1. حلال شمردن اموال عمومى
قالَ الإمام الباقر علیه السلام:
عَنِ النَّبی صلی الله علیه و آله: خَمْسَهٌ لَعَنْتُهُمْ ـ وَکُلُّ نَبیٍّ مُجابٍ ـ الزائدُ فیکِتابِ اللّه ، وَ التّارِکُ لِسُنَّتی، وَ الْمُکَذِّبُ بِقَدَرِاللّه ِ وَ المُسْتَحِلُّ مِنْ عِتْرَتی ما حَرَّمَ اللّه ُ …، وَ الْـمُسْتَأثِرُ بِالفَیْئ المُسْتَحِلُّ لَهُ.
[الکافى، ج 2، ص 293.]
امام باقر علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل مى کند که: ایشان فرمودند: پنج کس اند که من و هرپیامبر مستجاب الدعوه اى، آنان را لعنت کرده است: آن کس که در کتاب خدا، آیه اى را زیاد گرداند؛ و کسى که سنّت و روش مرا، رها کند و کسى که قضا و قدر خدا را تکذیب کند
[ ـ قَدَر خدا، یعنى، قدرت و اراده ى خدا در انجام کارهایى که آدمى انجام مى دهد شیعه در مقابل جبر و تفویض از آن به «الامر بین الأمرین» یاد مى کند و نه به جبر مطلق و نه اختیار تام، بلکه بین آن دو که قدرت خدا در کارهاى آدمى دخیل است عقیده دارد. رجوع کنید: «الکافى»، ج 1، کتاب التوحید، تحت همین عنوان.]
و مى گوید انسان آزاد؛ و کسى که حرمت اهل بیت مرا ـ که خدا واجب فرموده. نگه ندارد؛ و کسى که اموال عمومى را، به خود منحصر سازد و [تصرّف در] آن را [به نفع خود ]حلال شمارد.
2. عدالت در تقسیم بیتالمال
قالَ أمیرالمؤمنین علیه السلام لعمر بن الخطاب:
ثَلاثٌ إِنْ حَفِظْتَهُنَّ وَ عَمِلْتَ بِهِنَّ، کَفَتْکَ ما سِواهُنَّ، و إنْ تَرَکْتَهنَّ لمْ یَنْفَعْکَ شیٌء سِواهُنّ. قال: وَ ما هُنَّ یا أبَا الحَسَن؟ قالَ: إِقامَهُ الْحُدُودِ عَلَى الْقَریبِ وَ الْبَعید؛ وَ الْحُکْمُ بِکتابِ اللّه ِ فِى الرِّضاء وَ السَّخَطِ؛ وَ الْقِسْمُ بِالْعَدْلِ بَیْنَ الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ.
[وسائل الشیعه، ج 18، ص 156.]
امیرمؤمنان على علیه السلام خطاب به عمر بن خطاب فرمود: سه چیز است که اگر آنها را حفظ کنى و به آنها عمل کنى، از هر چیز دیگر، تو را کافى است. و اگر آنها را ترک کنى، چیز دیگرى براى تو فایده ندارد. عمر گفت: آنها چیست؟ امام فرمود: ۱ ـ اجراى حدود بر همه کس؛ چه از اقوام باشد و چه غیر از آنان.
۲ ـ حکم کردن طبق کتاب خدا، در حال خشنودى و خشم
۳ ـ تقسیم عادلانه بیت المال میان همه ى مردم، از عَجَم و عرب.
عمرگفت: سوگند به جانم! مختصر و بلیغ گفتى.
3. امام على علیهالسلام و بیت المال
الإمام علیٌ علیه السلام:
یا صَفْراءَ وَ یا بَیْضاء غُرِّی غَیْرِی، الْمالُ یَعْسُوبُ الظَّلَمَهِ وَ اَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنینَ
[ ـ الجمل، ص 154، چاپ جدید، ص 285، نسخ بدل یعسوب المؤمنین، یعسوب الدین آمده است.] .
حدیث حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیه السلام پس از فتح بصره، گروهى از قاریان و خزانه داران را فرا خواند و دستور داد درهاى بیت المال را گشودند. امام با دیدن اموال آن فرمود: اى زردها و سپیدها (طلاها و نقره ها)! غیر مرا بفریبید، مال پیشواى ستمگران است و من پیشواى مؤمنان.
4. بخشش از بیت المال
قالَ الإمام علیٌ علیه السلام:
جُودُ الْوُلاهِ بِفَیءِ المُسْلِمینَ، جَوْرٌ وَ خَتَرٌ.
[میزان الحکمه، ج 10، ص 745.]
حضرت على علیه السلام فرمود: بخشش ـ نا به جاى ـ حکمرانان از اموال عمومى مسلمانان، ستم و خیانت است.
5. حقوق مال و بیت المال
قالَ الإمام السجاد علیه السلام:
وَ أمّا حَقُّ الْمالِ: فَأنْ لا تَأْخُذَهُ إلاّ مِنْ حِلِّهِ وَ لاتُنْفِقَهُ إلاّ فی حِلِّهِ. وَ لا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَواضِعِهِ وَ لا تَصْرِفَهُ عَنْ حَقائِقِهِ وَ لا تَجعَلَهُ إذا کانَ مِنَ اللّه إلاّ إلَیهِ وَ سَبَبا إلَى اللّه .
[تحف العقول، ص 191؛ الحیاه، ج 3، ص 178.]
امام سجاد علیه السلام فرمود: باید اموال را، جز از راه حلال نگیرى و جز به راه حلال صرف نکنى و از موضع اش منحرف نکنى و از واقعیّت ماهوى اش دور نسازى و چون مال از او است، جز در مسیر او به کار نگیرى و جز مایه ى حرکت بسوى او قرار ندهى.
6. خزانهدار خدا
قالَ الإمام علیٌّ علیه السلام:
لَیْسَ لَکَ أنْ تَفْتاتَ فی رَعِیَّهٍ وَ لا تُخاطِرَ إلاّ بِوَثِیقَهٍ وَ فی یَدَیْکَ مالٌ مِنْ مالِ اللّه ِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ وَ أنْتَ مِنْ خُزّانِهِ حتّى تُسَلِّمَهُ إلَیَ.
[نهج البلاغه، نامه ى 6.]
امام على علیه السلام فرمود: حق ندارى به دلخواه خویش، به مردم چیزى بگویى و بدون دستور، به کارهاى دشوار اقدام ورزى! در دست تو، مالى از اموال خداوند عزّوجلّ است. و تو، یکى از خزانه داران اویى تا آن را، به دست من بسپارى.
7. پرداخت سهم بیت المال
قالَ الإمامُ الصّادِقُ علیه السلام:
ما بَلى اللّه ُ الْعِبادَ بِشَیءٍ أشَدُّ عَلَیْهِمْ مِنْ إخْراجِ الدَّراهِمِ.
[بحار الأنوار، ج 70، ص 139.]
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند، بندگان را به چیزى سخت تر از پرداخت حقوق مالىِ شرعى، امتحان نکرده است.
8. پرداخت حقوق بیت المال
قالَ النبیّ صلی الله علیه و آله:
آمرُکُمْ بِأرْبَعٍ وَ أنْهاکُمْ عَنْ أرْبَعٍ: آمرُکُمْ بِالاْءیمانِ بِاللّه ِ ـ ثُمَّ فَسَّرَها لَهُمْ، فَقالَ: شَهادَهُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ ـ وَ إقامَهُ الصَّلاهِ وَ إیْتاءُ الزَّکاهِ وَ أنْ تُؤَدُّوا خُمْسَ ما غَ
[صحیح مسلم، ج 1، ص 27، باب الأمر بالایمان.]
نمایندگان اعزامى قبیله «عبد قیس» به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفتند: «میان ما و شما، مشرکان قبیله «مضر» قرار دارند و ما، جز ماه هاى حرام، وقت دیگرى نمى توانیم به خدمت شما برسیم، به ما دستورى بده که اگر به آن عمل کردیم، داخل بهشت شویم و دیگران را نیز به آن دعوت کنیم». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب آنها فرمود: شما را به چهار چیز، امر و از چهار چیز، نهى مى کنم: شما را، امر مى کنم به: این که به خدا ایمان بیاورید ـ و سپس در مقام توضیح به آنها فرمود: یعنى بگویید «لاإله إلاّ اللّه » ـ نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و یک پنجم آن چه را به دست مى آورید، خمس دهید.
9. ارسال اضافى بیت المال به مرکز حکومت
الإمام علیٌّ علیه السلام:
بِسْمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ مِنْ عَبدِاللّه ِ عَلىٍّ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ إِلى عَبْدِاللّه ِ بنِ عَبّاس أمَّا بَعْدُ، فَانْظُرْ مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ غَلاّتِ الْمُسْلِمینَ وَ فَیْئِهِمْ فَاقْسِمْهُ عَلى مَنْ قِبَلَکَ حَتّى تُغْنِیَهُمْ، وَ ابْعَثْ إِلَیْنا بِما فَضُلَ نَقْسِمْهُ فیمَنْ قِبَلَنا وَ السَّلام.
[بحارالانوار، ج 32، ص 401،]
حضرت على علیه السلام در نامه اى به عبداللّه بن عباس نوشت: از بنده خدا على امیرالمؤمنین علیه السلام به عبداللّه بن عباس اما بعد، بنگر آنچه را نزد تو جمع شده از غَلاّت مسلمانان و درآمدها و غنایم متعلق به ایشان. پس آنها را بین افرادى که نزد تو هستند (و احتیاج دارند) تقسیم کن تا ایشان را بى نیاز سازى. و باقى مانده آن را نزد ما بفرست تا بین کسانى که نزد ما هستند، تقسیم کنیم. والسلام.
10. بهره والى از حکومت
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
أمّا بَعْد، فَلا یَکُنْ حَظَّکَ فی وِ لایَتِکَ مالاً تَسْتَفیدُهُ وَ لا غَیْظا تَشْتَفیهِ وَ لکِنْ إماتَهُ باطِلٍ وَ إحْیاءُ حَقٍّ .
[بحارالانوار، ج 40، ص 328؛ نهج السعاده، ج 5، ص 348.]
امام على علیه السلام طى نامه اى به ابن عباس مى نویسد: اى فرزند عباس! بهره تو از حکومت نباید مالى باشد که از آن استفاده کنى و نه غیظ و خشمى که با امر و نهى شفا یابد. بلکه باید هدف تو نابودى باطل و زنده داشتن حق باشد.
11. پرهیز از انحصار طلبى
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
إیّاکَ وَ الاستئثارَ بِمَا الناسُ فیهِ أُسْوَهٌ … .
[نهج البلاغه، نامه ى 53.]
امام على علیه السلام خطاب به مالک اشتر فرمود: بپرهیز از ویژه سازى (انحصار طلبى) در چیزهایى که همه مردم در آنها برابرند.
12. برکنارى والى
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
أمّا بَعْدُ فَإنَّما غَرَّکَ مِنْ نَفْسِکَ وَ جَرَّأکَ عَلى آخِرِکَ إملاءُ اللّه ِ لَکَ؛ إذْ مازِلْتَ قَدیما تَأْکُلُ رِزْقَهُ وَ تُلْحِدُ فی آیاتِهِ وَ تَسْتَمْتِعُ بِخَلاقِکَ وَ تَذْهَبُ بِحَسناتِکَ الى یَوْمِکَ هذا. فَإذا أتاکَ رَسُولی بِکِتابی هذا، فَاقْبِلْ وَاحْمِلْ ما قِبَلَکَ مِنْ مالِ الْمُسْلِمینَ! إنْ شاءَ اللّه ُ.
[نهج السعاده، ج 4، ص 87؛ تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 200.]
امام علیه السلام در نامه اى به اشعث (والى آذربایجان) مى فرماید: اما بعد. تنها چیزى که تو را از جانب نفست مغرور ساخته و بر دیگران جرأت یافتى، مهلت خدا به تو است؛ زیرا، تو از قدیم روزى خدا را مى خورى، امّا نسبت به آیات و نشانه هاى او، انکار و الحاد مى ورزى و از نصیب و بهره خود استفاده مى کنى و تا به امروزت نیکى هاى خود را از بین برده اى. هرگاه فرستاده من، این نامه ى مرا به تو داد، به سوى ما بیا و آنچه از اموال مسلمانان نزد تو مى باشد، همراه خود بیاور! ان شاءاللّه .
13. تقسیم عادلانه بیت المال
الإمام علیٌّ علیه السلام:
فَقالَ لَهُمْ أمیرالمؤمنین علیه السلام: أَتَأْمُرُونی أَنْ أطْلُبَ النصْرَ بالْجُورِ؟ لا؛ وَاللّه ِ لا أفْعَلُ ما طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ [ما] لاحَ فی السماءِ نَجْمٌ. [وَاللّه ِ] لَوْ کانَتْ أمْوالُهُمْ لی لَواسَیْتُ بَیْنَهُمْ، فَکَیْفَ وَ إنّما هِیَ أمْوالُهُم؟!
[امالى مفید، ص 193 و 194.]
ربیعه و عماره و گروهى دیگر گفته اند: در آن زمان که گروه کثیرى از اصحاب امیرالمؤمنین علىّ بن ابى طالب علیه السلام از دور آن حضرت پراکنده شده و به سوى معاویه ره سپردند تا که نصیبى از دنیا ببرند، گروهى از یاران حضرت اش خدمت او رسیدند و عرضه داشتند: «اى امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: مرا مى گویید که پیروزى را از راه ستم بجویم؟! نه؛ به خدا سوگند! تا خورشید مى تابد و ستاره اى در آسمان مى درخشد، دست به چنین کارى نمى یازم. به خدا سوگند! اگر این اموال از خودم بود، هر آینه مساوات را در میان آنان مراعات مى کردم، چه رسد به این که مال خودشان است.
14. سیره عملى امیرالمؤمنین علیهالسلام
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
لَیْسَ الْمُسْلمُ بِالخائِنِ إذَا ائْتُمِنَ، وَ لا بِالُمخْلِفِ وَ إذا وَعَدَ، وَ لا بِالْکَذُوبِ إذا نَطَقَ. نَحْنُ أهْلُ بَیْتِ الرَّحْمَه، وَ قَولُنا الْحَقُّ، وَ فِعْلُنَا الْقِسْطُ وَ مِنّا خاتَمُ النّبیّینَ، وَ فینا قادَهُ الاْءسْلامِ وَ أُمَناءُ الکتابِ، نَدْعُوکُمْ إلَى اللّه ِ وَ رَسُولِهِ وَ إلى جِهادِ عَدُوِّه، وَ الشدَّهِ فی أمْرِهِ، وَ ابْتِغاءِ رِضْوانِهِ، وَ إلى إقامه الصلاهِ، وَ إیتاءِ الزکاهِ وَ حَجِّ الْبَیْتِ، وَ صیامِ شَهْرِ رَمَضانَ وَ تَوْفیرِ الْفیء لِأهْلِهِ … .
[امالى مفید، ص 259 و 260.]
امام علی علیه السلام فرمود: مسلمان، در امانت، خیانت نورزد و در وعده، تخلّف نکند و در سخن، دروغ نگوید. ما خاندان رحمت ایم، گفتارِ ما، حق و کردار ما، عدل است. خاتم پیامبران از ماست و پیشوایان اسلام و امینان کتاب خدا، در میان مایند. شما را به سوى خدا و پیامبرش، و جهاد با دشمن اش و سختگیرى و پایدارى در امرش و طلب خرسندى اش، و برپادارى نماز و پرداخت زکات و [به جا آوردن] حج خانه خدا و روزه ى ماه رمضان، و پرداخت کامل فى ء [ ـ «فى ء» غنائمى است که بدون جنگ و درگیرى از کفار به دست مسلمانان مى افتد.] به اهل اش دعوت مى کنیم … .
15. بازگردانیدن بیتالمال هدر داده شده
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
وَاللّه ِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النساءُ وَ مُلِکَ بِهِ الإماءُ لَرَدَدْتُهُ؛ فَإنَّ فی الْعَدْلِ سَعَهً. وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ، فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أضْیَقُ.
[نهج البلاغه، خطبه ى 15.]
امام على علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! اگر ببینم آنچه را عثمان بیهوده از بیت المال، به این و آن بخشیده، به مَهر زنان یا بهاى کنیزان شده باشد، آن را باز مى گردانم؛ زیرا، عدالت، گشایش مى آورد. و آن کس که عدالت بر او گران آید، ظلم و ستم، بر او گران تر خواهد بود.
16. دقّت در مصرف بیت المال
کتب أمیرالمؤمنین علیه السلام الى عُمّاله:
أدِقُّوا أقْلامَکُمْ وَ قارِبُوا بَیْنَ سُطورکُمْ وَ أحْذِفُوا عَنّی فُضُولَکُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعانی، وَ إیّاکُمْ وَالإکْثار؛ فَإنَّ أمْوالُ الْمُسْلِمینَ لا تَحْتَمِلُ الاْءضْرَارَ.
[بحارالأنوار، ج 76، ص 49؛]
امام على علیه السلام براى کارگزاران اش نوشت: قلم هاى خود را نازک کنید و سطرها را نزدیک به هم گیرید و زیادتى کلمات را حذف کنید و مقاصد و منظورها را در نظر بگیرید! بر حذر مى دارم شما را از پرحرفى و پر نویسى؛ زیرا، اموال مسلمانان نمى تواند این گونه خسارت ها را تحمل کند.
17. حسابرسى امور کارگزاران
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام
[إلى بعض عُمّاله]: أمّا بَعْدُ. فَقَدْ بَلَغَنِى عَنْکَ أمْرٌ، إنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أسْخَطْتَ رَبَّکَ وَ عَصَیْتَ إمامَکَ، وَ أخْزَیْتَ أمَانَتَکَ. بَلَغَنِی أَنَّکَ جَرَّدْتَ الْأرْضَ فَأخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَیْکَ، وَ أکَلْتَ ما تَحْتَ یَدَیْکَ. فَارْفَعْ إلیَّ حِسابَکَ! وَ اعْلَمْ أنَّ حِسابَ اللّه ِ أعْظَمُ مِنْ حِسابِ النّاسِ. وَ السَّلامُ.
[نهج البلاغه، نامه ى 40.]
حضرت على علیه السلام به یکى از کارگزاران اش نوشت: اما بعد. درباره تو به من خبرى رسیده است. اگر چنین کرده باشى، همانا که خداى خویش را به خشم آورده و از فرمان پیشواى خود سرباز زده و در امانت، کار به رسوایى کشانده اى. مرا گفته اند که به ستم، زمین از بار و بر، تهى ساخته اى و باغ و بستان مردمان گرفته اى و کیسه ها از اندوخته ها پرداخته اى. اینک، حساب خود را نزد من فرست و بدان که حساب خواهى خدا، از حساب رسى آدمیان، دشوارتر است. والسلام.
18. سرپرست بیتالمال
قالَ أمیرالمؤمنین علیه السلام:
مَا بَا لُکُمْ! لا سُدِّدْتُمْ لِرُشْدٍ! وَ لا هُدِیْتُمْ لِقَصْدٍ! أفی مِثْلِ هذَا یَنْبَغی لی أنْ أخْرُجَ؟ وَ إنَّمَا یَخْرُجُ فِی مِثْلِ هذَا رَجُلٌ مِمَّنْ أرْضَاهُ مِنْ شُجْعانِکُمْ وَ ذَوِی بَأسِکُمْ، وَ لا یَنْبَغی لی أنْ أَدَعَ الْجُنْدَ وَ الْمِصْرَ وَ بَیْتَ المالِ وَ جِبَایَهَ الْأرْضِ وَ الْقَضَاءَ بَیْنَ الْمُسْلِمینَ وَ النظَرَ فی حُقُوقِ الْمُطالِبینَ، ثُمَّ أخْرُجَ فی کَتیبَهٍ أتْبَعُ اُخْرىَ.
[نهج البلاغه، خطبه ى 119.]
امام على علیه السلام سپاهى را به شام فرستاده بود و در صدد بود که سپاهى دیگر در پى آنها بفرستد. امام مردم را به جهاد برمى انگیخت و مردم، مدتى طولانى، خاموش بودند. امام فرمود: شما را چه مى شود؟ آیا شما گنگان ولالانید؟ پس عده اى از آنان گفتند: اى امیرمؤمنان! اگر تو مى روى، ما نیز مى آییم.
امام على علیه السلام فرمود: شما را چه مى شود؟ به راه رشد توفیق نیابید، به راه میانه رهبرى نشوید! آیا در زمانى چنین، سزاوار است که من از شهر بیرون بروم؟
همانا در چنین هنگام باید مردى از دلیران و نیرومندان شما که من بپسندم، بیرون رود. سزاوار نیست که من لشکریان و شهر را و بیت المال و جمع آورى خراج زمین و داورى بین مسلمانان را واگذارم و رسیدگى به درخواست هاى ارباب رجوع را، رها کنم و با دسته اى در پى دسته اى دیگر بیرون روم.
19. فراخ ساختن روزى کارگزاران
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
… ثُمَّ أسْبِغْ عَلَیْهِمُ الْأرزاقَ؛ فَإنَّ ذلِکَ قُوَّهٌ لَهُمْ عَلى اسْتِصْلاحِ أنْفُسِهِمْ وَ غِنىً لَهُمْ عَن تَناوُلِ مَا تَحْتَ أیدِیهِمْ وَ حُجَّهٌ عَلَیْهِمْ إنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أوْ ثَلَمُوا أمَانَتَکَ … .
[نهج البلاغه، نامه ى 53، (فرمان امام علیه السلام به مالک اشتر).]
حضرت على علیه السلام پس از دستوراتى که در مورد گزینش کارگزاران حکومتى، صادر مى کند، به مالک اشتر مى فرماید: …[وقتى آنان را این چنین برگزیدى،] باید که روزى شان را فراخ گردانى؛ که این کار، آنان را به اصلاح خویشتن بسى نیرومند گرداند، و از خوردن اموالى که در اختیار دارند، بى نیاز سازد و هرگاه از فرمان تو سرپیچى کنند یا در امانت خیانت ورزند با آنان اتمام حجت شده باشد .
20. مذمت کوچکانگارى امانت
قالَ أمیرالمؤمنین علیه السلام:
… وَ مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأمَانَهِ، وَ رَتَعَ فِى الْخِیَانَهِ وَ لَمْ یُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِینَهُ عَنْهَا، فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُلَّ وَ الْخِزْیَ فِی الدُنْیا وَ هُوَ فی الاْخِرَهِ أذَلُّ وَ أخْزَى. وَ إنَّ أعْظَمَ الخِیانَهِ، خِیَانَهُ الأُمَّهِ، وَ أفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الأئِمَّهِ. والسلامُ.
[نهج البلاغه، نامه ى 26.]
امام على علیه السلام در نامه اى به یکى از کارگزاران خود که براى جمع آورى زکات فرستاده بود، مى فرماید: … آن کس که امانت دارى را خوار انگارد و در اموال مردم، به خیانت چرا کند و روان و آیین خویش را از خیانت کارى، پاکیزه نگرداند، همانا در این سرا، خوارى و ذلت بر خود روا داشته است و در آن سرا، خوارتر و ذلیل تر از این سرا باشد. آرى، بزرگ ترین خیانت، خیانت به ملت است و زشت ترین دغل کارى، دغل کارى با پیشوایان. والسلام.
21. فرمان به امانتدارى
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
وَ اِنّىِ أُقْسِمُ بِاللّه ِ قَسَما صَادِقا، لَئِنْ بَلَغَنی أنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَیءِ الْمُسْلِمینَ شَیْئا صَغیرا أوْ کَبیرا، لَأشُدَّنَّ عَلَیْکَ شِدَّهً تَدَعُکَ قَلیلَ الْوَفْرِ، ثَقیلَ الظهْرِ، ضَئیلَ الاَْمْرِ. والسلام.
[نهج البلاغه، نامه ى 20.]
عبداللّه بن عباس، از طرف امیرمؤمنان علیه السلام در بصره و نواحى اهواز و کرمان و … سمت کارگزارى داشت. او، زیاد بن ابیه را ـ که چندان هم خوشنام نبود ـ عاملِ بصره کرد. امام اَعمال او را زیر نظر داشت و این نامه را براى او نوشت که: به خداى سوگند، سوگندى راست! که اگر آگاه گردم که در مال مسلمانان به کم و بیش خیانت ورزیده اى، چنان بر تو سخت گیرم که اندک مال گردى و گران پشت از فاقه؛ و خوار مایه گردى. والسلام.
22. فرودستان و بیت المال
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
… اللّه اللّه فی الطَبَقَهِ السُفْلَى … وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْما مِنْ بِیْتِ مَالِکَ … .
[نهج البلاغه، نامه ى 53.]
حضرت على علیه السلام فرمود: خدا را، خدا را، در نظر بگیر درباره گروه فرودستان بیچاره … و آنان را از بیت المال ـ که در اختیار تو است ـ نصیبى بخش.
23. مصرف بیت المال
قالَ الإمام الصّادق علیه السلام:
… اِیّاکَ أنْ تُعْطی دِرْهَما أوْ تَخْلَع ثَوْبا أوْ تَحْملَ عَلى دابّهٍ فی غَیْرِذاتِ اللّه ِ لِشاعِرٍ أوْ مُضْحِکٍ أو مُمْتَزِحٍ إلاّ أعْطَیْتَ مِثْلَهُ فی ذَاتِ اللّه ِ.
[وسائل الشیعه، ج 12، ص 150.]
روزى، نامه اى از نجاشى ـ والى اهواز ـ به امام صادق علیه السلام رسید. وى، خبر منصوب شدن خود به استاندارى اهواز را داده و از امام درباره اجراى احکام خدا، دستورالعمل خواسته بود.
امام صادق علیه السلام به وى فرمود: … بپرهیز از این که در غیر رضاى خدا، به شاعرى یا لطیفه گویى یا دلقکى، درهمى ببخشى، یا جامه اى را از تن بیرون بیاورى، یا متاعى را بر چارپایى، حمل کنى و هدیه دهى، مگر آنکه همانندش را در راه خدا بخشش کنى!
24. جوایزى از بیت المال
قالَ الإمام الصّادق علیه السلام:
… وَلْتَکُنْ جَوائِزُکَ وَ عَطایاکَ وَ خِلَعُکَ لِلْقوّادِ وَ الرُّسُلِ وَ الْأحْفادِ وَ أصْحَابِ الرَسَائِلِ وَ أصْحَابِ الشُرَطِ و الأخْماسِ.
[وسائل الشیعه، ج 12، ص 150]
امام صادق علیه السلام در طى توصیه هایى که به استاندار اهواز مى کند، مى فرماید: باید جوایز و عطایا و خلعت هایى را که مى دهى، به فرماندهان لشگر و فرستادگان و خدمتکاران و نامه رسانان و شرطه ها (پیش مرگان) و پنج گروه لشگر بدهى.
25. بیزارى از انحصارجویان اموال عمومى
قالَ الإمام الرضا علیه السلام:
… وَالْبَراءَهُ مِنَ الَذینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام… والْبَراءَهُ مِنَ الناکِثینَ وَ القاسطینَ وَ الْمارِقین … وَالْبَراءَهُ مِنْ أهْلِ الاْسْتِئثار … .
[عیون أخبار الرضا، ج 2، ص 126]
امام رضا علیه السلام فرمود: … بیزارى از کسانى که به آل محمّد علیهم السلام ظلم روا داشتند … و برائت از پیمان شکنان و منحرفان و مرتدان … و برائت از ویژه سازان اموال عمومى مسلمانان بر خود، … از شرایط اسلام راستین است.
26. غارت بیت المال
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
… وَلکِنَّنی آسى أنْ یَلِیَ أمْرَ هذِهِ الْأُمَّهِ سُفَهاؤها وَ فُجّارُها فَیَتَّخِذُوا مالَ اللّه دُوَلاً وَ عِبادَهُ خُوَلاً وَالصالِحینَ حَرْبا وَ الْفاسِقینَ حِزْبا.
[نهج البلاغه، نامه ى 62 و 67.]
حضرت على علیه السلام در طى نامه اى به اهل مصر مى نویسد: ولى از این اندوهناکم که سرپرستى حکومت این امّت به دست بى خردان و نابکاران افتد، بیت المال را به انحصار در آورند، آزادى بندگان خدا را سلب کنند و آنها را بنده خویش سازند، با صالحان نبرد کنند و فاسقان را هم دستان خود قرار دهند.
27. عدالت در تقسیم اموال
قالَ الإمام الکاظمُ علیه السلام:
إنَّ اللّه َ لَمْ یَتْرُکْ شَیْئا مِن صُنُوفِ الْأمْوالِ إلاّ وَ قَدْ قَسَّمَهُ وَ أعْطى کُلَّ ذى حَقٍّ حَقَّهُ الخَاصَّهَ وَ العامَّهَ وَ الْفُقَرآءَ وَ الْمَساکینَ وَ کُلَّ صِنْفٍ مِنْ صُنُوفِ الناسِ. فَقَالَ: لَوْ عُدِلَ فی الناسِ لاَسْتَغْنُوا. ثُمَّ قالَ: إنَّ الْعَدْلَ أحْلى مِنَ الْعَسَلِ وَ لا یَعْدِلُ إلاّ مَنْ یُحسِنُ الْعَدْلَ.
[اصول کافى، ج 2، ص 495.]
امام کاظم علیه السلام فرمود: همانا خدا، تمامى مال ها را تقسیم کرده و حق هر مستحق را از خاصه و عامه و فقیر و مسکین و اصناف دیگر مردم را، به آنها داده است. سپس فرمود: اگر در میان مردم عدالت حکمفرما باشد، همه، بى نیاز شوند. و باز فرمود: عدالت، از عسل شیرین تر است و عدالت را پیشه نکند، جز کسى که عدالت را خوب بداند.
28. ساده زیستى مسؤولان
قالَ الإمام الصّادق علیه السلام:
هَیْهاتَ یا مُعَلّى أما وَ اللّه ِ أنْ لَوْ کانَ ذاکَ، ما کانَ إلاّ سِیاسَهَ اللَیْلِ وَ سِیاحَهَ النَهارِ وَ لُبْسَ الْخَشِنِ وَ أکْلَ الْجَشِبِ … .
[اصول کافى، ج 2، ص 273.]
معلى بن خنیس گوید: روزى به امام صادق علیه السلام عرض کردم: نعمت هایى را که بنى عباس دارند بیاد آوردم و با خود گفتم: اگر این نعمت ها براى شما مى بود، ما هم با شما، در خوشى بودیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: هیهات اى مُعَلّى! اگر چنین مى بود (و ما حاکم بودیم) براى ما جز تدبیر شبانه و تلاش روزانه و پوشاک زبر و درشت و خوراک سخت و بى خورش، چیزى نبود … .
29. شرط بهره ورى از بیت المال
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
إنَّ هذَا الْمَالَ لَیْسَ لى وَ لالَکَ، وَ إنَّما هُوَ فیء لِلْمُسْلِمینَ، وَ جَلْبُ أسْیَافِهِمْ. فَإنْ شَرِکْتَهُمْ فى حَرْبِهِمْ، کانَ لَکَ مِثْلُ حَظِّهِمْ، وَ إلاّ فَجَناهُ أیْدِیهمْ، لا تَکُونُ لِغَیْرِ أفْواهِهِمْ.
[نهج البلاغه، خطبه 232.]
عبداللّه بن زمعه ـ که شیعه ى مولا على علیه السلام بود ـ هنگام خلافت وى، به خدمت اش رفت و مالى از او درخواست کرد. حضرت در پاسخ فرمود:
حضرت على علیه السلام فرمود: همانا این مال، نه از آنِ من است و نه از آنِ تو؛ بلکه آن، غنیمت مسلمانان است. این، مالى است که به ضرب شمشیر آنان، فراهم گردیده است. پس اگر در نبرد آنان شرکت داشته اى، سهمى به اندازه ى بهره ى آنان دارى؛ اگر نه، میوه چیده شده به دست آنان، لقمه اى براى دهان هاى دیگران نیست.
30. مساوات در تقسیم بیت المال
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
أتَأْمُرُونِى أنْ أطْلُبَ النَصْرَ بِالْجُورِ فی مَنْ وُلِّیْتُ عَلَیْهِ؟! وَاللّه ِ! لا أطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ، وَ مَا أمَّ نَجْمٌ فی السَمَاءُ نَجْما. لَوْ کَانَ الْمَالُ لی، لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَکَیْفَ وَ إنَّما المالُ مَالُ اللّه ِ؟
[نهج البلاغه، خطبه 126.]
وقتى به حضرت على علیه السلام خرده گرفتند که چرا به کسانى که در اسلام، سابقه بیشتر دارند و در جنگ ها شرکت جسته اند و به آنان که داراى حسب و نسب عالى هستند، بیش از دیگران، از بیت المال، بخشش نمى فرماید
[ ـ افرادى چون طلحه و زبیر چنین تقاضایى داشتند.] ،
حضرت على علیه السلام فرمود: آیا به من فرمان مى دهید تا از راه ستم کردن به کسى که مرا، به او ولایت داده اند، پیروزى به دست آورم؟ نه؛ به خدا سوگند! تا دهر افسانه ى بقا سراید و اختران در پى یکدیگر بچرخند، به چنین کارى نزدیک نگردم. اگر مال، از من بود، همانا میان مردمان به مساوات پخش مى کردم، چه رسد که مال، مال خدا است.
31. زیان دنیوى و اخروى
قالَ الإمامُ عَلِىّ علیه السلام:
یَا شُرَیْحُ! لاَ تَکُونُ ابْتَعْتَ هذِهِ الدارَ مِنْ غَیْرِ مَالِکَ، أوْ نَقَدْتَ الَثمَنَ مِنْ غَیْرِ حَلالِکَ ؛ فَإذَنْ أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُنْیَا وَ دَارَ الاْخِرَهِ.
[نهج البلاغه، نامه ى 3.]
شریح بن حارث، به فرمان امام علیه السلام به منصب قضا نشسته بود. روزى به حضرت على علیه السلام خبر رسید که وى، سرایى به هشتاد دینار خریدارى کرده است. وى را فرا خواند و فرمود: اى شریح! مباد که این خانه را جز با مال خویش خریده باشى و بهاى آن، جز از مال حلال خود پرداخته باشى. و گرنه، هم در این سرا و هم در آن سرا، زیان کرده اى.
32. عدم رعایت مقررات مالى
قالَ رسول اللّه صلی الله علیه و آله:
کَلاّ، وَالذى نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ! اِنَّ شَمْلَتَه الآنَ لَتُحتَرَقُ عَلَیْهِ فِی النارِ، کانَ غَلّها مِنْ فیء المُسْلمینَ یَوْمَ خِیبَرٍ.
[سیره ى ابن هشام، ج 3، ص 354.]
«مِدعَم» از خدمتکاران پیامبر صلی الله علیه و آله در یکى از جنگ ها، همراه وى بود. او، در آن جنگ، به تیر دشمن شهید گشت. مسلمانان، کنار پیکر او گرد آمده، مى گفتند: بهشت بر تو گوارا باد! ولى پیامبر صلی الله علیه و آله سخنى نمى فرمود و خشمناک به نظر مى رسید. حاضران، علت خشم را نمى دانستند که ناگهان پیامبر فرمود: نه هرگز؛ سوگند به خداوندى که جان محمّد در دست اوست! روپوش او هم اکنون وى را در میان آتش شعله ور خود مى سوزاند؛ چون، او، آن روپوش را از بیت المال مسلمانان (بدون رعایت مقررات) و از روى خیانت برداشته بود.
33. امر به معروف پاسدار بیت المال
قالَ الإمام الحسینُ علیه السلام:
إنَّ الْأمْرَ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهىَ عَنِ الْمُنْکَرِ: دُعَاء إلَى الاْءسْلامِ مَعَ رَدِّ الْمَظالِمِ وَ مُخَالِفَهِ الظالِمِ وَ قِسْمَه الفَیءِ وَ الْغَنائِمِ وَ أخْذ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِهَا وَ وَضْعَها فی حَقَّها.
[تحف العقول، ص 270.]
امام حسین علیه السلام فرمود: امر به معروف و نهى از منکر، آن است که: کافران را به اسلام دعوت کنى؛ حقوق ستمدیدگان را بازستانى؛ با ستمگر به مخالفت برخیزى؛ غنیمت ها و بیت المال را عادلانه بین اهل اش قسمت کنى؛ زکات را از آنجا که باید، بگیرى و در آنجا که باید، مصرف کنى.
34. خیانت کارگزار
قالَ أمیرالمؤمنین علیه السلام:
… وَ لَئِنْ کَانَ مَا بَلَغَنی عَنْکَ حَقّا، لَجَمَلُ أهْلِکَ وَ شِسْعُ نَعْلِکَ خَیْرٌ مِنْکَ … .
[نهج البلاغه، نامه ى 71.]
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از خیانت «منذر بن جارود» در ولایت فارس، به وى نگاشت: … اگر آنچه که از خیانت تو، به من رسیده است، درست باشد، شتر اهل ات و بند کفش ات، با ارزش تر از تو است.
35. تقسیم بیت المال
عن حفص بن غیاث، قال:
سمعت أباعبداللّه علیه السلام یقول ـ و سئل عن «قسم» بیت المال ـ : أهْلُ الإسلام، هم أبناء الإسلام اُسَوّی بینَهُم فی العطاء. و فضائلُهُم بَینَهُم و بین اللّه . أجْعَلُهُم کبنی رَجُلٍ واحدٍ؛ لا یَفْضُلُ أحَدٌ مِنهُم لِفَضْلِهِ وَ صَلاحِهِ فی المیراث عَلى آخَرَ ضعیفٍ منقوص. قال: وَ هذا هُوَ فعل رسول اللّه فی بدّو أمره. وَقالَ غَیْرُنا: أُقَدِّمُهُمْ فی الْعَطاءِ بمـا قَدْ فَضَّلَهُم اللّه ُ بسوابِقِهِم فی الإسلام.
[وسائل الشیعه، ج 11، ص 81.]
حفص بن غیاث مى گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ى تقسیم بیت المال پرسیدند، فرمود: اهل اسلام، فرزندان آن محسوب مى شوند. در امکانات بیت المال، من، برابرشان مى دانم. امتیازات معنوى آنان، بین آنها و خدا محاسبه مى شود.
[لذا، ]همانند فرزندان یک نفر که فضیلت و صلاحیت، سبب فزونى ارث بردن یکى بر دیگرى ـ که ضعیف و ناقص است ـ نمى شود.
[مسلمانان نیز، این چنین هستند.] حضرت، در ادامه فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله در آغاز اسلام، چنین رفتار مى کرد ولى دیگران گفتند: ما، برخى را بر اساس سابقه ى بیشتر در اسلام، از نظر اقتصادى امتیاز مى بخشیم.
36. سهلگیرى جمع آورى خراج
امیرالمؤمنین علیه السلام:
اُنْظُرْ خراجَکَ فَجُدَّ [وجُدَّ] فیه وَ لا تَتْرُکْ مِنْهُ دِرْهَما! فَإذا أردتَ أنْ تَتَوَجَّهَ إلى عملک فَمُـرَّ بی! قالَ: فَأتیتُهُ. فَقالَ لى: اِنَّ الذى سَمِعْتَهُ مِنّی، خُدْعَهٌ. إیّاکَ اَنْ تَضْرِبَ مُسلِما أوْ یَهُودِیا أوْ نَصرانِیا، فی دِرهَم خراجٍ أوْ تَبیع دابَّه عَمَلٍ فى دِرْهَمٍ. فَإنّما أُمِرْنا أنْ نَأخُذَ مِنْهُمْ العَفوَ (أی: الزائد لا أصل المال)
[الکافی، ج 1، ص 152؛ وسائل الشیعه، ج 4، ص 90.]
مردى از قبیله ثقیف گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام مرا به عنوان مأمور جمع آورى خراج، به برخى نواحى کوفه فرستاد و در مقابل مردم گفت: به دقت، در مورد خراج بررسى کن و در آن بکوش و از یک درهم هم نگذر! وقتى خواستى به سوى محل کار خود، بروى نزد من بیا! او گفت: هنگام حرکت، به خدمتِ حضرت رفتم. به من فرمود: آنچه شنیدى خدعه بود. مبادا مسلمانى یا یهودى یا مسیحى اى را براى خراج بزنى یا حیوانِ کارى را به خاطر مالیات بفروشى! زیرا ما مأموریم که مازاد را از آنان بگیریم نه اصل مال را.
37. تقسیم بیت المال در زمان مشخص
عن مجمع:
إنَّ علیا کان یَکنِسُ بیت المال کُلّ یَومِ جُمُعَهٍ ثُمَّ ینضَحُهُ بالماء، ثُمّ یُصَلّى فیه رکعَتین، ثُمَّ یقول: تَشْهدانِ لى یَوْمَ الْقِیامَه.
[ وسائل الشیعه، ج 11، ص 83.]
مجمع تیمى گوید: على علیه السلام روزهاى جمعه، بیت المال را جارو مى زد و در آن آب مى پاشید و دو رکعت نماز مى گزارد و مى گفت: این «دو رکعت نماز» شاهدند [که من، بیت المال را به موقع، در میان مسلمانان تقسیم کردم].
38. بیت المال و بدهکاران
قالَ النبی صلی الله علیه و آله:
ما مِنْ غریمٍ ذَهَبَ إلى والٍ من وُلاهِ المسلمین وَ استبانَ للوالی عُسْرَتُهُ، الاّ بَرِءَ هذا الْمُعْسِرُ مِنْ دَیْنِهِ و صارَ دَیْنُهُ عَلى والی المسلمین فی ما بینَ یَدَیه مِنْ أمْوالِ المسلمینَ.
[مستدرک الوسائل، ج 2، 491.]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هر بدهکارى که نزد حاکمى از حاکمان مسلمانان برود و فقر و ناچارى وى، براى والى روشن شود، بدهکارى او، برعهده ى حاکم مسلمانان نهاده مى شود و او، از اموال عمومى، قرض آن شخص را پرداخت مى کند.
39. خیانت در بیت المال
قالَ رسول اللّه صلی الله علیه و آله:
مَنْ اسْتَعْمَلْناهُ مِنْکُمْ عَلى عَمَلٍ، فَکَتَمَنا مِخْیَطا فَما فَوْقَهُ، کانَ غَلُولاً یَأتی بِهِ یَوْمَ الْقیامَه.
[صحیح مسلم، ج 2، ص 127.]
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس از شما را، بر کارى گماردیم و او، سوزنى یا چیز مهم ترى را از ما پنهان دارد، آن خیانت گر را همراه با خیانت اش روز قیامت خواهند آورد.
40. تقسیم سریع بیت المال
عن ضحّاک ابن مزاحم عَن على علیه السلام قالَ:
کانَ خَلیلى رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله لا یَحْبِسُ شَیْئا لِغَدٍ وَ کانَ ابوبکر یَفْعَلُ و قَدْ رَاى عُمَرُ فى ذالِکَ أنْ دَوَّنَ الدواوین و أخَّر المال مِنْ سَنَهٍ اِلى سَنَهٍ و امّا اَنَاَ فَاَصْنَعُ کَما صَنَعَ خَلیلى رسول اللّه صلی الله علیه و آله قالَ: وَ کانَ عَلىٌ یُعْطیهِمْ مِنَ الْجُمُعَهِ اِلَى الْجُمُعهِ وَ کانَ یَقولُ:
هذا جُناىَ و خیارهُ فیه
اذ کل جان یدهُ اِلى فیه
[وسائل الشیعه، ج 11، ص 83.]
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: دوستم رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزى را براى فردا ذخیره نمى کرد و ابوبکر گاهى این کار را انجام مى داد. عمر مصلحت دید که دفتر و دستک درست کند و پرداخت اموال را از سال به سال دیگر تأخیر انداخت. امّا من همان شیوه پیامبر صلی الله علیه و آله را عمل مى کنم. ضحّاک مى گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام جمعه به جمعه اموال بیت المال را به مستحقان مى داد و مى فرمود:
این است دست چین من و خوب هایش هم در میان آنان است.
در شرائطى که دست هرمیوه چین به سوى دهان خویش است.
منبع : چهل حدیث « بیت المال »، محمد عابدی.