر و سامانی یافتند و زندگی خود را از سر گرفتند و چه بسیار افرادی که از هستی ساقط بودند و در سایه عنایات حضرت، هستی و سکون یافتند.

امام حسن(ع) حتی فریاد‌رس محرومان در عصر حیات پدر و به ‌ویژه در دوران خلافت علی(ع) بود، به حدی که خانه آن حضرت محل آمد و شد و ملجأ آمال فقرا و گرسنگان بود. در آن خانه گرسنگان اطعام می‌شدند، فقیران مورد نوازش قرار می‌گرفتند و درماندگان به نان و نوای می‌رسیدند. (2)

در کمک امام(ع) به محرومان این شعر را به او منسوب می‌دانستند:

من کان لاتندی یداه بنائل

للراغبین فلیس ذاک بمسلم (3)

آن‌که دو دستش بخششی برای خواهندگان ندهد، مسلمان نیست و چه شبیه است این سخن به بیان رسول اکرم(ع) که می‌فرمود:

«من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم» و یا «من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم؛ (4) آن‌کس که فریاد کمک‌خواهی فردی را بشنود و به او کمک نرساند، مسلمان نیست و …

3ـ تقسیم اموال در راه خدا
از جنبه‌های قابل ذکر زندگی امام مجتبی(ع) تقسیم دارایی خویش در راه خداوند است. امام حسن(ع) بارها مال و ثروت خود را در راه خدا تقسیم کرد و به مردم مستمند بخشید.

در کتاب بحار‌الانوار آمده است که آن حضرت سه بار همه اموال خود را در راه خدا قسمت کرد و این قسمت به میزانی عادلانه بود که حتی از یک جفت کفش خود لنگه‌ای را در راه خدا داد و لنگه‌ای را برای خود نگه داشت. (5)

«خرج‌ الحسن ‌بن علی من ماله مرتین و قاسم الله ثلاث مرات حتی انه کان یعطی من ماله نعلا و نعلا و یعطی خفا و یمسک خفا.» (6)

آغاز حدیث نشان می‌دهد که ایشان دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرده‌اند و آن‌چه را که تقسیم کرده‌اند سه بار بوده است و این نکته‌ای است که دیگران از اهل‌سنت هم آن را ذکر کرده‌اند. (7)

4ـ معامله صوری امام حسن(ع) برای بخشش
امام حسن(ع) به دلیل مصالحی و از جمله هوشیار کردن فرد به شرایط و موقعیت خود و در نتیجه حساب داشتن در زندگی سعی داشت، معامله‌ای ولو صوری با مردم انجام دهد. در این زمینه نمونه‌هایی هست که در ذیل می‌آید:

1ـ امام حسن(ع) باغ یا مزرعه‌ای را از فردی خریداری کرد و وجه آن را به تمام و کمال به او پرداخت، بعد‌ها متوجه شد که فروشنده به دلیل نیازی مهم آن مزرعه را فروخته است و خود شدیداً به آن نیازمند است. حضرت آن مزرعه را به او بخشید بدون این‌که حتی مبلغی از بهای آن را مسترد کند. (8)

2ـ فردی خانه خود را برای نیازی که به پول داشت، فروخت و مبلغ خود را دریافت کرد، امام حسن(ع) پس از خرید خانه آن را به همان صورت به او بخشید که بی ‌مسکن نماند. او در این راه سعی داشت که حفظ آبرو کند. (9)

5 ـ حفظ کرامت انسانی
امام حسن(ع) بخشش و عطا داشت، ولی سعی می‌کرد هرگز فقیری را شرمنده نسازد، می‌کوشید عزت نفس و آبروی او را حفظ کند. به همین جهت راه‌های خوبی را در پیش می‌گرفت: شخصی به حضور امام حسن(ع) آمد. ایشان درخواستی داشت. امام حسن(ع) فرمود: «بنویسید و بیاورید»، او نوشت و آورد. امام حسن(ع) بیش از حد درخواستش به او عطا کرد. آن مرد دید و شادمان شد و گفت: چه برکت بزرگی برای ما بود! امام فرمود: برکتش برای ما بیش‌تر بود؛ زیرا ما را در صف اهل احسان قرار داد.

امام حسن(ع) اجازه نمی‌داد که فقیری در حضور او درد دل کند و حاجت خود را بیان نماید و بر اثر آن عرق شرم و خجلت بریزد و هرگز اجازه نمی‌داد که مستمندی در برابر او اظهار عجز کند و ذلت و خواری را بر خود هموار نماید. می‌فرمود اگر او اظهار نیاز کند، مسئله به بهای آبروی او تمام می‌شود و جان و تنش می‌لرزد.

به امام حسن(ع) گفته‌اند چرا هرگز سائلی را نومید برنگردانی؟ فرمود: بدان خاطر که من هم سائلی به درگاه خداوندم و می‌خواهم خدا محرومم نسازد و با چنین امید و آرزویی شرم دارم که سائلی را نومید برگردانم. (10) و به دلیل همین اندیشه بود که هرگز در برابر مستمندان کلمه نه، بر زبان جاری نمی‌کرد.(11)

6 ـ برخورد امام حسن(ع) با یک غلام و کنیز
امام حسن(ع) به غلامی برخورد که نان می‌خورد و مرتباً لقمه‌هایی به نزد سگی می‌انداخت. حضرت از او پرسید چرا چنین می‌کنی؟ گفت شرم دارم که من بخورم و سگ گرسنه باشد. امام حسن(ع) از کلام او خوشش آمد و او را از مولایش خرید و آزاد کرد و مزرعه‌ای را که از آن مولایش بود و غلام در آن کار می‌کرد، نیز خرید و برای ادامه کار و معیشتش به او بخشید. (12)

امام حسن(ع) کنیزی داشت، روزی نا‌فرمانی کرد و حضرت به خشم آمد. خدمت‌کار آمد و گفت: «الکاظمین الغیظ»، امام حسن(ع) فرمود خشم خود را فروخوردم. او گفت: «و العافین عن الناس»، امام فرمود: عفوت کردم. او باز عرض کرد: «والله یحب المحسنین»، امام حسن(ع) فرمود تو را در راه خدا آزاد کردم و در عین حال مقرری او را دو برابر کرد تا درمانده نشود و بتواند سرپا بایستد و ادامه حیات دهد.

کنیزی در خانواده او بود، روزی از همان بوته‌ها و گل‌های خانه، دسته گلی آماده کرد و آن را به امام حسن(ع) اهدا کرد. حضرت از این کار او خوشش آمد و آن کنیز را در راه خدا آزاد کرد و موجبات زندگی خوشی را برای او فراهم کرد. وقتی علت این عطا را از او پرسیدند، به این آیه قرآن تمسک جست که «وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا» هنگامی که فردی به تو تحیتی گفت، آن را به وجهی نیکوتر پاسخ گوی. (13)

7 ـ گذشت‌های امام حسن(ع)
امام حسن(ع) به غیر از عطای مادی، عطای معنوی و گذشت و عفو داشت که حکایت از عظمت روح ایشان دارد. کمتر امکان داشت که بتوانند ایشان را خشمگین کنند؛ زیرا بر خود مدیر و مسلط بود و زمام اختیار خود را در کف خویش داشت.

غلامی که سرپرستی دام آن حضرت را بر عهده داشت، عملاً موجب وارد آمدن صدمه‌ای بر گوسفندی شد. امام حسن(ع) به او اعتراض کرد که چرا چنین کردی؟ گفت برای این‌که تو را ناراحت کنم!! حضرت خندید و فرمود: من هم در عوض تو را شادمان می‌سازم، خیر و احسانش را بر او تمام کرد و او را در راه خدا آزاد نمود. (14)

امام حسن(ع) را مسموم کرده بودند، امام حسن(ع) در بستر بیماری افتاد، ولی حاضر نشد همسر جنایت‌کار خود را به دست انتقام بسپارد. او قبلاً گفته بود که مرگم به دست این زن است. به او گفتند پس او را از خود بران و از خانه‌ات بیرون کن.

حضرت فرمود:

«این اندیشه صواب نیست، اگر او را بیرون کنم، مرگم به دست چه کسی صورت گیرد؟ جز او کسی مرا نخواهد کشت و این در قضای البته امری ثابت است.» (15)

8 ـ بزرگ ‌منشی امام حسن(ع) در بخشش
امام حسن(ع) سوار بر اسب زیبایی بود. به شاعری که قبلاً مذمت امام حسن(ع) را کرده و او را هجو نموده بود، برخورد کرد. او گفت: چه اسب زیبایی است! امام دریافت که او را در دل علاقه‌ای به این مرکب است، از اسب پیاده شد و اسب را به او بخشید. (16)

امام حسن به فقیر عطا می‌کرد، نه تنها در حدی که او زندگی کند، بلکه کمی فراتر از آن و در مواردی درآمد یک مدت طولانی از زندگی او را تأمین می‌کرد و یا کارگاه و تشکیلاتی برای او در نظر می‌گرفت که او می‌توانست برای مدت طولانی راحت زندگی کند و در این راه از همه فراتر عمل می‌کرد.

فردی به عبد‌الله بن‌جعفر که بخشنده‌ای معروف بود، گفت چرا تو به اندازه حسن و حسین بخشش نکنی؟ او گفت وای بر تو! مرا با آنان برابر می‌دانی؟ آنان چهره‌های درخشان اسلام هستند. (17)

9ـ نمونه ‌ای دیگر از عنایات امام حسن(ع)
1ـ فردی به نزد امام حسن(ع) آمد و گفت: تو را به خدا قسم می‌دهم به فریادم برس و مرا از دست دشمنم نجات بخش، مرا دشمنی است ستم‌کار که حرمت پیران را نگاه نمی‌دارد و به خردان رحم نمی‌کند! امام حسن(ع) چون این سخن را بشنید، از جای برخاست که خصم تو کیست تا با او سخن بگویم، آن فرد گفت دشمن من فقر من است و پریشانی من. «امام حسن(ع) آن‌چه را موجود داشت به او داد و فرمود: تو را به خدا سوگند می‌دهم، اگر این دشمن باز به تو رو کند، شکایت او را به نزد من آور.» (18)

2ـ در اعتکاف و در حال طواف بود، فردی آمد که بدهکارم، قرضم را ادا کن؛ چون طلب‌کار تهدیدم کرده که اگر قرض او را ندهم، آبرویم را ببرد. امام حسن(ع) طواف را قطع کرد و با او نزد طلب‌کار رفتند که مهلتی بگیرند. ابن‌عباس آمد و گفت: گویا اعتکاف را فراموش کردی؟ امام حسن(ع) فرمود: «نه، فراموش نکردم، به فرموده پیامبر(ع) برآوردن حاجت را برتر دانستم که رسول‌الله(ع) فرمود: رفع حاجت مؤمن چنان است که گویی سالیان دراز به عبادت پروردگار شب و روز گذرانده‌ای.» (19)

به دلیل همین بخشندگی‌ها آن حضرت را کریم اهل‌بیتخوانده‌اند و این هم به مناسبت کرامت ذاتی و عظمت روحی و بزرگ‌منشی ایشان است و هم به علت بخشندگی‌ها و انعام‌ها که حضرتش در این زمینه ‌گوی سبقت را از دیگران ربوده بود و در بین مردم به این صفات و محسنات اشتهار داشت.

ب) فعالیت‌ های اقتصادی امام حسن(ع)
امام حسن(ع) دارای صفات برجسته‌ای چون شجاعت، شهامت، صداقت، تقوا، تجربه، آگاهی و برد‌باری بود که در کنار پدر با حوادث آن روزگار آشنا شد و در زمان حیات پدر دوشا‌دوش آن حضرت در مشکلات شرکت داشت و مسؤولیت‌های گوناگونی را بر عهده گرفته بود، از جمله تولیت موقوفات و صدقات.

1ـ سرپرستی موقوفات و صدقات پیامبر اکرم(ع)
موقوفات پیامبر اکرم(ع) از طریق امام علی(ع) به امام حسن(ع) رسید که از جمله آن‌ها موارد ذیل است:

الف) مشربه ام ‌ابراهیم
در آخر بابا العوالی مدینه منوره، بستانی است که چون ام‌ابراهیم همسر رسول خدا(ع) را در آن‌جا درد زایمان عارض شد، دستش را به چوبی گرفته بود که بعد از لحظاتی فرزندش ابراهیم به دنیا آمد، بدین جهت، مشربه ام‌ابراهیم نام گرفت. این بستان در نزدیک مدارس یهود آن زمان واقع شده بود.(20) درختان مشربه ام‌ابراهیم از وادی «مهزور» آب‌یاری می‌شده است.

ب) العواف
جایگاهی است در نزدیکی مدینه که اموال اهل مدینه در آن نگهداری می‌شده است.

ج) الصافیه، المیثب،(21) الدلال، برقه و صنی
بنابر نقل واقدی، همه مناطق فوق از آن مخیرق یهودی به علاوه عواف بود (22) که مسلمان شد و در غزوه احد شرکت کرد و به شهادت رسید. مخیرق وصیت کرده بود، چنان‌چه به شهادت رسید، اموالش در اختیار رسول خدا(ع) قرار گیرد. رسول خدا(ع) در سال هفتم هجرت، اموال او را جزء موقوفات و صدقات ثبت کرد. (23)

بسیاری بر این‌که میثب از صدقات رسول خدا(ع) برای عموم مردم بوده، تأکید دارند.

د) الوطیح، الکتیبه و سلالم
بخشی از سرزمین خیبر بودند که رسول خدا(ع) به عنوان خمس غنایم گرفت و بر خویشاوندان، ذوی‌القربی، ایتام، مساکین، بیچارگان و همسران خود وقف کرد. (24)

امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ع) چهار زمین را تصاحب و سپس در راه خدا وقف کرد و آن‌ها را جز صدقات و موقوفات قرار داد؛ فقیران، بئر قریش، الشجره و سرزمین ینبع.» (25)

2ـ سرپرستی موقوفات و صدقات امام علی(ع)

امام حسن(ع) طی حکمی از سوی امیر‌المؤمنین علی(ع) سرپرستی و تولیت اوقاف را برعهده گرفت.

در یکی از اوامر (وصایای) آن بزرگوار آمده است:

«این فرمانی است از بنده خدا، علی‌بن‌‌ابی‌طالب امیر‌المؤمنین(ع)، درباره دارایی خود برای به دست آوردن خشنودی خدا، نخستین کسی که این فرمان را انجام می‌دهد، حسن بن‌علی است. او از این اموال بر اساس مبانی صحیح شرعی بهره می‌گیرد و انفاق می‌کند. اگر برای حسن پیش‌آمدی روی داد و حسین زنده بود، او باید این کارها را انجام دهد و جانشین برادرش گردد. بدانید که بهره فرزندان فاطمه از صدقات علی درست مانند بهره سایر فرزندان علی است و این‌که سرپرستی آن را به پسران فاطمه واگذار نمودم: به ‌خاطر خدا و به‌ خاطر تقرب به رسول ‌خدا(ع) و بزرگ‌داشت حرمت و احترام پیوند خویشاوندی‌شان به او می‌باشد. با کسی که این اموال در دست اوست شرط می‌کنم که اصل مال را حفظ کند و تنها از میوه و در‌آمدش در آن راهی که به او دستور داده‌ام، انفاق کند و از نهال‌های نخل چیزی نفروشد تا همه یک‌پارچه زیر پوشش نخل قرار گیرد و آباد شود.»(26)

این فرمان بعد از برگشت از صفین صادر شد و ابلاغ آن، جنبه دستوری و حکمی دارد.

معمولاً در بسیاری از صدقات و موقوفات، «موقوف علیهم» یعنی کسانی که صدقات و موقوفات باید برای آن‌ها مصرف شود، معین شده است و یا فقرا و حجاج بیت‌الله‌الحرام. لذا می‌توان گفت که حکم امام(ع) جهت اموال شخصی نبوده، بلکه اموال عمومی بوده‌ است.(27)

برخی از این مکان‌ها به شرح زیر است:

الف) حره الرجلاء

منطقه‌ای در نزدیکی خانه‌های قبیله بنی‌قین و در بین راه مدینه و شام واقع است که دارای مزارع زیاد و سرسبز است و آن را «الوادی الاحمر» نیز نامیده‌اند.(28)

ب) القصیبه

منطقه‌ای در نزدیکی خیبر و مدینه منوره که برای صدقات آن دستور‌العمل خاصی صادر نموده است.(29)

ج) چاه‌های ذوات العشراء، قعین و رعوان

که در کناره‌های الرجلاء واقع شده است و آب فراوان دارد و همگی جزء موقوفات امیر‌المؤمنین(ع) است.(30)

د) ینبع

صحرایی است پهناور در حدود هفت مرحله ‌ای(31) غرب مدینه منوره که دارای چشمه‌‌های متعدد و روستا‌های گوناگون است و از این جهت افراد زیادی در آن منطقه سکونت داشته‌اند. بنابر نقل شریف بن‌سلمه بن‌عیاش ینسی، 170 چشمه بزرگ و کوچک در آن‌جا وجود داشته و قبیله‌های جهینه، لیث و هم‌چنین انصار در آن منطقه زندگی می‌کرده‌اند و دارای زراعت، درخت‌کاری و نخل‌های فراوان بوده‌اند.

علی‌بن ابی‌ طالب(ع) آن را وقف کرد و تولیتش را به فرزندش امام حسن(ع) واگذاشت، همان‌ طور‌که در ابتدای بحث اشاره شد.

ابو‌علی الهجری گفته است: بسیاری از صدقات و موقوفات علی‌بن ابی‌طالب(ع) در ینبع واقع است.

هـ ) بغیبغات

بالاتر از صحرای ینبع و نزدیکی وادی صفراء و روستای بزرگ یلیل واقع شده است که آن را وادی صفراء و وادی یلیل نیز می‌نامند؛ قسمت پایین آن به دریا می‌رسد.(32)

چشمه‌های معروف این منطقه عبارت است از: عین ابی سلم، عین ابی نیزر، عین مولا و عین البحور که امیر‌المؤمنین(ع) خود در احداث و احیای این چشمه‌ها دخیل بوده است.

صاحب (عمده الاخبار) می‌گوید: چشمه البحور را علی‌بن ابی‌طالب(ع) به دست خود احیا نموده است.(33)

امام صادق(ع) فرمود:

«رسول خدا(ع) چهار زمین را تصاحب کرد و سپس در راه خدا وقف نمود و آن را جزء صدقات و موقوفات قرار داد، فقیران، بئر قریش، الشجره، و سرزمین ینبع»(34)

از این روایت روشن می‌شود که بخشی از سرزمین ینبع، موقوفه رسول خدا(ع) است و بخشی دیگر از موقوفات علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) همان‌طور‌که ابو‌علی هجری مطرح کرد. در این منطقه موقوفات وسیع دیگری نیز بوده است، همانند موقوفات امام جعفر صادق(ع) که شامل نخل‌های بی‌شمار، چشمه‌های زیاد، روستاهایی هم‌چون اذینه و… بوده و سخن درباره آن‌ها فرصت دیگری می ‌طلبد.

و) صحرای رعیه و الاسحن

دارای نخل‌های زیادی است و در شرق و غرب مدینه واقع شده است.(35)

ز) دیمه و اذینه

دو مکان دیگر از موقوفات خویش در کنار دیگر موقوفاتش نام برده، در آن وصیت چنین آمده است:

«و ما کان لی بوادی القری کله من مال بنی فاطمه و رقیقها صدقه و ما کان لی بدیمه و اهلها صدقه و ما کان لی باذینه و اهلها صدقه …؛ این وصیت بنده خدا علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در اموال خویش است، وصیتی که در آن برای خشنودی خداوند متعال دستور حتمی داده شده تا به واسطه آن بهشت مأوایش گردد و از آتش عذاب دور شود. روزی که بعضی از چهره‌ها سفید می‌گردند و بعضی دیگر سیاه می‌شوند.

آن‌چه از اموال منطقه «ینبع» و اطراف آن مربوط به من است، وقف و صدقه قرار دادم و آن‌چه را در «وادی القری»(36) دارم همگی وقف بر اولاد فاطمه(ع)می‌گردد و سود و ثمره‌اش صدقه خواهد بود(37) و نیز اموال من در دیمه صدقه و وقف است و غلامانی که در آن به کار مشغول هستند، نیز صدقه می‌باشند و نیز أذینه و اهل آن موقوفه و صدقه خواهند بود»(38)

این وصیت را آن بزرگوار در مَسکِن(39) در دهم جمادی الاولی سال 37 هـ ق ایراد نمود و افرادی هم‌چون ابو‌سمر‌بن‌ابرهه، صعصه‌بن‌صوحان، یزدی‌بن‌قیس و هیاج‌بن‌ابی‌هیاج، شاهد و گواه بر آن بوده‌اند، در این وصیت نیز مسؤولیت موقوفات خود را بر دوش امام حسن(ع) فرزند اکبر خویش گذاشته است.

متولی همه این‌ها امام حسن(ع) بوده است و بعد از شهادت پدر هم آن حضرت مسؤولیت این موقوفات را بر عهده داشته و برای پیش‌برد اهداف اسلامی خود بر مستمندان تقسیم می‌کرد.

مسؤولیت امام حسن(ع) بعد از شهادت پدر سنگین‌تر شد؛ چون معاویه سیاستی را در پیش گرفت که همه مردم باید محتاج دستگاه حکومتی باشند، خصوصاً شیعیان و موالی که بسیار زیر فشار بودند، به جرم دوستی با خاندان پیامبر(ع) و علی(ع). خیلی‌ها از دستگاه حکومتی خارج و معاش‌شان را قطع کرده بودند.

معاویه دستور داد درباره هر کس، دلیلی اقامه شد که او علی‌بن‌ابی‌طالب و خاندانش را دوست دارد، اسمش را از لیست اداری کشور حذف کنید و به او حقوق و مزایا پرداخت نکنید»(40)

در این اوضاع امام حسن(ع) از طریق موقوفات و صدقات دست خیلی از مردمان مستمند را می‌گرفت.

3ـ سرپرستی موقوفات فاطمه زهرا(ع)

الف) ام‌العیال
چشمه‌ای است که به برکت آن، روستایی بزرگ در کنارش ساخته شده، این روستا در نزدیکی قله‌های «أره» ـ بین راه مکه و مدینه ـ واقع است. در آن روز بیش از بیست هزار درخت خرما داشته است و امروز هم در آن میوه‌های مختلفی هم‌چون لیمو، انگور و موز به عمل می‌آید. ام‌العیال در 170 کیلومتری جنوب مدینه و 56 کیلومتری شرق «سقیا» قرار دارد.(41)

عرّام‌بن‌اصبغ سلمی که شخصی مورد اطمینان بوده و در سال‌های 275 هـ ق. زندگی می‌کرده و در شناسایی منطقه «تهامه» از خبرگی خاصی برخور‌دار بوده است، می‌گوید:

«ام ‌العیال قریه صدقه فاطمه الزهرا بنه رسول ‌الله(ع)(42) روستای ام‌ العیال صدقه و موقوفه فاطمه زهرا(ع) دختر رسول خدا(ع) است.(43)

امروز هم فرزندان حضرت زهرا(ع) از آن بهره می‌گیرند. ام‌العیال از سوی آن حضرت بر سادات حسینی وقف گردیده است.(44)

ب) حیطان سبعه
در روایت دیگر آمده است، حیطان سبعه (الدلال، العواف، البرقه، المیثب، الحسنی، الصافیه و مشربه ام‌ابراهیم) را رسول خدا(ع) به دخترش فاطمه اطهر(ع) واگذار و آن حضرت در وصیت خود، آن‌ها را وقف کرد و پس از خود علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) و سپس فرزند بزرگش حسن‌بن‌علی(ع) و… را متولی قرار داد.

ابو‌بصیر می‌گوید: امام باقر(ع) فرمود: آیا وصیت‌نامه مادرم فاطمه(ع) را در این مورد بخوانم؟ ما تقاضا و درخواست کردیم که قرائت فرماید. حضرت ظرف کوچک (و یا زنبیلی) بیرون آورد و نوشته‌ای از میان آن به دست گرفت و چنین خواند: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، هذا ما اوصت به فاطمه بنت محمد رسول الله(ع) اوصت بحوائطها السبعه؛ العواف و الدلال و البرقه المیثب و الحسنی و الصافیه و ما لام ابراهیم الی علی‌بن‌ابی‌طالب فان مضی علی فالی الحسن فان مضی الحسن فالی الحسین فان مضی الحسین فالی الاکبر من ولدی شهد الله علی ذلک و المقداد بن الاسود و الذبیرین عوام و کتب علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)(45)؛ این وصیت‌نامه‌ای است که فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا(ع) بدان وصیت کرده است. زمین‌ها و باغ‌های دیوار شده هفت‌گانه العواف، الدلال، البرقه، المیثب، الحسنی، الصافیه و مشربه ام‌ابراهیم در اختیار علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است و چنان‌چه علی(ع) از دنیا رفت، در اختیار فرزندم حسن‌ بن ‌علی(ع) قرار می‌گیرد و چنان‌چه او از دنیا رفت، در اختیار فرزند دیگرم حسین ‌بن‌ علی(ع) است و بعد از او در اختیار بزرگ‌ترین فرزندانم خواهد بود. گواهی می‌دهد بر این وصیت ‌نامه، خداوند متعال و مقداد ‌بن اسود کندی و زبیر بن عوام، این وصیت ‌نامه توسط امیر‌المؤمنین علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (ع) نوشته شد».

چهار روایت دیگر همانند روایت فوق از ائمه(ع) نقل گردیده و شیخ کلینی آن‌ها را به صورت مشروح ذکر کرده است.

این موقوفات یک مدت در اختیار امام حسن(ع) بود، چنان‌چه اشاره شد. بنابراین امام حسن(ع) از نظر مالی کم و کسری نداشت و می‌توانست هر چه‌قدر که لازم بداند به فقرا کمک کند.

وقتی امام حسن(ع) به مدینه برگشت، کمک‌های مالی و معنوی‌اش به مردم ادامه داشت، بلکه بیش از زمان‌های دیگر شد؛ زیرا به علت سیاستی که معاویه در پیش گرفته بود تا همه مردم دست از حمایت و دوستی اهل‌بیت(ع) بردارند، شیعیان و دوستان اهل‌بیت(ع) بیش‌تر زیر فشار قرار گرفتند.

 

امام حسن(ع) از هر طریق که می‌شد با دوستان ارتباط برقرار می‌کرد و آن‌ها را کمک می‌کرد و حمایت‌های سیاسی و اقتصادی فراوان از موالیان می‌کرد؛ زیرا با تسلط یافتن معاویه بر عراق آن روز، آمار جنایت و خیانت وی بر مسلمانان به‌ویژه موالیان اهل‌بیت(ع) بیش‌تر می‌گردید و هر روز بر فرار‌یان از مظالم شام که راهی مدینه می‌شدند، افزون می‌گشت.

بنابراین حسن ‌بن ‌علی(ع) پشتوانه ‌ای محکم و استوار برای پناهندگان سیاسی بود و در دوران اقامت در مدینه ‌ی جدش رسول خدا(ع) از هیچ‌گونه کوشش و حمایتی کوتاهی نکرد.

پی‌نوشت‌ ها

1ـ ابن‌ شهرآشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، تصحیح سیدهاشم رسولی‌محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ج4، ص427. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، دار‌احیاء الکتب العلمیه، 1378ق، ج16، ص195.

2ـ همان، ص109.

3ـ همان، ص111.

4ـ همان، ص110.

5 ـ مجلسی، محمد‌باقر مجلسی، بحار‌الانوار، مؤسسه الوفا، بیروت، 1303، ج43، ص203.

6 ـ یعقوبی، احمد‌بن ‌ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت: دار صادر، بی‌تا، ج 2، ص 215.

7ـ السیوطی، جلال‌الدین، تاریخ خلفا، ج2، بغداد، مکتبه‌المثنی، 1383ق، ص73.

8 ـ ابن‌سعد، محمد‌بن سعد، الطبقات الکبری، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، ص121.

9ـ همان، 124.

10ـ صدوق، خصال صدوق، تصحیح، علی اکبر غفاری، قم، منشورات جامعه مدرسین، 1403ق، ص201.

11ـ شبلنجی، نور‌الابصار فی مناقب آل‌بیت النبی المختاره، 89.

12ـ همان، طبقات الکبری، 142.

13ـ نساء، آیه 86.

14ـ همان، مناقب، 4: 162.

15ـ همان، ص؛ مناقب شهر آشوب، ج 2، ص 189.

16ـ همان، مناقب، ص 204.

17ـ عیون‌الاخبار، 3: 140.

18ـ همان، منتهی‌الامال، 222.

19ـ همان، مناقب، 4: 302.

20ـ همان، تاریخ المدینه‌المنوره، 1: 173.

21ـ عباسی، احمد‌بن عبد‌الحمید، عمده الاخبار فی مدینه المضار، مکتبه‌العلمیه، المدینه‌المنوره، ص 440ـ 425.

22ـ السمهودی، علی‌بن احمد المصری، وفاء باضیا دار‌المصطفی، به تحقیق محمد محیی‌الدین عبد‌الحمید، ج 4، 1404 ق، 1984 م، دار‌الاحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 825.

23ـ همان، تاریخ المدینه‌المنوره ، 1: 175

24ـ همان، تاریخ المدینه‌المنوره، 1: 188 ـ 186؛ الماوردی، القاضی ابی یعلی محمد بن الحسین الفراء الحنبلی، الاحکام السلطانیه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج 2، ص200.

25ـ بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، ج1، دار مکه، 1398 ق، ج10، ص 37.

26ـ تاریخ المدینه‌المنوره، ج1، ص225، اختلاف کمی در عبارات موجود دارد، ترجمه و شرح فیض الاسلام، نهج‌البلاغه، نامه24، ص876، در بعضی نسخه‌ها «لابنی فاطمه» و در بعضی «البنی فاطمه» آمده است.

27ـ همان، ص226.

28ـ تاریخ المدینه المنوره، ج٬1 ص188ـ186.

29ـ معجم معالم‌الحجاز، ج٬2 ص269.

30ـ تاریخ المدینه المنوره، ج٬1 ص225.

31ـ همان، ص223.

32ـ بحار‌الانوار، ج٬41 ص32.

33ـ تاریخ المدینه المنوره، ج٬1 ص225.

34ـ تاریخ المدینه المنوره٬ج٬1 ص225.

35ـ وادی القری شهر باستانی و قدیمی بین مدینه و شام بوده که حدود 6 تا 7 روز از مدینه فاصله داشته است.

36ـ کلینی، محمد‌یعقوب بن اسحاق، الاصول من الکافی، چ4، دار‌الکتب السلامیه، 1401، ج7، ص51ـ49.

37ـ الکینی، ابی‌جعفر‌محمد بن یعقوب، تهران، منشورات دار‌الکتب الاسلامیه، الفروع من الکتافی، علی‌اکبر الغفاری، 1391ق، 1350ش، ج7، ص49.

38ـ مکانی نزدیک موصل در شمال عراق است.

39ـ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج٬3 ص16.

40ـ همان، ج٬1 ص21.

41ـ الزرکلی، خیر‌الدین، الاعلام قاموس تراجم، چ 10، (رحلی) دار‌الملایین، بیروت، 1992، ج4، ص223.

42ـ معجم معالم الحجاز٬ج٬1 ص194.

43ـ عمده الاخبار فی مدینه المختار، ص240.

44ـ الفروع من الکافی، ج٬7 ص48.

45ـ همان، ص45.

منبع: مرکز مطالعات شیعه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید