کوفه، شهری آخرالزمانی (1)

کوفه، شهری آخرالزمانی (1)

 

نویسنده: اسماعیل شفیعی سروستانی

 

1ـ کوفه و پیرامون آن
مولای متقیان، امیرمؤمنان (علیه السلام) در مورد «ظَهرِ کوفه» که همان «نجف اشرف» است، فرمودند:
«یَحْشُرِ مِنْ ظَهَرَ الکُوْفَهُ سَبْعَونَ اَلْفاً عَلی غَرَّهُ الشَّمْسُ، یَدْخُلُونَ الجَنَّهُ بَغَیْرٍ حِسابٍ؛ (1)
از ظاهر کوفه 70 هزار نفر همانند قرص خورشید در نخستین لحظات طلوع آن برانگیخته می شوند که بدون حساب وارد بهشت شوند.»
و در همین باره خطاب به شهر کوفه فرمودند:
«مَا أحْسَنَ ظَهْرَکِ و أطْیَبَ قَعْرَکِ اللهمَّ اجْعَلْ قَبْرِی بِها؛ (2)
ای کوفه، چه پشت خوب (نجف) وه چه اندورن خوبی داری، بار خدایا قبر مرا در آن قرار ده.»
برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب از ده ها حدیث مربوط به قبر مطهر مولای متقیان (علیه السلام) به یک حدیث بسنده می کنیم:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«بِظَهْرِ الکُوفَهِ قَبْرٌ لَا یَلُوذُ بِهِ ذُو عَاهَهٍ إلَّا شَفَاهُ الله؛ (3)
در پشت کوفه قبری هست که هیچ صاحب مرضی به آن پناه نمی برد؛ جز اینکه خداوند او را شفا می دهد.»
معجزات و کرامات باهره ای که در «حرم مولای متّقیان (علیه السلام)» مشاهده گردیده، بیرون از شمار است، فقط اشاره می کنیم که ابن بطوطه در این باره می نویسد:
از این روضه کرامت ها ظاهر می شود که منشاء عقیده ی مردم بر اینکه قبر علی (علیه السلام) آنجاست، همان کرامت ها می باشد، در شب بیست و هفت ماه رجب که آن را «لیله المحیا» می نامند، عراقیان، خراسانیان، فارسیان و رومیان، سی، چهل تن، بعد از نماز عشاء در آنجا گرد می آیند و بیماران افلیج و زمین گیر را کنار ضریح مقدس می گذارند و خود به نماز و ذکر و قرآن می پردازند. چون پاسی از شب گذشت، همه ی مریض ها که شفا یافته و سالم شده اند، برخاسته ذکر لااله الا الله، محمد رسول الله و علی ولی الله می گویند و این حکایت در میان آنان به حدّ افاضه رسیده، گرچه من خود آن شب را درک نکردم، داستان آن را از اشخاص مورد اعتماد شنیدم. (4)
از دیگر ویژگی های «نجف اشرف» این است که حضرت نوح (علیه السلام)، داخل ضریح مقدس امیرمؤمنان (علیه السلام) مدفون می باشند. (5)
در عظمت این مکان مقدّس همین بس که مولای متقیان (علیه السلام) فرمودند:
«اَوَّلُ بُقْعَهٍ عَبْداللهُ عَلَیْها ظَهْرَ الکُوفَهِ، لَمّا اَمْرَاللهُ المَلائِکَهِ اِنْ یَسْجِدُ لآدَم، سَجِدُوا عَلی ظَهِر الکُوفَه؛ (6)
نخستین نقطه ای که بر آن عبادت شده، پشت کوفه است، هنگامی که خداوند به ملائکه دستور داد که در برابر حضرت آدم (علیه السلام) سجده کنند، بر پشت کوفه سجده کردند.»
امام صادق (علیه السلام) در پشت «کوفه» در سه جا از مرکب خود پیاده شد و در هر یک، دو رکعت نماز گزارد. ابوالفرج سِنْدی که در محضر امام (علیه السلام) بود، عرضه داشت: این سه مورد که نماز گزاردید، کجا می باشند؟
فرمودند:
«نخستین محل، محل قبر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و محلّ دوم محلّ دفن سر مبارک حضرت امام حسین (علیه السلام) بود و محلّ سوم منبر حضرت قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است.» (7)
امام باقر (علیه السلام) در ضمن یک حدیث طولانی که در مورد کیفیت بنای «کعبه ی معظّمه» توسط حضرت آدم (علیه السلام) به تفصیل سخن گفته، در مورد ارکان چهارگانه ی آن فرمودند:
«فَرَفَعَ قَواعِدَ البَیْتِ الحَرامِ بِحَجَرٍ مِنَ الصَّفا و حَجَرٍ مِنَ المَرْوَهِ و حَجَرٍ مِنْ طُورِ سَیْنَاءَ وَ حَجَرٍ مِنْ جَبَلِ السَّلامِ و هُوَ ظَهْرُ الکَوفَه؛ (8)
عمودهای بیت را با سنگی از صفا و سنگی از مروه و سنگی از طور سینا و سنگی از «کوه السّلام» که پشت کوفه است، ساخت و بالا برد.»
و در «حدیث معراج» آمده است، زمانی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به «دارالسّلام» در پشت «کوفه» رسیدند، جبرئیل عرضه داشت که اینجا مسجد پدرت، آدم و عبادتگاه پیامبران است، فرود آی و در اینجا نماز بگزار، پس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از بُراق پیاده شده نماز گزارده، آنگاه به سوی «بیت المقدّس» عزیمت نمود. (9)
سرزمین «نجف اشرف» به قدری شرافت دارد که سنگ ریزه های آن نگین افتخار عبادت کنندگان است.
امام صادق (علیه السلام) به هنگام شمارش انگشتری هایی که بسیار فضیلت دارد، از دُرّ نجف یاد کرده و فرمودند:
«وَ مَا یُظْهِرُهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ و بِالذَّکَوَاتِ البِیضِ بِالغَرِیَّین؛ (10)
و آنچه خداوند پدیدار می سازد، در تپّه های سفید غَریّین.»
و در آنچه به تفصیل از پاداش آن بحث کرده، فرمودند: «خداوند از روی رحمت گسترده اش به شیعیان، دُرّ نجف را به قدری فراوان کرده که به رایگان به دست همگان برسد.»

2ـ سیمای کوفه در آیینه ی روایات
در کلمات ارزشمند و نورانی ائمه ی اطهار (علیهم السلام) احادیث فراوانی در فضیلت «کوفه» آمده است که به شماری از آنها اشاره می کنیم:
از امام باقر (علیه السلام) پرسیدند: پس از «مکّه» و «مدینه» کدامین بقعه، افضل است؟
فرمودند: کوفه، سپس فرمودند:
«کوفه پاک و پاکیزه است، قبو مطهّر پیامبران مُرسل و غیر مُرسل و اوصیای راستین در آنجاست.» (11)
امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«الکُوفَهُ حَرَمُ اللهِ و حَرَمُ رَسولِهِ و حَرَمُ أمِیرِالمُؤمِنینَ (علیه السلام) الصَّلاهُ فیها بِألْفِ صَلَاهٍ وَ الدِّرْهَمُ فیهَا بِألْفِ دِرْهَم؛ (12)
کوفه حرم خدا، حرم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) می باشد. یک نماز در آن معادل یک هزار نماز و یک درهم در آن معادل یک هزار درهم است.»
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«الکُوفَهُ جُمْجُمَهُ العَرَبِ و رُمْحُ اللهِ تَبارَکَ و تَعالَی و کَنْزُ الإیمان؛ (13)
کوفه مغز عرب، نیزه ی خداوند منّان و گنجینه ی ایمان است.»
حضرت سلمان هنگامی که از سرزمین کوفه عبور می کرد، فرمود:
اینجا قبّه الاسلام است. (14)
این تعبیر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد «مسجد کوفه» روایت شده است. (15)
مسعودی در علّت نام گذاری کوفه به «قبّه الاسلام» از امام (علیه السلام) روایت می کند که حضرت نوح (علیه السلام) در وسط «مسجد کوفه» گنبدی زد، اهل و عیال و مؤمنان را آنجا اسکان داد تا شهرها تأسیس گردید و فرزندانش در شهرها اقامت گزیدند، پس «کوفه»، قبّه الاسلام نامیده شد. (16)
امیرمؤمنان (علیه السلام) در فضیلت کوفه فرمودند:
«الکُوفَهُ کَنْزُه الایمانِ و جُمْجُمَهُ الاسلامِ و سَیْفُ اللهِ و رَمْحِه، یَضَعَهُ حَیْثُ یَشاءُ؛ (17)
کوفه گنجینه ی ایمان، سر اسلام، شمشیر و نیزه ی خداوند منّان است، که هر کجا بخواهد آن را به کار بگیرد.»
از ابن عبّاس روایت شده که گفت:
کوفه خیمه ی اسلام است. (18)
امام صادق (علیه السلام) به کسی که می خواست «مکّه» یا «مدینه» را به عنوان اقامتگاه خود انتخاب کند، فرمودند:
«عَلَیْکَ بِالعَراقِ الکُوفَهِ فَإنَّ البَرَکَهَ مِنْها عَلَی اثْنَیْ عَشَرَ مِیلاً هَکَذَا و هَکَذا…؛ (19)
بر تو باد «عراق»، در کوفه سکونت کن که برکت در دوازده مایلی آن می باشد، این گونه. یعنی؛ از هر چهار طرف.»
امام صادق (علیه السلام) در همین باره فرمودند:
«الکُوفَهُ رَوْضَهٌ مِنْ رِیاضِ الجَنَّه؛ (20)
کوفه، باغی از باغ های بهشت است.»
از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمودند:
«طِینَهَ شِیعَتِنَا مِنَ الکُوفه؛ (21)
گِل شیعیان ما از کوفه است.»
در احادیث طینت آمده است:
«طِینُ الأرْضِ مَکَّهُ و المَدینَهُ و الکُوفَهُ و بَیْتُ المَقْدِسِ و الحَیْر؛ (22)
گِل زمین از «مکّه»، «مدینه»، «کوفه»، «بیت المقدس» و «حائر» (حرم امام حسین (علیه السلام)) می باشد.»
امیرمؤمنان (علیه السلام) در مدح کوفه فرمودند:
«وَیْحَک یا کُوفَه، مَا أطْیَبَکَ وَ أطْیَبَ رِیحَک!؛ (23)
ای کوفه! تو را چه می شود که این قدر پاکیزه ای و بویت این قدر پاکیزه است؟»
امیرمؤمنان (علیه السلام) در این باره به نظم فرمودند:
یا حبّذا السیر بأرض الکوفه
أرضٌ سواءٌ سهله معروفه (24)
وه چه زیباست گشت و گذار در سرزمین کوفه،
سرزمین هموار خوش منظر خوش بو.»
امام صادق (علیه السلام) در مدح کوفه فرمودند:
«إنَّ اللهَ اختَارَ مِنْ جَمیع البِلادِ کُوفَهَ و قُمَّ و تَفْلیس؛ (25)
خدا از همه ی بلاد، کوفه و «قم» و «تفلیس» را برگزیده است.»
امام حسن عسکری (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«لَمَوْضِعُ الرَّجُلِ فی الکُوفَهِ أحَبُّ إلَیَّ مِنْ دارٍ فی المَدینَه؛ (26)
جای پایی در کوفه برای من، از خانه ای در مدینه محبوب تر است.»
امام صادق (علیه السلام) در ضمن حدیثی فرمودند:
«إنَّ اللهَ احْتَجَّ بِالکُوفَهِ عَلَی سائِرِ البِلادِ و بِالمُؤمِنِینَ مِنْ أهلِها عَلَی غَیْرِهم؛ (27)
خداوند با «کوفه» بر دیگر شهرها احتجاج نمود و با مؤمنان از اهل آن بر دیگران.»
و در حدیث دیگری فرمودند:
«مَن کانَتْ لَهُ دارٌ بِالکُوفَهِ فَلْیَتَمَسَّکْ بِها؛ (28)
هر کس در کوفه خانه ای داشته باشد، حتماً آن را نگه بدارد.»
امیرمؤمنان (علیه السلام) در مورد دفع بلاها از کوفه فرمودند:
«یُدْفَعُ عَنْهَا البَلاءُ کَمَا یُدْفَعُ عَنْ أخبِیَهِ النَّبِیِّ؛ (29)
بلا از کوفه دفع می شود، آن گونه که از خیمه های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفع می گردد.»
امام صادق (علیه السلام) در همین باره فرمودند:
«إذَا عَمَّتِ البَلایَا فَالأمْنُ فِی کُوفَهَ و نَوَاحِیهَا؛ (30)
هنگامی که بلاها همگانی شود، امنیت در کوفه و اطراف آن است.»
در حدیث دیگر از حوادث جانکاه و بلاهای خانمان سوز گفت و گو فرمودند، از ایشان سؤال شد: در چنین شرایطی به کجا فرار کنیم؟ فرمودند:
«إلَی الکُوفَهِ وَ حَوَالَیْها؛ (31) به سوی کوفه و اطراف آن.»
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در یک حدیث طولانی خطاب به امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمودند:
«خداوند ولایت تو را به آسمان ها عرضه نمود، آسمان هفتم سبقت جست: پس آن را با عرش زینت بخشید، سپس… آنگاه کوفه سبقت جست، پس آن را با وجود تو زینت بخشید.» (32)
امیرمؤمنان (علیه السلام) در مورد پیوند ناگسستنی خود با کوفه فرمودند:
«هَذِهِ مَدینَتُنَا و مَحَلُّنَا و مَقَرٌّ شِیعَتِنَا؛ (33)
اینجا شهر ما، جایگاه ما و اقامتگاه شیعیان ماست.»
امام صادق (علیه السلام) در همین باره فرمودند:
«تُرْبَهٌ تُحِبُّنَا و نُحِبُّها؛ (34)
خاک «کوفه» ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست می داریم.»
و در حدیث دیگری فرمودند:
«برای خدا حرمی است و آن «مکّه» است، برای پیامبر خدا، حرمی است و آن «مدینه» است، برای امیرمؤمنان، حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم می باشد.» (35)
و در حدیث دیگری با توضیح بیشتری فرمودند:
«وَ الکُوفَهُ حَرَمُ عَلَیَّ بْنِ اَبی طالب (علیه السلام). إنَّ عَلیاً (علیه السلام) حَرَمَ مِنْ الکُوفَهِ ما حَرَّمَ اِبراهِیمَ مِنْ مَکَّهِ، و ما حَرَمَ محمدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) مِنْ المَدینَهِ؛ (36)
کوفه، حرم علیّ بن ابی طالب است، حضرت علی (علیه السلام) از کوفه حرام کرده آنچه را که حضرت ابراهیم از مکّه و محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) از مدینه حرام کرده اند.»
مولای متّقیان (علیه السلام)، خود در این باره فرمودند:
«مَکَّهُ حَرَمُ اللهِ و المَدینَهُ حَرَمُ رَسولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و الکُوفَهُ حَرَمِی لا یُریدُهَا جَبَّارٌ بِحادِثَهٍ إلَّا قَصَمَهُ الله؛ (37)
مکّه حرم خدا، مدینه حرم رسول خدا و کوفه حرم من است، هیچ ستمگری درصدد ایجاد حادثه در آن بر نمی آید، جز اینکه خداوند ریشه کنش می کند.»
امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«اللهمَّ ارْمِ مَنْ رَمَاهَا و عَادِ مَنْ عَادَاهَا؛ (38)
بار خدایا! هر کس «کوفه» را بزند، او را بزن و هر کس آن را دشمن بدارد، او را دشمن بدار.»

1ـ2. سیمای کوفه در احادیث ملاحم
در پیش گویی های پیشوایان معصوم (علیه السلام)، احادیث فراوانی درباره ی «کوفه» به ویژه در هنگامه ی خروج سفیانی آمده است که به صورت فشرده به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1. «در سال فتح، آب فرات سر ریز می کند و در کوچه های کوفه روان می شود.» (39)
2. «هنگامی که شکافی در فرات پدید آید و آب فرات به کوچه های کوفه برسد، شیعیان باید آماده ی [ظهور] باشند.» (40)
3. «شب ها و روزها سپری نمی شود تا اینکه در اینجا، رودخانه ای حفر می شود که در آن آب و کشتی به جریان می افتد.» (41)
4. «کوفه از ویرانی در امنیّت است تا آنکه «مصر» ویران شود و جنگ نخواهد بود تا کوفه خراب و ویران شود.» (42)
5. «حکومت اینان به پایان نمی رسد تا اینکه مردم را در روز جمعه در شهر کوفه از دم تیغ بیداد خود هلاک سازند و گوییا هم اکنون می بینم سرهایی را که از بدن جدا کرده و در میان مسجد و بازار صابون فروش ها بر زمین انداخته اند.» (43)
6. «فرزندان فلانی در مسجد شما در روزی جنگی خواهند داشت که در آن چهار هزار نفر از باب الفیل با اصحاب الصابون کشته می شوند.» (44)
7. «هنگامی که دیوار «مسجد کوفه»، دیوار پشتی آنکه به خانه ی عبدالله بن مسعود می رسد، ویران شود. در آن هنگام حکومت بنی فلان نابود می شود و ویران کننده ی آن، آن را بازسازی نمی کند.» (45)
8. «ای جابر! کجا این امر واقع شود با اینکه هنوز میان «حیره» (نام جایی در حدود نجف) و «کوفه» اجساد کشتگان انباشته نشده؟!.» (46)
9. «هنگامی که در حجازتان آتش پدید آمد و آب در نجفتان روان گردید، ظهور قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) خود را امیدوار باشید.» (47)
10. «هنگامی که سیل و باران نجف شما را پُر کند و آتش در حجاز پدیدار شود». (48)

2ـ2. سیمای اهل کوفه در آیینه ی روایات
با توجه به اینکه اهالی کوفه همواره پشتیبان اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) بوده اند، نکوهش های فراوانی در مورد آنها از سوی دشمنان به عمل آمده است، بنابراین احادیث مربوط به کوفه و «ظهر کوفه» را با روایاتی پیرامون «اهل کوفه» پی می گیریم:
امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«إنَّ وَلایَتَنَا عُرِضَتْ عَلَی أهْلِ الأمصَارِ فَلَمْ یَقْبَلْهَا قَبولَ أهْلِ الکُوفَهِ بِشَیء؛ (49)
ولایت ما به اهل شهرها عرضه شد، اهالی هیچ شهری همانند اهل کوفه آن را نپذیرفتند.»
امام رضا (علیه السلام) در مورد اهل کوفه فرمودند:
«یا أهْلَ الکُوفَه، قَدْ أعطیتُم خَیراً کثیراً، و إنَّکُم لِمِمَّنْ امتَحَنَ اللهُ قَلْبَه؛ (50)
ای اهل کوفه به شما خیرهای فراوان عطا شده، شما از کسانی هستید که خداوند دل هایشان را آزموده است.»
امام حسین (علیه السلام) خطاب به اهل «کوفه»، در ایّام «جنگ صفّین» فرمودند:
«یَا أهْلَ الکُوفَه، أنْتُم الأحِبَّه الکُرَمَاء، و الشَّعارُ دونَ الدِّثار؛ (51)
ای اهل کوفه، شما دوستان گرانمایه، بسیار صمیمی و خصوصی، نه ظاهری و بیگانه می باشید.»
امام سجّاد (علیه السلام) در همین باره فرمودند:
«مَرْحَباً بِکُمْ یا أهْلَ الکُوفَهِ و أهْلاً أنْتُمُ الشِّعارُ دونَ الدِّثار؛ (52)
ای اهل کوفه خوش آمدید، شما نزدیک ترین اشخاصید و از خواص.»
امام صادق (علیه السلام) هم در این باره فرمودند:
«أهلُ خُراسانَ أعلامُنَا و أهلُ قُمَّ أنْصَارُنا و أهْلُ کُوفَهَ أوْتَادُنا و أهلُ هَذَا السَّوادِ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُم؛ (53)
اهل «خراسان»، بزرگان ما، اهل «قم» یاران ما و اهل کوفه، یاوران استوار ما هستند و اهل این سرزمین (عراق) از ما هستند و ما از آنان هستیم.»
مولای متّقیان (علیه السلام) در نامه ای که به اهل «کوفه» نوشته اند، چنین می نویسند:
«مِنْ عَبْدِاللهِ عَلِیٍّ أمیرِ المُؤمِنِینَ إلَی أهْلِ الکُوفَهِ جَبْهَهِ الأنصَارِ و سَنَامِ العَرَب؛ (54)
از بنده ی خدا، علی، امیرمؤمنان، به سوی اهل کوفه، پیشتاز یاران و قلّه ی [شرف] عرب.»

3ـ کوفه در هنگامه ی ظهور
در شب 23 ماه رمضان که مصادف با شب آدینه است، پیک وحی، حضرت جبرئیل امین، بین زمین و آسمان، فرمان ظهور آن واپسین امام نور را با نام و نام پدرش (امام حسن عسکری (علیه السلام)) به جهانیان اعلام می دارد.
این آوای روح بخش در سرتاسر گیتی از شرق و غرب عالم به گوش همه ی انسان ها می رسد.
هیچ خفته ای نمی ماند، جز اینکه بیدار می شود، هیچ نشسته ای نمی ماند، جز اینکه برمی خیزد و هیچ ایستاده ای نمی ماند، جز اینکه به حرکت درمی آید. (55)
جالب است که این بانگ آسمانی را هر کسی به زبان مادری خود می شنود. (56) نخستین نغمه ای که گوش جان را نوازش می دهد، این نغمه است که توسط یوسف زهرا (علیه السلام) در سرتاسر جهان شنیده می شود:
«بَقِیَّهُ اللهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إن کَنتُم مُّؤمِنِینَ؛ (57)
بقیه الله برای شما بهتر است، اگر مؤمن باشید.»
آنگاه آن آخرین بازمانده از حجّت های پروردگار، در حالی که بر «خانه ی خدا» تکیه نموده، خطاب به همه ی انسان ها می فرمایند:
«أنَا بَقِیَّهُ اللهِ فی أرْضِهِ و خَلِیفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَیْکُمْ؛ (58)
اینک بقیه الله، خلیفه الله و حجّت خدا بر شما منم.»
آنگاه 313 تن اصحاب خاصّ حضرت بقیّه الله (علیه السلام) که فرماندهان لشکری و کشوری آن حضرت هستند، در خدمت آن حضرت گرد می آیند. در دست هر یک از آنها شمشیری است که نام، نام پدر، سیرت، حسب و نسب صاحبش بر آن نوشته شده است. (59)
نخست جبرئیل امین، دست آن حضرت را به عنوان «بیعت» می فشارد، آنگاه اصحاب خاص، که 313 تن به تعداد اصحاب بدر هستند، با آن حضرت بیعت می کنند. (60)
یک بار دیگر بانگ جبرئیل در فضا طنین انداز می شود که: «البیعه الله» (61)
امام (علیه السلام) سه روز در «مکّه» اقامت می کند و از مردم بیعت می گیرد و در روز چهارم به پرده ی «کعبه» آویخته، از خداوند منّان طلب یاری نموده، به سوی «مدینه ی منوّره» حرکت می کند. (62)
حضرت (علیه السلام) با ده هزار لشکر مجهز و منظم وارد مدینه شده، اصلاحات خود را آغاز می نماید و مردم ستم دیده و رنج کشیده ی جهان که در زیر فشار جنگ، ستم، تحقیر و تبعیض به ستوه آمده اند، با دمیدن فجر امید و دیدن روزنه ی رهایی، سیل آسا به سوی آن مصلح غیبی می شتابند و دست بیعت به دست با کفایت ید اللّهی اش می دهند.
اگرچه آن مصلح آسمانی از سلاح های کشتار جمعی استفاده نمی کند؛ ولی با رعبی که خداوند از او بر دل جهانیان می اندازد، بر همه ی قدرت های اهریمنی جهان فائق آمده، فتنه ها و شورش ها را از ریشه و بن برانداخته، پرچم همیشه پیروز را برافراشته، به سوی مرکز حکومت حقّه، قبّه الاسلام، «کوفه» حرکت می کند.
ابزار و ادوات جنگی آن امام نور در هنگامه ی ظهور سه سپاه نیرومند است:
1. فرشته هایی که روز بدر به یاری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شتافتند؛ (63)
2. انصار با ایمان و یاران با اخلاصی که با عزمی آهنین و اراده ای فولادین از آن حضرت حمایت می کنند؛ (64)
3. رعبی که خداوند از آن حضرت بر دل دشمنان می اندازد، این رعب مسافت یک ماه را از جلو، راست و چپ فرا می گیرد. (65)

1ـ3. سیمای کوفه در هنگامه ی خروج سفیانی

1. «سپاه سفیانی وارد کوفه می شوند و احدی را فروگذار نمی شود، جز اینکه به قتل می رسانند.» (66)
2. «بعد از آن سفیانی هفتاد هزار لشکر به «کوفه» می فرستد. آنها مردم کوفه را یا می کشند یا دار می زنند یا اسیر می گیرند.» (67)
3. «همچنین سفیانی صد و سی هزار نفر لشکر را به کوفه اعزام می دارد و در «روحاء» و «فاروق» فرود می آیند، در آنجا سی هزار نفر آنها حرکت نموده و در کوفه در محل قبر حضرت هود (علیه السلام)، واقع در «نخلیه» فرود می آیند و در روز عید قربان بر مردم حمله می آورند.» (68)
4. «سفیانی و پیروانش خروج می کنند و قصدی جز کشتن و آزار اولاد پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شیعیان آنها ندارند. او یک لشکر به کوفه می فرستد و جمعی از شیعیان آنجا را می کشد و گروهی را به دار می زند.» (69)
5. «آنگاه سفیانی به سوی کوفه رهسپار شده، یاوران آل محمد را می کشد.» (70)
7. «آه، آه، وای بر این کوفه ی شما از آنچه از سفیانی بر آن می رسد.» (71)
8. «پرچم های سیاه از خراسان آمده، در کوفه فرود می آیند، وقتی مهدی آشکار شد آنها را طلبیده، با وی بیعت می کنند.» (72)
9. «بیرون آمدن آن سه نفر: سفیانی و خراسانی و یمانی، در یک سال و در یک ماه و یک روز است و پرچمی در میان پرچم های ایشان به هدایت نزدیک تر از پرچم یمانی نیست؛ زیرا او است که مردم را به حق دعوت کند.» (73)
10. «آنگاه که خراسانی و سفیانی یکی از مشرق و دیگری از مغرب مانند اسبانی که مسابقه می دهند، یکی از این طرف و دیگری از آن طرف سعی می کنند زودتر وارد کوفه شوند!.» (74)

2ـ3. سیمای کوفه در آستانه ی ظهور
روز 12 رجب سال 36 ه‍.ق. امیرالمؤمنان (علیه السلام) وارد «کوفه» شده، آنجا را به عنوان پایتخت دولت علوی برگزید و به زودی فرزند برومندش حضرت بقیّه الله (علیه السلام) به فرمان حق ظاهر شده، با اصحاب، فرشتگان و مؤمنان از «مکّه ی مکرّمه» حرکت نموده، کوفه را به عنوان پایتخت حکومت جهانی خود انتخاب می کند، همه ی مؤمنان از اقطار و اکناف جهان در آنجا گرد می آیند و آنجا به مدت 309 سال پایتخت دولت مهدوی (علیه السلام)، سپس پایتخت دولت خاندان عصمت و طهارت (علیه السلام) در دوران رجعت می شود.
روایات فراوانی در قداست و فضیلت کوفه وارد شده که با برخی از آنها در اینجا آشنا می شویم.
نکات فراوانی درباره ی سیمای کوفه و جهان در آستانه ی ظهور آن امام نور بیان گردیده که در اینجا به شماری از احادیث ناگفته اشاره می کنیم، به این امید که بر شور، شعف و شوق انتظارمان افزوده گردد:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«قائم (علیه السلام) با کمتر از یک «فئه» (75) خروج نمی کند و شمار یک فئه کمتر از ده هزار نفر نمی شود.» (76)
و در حدیث دیگری فرمودند:
«اصحاب طالوت به وسیله ی رودخانه ای آزمایش شدند… اصحاب قائم (علیه السلام) نیز چنین آزمونی را در پیش دارند.» (77)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرمودند:
«همانا «مهدی» از فرزندان من، هنگام خروجش از مکّه به کوفه، مانند موسی (علیه السلام) عمل می کند.» (78)
امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
«هنگامی که قائم (علیه السلام) در «مکّه» قیام می کند و به سوی «کوفه» عزیمت می کند، منادی اش ندا می دهد: هرگز احدی از شما خوردنی یا نوشیدنی با خود برندارد. (79)
ایشان همان سنگ حضرت موسی (علیه السلام) را که بار یک شتر است، با خود برمی دارند، در هر منزلی که فرود می آیند، چشمه ای از آن جریان پیدا می کند، هر کس گرسنه باشد، سیر می شود و هر کس تشنه باشد، سیراب می گردد. این تنها زاد و توشه ی آنهاست تا هنگامی که در پشت کوفه فرود آیند.»
آنگاه در حدیث دیگری محلّ فرود و کیفیت فرود آن حضرت را چنین فرمودند:
«او در هنگامه ی ظهور، در گنبدهایی از نور در پشت کوفه در «فاروق» فرود می آید.» (80) و (81)
و در حدیث دیگری تعداد آن خیمه ها را هفت خیمه برشمرده و فرمودند:
«او هنگامی که در پشت کوفه فرود می آید، در هفت گنبد از نور فرود می آید و کسی نمی داند او در کدام است.» (82)
و در حدیث دیگری فرمودند:
«گویی قائم اهل بیتم را می بینم که از نجف شما بالا رفته و هنگامی که بالای نجف شما رود، پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را می گستراند و می افرازد. هنگامی که آن را بر افرازد، فرشته های بدر بر او فرود آیند.» (83)
امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«گویی قائم را در پشت نجف می بینم، زره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را پوشیده، سپس پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را می گستراند و آن غالب است. آن را بر هر چیز که پایین می آورد، نابودش می سازد.» (84)
در این حدیث که بسیار طولانی است و فقط فرازهایی از آن در اینجا آورده شد، به روشنی بیان شده که آن امام نور، وسیله ی غلبه بر همه ی ابزار و ادوات جنگی را دارد، او هرگز از وسایل کشتار جمعی استفاده نمی کند؛ ولی همه ی وسایل کشتار جمعی را از کار می اندازد.
امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«گویا حضرت قائم (علیه السلام) را می نگرم که از مکّه به همراهی پنج هزار فرشته، در حالی که جبرئیل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ و مؤمنان پیش رویش هستند، به نجف کوفه آمده و لشکر به شهرها می فرستد.» (85)
از این حدیث شریف نیز استفاده می شود که «کوفه» پایتخت حکومتی، مقرّ فرماندهی و ستاد نظامی آن حضرت است که با آن شکوه بی نظیر در طول قرون و اعصار، از «مکّه ی مکرّمه» به سوی کوفه تشریف فرما شده، سپاهیانش را از آنجا به همه ی اقطار و اکناف جهان گسیل می دارد.
امام صادق (علیه السلام) صحنه ی دیگری را این گونه ترسیم فرمودند:
«گویا قائم را می بینم که روی منبر کوفه نشسته و یارانش که به تعداد سربازان جنگ بدر، سیصد و سیزده مردند، دور او را گرفته اند و آنها پرچم داران او و حکمران های الهی در زمین بر بندگان او می باشند.» (86)
این حدیث شریف صریح است در اینکه سیصد و سیزده تن یاران خاصّ حضرت، فرماندهان کشوری و لشکری هستند و اصحاب حضرت به اینها اختصاص ندارد؛ چنان که در حدیث اوّل همین بخش از امام صادق (علیه السلام) نقل کردیم که حدّاقل اصحاب به هنگام عزیمت از مکّه ی معظّمه ده هزار نفر می باشند.
امام عسکری (علیه السلام) در ضمن حدیثی در این باره فرمودند:
«سپس او خروج می کند. گویی پرچم های سفید را می بینم که بالای سر او در نجف کوفه به اهتزاز درمی آید.» (87)
امام باقر (علیه السلام) صحنه ی دیگری را این گونه ترسیم فرمودند:
«هنگامی که قائم ظهور کند و وارد «کوفه» شود، خداوند بلند مرتبه از پشت کوفه هفتاد هزار صدّیق (بسیار راستگو) را می فرستد و برمی انگیزاند.» (88)
این حدیث از احادیث رجعت است و این هفتاد هزار نفر از افراد با ایمانی هستند که در «وادی السّلام» یا پیرامون «حرم مولای متّقیان (علیه السلام)» آرمیده اند و به هنگام ظهور حضرت بقیّه الله، ارواحنا فداه رجعت می کنند.
و در حدیث دیگری احتشام و شکوه بی نظیر یاران را این گونه به تصویر می کشد:
«گویا یاران قائم (علیه السلام) را می بینم که به سراسر زمین از مشرق تا مغرب احاطه کرده اند و همه چیز در فرمان آنهاست و درندگان زمین و شکاری آسمان خشنودی آنها را در هر باره می جویند.» (89)
در این حدیث، بُعد دیگری از ابعاد عظمت و شرف یاران حضرت آشکار می شود.
امام صادق (علیه السلام) در مقام بیان هویّت اصحاب خاصّ حضرت صاحب الزّمان (علیه السلام) فرمودند:
«چهارده تن از آنها اهل کوفه هستند.» (90)
در حدیث دیگری از امام زین العابدین (علیه السلام) روایت شده که پنجاه تن از آنها، اهل کوفه هستند. (91)
آنگاه امام باقر (علیه السلام) توان روحی آنان را چنین شرح می دهد:
«گویی آنها را می بینم که سیصد و اندی مرد از نجف کوفه بالا می روند، گویی دل های آنها [در استواری] پاره های آهن است. جبرئیل سمت راست و میکائیل سمت چپ اوست وحشت و هراس، یک ماه قبل و یک ماه بعد از او حرکت می کند.» (92)
در حدیث دیگری تشریح می کند که حضرت قائم (علیه السلام) هنگامی که ظهور می کند، به «رحبه ی کوفه» تشریف می آورد، نقطه ای را نشان می دهد و دستور می دهد که آنجا را بکنند، از آنجا دوازده هزار زره، دوازده هزار شمشیر و دوازده هزار کلاه خود بیرون می آورد، آنگاه دوازده هزار نفر از شیعیان را از عرب و عجم فرا می خواند و آن ادوات جنگی را به آنها می پوشاند. (93)
در حدیث بسیار مفصلی امام صادق (علیه السلام) توضیح می دهد که وجود مقدس حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) پس از سیطره ی بر کلّ جهان به سوی «کوفه» باز می گردد، قطعات شمش طلا از آسمان فرود می بارد، طلا و نقره و جواهرات بین مردم توزیع می کند و اعلام می کند هر کس از یکی از شیعیان طلبی دارد به او مراجعه کند و طلب خود را دریافت نماید. (94)
در حدیث دیگری در وصف آنان فرمودند:
«سجده بر پیشانی آنها اثر گذارده است، آنان شیران روز و پارسایان شب هستند، گویی دل هایشان تکّه های آهن است، به هر یک از آنها نیروی چهل مرد داده می شود.» (95)

پی نوشت ها :

1. وقعه ی صفّین، ص 127؛ مستدرک وسائل، ج 10، ص 225؛ بحارالأنوار، ج 12، ص 77؛ ج 100، ص 227.
2. فرحه الغری، ص 22؛ موسوعه العتبات المقدّسه، ج 6، ص 71.
3. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 34؛ وسائل الشّیعه، ج 14، ص 377.
4. سفرنامه ی ابن بطوطه، ج 1، ص 185.
5. اثبات الوصیّه، صص 13 و 14؛ تهذیب الاحکام، ج 6، صص 22 و 34.
6. تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 12؛ بحارالأنوار، ج 11، ص 149.
7. موسوعه العتبات المقدّسه، ج 6، ص 80؛ فرحه الغری، ص 45.
8. الکافی، ج 4، ص 197؛ بحارالأنوار، ج 11، صص 185 و 209؛ علل الشّرائع، ج 2، ص 422.
9. تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 307؛ الکافی، ج 8، ص 235؛ بحارالأنوار، ج 11، ص 333؛ ج 100، ص 386.
10. تهذیب الأحکام، ج 6، ص 37؛ روضه الواعظین، ج 2، ص 411؛ فرحه الغریّ، ص 71.
11. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 31؛ مزار مفید، ص 18.
12. الکافی، ج 4، ص 586؛ الفقیه، ج 1، ص 147.
13. علل الشّرائع، ج 2، ص 461؛ النّهایه، ج 1، ص 208.
14. رجال کشّی، ص 20؛ بحارالأنوار، ج 22، ص 386.
15. روضه الواعظین، ج 2، ص 409.
16. اثبات الوصیّه، ص 23.
17. معجم البلدان، ج 4، ص 492.
18. کنز العمّال، ج 12، ص 301.
19. تهذیب الأحکام، ج 6، ص 44؛ المزار الکبیر، ص 344.
20. فرحه الغریّ، ص 69؛ وسائل الشّیعه، ج 14، ص 387.
21. الهدایه، ص 111؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 208.
22. الکافی، ج 1، ص 390؛ بحارالأنوار، ج 25، ص 49؛ ج 61، ص 46.
23. خصائص الأئمّه، ص 114؛ مستدرک الوسائل، ج 10، صص 203 و 264.
24. العقد الفرید، ج 6، ص 137؛ النّهایه، ج 3، ص 217.
25. تاریخ قم، ص 97؛ بحارالأنوار، ج 60، ص 214.
26. بحارالأنوار، ج 52، ص 386؛ ج 100، ص 385؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 205.
27. تاریخ قم، ص 95؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 205.
28. بحارالأنوار، ج 52، ص 386؛ ج 100، ص 385؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 264.
29. عیون الأخبار، ج 2، ص 65؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 392.
30. تاریخ قم، ص 97؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 205.
31. همان؛ بحارالأنوار، ج 60، ص 214.
32. اقبال الاعمال، ص 465؛ تاریخ قم، ص 94؛ بحارالأنوار، ج 27، ص 262.
33. تاریخ الکوفه، ص 63.
34. همان.
35. تاریخ قم، ص 97؛ مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83.
36. امالی شیخ طوسی، ص 672؛ بحارالأنوار، ج 99، ص 85.
37. الکافی، ج 4، ص 563؛ تهذیب الاحکام، ج 1، ص 12.
38. بحارالأنوار، ج 57، ص 210.
39. الارشاد، ج 2، ص 377؛ غیبت طوسی، ص 451.
40. الصّراط المستقیم، ج 2، ص 258.
41. الخرائج و الجوارح، ج 2، ص 752؛ بحارالأنوار، ج 41، ص 283.
42. مستدرک الصّحیحین، ج 4، ص 462.
43. غیبت طوسی، ص 448؛ الارشاد، ج 2، ص 376؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 211.
44. الارشاد، ج 2، ص 377؛ الصراط المستقیم، ج 2، ص 250.
45. غیبت طوسی، ص 446؛ غیبت نعمانی، ص 277.
46. الارشاد، ج 2، ص 374؛ غیبت طوسی، ص 445.
47. الصّراط المستقیم، ج 2، ص 258.
48. همان، ص 259.
49. امالی شیخ مفید، ص 142؛ کامل الزّیارات، ص 167.
50. مصباح المتهجّد، ص 680؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 24.
51. وقعه ی صفین، ص 114؛ بحارالأنوار، ج 32، ص 405.
52. الکافی، ج 6، ص 498؛ الفقیه، ج 1 ص 66.
53. تاریخ قم، ص 93؛ بحارالأنوار، ج 60، ص 218.
54. نهج البلاغه، نامه ی ش 1؛ بحارالأنوار، ج 32، ص 84.
55. غیبت نعمانی، ص 254.
56. کمال الدّین، ج 2، ص 650.
57. سوره ی هود (11) آیه ی 86.
58. إعلام الوری، ج 2، ص 292.
59. غیبت نعمانی، ص 313.
60. تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 254.
61. روزگار رهایی، ج 2، ص 1069.
62. دلائل الامامه، ص 455.
63. غیبت نعمانی، ص 196.
64. بحارالأنوار، ج 52، ص 327.
65. روزگار رهایی، ج 2، ص 461.
66. الیقین، ص 423؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 219.
67. تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 402؛ الاختصاص، ص 256؛ غیبت نعمانی، ص 280؛ بحارالأنوار، ج 52، 239.
68. بحارالأنوار، ج 52، ص 273؛ ج 53، ص 83.
69. تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 163؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 222.
70. غیبت طوسی، ص 464؛ عقد الدّرر، ص 46؛ سنن الدّانی، ص 78.
71.خطبه ی البیان، ج 2، ص 651؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 205.
72. غیبت طوسی، ص 452؛ الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1158.
73. غیبت طوسی، ص 446؛ غیبت نعمانی، ص 255.
74. غیبت نعمانی، ص 255؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 232.
75. گروه، دسته، دسته از لشکریان.
76. تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 253.
77. غیبت نعمانی، ص 316؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 332.
78. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 912.
79. الکافی، ج 1، ص 231؛ غیبت نعمانی، ص 238.
80. تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 215؛ تفسیر الصّافی، ج 1، ص 375.
81. فیض کاشانی «فاروق» را چنین معنی کرده: «شاید منظور این باشد که آن حضرت با چیزی نازل می شود که به وسیله ی آن بین حق و باطل فرق می گذارد» [الصافی، ج 1، ص 375] ولی به این توجیه نیازی نیست؛ زیرا «فاروق» نام محلّی در سرزمین نجف می باشد، چنان که در مورد سپاه سفیانی آمده است: «130 هزار نفر به سوی کوفه می فرستد که در «رَوْحا» و «فاروُق» فرود می آیند و 60 هزار نفرشان به سوی کوفه می روند…» [بحار، ج 53، ص 83].
82. تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 214؛ تفسیر الصافی، ج 1، ص 375.
83. کمال الدّین، ج 2، ص 671؛ تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 214.
84. دلائل الامامه، ص 457.
85. الارشاد، ج 2، ص 380؛ اعلام الوری، ج 2، ص 287.
86. کمال الدّین، ج 2، ص 672؛ منتخب الأنوار المضیئه، ص 198.
87. کمال الدّین، ج 2، ص 409؛ کفایه الاثر، ص 296.
88. بحارالأنوار، ج 53، ص 104.
89. کمال الدّین، ج 2، ص 673؛ اثبات الهداه، ج 3، ص 494.
90. دلائل الامامه، ص 558؛ الملاحم و الفتن، ص 202.
91. بحارالأنوار، ج 52، ص 306.
92. تفسیر العیّاشی، ج 2، ص 197؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 343.
93. الاختصاص، ص 334؛ بحارالأنوار، ج 52، 377.
94. بحارالأنوار، ج 53، ص 34.
95. منتخب الانوار المضیئه، ص 195؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 386.
منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، جلد دوم (عراق، عربستان و یمن)، تهران: موعود عصر (عج)، چاپ دوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید